🔻روزنامه تعادل
📍 سهل و ممتنع پزشکیان!
✍️ حسین حقگو
با تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری تنها یک گام دیگر (مراسم تحلیف) برای آغاز به‌ کار آقای پزشکیان به عنوان رییس دولت چهاردهم باقی مانده است. دولت سیزدهم نیز یکی، دو روز آخر عمر رسمی خود را سپری می‌کند. دولتی که در تضاد با آنچه خود می‌خواست دو اصل مهم را به اثبات رساند که می‌توان از آنها به دستاوردهای این دولت یاد کرد؛ اینکه بهبودی اوضاع کشور در صورت تداوم تحریم‌ها و تنش‌های منطقه‌ای و جهانی از یک سو و تداوم انسداد سیاسی و اجتماعی و یکدستی در ساختار قدرت و بی‌اهمیت انگاشتن تنوع و تکثر اجتماعی و سیاسی ناممکن است. این البته درکی است که بخش بزرگی از جامعه ایران با گوشت و پوست خود به خصوص در این دو، سه سال اخیر درک و لمس کردند و در جریان انتخابات اخیر با رای ندادن یا رای دادن به آقای پزشکیان ابراز کردند.

البته هستند هنوز بخشی از جامعه (موافقان کاندیدای رقیب) که چنان باوری ندارند و اوضاع را مناسب و همان‌گونه می‌پندارند که در رسانه‌های رسمی و اصولگرا از عملکرد دولت تصویر می‌شود.چنانکه روزنامه ارگان دولت در اولین روز هفته به نقل از رییس سازمان برنامه و بودجه تیتر زد: «تحویل اقتصاد به دولت چهاردهم با رشد اقتصادی اول در بین همسایگان و خزانه پر» (ایران- ۶/۴/۱۴۰۳) . همچنین در بیان موفقیت دولت سیزدهم در تیتری دیگر با عنوان «گرمای جهانی رکورد زد، شبکه برق ایران بدون بحران» (همان) که سایر رسانه‌های دیگر اصولگرا هم با عباراتی دیگر آن را خبر اول خود کردند (مثلا «خاموشی گسترده حتی در زمستان و کمترین خاموشی در گرم‌ترین تابستان» -کیهان- ۶/۴/۱۴۰۳) اما مشاهدات روزمره کاملا عکس این ادعاها را ثابت می‌کند. چنانکه در مورد بحران بی‌برقی -ضمن قدردانی از زحمات بسیار کارکنان این صنعت- واقعیت آن است که اگر قطعی برق در شبکه برق خانگی چندان شدید نبوده است به قیمت نیمه تعطیلی کشور و کاهش شدید ساعات کاری ادارات و بانک‌ها و قطع برق در شهرک‌های صنعتی، بنگاه‌های بزرگ اقتصادی («خسارت ۵۰ هزار همت بابت قطعی برق به صنایع وارد شده است»-مهدی کرباسیان، رییس سابق ایمیدرو- ۶/۴/۱۴۰۳) و حتی وزارتخانه‌های دولتی بوده است. به عنوان نمونه کافی است در این روزها سری به ستاد مرکزی وزارت صمت بزنید . وزارتخانه‌ای که برق ساختمان‌های مرکزی آن از ساعت ۱۱ صبح قطع می‌شود و کارکنان آن، کلافه از گرما در تاریکی مشغول باد زدن خود هستند . ستاد وزارتخانه‌ای که قرار است توسعه صنعتی و تجاری و رونق معادن کشور را تمشیت کند به وضعیتی زار دچار شده است که ظاهرا قطع برق آن و خاموشی این ساختار تصمیم‌گیری و سیاستگذاری به صرفه‌تر از قطع برق واحدهای مسکونی همان دور و اطراف است!
در مورد ادعای اسب زین شده و «رشد اقتصادی اول در بین همسایگان و...» نیز کافی است به گزارش اخیر بانک جهانی که نگارنده در یادداشت قبلی نیز به بخشی از آن اشاره کرد، توجه کرد که رشد اقتصادی این سال‌های کشورمان را به سبب افزایش درآمدهای نفتی در سایه کاهش فشار تحریم‌ها ناشی از تجاوز روسیه به اوکراین و بحران خاورمیانه عنوان کرده و اینکه عجالتا نه توان تولید و صادرات نفت ایران چندان بیش از امروز قابل افزایش است و نه احتمال کاهش ریسک‌های اقتصادی کشورمان با کاهش تنش‌های منطقه‌ای به خصوص با امکان روی کار آمدن کاندیدای جمهوری‌خواهان وجود دارد. افزایش رشد اقتصادی از مسیر سه بخش دیگر اقتصاد یعنی «کشاورزی»، «صنعت» و «خدمات» هم طبق تحلیل این نهاد بین‌المللی و سایر نهادهای معتبر داخلی و خارجی به سبب عدم سرمایه‌گذاری و تداوم سیاست‌های غلط سرکوب قیمت‌ها و کسری بودجه و تورم بالا و... مسدود است.
در مورد همین شاخص آخر یعنی تورم کافی است به گزارش هفته قبل مرکز آمار از تب تند تورم تیرماه اشاره کرد که نرخ تورم ماهیانه را ۲,۲ درصد، نقطه به نقطه را ۳۲.۲ و یکساله را ۳۵.۵ اعلام کرد . این اعداد و ارقام به معنای شکست سیاست ادعایی کاهش تورم به ۲۰ درصد و تک رقمی کردن آن در اوایل به دست گرفتن قدرت در سال ۱۴۰۰ است که به سبب بی‌توجهی به همان دو ضرورت اشاره شده در صدر مطلب یعنی رفع تحریم‌ها و ایجاد ارتباط و تعامل مناسب با جهان و دیگری کاهش شکاف دولت - ملت و افزایش اعتماد اجتماعی و بالطبع رونق سرمایه‌گذاری و کاهش تورم‌های انتظاری و... واقع شد.

اکنون به نظر می‌رسد رییس‌جمهور منتخب و کابینه آینده این شانس تاریخی را دارند که بدون نیاز به تلاش بسیار برای یافتن راهکارهای خروج کشور از وضعیت ناگوار فعلی صرفا با درس گرفتن از دو خطای راهبردی دولت سیزدهم و با تلاش برنامه‌ریزی شده برای باز کردن گره تحریم‌های بین‌المللی و دور کردن کشور از تنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و نیز باز کردن فضای سیاسی و اجتماعی اقدام به مهار بحران‌ها کند و ادعای بهبودی اوضاع اقتصادی را با واقعیت منطبق سازد.با قرار گرفتن در رتبه ۱۶۰ در بین ۱۶۵ کشور جهان به لحاظ آزادی اقتصادی و جایگاه ۱۰۷ در بین ۱۴۸ کشور جهان به عنوان شادترین کشورها (امید به زندگی، اعتماد و آزادی اجتماعی و...) آمد و رفت دولت‌ها گرهی از گره‌های ناگشوده این سرزمین کهن باز نمی‌کند که چنین مباد!


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 اقتصاد ایران نیازمند رهبر ارکستر
✍️ دکتر مهدی نصرتی
به جرات می‌توان گفت ۷۰درصد مشکلات و معضلات ایران در بخش‌های مختلف، ناشی از بی‌توجهی به مبانی و بدیهیات علم اقتصاد و وضع مقررات ضداقتصادی است: بحران برق، بحران آب، مشکلات بخش‌های بهداشت و آموزش، بنزین، سربازی، آلودگی‌هوا، محیط‌زیست، قاچاق، رانت و فساد، بهره‌وری پایین، وضعیت خودرو، مسکن، نیروی کار، فقر و...
به‌طور مثال بحران برق که هم‌اکنون با آن درگیر هستیم یک دلیل بسیار ساده‌ اقتصادی داشته است: وضع قیمت‌های بسیار پایین از سوی حاکمیت (شامل دولت و مجلس). این موضوع اولیه و بدیهی را از علم اقتصاد می‌دانیم که قیمت پایین‌ از یک طرف باعث افزایش تقاضا و مصرف و از سوی دیگر باعث کاهش عرضه و عدم تمایل برای سرمایه‌گذاری و تولید می‌شود و هرچقدر قیمت پایین‌تر و این روال طولانی‌تر باشد، شکاف میان عرضه و تقاضا هم بیشتر می‌شود. البته با گذشت چند دهه از بروز این بیماری، بدیهی است که نمی‌توان با افزایش ناگهانی قیمت‌ها به درمان رسید؛ زیرا همان علم اقتصاد به ما می‌گوید برق به‌عنوان یک کالای ضروری، در کوتاه‌مدت کم‌کشش است.

یا در مساله سربازی نیز بخش عمده‌ای از موضوع، ریشه اقتصادی دارد: پرداخت حقوق بسیار پایین به سربازها باعث می‌شود از یک طرف تقاضای نهادهای نظامی برای سرباز بالا برود و از طرف دیگر عرضه آن از طرف نیروی انسانی کاهش یابد. اگر هم قرار باشد حقوق‌ها افزایش یابد، کسری بودجه دولت تشدید می‌شود. درصورتی‌که این موضوع را به راحتی با یک راهکار اقتصادی می‌توان حل کرد: کافی است داوطلبان سربازی (حتی کسانی که کارت پایان خدمت دارند) حقوق خوب دریافت کنند و حقوق آنها را داوطلبان معافیت (به‌صورت نقد یا اقساط) پرداخت کنند و نهادهای نظامی هم مخیر باشند که بودجه خود را صرف سربازهای بیشتر کنند یا آن را خرج تجهیزات بهتر و بهره‌وری بیشتر و پرداخت حقوق بالاتر به نیروهای کادر خود کنند.

در هر دو مثالی که ذکر شد، ریشه اصلی موضوع، عوامل اقتصادی بود و حل آنها نیازمند نگاه اقتصادی فرابخشی است. به قول اینشتین «مشکلات را نمی‌توان با همان تفکری که آنها را ایجاد کرده است، حل کرد». درباره سایر معضلات شامل آب، محیط‌زیست، گاز، بنزین و... هم ریشه موضوع، یک عامل اقتصادی (نظیر قیمت، مالکیت، انحصار و...) است. بنابراین انبوهی از مشکلات در جامعه ایران وجود دارد که بسیاری از آنها به‌دلیل بی‌توجهی به مبانی اقتصادی و تجربه بشر روی داده است و نمی‌توان هریک را به‌صورت جزیره‌ای و با سپردن مسوولیت آن به دستگاه متولی هر بخش حل کرد. نیازی به برنامه‌های مطول چندهزار صفحه‌ای برای هریک از وزارتخانه‌ها نیست، باید به بدیهیات عمل شود. مجموعه حاکمیت و به‌ویژه دولت در ایران نیازمند یک بازنگری و تغییر ریل است: تغییر نگاه از ضداقتصاد به اقتصاد. البته تکرار می‌کنیم که به‌دلیل مزمن شدن بیماری، عمل به این بدیهیات، به‌صورت یک‌شبه و شوک‌درمانی قابل انجام نیست.
این اصلاحات اقتصادی فرابخشی، نیازمند یک رهبر ارکستر است. این رهبر ارکستر باید معتقد و ملتزم به اقتصاد آزاد و مردمی باشد و درک عمیقی از مبانی اقتصاد داشته باشد و در اولین اقدام از دستگاه‌های دولتی بخواهد‌ ساز ناهنجار نزنند و به‌ویژه شیپور را از سر گشاد آن ننوازند! و سازهای خود را کوک کنند. به‌طور مثال اگر وزارت صمت قرار است به تولید رونق دهد باید بداند که این کار با ممنوعیت تجارت و سهمیه‌بندی و اقتصاد دولتی و سامانه‌های متعدد امکان‌پذیر نیست؛ آنچه در طول تاریخ باعث رشد اقتصادها شده، اقتصاد آزاد و تجارت بوده است، نه اقتصاد دولتی و ممنوعیت تجارت! اگر بانک مرکزی قصد حفظ ارزش پول ملی را دارد، باید بداند این کار با پاک کردن صورت‌مساله تقاضا برای ارز و فلج کردن تولید و انواع ابداعات ضد اقتصادی و مخرب همچون پیمان‌سپاری ارزی امکان‌پذیر نیست؛ باید به اصول اقتصاد پایبند بود.

در مرحله بعد، رهبر ارکستر باید ایجاد همنوازی و هماهنگی و به قول فرنگی‌ها orchestrate کند. به‌طور خلاصه، این رهبر ارکستر باید دستگاه‌های دولتی را آماده اجرای «کنسرت اقتصاد آزاد و مردمی» کند.


🔻روزنامه کیهان
📍 نگذارید از دولت فروشنده بدهکار بسازند
✍️ محمد ایمانی
۱)ریاست جمهوری آقای پزشکیان، دیروز با حکم رهبر انقلاب تنفیذ شد و فردا با انجام مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، نوبت به معرفی کابینه پیشنهادی برای اخذ رای اعتماد می‌رسد. نفس این تداول قدرت در یک روند قانونی آرام، نشانگر ثبات و امنیت و اقتدار کشور، در قلب منطقه‌ای بی‌ثبات و آشوب‌زده است. منطقه‌ای که چهار گوشه آن طی چند دهه اخیر، یا گرفتار جنگ‌های تحمیلی غرب بوده، یا مبتلا به کودتا و آشوب افکنی بیگانگان، و یا اساسا محروم از انتخابات. انقلاب اسلامی در متن چنین منطقه استعمار زده‌ای توانست آزادی و استقلال ملت ایران را اعاده کند و مردم را بر سرنوشت خویش حاکم سازد و به موقعیتی از اقتدار برساند که روزنامه انگلیسی گاردین ژانویه ۲۰۲۴ (اواخر دی ‌ماه گذشته) اذعان کند:
«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is.
آمریکا دیگر، بزرگ‌ترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است».
۲) ترجیح آمریکا و انگلیس به عنوان دشمنان تاریخی ایران، این بود که ملت ما -مانند خیلی از ملت‌های محروم دیگر- اساسا حق انتخاب و انتخاباتی نداشته باشند. پس از انقلاب هم (به واسطه عناصر نیابتی) به تناوب سعی کردند یا زیر میز انتخابات بزنند و از اعتبار بیندازند (مانند سال ۱۳۸۸ و انتخابات اخیر که سلامت آن را زیر سؤال بردند و تبریک متعارف را هم به رئیس‌جمهور منتخب نگفتند)، یا در تشخیص مردم اثر بگذارند و زاویه‌دارترین‌ها سر کار بیایند، و یا دولت‌هایی را که سر کار می‌آیند، از طریق نفوذ و اختلال، از مسیر خدمتگزاری منحرف کنند. متاسفانه برخی عناصر و گروه‌های سیاسی، در هر سه نقشه دشمنان ملت ایران نقش‌آفرینی کردند و اگر موفق می‌شدند تا طبق هیجانات خود و بازیگردانی خارجی پیش بروند، هیچ اثری از انتخابات و مردم سالاری در کشور نمی‌ماند. ننگ شورش علیه جمهوریت در سال ۱۳۸۸، برای همیشه بر پیشانی این جماعت مانده است. رد پای آنها در بسیاری از تحریم‌ها و تهدید‌ها پیداست و اگر موفق می‌شدند، نه فقط انتخابات را تعطیل می‌کردند، بلکه عملا مسیر را برای فعالیت ویرانی‌طلبان ایران -که سال ۱۴۰۱ آفتابی‌تر شدند- هموار می‌کردند. اما رهبر حکیم انقلاب و توده‌های غیور ملت در مقابل انواع این فتنه‌ها ایستادند و انتخابات را پاس داشتند؛ تا همین ماه‌های اخیر که شهادت رئیس‌جمهور خدمتگزار، برگزاری انتخابات فوق‌العاده را اقتضا کرد و جناب آقای پزشکیان توانست طی دو مرحله انتخابات، حائز اکثریت آرا شود و به عنوان نهمین رئیس‌جمهور در مسند خدمت قرار گیرد.
۳) اگر دعاوی گذشته برخی افراطیون مدعی حمایت از آقای پزشکیان درست بود -که نه دعاوی گذشته‌شان درست است و نه در ادعای حمایت‌شان از ایشان، سر سوزنی صداقت وجود دارد-
آقای پزشکیان هرگز نباید رئیس‌جمهور می‌شد. اما جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال تا به امروز، با رای مستقیم مردم، نُه رئیس‌جمهور با گرایش‌ها و سوابق و کارنامه‌های به غایت متنوع و متفاوت را تجربه کرده است. اکنون هیچ خردمندی، ادعاهای سستی مانند مهندسی شدن انتخابات و تدارکاتچی بودن رئیس‌جمهور را از این جماعت نمی‌پذیرد. در عین حال، آنها به اعتبار سوابق ممتد خیانت و جفا در حق ملت ایران و جمهوری اسلامی، در موضع اتهام هستند. خیانت آنها از همان جنسی است که امیر مؤمنان‌(ع) درباره اشعث بن قیس فرمود: «مردی که شمشیر دشمن را به سوی قوم خود دلالت کند و مرگ را به سوی آنان کشاند، سزاوار است نزدیکان، او را دشمن دارند و دیگران، از شر او ایمن نباشند». (خطبه ۱۹ نهج‌البلاغه)
۴) موفقیت آقای پزشکیان، موفقیت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است؛ و خدای ناکرده ناکامی او در مسیر خدمتگزاری، خسارت برای ملت و نظام است. بنابراین هم باید از صمیم قلب برای او دعا کرد و هم از مشورت ناصحانه دریغ نورزید. در مسیر خیرخواهی و دلسوزی، کدام مشورت فراتر از سیره امیر مؤمنان علیه‌السلام؟ حضرت درباره گماشتن یا طرد افراد از منصب، یک معیار جامع بیشتر نداشت و آن تقوا بود. همان روز اول که مردم برای بیعت شتافتند، فرمود: «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ... آنچه مىگویم به عهده مىگیرم، و خود به آن پای‌بندم... أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ، أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ. آگاه باشید همانا گناهان چون مرکب‌هاى بد رفتارند که سواران خود را عنان رها شده در آتش دوزخ مىاندازند. اما تقوا، چونان مرکب‌های فرمانبردارى هستند که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاویدان مىکنند» (خطبه ۱۶ نهج‌البلاغه)
۵) آنان که در گفتار و رفتار، اصرار بر بی‌پروایی و بی‌تقوایی داشته باشند، نمی‌توانند مشاور و معاضد امانتداری باشند؛ به سان مرکب ناهمواری که راکب را به پرتگاه می‌راند. در این چند هفته، برخی عناصر سیاسی مدعی مهره‌چینی شدند که مجرمان امنیتی محکوم شده در محاکم بودند. عناصری که به مردم یک شهر بزرگ مانند اصفهان را به صرف رای دادن به نامزدی دیگر مورد توهین و تحقیر قرار دادند، یا با مفسدان اقتصادی مانند شهرام جزایری نشست و برخاست داشتند، یا در پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان محکوم شدند، یا از خانواده خود در خارج کشور کشف حجاب کردند و به عنوان حرمت شکنی به نمایش گذاشتند، یا در صفحات مجازی به ترویج همجنس‌گرایی طبق الگوهای غربی پرداختند (و اسناد آن در صفحات‌شان موجود است)، در دوران مدیریت خود به نساختن مسکن مباهات کردند و مسکن مهر را به سخره گرفتند و هزینه‌های کمرشکن به مردم تحمیل کردند، و یا کسانی که آمریکای عهدشکن در توافق را تبرئه کردند. چنین کسانی حتی اگر همسو نشان دهند، همراهی نخواهند کرد. درباره یکایک این افراد می‌توان از دستگاه قضائی و مراجع اطلاعاتی و امنیتی مسئول، استفسار کرد. معیار رفتاری امیر مؤمنان‌(ع) درباره عناصر زاویه‌دار روشن است؛ آنجا که بارها به استناد آیه قرآن فرمود: «و ما کنتُ مُتخذ المضلّین عَضُداً. من گمراهان را به یاری نمی‌گیرم».
۶) ظرف چند هفته اخیر، نه فقط از سوی منتقدان، بلکه از طرف حامیان و طرفداران آقای پزشکیان، اخبار بسیاری توام با نگرانی منتشر شده، مبنی بر این که گروکشی، سهم‌خواهی و غنیمت‌طلبی به شدت بر شورا و کمیته‌های پیشنهاد وزیر غالب شده است. برخی فعالان حزبی با وقاحت گفته‌اند رئیس‌جمهور را فلان طایفه سیاسی سر کار آورده و بنابراین عمده وزیران باید از آن طایفه (قبیله) باشند. اگر این عناصر سر جای خود نشانده نشوند، رمق برنامه‌ریزی مستقل ملی و کار و تلاش مجاهدت‌آمیز را از دولت جدید که مرکب و پیشران اصلی آرمان‌ها و آرزوهای رئیس‌جمهور است، خواهند گرفت. خدمتگزاری به مردم، یا تامین مطامع سیری‌ناپذیر برخی خواص، دو راهی معارض هم است و رفتن در یکی از دو مسیر، لاجرم مستلزم پشت کردن به مسیر و مطالبه دیگر است. به تعبیر قرآن حکیم «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ. خداوند در درون سینه انسان، دو قلب نگذاشته است».
۷) اگر امیر مؤمنان‌(ع) بده- بستان مناصب را مباح می‌دانست، دلیلی نداشت اشعث بن قیس را با خود دشمن کند و چند سال بعد، او را در دو فتنه صفین و نهروان، در مقابل خود ببیند. اما هنگامی که خبر رسید اشعث در امانت «ولایت آذربایجان» خیانت می‌کند، با عتاب به او نوشت: «إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ. همانا قدرتی که در دست توست، طعمه تو نیست، بلکه امانتى بر گردن توست».
(نامه ۵ نهج‌البلاغه). غنیمت طلبان و سهم خواهان، هرگز نمی‌توانند در تراز خدمت به مردم قرار بگیرند، چون جنس مطالبات آنها، ضد عدالت و انصاف است. شرط عمل به سیره امیر مؤمنان‌(ع)، طرد خواص زیاده‌طلب و افزون‌خواه است. اعتدال و میانه‌روی راستین، در ترجیح منافع و مصالح مردم بر منویات و مطالبات اطرافیان است؛ همان که مولای متقیان به مالک اشتر فرمود و آن را برای مردم علنی کرد: «ولیکن احبّ الامور الیک اوسطها فی‌الحق و اَعمّها فی‌العدل و اجمعها لرضا الرّعیه... دوست داشتنی‌ترین امور نزد تو باید میانه‌ترین آنها در حق و فراگیر‌ترین آنها در عدالت و جامع‌ترین در رضایت توده مردم باشد؛ که همانا خشم و نارضایتی مردم، رضایت خواص را از بین می‌‌برد. و نارضایتی خواص در صورت رضایت عامه مردم، قابل بخشش و اغماض است؛ و هیچ کس برای والی پرخرج‌تر از خواص بهنگام آسایش، و کم‌یاری‌تر بهنگام بلا و گرفتاری، و ناراحت‌تر نسبت انصاف، و اصرار‌کننده‌تر بهنگام خواستن، و ناسپاس‌تر هنگام بخشش و عطا، و عذر ناپذیرتر در زمان منع و محرومیت، و کم‌ طاقت‌تر هنگام حوادث روزگار نیست. و همانا ستون دین و جمعیت مسلمین و تدارک برای مقابله با دشمن، از میان عموم امت است؛ بنابراین گوش شنوا و تمایل تو باید به سوی آنها باشد.» (نامه ۵۳ نهج‌البلاغه)
۸) در حوزه اقتصادی به عنوان اولویت اول کشور، دو کارنامه پیش روی ماست. دولتی که ظرف هشت سال، معدل رشد اقتصادی نزدیک به صفر (۶ دهم درصد) را به ثبت رساند و موجب تعطیلی هشت هزار کارخانه، تعطیلی پیشران‌های پیشرفت در بسیاری از حوزه‌ها، و ناترازی‌های شدید در زمینه کسری بودجه و تولید و مصرف برق و بنزین و.. شد؛ و دولتی که در کمتر از سه سال توانست صادرات و درآمد‌های نفتی از دست رفته را احیا کند، شرکای اقتصادی را گسترش دهد، روابط مختل با همسایگان را بازسازی نماید، بر کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی چیره شود، ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی را تسویه کند، رونق نسبی را به تولید برگرداند، رشد اقتصادی را به بالای ۵ درصد برساند،از شتاب تورم افسار گسیخته ۵۹ درصدی در پایان دولت قبل بکاهد، و بسیاری از پروژه‌های عمرانی سال‌ها معطل مانده را به سرانجام برساند. آنها که منافع نامشروعی در دولت ائتلافی مدعی تدبیر و امید داشتند و گرد نا امیدی بر زندگی مردم پاشیدند، قطعا این موفقیت‌ها را برنمی‌تابند و اگر بتوانند نوار موفقیت‌ها را در دولت جدید قطع می‌کنند و مدیریت را دوباره به سمت همان مدیریت فشل ملوک الطوایفی منحرف می‌سازند.
۹) ویژگی این طیف، انفعال و تسلیم در برابر غرب زیاده‌خواه و تقلا برای به تسلیم کشاندن ملت است. از قوطی آنها، فقط دولت ضعیف مطلوب دشمنان ایران بیرون می‌آید. آنها چنان دون‌ شأن ملت ایران در دهه قبل رفتار کردند که وب‌سایت رادیو فرانسه،
۱۹ مهر ۱۳۹۲ به استناد رصد گران اطلاعاتی و دیپلماتیک نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی، صبوری خریدار، وضعیت فروشنده را دشوارتر و قیمت فروش را کمتر خواهد کرد. پیشنهاد سقف زمانی ۳ ماهه از سوی روحانی برای انجام معامله قطعی با غرب، نشانه وضعیت اضطراری او است که در ژنو در هیئت فروشنده ظاهر خواهد شد».
چنین عبرتی، هزاران بار از ساحت جناب آقای پزشکیان حفظه الله تعالی که خود را
وامدار اسلام و انقلاب و سیره امیر مؤمنان‌(ع) می‌داند، دور باد، ان‌شاءالله.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 نتانیاهو در پایان راه!
✍️ ابوالقاسم قاسم‌زاده
نتانیاهو که هنوز نخست‌وزیر اسرائیل است به واشنگتن رفت و در مجلس نمایندگان آمریکا سخنرانی طولانی ارائه داد که اصلی‌ترین محور آن «نفرت‌‌پراکنی» بود، او حتی به دیوان بین‌المللی لاهه در سخنان خود توهین کرد و آنها را «ابله» نامید زیرا به لایحه ارائه شده برای توقف نسل‌کشی در فلسطین رأی مثبت داده‌اند!
اولین پی‌آمد حضور نتانیاهو در واشنگتن چه در افکار عمومی مردم آمریکا که با اعتراض عمومی از حضورش در واشنگتن همراه بود و چه در میان نمایندگان مجلس آمریکا که بیش از صد و سی نفر از آنها در سخنرانی او در مجلس نمایندگان این کشور، شرکت نکردند و در اعتراض‌های خود، نتانیاهو را جنایتکار جنگی نامیدند، چشم‌گیر بود.
نتانیاهو در حالی‌که بسیار آشفته به نظر می‌رسید، در سخنرانی‌اش ایران و جمهوری اسلامی را بزرگترین دشمن اسرائیل و آمریکا نامید و بعد از سخنرانی‌اش در مجلس آمریکا به دیدار «بایدن» رئیس‌جمهوری آمریکا رفت. ملاقات او با معاون اول بایدن، «خانم هریس» که نامزد انتخاباتی ریاست‌جمهوری آینده از حزب دمکرات است، بسیار کوتاه و سرد بود، به‌طوری‌که خانم هریس بعد از این ملاقات به رسانه‌ها گفت: «ادامه کشتار فلسطینیان ناشی از اصرار به ادامه جنگ است و باید فوراً متوقف شود.»
نتانیاهو در این سفر به واشنگتن، بار دیگر ناظر شکست آشکار از حضورش در جایگاه نخست‌وزیری اسرائیل بود؛ تا آنجا که بخشی از یهودیان آمریکایی و گروهی از مسئولان مذهبی آنها در آمریکا آشکارا علیه او شعار دادند و خواهان فوری برکناری‌اش از ریاست دولت اسرائیل شدند.
نتانیاهو با «ترامپ» نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آینده از حزب جمهوریخواه نیز ملاقات کرد و گفت: ما اطلاعاتی در اختیار داریم که جمهوری اسلامی ایران، این ترور را طراحی و انجام داده است!
ترامپ پاسخ داد: «خر خودتی»! و چندان اعتنایی به این حرف نتانیاهو نکرد. همزمان که نتانیاهو در فضای شدید امنیتی و محاصره گاردهای حفاظتی نظامیان آمریکایی جابه‌جا می‌شد، مردم نیز علیه او و حضورش در واشنگتن شعار می‌دادند، تا جایی که در مسیر حرکت نتانیاهو، چند بار گارد حفاظتی او به جمعیت آمریکائی‌ها یورش بردند و عده‌ای را زخمی کردند. حضور یهودیان و شهروندان آمریکا در این اعتراض‌ها، به ویژه رهبران مذهبی آنها چشم‌گیر بود.
با هر محاسبه‌ای، دیدار نتانیاهو از واشنگتن، شکست کامل بود که نفرت عمومی مردم آمریکا از یک جنایتکار جنگی در فلسطین اشغالی را عیان کرد.
نتانیاهو با دیدار از آمریکا نشان داد که در پایاه راه است و به‌عنوان جنایتکار جنگی در نسل‌کشی فلسطینیان باید محاکمه شود.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 پس از تنفیذ
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
مراسم تنفیذ رییس‌جمهور منتخب رای‌دهندگان ایرانی دیروز برگزار شد. با تنفیذ رییس‌جمهور از سوی مقام رهبری، ریاست مسعود پزشکیان بر
قوه مجریه قانونی و رسمی شد. پس از این مرحله از فرآیند قانونی شدن فعالیت رییس دولت چهاردهم و برگزاری مراسم تحلیف در مجلس قانونگذاری دولت تازه شروع به کار خواهد کرد. مقام رهبری در سخنانشان در مراسم تنفیذ به نکات مهمی اشاره کردند که مشروح آن را در صفحه ۲ روزنامه آورده‌ایم. مقام رهبری گفتند شهروندان رییس‌جمهور خوبی انتخاب کردند و همچنین تاکید کردند «مسائل اقتصادی» مهم‌ترین مساله کشور در حال حاضر است. واقعیت نیز چنین است و شهروندان ایرانی از دولت تازه انتظار دارند روح تازه‌ای بر کالبد اقتصاد ایران دمیده و راه‌های تازه‌ای برای چرخش سریع فعالیت‌ها آماده سازند. رییس‌جمهور نیز در سخنان خود تاکید کرد به وعده‌های خود وفادار خواهد ماند و از شهروندان خواست به دولت او کمک کنند. بدیهی است که آماده‌سازی اقتصاد ایران برای اینکه بر مدار تازه‌ای بچرخد و نیز شتاب بیشتری در مسیر رشد پیدا کند باید رخدادهای نویی در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اتفاق بیفتد اما دولت چهاردهم پس از تنفیذ و پس از تحلیف و پس از آنکه وزیران از مجلس رای اعتماد گرفتند باید به طور واضح، شفاف و بدون لکنت‌زبان برنامه‌های خود را به مردم و افکار عمومی توضیح دهد. رییس دولت چهاردهم حالا دیگر در بالاترین سطح اجرایی قرار دارد و باید به جای سخن گفتن بیشتر عمل کند اما اجرایی کردن آنچه در روز تنفیذ بر زبان پزشکیان آمد و نیز آنچه تاکنون گفته است کار آسانی نیست و نیازمند یک کابینه نیرومند، منسجم و وفادار به رییس دولت است. کابینه چهاردهم باید در مجموع یک دولت کارآمد باشد و بتواند مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور را که روی هم انباشت شده‌اند حل کند.
معلوم است که دولت چهاردهم در غیاب انسجام اندیشه‌ای مشخص و روشن نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. دولتی که در عمل یک شرکت سهامی نامتحد باشد و از هر جناح و طیف سیاسی و اندیشه‌ای در آن جمع شده باشند کاری از پیش نخواهد برد و رییس دولت باید کارها را کنار بگذارد و مجادله‌های اعضای کابینه را برطرف کند. به همین دلیل است که باید اعضای دولت از نظر اندیشه، وفاداری به رییس دولت و سازگاری با هم، ترکیب قابل‌اعتنایی داشته باشند. این مقوله در حوزه اقتصاد شاید بیشتر از سایر حوزه‌ها احساس می‌شود. ایرانیان شاهد بوده‌اند که در دولت‌های گوناگون وقتی اعضای اقتصادی دولت منسجم بوده‌اند کارها بهتر انجام می‌شد. نکته بعدی و بسیار بااهمیت که بیش از این نیز از سوی کارشناسان یادآوری شده ارائه مانیفست مشخص از سوی رییس دولت است. رییس دولت چهاردهم حالا دیگر باید بیشتر وقت خود را با مشاوران، حلقه اول یاران و نیز اعضای احتمالی کابینه صرف تهیه مانیفست اقتصادی خود کند تا در عمل با سد و صخره مواجه نشود. نمی‌توان دولتی داشت که گروهی هوادار آزادی بازارند و گروهی دنبال افزایش دخالت‌های دولت.
نمی‌توان با دولتی چندپاره به اقتصادی نیرومند و پیش‌برنده رسید. دولت چهاردهم در اقتصاد چالش‌های بزرگی دارد که باید با ارائه مانیفست آنها را توضیح داده و کارهای اجرایی را توضیح دهد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 دولت ائتلافی یا دولت وحدت ملی؟
✍️ عباس عبدی
یکی از اصطلاحاتی که در جریان انتخابات اخیر بر سر زبان افتاده، وفاق ملی و دولت آن است. روشن است که این اصطلاح باید تبیین شود و معنای به نسبت مشترکی از آن به دست آید. این عنوان با دولت ائتلافی چه تفاوتی دارد؟ اگر یکی است، پس چرا از عنوان ائتلافی استفاده نمی‌شود و اگر تفاوت دارد آن تفاوت چیست؟ دولت‌های ائتلافی مربوط به نظام‌های پارلمانی هستند که هیچ حزبی اکثریت مطلق را به دست نمی‌آورد. در چنین شرایطی حزبی که بیش‌ترین رأی را دارد ولی هنوز به نصف به علاوه یک نمی‌رسد، با نزدیک‌ترین حزب دیگر که امتیازات کمتری از آنها بخواهد یا به لحاظ فکری به هم نزدیک باشند، ائتلاف می‌کنند و چند وزارتخانه را نیز به آنان می‌دهند. افراد مزبور با معرفی حزب دوم وارد کابینه می‌شوند. دولت‌های ائتلافی در برخی از موارد بسیار شکننده هستند. دولت ائتلافی ممکن است با کوچک‌ترین مساله‌ای که پیش آید دچار انشقاق شوند و ائتلاف از میان برود. این دولت‌ها مخصوص جوامعی هستند که مساله‌ای ملی و غیر قابل حل یا سخت آنان را از یکدیگر جدا نکند. در واقع در جامعه‌ای که وحدت ملی و وفاق ملی در امور کلان وجود نداشته باشد، دولت ائتلافی بی‌معناست. بلکه دولت وحدت ملی یا دولت وفاق ملی معنادار است. برای نمونه برخی از کشورها در شرایط جنگی که خاک کشورشان اشغال می‌شود و مهم‌ترین مساله آنان، با فاصله بسیار زیاد، آزاد کردن خاک میهن و شکست دشمن است، یا تنش‌های شدید درون کشوری شدید است، دولت وفاق ملی یا جبهه مقاومت را تشکیل می‌دهند که از چپ‌ترین گروه‌ها تا راست‌ترین آنها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا دشمن را شکست داده و سرزمین خود را آزاد کنند یا اختلافات درونی را کاهش داده و به یک تفاهم عمومی برسند. دولت‌های وفاق ملی با یک مساله موردی و جزیی مواجه نیستند، بلکه با یک مساله کلی و ملی که انسجام و وحدت ملی یا تمامیت ارضی و بقای کشور را تهدید می‌کند، مواجه هستند. اگر بخواهیم از تمثیل استفاده کنیم، دولت ائتلافی مثل اداره یک کشتی است که به جز ایرادات جزیی و موردی مشکل خاصی ندارد و مسیر کلی آن با کم و زیادی، مورد توافق همه سرنشینان است، فقط برای اداره و هدایت این کشتی باید اکثریت داشت. ولی دولت وفاق ملی درباره اداره یک کشتی است که سوراخ است، در وسط دریا مانده، یا اگر هم راه می‌رود تفاهمی درباره مقصد آن وجود ندارد و هر از گاهی به یک سو در حرکت است، وضعیت آن همه سرنشینان را تهدید می‌کند.

با این حساب دولت وفاق ملی رویکردی کلی در جهت حل یک مساله کلی و مشترک دارد و ائتلافی نیست. در واقع همه اعضای آن باید در فهم آن مساله مشترک با هم توافق داشته باشند، به عبارت دیگر این دولت باید دولت واحد و منسجمی باشد که متاثر از توافق جبهه‌ای و ملی برای حل یک مشکل عمومی است. با این ملاحظه دولت وفاق ملی در ایران باید براساس چه مسائلی شکل بگیرد؟ مسائلی که مبتلابه همه است و همه باید در جهت حل آن قدم بردارند.

اولین مساله، شکاف عمیقی است که در ساختار قدرت وجود دارد. آخرین نمونه آن اظهارات سخنگوی سپاه درباره سیاست موشکی ایران است که مورد نقد شورای امنیت ملی و وزیر خارجه وقت قرار گرفته، ولی فرمانده وقت سپاه او را تشویق کرده که گفته‌های خود را تکرار کند. گرچه بخشی از این خبر از طرف سخنگوی قبلی شورای عالی امنیت ملی تکذیب شد، ولی این تکذیب اصل ماجرا را تغییری نداده است. با وجود این حد از شکاف درون ساختار که اقدامات و سخنانی در بالاترین سطح زده می‌شود که علیه مذاکرات رسمی تلقی می‌شود و این رفتار نیز آگاهانه انجام می‌شود، طبعا به معنای غیر ممکن بودن پیشرفت و توسعه برای کشور است. بدون حل شکاف درون قدرت نمی‌توان کار چندانی کرد، حتی اگر بتوان با وجود شکاف میان دولت و ملت، پیشرفتی را تجربه کرد، با وجود شکاف درون ساختاری چنین چیزی غیر ممکن است.

شکاف دوم شکاف میان مردم با دولت و حکومت است. اکنون آرای کلی مردم حدودا به نسبت ۵۰، ۳۰ و ۲۰ تقسیم شده است. ۵۰ درصد به نسبت منتقد رادیکال هستند، ۳۰ درصد نیز منتقد امیدوار به اصلاح و حدود ۲۰ درصد نیز مدافع نسبی وضع موجود که از این به بعد آنان نیز منتقد وضع موجود خواهند شد. عبور از این شکاف نیز وظیفه مهم دولت است. دولت وفاق ملی باید توانایی لازم برای کاهش این دو شکاف را داشته باشد، در غیر این صورت شکست آن قطعی است. طبعا معیارهای لازم را برای ایجاد این دو وفاق باید تعیین کرد.


🔻روزنامه شرق
📍 سرهم‌بندی و شهر تعمیرگاه‌ها
✍️ حمزه نوذری
سیاست و تولید کالا در کشور ما به مرضی مزمن مبتلا است. بیماری‌ای که می‌توان نشانه‌های آن را در جامعه دید. نام این بیماری مزمن سرهم‌بندی است. سرهم‌بندی‌کردن چیزها و ترکیب نامطئن و نا‌استوار که هر لحظه ممکن است عناصر و قطعات از هم بگسلد و نیاز به تعمیر داشته باشد. بدون دقت و ظرافت چیزها را ترکیب‌کردن همان سمبل‌کردن است که به آن دچاریم. برای همین است که زیاد تعمیرگاه داریم. از بحث درباره بیماری سرهم‌بندی چیزها در سیاست می‌گذرم و به مریضی مزمن سرهم‌بندی در تولید کالا می‌پردازم. نشانه آشکار این سرهم‌بندی آن است که شهرها در تسخیر تعمیرگاه‌هاست. آنچه در سال‌های اخیر در شهرهای بزرگی مانند تهران و کرج آشکار شده، تعداد زیاد تعمیرگاه است مانند تعمیرگاه ماشین، موبایل، لوزام برقی و... . دوستی می‌گفت در اکثر خیابان‌های کرج چند تعمیرگاه اتومبیل وجود دارد و هر روز به تعداد آنها اضافه می‌شود. گاهی برای راه‌اندازی تعمیرگاه ماشین و موبایل یک زیرزمین یا مغازه کوچک هم کافی است. تعمیرگاه‌های اتومبیل از پیاده‌رو و خیابان برای کار تعمیراتی استفاده می‌‌کنند.
ممکن است بپرسید خب که چی؟ این‌همه مسئله و مشکل، تو هم گیر‌دادی به تعمیرگاه که زیاد شده است. چه ایرادی دارد؟ کار مردم راه میفتد و کاسبی هم شکل گرفته است. این موضوع نشان‌دهنده قانون عرضه‌و‌تقاضا است. مگر کسی دیوانه است که تا تقاضا نباشد، تعمیرگاه راه بیندازد. اما اگر خوب بنگریم، می‌توان مسئله را از زاویه دیگری مطرح کرد. تعمیرگاه هرچه بیشتر شود، نشانه این است که قدرت و استحکام و کیفیت فراورده‌های مادی ما رو به اضمحلال و پوک‌شده است اما شرکت‌ها و کارخانه‌های بزرگ تولیدکننده کک‌شان هم نمی‌گزد. تعداد زیاد تعمیرگاه یعنی سرهم‌بندی محصول و کالا. گویی همه‌چیز سرهم‌بندی می‌شود و خیلی زود عناصر و قطعات سرهم‌بندی‌شده از هم باز می‌شوند. تعمیرگاه موقعیت غریب و پارادوکسیکالی است. حیات ما در دست تولیدکنندگانی است که در موقعیت انحصاری و زدوبند با بوروکراسی، منافعش در سرهم‌بندی است و خیابان و کوچه را با سرهم‌بندی موقت قطعات به تسخیر تعمیرگاه‌ها درمی‌آورد. ما نیز احساس می‌کنیم هر‌روز به تعداد بیشتری از آنها نیاز داریم. سرهم‌بندی شبح قدرتمندی است که برخی منکر آن هستند اما قدرتمند است. بی‌وقفه انسان و شهر را برای آفریده‌های سرهم‌بندی‌شده مهیا کرده‌ایم و بیش از آنکه محصول و کالا در خدمت ما باشد، ما در خدمت آن هستیم. دوستی تعریف می‌کرد در یک مسافرت رفت‌وبرگشت ۱۰ساعته باید دو روز در تعمیرگاه و فروشگاه لوازم یدکی ماشین باشم. تعمیرگاه‌های زیاد که هر لحظه در کنار، روبه‌رو و زیر خانه‌های ما رشد می‌کنند و کوچه و خیابان را بند می‌آورند، نشانه بیمار‌بودن تولید ما است و نشانه علاقه تولیدکنندگان ما به سرهم‌بندی است. گویی ما نمی‌توانیم چیزها را به‌خوبی به هم متصل کنیم و بست نسبتا پایداری ایجاد کنیم. درمانده از اتصال و ترکیب نوآور و پناه‌بردن به سرهم‌بندی. این مسئله در سیاست ما هم به چشم می‌خورد. سیاست‌‌گذاران نه‌تنها چفت‌و‌بست اجتماعی ایجاد نمی‌کنند، بلکه سرهم‌بندی می‌کنند و گاهی نیز خودشان بست و همبستگی‌های اجتماعی را از هم می‌گسلند. سیاست با سرهم‌بندی موقت چیزها و نمایش آنها، تولیدکننده را هم ترغیب می‌کند که همین‌گونه عمل کند. خیابان و کوچه‌هایی که برای انسان، روابط اجتماعی و همبستگی انسان‌ها باید سامان داده شوند، بیشتر‌و‌بیشتر به تسخیر تعمیرگاه‌ها در‌می‌آید که خود محصول سرهم‌بندی چیزها است. شهر، خیابان و انسان‌ها در واقع، بار سرهم‌بندی‌های سیاست‌گذاران و شرکت‌های بزرگ تولیدکننده را به دوش می‌گیرند. تهران و کرج و شاید هم دیگر کلان‌شهرها سرزمین شمار انبوه تعمیرگاه‌هایی است که حیات انسانی را را از شهر گرفته‌اند. باید زودتر این بیماری که نام آن را سرهم‌بندی گذاشته‌ام، درمان شود. نیازمند آفرینش اتصالات جدید و محکم میان ایده‌ها، تکنولوژی‌ها و منابع هستیم. سرهم‌بندی یک بیماری مسری است که باید آن‌ را به خاک بسپاریم و به اتصال و مفصل‌بندی‌های منعطف اما پایدار میان چیزها رو بیاوریم. به نظر من توسعه، گذر از سرهم‌بندی به اتصال دقیق، ظریف و منعطف بین چیزها است.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 اسرائیل در اندیشه بحران‌سازی
✍️ حشمت‌الله فلاحت پیشه
نگارنده معتقد است عوامل مختلفی در منطقه در انتظار هستند که جنگ بین حزب‌ا.. و اسرائیل شعله بکشد و حادثه ای که در اکنون در اسرائیل رخ داده است نقش شتاب زا در درگیری ها در منطقه خواهد داشت.
نتانیاهو بیش از هر شخص دیگری به دنبال جنگ است و در تلاش است جنگ ادامه پیدا کند تا آقای دونالد ترامپ در آمریکا روی کار بیاید. به همین علت بود که او حاضر شد به اقامتگاه ترامپ رفته و با او دیدار کند. نتانیاهو زمانی که در کنگره سخنرانی کرد به همان تعداد که اسم بایدن را آورد اسم ترامپ را هم به زبان جاری کرد چون قمار نخست وزیر اسرائیل قماری است که باید به مدت سه ماه دیگر ادامه پیدا کند. اکنون قضایای غزه به سمتی در حال پیشروی است که ظرفیت استفاده از غزه در حال اتمام است به همین علت نمی توان دیگر در ماجرای غزه وقت بخرد و مظلوم نمایی کند لذا در نظر دارد دست به اقدام جدیدی بزند و جبهه جدیدی برای اقدامات خود ایجاد کند از این رو در نظر دارد جنگ برای بقای خود را به سمت جبهه لبنان به بهانه حمله به مواضع اسرائیل حرکت دهد. در چنین شرایطی که روند تصاعد وگسترش بحران وجود داشت و تا اکنون حدود ۵۰۰ رزمنده لبنانی به شهادت رسیده اند و تعدادی هم زخمی شده اند و در طرف مقابل هم بر اساس این واقعه اخیر افرادی کشته شده اند این حادثه باعث شده که عملا فضای عمومی در اسرائیل به نوعی با نتانیاهو همراه شود حتی اختلافاتی که در درون اسرائیل وجود داشت کاهش یابد. از سوی دیگر این حادثه باعث اختلافی بین لبنانی ها خواهد شد چون دروزی ها که در این حادثه مورد آسیب قرار گرفته اند جریان قوی و قدرتمندی در دورن لبنان دارند و کشته شدگان در جولان نیز دروزی هستند به همین علت نگارنده معتقد است اسرائیل از حادثه اخیر برای گسترش بحران و غیر قابل اجتناب دانستن جنگ استفاده می کند چرا که همان طور که در سطور ابتدایی این یادداشت آمده است نتانیاهو به دنبال افزایش تنش و بحران آفرینی است در این بین البته عومل مختلف منطقه ای و فرا منطقه ای مخالف شدید این بحران هستند اعم از بازیگرانی مانند، فرانسه، ایران، عربستان و حتی آمریکا. درست است که ایالات متحده چراغ سبز انتقام را به اسرائیل نشان داده است اما اعلام کرده که برخورد اسرائیل با لبنان باید متوازن باشد اما با این وجود به نظر می رسد جریان افراطی و جنگ طلب که حیات خود را در افزایش تنش و طولانی شدن جنگ می دانند از حادثه اخیر استفاده خواهند کرد و تلاش خواهند نمود که بحران در منطقه را به نفع خود افزایش دهند. سود این بحران البته مستقیما به جیب نتانیاهو خواهد رفت و توجیه لازم را برای ادامه جنگ تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا را ادامه خواهد داد چرا که نتانیاهو فکر می کند که شرایط در صورت تغییر قدرت در آمریکا و در قدرت قرار گرفتن ترامپ به نفع وی تغییر خواهد یافت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0