🔻روزنامه تعادل
📍 درخت «اقتصاد» و تندباد «سیاست!»
✍️ حسین حقگو
هر لحظه ممکن است یک حرکت و حادثه سیاسی، اقتصاد را در کشورمان به تلاطمات شدید دچار و امکانات یک زندگی معمولی را از دسترس مردم گرفتار این سرزمین دورتر کند. چرا که مخاطرات سیاسی سبب تضعیف سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و رشد اقتصادی و بی‌ثباتی مولفه‌های اقتصاد کلان مانند نرخ ارز و تورم و صادرات و از همه مهم‌تر ناامنی روانی جامعه می‌شود.

البته این مخاطرات در خلأ و یک‌باره اتفاق نمی‌افتند، بلکه تابع قانون منطقی ترتب معلول حاکم بر سلسله حوادث‌اند «هر حادثه تاریخی حادثه دیگری را به دنبال می‌آورد... و چه بسا ممکن است معلول خود علت شود و به صورت علت فاعلی وقایع در‌آید...» (مجلس اول بحران آزادی - دکتر فریدون آدمیت) لذا نیاز به تحلیل و بررسی دقیق دارند. چنانکه به‌رغم حیاتی بودن «اقتصاد» در بقا و دوام جوامع و تامین رفاه و خوشبختی مردم، در کشورمان این مولفه در طی دهه‌ها کمتر اصالتی داشته و عمدتا وسیله‌ای بوده است برای رسیدن به اهدافی دیگر اعم از باورها و اعتقادات ایدئولوژیک یا تفوقات نظامی و امنیتی و...
این نگرش که خود را در متن قانون اساسی نیز به نوعی بازتاب داده است («در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه وصول به هدف نمی‌توان داشت» - مقدمه قانون اساسی) اینک اما به بن‌بست رسیده و امکان تداوم ندارد. دلیل آن هم خیلی ساده و واضح است، منابع موجود اعم از منابع درآمدی و بودجه‌ای تا منابع نفتی و گازی و انباشته‌های صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی و از همه مهم‌تر منابع آبی و محیط زیستی دچار اضمحلال و ناترازی شدید شده و ادامه هزینه‌کرد سیاست از جیب اقتصاد ناممکن شده است. به این معنا تغییر در پارادایم حاکم بر ساختار سیاسی و حکومت‌مندی و شیوه جدیدی از ساماندهی امر سیاسی و مفاهیمی مانند قانون، قدرت محدود، پارلمان، آزادی و عدالت و... به ضرورتی انکار‌ناپذیر تبدیل شده است. اما این تغییر پارادایم با توجه به عامل «وابستگی به مسیر» امری بس سخت و دشوار است. در قالب منطق « وابستگی به مسیر» (path dependency) تغییر نهادی در جوامع، به‌خصوص کشورهای متکی به منابع طبیعی مانند نفت، به راحتی رخ نمی‌دهد و «در این کشورها اگر تغییری در وضعیت ریل‌گذاری مسیر حرکت اتفاق نیفتد، قطار اقتصادی آنها تحت تاثیر نیروی پیشران ناشی از وضعیت گذشته به همان مسیر همیشگی خود ادامه خواهد داد» (دکتر مسعود نیلی). معنای ساده فهم این اصل همان ضرب‌المثل معروف است که امروز همان چیزی را برداشت می‌کنی که در گذشته کاشته‌ای یا همان قانون منطقی «ترتب معلول حاکم بر سلسله حوادث» که در فوق به آن اشاره شد.
سخنانی از این دست که «امروز دولت ما جزو اولویت‌های خود و در صدر آنها باید به اقتصاد و معیشت مردم اهتمام ورزد... وضعیت اقتصاد جامعه و معیشت مردم برای رسیدن به یک جامعه قوی جزو الزامات است» (مهدی فضائلی- ۱۲/۴/۱۴۰۳) سخنان مهمی است که می‌تواند به منزله ارتقای درک ساختار حاکمیتی از اهمیت مقوله «اقتصاد» در حیات نظام سیاسی تعبیر شود، آن هم در تندباد یکی از حوادث مهم این روزها یعنی ترور اسماعیل هنیه در تهران. اما عینیت یافتن این درک جدید از اقتصاد در منظومه فکری و اجرای همچنین نیازمند آن است که اولا نگاه نظام حکمرانی به مناسبات و روابط در رقابت‌ها و منازعات داخلی و خارجی از تضاد و ستیز به صلح و آشتی و پذیرش تنوع و گونه‌گونی در عین وجود اقتدار و توانمندی در دفاع ازحقوق شهروندان و امنیت و منافع ملی میل کند و ثانیا دولت نه فقط به عنوان قوه مجریه بلکه در جایگاه قدرت اصلی فیصله بخش به مسائل و مشکلات و دخیل درتمام تصمیم‌گیری‌ها به رسمیت شناخته شود. والا اینکه دولت به ‌کار اقتصاد بپردازد و سیاست و سایر حوزه‌های دیگر حکمرانی و زیست جامعه را به نهادهای دیگر بسپارد و... جز تداوم وضعیت ناگوار فعلی و تشدید بحران‌ها چیز دیگری نخواهد بود و با هر حادثه و حرکت سیاسی، قامت «اقتصاد» به‌ شدت خواهد لرزید و بار و بری از آن حاصل نخواهد شد که چنین مباد!


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 برهم زدن بازی خطرناک اسرائیل
✍️ دکتر روح‌اله اسلامی
در روابط بین‌الملل، نظریه بازی‌ها به‌عنوان یک ابزار مفید برای تحلیل تعاملات پیچیده منطقه‌ای و جهانی استفاده می‌شود. یکی از مهم‌ترین بازی‌های استراتژیک در خاورمیانه بین ایران و اسرائیل است.
ایران و اسرائیل اهداف استراتژیک و روش‌های مختلفی برای دستیابی به آن دارند. این مقاله با استفاده از چهارچوب نظریه بازی‌ها به بررسی بازی استراتژیک بین آنها و تعیین نقطه تعادل می‌پردازد. البته ‌مدل‌سازی تقابل آنها امری بسیار پیچیده‌تر از شهودی است که اینجا می‌آوریم. اسرائیل اغلب به اقدامات تروریستی یک‌جانبه و نقض حقوق بشر دست می‌زند که لایه دیگری از پیچیدگی را به این تعاملات استراتژیک اضافه می‌کند.

اهداف و راهبردهای ایران
اهداف استراتژیک ایران شامل پیروزی مقاومت، حفظ حزب‌الله و حوثی‌های یمن، حفظ قدرت در عراق، سوریه و لبنان، کاهش نفوذ آمریکا در منطقه و همراهی افکار عمومی جهان با مقاومت است. به عبارت دیگر، ایران به دنبال تقویت نیروهای متحد خود در منطقه و تضعیف نفوذ دشمنانش است.

اهداف و راهبردهای اسرائیل
در مقابل، اهداف استراتژیک اسرائیل شامل ایجاد جنگ منطقه‌ای، همراه کردن آمریکا برای جنگ علیه ایران، مظلوم‌نمایی و همراه کردن افکار عمومی جهان، همراهی غرب با خود، انگشت‌نما کردن ایران، ایجاد اختلاف بین ایران و کشورهای عربی، نابودی زیرساخت‌های ایران، نابودی حماس، قطع ارتباط ایران با سوریه و لبنان و منطقه‌ای و بین‌المللی کردن بحران است. اسرائیل از توان هوایی و بمب اتم به‌عنوان قوت‌های نظامی خود بهره می‌برد و از همراهی آمریکا نیز به‌عنوان یک پشتوانه سیاسی و نظامی استفاده می‌کند. با این حال، جغرافیا و جمعیت کم و ضدیت افکار عمومی جهانی با اقدامات اسرائیل، از نقاط ضعف آن به شمار می‌رود.

تحلیل بازی استراتژیک
براساس نظریه بازی‌ها، تعاملات بین ایران و اسرائیل می‌تواند به‌عنوان یک بازی غیرصفرجمعی (Non-Zero-Sum Game) تحلیل شود که در آن هر دو می‌توانند از همکاری یا تقابل بهره‌مند یا متضرر شوند. این بازی شامل استراتژی‌های مختلفی از سوی هر دو طرف است و نتایج مختلفی را بر اساس تصمیمات اتخاذشده به همراه دارد.
نقاط تعادل
نقطه تعادل (Nash Equilibrium) در این بازی جایی است که هیچ‌یک از طرفین نتوانند با تغییر یک‌جانبه استراتژی، وضعیت بهتری را برای خود ایجاد کنند. برای ایران، نقاط تعادل شامل تقویت روابط با همسایگان، همراهی افکار عمومی جهان، مذاکره با اروپا و آمریکا، تنش‌زدایی، بر هم زدن بازی اسرائیل، افزایش توان نظامی در همه ابعاد و پاسخ هوشمندانه، ترکیبی و در موعد مشخص است. برای اسرائیل، نقطه تعادل در همراهی آمریکا و غرب، تبلیغات مظلوم‌نمایی، ایجاد اختلاف بین ایران و کشورهای عربی و تلاش برای نابودی زیرساخت‌های ایران و گروه‌های مقاومت مانند حماس و حزب‌الله قرار دارد.

پیشنهادهای سیاستی برای ایران
برای رسیدن به نقطه تعادل مطلوب، ایران می‌تواند راهبردهای زیر را دنبال کند:

۱- تقویت روابط با همسایگان: ایران باید تلاش کند تا روابط خود را با کشورهای همسایه بهبود بخشد و از اختلافات منطقه‌ای جلوگیری کند. این اقدام می‌تواند از تضعیف نفوذ ایران توسط اسرائیل جلوگیری کند.

۲- همراهی افکار عمومی جهان: از طریق تبلیغات هوشمندانه و استفاده از رسانه‌ها، ایران می‌تواند تصویری مثبت از خود در افکار عمومی جهان ایجاد و حمایت بین‌المللی را جلب کند.

۳- مذاکره با اروپا و آمریکا: ایران می‌تواند از طریق مذاکرات دیپلماتیک با اروپا و آمریکا، تنش‌ها را کاهش دهد و به دنبال رفع تحریم‌ها و بهبود روابط اقتصادی باشد. ارتباط با قدرت‌های جهانی، بازی اسرائیل را بسیار محدود خواهد کرد.

۴- تنش‌زدایی: کاهش تنش‌ها با کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌تواند به ایجاد ثبات بیشتر در منطقه و جلوگیری از درگیری‌های نظامی کمک کند.

۵- بر هم زدن بازی اسرائیل: ایران باید با استفاده از راهبردهای متنوع و هوشمندانه، تلاش‌های اسرائیل برای ایجاد جنگ و اختلافات را ناکام بگذارد.

۶- افزایش توان نظامی: تقویت توان نظامی در همه ابعاد، از جمله دستیابی به سلاح‌های پیشرفته، برای حفاظت از امنیت کشور ضروری است.

۷- پاسخ هوشمندانه: ایران باید به اقدامات تحریک‌آمیز اسرائیل با واکنش‌های هوشمندانه و ترکیبی پاسخ دهد تا هم از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند و هم قدرت خود را به نمایش بگذارد.

نتیجه‌گیری
با تحلیل بازی استراتژیک بین ایران و اسرائیل بر اساس نظریه بازی‌ها، می‌توان به این نتیجه رسید که ایران با تقویت روابط با همسایگان، همراهی افکار عمومی جهان، مذاکره با اروپا و آمریکا، تنش‌زدایی، بر هم زدن بازی اسرائیل، افزایش توان نظامی و پاسخ هوشمندانه می‌تواند به نقطه تعادل مطلوب دست یابد و از تهدیدات و مخاطرات جلوگیری کند. از طریق این راهبردها، ایران می‌تواند به‌طور موثر بازی خطرناک اسرائیل را مختل و ثبات منطقه‌ای را تقویت و منافع ملی را حفظ کند.

🔻روزنامه کیهان
📍 مهمان عزیز ما
✍️ محمدهادی صحرایی
«إذا غاب سیدٌ مِنّا‌، قام منّا سیدٌ آخر. وقتی بزرگی از بین ما برود، بزرگی دیگر از ما قیام می‌کند.»
این سخن، ترجمان کلام امیرالمؤمنین است که به آن مؤمنیم و از بس آن را آزموده‌ایم که شکی در آن نیست. ما به برکت انقلاب اسلامی‌، شاهد معجزات بزرگ بوده و بیش از پیروان انبیا که درود خدا و خوبان نثارشان‌، دست خدا را در نجات خود دیده‌ایم که چگونه از میان امواج کوه پیکری که سر به کشتی می‌کوبند نجات یافته‌ایم. بارها در بن‌بست‌های تحمیلی، شکافته شدن دریای مصائب و عبور به سلامت را تجربه کرده و دشمنان غرقه در مشکلات را به تماشا نشسته‌ایم. بارها و بارها جوشیدن چشمه‌های فرصت از دل تهدیدها را نظاره‌گر بوده و به یقین رسیده‌ایم. ما مقلدان خمینی و خامنه‌ای با تمام وجود فهمیده‌ایم که گر نگهدار من آن است که من می‌دانم‌، می‌تواند یوسف را در میان بنی‌اسرائیل زنده نگه دارد.
«بارش سنگ ‌ای برادر کوهمان کرد» در مورد انقلاب اسلامی است که ما را آبدیده کرده و شکست‌ناپذیر. ما را رشد داد و سرهامان را به فلک سایید و دست‌مان را به آسمان رساند و چشم‌مان را به شگفتی‌های خلقت خیره کرد و زبانمان را به نطق با ملائک گشود. «آوینی» بیا برای دل‌های تنگ‌مان دوباره بگو که «ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند. ما همه افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم، ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می‌یابد‌، عشق را هم‌، امید را هم‌، شجاعت را هم‌، عزت را هم‌، ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند‌، ما فرشتگان را دیدیم که چه‌سان عروج و نزول دارند، ما عرش را دیدیم، ما زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدیم، از مائده‌های بهشتی تناول کردیم و بر سفره حضرت ابراهیم نشستیم‌، ما در رکاب امام حسین علیه‌السلام جنگیدیم و بی‌وفایی کوفیان را جبران کردیم.»
شهید اسماعیل هنیه، رهبر جنبش حماس و یکی از اسوه‌های مقاومت فلسطین که میهمان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدیدمان بود‌، در حادثه‌ای تروریستی در بامداد چهارشنبه گذشته به شهادت رسید و مردم منتظر و معطل این نشدند که آیا منافقین و داعش مسئولیت این ترور را برعهده می‌گیرند یا صهیون‌ها. و به سرعت در مورد این اتفاق تلخ و بی‌سابقه موضع گرفتند و پیش از روایت اولی که صورت نگرفت‌، لعن و نفرین خود را نصیب صهیون کردند. نیاز به هیچ تحلیلی نیست وقتی که شیوه نامردها را می‌شناسیم و تنها حیوانات آدمخواری که بوی خون آنها را ارضا می‌کند را می‌شناسیم و می‌دانیم که چرک و عفونت و جنایت‌، تنها مختص این غده سرطانی است.
خدا بر درجات خمینی کبیر بیفزاید که طبیب انسانیت بود و «غده سرطانی بودن اسرائیل» را زمانی که روشنفکران جهان‌، الفبا تمرین می‌کردند را یادآور شد؛ وقتی که بزرگان سیاست بر «قبر بی‌مُرده هولوکاست» ‌گریه می‌کردند و غربزده‌ها در داستان تخیلی هولوکاست غرق شده بودند و مردم جهان پای والت دیزنی و‌ هالیوود عمرشان را می‌گذراندند. البته نباید از زیرکی جلال آل‌احمد غافل شد که پس از سفرش به اسرائیل در سال ۴۱‌، آن طرف سکه فاشیسم آنها را دید و گفت «رفتاری را که تا دیروز نازی‌ها با یهودی‌ها می‌کردند امروز یهود به کمک وجدان ناراحت اروپا و آمریکا با اعراب می‌کند.» یا شهید مطهری که بر خفتگان فریاد می‌زد شمر زمانه‌ات را و کسانی که تن مطهر پیامبر را در آن عالم به رنجه می‌اندازند بشناس.
چه مدرکی برای اثبات رژیم و جعلی بودن اسرائیل از این گویاتر که این جرثومه تباهی به هیچیک از تعهدات انسانی و قانونی و بین‌المللی پایبند نیست؟ بی‌پروا می‌کُشد و بی‌واهمه ترور می‌کند. چه کنیم که سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری همگی از اقدام مؤثر علیه این غده سرطانی‌، اخته و عقیم‌اند. از این چرخه بیهوده و دور باطل، مسخره‌تر نیست که کشورها در سازمان ملل قطعنامه صادر کنند و آمریکا و انگلیس در شورای امنیت آن را وتو کنند. نفرین بر آن دموکراسی که آمریکا و فرانسه و انگلیس فریادش می‌زنند. اصل خفقان و سانسور و دیکتاتوری آنجاست و به برخی رفرمیست‌ها و همه غربزده‌های کم‌فهم‌، نشانی حکومت و فضای مجازی و جمهوری اسلامی می‌دهند و این ساده‌لوح‌ها را با این تخیل‌، پیر و فرسوده کردند و هیچ.
تفکر شرور صهیون از همان ابتدا با حقه و خونریزی و جنایت همزاد بود و به آزار، شکنجه و کشتن پیامبران و صالحان عادت داشت و حتی به یعقوب و یوسف که پدر و برادرشان بودند هم رحم نکردند. پیوسته به تحریف حقایق و ترویج تمام زمینه‌های فساد پرداخته و اکنون نیز به همین پیشه لعنتی مشغولند و هرگز اصلاح‌پذیر نبوده و نیستند. این تفکر شیطانی تا آنجا سرطانی است که شرط پذیرفته شدن توبه آنها پس از ارتداد و گوساله‌پرستی، طبق آیه ۵۴ سوره بقره این‌گونه است که «خودتان را قتل عام کنید». با این وجود باز هم جنایت ۹ ماهه اخیر اسرائیل در برابر تاریخ و۸۰ سال اخیرشان، قابل مقایسه نیست. جهان به سخن امام رسید. غده سرطانی اسرائیل، کلافه‌کننده‌ترین بیماری تاریخ بشریت است و «باید از بین برود» و هیچ درمان دیگری برای آن باقی نمانده است غیر از داغ؛ که آخرُالدَواء، ألکِیّ.
باند تروریست صهیونی بدون توجه به مناسبات انسانی و قواعد حقوقی و با خیال راحت و اعلام رسمی و حمایت کامل آمریکا و انگلیس، ترور کرده و به این توحش افتخار می‌کند. آنچه خون آزادگان جهان را به جوش آورده و اسرائیل را منفور نموده و فلسطین را از مسئله اول جهان اسلام به مسئله اول جهان تبدیل کرده همین است که این سگ قلاده دریده صهیونیزم، برای بشریت خطرناک است و‌ هاری آن دامن همه را خواهد گرفت. ترور میهمان یک کشور با چه منطقی جز توحش آمریکای صهیونی، قابل توجیه است؟ چه کسی نمی‌داند ترور «فؤاد شکر» در بیروت و «اسماعیل هنیه» در تهران و یک روز پس از تحلیف رئیس‌جمهور ایران و یک هفته پس از سفر نتانیاهو به آمریکا و در هیاهوی المپیک فرانسه یعنی چه؟
اکنون همه عاقلان جهان باید فهمیده باشند که آمریکا و اسرائیل خواهان گسترش جنگ هستند و ارتزاق آنها با فروش سلاح و حیاتشان در نزاع و بقائشان با بوی خون و حکومتشان بر تفرقه‌افکنی و سیاستشان «پدرسوخته بازی» است. دراکولای خونخوار و زامبی‌های وحشی همین قوم جنایت‌پیشه‌ای هستند که بر آمریکا و انگلیس و اسرائیل هم حاکمند. نمایش‌های افتتاحیه المپیک پاریس حیرت‌آور بود و سیطره تفکر شیطانی صهیونی بر ارکان قدرت این کشورها عجیب‌تر است. پیش از این گمان می‌شد که اسرائیل تنها فلسطین را اشغال کرده و قسمتی از خاک لبنان و سوریه و اردن و مصر را هم دزدیده است‌، ولی اکنون می‌توان دید که بر مناسبات حاکمیتی فرانسه و انگلیس و آمریکا هم سایه انداخته و حتی‌ پرستش گوساله سامری یا سرخ موی و کشتار را در افتتاحیه المپیک پاریس معرفی می‌کند.
آینده پژوهان جهان باید به‌شدت نگران آینده بشریت باشند که با وجود صهیونیزم و تفکر آن، هیچ کس نمی‌تواند زندگی انسانی با کرامت و آزادی و آزادگی داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت به برکت وجود امام راحل و امام حاضرش توانسته است خود را با ویروس خطرناک صهیونیزم، قوی‌تر کند و به «توانایی تولید قدرت» و «توانایی تبدیل تهدید به فرصت» و «توانایی تمدن‌سازی» برسد‌، ولی دیر و دور نیست که جهان غافل امروز اگر مثل دانشگاهشان بیدار نشوند، در گرداب جهانخواری اسرائیل فروبلعیده خواهند شد و از آنان اثری در حد تمدن‌های آتن و آزتک و آشور و بابل خواهد ماند.
نقشه دقیق صهیونی در چینش زمان، مکان، چگونگی و اهداف ترور شهید فؤاد و شهید هنیه، زمینه تولید قدرت مضاعف ما را فراهم کرد و جهان دید که با این دامِ مناقشه‌ای، پیوند شیعه - سنی و عربی - ایرانی مستحکم‌تر شد و با «نمازِ رهبرِ شیعیان جهان بر پیکر رهبرِ حماس» صفحه جدیدی بر تمدن‌سازی ما افزود و جهانیان خواهند دید که روز خونخواهی میهمان عزیز ما برای اسرائیل، از روز مرگ فرعون و نمرود و ۷ اکتبر و وعده صادق، سخت‌تر و عبرت‌آموزتر و طولانی‌تر و خوارکننده‌تر و دردناک‌تر خواهد بود و إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 خطر گرگ‌های در لباس میش
✍️ فتح الله جوادی

در اطلاعیه جدید سپاه، توضیح مختصری درباره نحوه ترور شهید اسماعیل هنیه ارائه شده است؛ از جمله اینکه این اقدام با طراحی و اجرای رژیم صهیونیستی و با حمایت آمریکا صورت گرفته و با توجه به تحقیقات و بررسی‌های به عمل آمده این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاه برد با سر جنگی حدود ۷ کیلویی همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان صورت گرفته است...

این اطلاعیه جدیدترین اطلاع‌رسانی درباره حادثه‌ای با این ابعاد گسترده و بازتاب فراگیر جهانی و در پاسخ به ده‌ها و صدها گمانه‌زنی و شرح و تفسیر و شایعه و اظهارنظر داخلی و خارجی، به هیچوجه پاسخگوی شبهاتی نیست که این روزها هم مردم و هم فعالان سیاسی و اهالی رسانه در محاصره آن قرار گرفته‌اند. در این روزها در صدا و سیما هم بیشتر از خصوصیات شهید صحبت می‌شود و از جنایت رژیم صهیونیستی و همدستی آمریکا و برنامه‌های شعاری و کلیشه‌ای که به هیچوجه پاسخگوی عطش مخاطب برای اطلاع از نحوه بروز این فاجعه نیست. قبول داریم که نهاد رسمی باید ابتدا به اطلاعات کامل و وثیقی درباره حادثه دست یابد و پس از اطمینان کامل و به دور از هر گمانه‌زنی و احتمال، اقدام به اطلاع‌رسانی کند، اما کاملاً پیداست که این کار از سرعت کافی و بایسته برخوردار نیست و یا حداقل اینکه به هیچوجه در حد انتظار نیست، انتظار افکار عمومی این است که به اطلاعات صحیح‌تر و درست‌تری دست یابد تا از پناه بردن به سایر مراکز و امکانات اطلاع‌رسانی که بعضاً به اردوگاه دشمن وصلند در امان بماند. اگر دشمن را خوب بشناسیم درمی‌یابیم که در کنار امکانات نظامی و تسلیحات پیشرفته و به قول معروف ظرفیت سخت‌افزاری مدرن و فوق مدرن، از امکانات نرم‌افزاری مناسبی هم برخوردار است که از جمله این امکانات شبکه‌ رسانه‌ای، تبلیغی، شایعه پراکنی و رد گم‌کنی است و متأسفانه ما در این زمینه چند قدم عقب‌‌تریم. حالا وقت آن است که مقامات امنیتی برای جلوگیری از گمانه‌زنی‌های ناپسند و جهت‌دار پا به میدان گذارند و ابعاد مختلف قضیه را شرح دهند؛ هرچه سریع‌تر و دقیق‌تر نیز این کار را بکنند.
تا به حال شایعات مختلفی مطرح شده، اینکه تلفن همراه شهید را رصد کرده و به محض اینکه از آن استفاده شده محل دقیق را شناسایی کرده‌اند. تا همین دیروز حتی گفته می‌شد در محل بمب گذاشته‌اند، یا با هواپیما یا پهپاد اقدام به ترور کرده‌اند و گمانه‌زنی‌های مختلف دیگر. آیا واقعاً فردی مانند هنیه که می‌دانست همواره در معرض حمله و ترور است با اطلاع از عواقبی که استفاده از پیام رسان‌‌های بین‌المللی در خدمت استکبار جهانی دارند، ممکن بود که چنین بی‌احتیاطی کند؟ یا اگر قرار بود هواپیمایی بتواند تا قلب تهران بیاید و کسی نفهمد می‌شد ادعایی درباره امکانات قابل اعتنای دفاعی کشور داشت؟ آن هم با توان موشکی که مورد اعتراف دوست و دشمن است؟
سؤالی که حال همه به دنبال پاسخ آن هستند و شایسته است که هر چه زودتر (که همین حال هم حسابی دیر شده است) به آن پاسخ دهند این است که این ترور چگونه امکان تحقق پیدا کرد؟ و چه عواملی در آن دخالت داشته‌اند؟
و البته به سوالاتی که پس از آن می‌آیند؛ از جمله اینکه بر اساس کدام منطق امنیتی این محل برای اقامت تعیین شد؟
دیگر آنکه چطور پرتابگر تروریست از زمان اقامت شهید در اتاق و نه در جای دیگری در ساختمان مطلع شد؟ و سوال مهم‌تر؛ آیا ممکن بود یا هست که بدون وجود جاسوسانی مهم و نفوذی‌های خطرناک، امکان وقوع چنین تروری وجود داشته باشد؟
هر چه که موشک‌های پیشرفته داشته باشیم و هر چه که از قدرت دفاعی بالا صحبت کنیم و از امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری قابل اعتنا یاد کنیم، تا زمانی که نتوانیم رخنه‌های امنیتی ناشی از عملکرد نفوذی‌های قدرتمند را برطرف کنیم، از شر چنین خسارت‌هایی و آسیب‌ها و تبعات امنیتی و گاه غیرقابل جبران چنین حوادثی در امان نخواهیم ماند. این گرگ‌های در لباس میش را اگر شناسایی و مجازات نکنیم ضربه خواهیم خورد؛ همچنانکه تا به حال بارها و بارها خورده‌ایم.

 

🔻روزنامه جهان صنعت
📍 استقلال اقتصادی در لبه پرتگاه
✍️ محمدصادق جنان‌صفت

استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی سه خواسته راهبردی و بنیادین انقلابیون ایرانی به ویژه انقلابیون مذهبی به رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. این سه خواسته راهبردی در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز تکرار شده است. رهبری نظام جمهوری در این دهه‌های سپری‌شده روی این سه راهبرد ایستادگی کرده‌ و به شهروندان این سرزمین می‌گوید در این راه به بیراهه نرفته است. بسیار می‌شنویم که نظام جمهوری اسلامی ایران مستقل‌ترین نظام سیاسی است و در تصمیم‌گیری‌های داخلی و خارجی از هیچ قدرت خارجی تبعیت نمی‌کند و نیز می‌شنویم و می‌خوانیم که قانون اساسی و نیز قانون‌های عادی وضع‌شده در این چهار سال با آموزه‌های اسلام سازگار بوده و نیز شنیده‌ایم که ایران یکی از آزادترین کشورهای جهان است. در این نوشته کوتاه به مقوله‌های آزادی و جمهوری اسلامی نمی‌پردازیم و تنها به مقوله مهم استقلال علاقه نشان می‌دهیم. نخستین نکته این است که آیا در دنیای امروز کشوری را می‌شناسیم که به معنای واقعی از دیگر کشورها و از نظم جهانی تاثیر نمی‌پذیرد؟ واقعیت این است که درهم‌تنیده شدن منافع ملت‌ها و دولت‌ها به اندازه‌ای است که هیچ کشوری نمی‌تواند ادعای استقلال به معنای بی‌نیازی از جهان کند.از سوی دیگر نیک می‌دانیم نظام سیاسی کشورها به ویژه سیاست خارجی هر کشوری از جمله ایران ادامه سیاست تجاری آن کشورهاست.نظام تجاری ایران اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا اولا ایران می‌تواند بدون تامین گندم، برنج، شکر و به ویژه نهاده‌های دامی و حتی گوشت از بازار جهانی زندگی عادی داشته باشد؟ این پرسشی است که پاسخ آن معلوم است. ایران سالانه میلیاردها ‌دلار برای واردات کالاهای اساسی اختصاص می‌دهد و تاخیر در واردات این کالاها منجر به تورم شدید این کالاها شده و ممکن است کار به جیره‌بندی هم بکشد. نکته مهم‌تر اما این است که تجارت خارجی ایران به کدام کشورها وابستگی شدید دارد؟ آمارهای در دسترس نشان می‌دهد نفت و فرآورده‌های پتروشیمی ایران یکسره به چین کمونیست صادر می‌شود و اگر این کشور به هر دلیلی نفت و کالاهای پتروشیمی ایران را خریداری نکند اقتصاد ایران از تعادل نیم‌بند خارج شده و کسب‌وکار ایرانیان و نیز تامین معیشت ایرانیان فرومی‌ریزد. آیا این استقلال است که به چین نفت بدهیم و بار دیگر خودرو و موتورسیکلت و ده‌ها کالای خوب و بد وارد کنیم؟ امارات‌متحده عربی دیگر کشور مهم در تجارت خارجی ایران به حساب می‌آید که سالانه میلیارد‌ها ‌دلار کالا به ایران صادر می‌کند. آیا وابستگی واردات به یک کشور کوچک، مزه استقلال را تلخ نمی‌کند. با این دو مثال کوچک و دقت در اعداد و ارقام می‌توان فهمید که در آینده شاید تبعیت سیاسی از چین یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر باشد.

 

🔻روزنامه اعتماد
📍 غزه نمایشگاه حقوق بشر غرب!
✍️ جعفر گلابی

نوع برخورد امریکا و اروپا با جنگ غزه حیرت‌آور است. اسراییل نزدیک به ۱۰ ماه است که حدود ۳میلیون و ۴۰۰ هزار نفر را درمحاصره خود قرارداده بدون وقفه از زمین و آسمان و دریا آنها را می‌کوبد. علاوه بر نابودی چندین بیمارستان، با اخلال شدید در کمک‌رسانی به این جمعیت، مرگ و میر کودکان براثر گرسنگی را شدت داده و طبق اظهارات صریح دبیرکل سازمان ملل هیچ کجای غزه امن نیست. سربازان اسراییل برای در امان ماندن از حملات چریک‌های حماس اسرای فلسطینی را به تانک‌ها می‌بندند وتک‌تیراندازان صهیونیست کودکان را هدف قرار می‌دهند و درمجموع برآورد می‌شود که تاکنون حدود ۱۸۶ هزار فلسطینی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم جان‌باخته‌اند که اکثریت آنها زن وکودک هستند.اسراییل هرکجا که بخواهد و بتواند ترور می‌کند، با این همه امریکا مخرب‌ترین سلاح‌های متعارف را در اختیار این رژیم قرار می‌دهد و همراه با اروپا در مجامع عمومی مانع از شکل‌گیری یک اجماع بین‌المللی علیه رژیم آپارتاید می‌شود. مخالفت دانشجویان و برخی از استادان دانشگاه‌های غرب با کشتار فلسطینیان خصوصا در امریکا سرکوب و همه حمایت‌های دولتی از اسراییل با عنوان دفاع از خود توجیه می‌شود. کشورهای مسلمان و مستقل ازترس عتاب و تحریم امریکا مخالفت بااین نسل‌کشی آشکار را از حرف وسخن فراتر نمی‌برند و در مجموع دنیا خیره مانده است تا اسراییل در قتل و جنگ و ترور از خود نبوغ نشان دهد و رکورد تاریخی بیافریند. اصل ماجرا چیست؟ آیا برای غرب و حداقل روشنفکران و نخبگانش مهم نیست که قضاوت افکار عمومی جهان نسبت به این رفتار غیر انسانی چه خواهد بود؟ همه نکته همین جاست. یک بلوک ثروت و قدرت که پیشرفته‌ترین امکانات نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای را دارد حاکمیت نسبی در جهان به دست آورده است و از زمان استعمار مستقیم تاکنون بیشترین ذخایر جهان را با انواع روش‌ها ازآن خود کرده و هر چالشی که اتفاق بیفتد را به نفع خویش مدیریت می‌کند. درافغانستان و سوریه و عراق و لیبی دخالت نظامی کردند و با عناوین مختلف مخالفان خود را از سر راه برداشتند.

در ایران که حمله نظامی را خطرناک یافته‌اند شدیدترین تحریم‌های ممکن را وضع کرده‌اند و با ترفندی تاریخی، محاسباتی جلوی روسیه نهادند که به جنگ ترغیب شود تا همواره درگیر باشد و امکان مزاحمت برایشان نداشته باشد.داعش پس از حمله به عراق و سوریه متولد شد و در حالی که تندترین شعارها را می‌داد به شکلی اعجاب‌آور حتی یک گلوله به سمت اسراییل شلیک نکرد و در عوض تا توانست از مسلمان‌ها کشت وبهانه بسیاری خوبی برای استمرار حضور غربیان در منطقه فراهم آورد. چین هنوز از اصطکاک با غرب دوری می‌کند و تاکنون موفق شده است به این وسیله از اتلاف منابع خود و توقف پیشرفتش جلوگیری کند. تصویر نشان داده شده درجملات کوتاه بالا کاملا نشان می‌دهد که غرب یک دیکتاتوری در جهان برقرار کرده و بدون کوچک‌ترین رودربایستی می‌زند، می‌کشد، تحریم و تحقیر می‌کند و... همه ابنای بشر به جز غربیان و عوامل‌شان را انسان درجه ۲ می‌داند. متاسفانه سطح درک عمومی در جهان سوم هنوز به آن حد نرسیده است که با مبارزه‌ای هوشمندانه و تاریخی جلوی این دیکتاتوری را بگیرند و ملت‌ها صاحب منافع و آزادی در تصمیم‌های خود شوند.جالب اینکه غرب با کشورهای دیکتاتور که حداقل در منطقه ما زیادند هیچ مشکلی ندارد و بهترین روابط را با آنها برقرار کرده است! مشکل غرب نه حقوق بشر درجهان سوم است و نه دموکراسی و حتی تضییع حقوق زنان. هرکجا چون گاو شیرده (تعبیر ترامپ) باشند با آنها رقص شمشیر می‌کند و ۴۰۰ میلیارد دلار قرارداد می‌بندد و هر کجا مخالفتی بروز کند با انواع روش‌ها سیاستش می‌کنند. اگر در جهان سوم هم به ملت‌ها تکیه شود وبه جای منافع حاکمان منافع عمومی در اولویت باشد وقانون معیار عمل قرار گیرد افزون بر پیشرفت جوامع استقلال جدی هم به دست می‌آید و جلوی یکه‌تازی غرب گرفته می‌شود. اینکه نزدیک به ۲ میلیارد مسلمان نمی‌توانند از شکنجه و کشتار روزانه هم‌کیشان خود جلوگیری کنند فاجعه‌ای است که علل و دلایل آن را باید در مناسبات درونی جوامع جهان سوم جست‌وجو کرد. اسراییل از هر انتخاباتی در کشورهای همسایه خود متنفر است و خوش دارد در این کشورها حقوق بشر لگدمال شود و اسباب آگاهی و پیشرفت هرگز فراهم نشود.

 

🔻روزنامه شرق
📍 مشروطه ناصواب
✍️ حمزه نوذری

این یادداشت درباره چرایی، چگونگی و بررسی پیامدهای انقلاب مشروطه نیست اما قصد دارم مفهوم مشروطه را برای توضیح موضوعات دیگری به کار گیرم. همچنین مشروطه‌های خوب و مفید را از بد و مضر متمایز کنم. در نگاه نخست مفهوم مشروطه با سلطنت و زمامداری قرابت پیدا می‌کند. به لحاظ تاریخی و نظری اشاره دارد به تلاش و کوشش موفق و ناموفق مردمان در کشورهای مختلف که پادشاه را مشروط به تبعیت از قانون و تمکین از رأی مردم کنند؛ یعنی زمامداری مشروط به اراده و خواست اکثریت افراد جامعه باشد. در زندگی امروز عرصه‌ها و موضوعات مختلفی وجود دارد که مشروط است. برخی از مشروطه‌ها بدیهی و کمتر محل مناقشه است و برخی دیگر مناقشه‌‌برانگیز، برخی مفید و دارای خیر جمعی و برخی از آنها مضر و دارای پیامدهای منفی است. یارانه به تولید مشروط است؛ مشروط به زمان، کیفیت و جهت‌گیری صادرات. در اغلب کشورها یارانه‌دادن به بخش تولید، مشروط به این است که در مدت زمان مشخصی بخش تولیدِ مشمول یارانه بتواند کیفیت تولید را افزایش دهد، رقابت‌پذیر شود و چه‌بسا صادرات به کشورهای مختلف از جمله جوامع پیشرفته داشته باشد. خرید کالای خاص از تولیدکننده یا فروشگاه هم مشروط است. اگر خریدار و مصرف‌کننده از کیفیت و خدمات راضی نباشد، دیگر اقدام به خرید از آنجا نمی‌کند. کسی هم انتظار ندارد که اگر فروشگاه یا تولید‌کننده کالای بی‌کیفیت و گران ارائه کند، مصرف‌کنندگان به آن وفادار بمانند. به قول هیرشمن آنها گزینه خروج را انتخاب می‌کنند. دوستی مشروط به حمایت و تعهد دوستان است. ادامه تحصیل دانشجوی ضعیف که نتوانسته ترم موفق تحصیلی داشته باشد، مشروط می‌شود. آزادی هر فرد مشروط به ایجادنکردن مانع برای آزادی دیگران است. زندگی زناشویی مشروط به احترام و تعهد است. پژوهش علمی مشروط به رعایت معیارهای علمی است. در اغلب موارد تقدیر از کارکنان مشروط به زحمت آنهاست. در جلسات تقدیر از کارمندان اداری بارها شنیده‌ام که از کارکنان به خاطر زحماتشان تقدیر می‌شود. اما به نظر می‌رسد تقدیر باید مشروط به نوآوری و خلاقیت باشد نه زحمت صرف. زحمتکشان کار روتین و معمولی را با صرف زمان زیاد انجام می‌دهند اما با نوآوری و خلاقیت می‌توان از زحمت کم کرد. در صورت تقدیر از کارکنان نوآور است که آنها به این موضوع می‌اندیشند که چگونه بهترین روش و شیوه را در قالب چارچوب‌ها برای انجام کار بیابند. می‌توان موارد متعددی از مشروطه‌های مفید را برشمرد اما مسئله بر سر مشروطه‌های ناصواب و دارای نتایج بد است. از یک مثال ساده شروع می‌کنم. نمره انضباط دانش‌آموزان که اخیرا در معدل آنها نیز اثرگذار است، در اغلب موارد مشروط به حرف‌شنوی، سربه‌زیری، بله‌قربان‌گویی، پرسش‌نکردن از دستورالعمل‌ها و پذیرفتن بدون نقد و انتقاد دستورالعمل‌هایی است که معمولا توسط مدیران سلیقه‌ای انجام می‌شود. نتیجه چنین معیاری این است که دانش‌آموزان بدون مسئله و پرسش و فاقد تفکر انتقادی در امور رشد می‌کنند. مدیریت و پست‌های اداری و همچنین ارتقا و ترفیع در سیستم اداری در اغلب موارد مشروط به تبعیت، وفاداری به افراد و گروه خاص و مجیز‌گویی است، در این صورت مسئول و مدیر مافوق از مدیر زیردست حمایت می‌کند و چه‌بسا ارتقا یابد در حالی که مدیریت در وهله اول قبول مسئولیت در مقابل جامعه است. مدیریت و مسئولیت بیش از هر چیز باید مشروط به توسعه و ارائه خدمات باکیفیت به افراد و ذی‌نفعان باشد نه مشروط به تبعیت بی چون و چرا از مدیر بالاتر. چنین مشروطه‌هایی برای جامعه زیان‌بار است. این مسئله حتی در مدیریت محیط دانشگاه نیز وجود دارد. رئیس یا معاونان دانشگاه برای مدت‌ها مسئولیت داشته‌اند و نه‌تنها پیشرفتی ایجاد نکرده‌اند بلکه سبب عقب‌ماندگی دانشگاه شده‌اند اما به دلیل تبعیت و سرسپردگی به افراد یا گروهی خاص سال‌ها مدیر باقی مانده‌اند. مشروط‌کردن برخی امور به جنسیت، قومیت، آشنایی و... نیز زیان‌بار است. استادی که در دادن نمره به دانشجو دارای سوگیری جنسیتی، هنجاری، قومی، سربه‌زیری و غیرنقادبودن دانشجو است، تمام معیارهای علمی را نقض و پیامدهای سوء زیادی ایجاد می‌کند. امروز می‌بینیم که راه‌انداختن کار ارباب‌رجوع در سازمان‌های اداری در مواردی مشروط به آشنایی است. همه برای انجام‌شدن کارشان به دنبال آشنا هستند. این آشناست که قفل‌ها را باز می‌کند. ۱۲۰ سال پیش جامعه تلاش کرد حاکم مستبد را مشروط کند و یک گام به جلو بردارد، امروز ما یک گام به جلو برداریم و سعی کنیم مشروطه‌های ناصواب را کاهش و مشروطه‌های مفید و دارای خیر جمعی را توسعه دهیم.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 ساماندهی بازارهای غیرمولد
✍️ عبدالمجید شیخی
اگر بخش غیرمولد کوچک شود، از فرار‌مالیاتی جلوگیری شود، بانک‌ها از خلق اعتبار منع شوند و پول ملی آسیب‌زدایی درونی شود، شاهد کاهش حجم نقدینگی و جلوگیری از ورود نقدینگی به بخش‌های غیرمولد خواهیم بود. براساس این اقدامات نقدینگی نیز به بخش مولد هدایت خواهد شد. تورم یک پدیده رفتاری است اما در دیدگاه نئولیبرالیسم رابطه میان حجم تورم و نقدینگی، رابطه مکانیکی است. مطابق با این دیدگاه حجم نقدینگی عامل تورم ارزیابی می‌گردد. این درحالی‌است که رفتار تورمی موجب شکل‌گیری تشدید نرخ تورم می‌گردد و حجم نقدینگی تنها یک ابزار است.
همچنین اگر طبق اقتصاد عرف علم اقتصاد را به دو بخش مجازی و حقیقی یا مولد و غیر مولد تقسیم کنیم الان بزرگترین مشکل اقتصاد ما این است که بخش غیرمولد بر بخش مولد غلبه پیدا کرده و حجم بخش غیر مولد بسیار بزرگ شده و در برابر بخش مولد تاکنون مرتباً سرکوب
شده است.
این دولت فضایی را ایجاد کرد که به فعال کردن کارخانه‌های تعطیل شده منجر شد. چند هزار بنگاه اقتصادی فعال شد که این بنگاه‌ها یا تعطیل شده بودند یا زیر ظرفیت کار می‌کردند. این حرکت در دولت جدید نیز باید ادامه دار باشد. اما بخش غیر مولد فضایی و جولانگاه بسیار بزرگی پیدا کرده و هیچ گونه تنبیهی را پشت سر خود نمی‌بیند و مرتب جولان می‌دهد و جولانگاه‌های متنوعی هم دارد که یکی از آن‌ها واردات و قاچاق، پولشویی، سفته‌بازی و خرید و فروش اوراق سهام و سکه و ارز و مسکن و خودرو و امثال اینهاست.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0