ایران و ایالات متحده در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره کنش رفتاری خود را بر اساس نشانه‌هایی از ابهام راهبردی، تضادهای ژئوپلیتیک و رویارویی تاکتیکی مرحله‌ای قرار داده‌اند.
گزینه ترامپ و احتمالات کنش رفتاری ایران و آمریکا

آمریکا به‌دلیل آنکه قدرتی بزرگ در نظام جهانی است همواره تلاش داشته تا زمینه لازم را برای محدودسازی قدرت منطقه‌ای ایران فراهم آورد. از سوی دیگر ایران نیز به‌دلیل قرار گرفتن در فضای جنگ با عراق، به این جمع‌بندی رسید که تهدید یکی از واقعیت‌های کنش ژئوپلیتیک آن کشور خواهد بود.
هم‌اکنون بسیاری از مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی ایران به این موضوع توجه و اشاره دارند که هرگونه کنش راهبردی جمهوری اسلامی باید بر اساس انگاره تهدید و برخی از نشانه‌های مداخله آمریکا تنظیم شود. راهبرد اوباما و بایدن در برابر ایران مبتنی بر «موازنه فراساحلی» بوده و این امر توانست نشانه‌هایی از ثبات و تعادل ژئوپلیتیک را به‌وجود آورد.

در دوران ترامپ، راهبرد آمریکا مبتنی بر کنش تاکتیکی مستقیم بوده و این امر زمینه خون‌خواهی ایران از ترامپ و مقامات راهبردی آمریکا را اجتناب‌ناپذیر ساخت.

هرگونه موازنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرایی می‌تواند زمینه لازم را برای همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه بازیگران در سیاست بین‌الملل به‌وجود آورد. فرآیند یادشده بیانگر این واقعیت است که نقش‌یابی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر۲۰۱۶ چالش‌های امنیتی ایران و آمریکا را افزایش داد. ترامپ در گام اول از سیاست تهدید برای وادارسازی ایران به‌منظور تسری موضوعات موشکی به حوزه توافق هسته‌ای بهره گرفت.

از سوی دیگر نشانه‌هایی از تعارض ژئوپلیتیک در روابط ایران و آمریکا در این دوران تاریخی به‌وجود آمد و ایالات متحده به‌دلیل الگوی کنش ارتباطی که با اسرائیل و برخی از کشورهای محافظه‌کار جهان عرب داشت، از برنامه جامع اقدام مشترک به‌گونه ملموس و در چارچوب سیاست هشدار راهبردی خارج شد.
ترامپ تلاش داشت تا شکل جدیدی از روابط منطقه‌ای ایران و آمریکا را بر اساس نقش و مزیت نسبی منطقه‌ای آمریکا به‌وجود آورد. هدف ترامپ، ارتقای سطح اقتدار و اثربخشی آمریکا در محیط منطقه‌ای بود. این امر زمینه شکل‌گیری نقش هژمون منطقه‌ای آمریکا را به‌وجود می‌آورد.

اگر آمریکا در شرایط هژمون منطقه‌ای ایفای نقش می‌کرد، میزان اثربخشی ترامپ در سازمان‌دهی نظم منطقه‌ای افزایش می‌یافت و از سوی دیگر، شرایط و امکان اثربخشی منطقه‌ای جمهوری اسلامی به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می‌کرد.

در چنین شرایطی بود که ایران در واکنش به اقدامات ترامپ برای ترور سردار سلیمانی از سازوکارهای کنش متقابل بهره گرفت و پایگاه عین‌الاسد آمریکا را در معرض موشک‌های نقطه‌زن خود قرار داد. این امر سطح جدیدی از موازنه در روابط دوجانبه و چندجانبه را به‌وجود آورد.

اقدامات ایران برای بازدارندگی تهدیدات ترامپ به گونه مرحله‌ای افزایش یافت. در این شرایط برخی از مقامات سیاسی آمریکا از جمله مایک پمپئو نقشه راه روابط ایران و آمریکا را بر اساس کنش دستوری، ‌سازوکارهای کنش یک‌جانبه و غیرعملی در دستور کار قرار دادند.

در این شرایط ایران چاره‌ای جز بهره‌گیری از راهبرد مقاومت و کنش متقابل نداشت. رفتار منطقه‌ای ایران مبتنی بر نشانه‌هایی از سازوکارهای مقاومت بود و این امر ضریب تهدیدات ایران برای سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا را در دوران ترامپ بازتولید کرد.

اگرچه در شرایط موجود هیچ‌گونه سنجش دقیقی در ارتباط با امکان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری ۵نوامبر۲۰۲۴ وجود ندارد، اما می‌توان به این موضوع توجه و اشاره کرد که پیروزی ترامپ در این دوره از رقابت‌های انتخاباتی چهره متفاوتی از وی را در محیط منطقه‌ای و سیاست بین‌الملل منعکس می‌سازد.

ترامپ در این دوره از رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، ادبیات و نشانه‌هایی را به‌کار گرفته که مبتنی بر موازنه‌گرایی منطقه‌ای و بین المللی بوده است. هرگونه موازنه‌گرایی می‌تواند سطح جدیدی از کنش ارتباطی در روابط متقابل کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی را به‌وجود آورد.

ترامپ با هسته‌ای شدن ایران به مفهوم نظامی و آنکه سلاح هسته‌ای را تولید کند، مخالف است؛ اما در مورد ایرانی که از قابلیت‌های اولیه برای تامین نیازهای صنعتی و فنی در حوزه هسته‌ای برخوردار است، چاره‌ای جز پذیرش نخواهد داشت.

به عبارت دیگر ادبیات و قالب‌های مفهومی ترامپ به‌گونه‌ای نیست که تهدیدات امنیتی شدید و جدیدی را برای ایران مطرح کند. ترامپ در این دوره از رقابت‌های انتخاباتی همواره تلاش کرده است تا سطح جدیدی از‌سازوکارهای کنش منطقه‌ای متوازن را پیگیری کند. در نگرش ترامپ۲۰۲۴، هرگونه توازن در امنیت و قدرت منطقه‌ای مازاد امنیتی بیشتری را برای آمریکا به‌وجود می‌آورد. شرایطی که ایالات متحده در آن قرار دارد، معطوف به شکل‌بندی‌های قدرت منطقه‌ای آمریکامحور نخواهد بود. ترامپ به ضرورت‌های موازنه جدید منطقه‌ای بر اساس نقش‌یابی ایران توجه داشته و از انگیزه لازم برای اقدامات تهاجمی جدید در برابر ایران، برخوردار نخواهد بود. دونالد ترامپ نه‌تنها با تداوم جنگ اوکراین مخالفت دارد، بلکه هرگونه جنگ و چالشی در محیط منطقه‌ای ایران را برای منافع، امنیت، اعتبار و اقتدار آمریکا چالش‌ساز می‌داند.

نکته دیگری که در انگاره راهبردی و امنیتی ترامپ مورد توجه واقع می‌شود، چگونگی کنش تعاملی آمریکا و روسیه در دوران جدید خواهد بود. در شرایط جدید روسیه می‌تواند نقش موثری در ایجاد موازنه منطقه‌ای ایفا کند. اگر تاکنون آمریکا تلاش داشت تا موازنه یک مرکزی را در خلیج‌فارس و جنوب غرب آسیا پیگیری کند، شکل جدیدی از موازنه در حال ظهور است که به موجب آن روسیه و چین قادر خواهند بود تا زمینه حل و فصل چالش‌های امنیتی منطقه‌ای را در دستور کار قرار دهند و از این طریق به رویکرد و سیاست‌های موازنه‌ساز آمریکا کمک کنند.

آمریکای دوران ترامپ از ژانویه۲۰۲۵ به هیچ وجه پرمخاطره‌تر از آمریکای کامالا هریس نخواهد بود. ترامپ تلاش خواهد داشت تا سطح جدیدی از موازنه با قدرت‌های بزرگ را در دستور کار قرار دهد. طبیعی است که در این شرایط بازیگران منطقه‌ای همانند ایران نیز از سازوکارهای کنش تعاملی بهره گرفته‌اند و ضریب امنیت و احساس کنش همکاری‌جویانه آنان بیشتر و موثرتر خواهد بود.

دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0