سرمایه انسانی یعنی سرمایهگذاری برای پرورش نیرویهای متخصص و تحصیلکرده. در این حوزه هم آنقدر پیش رفتیم که مثلا تعداد مهندسان ساختمان ما بعد از انقلاب ٤٠ برابر شده است؛ یا از نظر تعداد فارغالتحصیلان همه رشتههای مهندسی از ژاپن و کره جنوبی هم جلو زدهایم. رشد دانشآموختگان رشتههای علوم انسانی که بسیار چشمگیرتر است. اما با همة این تلاشها، ما همچنان در شرایط ماقبل توسعه دستوپا میزنیم. رشد کردهایم، در مواردی پیشرفت هم کردهایم اما هنوز حتی وارد شرایط استانهای توسعه (یا سال صفر توسعه) هم نشدهایم. چرا؟ چون ما دو سرمایه مهم دیگر را به دست فراموشی سپردهایم یا تخریب کردهایم و بههمین علت نظام اقتصادی و اجتماعی ما نمیتوانست روی دوپایه بایستد و راه برود، درحالی که انتظار ما این بود که پرش کند. در واقع سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادین چیزی بود که ما اصلا نفهمیدیم چیست و چقدر اهمیت دارد و چگونه باید از آنها محافظت کنیم. بدون این دو سرمایه نهتنها توسعه شکل نمیگیرد، بلکه حتی اقتصاد هم دیگر درست و کمهزینه کار نمیکند. مگر کشور ما اکنون انباشته از سرمایههای اقتصادی و انسانی نیست؟ پس چرا اقتصادمان بحرانی است؟ دقیقا بههمین علت که ذخایر سرمایههای اجتماعی و نمادین ما ته کشیده است. این چیزی است که در تمام برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب نادیده گرفته شده است. شما در هیچکدام از آن برنامهها ردِپایی از بحث سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادین نمیبینید.»
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط