🔻روزنامه تعادل
📍 برجام جدیدی در راه است؟
✍️ حسن بهشتی پور
سخنان آقای عراقچی در ارتباط با برجام و ذکر این نکته که برجام در شرایط کنونی قابل احیا نیست در این معناست که ایران مسیری که در نظر دارد را می‌پیماید و در انتظار نیست که برجام احیا شود.
ایران مسیر خود را می‌رود و اگر هم فرصتی به وجود آمد به منظور لغو تحریم‌ها اقدام به مذاکره هم خواهد کرد. یکی از عالی‌ترین مقامات کشور هم چند روز قبل اعلام کرد مذاکره رد نمی‌شود اما ما نباید در انتظار آنها باشیم و برنامه‌های خود را منوط به توافق هسته‌ای کنیم. سیاست در ایران به گونه‌ای پیش خواهد رفت که مسائل کشور جلو رود اما این پیشروی به هیچ وجه منوط به مذاکره نخواهد بود. اینکه توافق جدید مطرح می‌شود در آن معناست که طرفین این توافقنامه در مسیر، خوبی‌ها و بدهی‌هایی را در آن یافته‌اند که احتمالا خواستار تغییر آن هستند. البته ممکن است ایران نقاط ضعفی در برجام ببیند که از منظر آمریکا و اروپایی‌ها این مورد نقطه قوت برجام باشد. همچنین ممکن است آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نقاطی در برجام را منفی بدانند که ایران آن نقاط را در جهت احقاق حقوق هسته‌ای خود بداند. این موارد به اختلاف بین طرفین در مذاکرات بعدی تبدیل خواهد شد. لذا طرفین در صورت توافق می‌توانند زمانی را برای مذاکرات جدید برای رسیدن به توافق در نظر بگیرند که نام آن دیگر طرح جامع اقدام مشترک بین ایران و غرب در پرونده هسته‌ای نباشد و نام دیگری داشته باشد با این وجود اسم مذاکرات بر سر پرونده هسته‌ای را هر آنچه که بگذارند، اصل مذاکرات از آن نقطه‌ای آغاز می‌شود که نقطه توافق بوده در این معنا که هم ایران هم آمریکا هم اروپا همچنین روسیه نقاط مشترکی در برجام دارند که از همین نقاط مشترک هر گونه مذاکره آغاز خواهد شد. همچنین به نظر می‌رسد که با توجه به اختلافاتی که بین ۵+ ۱ وجود دارد و عملا روسیه و اروپا و آمریکا در اوکراین با هم درگیر هستند؛ ممکن است دیگر مذاکره بین ایران و طرف‌های قبلی نباشد، بلکه بین ایران و آمریکا باشد. نقاط مشترک نقاط امید احیای مذاکرات هست حال برخی اعلام کنند برجام مرده یا در کماست و یا هر بلایی بر سر آن آمده است مهم نیست چرا که مبنای مذاکره نمی‌تواند غیر از برجامی باشد که بر اساس حل و فصل اختلافاتی به آن دست یافته‌اند. از این رو به نظر می‌رسد مذاکرات آینده برای رفع مشکلاتی که در احیای برجام وجود دارد مبنایی غیر از آنچه ایران و غرب در برجام در آن اختلاف دارند نخواهد بود و البته اینجا اختلافاتی در برجام وجود دارد که برای رسیدن به مسیر مشترک برای حل اختلافات توافق خواهند کرد. البته برخی ایده‌ها نیز وجود دارد از جمله اینکه مبنای مذاکرات در ارتباط با پرونده هسته‌ای نباشد و در ارتباط با مسائل منطقه و سایر مسائل طرفین تمایل داشته باشند با هم مذاکره کنند ایران هم برای این بخش از مذاکره آمادگی دارد اما منتظر هم نیست که در این ارتباط طرف غرب زمان مذاکرات و توافق را مخص کند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 خشت اول سیاستگذاری مسکن
✍️ فرید قدیری
سطح حساسیت و درجه اهمیت «روزهای ابتدایی» مسوولیت وزیر راه و شهرسازی در بخش مسکن، شاید با بیت معروف «چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج/ گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج» قابل توصیف و درک باشد.
وزیر جدید بخش مسکن در این شرایط قرار دارد: «همه تابلوهای نمایشگر نبض بازارهای معاملات مسکن و ساخت‌‌‌وساز، خاموش است که یا از کار افتاده یا از کار انداخته‌‌‌‌‌‌اند»، «سرمایه‌گذاری در حوزه عرضه مسکن در رکود تاریخی به سر می‌‌‌برد»، «سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار به بیشترین مقدار خود رسیده است»، «جمعیت دچار فقر مسکن به بالای نیمی از خانوارهای موجود افزایش پیدا کرده است» و «جهش‌‌‌ تاریخی، هم در قیمت خانه و هم در اجاره‌‌‌بها رخ داده است» (درباره این متغیرها و آنچه بر بازار مسکن طی سال‌های اخیر گذشت، یک‌مقاله تحت عنوان «نمای ۳۶۰درجه از مسکن» در تاریخ ۳۰تیرماه سال‌جاری در «دنیای‌اقتصاد» به چاپ رسید که مطالعه آن برای «مرور سریع اوضاع» به وزیر پیشنهاد می‌شود). اما اکنون (شروع به کار دولت جدید)، یک‌سری مسائل به‌ظاهر «پیش‌‌‌پاافتاده یا کم‌‌‌وزن برای توجه سیاستگذار» در بخش مسکن وجود دارد که اگر متولی بخش مرتکب خطای ظاهربینی شود، ابربحران‌های اقتصاد مسکن انباشته شده و دردسرهای سیاسی-اجتماعی برای دولت و مردم به وجود خواهد آورد.

پس پرسش این است: معمار سیاست‌‌‌های مسکن در دولت جدید از کجا شروع کند که «بیراهه نرود» و سکانس دیگری از «کج‌‌‌روی در سیاستگذاری» در این بخش رقم نخورد؟ پاسخ این پرسش در سه اقدام خلاصه می‌شود.

اول؛ «شناسایی صورت‌مساله مسکن»: طیفی از مسوولان و کارشناسان و فعالان بازار تلاش می‌‌‌کنند در این روزها «روایت‌‌‌ها و داستان‌‌‌های خودشان از بازار مسکن و رکود و تورم و...» را برای وزیر جدید شرح دهند و احتمالا هرکدام از زاویه دید خودشان و شاید برخی از آنها براساس منافع مدنظر، به تشریح اوضاع بپردازند. اما راه شناسایی اصل مساله این نیست، بلکه «رجوع به آمار رسمی و داده‌‌‌های مستند» است. برای این منظور، لازم است وزیر به حبس آمارها در این بخش پایان دهد تا فضا و مسیر پیش‌‌‌رو برای سیاستگذاری روشن و شفاف شود.
هدایت بخش مسکن بدون تابلوهای نشانگر، شبیه خلبان هواپیمایی با «نماگر‌‌‌های از کار افتاده» است که جلو را می‌‌‌بیند، اما نمی‌‌‌داند وسیله تحت هدایت او، حرکت نرمال رو به جلو دارد یا رو به صعود است یا در حال فرود. آمارهای رسمی می‌‌‌تواند «ابعاد رکود تورمی مسکن و مشکلات ۶سال گذشته بخش مسکن و ساختمان بر اثر جهش‌‌‌های تاریخی قیمت‌ها» را برای وزیر جدید مسکن روشن سازد. بعداز شناخت صورت‌مساله، گام دوم «تهیه لیست از پاسخ‌‌‌هایی است» که دولت‌‌‌های قبلی برای حل مساله در قالب طرح و برنامه و مصوبه، ابلاغ و اجرا کردند. به نظر می‌رسد پاسخ‌‌‌‌‌‌ها در این سال‌ها در دو دسته «سامانه‌‌‌سازی برای کنترل قیمت‌ها» و «خانه‌‌‌سازی دولتی برای تامین مسکن کم‌‌‌درآمدها» خلاصه شده است.

هر دو دسته راه‌حل‌‌‌ها نیز مقابل تورم تاریخی در بخش مسکن و ساختمان، شکست خوردند. در یک نمونه، بازار اجاره مسکن در این سال‌ها سه‌بار شاهد «سقف‌‌‌گذاری برای اجاره‌‌‌بها» بود، اما هر سه‌بار «نرخ رشد اجاره‌‌‌بها هم رکورد افزایشی زد و هم از نرخ دستوری فراتر رفت.» در نمونه‌‌‌ای دیگر، کارنامه خانه‌‌‌سازی دولتی با «ریزش ۸۵درصدی خانه‌‌‌ندارها از صف ثبت‌‌‌نام به‌خاطر ناتوانی مالی» از یک‌‌‌سو و «پیشرفت فیزیکی به‌مراتب کمتر از هدف‌‌‌گذاری اولیه» از سوی دیگر، بیانگر بیراهه سیاستی و ارائه راه‌حل نادرست برای مساله مسکن است.

اقدام سوم پس‌‌‌ از شناسایی صورت‌مساله مسکن و مطالعه فرجام راه‌های رفته‌شده در این زمینه، «تعریف راه‌حل درست» برای این منظور است.

بیان دو نکته در این زمینه می‌‌‌تواند کمک بزرگی به متولی مسکن در دولت جدید کند. اول اینکه ردیابی موج‌‌‌های تورمی در بازار معاملات مسکن و ساخت مسکن طی سال‌های ۹۷ تاکنون نشان می‌دهد، موتور این تورم، بیرون این بازار است و ارتباطی به درون بازار ندارد. پیام این ردیابی آن است که وزیر مسکن برای حل ریشه‌‌‌ای و پایدار مساله «عدم‌دسترسی دست‌‌‌کم ۷۰‌درصد از خانه‌‌‌اولی‌‌‌ها به خانه مناسب» لازم است توجه «تیم اقتصادی» و «دستگاه دیپلماسی» در دولت را به این موضوع جلب کند. ریسک‌‌‌های اقتصادی و غیراقتصادی در سال‌های اخیر -از سال ۹۷ به بعد- عامل اصلی تورم تاریخی بخش مسکن و سلب قدرت خرید و اجاره بوده است.

نکته دوم، مواجهه برخی از کشورهای غربی با رکود تورمی مسکن در سال‌های اخیر است که پیام آن برای وزیر جدید بخش مسکن کشورمان، «الگوگرفتن از تجربه‌‌‌های موفق خارجی» است. نمونه بارز آن، بازار مسکن آمریکاست که سطح «رشد قیمت خانه» به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی و کرونا در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به حدود ۲.۵برابر تورم تاریخی مسکن رسید، اما سیاستگذار در این کشور به جای «قیمت‌‌‌سازی» و تشکیل بازار موازی مسکن در قالب خانه‌‌‌سازی دولتی، درمان واقعی درد را در دستور کار قرار داد. در این کشور ابتدا سیاست‌‌‌های کاهنده تورم عمومی توسط بانک‌مرکزی به اجرا درآمد و پس از آن، ابزارهای در اختیار شهرداری‌‌‌ها و مشوق‌‌‌های مالیاتی به خدمت بازار مسکن و ساختمان آمدند. امروز در ایران، شهرداری‌‌‌ها آنچنان قدرتی در بازار املاک شهرهای بزرگ و کوچک دارند که دولت با کمترین هزینه، می‌‌‌تواند از طریق آنها، جریان عرضه مسکن را با جهت تقاضا سازگار کند و بخش زیادی از ریشه‌‌‌های تورم در این بخش را بخشکاند.


🔻روزنامه کیهان
📍 «عملیات اربعین» حزب‌الله و تحول میدانی جنگ غزه
✍️ سعدالله زارعی
«عملیات اربعین» حزب‌الله لبنان چهار هفته پس از شهادت «فؤاد شکر» از فرماندهان ارشد مقاومت یک «عملیات ویژه» از نوع خود به حساب می‌آید چرا که روی مراکز اطلاعاتی و امنیتی رژیم غاصب تمرکز داشت. رژیم صهیونیستی نهم مرداد‌ماه با شلیک به ساختمانی در بیروت جنوبی چند شهروند لبنانی از جمله فؤاد شکر فرمانده ارشد حزب‌الله را به شهادت رساند. حزب‌الله نزدیک به یک ماه ارتش متجاوز و سازمان‌های عریض و طویل اطلاعاتی اسرائیل را در وضع آماده‌باش قرار داد و از این طریق هزینه زیادی به رژیم جنایتکار و تروریست تحمیل کرد و در نهایت در روز اربعین امام حسین علیه‌السلام با هجوم سنگین و کم‌سابقه، ۱۱ مرکز مهم اطلاعاتی، مخابراتی و جاسوسی رژیم غاصب از جمله یگان ویژه ۸۲۰۰ آن را مورد حمله قرار داد. قبل از هر چیز، این عملیات اسرائیل را تحقیر کرد چرا که حزب‌الله در این عملیات سنگین، برترین وجه نظامی ـ امنیتی رژیم را بدون آنکه با مانع اساسی مواجه شود، مورد هجوم قرار داد. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد؛
۱ـ عملیات حزب‌الله در صبحگاهان روز اربعین حسینی (ع) با بهره‌گیری از فضای معنوی و رمزگونه این روز صورت گرفت. شلیک حدود ۳۴۰ فروند موشک کاتیوشا یعنی استفاده از ده‌ها قبضه شلیک موشک‌، به همراه استفاده از صدها پهپاد تهاجمی، خود یک مانور مهم به‌حساب می‌آید و این ضمن آنکه قدرت بالای حزب‌الله به نمایش گذاشت، اسرائیل را به شدت تحقیر کرد؛ تا جایی که دستگاه دروغ رژیم غاصب دست به کار شد تا وانمود کند همه موشک‌ها و پهپادها را یا قبل از شلیک و یا قبل از آنکه به مقصد برسند، منهدم کرده و عملاً بر آنچه قرار بود بر سرش نازل شود، فایق آمده است! اما هم اظهارات «یواف گالانت» وزیر جنگ و هم اظهارات «یسرائیل کاتز» وزیر امور خارجه آنکه ساعتی پس از عملیات رعدآسای حزب‌الله بیان شده‌اند، این دروغ را برملا نمود؛ وزیر جنگ رژیم با وحشت از ادامه شلیک موشک‌هایی که حزب‌الله آن را طی بیانیه رسمی، صرفاً مرحله اول عملیات انتقامی خود خوانده بود، از آمادگی اسرائیل برای صلح با حزب‌الله خبر داد و وزیر امور خارجه آن اعلام کرد ایران و حزب‌الله در حال خفه کردن اسرائیل هستند. عملیات تهاجمی حزب‌الله نه‌تنها اسرائیل را در بهت فرو برد بلکه از این‌رو که مهم‌ترین مراکز اطلاعاتی و جاسوسی آن و به‌ویژه یگان اسم و رسم‌دار ۸۲۰۰ مورد حمله قرار گرفته بود، در وحشت کامل قرار داد.
۲ـ حزب‌الله اگرچه این عملیات را به نام ابومحسن فؤاد شکر گره زد اما واقعیت آن است که این عملیات در جهت حمایت از فلسطینی‌ها و به‌خصوص مردم و رزمندگان و گردان‌های حماس و جهاد اسلامی و بقیه گردان‌های غزه انجام گرفته بود و از این‌رو همه گروه‌های فلسطینی بلافاصله پس از شروع حملات حزب‌الله، آن را تحسین کردند. حزب‌الله لبنان با این عملیات غیرت مسلمانان و عرب‌ها را به نفع فلسطین وارد فضای پرنشاط و هیجانی کرد. این عملیات قوت قلب مردمی شد که طی حدود ۱۱ ماه گذشته در فضای بی‌عملی اکثر کشورهای عربی، زیر فشار شدید قرار داشتند. عملیات حزب‌الله روی دولت‌های عربی هم تأثیرات خود را برجای گذاشت. فشار این دولت‌ها از جمله مصر و اردن بر رژیم غاصب برای پذیرش آتش‌بس در جنگ غزه از جمله آنها بود. حزب‌الله در کشوری به اندازه لبنان که در مقیاس با اکثر کشورهای عربی، کوچک به‌حساب می‌آید، حجت را بر این کشورها به‌خصوص مصر و اردن تمام کرده و هرگونه بهانه‌جویی برای بی‌عملی را از آنان گرفته است. از این‌رو کمک روانی که این عملیات به ساکنان غزه کرد، بیش از تأثیر بسیار زیاد خود موشک‌ها بر رژیم جنایتکار بود. به همین دلیل یک مقام اسرائیلی اعلام کرد سیدحسن نصرالله علیه صهیونیست‌ها دست به عملیات روانی زده و درصدد تغییر فضا برآمده است. با کمال تأسف بعضی افراد، توانایی کشورهای عربی برای کمک به فلسطین و متوقف کردن جنگ را نمی‌بینند و در مقابل، کشوری کوچک که ۱۱ ماه زیر حملات اسرائیل بوده، ولی پا پس نکشیده را زیر فشار قرار می‌دهند. حزب‌الله در این صحنه سخاوتمندانه و شجاعانه از حداکثر توانایی ممکن خود برای کمک به غزه استفاده کرده و در این راه مرزها را کنار گذاشته است و حال باید مصری‌ها و اردنی‌ها و بقیه دولت‌های عربی به افکار عمومی اعراب پاسخ دهند که از ارتش‌های پرطمطراق و مرزهای طولانی خود به نفع مظلومان عرب غزه چه کرده‌اند؟
۳ـ حزب‌الله در این عملیات به‌طور هوشمندانه وارد صحنه درگیری شده است. از یک‌طرف انتخاب مراکز جاسوسی، راداری و اطلاعاتی رژیم بسیار هوشمندانه صورت گرفته است. اینها درواقع مهم‌‌ترین دژهای جنایتکاران اسرائیلی هستند که طراحی، آماده‌سازی و اجرای عملیات‌های تروریستی علیه فلسطینی‌ها، لبنانی‌ها، سوری‌ها و بقیه کشورهای منطقه به عهده داشته‌اند و تاج آن یگان ۸۲۰۰ می‌باشد که با داشتن اختیارات ویژه دست به هر جنایتی زده است. حال همین یگان و ده مرکز دیگر جاسوسی و راداری مورد حمله حزب‌الله قرار گرفته‌اند، در حالی که مأموریت اول سیستم‌های چندلایه دفاعی اسرائیل که ده‌ها میلیارد دلار صرف آنها شده است، حافظت از این مراکز حساس در برابر حملات موشکی و پهپادی بوده است. عبور موشک‌ها و پهپادها از این سامانه‌های چندلایه اعتماد به نفس ارتش رژیم و ساکنان غاصب فلسطین را از بین برده است. هجوم غاصبان به فرودگاه بن‌گوریون، ساعتی پس از آغاز عملیات حزب‌الله نمونه‌ای از فروریختن این اعتماد می‌باشد.
نکته دیگر در هوشمندی حزب‌الله این است که نقاط شلیک موشک‌ها و نقاط راه‌اندازی پهپادها را از چشم سیستم‌های اطلاعاتی رژیم و کشورهای عضو ناتو و به‌خصوص آمریکا مخفی کرد و این برای یک گروه که کشور را در اختیار ندارد، کار بسیار پیچیده و دشواری بود که حزب‌الله از پس آن برآمد. به همین جهت اسرائیل برای آنکه پاسخی به داخل بدهد و جو ذهنی آنان را آرام کند، مدعی شد قبضه‌های موشک را قبل از فعال شدن منهدم کرده است و این در حالی است که تصاویر شلیک‌ها و اذعان شبکه‌های تلویزیونی اسرائیلی مخالف بنیامین نتانیاهو، رسوایی دیگری برای اسرائیل در پی داشت تا جایی که رسانه‌های آن نوشتند در خصوص این عملیات بیش از بیانیه ارتش به بیانیه‌های حزب‌الله و سخنان سیدحسن نصرالله اعتماد دارند.
یک نکته دیگر در هوشمندی حزب‌الله و ناکامی ارتش اسرائیل، جابه‌جایی‌های سامانه‌های آفندی و مهمات حزب‌الله در مناطق مختلف لبنان بود که این هم زیر چشمان نافذ سیستم‌های فوق پیشرفته اطلاعاتی و جاسوسی رژیم و شرکاء آن صورت گرفت. رژیم اسرائیل با اعتماد به بانک اطلاعات سرویس امنیتی خود، به مناطق مختلف در بعلبک و استان‌های صور و جبل حمله کرد اما بعد متوجه شد اطلاعات سرویس اطلاعات ارتش، سوخته بوده است! حزب‌الله عملیات پیچیده جابه‌جایی ده‌ها نقطه نگهداری مهمات و قبضه‌های شلیک را در زمانی انجام داد که فرمانده رشید عملیاتی آن، فؤاد شکر به شهادت رسیده بود و این خود یک مانور به حساب می‌آید. مانوری که نشان می‌دهد شهادت سرداران، حزب‌الله را به زانو درنمی‌آورد و به توان و تحرک عملیاتی و طراحی آن آسیب نمی‌زند.
۴ـ عملیات هجومی روز اربعین حزب‌الله و موفقیت بالای آن راه را برای عملیات‌های بعدی مقاومت لبنان، ایران، یمن و عراق هموار کرد و درواقع اسرائیل را از مخفی‌گاه خارج و در موقعیت آشکار قرار داد. این عملیات، ایران، یمن، حزب‌الله و عراق را در وضعیت چک جمع‌بندی‌ها و برنامه‌ریزی‌های عملیاتی خود قرار داد و سبب رفع ابهامات آنها گردید.
عملیات حزب‌الله درواقع نقطه آغاز و افتتاح انواعی از عملیات‌های تهاجمی علیه اسرائیل خواهد بود و دقیقاً به همین دلیل ندای لزوم برقراری آتش‌بس در جنگ غزه از غرب و شرق بلند شد و نتانیاهو علی‌رغم پافشاری و لجاجت‌های قبلی، اعلام کرد نقاطی از محور نتساریم که غزه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند و نقاطی از محور فیلادلفیا (صلاح‌الدین) که محل قطع و وصل ارتباط غزه با جهان خارج است را ترک می‌کند ـ که البته به این سخنان اعتمادی نیست.
عملیات هجومی حزب‌الله آن‌قدر اثر داشت که بشاراسد در جریان اقتتاح مجلس جدید سوریه، برای اولین‌بار اعلام کرد کشورش از روش مقاومت برای دفاع از خود و به‌دست آوردن آنچه از دست رفته است، استفاده می‌کند و سیدحسن نصرالله گفت ممکن است حزب‌الله این‌بار دست به یورش علیه اسرائیل بزند که اشاره آشکاری به عملیات زمینی علیه اسرائیل داشت. شاید از همین رو بود که ارتش اسرائیل برای ترساندن حزب‌الله ‌تانک‌های خود را به روستای عیتاالشعب نزدیک کرد. به هر حال این تحولات نشان می‌‌دهد صحنه جنگ، بعد از ۱۱ ماه ممکن است با شگفتانه‌هایی مواجه شود که به هیچ وجه به نفع رژیم غاصب و پشتیبانی‌کنندگان آن نیست.


🔻روزنامه جام جم
📍 جنون نسل‌کشی از ترس اضمحلال
✍️ محمد قادری
ارتش رژیم صهیونیستی از ساعات اولیه بامداد روز چهارشنبه مجموعه عملیات نظامی گسترده‌ای را در شمال کرانه باختری به‌ویژه شهرهای جنین، طولکرم، طوباس و نابلس آغاز کرد تا به‌زعم خود مانع گسترش تحرکات مسلحانه‌ هسته‌های مقاومت در این مناطق شود.
این مجموعه‌حملات دقایقی بعد از نیمه‌شب به وقت محلی، درحالی با ورود زمینی سربازان اسرائیلی متشکل از یگان‌های ویژه ارتش، گارد مرزی و شین‌بت به دو اردوگاه پناهندگان جنین و اردوگاه پناهندگان نورشمس در طولکرم و نیز ورود هوایی سربازان به اردوگاه الفارعه درطوباس ازطریق بالگردهای نظامی کلیدخورد که با پشتیبانی کامل هوایی همراه بود.رادیو رسمی رژیم صهیونیستی در توضیح این عملیات نظامی گفته؛ این بزرگ‌ترین عملیات از زمان عملیات «دیوار محافظ» در سال ۲۰۰۲ و اوج انتفاضه دوم بوده و با مشارکت نیروی‌هوایی و تعداد زیادی نیرو در حال انجام است. رسانه‌های صهیونیستی اما باوجود رویارویی گسترده نیروهای مقاومتِ حاضر در این مناطق ازجمله حماس، جهاد اسلامی و فتح، ضمن سنگین و دشوار توصیف‌کردن نبرد، طبق معمول هیچ گزارشی از تلفات نیروهای اسرائیلی منتشر نکرده‌اند.جمعیت هلال‌احمر فلسطین (PRCS) نیز اعلام کرده؛ نیروهای اسرائیلی با حمله مستقیم به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی، بیمارستان‌ها را محاصره و ازرسیدن امدادگران به آنها جلوگیری کرده‌اند. ضمنا دست‌کم ۱۱فلسطینی در ساعات اولیه این حملات به شهادت رسیده‌اند.به گفته منابع رسمی فلسطینی، حملات رژیم صهیونیستی به ساکنان کرانه باختری از هفتم اکتبر گذشته تاکنون بیش از ۶۴۰شهید و حدود۵۴۰۰زخمی بر جای گذاشته است.«یسرائیل کاتز» وزیر خارجه کابینه نتانیاهو هم در توضیح این عملیات، اعلام کرده؛ «ارتش با تمام قدرت در اردوگاه‌های پناهندگان جنین و طولکرم برای تخریب زیرساخت‌های تروریستی ایرانی_اسلامی که در آنجا ایجاد شده‌اند، مشغول عملیات است، زیرا ایران با حمایت از حماس و جهاد اسلامی به دنبال گشودن «جبهه دوم» علیه ما در کرانه باختری است.»در مقابل هم در حالی که محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی سفر خود به عربستان سعودی را کوتاه کرده و به مقر خود در سرزمین‌های فلسطینی بازگشته، نیروهای سرایاالقدس وابسته به جنبش جهاد اسلامی، گردان‌های القسام بازوی نظامی جنبش حماس و گردان‌های شهدای‌الاقصی وابسته به جنبش فتح در کنار گروه‌های مختلف غیرسازمانی از جوانان فلسطینی ساکن در شهرهای محل درگیری، از همان ساعات ابتدایی با تمام توان به مقابله با حملات صهیونیست‌ها پرداخته‌اند. با این تفاسیر، عملیات سنگین و همه‌جانبه صهیونیست‌ها به مناطق مختلف کرانه باختری یا همان مناطق اشغالی ۱۹۶۷ که فاصله‌ای نهایتا ۴۰ کیلومتری با تل‌آویو دارد، شامل اهداف متعددی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول؛ ترس از تسلیح بیشتر ساکنان کرانه باختری و وخیم‌تر شدن اوضاع.
دوم؛ نابودی گروه‌های مقاومت در این مناطق و اخراج فلسطینی‌های ساکن از کرانه برای یکدست‌سازی.
سوم؛ دستاوردسازی نظامی و امنیتی از این عملیات برای کاهش فشارهای ناشی از ناتوانی در جبهه غزه.
چهارم؛ تحت‌الشعاع قرار دادن شکست مفتضحانه ناشی از عملیات اربعین حزب‌الله لبنان که علاوه بر سامانه‌های پدافندی، ساختار اطلاعاتی و استخباراتی رژیم را به سخره گرفت.
پنجم؛ بسترسازی برای سیطره بر مسجدالاقصی و در نهایت یهودی‌سازی این مسجد برای جلب‌نظر حریدی‌ها و افراطیون مذهبی.
ششم؛ ایجاد جبهه‌ای جدید برای سنگ‌اندازی بیشتر در مسیر مذاکرات میان طرفین جهت آتش‌بس.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 ایران در محاصره ناترازی‌ها
✍️ الهه بیگی
دردناک‌ترین مقوله درباره اقتصاد ایران و نیز روزگار کسب‌وکار و معیشت مردم این است که اداره‌کنندگان جامعه به هر دلیل ژرفا و گستردگی مصیبت‌های وارد شده را یا نمی‌بینند یا می‌بینند و از کنار آن عبور می‌کنند.این وضعیت عجیب که شاید تنها در برخی کشورها خودنمایی می‌کند در پویش زمان به «عدم تعادل»‌هایی منجر شده و ناترازی‌هایی پدیدار کرده است که ادامه‌دار شدن آنها می‌تواند کل کشور را با خطر مواجه کند. به‌طور مثال ناترازی و عدم تعادل در مصرف و تولید آب را می‌توان یادآور شد که در همین چند سال تازه سپری شده به یک مقوله ترسناک تبدیل شده و شهروندان ایرانی را تکه‌پاره کرده و جنگ‌های احتمالی آینده را می‌توان از دریچه این ناترازی دید. منابع آب ایران به دلیل ندیدن واقعیت‌ها به ناترازی اصلاح‌ناپذیر تبدیل شده است.
ناترازی در مصرف و تولید برق که در همین روزها ایرانیان را در تنگنا و فشار قرار داده و تولید صنعتی را با آسیب جدی مواجه کرده است نیز همانند ناترازی آب به یک مقوله مجادله‌آمیز تبدیل خواهد شد. ناترازی در منابع مالی مثل درآمدها و هزینه‌های دولت که در نهایت به کسری بودجه منجر شده و از همان مسیر به تورم‌‌های بالا می‌رسد نیز یک ناترازی بزرگ است.
کارشناسان و اقتصاددانان هوادار جریان علمی- کارشناسی دانش اقتصاد باور دارند که این ناترازی‌ها در ایران از اقتصاد سیاسی ایران سرچشمه می‌گیرد. به عبارت دیگر «دخالت‌های سیاستمداران در اقتصاد و در کارکرد متغیرهای اقتصادی» که همان اقتصاد سیاسی است ناترازی‌ها را بر جامعه ایران تحمیل کرده است.
مدیران سیاسی باور دارند می‌توانند با دادن دستور و امریه متغیرهای اقتصادی را تابع تصمیم‌های سیاسی کرد اما این تصور غلط کار ایران را به اینجا کشانده که ناترازی‌های ایران و ایرانیان را محاصره کرده است. ناترازی منابع بانکی، ناترازی در تجارت خارجی، ناترازی در توزیع ثروت و درآمد ملی، ناترازی دخل و خرج دولت و انواع دیگر ناترازی شرایطی معماگونه برای کشور پدیدار کرده است که اگر حل نشود می‌تواند مصیبت بزرگ را پیش‌روی این سرزمین قرار دهد. معما این است که دولت‌های ایران خود را مسوول توزیع کالای ارزان به مردم می‌دانند ولی توجه ندارند که این راهبرد تنها و تنها با ناترازی‌ها به دست می‌آید. به این معنی که چون سرمایه‌گذاری در بخش‌های اصلی اقتصاد انجام نمی‌شود همان منابع را بین شمار بیشتری از شهروندان توزیع و شهروندان را فقیرتر می‌کنیم. ناترازی‌های برشمرده شده در بالا را چگونه می‌توان برطرف کرد؟ یک راه این است- این راه ضرورتی انکارناشدنی است- که اعتماد ایرانیان به دولت و نهادهای حکومتی افزایش یابد و مردم قبول کنند که حرف مدیران قابل اعتماد است. یک راه دیگر این است که تحریم‌های آمریکا علیه ایران برداشته شود. ایران در محاصره ناترازی‌ها را نمی‌توان با حرف و شعار برطرف کرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 مدیریت زنان بر دانشگاه‌ها...
✍️ ابوالفضل فاتح
استاد ارجمند آقای دکتر محمدرضا ظفرقندی، وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. استاد ارجمند آقای دکتر حسین سیمایی صراف، وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری . با سلام و تقدیم ادب و احترام. نقش‌آفرینی و تاثیر فزاینده زنان در جهان پیچیده ما بر کسی پوشیده نیست. در چهار دهه گذشته و در سایه تحولات عمیق فرهنگی و اجتماعی در کشور عزیزمان، خوشبختانه بخش عظیمی از بانوان میهن در رشته‌های مختلف علمی پذیرفته و توانستند به عالی‌ترین سطوح آموزشی و علمی و پژوهشی دست یابند. بی‌تردید رسیدن به کمیت ۶۰ درصد کل دانشجویان کشور برای بانوان نشان‌دهنده ذکاوت و تلاش و اراده و ترقی‌خواهی زنان و از افتخارات کشور عزیزمان پس از انقلاب اسلامی است. اما همچون بسیاری از عرصه‌های دیگر، متاسفانه زنان فرهیخته کشورمان به نسبت حضور در دانشگاه‌ها و بهره‌مندی از آموزش عالی، به مناصب عالی مدیریتی نهادهای علمی دست نیافته‌اند و شاهد نوعی عدم توازن بین تحصیلات دانشگاهی و اخذ مسوولیت‌های عالی مدیریتی هستیم. حال آنکه یکی از والاترین و شایسته‌ترین میدان‌ها برای ورزیدگی و ایفای مسوولیت‌های عالی اجتماعی و سیاسی آتی بانوان، حضور در مناصب مدیریتی دانشگاهی است. نمی‌توان درهای دانشگاه را به روی زنان گشود، اما در‌های مشارکت اجتماعی و اخذ مناصب مدیریتی عالی را محدود کرد. باور کنیم، احساس تبعیض در نزد زنان تحصیلکرده بسی کشنده‌تر و چالش آفرین‌تر از آن است که حتی خدایی ناکرده محروم از سواد بمانند و این احساس تبعیض، هم روح خانواده و جامعه را دستخوش آزردگی و رنج ساخته و هم منشا کاستی‌ها و نارضایتی‌هایی می‌شود که در بخش‌های دیگری خود را نشان می‌دهد. همچنین متاسفانه، درک ناصحیح از روندهای جهانی و روش حکمرانی موجب شده است که به جای اهتمام به کاربست سرمایه عظیم علمی و اجتماعی زنان در پیشرفت کشور، بخش اعظمی از انرژی کشور، صرف چالش‌هایی شود که هیچ منفعتی برای هیچ‌ کس جز بدخواهان مردم ایران ندارد و چه بسا روزی معلوم شود که دست‌هایی در کار بوده است که زخم بر جان و جگر زنان ایران بنشانند.

مردان امروز میهن‌مان در دامان مادرانی از همین جامعه پرورش یافته‌اند، مادرانی که همواره به نیک سیرتی، وزانت و ایمان شهره‌اند. اگر وضع امروز جهان را بنگریم، در می‌یابیم که مردان و زنان ایرانی چه در میان کشورهای منطقه و چه کشورهای جهان از جمله پاک‌ترین و عفیف‌ترین‌ها هستند.
سخن از فمینیسم افسارگسیخته یا نادیده گرفتن موازین دینی و عقلی یا تقلیل‌گرایی در صلاحیت‌ها یا پوچ‌پنداری تفاوت‌های فرهنگی جوامع نیست. سخن از عدالت و انسانیت است. انصاف و مصلحت و تجربه بشری نیز اقتضا دارد، آن دسته از شکاف‌های عظیم مدیریتی که تحت تاثیر تفسیرهای ضیق از مشارکت بانوان ایجاد شده، مرهم شود. علاوه، هیچ جامعه‌ای در جهان پر رقابت امروز و آینده نمی‌تواند با نادیده گرفتن زنان یا حذف نیمی از جامعه، قله‌های ترقی را طی کند. ماهیت مشاغل آینده نیز به سرعت در حال تغییر است و بسیاری از موانع گذشته رفع شده و برخی دیگر از موانع که یا ساخته و پرداخته ذهن‌های نا آشنا با مولفه‌های توسعه و جهان جدید و برخی چه بسا عمدی و برای عقب نگه داشتن کشور است، نیز نیازمند بن‌بست‌شکنی‌ها و اجتهاد آگاهان به زمان و مکان است. با این مقدمه، به محضر شما اساتید گرانقدر که خود از دانشمندان و عدالتخواهان و باورمندان به توسعه میهن عزیزمان هستید و با علم به اینکه راه‌حل بسیاری از معضلات کشور از مسیر دانشگاه می‌گذرد و اگر دانشگاه در کاربست این سیاست موفق شود، تعمیم آن به جامعه از پشتوانه تجربی و علمی قوی‌تری برخوردار خواهد شد، پیشنهاد می‌شود، با شجاعت و با عبور سریع از موانع، سیاستی اتخاذ و مسیری را بگشایید که در کسب مقام استادی هیچ‌گونه تبعیضی روا نشود و در انتصابات دانشگاهی و در همه سطوح مدیریتی از گروه‌های علمی و پژوهشکده‌ها و دانشکده‌ها نیز شایسته‌سالاری ملاک عمل قرار گرفته و هر گونه تبعیض و موانع حضور بانوان نخبه و دانشمند رفع شود و در سطح روسای دانشگاه‌ها به ویژه دانشگاه‌های مهم، نیز به تعداد چشمگیر و نه صرفا نمایشی، زنان مدیر و توانمند معرفی و به کار گرفته شوند. اگر بین تعداد اساتید زن و تعداد مدیران، عدم تناسب و شکافی بزرگ مشاهده می‌شود، نیازمند بررسی عمیق به ویژه از منظر تبعیض است. باید پیش‌فرض‌های منفی نسبت به زنان را کنار گذاشت و تحت تاثیر القائات نگران‌کننده یا وسواس‌گونه و تنگ‌نظری‌های شخصی قرار نگرفت و صرفا شایستگی‌های شغلی و توانمندی‌های مدیریتی را ملاک قرار داد. نیک می‌دانیم که اینک روسای بسیاری از دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها و قطب‌های علمی مطرح جهان زنانند. با این راهبرد انسانی، تحول‌ساز و دوراندیشانه، نه تنها موجب فرهنگ‌سازی، ارایه الگو و ارتقای منطقی و هدفمند بانوان کارآمد در دیگر سطوح مدیریتی کشور که موجب نقش‌آفرینی موثرتر و متفاوت‌تر دانشگاه در توسعه اجتماعی و زمینه‌سازی برای عدالت و رشد و تعالی کلی جامعه و حتی تغییر و توازن در اخلاق حکمرانی نیز خواهید شد، ان‌شاء‌الله. بنگریم که هر جا فضا را برای زنان فراهم ساخته‌ایم، نتایج درخشانی کسب کرده‌ایم و فراموش نکنیم که توانمند ساختن زنان، فقط قدرتمند ساختن ایشان نیست، بلکه توانمندتر ساختن و متوازن‌تر شدن همه جامعه است و در دنیای آینده، تمدن قوی تمدن مردانه نیست، تمدنی است که از دل توانمندسازی همه ظرفیت‌های جامعه صرف‌نظر از تبعیض‌های ناروای جنسیتی برخاسته است.


🔻روزنامه شرق
📍 راه در پیش
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
خوشبختانه همه اعضای هیئت دولت چهاردهم از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و دولت چهاردهم به صورت کامل کار خود را آغاز کرده است. دولتی که بنا بر گفته رئیس‌جمهور نباید به شیوه گذشتگان راه بپیماید و اگر چنین شود، کار به جایی نخواهد رسید (نقل به محتوا). اصل فرمایش رئیس‌جمهور محترم در این زمینه موجود است و در گذشته نزدیک در همین ستون نقل شد؛ بنابراین اعضای دولت چهاردهم موظف هستند طراحی نو دراندازند. گفتیم که برای این کار لازم است ابتدا سیاست‌های گذشته در زمینه‌های مختلف مطرح شود، یعنی سیاست‌های گذشته تحلیل (آنالیز) ‌‌و سپس سیاست‌ها منقح شود. آنچه درست نبوده، حذف و آنچه درست بوده، باقی بماند و آنچه ضروری است که ابداع و نوگرایی شود، نیز تدوین و به اجرا گذاشته شود. می‌توان در زمینه‌های مختلف این شیوه را به کار برد و امید است جناب آقای رئیس‌جمهور این دستور را به وزرا ابلاغ کنند که در مدت معین سیاست‌ها و روش‌های مرسوم در وزارتخانه‌ها را فهرست کنند و به صورت فوق، بررسی و تحلیل و نتیجه‌گیری کنند.
اینک با عرض پوزش و عرض خیرمقدم به وزیر محترم آموزش و پرورش که خود سابقه مقبولی در این وزارت دارند و واقع‌بینانه گفته‌اند که انتظار معجزه از ایشان نباید داشت، نمونه‌ای از نگاه کلی به سیاست‌های آموزش و پرورش را می‌توان به‌عنوان مقدمه‌ای برای دیگر وزارتخانه‌ها (به‌عنوان روش و نه تأیید محتوا) بیان کرد. نگارنده هیچ ادعایی درباره آگاهی به رموز آموزش و پرورش ندارد اما به سابقه ۱۶ سال دانش‌آموزی و دانشجویی و چند سال معلمی و نیز دقت و تفکر و مطالعه در این امر به خود جرئت می‌دهد تا نگاهی به سیاست‌های آموزش و پرورش کرده و آنچه را که از لحاظ روش به نظر می‌رسد، بیان کند. باشد که ریاست جمهور محترم به‌عنوان رئیس شورای‌عالی آموزش و پرورش و رئیس شورای‌عالی آموزش عالی و نیز وزیر محترم آموزش و پرورش و اعضای شورای‌عالی آموزش و پرورش در‌این‌باره همت لازم را مبذول کنند.

آن موقع که ما دانش‌آموز بودیم؛ یعنی بین سال‌های ۳۲ تا ۴۳ دارای کتاب‌های خوش‌خوان و ساده، و دروس معمولی از قبیل ادبیات، عربی، انگلیسی، تعلیمات دینی، فیزیک، شیمی، ریاضی و مشابه دیگر دروسی که اینک مطرح است ‌بودیم، اما کاردستی به‌عنوان مهارت دستی، نقاشی به‌عنوان خوب‌دیدن و توان تجسمی، موسیقی به‌عنوان خوب‌شنیدن، خط به‌عنوان پایه درست‌نویسی و دقت در کلمات و پایداری زبان فارسی و نیز ورزش را در برنامه‌های مختلف برای ما منظور کرده بودند؛ یعنی نوعی تربیت افراد برای زمان بزرگ‌شدن، و البته نمی‌توان کتمان کرد که تلاشی برای تربیت دانش‌آموزان و آراستن آنها به صفات حمیده کمتر انجام می‌شد و این امر بسیار ‌به شخص و شخصیت معلمان بستگی داشت. البته تحلیل آموزش و پرورش گذشته نه در صلاحیت این نویسنده است و نه در این مجال می‌گنجد و جا دارد از میرزا حسن رشدیه، بنیان‌گذار آموزش و پرورش نوین که با وجود سیاهی‌ها و واپس‌گرایی‌ها با پایمردی بذر آموزش و پرورش نوین را در این کشور کاشت، ذکر خیری کرده باشیم.

اما اینک ‌به آموزش و پرورش جاری کشور که حسب آخرین اطلاع معدل سراسری کل دانش‌آموزان فقط ۱۰.۸۹ از ۲۰ است، نگاهی بیندازیم.

در یک تحلیل فوری عناصر دخیل در آموزش و پرورش عبارت‌اند از:

۱- معلمان
۲- کتب درسی

۳- عناصر پرورشی و تربیتی

۴- ابزار آموزش و پرورش

بحث درباره معلمان بسیار گسترده است و نمی‌توان به فوریت درباره آن تحلیل و تجدید نظر کرد و مقصود از این نوشته نیز ورود به این امر نیست.

بحث درباره کتب درسی جای بسیار دارد، فقط این را بگویم که کتب درسی به‌ویژه در دوره راهنمایی سنگین، پیچیده و گاه غیرقابل فهم است. به عزیزی که زمانی مسئولیت کتب درسی در آموزش و پرورش را داشت، گلایه می‌کردم، گفت که من اصلا کتاب‌ها را نخوانده‌ام، درست مثل عزیز دیگری که مسئولیت امور سینمایی وزارت ارشاد را داشت و از او گلایه اکران فیلمی بسیار پرمسئله را کردم و در جواب گفت من اصلا فیلم‌ها را نمی‌بینم. گفتم پس وظیفه اصلی تو چیست؟ در سال حدود ۵۰ فیلم سینمایی ساخته می‌شود و هفته‌ای یک بار به هر فیلم می‌رسد، مگر کار تو و وقت تو به سینما تعلق ندارد. پس در طول هفته به چه کاری مشغولی؟

گذریم، در این مختصر بیشتر به امر پرورش می‌پردازیم که خوشبختانه وزیر محترم آموزش و پرورش خود مسئولیت پرورشی را در برهه‌ای از زمان در این وزارت بر عهده داشته‌اند.حسب هر آنچه استنباط می‌شود، معاونت پرورشی در آموزش و پرورش، پرورش را از دیدگاه عمل به مناسک و احکام اسلامی باور دارد و به‌ همین‌ خاطر آنچه مسئولان پرورشی در مدارس به عمل می‌آورند، عبارت است از انجام مناسک مذهبی، اردوهای با زمینه انجام مناسک و برگزاری جشن‌ها و مناسبت‌های مذهبی در مدارس که صد البته همه اینها امور مفیدی هستند و بی‌تأثیر در تربیت افراد نیستند، اما موضوع تربیت اعم از انجام مناسک مذهبی است.

در اصطلاح، تربیت عبارت است از مجموعه آموزش‌های مناسب برای ملکه‌شدن عمل صالح در انسان؛ زیرا تربیت یعنی بروز و ظهور اعمال انسان در جامعه و در مقابل افراد دیگر و طبیعی است که انجام مناسک و حداکثر ارشاد و نصیحت نمی‌تواند عامل ملکه‌شدن اعمال صالح در انسان باشد؛ بنابراین باید روشی پیدا کرد که علاوه بر انجام مناسک و آموزش دینی، عمل به جوارح را در انسان ملکه کند.

در اصول رایج تربیت در مدارس، امروزه امر تربیت بدنی به‌عنوان آزمایشگاه در محمل تربیت انسان‌ها مورد قبول قرار گرفته است. تربیت بدنی به معنی ورزش صرف نیست، بلکه تربیت بدنی که ترجمه فیزیکال اجوکیش

(physical educations) است، به معنی تربیت از طریق بدن و عمل.

بی‌گمان تربیت بدنی پایگاه اجرائی تربیت است و ما در مدارس از آن غافل شده‌ایم. ما فقط از زنگ ورزش به‌عنوان زنگ تفریح یا تقویت دروس دیگر استفاده می‌کنیم.

اما آیا اینکه تربیت بدنی پایگاه اجرائی تربیت است، یک ادعاست یا حقیقتی را در دل خود دارد؟ تربیت چیست؟ می‌توانیم موارد تربیت یا مواردی از آن را بشماریم؛ احترام به دوستان، همکاری با دوستان، میل به پیشرفت و رشد، اجرای قوانین، حرکت به جلو، مواجهه شرافتمندانه با مخالف، رعایت ادب و احترام در مقابل مخالف، پاسخ‌ مشابه ندادن به بی‌ادبی و تعرض، ارجاع به قانون، احترام به بزرگ‌تر و مربی، احترام به قاضی، پذیرش حکم قاضی، کمک به ناتوانان، حداکثر خویشتن‌داری در هنگام شکست، خویشتن‌داری در هنگام تعرض دیگران، تلاش برای بهتر‌شدن‌ بدون لطمه به دیگران.
آیا اگر کسی در وجودش صفات فوق را داشته باشد، به‌عنوان یک انسان مؤدب و تربیت‌یافته مطرح نمی‌شود؟ در هنگام ورزش و تربیت بدنی همه صفات فوق تجربه می‌شود. یک معلم تربیت بدنی آگاه، این صفات را هم توضیح می‌دهد و هم در عمل آن را به اجرا می‌گذارد. این مربوط به بخش اول یعنی اجرای اعمال تربیتی است. در ورزش بارها این امور تکرار می‌شود تا جایی که در ضمیر ناخودآگاه شخص نهادینه شود. پس در ورزش است که تربیت محقق‌شده ملکه وجود انسان می‌شود. اما آیا این کافی است؟ خیر، کافی نیست. چه موقع به کفایت می‌رسد؟ هنگامی که اجرای اعمال تربیتی در بحران هم بتواند انجام شود.

حالت بحرانی کدام است؟ حالت عادی کدام است؟ حالت عادی زمانی است که انسان در آرامش باشد، نبض او در حد پایین (حدود ۶۰، ۷۰) باشد، بدن او عرق نکرده باشد، تحت فشار روانی و جسمانی نباشد، فشار خون او در حد طبیعی باشد، منافع او به خطر نیفتاده باشد، دیگران او را تشویق به کاری نکنند و خلاصه در آرامش باشد. حالت بحرانی کدام است؟ بدن عرق کرده و گرم، فشارخون بالا رفته، ضربان نبض به ۱۵۰ تا ۱۸۰ رسیده باشد و تحت فشار قرار گرفته باشد، منافع او به خطر افتاده باشد، دید چشم دچار کمبود شده و خلاصه آنچه خلاف آرامش است، در او به وجود آید. می‌توان گفت کمتر کسی است که می‌تواند در این حالت خود را کنترل کند و فرمایش گهربار والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس که از صفات مؤمنان راستین است، به همین حالت اطلاق شده است. این حالت البته در ورزش و تربیت بدنی تأمین می‌شود؛ زیرا در ورزش است که بدن به حالت بحرانی می‌رسد، چهره‌ها برافروخته می‌شود، ضربان نبض گاهی به ۲۰۰ می‌رسد، حریف مرتب فشار می‌آورد و گاه ضربه وارد می‌کند، تماشاچیان پیروزی می‌خواهند. غرور انسان شکسته شده، داور خلاف دلخواه قضاوت می‌کند، مربی فشار می‌آورد و در این حالت باید ورزشکار همان رفتار عادی را از خود بروز دهد؛ چرا‌که در غیر ‌این‌ صورت با کارت زرد یا قرمز داور روبه‌رو و اخراج می‌شود. پس در تربیت بدنی است که تربیت عمل می‌شود، ملکه می‌شود و در حالت بحرانی تداوم می‌یابد.

آیا شرایطی بهتر از تربیت بدنی برای تربیت می‌توان یافت؟

این بود شمه‌ای درباره موضوع تربیت در نظام آموزش و پرورش با این توجه که از هر لحاظ تربیت بر آموزش مقدم است، در‌حالی‌که آموزش و پرورش ما تنها به آموزش توجه دارد و نتیجه آن هم متوسط معدل ۱۰.۸۹ است.

اما درباره امکانات و تجهیزات که خود حدیث مفصلی است، نمی‌توان چیزی در این مختصر اشاره کرد ولی اگر این امر به امکانات و بودجه و اعتبارات نیازمند باشد، موضوع تربیت فقط نیاز به ادراک، عقیده به امکان انجام آن و در حقیقت تغییر تفکر دست‌اندرکاران آموزش و پرورش دارد که امید است چنین باشد و نسل آتی تربیت و عمل صالح به جوارح، ملکه وجودی‌شان شود.

بی‌تردید برنامه هفتم ظرفیت انجام چنین اموری را هم درباره آموزش و پرورش و هم درباره دیگر وزارتخانه‌ها دارد و مانعی برای این امر نیست، فقط باید با جدیت، شجاعانه و دلسوزانه و البته روشنفکرانه و نه متحجرانه به آن روی آورد.


🔻روزنامه رسالت
📍 آفتی به نام سهم‌خواهی از کلام ولی
✍️ جواد شاملو
اولین دیدار دولت چهاردهم با رهبر انقلاب تبدیل به یک جلسه تاریخی شد. به این معنا که بی‌شک در آینده دور و نزدیک و در موقعیت‌های گوناگون به این دیدار ارجاع داده می‌شود. سخنان رهبر انقلاب با دولت جدید نقشه راه جامعی برای چند سال آینده ایران بود. سخنانی با تبیین دوباره جایگاه عدالت، ضرورت رعایت اولویت معیشت و سخنانی تازه و مهم در مورد حکمرانی فضای مجازی و خصوصا هوش مصنوعی.
انتظار می‌رفت از سوی بدنه دغدغه‌مند و پیگیر منویات رهبر انقلاب بیشترین توجهات و مباحث پیرامون این سخنان شکل بگیرد. هرچه باشد حکمرانی فضای مجازی چالش دشوار و روزمره سیاست‌گذاری در ایران است‌. طبق بیان رهبر انقلاب، مدل مطلوب حکمرانی این عرصه در ایران نفی کامل حضور سکوهای بیگانه نیست؛ بلکه هدف، پاسداری از مرزهای قانونی و حکمرانی است. آنچه اینترنت را از تهدید به فرصت تبدیل می‌کند نیز چیزی جز قانون‌‌مندی آن نیست.
همچنین رویکرد ما به هوش مصنوعی باید همچون تلاش برای زودتر ساختن یک سلاح و قرار نگرفتن در محدودیت‌های انحصارطلبانه‌ ابرقدرت‌ها باشد. به بیان دیگر، مثلا ایران باید یک مرجع برای ارائه انواع ماشین‌ها و خدمات هوش مصنوعی باشد.
اما آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفت، نحوه نظردهی ایشان در مورد انتخاب وزرا بود. جای تأسف است که این دقت و ریزبینی ناشی از تلاش برای فهم و بهره‌برداری بیشتر از سخنان ایشان نبود بلکه ظاهرا هدف این است که ببینیم کدام بخش بیشتر مؤید رفتار و گفتار ما بوده است.
اینجاست که ضرورت بازبینی نسبت ما و قول ولی بیش از پیش احساس می‌شود. گفتار ولی، شاغولی است تا ما خود را با آن بسنجیم نه ابزاری که آن را نسبت به خودمان متناسب‌سازی کنیم. رهبر انقلاب فرمودند: «آقای رئیس‌جمهور برای انتخاب وزیرانی که باید با ایشان همکاری کنند، خیلی پُرکار و باتلاش وارد شدند؛ با بنده هم مشورت کردند و من تعدادی از افرادی که می‌شناختم یا صلاحیّت آن‌ها از طرق مورد وثوق به ما رسیده بود، این‌ها را تأیید کردم، بعضی‌ها را هم تأکید کردم؛ تعداد بیشتری را هم نمی‌شناختم، گفتم نظری نسبت به آن‌ها ندارم».
این سخن را نمی‌شود بخش‌بندی کرد و با تأکید بر یک بخش خاص، بخش‌های دیگر را تلویحا نادیده گرفت. در قرآن، گروهی که کلام خدا را «عضین» قرار می‌دهند نکوهش شده‌اند. اینان جای دیگر قائلان «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» معرفی شده‌اند. نه می‌توان گفت کسی که با بیشتر وزرا زاویه جدی داشته، هیچ اختلاف نگاهی با رهبر انقلاب ندارد و نه می‌توان گفت آنکه تمام وزرای پیشنهادی را قبول داشته الزاما نظری کاملا منطبق بر رهبر انقلاب دارد. فراتر از این‌ها این بحث چندان مهم نیست. چراکه رهبر انقلاب در صدد بیان رضایت خود از روند کلی شکل‌گیری دولت جدید هستند. دقت و موشکافی ما در سخنان رهبر انقلاب اگر در مسیر درستش بود، بدون شک به پیشرفت کشور ختم می‌شد.‌ ما نباید کلام ولی را با عملکرد خودمان بسنجیم تا هر جا مؤید ما بود را دست بگیریم و به باقی کلام بی‌توجه باشیم. این ماییم که به کلام ولی عرضه می‌شویم.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0