تابستان ۱۱۰سال پیش، گلوله‌ای شلیک شد که هر چند ابتدا تصور می‌شد قربانی‌اش ولیعهد اتریش باشد، اما در نهایت منجر به مرگ قریب به ۲۰میلیون انسان در طول چهار سال شد. 
جنگ و اقتصاد

شاید اگر کسی یک ماه قبل از آغاز جنگ، نگاهی به آرایش نیروها و پیوندهای خانوادگی میان دولت‌های سلطنتی اروپا می‌انداخت، احتمال یک جنگ دوطرفه را نیز کم می‌دید، اما توازن شکننده قوا میان کشورهای اروپایی و تصور برتری در ذهن حاکمان به‌گونه‌ای بود که تنها جرقه‌ای نیاز داشت تا بزرگ‌ترین جنگ در تاریخ بشر تا آن زمان رخ دهد. اگر یکی از دو طرف مخاصمه قدرت برتر را در اروپا داشت و طرف مقابل به این برتری باور داشت، هیچ وقت جنگ جهانی اول رخ نمی‌داد.
دلیل جنگ دقیقا آن بود که اتحاد آلمان و اتریش-مجارستان می‌خواست نشان دهد که دست بالا را در اروپا دارد. شاید همین نشان دادن دست بالا همراه با ولع سیری‌ناپذیر هیتلر برای ضربه زدن به دشمنانش یکی از عوامل کلیدی در جنگ جهانی دوم نیز بود.

به روزگار خود برگردیم. هر چند جهان با تنشی بی‌سابقه از زمان جنگ سرد مواجه است، اما اگر تاریخ بخواهد خود را تکرار کند، هنوز گسل‌های زیادی برای یک درگیری عظیم در ابعاد آنچه مثلا ۱۱۰سال پیش اتفاق افتاد، وجود دارد. اول آنکه با وجود روابط نزدیک دولت‌ها در شرق، هیچ اتحاد قوی میان آنها وجود ندارد؛ ضمن آنکه برخی از بازیگران مانند چین منافع گسترده‌ای با کشورهای غربی دارند.

دوم در صحنه تنش‌ها نیز ما با یک تعادل شکننده مواجه نیستیم که ماشه جنگ گسترده را بچکاند. در حقیقت هم در جنگ روسیه و اوکراین و هم در خاورمیانه همچنان مقوله بازیابی بازدارندگی و امنیت، عامل ایجاد جنگ بوده است. به دیار خود بازگردیم.

هرچند بیان شد که احتمال درگیری در ابعاد بزرگ منتفی است، اما کش‌وقوس‌های به‌وجودآمده در منطقه می‌تواند ما را درگیر یک تنش دوطرفه یا حتی منطقه‌ای کند. فارغ از چرایی درگیری ما با کشورهایی که مرز مشترک با آنها نداریم، عملکرد نیروهای نظامی و دیپلماتیک ما تاکنون برای جلوگیری از جنگ و در عین حال تضمین امنیت، عاقلانه و باتدبیر بوده است.

این مسوولیت اخلاقی کشورهای غربی است که سریع‌تر اسرائیل را به پذیرش آتش‌بس در لبنان و غزه بکشانند و در عین حال این مسوولیت ضامن امنیت آنان نیز خواهد بود. فارغ از آنکه تنش کنونی در نهایت به کدام‌سو حرکت کند، توجه به بازدارندگی از جنس مولفه‌های اقتصادی برای تکمیل پازل امنیت کشور در بلندمدت بسیار ضروری است.

همچنان‌که امروز به‌رغم تضاد آشکار با چین، غرب نیازمند تولیدات اقتصاد آنان است و همین نیاز باعث شده است سطح تنش تاکنون مدیریت شود، اقتصاد ایران هم باید چنان در زنجیره تامین جهانی جاخوش کند تا دیگران نتوانند در هر مساله ریز و درشتی، ادعای سرنخی از ما بیابند.

برای آنکه تصویری داشته باشیم که ما در مقایسه با کشورهای همسایه در کجای اقتصاد جهانی قرار داریم به این آمار نگاه کنید؛ صادرات امارات متحده عربی طبق آخرین آمار بیش از ۴۵۰میلیارد دلار، عربستان حدود ۴۰۰میلیارد دلار، ترکیه بیش از ۲۵۰میلیارد دلار و کشور قطر با جمعیتی معادل یک‌سی‌ام ما بیش از دوبرابر ما صادرات دارد و در سال۲۰۲۳ قریب به ۱۰۰میلیارد دلار به اقتصاد جهانی کالا صادر کرده است.

ما چه مقدار دیگر باید از کشورهای همسایه خود عقب بیفتیم؟ اگر عربستان، ظرفیت، جمعیت، اقلیم و... ما را داشت، نمی‌توانست حداقل ۲۰برابر امروز ما صادرات ثبت کند؟ چرا چنین فاصله‌ای حادث شده است؟ چون برای ما توسعه، عجین شدن با اقتصاد جهانی و استفاده از اقتصاد برای بازدارندگی اولویت نبوده است. اگر می‌خواهیم تغییری کنیم از همین جا باید شروع کنیم تا هم سطح امنیت را برای شهروندانمان بالا ببریم و هم به آنها رفاهی را که لیاقتشان است، ارزانی کنیم.
دکتر پویا جبل‌عاملی
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0