🔻روزنامه تعادل
📍 احتمال سرایت پنیک به بازارهای مالی و بانکی
✍️ محسن عباسی
برای سبزپوش ماندن بازار سرمایه که در روزهای ابتدایی هفته و پس از دوره‌ای نزول مستمر شکل گرفته چه باید کرد؟ دولت و سیاستگذاران برای ادامه این روند صعودی چه راهبردهایی را باید تدارک ببینند؟ سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی چگونه می‌توانند به بهبود این وضعیت کمک کنند؟ اینها پرسش‌هایی است که در روزهای ابتدایی هفته در ذهن بسیاری از سرمایه‌گذاران شکل گرفته است. اما مساله این است که سرانجام بازار سرمایه کشورمان پس از دوره‌ای رکود و نزول، صعودی شد و بورس ردای سبز رنگ بر تن کرده است. فارغ از رشد نسبی در بازار سرمایه باید به این واقعیت اشاره کرد که در روزهای منتهی به شنبه وضعیت بازار واقعا پیچیده شده بود. قبل از رخدادهای روز شنبه و تجاوز آشکار اسراییل به ایران تمام بازار یک جور فکر می‌کرده و به یک نتیجه رسیده بود که کسی برای این بازار کاری نمی‌کند پس ریزش ادامه‌دار خواهد بود! این ذهنیت ایجاد شده بود دیگر کسی به تکنیکال و بنیادین اهمیتی نمی‌دهد و این خطرناک‌ترین شکل بازار طی چند سال اخیر بود! در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران معتقدند، رخدادهای سیاسی و امنیتی اخیر بازار بورس را به این نتیجه رسانده که تحول نامناسبی در راه نخواهد بود، اما واقع آن است که برای تداوم رشد طی روزها و هفته‌های آتی باید راهبردهای مناسبی توسط سیاستگذاران تدارک دیده شود.

غیر از تزریق سنگین نقدینگی هیچ راهی جوابگوی این حجم از فشار نیست. برگرداندن مجدد دامنه به یک درصد هم در حال حاضر کارساز نیست و بدون تزریق پول، مسوولان فقط باعث بازگشت بحران در معاملات خواهند شد. واقع آن است که طی روزهای منتهی به شنبه بحران و رکود بی‌سابقه‌ای در بورس شکل گرفته بود و احتمال سرایت این بحران به سایر بازارهای مالی و بانکی کشور وجود داشت. تصمیم‌سازان و سیاستگذاران باید بدانند قدرت پنیک در بازارهای مالی، همچون سیل ویرانگری است که وقتی به راه افتاد هر آنچه سر راهش باشد را نابود خواهد کرد. برخی تحلیلگران اعتقاد دارند بازار عمدا رو به پایین هدایت و فشار فروش ایجاد می‌شود. به نظر من مشکل اصلا از فروشنده‌ها نیست و مشکلات را باید در جایی دیگر جست‌وجو کرد. فروشنده سهم‌ها همیشه در بازار وجود دارد حتی در اوج روزهای خوب بازار هم فروشنده‌ای وجود دارد وگرنه اصلا حجم و ارزش معاملات بالا نمی‌رفت، بل از روز شنبه اما اساسا خریداری در بازار وجود نداشت که بازار را رو به بالا هدایت کند. اما چرا چنین شرایط در بازار ایجاد شد؟ علت بروز این وضعیت هم نرخ بهره بی‌دردسر، اوج‌گیری بازار رقیب یعنی ارز و طلا و تهدیدات بی‌سابقه‌ علیه کشورمان است. کشور زیر سنگین‌ترین تهدیداتی بود که تا حالا به خودش دیده و طبیعی است فروشنده در بازار وجود داشته باشد.
از طرفی مدت‌ها دامنه یک درصد و صف فروش بود و خیلی‌ها به پول نیاز داشتند و نتوانستند سهام‌شان را نقد کنند و حالا وقتی فرصتی پیش می‌آید فشار فروش جهت نقد شدن پیش می‌آید. این حجم از فشارها اما درروزهای ابتدایی کاهش پیدا کرد و سرمایه‌گذاران احساس کردند، اوضاع آنقدرها که برخی افراد و جریانات تلاش می‌کنند نشان دهند، بد و خسارت‌بار نیست!

بنابراین باید اعتراف کرد که توطئه‌‌ای در کار نیست و مشکل را در درون جست‌وجو کرد. از نظر من مشکل اصلی نبود چشم‌انداز روشن سیاسی و اقتصادی از یک طرف و وجود یک آلترناتیو بی‌دردسر برای ریسک‌گریزان به نام سود بانکی و وجود گزینه جذاب دیگر به نام طلا و ارز برای ریسک‌پذیران است. معلوم است در این شرایط، بورس، تهی از معامله‌گر می‌شود. تا این عوامل بالا سر بازار است و جریان نقدینگی به سمت بورس سرازیر نشود وضعیت کم و بیش همین منوال خواهد بود اگرچه که به نظر من وقتی کف بازار شناسایی شود و فرصت ورود پیدا کنید خاطرات سال ۹۹ برای‌تان زنده خواهد شد، نمودارها وعده‌های جذابی به سهامداران نشان می‌دهند. از روز شنبه نشانه‌های این صعود نمایان شد و سهامداران احساس کردند چشم‌اندازهای پی روی بازار می‌تواند روشن‌تر نیز شود. بنابراین شاهد بروز برخی نشانه‌های مثبات در بازار بودیم. این روند اما با اتخاذ تصمیمات درست و وزش نسیم مثبت در فضای عمومی جامعه می‌تواند تداوم پیدا کند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 معمای «گرداب بحران»
✍️ دکتر رحمن قهرمانپور
دیروز اسرائیل بعد از ۲۵روز به عملیات «وعده صادق۲» ایران پاسخ داد. به نظر می‌رسد دو طرف وارد آن چیزی شدند که در ادبیات بحران به‌عنوان نردبان تنش یا بحران شناخته می‌شود.
منظور از این عبارت، آن است که دو طرف مناقشه به‌تدریج و در برخی موارد، بدون آنکه خودشان بخواهند، از نردبان بحران بالا می‌روند و به تعبیری دیگر در گرداب تنش‌افزایی گرفتار می‌شوند. این امر دلایل مختلفی دارد؛ از اثبات برتری در تقابل و نبرد گرفته تا پاسخ به افکار عمومی داخلی و برداشت و ذهنیت تصمیم‌گیران. در چنین شرایطی حتی متغیر شانس هم گاهی مهم می‌شود. مثلا هنوز معلوم نیست که تاثیر لو دادن نقشه حمله به ایران در اقدام دیشب اسرائیل چه بود؟
متخصصان تاکید می‌کنند بازدارندگی در نهایت یک امر ذهنی است و به این بستگی دارد که شناخت و بنابراین ارزیابی دو طرف دعوا از توانایی و نیت یکدیگر چگونه است؟ در عین حال امکان خطا در شناخت دقیق طرف مقابل هم وجود دارد و صدالبته پنهان‌کاری هم می‌تواند خطای شناختی از توان واقعی رقیب را افزایش دهد.

در یک کلام در فضای بحرانی، کنترل شرایط بسیار دشوار است؛ چون تعداد عوامل اثرگذار بسیار زیاد و مهار یا شناخت همه آنها بسیار دشوار است. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم، به نظر می‌رسد دو طرف مناقشه هنوز به این باور نرسیده‌‌‌اند که در مقابل حریف بازدارندگی لازم را ایجاد کرده‌‌‌اند؛ زیرا همچنان تهدید می‌کنند که همه گزینه‌ها روی میز است.

مقایسه عملیات وعده صادق ۱ و ۲ و نیز دو اقدام تهاجمی اسرائیل به ایران نشان می‌دهد که از دید تصمیم‌گیران دو کشور هنوز طرف مقابل قانع نشده است که واکنش نشان ندهد. به بیان ساده تهدید هنوز موجب بازداشتن طرف مقابل نشده است.

در سیاست داخلی هر دو طرف هم گروه‌‌‌های قدرتمند سیاسی وجود دارند که خواهان پاسخ دادن به طرف مقابلند و بعضا نگاه آخرالزمانی و عقیدتی به این درگیری دارند. بنابراین تا زمانی که محاسبات دو طرف و این نحوه ارزیابی از صحنه تغییر نکرده است، احتمالا شاهد تداوم بحران و تصاعد آن ولو در بلندمدت خواهیم بود. از جانب دیگر و با توجه به شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی و انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا می‌توان گفت، نتانیاهو به تشدید تنش و حتی درگیر کردن آمریکا در یک تنش بزرگ منطقه‌ای تمایل دارد.

آمریکا اصلی‌ترین حامی و تضمین‌کننده امنیت اسرائیل است و تلاش آن برای کاهش حضور خود در خاورمیانه و رفتن به سمت مهار چین در هند-پاسیفیک باعث نگرانی امنیتی اسرائیل شده است. تل‌آویو می‌خواهد مطمئن شود که در تنش‌های آینده از حمایت همه‌جانبه آمریکا برخوردار خواهد بود.

نگاهی به نحوه برخورد ایران با حمله دیروز اسرائیل نشان می‌دهد که شباهت‌هایی بین نوع واکنش دیروز و واکنش چند ماه قبل ایران وجود دارد. اگر این ادعا درست باشد، می‌‌‌توان گفت الگوی بحران ۶ماه گذشته احتمالا در ماه‌‌‌های آینده ادامه خواهد داشت. این الگو چنین است: اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران در لبنان و سوریه حمله می‌کند یا در داخل ایران عملیات خرابکاری انجام می‌دهد و بنابراین ایران را وادار می‌کند که واکنش نشان دهد. اسرائیل هم دست به یک اقدام گسترده‌‌‌تر و سخت‌‌‌تر می‌‌‌زند و دامنه تنش را بالا می‌‌‌برد تا به تعبیر خودش استراتژی افزایش تنش برای کاهش آن را پیش ببرد.
از این زاویه شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد ما وارد گرداب بحران شده‌‌‌ایم. برخی معتقدند در صورت پیروزی خانم هریس در انتخابات ۱۵ آبان آمریکا، این احتمال وجود دارد که فشار مضاعفی بر اسرائیل و نتانیاهو برای کاهش واقعی بحران و آتش‌بس در غزه و لبنان وارد شود و به دلیل منافعی که آمریکا در کنترل بحران در خاورمیانه دارد، از تشدید بحران جلوگیری شود. این فرضیه‌ای است که تا حدی خوش‌بینانه است؛ هرچند نمی‌‌‌توان آن را با قاطعیت رد کرد. نخست به این دلیل که اولویت‌‌‌های آمریکا تغییر کرده است.

آمریکا بیشترین انرژی خود را صرف مهار چین و نیز مقابله با ماجراجویی‌‌‌های نظامی روسیه می‌کند. بنابراین در چنین شرایطی نمی‌‌‌تواند وقت و انرژی زیادی را صرف وادار کردن نتانیاهو به همراهی با آمریکا کند. دلیل دوم این است که آمریکا از تضعیف ایران و محور مقاومت در منطقه، آن هم به دست اسرائیل بدش نمی‌آید؛ زیرا هزینه این کار را اسرائیل می‌دهد، اما منافع حاصل از آن نصیب آمریکا و متحدانش در خاورمیانه هم می‌شود.

بنابراین دلیل منطقی وجود ندارد که آمریکا مانع جدی در برابر این اقدامات اسرائیل ایجاد کند. چیزی که واشنگتن فعلا دنبال آن است جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر منطقه‌‌‌ای است. اما در صورتی که تنش ایران و اسرائیل به تضعیف محور مقاومت و قدرت بازدارندگی و استراتژیکی ایران منجر شود، ولی جنگ منطقه‌ای آغاز نشود، مخالفتی با آن نخواهد داشت.

دلیل دیگر آن است که با تشدید بحران و منازعه در خاورمیانه، انگیزه چین و روسیه از ورود به این منطقه و ایجاد چالش برای آمریکا و تضعیف نظم موجود جهانی کمتر می‌شود. درست است که قدرت آمریکا در منطقه در قیاس با گذشته کمتر شده است، اما هنوز واشنگتن اصلی‌‌‌ترین بازیگر خارجی در خاورمیانه است و حتی رقبای آن چاره‌‌‌ای جز توجه به منافع و توانایی آمریکا ندارند.

لذا به نظر می‌رسد حتی در صورت پیروزی خانم هریس نباید انتظار داشته باشیم او به اندازه‌‌‌ای که اوباما بر اسرائیل فشار آورد، بر نتانیاهو فشار بیاورد و بحران را به‌طور کامل از بین ببرد. نظم جدیدی در دنیا در حال ظهور است و آمریکا و اسرائیل و حتی اروپا می‌خواهند نظم موجود را حفظ کنند. این در حالی است که جمهوری اسلامی مخالف نظم موجود است.

بنابراین تقابل موجود صرفا ابعاد منطقه‌ای و دوطرفه ندارد. دعوای بزرگ‌تری در دنیا در جریان است و بحران کنونی خاورمیانه هم بخشی از این دعوای بزرگ است. بحران فعلی در منطقه ما را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن و فهم این دعوای بزرگ تجزیه و تحلیل کرد.


🔻روزنامه کیهان
📍 باریدن شما را دیدیم منتظر سیل ما باشید
✍️ حسین شریعتمداری
۱- بعد از جنگ جمل که در آن، جنگ‌افروزان با آن‌همه خط و نشان کشیدن‌ها و رجزخوانی‌ها و لاف‌های گزافی که زده بودند، به سختی شکست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولای بزرگوار ما، حضرت امیر علیه‌السلام در وصف دو سپاه که در دو سوی آوردگاه جمل گرد آمده بودند، فرمودند؛ «وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّی نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّی نُمْطِرَ‌... دشمنان چون رعد غریدند و مثل برق، جرقه زده و جهیدند‌، اما با وجود آن‌همه لاف گزاف، هنگام کارزار ناتوان و ترسان بودند. ولی ما، خروش برنمی‌داریم، مگر آن که دست به عمل می‌زنیم و نمی‌باریم، مگر آن که سیل به راه می‌اندازیم -خطبه ۹ نهج‌البلاغه-‌».
۲- صبح هنگام دیروز (شنبه ۵ مهرماه ) رژیم صهیونیستی که بعد از عملیات پیروز، رعد‌آسا و سهمگین «وعده صادق ۲‌» شکست ویرانگر و ضربه سختی از سپاه و ارتش ایران اسلامی دریافت کرده بود، به رجز‌خوانی علیه جمهوری اسلامی روی آورده و طی ۲۵ روزی که از آن روز تا دیروز به طول انجامید، هیچ روز و ساعتی نبود که خالی از لاف‌های گزاف رژیم صهیونیستی و سردمداران وحشی و کودک‌کش آن علیه ایران اسلامی باشد. در این میان، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اقماری آمریکا نیز در شیپور تهدیدها می‌دمیدند تا این که نیمه‌شب دیروز، جنگنده‌های رژیم به چند نقطه در تهران، ایلام و خوزستان حمله کردند.
۳- پدافند هوائی در اقدامی تحسین‌برانگیز به مقابله پرداخت و راه را بر شماری از اهداف دشمن سد کرد. تا جایی که
«‌ژنرال مک‌کنزی» فرمانده سابق سنتکام (فرماندهی مرکزی نیروهای نظامی آمریکا‌) در مصاحبه با CNN گفت: «‌حمله اسرائیل شرم‌آور بود. من بارها حتی زمانی که فرماندهی سنتکام را برعهده داشتم به اسرائیلی‌ها گفته‌ام که آسمان ایران غیرقابل نفوذ است و بهترین راه برای حمله به ایران ترور است. همان‌طور که ما ژنرال سلیمانی را ترور کردیم‌». و «روعی کایس‌»‌، خبرنگار کانال اسرائیلی کان، حمله رژیم صهیونیستی به ایران را به سخره گرفت و گفت: «‌اگر من جای [آیت‌الله] خامنه‌ای بودم، دوباره می‌خوابیدم و صبح اتفاقی که افتاده را بررسی می‌کردم‌».
۴- اگرچه حمله نیمه‌شب دیروز رژیم صهیونیستی آنگونه که لاف می‌زد و رجز می‌خواند به نتیجه نرسید ولی تجاوز این رژیم وحشی و جعلی به ایران اسلامی نه فقط نباید بی‌پاسخ بماند، بلکه همان‌گونه که بارها از سوی مسئولان بلند‌پایه کشورمان تاکید شده است، پاسخ ایران به این تجاوز باید بسیار سهمگین‌تر از عملیات ویرانگر و مقتدرانه وعده صادق‌۲ باشد و برای تحقق و عملیاتی کردن این مقصود که اقدامی حیاتی است، از توان و آمادگی لازم نیز برخورداریم.
۵- ما در جریان جنگ تحمیلی با دست خالی در مقابل
۳۶ کشور قدرتمند ایستادیم و از آوردگاهی که در آن، فروپاشی نظام و نابودی ایران عزیز با جدیت دنبال می‌شد، با پیروزی حیرت‌انگیز بیرون آمدیم. در آن معرکه، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، شوروی‌سابق، برخی از دولت‌های عرب (و نه مسلمان) منطقه و‌... با همه توان به یاری صدام آمده بودند. به عنوان نمونه - و فقط یک نمونه- جنگنده‌های میگ شوروی سابق، میراژهای ۲۰۰۰ فرانسوی با هدایت آواکس‌های آمریکایی و موشک‌های ساید‌بایندر و اگزوسه و بمب‌های خوشه‌ای و شیمیایی و‌... شهرها و مناطق مسکونی کشورمان را بمباران می‌کردند و ما در مقابل آن تقریباً -اگر نگوئیم تحقیقاً- دست خالی بودیم! امروزه اما، نه‌فقط تمام منطقه، بلکه تمام خاک اروپا هم در تیررس موشک‌های‌ هایپر‌سونیک ما قرار دارند. آن روزها به همه دنیا توصیه می‌کردند که از فروش سلاح به ایران خودداری کنند و امروز از ایران اسلامی می‌خواهند که به برخی از کشورهای قدرتمند موشک بالستیک و پهپاد مدرن و پیشرفته نفروشیم!... به گفته حضرت آقا: «‌امروز صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قوی‌تر شده‌ایم‌».
رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی و منطقه‌ای آن باید بدانند که تجاوز این رژیم پلید و رو به سقوط بی‌پاسخ نمی‌ماند و پاسخ ایران بارها سنگین‌تر و سخت‌تر از آن خواهد بود که در تصور آنها بگنجد.
۶- و اما، باز هم به قول رهبر معظم انقلاب که سخنی حکیمانه است، باید دشمن را شناخت و موقعیت و مختصات واقعی حریف را بیرون از ظاهر آن دید. در این خصوص به وضوح می‌توان گفت که رژیم صهیونیستی هویت مستقلی ندارد. این رژیم پادگان نظامی آمریکا و تامین‌کننده منافع غرب وحشی در منطقه است. به بیان دیگر، اسرائیل «‌نقاب‌» آمریکا‌ست. حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و سیاسی آمریکا و اروپا از رژیم صهیونیستی را نباید و نمی‌توان از نوع کمک‌های بیرونی به این رژیم تلقی کرد بلکه هزینه‌ای است که آمریکا و اروپا برای پادگان نظامی خود در منطقه می‌پردازند. نیم‌نگاهی به انبوه تسلیحات و پرداخت‌های کلان آمریکا به اسرائیل بیندازید و یا دست‌کم فهرست آن را در یک‌سال اخیر و در جریان جنگ کنونی ببینید. آیا ساده‌لوحانه نیست که برای اسرائیل هویتی جدا و متفاوت از آمریکا تصور کنیم؟! شهید سلیمانی مستقیماً از سوی آمریکا به شهادت رسید. مگر سایر شهدای بزرگوار از جمله سید‌حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سید‌هاشم صفی‌الدین، عباس نیلفروشان و‌... به دست آمریکا به شهادت نرسیده‌اند؟! آیا ساده‌لوحانه -بخوانید احمقانه- نیست اگر قتل‌عام چهل و چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه و هزاران تن از مردم لبنان و... را مستقیماً -و نه با واسطه- از جانب آمریکا ندانیم؟! آیا تصور می‌کنید جنگنده‌هایی که نیمه‌شب ۵ آبان، با پرتاب موشک به برخی از نقاط کشورمان حمله کردند، فقط ساخت آمریکا بودند؟! و خلبان‌های آمریکایی هدایت آنها را بر عهده نداشته‌اند؟!
۷- تمامی شواهد و قرائن و اسناد غیر‌قابل انکار به وضوح حکایت از آن دارند که در آن سوی آوردگاه کنونی آمریکاست که به تخاصم ایستاده است و اروپای از رمق افتاده را هم به دنبال خود یدک می‌کشد. آیا غیر از این است؟! بنابراین در پاسخ به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی، باید منافع و منابع و نظامیان آمریکا را نیز در فهرست اهداف مشروع و قانونی خود جای دهیم‌. خداوند متعال بر درجات امام راحل ما (رضوان‌الله تعالی علیه‌) بیفزاید که بارها می‌فرمود؛ هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید و سایه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت‌های مسلمان و مردم مستضعف جهان مستدام بدارد که برای رژیم صهیونیستی هویتی مستقل از آمریکا قائل نیستند.
۸- و بالاخره از برخی شنیده می‌شود، حالا که حمله رژیم صهیونیستی موفقیت درخور توجهی نداشته است، بهتر آن است که از پاسخ و یا از پاسخ سخت صرف‌نظر کنیم! که باید گفت؛ کمترین کوتاهی در پاسخ محکم و رعد‌آسا، به مفهوم و معنای دعوت از آمریکا و پادگان منطقه آن، یعنی رژیم صهیونیستی برای حملات ویرانگر به ایران اسلامی و قتل‌عام مردم شریف این مرز و بوم است. این نسخه ذلت‌بار را در جریان مقابله با داعش هم می‌پیچیدند و دیدیم که اگر به مقابله با آن تروریست‌های وحشی نرفته بودیم چه سرنوشت هولناکی در انتظارمان بود! به یقین می‌دانید که داعش ساخته آمریکا بود و برخی از مجروحان این گروه تکفیری در بیمارستان‌های حیفا و تل‌آویو معالجه می‌شدند. آیا فیلم و تصویر ملاقات نتانیاهو از مجروحان داعش در یکی از بیمارستان‌های حیفا را ندیده‌اید؟!‌... اگرچه آمریکا و ماموران صهیونیست آن در جنگ اخیر، به وضوح نشان دادند که روی اصلی سکه داعش هستند!


🔻روزنامه همشهری
📍 ۴نکته درباره حمله رژیم موقت صهیونیستی
✍️ ثمانه اکوان
حملاتی که رژیم صهیونیستی در طول ۳هفته گذشته بیان می‌کرد که قرار است در پاسخ به عملیات بزرگ و موفقیت‌آمیز «وعده صادق۲» انجام دهد، جمعه‌شب به وقوع پیوست و برخلاف آنچه تصور می‌شد و در رسانه‌های غربی بازتاب زیادی پیدا کرده بود، اصلا عملیاتی بزرگ و مقتدرانه نبود. در مورد چرایی این مسئله دلایل زیادی وجود دارد، اما چند نکته مهم در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرد.
۱-باید بین فعالیت‌های رسانه‌ای و جنگ روانی با واقعیت‌های میدان تفاوت قائل شد و آنها را از یکدیگر تمیز داد تا مشخص شود رژیم چه گزینه‌هایی برای مقابله با ایران داشت. رژیم صهیونیستی که به محدودیت‌های خود در حمله به ایران آگاه بود، تلاش کرد با اقدامات رسانه‌ای و جنگ روانی، در طول چند هفته گذشته، خود را در مقابل ایران قدرتمند و در مقابل جامعه جهانی یک بازیگر خردمند و البته محتاط نشان دهد که مایل به گسترش تنش و درگیری در منطقه غرب آسیا نیست. فاصله زیاد تا ایران، آگاهی به پدافند قوی ایران در مقابله با موشک، ریزپرنده‌ها و به‌خصوص هواپیماهای جنگی، نداشتن موشک‌هایی که بتواند از داخل مرزهای سرزمین‌های اشغالی ایران را هدف قرار دهد و بسیاری از محدودیت‌های نظامی دیگر باعث می‌شد رژیم نتواند آنطور که می‌خواهد با ایران وارد کارزار نبرد فراگیر شود. درعین‌حال مجهزنبودن رژیم به موشک‌های با برد بالا و همچنین محدودیت‌های مقابله با ایران به‌عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای که توانایی حمله نظامی خود به سرزمین‌های اشغالی را در ۲عملیات بزرگ وعده صادق۱و۲ نشان داده بود، باعث شد رژیم در نوع مقابله خود با ایران احتیاط زیادی به خرج دهد.
بااین‌حال حامیان و متحدان نتانیاهو در طول چند هفته گذشته به حمایت از او آمدند و با انتشار اخباری در مورد تلاش برای کاهش تنش‌ها در منطقه و رفت‌وآمدهای دیپلماتیک اینطور وانمود کردند که مسائل دیگری چون انتخابات آمریکا و تلاش برای کاهش تنش در منطقه، علت اصلی کنترل میل رژیم صهیونیستی به انجام عملیات گسترده و زیانبار نظامی در ایران است. اما نگاهی به گزینه‌هایی که دولت نتانیاهو برای مقابله با ایران در دست داشت، نشان می‌داد همه این فعالیت‌ها نمایشی برای حفظ آبروی رژیم صهیونیستی در منطقه بیشتر نیست و اصولا دولت نتانیاهو گزینه‌های زیادی در این خصوص نداشت.
۲- دکترین هسته‌ای جمهوری اسلامی در این میان به‌نظر مهم‌ترین عامل بازدارنده در شرایط فعلی است. آمریکا و متحدانش به‌خوبی می‌دانستند که حمله‌ای ولو کوچک به سایت‌های هسته‌ای کشورمان می‌تواند با توجه به درخواست‌های مکرر مردم و کارشناسان داخل کشور، سیاست‌ها و دکترین هسته‌ای کشورمان را تغییر دهد. احتمال خروج از ان‌پی‌تی و تغییر سیاست‌های هسته‌ای ۲عاملی بود که توانست جلوی تلاش صهیونیست‌ها برای حمله به تأسیسات هسته‌ای کشورمان را بگیرد.
۳-درخصوص تأسیسات نفتی کشورمان نیز عامل بازدارنده در این میان آسیب‌پذیربودن رژیم صهیونیستی بود. اگر در بحث‌های مرتبط با حملات اتمی، بحث حمله اول و حمله دوم مطرح است و بازدارندگی در این زمینه با توانایی یک کشور در انجام حملات دوم‌به‌بعد سنجیده می‌شود، در این مورد نیز به‌نظر می‌رسد سبک و سنگین کردن گزینه‌های حمله اول و حمله دوم، باعث شد رژیم صهیونیستی نتواند تأسیسات نفتی ایران را هدف قرار دهد. سؤالی که روبه‌روی نتانیاهو و کابینه‌اش قرار داشت این بود که آیا بعد از حمله اول به تأسیسات نفتی ایران (که باید مشخص می‌شد از بین چندین و چند تأسیسات با گستردگی جغرافیایی زیاد، به کدام‌یک از آنها باید حمله شود)، آیا تأسیسات مرتبط با انرژی در داخل سرزمین‌های اشغالی به‌اندازه ایران دارای تنوع و گستردگی هست که رژیم بعد از حمله به آنها، در تأمین انرژی خود دچار مشکل نشود؟ ایران البته گزینه‌های محدودی برای حمله به تأسیسات مرتبط با انرژی در داخل سرزمین‌های اشغالی داشت که هدف قراردادن هرکدام از آنها به‌دلیل کم‌بودن تعدادشان می‌توانست بحرانی بزرگ برای این رژیم به ارمغان بیاورد. بنابراین بازدارندگی اصلی درخصوص تأسیسات نفتی کشورمان، گستردگی جغرافیایی این تأسیسات و همچنین ترس از حملات تلافی‌جویانه ایران در این خصوص بود، نه رفتار عقلانی رژیم در کاهش تنش در منطقه.
۴-مسئله بعدی که نقشی جدی در ضعیف‌بودن حملات صهیونیست‌ها به ایران داشت، مسئله دیپلماسی پرتوان و فعال کشورمان در طول چند هفته گذشته بود. بعد از برگزاری نمازجمعه تاریخی روز سیزدهم مهر‌ماه که بلافاصله بعد از عملیات وعده صادق۲ برگزار شد، پیام صریح و قاطع ایران در حفاظت از مرزهای خود و همچنین ایجاد بازدارندگی در مقابل رژیم صهیونیستی را به دنیا ابلاغ کرد. دستگاه سیاست خارجی کشورمان با تلاش فزاینده‌ای برای تمام کشورهای منطقه و همچنین قدرت‌های جهانی مشخص ساخت که هر نوع کمک به رژیم صهیونیستی برای هدف قراردادن ایران، تبعاتی بسیار پرهزینه برای کشورهای درگیر در این مسئله دارد. بر همین اساس است که ایالات متحده بلافاصله اعلام می‌کند که در این عملیات نقشی نداشته و کشورهای منطقه نیز در سفرهایی که وزیر امور خارجه کشورمان به منطقه داشت، صراحتا اعلام کردند که اجازه نمی‌دهند از حریم هوایی و زمینی‌شان برای حمله به ایران استفاده شود. در اینجا میدان و دیپلماسی در کنار هم و شانه‌به‌شانه یکدیگر توانستند بازدارندگی بسیار مناسبی برای کشورمان ایجاد کنند که می‌تواند درسی تاریخی برای سیاستگذاران و تحلیل‌گران در داخل و خارج از کشور باشد. عملیات وعده صادق۲ و بعد از آن فعالیت‌های دستگاه دیپلماسی برای مقابله با رژیم صهیونیستی به تمام دوگانه‌های بی‌اساس درخصوص میدان و دیپلماسی پایان داد و رکوردی تاریخی در حفظ منافع ملی ایران را برای مردم به نمایش گذاشت.
سؤال اصلی حالا بعد از عملیات نظامی جمعه‌شب رژیم صهیونیستی این است که ایران چطور باید در راستای حفظ بازدارندگی خود به این اقدامات پاسخ دهد. پاسخ به این سؤال را رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تاریخی ۱۳مهر‌ماه بیان کردند: «نه تعلل می‌کنیم و نه شتاب‌زده عمل می‌کنیم.» جمهوری اسلامی این حق را دارد که به عملیات رژیم صهیونیستی پاسخ دهد و این کار را باید در زمان مناسب و با پیوست رسانه‌ای و دیپلماتیک مناسب انجام دهد. گرچه این عملیات از آنچه انتظار می‌رفت کوچک‌تر و درعین‌حال بی‌اثرتر و حقیرتر بود، اما باز هم حاکمیت ملی ایران در این خصوص زیر پا گذاشته شده و باید پاسخ مناسب و در شأنی به این اقدامات تحریک‌آمیز رژیم صهیونیستی داده شود.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 بازارهای شگفت‌انگیز
✍️ محمد‌صادق جنان‌صفت
سرزمین کهنسال ایران هزاران هزار روز تلخ و شیرین و گیج‌کننده در سبد بزرگ تاریخ خود انباشته کرده است‌. بامداد شنبه و با یورش ماشین جنگی اسرائیل به خاک ایران یکی دیگر از روزهای شگفت‌انگیز ایران ثبت شد تا آیندگان درباره آن پژوهش کرده و از زاویه‌های گوناگون آن را واکاوی کنند. دیروز شماری خبر و گزارش از بازارهای سرمایه‌، دلار و سکه و طلا برای افکار عمومی منتشر شد که از چند سو در کانون توجه قرار دارد. بیشترین نگاه‌ها درباره بازارها این بود که حمله اسرائیل به ایران به دلیل اینکه عمق نداشته و بیشتر هیاهوی مقام‌های اسرائیلی بود تا یک حمله تخریبی‌، به همین دلیل ترس بازارها ریخته است. سازمان بورس تهران خبر داده است دیروز و برخلاف انتظارها شاخص کل در مسیر صعود قرار گرفت و ریزش‌های ۱۰روزه شاخص کل ایستاد. برخی مدیران نهادهای اقتصادی غیردولتی همچنین از سقوط ۵میلیون تومانی هر سکه آزادی گفتند و نیز خبرهای رسانه‌های حکومتی و دولتی نشان می‌دهد بازار دلار نیز به سوی سراریزی قیمت دلار در حال حرکت است. به این ترتیب باید از شگفتی‌ها خبر داد و یاد‌آور شد که بازارها رفتاری داشتند که هیچ‌کس انتظار آن را نداشت. حالا پرسش این است که بازارها در روزهای آینده چه روندی را سپری خواهند کرد و اقتصاد کلان و نیز بنگاه‌ها و خانواده‌ها به کدام سو کشیده خواهند شد. واقعیت این است که اگر تجربه این چند ماه را در کانون توجه قرار داده و آینده بازارها را مطابق با تحولات تازه سپری‌شده مطابقت دهیم خواهیم دید بدترین حالت برای بازارها شرایط نه جنگ و نه صلح است.
در این ماه‌ها که با ابهام‌، تردید یا برنامه‌ریزی با درنگ برای پاسخ ایران به رفتارهای اسرائیل روبه‌رو بودیم و سپس حمله بزرگ ایران اتفاق افتاد و این‌بار ایران بود که منتظر یورش اسرائیل بود بازارها از تعادل خارج شدند.
در همین روزها و هفته‌ها بود که قیمت‌های سکه‌، طلا و دلار در مسیر افزایش قرار گرفتند و شاخص کل سهام با ریزش‌های پی‌در‌‌پی روبه‌رو شد. درصورتی‌که مدیریت سیاست خارجی طوری باشد که بازارها احساس کنند روندها به سوی آرامش و پایان تنش‌هاست می‌توان انتظار داشت اتفاقی که دیروز افتاد ادامه داشته باشد. اگر چنین نشود و روندهای سیاست خارجی به سویی جز این کشانده شود باید همانند دو، سه ماه گذشته شاهد نا‌آرامی نسبی بازارهای سهام‌، طلا‌، سکه و دلار باشیم. بدون تردید بازارهای نا‌آرام یادشده بخش حقیقی اقتصاد را نیز با رفتارهای منفی روبه‌رو خواهد کرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 جنگ روانی پررنگ‌تر از حمله نظامی
✍️ جعفر گلابی
تا این لحظه که این مطلب در حال نگاشتن است جزییات چندانی از حمله تروریستی دیروز رژیم نژادپرست اسراییل به خاک کشور عزیزمان منتشر نشده و ظاهرا ۴ تن از دلاورمردان ارتش قهرمان جمهوری اسلامی ایران به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند.دلاورانی که سند محکم عظمت ایرانند و قطعا خون‌شان بر این عظمت خواهد افزود و جنایتکاران منفور سیلی سخت روزگار از این همه دنائت و تجاوزگری را خواهند خورد.اسراییل نمی‌داند که در ایران سربازان وطن تا چه حد در دل‌ها جا دارند و این شهادت‌ها تا چه حد عزم ملی برای صیانت سلحشورانه از کشور را عمیق و خدشه‌ناپذیر می‌کند. اما پیرامون حمله دیروز سخن بسیار است، مجموع خبرهای رسیده حاکی از تباین آشکار آن همه تبلیغات ۲۱ روزه با سطح عملیات انجام شده است.بدون اغراق ماشین تبلیغاتی اسراییل با حمایت حداکثری غول‌های رسانه‌ای غربی و شبکه‌های ایران‌ستیز فارسی زبان به میدان آمدند و جنگ روانی تمام عیاری علیه اذهان مردم ایران به راه انداختند و حتی از رسوایی روشن و نزدیکی که در انتظارشان بود و می‌دانستند تا چه حد بیراه می‌گویند شرم نکردند و گفتند اسراییل ایران را فلج خواهد کرد! وقتی نتانیاهو خطاب به ملت ایران سخنانی به غایت خجالت‌آور بر زبان راند و این وقاحت را به او دادند که یک ملت با فرهنگ را مورد خطاب قرار دهد باید می‌دانستیم که حمله اسراییل بیش از آنکه ارزش نظامی آنچنانی داشته باشد یک جنگ روانی است که بخشی از آن برای اشغالگران مصرف داخلی دارد و بخش دیگری برای انحراف افکار عمومی جهان از جنایات روزانه این رژیم یاغی است.البته چرا تعارف کنیم و برای درج در تاریخ ننویسیم که عده‌ای در داخل به جای بالا بردن روحیه مردم و افشای اغراض بیگانگان یکی به نعل و یکی به میخ هم‌داستانی کردند.آنها قیافه حق به جانب گرفتند و جفاکارانه جای جنگ با دفاع از میهن را عوض کردند و حتی خواستار تسلیم شدند! اما این ملت بزرگ ایران بود که جانانه در مقابل این جنگ تمام عیار تبلیغاتی ایستاد. نکته بسیار مهم اینکه ما باید بپذیریم که در جنگ روانی به اندازه توان خیره‌کننده رزمی نیروهای مسلح مقتدر ظاهر نشدیم و در این میان صداوسیما باید می‌توانست لشکرکشی تبلیغاتی اغیار را بشکند و اجازه ندهد که ذهن و دل ایرانیان عزیز حتی برای لحظه‌ای مکدر شود. اگر فضای رسانه‌ای کشور از محدودیت‌های سلیقه‌ای رنج نمی‌برد و رسانه ملی به چند کلیشه تکراری بسنده نمی‌کرد و از انواع کارشناسان متعهد به کیان کشور با گرایش‌های گوناگون سود می‌جست در جنگ روانی هم حرف‌های بسیار برای گفتن داشتیم.

مهم‌تر از تشکیل یک جبهه مستحکم رسانه‌ای برای صیانت از مرزهای هویتی و روانی ملت زمینه‌های این استحکام است که هنوز نیاز به کار فراوان دارد.همدلی و وفاق و انسجام داخلی با گفتن و حرف زدن ایجاد نمی‌شود.جلب رضایت مردم و نگاه برابر به همه جریان‌های ایران دوست و استقبال از دلسوزی آنان بخشی از زمینه‌های ایجاد سد غیر قابل نفوذ ذهنی مردم است.ما دلیلی برای ادامه کینه‌های ناشی از زخم‌های گذشته و عدم التیام آنها خصوصا در شرایط التهاب و طمع بیگانگان نداریم.اگر به وفاق و آشتی ملی عمیق بنگریم و روی آن سرمایه‌گذاری کنیم کشور را از هر جهت بیمه کرده‌ایم .فیلترینگی که مایه آزار همه شده و جز ضرر چیزی ندارد چرا باید همه روزه روی اعصاب مردم راه برود؟ همین مورد که مشت نمونه خروار است در مقابل خطرهایی که کشور را تهدید می‌کند چیزی نیست که برای ایران مساله‌آفرین باشد. چرا عفوی که صادر شد و موج بزرگی از امید را در میان مردم پدید آورد، گسترده نشد و با شامل شدن برخی چهره‌های مشهور نمایشی از اقتدار را رقم نزد؟ مردم با امید تغییر در بسیاری از روش‌ها و برخوردها در عرصه انتخابات حاضر شدند و زمینه‌های تحول و جهش آماده شد ولی باز هم افراطیون از گرد راه رسیدند و در مقابل خردورزی و عقلایت مقاومت می‌کنند. اگر خدای ناکرده کشور آسیبی ببیند از همین زمینه‌هاست والا مردم ما در دفاع از کیان کشور لحظه‌ای تردید به خود راه نمی‌دهند. ما می‌توانیم از درون پاسخ‌های سهمناک به بیگانگان طماع بدهیم. با رضایت‌مندی مردم شبکه‌های وهابی - اسراییلی مشت‌شان باز و رسوایی‌شان محتوم است.حافظه تاریخی مردم اتفاقا خوب کار می‌کند و می‌داند که پیام رمز کودتای انگلیسی، امریکایی ۲۸ مرداد از کدام رادیوی بیگانه پخش شد؟ همان رسانه‌ای که طی ۳ هفته گذشته تمام قد وارد میدان شد و اگر راجع به گرانی حبوبات خبر می‌داد آن را به حمله اسراییل به ایران مرتبط می‌کرد و در بزرگنمایی این حمله آبروی حرفه‌ای خود را گرو گذاشت! چرا با تنگ‌نظری و تصلب در تحول و تغییر حتی در روش‌های تبلیغ و تحلیل میدان را برای این شبکه‌های ایران‌ستیز خالی می‌کنیم؟ با اصلاح‌طلبان نیستید، نباشید حداقل با دولت رسمی و قانونی کشور هماهنگ باشید و از کارشناسانش کمک بگیرید و بدانید که شکستش شکست همه است. به هوش باشیم که جنگ روانی بیگانگان واقعا خطرناک است و غفلت از آن امکان خسارت‌سازی دارد.


🔻روزنامه شرق
📍 جنگ اصلی
✍️ کیومرث اشتریان
جنگ اصلی اسرائیل یک جنگ رسانه‌ای و برای بازسازی چهره خود در انظار جهانیان است و این مهم‌تر از «پرتاب چند سنگ» به خاک ایران در شب پیشین است. امروزه در خاورمیانه، جنگ اصلی حمله هواپیماهای یک کشور به خاک دیگری و بمباران برخی نقاط نظامی یا اقتصادی نیست. جنگ اصلی، شتافتن هم‌پیمانان به حمایت از یکی از طرفین متخاصم نیست. جنگ اصلی، یک جنگ رسانه‌ای برای بازپس‌گیری حیثیت و هیمنه‌ای از‌دست‌رفته است. در جنگ‌های سنتی آتش توپخانه بر خطوط مقدم دشمن سنگین می‌شود تا نیروهای پیاده خط‌شکن شوند. در جنگ خاورمیانه اما مدت‌زمانی طولانی است که ابتدا رزمایش یا عملیات نظامی و تسلیحاتی رخ می‌دهد و پیش و پس از آن جنگ اصلی که جنگ رسانه‌ای است، دامن زده می‌شود. هدف این جنگ رسانه‌ای تسخیر دل‌ها و ایجاد رعب و وحشت است. این هدف اصلی، در درجه نخست سران حکومت‌ها و سپس اقتصادها و مردمان را آماج خود قرار می‌دهد. در یک ماه گذشته و پس از حمله موشکی ایران، صدها خبر منتشر شده است که همگی کارکردی از جنگ روانی داشته است:
- سخنرانی تمرین‌شده مقامات اسرائیلی که ما «چه کردیم و چنان کردیم و چنین می‌کنیم» و پوشش جهانی آن

- خبررسانی‌های روزنامه‌های مشهور دنیا و سفرهای منطقه‌ای مقامات آمریکایی‌

- نقل و نشر خبر رسانه‌های رسمی اسرائیل مبنی بر اینکه حدود ۱۴۰ جنگنده اسرائیل پس از عملیات همگی سالم برگشتند‌

- اینکه آمریکا به سعودی و اعراب تضمین دفاع داده است‌

و ده‌ها و صدها نمونه مشابه فضاسازی‌های رسانه‌ای برای بازگرداندن هیمنه است. آن که فضای رسانه‌ای را به تسخیر درآورد، گویی «جنگ واقعی» را برده است. این همان برساخت ذهنی جهانیان است که هدف اصلی است. در واقع هر طرف سعی می‌کند که سازه‌ای از حقیقت بر‌سازد و به خورد جهانیان بدهد. اما این ابزار همیشه کار نمی‌کند. محاسبه روی زمین این است که آیا این حملات به سازه‌های اقتصادی و حیاتی آسیب رسانده است؟ آیا این حملات به معنی قصد طرف به گسترش دامنه جنگ (escalation) است؟ آنگاه که هیمنه و ابهتی که یکی از طرفین برای خود در زمانی طولانی برساخته است شکسته شود، دیگر این بازی‌های رسانه‌ای پاسخ نمی‌دهد. حقیقت روی زمین آن است که از جنگ ۱۹۶۷ تاکنون ماشین جنگی اسرائیل چنین آماج تخریب قرار نگرفته است. سابقه اسرائیل و آمریکا در جنگ‌ها نشان می‌دهد که اگر واقعا در میدان رزم دست بالاتر را داشته باشند، به‌هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آیند و تا تسلیم کامل دشمن، عرصه را رها نخواهند کرد. شبکه الجزیره به نقل از یک مقام آمریکایی «با تأیید پایان حمله اسرائیل گفته است که از ایران می‌خواهیم ‌پاسخ ندهد». همچنین شبکه سی‌ان‌ان به نقل از مقام اسرائیلی گفته است به تأسیسات نفتی یا هسته‌ای ایران حمله نکردیم. معنای ضمنی این سخنان عدم تمایل به درگیری تمام‌عیار است. اما معنای ضمنی مهم‌تر آن، این است که دست بالا در اقدام نظامی ندارند. علی‌رغم این جنگ رسانه‌ای، افکار عمومی ایران در آرامش و نوعی «بی‌خیالی» به سر می‌برد. شاید یک دلیل آن این باشد که روزهای بسیار سخت‌تر از این را در زمان جنگ ایران و عراق سپری کرده است؛ زمانه‌ای که موشکباران و بمباران شهرها بی‌امان ادامه داشت. ترس از جنگ بیشتر از خودِ جنگ هراس‌آفرین است. همه اینها به معنای آن نیست که ایران بخواهد دامنه جنگ گسترش یابد. از شواهد چنین بر‌می‌آید که ایران نیز به درستی به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست. تاکنون علی‌رغم تکاپوی رسانه‌ای طرفداران اسرائیل «بازنده واقعی» اسرائیل بوده است که هم جنگ اعتباری خود در غزه را از دست داده و هم ناتوانی‌اش در پدافند موشکی آشکار شده است. پس از جنگ محدود هوایی-موشکی و پس از جنگ تمام‌عیار رسانه‌ای، این نهاد دیپلماسی است که باید با ارائه طرح‌های روشن و عملیاتی چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح جهانی بتواند ابتکار عمل را در دست بگیرد. قدرت ایران در این حوزه اما محدود است؛ چرا‌که ائتلاف دیپلماتیک و اقتصادی اعراب-اسرائیل-آمریکا تا حدود زیادی نهادینه شده است. در چنین شرایطی، تغییر زمین بازی دیپلماتیک به سوی هند و چین و شاید اعراب-اروپا ممکن است راهگشا باشد. تغییر زمین بازی تحریم‌ اما‌ از همه اینها اساسی‌تر است. جنگ تحریمی آمریکا اینک دیگر صرفا تهدیدی برای ایران نیست بلکه تهدیدی است که در صورت موفقیت کامل، هر کشوری را از‌جمله چین و روسیه و دیگران ‌دربر می‌گیرد.

راه‌حل‌های فنی همچون گسترش سیستم‌های تسویه بین‌المللی میان کشورهایی که روابط اقتصادی گسترده دارند و در معرض تحریم آمریکا هستند یک گام مهم است. سخنان سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در این راستا کلیدی است: «همه درک می‌کنند که ممکن است هرکسی با تحریم‌های آمریکا یا دیگر کشورهای غربی مواجه شود. سیستم پرداخت بریکس اجازه می‌دهد که مبادلات اقتصادی خود را بدون وابستگی به کسانی که دلار و یورو را به سلاح تبدیل کرده‌اند، انجام دهیم».
البته این مستلزم حل‌وفصل شمار گسترده‌ای از منازعات سیاسی میان کشورهای عضو بریکس از‌جمله گذر روسیه و چین از دیپلماسی سرد و بی‌روح سنتی است.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 ضرورت تکمیل سامانه املاک و اسکان
✍️ فرشید ایلاتی
موضوع اخذ مالیات از خانه‌ها خالی بیش از ۵۰ سال است که در کشور مطرح است، اما چند سالی است که‌ دولت با راه اندازی سامانه املاک و اسکان اقدام به شناسایی خانه‌های خالی و ثبت اطلاعات مالکان کرده است اما متاسفانه در طول چند سال گذشته دستگاه های مختلف از جمله سازمان ثبت احوال به این سامانه متصل نشده اند و همین امر مشکلات زیادی ایجاد کرده است. یکی از بهترین راهکارها برای تکمیل سامانه املاک و اسکان و ساماندهی به قانون مالیات بر خانه های خالی، خود اظهاری مالکان است که در طول چند سال گذشته به دلیل عدم همکاری مالکان و همچنین دستگاه ها این سامانه چندان در شناسایی خانه‌های خالی موفق نبوده است.
اجرای قانون مالیات بر خانه‌های خالی نیازمند زیرساخت موردنیاز همچون سامانه املاک و اسکان است. بنابراین تا زمانی که این سامانه کامل نشود، وضعیت سکونت افراد و مالکیت‌ آن‌ها مشخص نخواهد بود و قانون مالیات بر‌خانه‌‌های‌ خالی نیز امکان اجرا‌ نخواهد داشت. متأسفانه قانون مالیات بر خانه‌های لوکس و خانه های خالی دارای نقطه‌ضعفی تحت عنوان معافیت برای اقامتگاه دوم افراد است. به علت وجود برخی چالش‌ها مانند عدم همکاری تعدادی از ارگان‌ها بخصوص سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، سامانه املاک و اسکان تاکنون تکمیل نشده است. مانع مهم دیگر در اجرا نشدن قانون ابلاغی ۱۶۹ مکرر تبصره ۷، وجود املاک قولنامه در کشور بوده است. قراردادهای قولنامه‌ای به علت آنکه دستی نگارش می‌شوند، حاکمیت اطلاعات زیادی از آن‌ها ندارد. البته شرکت‌های خدمات‌رسانی از قبیل توانیر، سازمان آب و فاضلاب و گاز اطلاعات خوبی دارند، اما اطلاعات آن‌ها نواقصی نیز به همراه دارد. به بیان دیگر، شرکت‌های مذکور موظف هستند به خانه‌های قولنامه‌ای نیز خدمات ارائه کنند. باید توجه کرد که این دست اطلاعات، به عنوان اطلاعات پایه هستند و لازم است تا حاکمیت یکبار برای همیشه موضوع مالکیتی و سکونتی را شفاف کند. با شفافیت این موضوع زمانی که اتفاقی در کشور رخ دهد و یا به طور کلی دیگر نیازی به سرشماری در دوره‌های مختلف نیست. با شکل‌گیری سامانه املاک و اسکان، سرشماری آن‌لاین در کشور وجود دارد. به عبارت دیگر، افراد می‌توانند به سادگی و در هر زمانی اطلاعات مورد نیاز خود را در خصوص وضعیت سکونت منطقه‌ای یا بلوک جمعیتی، وضعیت سنی، مشخصات فعالیت افراد و دیگر اطلاعات در اختیار افراد قرار دهد. لازم است به این امر توجه شود که راه‌اندای این سامانه به اندازه ساخت مسکن اهمیت دارد. پس حاکمیت باید آن را جدی بگیرد و همه دستگاه‌ها را موظف به ارائه اطلاعات در اختیار خود کند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0