حکومت‌(Government) را می‌توان به مثابه ماشینی پیچیده تصور کرد که نهادها و نخبگان در آن به عنوان مهره‌ها و چرخ‌‌‌دنده‌ها عمل می‌‌‌کنند. در این ساختار، قدرت در قالب قواعدی خاص شکل می‌گیرد که کارکرد صحیح ماشین حکومت را تضمین می‌‌‌کند.
قواعد وفاق ملی

در برخی مواقع، نهادها و مهره‌ها ممکن است از قدرت خود برای حذف و طرد استفاده کنند‌ که می‌تواند به تخریب و فرسایش این ماشین منجر شود. در این راستا، قواعد وفاق ملی می‌تواند قدرت دولت کشور را افزایش دهد.

وفاق در صورت‌‌‌های فایده‌گرایانه، قراردادگرایانه، منفعتی، مصلحتی، حکومتی یا اجتماعی آسیب‌زا است، اما وفاق ملی برای کشور راه‌‌‌گشا است.
۱. مهار قدرت با قدرت (Balancing Power with Power): قدرت به خودی خود حذف و طرد نمی‌شود. در صورت بروز درگیری و تصادم میان نهادها و بازیگران، قدرت می‌تواند به سمت تخریب و آسیب حرکت کند. نهادها و بازیگران می‌توانند از قدرت یکدیگر برای ایجاد موازنه و تعادل بهره ببرند و به سمت اهدافی همچون رفاه و توسعه حرکت کنند. این امر به کاهش خشونت، جنگ و مردم‌‌‌آزاری و افزایش شادی و پیشرفت کشور منجر می‌شود. وفاق ملی قدرت را مهار و آن را در راستای امنیت، توسعه و حکومت قانون به کار می‌گیرد.

۲. نظام خویش‌کاری (Self-Management): اصل مهم در سیستم قدرت این است که هر نهاد و نخبه در جایگاه خود قرار گیرد و وظایف و مسوولیت‌های خویش را به درستی انجام دهد. دراین رویکرد، عدالت به مثابه خویش‌کاری یعنی جلوگیری از تصرف غیرقانونی جایگاه‌ها و جلوگیری از همه‌‌‌کاره بودن است. این امر از تخریب و ناکارآمدی ماشین حکومت جلوگیری می‌‌‌کند. وفاق حکومتی نوعی حامی‌‌‌پروری و قوم و خویش‌گرایی را رواج می‌دهد و وفاق ملی یعنی فرصت برابر برای رقابت شایستگان و صالحان که از طریق آزمون‌‌‌های استاندارد و تجربیات علمی و جهانی قابل اعمال است.

۳. قدرت و اراده عمومی (Public Will): قدرت از اراده عمومی ناشی می‌شود. اراده عمومی بر اساس زیست مسالمت‌آمیز شهروندان و مشارکت و خواست آنها در امور عمومی کشور است. قدرت بدون اراده عمومی به سمت منافع شخصی و تخریب سرمایه‌های ملی حرکت می‌‌‌کند. بنابراین‌ اهمیت مشارکت فعال و موثر شهروندان در فرآیندهای حکومتی نمی‌تواند نادیده گرفته شود. وفاق اجتماعی نیز ‌مانند وفاق حکومتی آسیب‌زا است. وفاقی که بر قاعده خود‌اکثریت‌پنداری باشد و توانایی ایجاد اخلاق استعلایی و خلق حکومت قانون مبنی بر استخراج قوانین از حقوق بنیادین بشر را نداشته باشد به استبداد اکثریت بدل خواهد شد. وفاق ملی به معنای حکومت قانون بر اساس قرارداد اجتماعی و اراده عمومی با رعایت الزامات رعایت حقوق شهروندی است.
۴. جذب، اتحاد، ائتلاف و وفاق (Coalitions): بهره‌‌‌برداری موثر و تخصصی از همه نهادها و بازیگران به همراه اصول تفکیک و موازنه قوا می‌تواند قدرت ماشین حکومت را در جهت توسعه کشور افزایش دهد. تشکیل ائتلاف‌‌‌های قوی و ایجاد وفاق به تقویت سیستم قدرت و پیشبرد اهداف ملی کمک می‌‌‌کند. برعکس، طرد و حذف نهادها و بازی‌های قوم‌‌‌و‌‌‌خویش‌‌‌گرایانه و رانتی حتی با برچسب‌‌‌های مشروعیت‌‌‌بخش، می‌تواند به انزوا و فرار نخبگان منجر شود و کشور را از پیشرفت بازدارد. وفاق ملی بدون ترتیبات نهادی و تعادل و تفکیک قوا و حضور و سهم همه اصناف شکل نخواهد گرفت. وفاق منفعت‌گرایانه حکومتی و قراردادگرایانه اجتماعی جامعه را به سمت قطبی شدن سوق می‌دهد. وفاق ملی مبتنی بر تعادل و تفکیک و توازن نیروها است.

۵. خط قرمز (Red Line) وفاق ملی: اصول وفاق ملی تاکید بر استفاده بهینه از نهادها و نخبگان دارد. خطوط قرمز شامل جاسوسی، تجزیه‌‌‌طلبی و اقدامات تروریستی و ضدیت با ایران است. گروه‌ها و افرادی که به‌طور آگاهانه در راستای این خطوط قرمز عمل می‌‌‌کنند و به تضعیف کشور کمک می‌‌‌کنند، باید حذف شوند تا کشتی دولت کشور در مسیر صحیح حرکت کند. وفاق ملی به ایران اهمیت می‌دهد و اولویت، خانه و وطنی است که در همه سیاست‌ها اصل است. وفاق ملی، دولت کشور ایران را به مثابه کشتی دارای سرنشینان با سرنوشت مشترک به قصد همزیستی مسالمت‌آمیز راهبری می‌‌‌کند.‌

در نهایت، وفاق به عنوان ابزاری برای دستیابی به منافع ملی‌(National Interest) و مصلحت عموم (Public Interest) اهمیت دارد. با تمرکز بر وفاق ملی، کشور می‌تواند مسائل و مشکلات اساسی را اولویت‌‌‌بندی کند و به افزایش شاخص‌‌‌های رفاه، توسعه، شادی و زندگی مسالمت‌آمیز نائل آید. بنابراین وفاق اگر بر اساس منفعت، حکومتی، اجتماعی، قراردادی و‌… باشد گفتمانی موقتی است، اما چنانچه بر اساس وفاق ملی با اصول ذکر‌شده باشد قابلیت فعال‌سازی ظرفیت‌های بالقوه ایران را دارد.
روح‌اله اسلامی
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0