🔻روزنامه تعادل
📍 شمایل اقتصاد ایران در عصر ترامپ
✍️ مرتضی افقه
سوابقی که از دوره گذشته ریاستجمهوری ترامپ در دسترس است گویای این واقعیت است که ترامپ سختگیریهای بیشتری نسبت به ایران و محاصره اقتصادی کشورمان خواهد داشت. ترامپ در واقع کمربند تحریمهای اقتصادی که در دولت اول خودش بسیار محکم شده و در دولت بایدن و ابراهیم رییسی کمی شل شده بود را سفتتر از هر زمان دیگری خواهد بست. بسیاری از تحلیلگران اساسا تصور میکردند دولت سیزدهم از فرصت احیای برجام و کاهش تحریمهای اقتصادی بهره لازم را برده و زمینه کاهش تحریمها و دستیابی به یک توافق را فراهم میسازد اما دولت قبل این فرصت تاریخی را از دست داد. امروز انتظار میرود که ترامپ که نسبت به قبل تغییری نکرده و اتفاقا تجربه بیشتری هم پیدا کرده همان سختگیریهای قبلی را علیه ایران تداوم بخشد. از آنجا که ترامپ بهطور کلی طرفدار جنگ نیست، تلاش میکند از طریق فشار اقتصادی فزاینده بر کشورمان دست بالا را در مذاکرات احتمالی با ایران داشته باشد. اما تفاوت این دوره ریاستجمهوری ترامپ با دوره سال ۹۷ آن است که دولت حسن روحانی و پس از آن دولت رییسی در آن برهه منابع و فرصتهای اقتصادی دیگری داشت تا در غیاب درآمدهای نفتی که به دلیل تحریمهای شدید ترامپ کاهش یافته بود، استفاده کنند. در آن برهه یکسری از اموال دولتی و شرکتهای دولتی را فروختند. در دولت ابراهیم رییسی مالیاتها را بهشدت افزایش دادند، اوراق قرضه منتشر کرده و فروختند، از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و استفاده کردند و سایر امکانات و ظرفیتهای دیگر را هم به کار گرفتند. امروز تقریبا میتوان گفت که اغلب ظرفیتهای ممکن اقتصادی استفاده شده است. دیگر خریداری برای شرکتهای دولتی با توجه به رکود وجود ندارد، ظرفیت فروش اوراق هم تکمیل شده و دیگر بعید است که بتوان از این فرصت استفاده کرد و از سوی دیگر، دارایی صندوق توسعه ملی هم به حداقل رسیده است. بنابراین برای مواجهه با این دوران تازه هم نیاز است که در نظام تصمیمسازیهای داخلی تغییراتی ایجاد شود و هم زمینه گفتوگو و مذاکره و توافق در خارج برای پایان دادن یا کاهش تحریمها فراهم شود. اما معتقدم از دولت روحانی گرفته تا دولت رییسی به جای پیدا کردن منابع جایگزینی برای درآمدهای نفتی، بهتر این بود که به سمت صرفهجویی افزونتر، بهرهوری بیشتر و در کل کاهش هزنیههای غیرضروری در بودجه حرکت میکردند.اگر این اقدامات صورت میگرفت امروز دست دولت بسیار بازتر و فشار تورمی بر مردم هم کمتر بود. حضور ترامپ بهانه خوبی است تا برخی از ردیفهای بودجه که استفاده معقولی برای آنها وجود ندارد، حذف شوند. امروز که بودجه در مجلس است بهتر است این اصلاحات صورت گیرد.
اما ظاهرا علیرغم اینکه هیچ منطقی پشت این هزینههای زاید و تحمیل شده وجود ندارد، هیچ دولتی قدرت کافی و جرات کافی برای حذف این ردیفها را ندارد.پشت بسیاری از این ردیفها یا قدرت سیاسی و مذهبی یا قدرت ارتباطی و رسانهای قرار دارد. شرایط تازهای که پس از حضور ترامپ ایجاد شده اما این اصلاحات را ضروری میسازد. موضوع مهم بعدی مالیات ستانی از نهادها و ارگانهایی است که معافیت مالیاتی دارند. دولت چهاردهم امسال مالیاتها را ۴۰درصد افزایش داده و بعید است تولید کشور توانایی تحمل یک چنین فشاری را داشته باشد. اگر ترامپ وارد شده و سختگیریهایش را آغاز کند، حتی فروش همین میزان نفتی محدود هم برای ایران ممکن نخواهد بود و فشار بر کشور بالا خواهد رفت. در داخل باید اقداماتی برای کاهش هزینههای غیرضروری و دریافت مالیات از برخی نهادها صورت گیرد. ترامپ اگر همان گارد قبلی را داشته باشد، ایران باید به سمت راهبردی برود که در زمان سید محمد خاتمی انجام شده بود. در زمان دولت اصلاحات ایران به اروپا نزدیک شد تا فشارهای امریکا علیه خودش را مهار سازد. البته با سوءتدبیرهایی که دولت سیزدهم در ماجرای جنگ روسیه و اوکراین انجام داد، مشکلاتی در مناسبات ارتباطی ایران با اروپا شکل گرفت. این مشکلات باید حل و فصل شده و ایران به اروپا نزدیک شود. این موضوع از این جهت مهم است که اروپا هم دل خوشی از ترامپ ندارد. رویکردهای آمریکاییمحور و نژادپرستانه ترامپ فرصتی را برای ایران ایجاد میکند که به اروپا نزدیک شود. اروپاییان هم بهشدت نگران رابطه خود با امریکا هستند و ایران میتواند میان این شکافها حرکت کرده و منافع خود را جستوجو کند. در کل، ایران باید بداند، رابطه اروپا با ایران برای دور زدن تحریمها یک ضرورت عاجل است.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بازنگری در سیاستهای تجاری ایران
✍️ دکتر حسین سلاحورزی
روابط تجاری ایران با امارات متحده عربی و عراق، با تمام مزایای آن، حاوی نواقص ساختاری و وابستگیهای ناهمگون است که میتواند آسیبپذیری اقتصادی کشور را افزایش دهد.
بیش از ۳۰درصد واردات ایران از امارات انجام میشود؛ درحالیکه عراق، بهعنوان یکی از بزرگترین بازارهای صادراتی ایران، سهمی بسیار کوچک در واردات کشور دارد. این عدم توازن تجاری و وابستگی شدید به امارات برای واردات کالاهای اساسی و واسطهای، در صورت تداوم، هم هزینههای اضافی به اقتصاد ایران تحمیل میکند و هم فرصتهای اقتصادی با عراق را تضعیف میکند.
طبق آمار گمرک ایران، واردات از امارات متحده عربی در سالهای اخیر بهطور متوسط حدود ۳۱درصد از کل واردات کشور را تشکیل میدهد. این میزان وابستگی، بهویژه به امارات که تحت تاثیر سیاستهای تحریمی آمریکا و درگیر برخی رقابتهای منطقهای و ادعاهای ارضی با ایران است، اقتصاد کشور را در معرض ریسکهای ژئوپلیتیک قرار میدهد. افزایش هزینه کالاها بهدلیل واسطهگری امارات، مشکلاتی را در تامین کالاهای داخلی ایجاد میکند و تورم وارداتی و فشار بیشتری بر مصرفکنندگان ایرانی تحمیل میکند.از سوی دیگر، عراق که بهعنوان بزرگترین مقصد صادرات غیرنفتی ایران شناخته میشود، تنها حدود ۵۸۰میلیون دلار از کالاهای وارداتی ایران را در سال۱۴۰۲ تامین کرده است. این میزان واردات که بسیار اندک و نابرابر با حجم صادرات است، ایران را در معرض خطر از دست دادن بازار عراق قرار میدهد؛ بازاری که با صرف هزینه و تلاش فراوان تجار ایرانی بهدست آمده و با رشد فعالیت رقبا همچون ترکیه و چین به تدریج در معرض تهدید قرار گرفته است.
پیامدهای اقتصادی و استراتژیک ادامه این روند
۱- کاهش توان رقابتی و ریسک از دست رفتن بازار عراق: وابستگی به امارات و کمتوجهی به توسعه همکاری با عراق، موجب کاهش توان رقابتی ایران در منطقه میشود؛ درحالیکه کشورهای دیگر، با سرمایهگذاریهای هدفمند، سهم خود را در بازار عراق افزایش میدهند، تمرکز ایران بر تجارت یکسویه و ناپایدار میتواند این فرصتها را از بین ببرد.
۲- افزایش فشار تورمی: هزینههای بالای واردات کالا از طریق امارات و واسطههای متعدد، قیمت نهایی کالاها را افزایش میدهد و تورم را در کشور تشدید میکند. این امر قدرت خرید مصرفکنندگان را کاهش میدهد و به فشار اقتصادی بر آنها دامن میزند.
۳- ریسکهای ژئوپلیتیک و تحریمهای اقتصادی: وابستگی تجاری به یک کشور که در معرض فشارهای تحریمی و اختلافات منطقهای قرار دارد، ریسکهای ژئوپلیتیک جدی برای ایران ایجاد میکند. هرگونه تغییر در روابط سیاسی یا تحریمهای جدید میتواند دسترسی ایران به کالاهای اساسی و نیازهای وارداتی را مختل کند و به اقتصاد داخلی ضربه بزند.
پیشنهادها و تسهیلات عملیاتی برای جایگزینی عراق به جای امارات در واردات
برای کاهش وابستگی به امارات و تقویت تعاملات تجاری با عراق، لازم است مجموعهای از مشوقها و تسهیلات اجرایی در اختیار تجار و واردکنندگان قرار گیرد تا مسیر واردات از عراق و اقلیم کردستان برای کالاهایی که تاکنون از طریق امارات به ایران ارسال میشد، تسهیل شود. این رویکرد میتواند تجار ایرانی را به بهرهگیری از ظرفیتهای عراق و کاهش عدم توازن در تراز تجاری دو کشور تشویق کند.
۱- کاهش سود بازرگانی برای واردات از عراق: دولت میتواند برای کالاهایی که از طریق عراق وارد میشوند، نرخ سود بازرگانی را کاهش دهد. این سیاست حمایتی انگیزهای قوی برای تجار ایرانی ایجاد میکند تا کالاهای خود را مستقیما از طریق عراق تامین و از مسیرهای غیرمستقیم امارات چشمپوشی کنند.
۲- تسهیلات گمرکی ویژه برای واردات کالاهای عراقی: ایجاد مسیرهای گمرکی خاص برای کالاهایی که از عراق وارد میشوند و تسریع در فرآیند ترخیص، به جذابیت بیشتر واردات از عراق کمک میکند. تسهیل امور گمرکی، به ویژه در مناطق مرزی، به کاهش زمان ترخیص و کاهش هزینههای اضافی برای تجار منجر خواهد شد.
۳- تسهیلات ارزی با شرایط ویژه برای واردات از عراق: تخصیص تسهیلات ارزی به تجار ایرانی که کالاهای مورد نیاز خود را از طریق عراق تامین میکنند، میتواند هزینههای واردات را کاهش و تمایل به این مسیر وارداتی را افزایش دهد. دولت و بانک مرکزی میتوانند با طراحی بستههای ارزی و تسهیلات مالی نوآورانه، واردکنندگان را به واردات از عراق تشویق کنند.
۴- سرمایهگذاری در زیرساختهای لجستیکی و حملونقل مرزی با عراق: توسعه زیرساختهای لجستیکی و حملونقل مرزی، از جمله پروژههای مشترک با عراق میتواند هزینههای حملونقل را کاهش دهد و ترانزیت کالاها را تسریع کند. بهبود جادهها و ایجاد مسیرهای حملونقل ایمنتر و ارزانتر در مرزهای مشترک میتواند هزینه نهایی کالاها را بهشدت کاهش و تمایل به واردات از عراق را افزایش دهد.
۵- ایجاد مشوقهای مالیاتی و کاهش تعرفهها برای تجار ایرانی فعال در عراق: دولت میتواند برای تجار و شرکتهای ایرانی که در عراق دفاتر یا واحدهای تجاری راهاندازی میکنند، مشوقهای مالیاتی ارائه دهد. این رویکرد به تجار ایرانی امکان میدهد تا نفوذ خود را در بازار عراق افزایش دهند و کالاها و خدمات خود را بهطور مستقیم و با هزینه کمتری به مصرفکنندگان عراقی ارائه دهند.
رابطه تجاری ایران با امارات و عراق نیازمند بازنگری و اصلاح جدی است. وابستگی به امارات برای واردات و همزمان بیتوجهی به ظرفیتهای تجاری و لجستیکی عراق، به تشدید آسیبپذیریهای اقتصادی ایران منجر خواهد شد. برای کاهش این وابستگی، دولت باید با ارائه بستههای مشوق و تسهیلات متنوع، تجار و واردکنندگان را به سمت بهرهگیری از ظرفیتهای عراق سوق دهد. همچنین، توسعه زیرساختهای مناسب و ارائه مشوقهای مالی و ارزی برای واردات از عراق میتواند جایگاه ایران را در بازار منطقهای تقویت کند و به رشد پایدار اقتصاد داخلی منجر شود.
🔻روزنامه کیهان
📍 ستاد عملیات روانی ترامپ در تهران چه میکند؟
✍️ مسعود اکبری
۱- با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جریان غربگرا و به عبارتی افراطیون مدعی اصلاحات در داخل عزادار شده و در اقدامی مسبوق به سابقه، شروع به ارسال پالس ضعف و حقارت کرده است. تحرکات این طیف به گونهای است که گویی ستاد عملیات روانی ترامپ در تهران فعال شده است. به این موارد توجه کنید:
- از بهمن ۹۹ که ترامپ رفت تا امروز که بازگشت، ۴ سال فرصت داشتیم که برجام را احیا کنیم...اما نخواستیم...و موفق نشدیم... و فرصت نیافتیم. حالا ترامپ با همان کینه پیشین بازگشته است.
- مهم است چه کسی در کاخ سفید باشد...کسانی در دوره بایدن فرصتهای بیشماری را از ایران گرفتند.
- در صورتی که ترامپ درآمدهای نفتی ایران را کاهش دهد، فشار زیادی به بودجه دولت وارد میآید و کسری بودجه تشدید میشود که در این صورت تورم افزایش پیدا میکند.
- پزشکیان برای مقابله با ترامپ باید ادبیات تنشزدایانه داشته باشد.
۲- به نظر شما، این قبیل تحلیلها تا چه اندازه مستند و مستدل است؟! برای پاسخ به این سؤال، کافی است تنها به بخش کوچکی از کارنامه افراطیون مدعی اصلاحات رجوع کنیم. این جریان سیاسی در حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ با استدلالهایی شبیه مواردی که در بالا به آن اشاره شد و با ادعای تسلط بر زبان دنیا، تحریمها را ۲ برابر کرد و در صنعت هستهای بتن ریخت و با شرطیسازی اقتصاد، خسارتهای هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.
روزنامه شرق- ۲۹ تیر ۱۴۰۰- در یادداشتی به قلم یکی از دیپلماتهای سابق در نقد سیاست خارجی دولت مدعی تدبیر و امید نوشته بود:«دولت یازدهم و دوازدهم... روابط دوجانبه با کشورها و بهخصوص همسایگان را تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد... دولت روحانی در سیاست خارجی از دو ابراولویت «اقتصادی» و «همسایگان» سخن گفت که در عرصه عمل بهاندازه سر سوزنی اجرائی نشد.»
۳- رفتار افراطیون مدعی اصلاحات در واکنش به رقابت جمهوریخواهان و دموکراتها در آمریکا، همانند شرطبندی جمعی سادهلوح(البته با نگاهی خوشبینانه) و یا جمعی مأموریتدار(با نگاهی واقعبینانه) بر سر رقابت دو گروه شیاد و کلاهبردار است.
«چلسی مانینگ» تحلیلگر اطلاعاتی سابق ارتش آمریکا پیش از این گفته بود: «تمامی دولتهای آمریکا- چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان- سرکوبگر هستند و ما از یک دولت سرکوبگر به نوع دیگری از دولت سرکوبگر منتقل میشویم. من همیشه نسبت به تفاوت میان جمهوریخواهان و دموکراتها در تردید بودهام. مسئله، سیستم کلاهبرداری است که ما در آن زندگی میکنیم.»
جمهوریخواهان و دموکراتها با همه اختلافات ریز و درشت در مسائل مختلف، وقتی پای مسئله منافع ملی و کلان- که در اینجا دشمنی با جمهوری اسلامی ایران است- به میان میآید، همه اختلافها را کنار گذاشته و وحدت کلمه را البته در راه باطل، به نمایش میگذارند. این دو حزب آمریکایی در مواجهه با ایران، دارای تاکتیک متفاوت و راهبرد مشترک هستند. به همین دلیل است که دموکراتها و جمهوری خواهان در تحریم اقتصادی علیه ایران و حمایت از آشوب و اغتشاش و ترور دانشمندان هستهای و مقامات نظامی ایران و انواع و اقسام جنایتها علیه ملت ایران، همواره با یکدیگر در حال رقابت و مسابقه هستند. مقایسه تعداد موافقین و مخالفین طرحهای ضدایرانی در مجالس آمریکا نشان میدهد که جمهوریخواهان و دموکراتها در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران هیچ اختلافنظری با هم ندارند. برای نمونه میتوان به تصویب تحریم S۷۲۲ (مادر تحریمها و یا همان سیاهچاله تحریم) در مجلس نمایندگان آمریکا- مرداد ۹۶- اشاره کرد. این تحریم با ۴۱۹ رأی موافق و ۳ رأی مخالف (که هر ۳ نفر هم جمهوریخواه بودند)، تصویب شد.
همچنین طرح تمدید ۱۰ ساله قانون تحریمهای ایران(قانون آیسا)-آذر ۹۵- در مجلس نمایندگان آمریکا با ۴۱۹ رأی موافق و یک رأی مخالف تصویب شد.
دموکراتها تاکید داشتند که تحریمها علیه ایران باید از سوی آنها اعمال شود و اگر نتیجهای دربر داشته باشد به اسم آنها ثبت شود، کما اینکه بیشترین و شدیدترین تحریمها علیه ایران و از ۳۴ مورد ۲۳ مورد از سوی دموکراتها علیه ملت ایران اعمال و اجرائی شده است. دموکراتها معتقدند باید علاوه بر چماق، هویج را هم نشان داد، اما هیچگاه هویج را نباید داد بلکه هنگامی که ایرانیها احساس کردند هویج را میتوانند دریافت کنند، چماق را فرود آورد.
۴- افراطیون مدعی اصلاحات حتی از کوچکترین شناخت نسبت به «سیاست خارجی» و «روابط بینالملل» بیبهره هستند. این در حالی است که با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان به انبوهی از اسناد درباره «واقعیت جاری در آمریکا» و «جایگاه دولت آمریکا در مقابل ایران» دست یافت. چندی پیش نشریه «نیویورکر» از قول یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا نوشت: «تحریمها علیه ایران فرسوده شدهاند، بدون آنکه نتایج مدنظر آمریکا را محقق کرده باشند.» پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» نیز پیش از این در گزارشی نوشته بود: «سیاست خارجی آمریکا درباره ایران منسوخ شده و تاریخ مصرف آن گذشته است.»
در تیرماه سال جاری، «تد کروز» نماینده جمهوریخواه در جلسه استماع مجلس سنای آمریکا خطاب به «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «ایران امروز حدود ۲ میلیون بشکه در روز نفت میفروشد. با این حساب با وجود تحریمها و کنترلهای صادراتی، آنها از این طریق حدود ۸۰ میلیارد دلار درآمد دارند... امروز ناوگان اشباح ایران (شناورهای بدون امکان مکانیابی) بیش از ۴۰۰ فروند شناور را در اختیار دارد.» و اما بلینکن در بخشی از اظهارات خود در پاسخ به تد کروز، از توصیف جالبی استفاده کرد؛ وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «علت این مسئله آن است که آنها(جمهوری اسلامی ایران) مصمم هستند که این کار را انجام دهند.»
روزنامه «فایننشال تایمز» پیش از این در گزارشی نوشت: «واقعیتهای موجود حاکی از شکست سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است. سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران فاقد هرگونه «لنگرگاه» و «جهتگیری» است. دولتهای غربی نتوانستند یک راهبرد متوازن، متحد و پایدار در قبال ایران اتخاذ کنند که فعالیتهای جمهوری اسلامی را محدود کند. راهبرد غرب در قبال ایران، نهتنها هدف مشخصی را دنبال نمیکند بلکه حتی چارچوب مشخصی هم ندارد.»
هفتهنامه اکونومیست نیز چندی پیش در مطلبی نوشته بود:«در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در مقابل آمریکا دست بالا را دارد.»
همچنین نشریه «نشنال اینترست» پیش از این در گزارشی نوشت:«آمریکا باید برای جهانی آماده شود که در آن قدرت، جای آرمانهای لیبرال را خواهد گرفت و غرب برای حفظ ثبات بینالمللی باید قوانین جدید را در هماهنگی با دولتهایی که در نظم جهانی جدید تاثیرگذار بودهاند، تدوین کند. پس از سه دهه از پایان جنگ سرد، دیگر جامعهای متشکل از کشورهایی که توسط یک سیستم روابط بینالملل مبتنی بر قوانینی با الگوبرداری از ارزشهای لیبرال- دموکراتیک آمریکا به هم مرتبط شده باشند، مانند یک رؤیا به نظر میرسد.»
۵- رهبر معظم انقلاب پیشتر در زمان پیروزی بایدن در انتخابات سال ۲۰۲۰ میلادی فرمودند: «سیاست ما در قبال آمریکا مشخص است و با رفت و آمد اشخاص تغییری نمیکند. اینکه چه کسی برود و بیاید برای ما فرقی نمیکند.» ایشان در آبان ماه ۱۳۸۹ نیز در سخنانی اظهار داشتند: «رؤسایجمهور آمریکا در دورههای مختلف بعد از پیروزی انقلاب خیلی دولا راست شدند، خیلی حرفهای چرب و نرم زدند، شاید بتوانند این راه بسته را دوباره باز کنند. ظاهراً حرفهائی میزنند، اما باطن قضیه همان پنجه چدنی است که من گفتم در زیر دستکش مخملی پنهان شده است.»
۶- ما اکنون در شرایطی هستیم که حتی سران دولتهای اروپایی هم صریحا از دنبالهروی از آمریکا ابراز پشیمانی میکنند. به عنوان نمونه «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه چندی پیش گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
۷- در شهریور ۹۹ رئیسجمهور صربستان با خفت و خواری در مقابل ترامپ نشست؛ با اینحال مدعیان اصلاحات این رفتار را نشانه عقلانیت سیاسی دانسته و رئیسجمهور صربستان را انسانی سرافراز و متعهد به منافع ملی نامیدند! این در حالی است که تحلیلگران و رسانههای خارجی، رفتار رئیسجمهور صربستان را رفتاری تحقیرآمیز و ذلتبار توصیف کردند. در همین رابطه نشریه زنجیرهای «صدا» در همان مقطع با اشاره به این دیدار در مطلبی نوشت:«عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ».
مدل مطلوب افراطیون مدعی اصلاحات برای سیاست خارجی ایران در مواجهه با آمریکا، قرارگرفتن یک برده در مقابل ارباب خود است؛ و به عبارت دیگر قرارگرفتن یک برّه در مذبح است. در مدل مطلوب جریان تندرو مدعی اصلاحات، باید بر هر آنچه که مؤلفه قدرت برای ایران محسوب میشود، از صنعت هستهای تا توان دفاعی و قدرت منطقهای و...چوب حراج زده شود و دودستی تقدیم ارباب آمریکایی (جمهوریخواه- دموکرات) شود.
۸- یکی از لیدرهای افراطیون اصلاحطلب و از بازداشتشدگان فتنه ۸۸ پیش از این گفته بود: «در الگوی مذاکره با خارج، ابتدا باید پذیرفت بر نفس مذاکره ایرادی مترتب نیست چه با جمهوریخواهان چه با دموکراتها، چه بیواسطه و چه با واسطه...از تقاطع دو متغیر «خارج» و «مذاکره»...مقرر است میان دولتهای خارجی و نظام مذاکراتی صورت بگیرد که اولا در رفتار نظام تغییراتی ایجاد شود و ثانیا بر سر مسائلی از جمله فعالیتهای منطقهای، موشکی و هستهای توافقاتی حاصل شود.»
واقعیت این است که برای افراطیون مدعی اصلاحات، لغو تحریمها و گشایش اقتصادی اصلا محلی از اعراب ندارد؛ که اگر داشت، در دوران روی کار بودن این طیف شاهد ۲ برابر شدن تحریمها و رکوردزنی افزایش قیمت دلار نبودیم. به جرأت میتوان گفت که الگوی طیف تندرو مدعی اصلاحات در سیاست خارجی، شخصی با مختصات «معمر قذافی» است. همان شخصی که با اعتماد به آمریکا و اروپا،مؤلفه قدرت خود (توان هستهای) را بار کشتی کرده و آن را تقدیم آمریکا کرد؛ اما اعتماد او به غرب در نهایت به مرگی ذلتبار منجر شد.
۹- آنهایی که در ظاهر نقش سخنگویان و فعالان ستاد دموکراتها در ایران را بازی میکنند و در اصل، آب به آسیاب ستاد عملیات روانی جمهوریخواهان علیه ایران میریزند، باید به این سؤال ساده پاسخ دهند که چه تفاوتی میان راهبرد فیل و الاغ در برابر ایران وجود دارد؟ آیا این تفاوت جز در تاکتیکها و روشهای دشمنی و فشار است؟ فیلها از فشار حداکثری میگویند و الاغها دنبال فشار هوشمند هستند. یکی با چماق تهدید میکند و دیگری با چاقو. آن که چاقو دارد خطرناکتر است یا آن که چاقو را مرهم و نوشدارو جلوه میدهد؟! این انتظار از دستگاه قضاء و دیگر نهادهای متولی حراست از «امنیت روانی جامعه» وجود دارد که با قاطعیت و جدیت با سمپاشی این جریان بدسابقه برخورد کنند.
🔻روزنامه ایران
📍 دولت صادق؛ وعده صادق
✍️ علی متقیان
«شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. به دستور رئیس جمهور مازوتسوزی در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژهای دارند، متوقف میشود. میتوان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد.»
این خبر کوتاه، اما مهم روز چهارشنبه توسط سخنگوی دولت اعلام شد. در این تصمیم تاریخی که توسط رئیس جمهور صادقالوعده ایران اتخاذ شد، یک دنیا معنا نهان است و پیامهای متعددی را نیز به جامعه مخابره میکند که شرح و بسط آن در این موقعیت ضروری است. اول اینکه، مازوتسوزی برای تولید برق در سالهای متمادی در کشور استمرار داشته و همواره از سوی کارشناسان محیط زیست به عنوان یکی از دلایل مهم آلودگی هوا معرفی میشد. اما در این میان هیچ گاه دستاندرکاران امر در دولتهای گذشته، به صراحت استفاده از مازوت را تأیید نکردند و حتی بعضاً با انکار هم مواجه میشد.
دوم اینکه، مازوتسوزی برای تولید برق به قیمت آسیب وارد کردن به سلامت مردم تمام میشد. به دلیل مصرف این سوخت در نیروگاهها و ایجاد هوای آلوده و مسموم، چه بسا تعدادی از هموطنان با بیماریها و مشکلات تنفسی و عوارض دیگری مواجه میشدند. در واقع تولید برق از طریق ناصواب برای جلوگیری از خاموشی و تأمین برق خانوارها، تصمیم ناصوابی بود که سالها به شیوههای مختلف بر جامعه تحمیل میشد.
سوم اینکه، رئیس جمهور محترم با این مصوبه صادقانه تأکید کردند در صورتی که هر روز دوساعت خاموشی داشته باشیم، بهتر از این است که با تولید سم با جان مردم بازی کرده و سلامت جامعه را به خطر بیندازیم. این مصوبه دولت صادق را میتوان بهعنوان تصمیمی ارزشمند تلقی کرد و به عنوان نشانهای دانست که برای رئیس جمهور و دولت ایشان جان و سلامتی مردم مقدم بر هر مصلحتی است. البته رئیس جمهور با این تصمیم حتی پیشاپیش انتقاد رسانهها و منتقدان دولت را به جان خریدند. شاید منتقدان بی انصاف سالها بعد و با تحریف ملاحظه مهم رئیس جمهور در صدور این دستور، این چنین قضاوت کنند که در اولین زمستان در دولت پزشکیان برخلاف دولت قبلی، خاموشی داشتیم.
اما رئیس جمهور با علم به چنین انتقاداتی و برای تأمین سلامتی مردم، تحقق حق مسلم جامعه برای هوای پاک و جلوگیری از آلودگی هوا، برخلاف عمده مدیران گذشته همه سختیها و انتقادها را به جان خریده است تا نشان دهد برای دولت هوای سالم مقدم بر تولید برق است.
چهارم اینکه، این تصمیم را باید موقتی دانست و به همین دلیل هم چنین دستورالعملی نافی احداث نیروگاه و دیگر امکانات برای رفع ناترازی در تولید برق نیست. تلاشهای دولت برای رفع این کاستیها قطعاً دوچندان میشود تا مردم در آینده نزدیک دغدغه تأمین برق نداشته باشند.
پنجم اینکه، منتقدان دولت باید به جای بیانصافی در قضاوت، از این تصمیم شجاعانه با وجود احتمال بروز برخی مشکلات در کوتاه مدت حمایت کنند تا امکان تداوم چنین تصمیمات شجاعانهای در آینده و در حوزههای مهمی چون اصلاحات اقتصادی بیش از پیش تقویت شود.
وقتی منتقدان در این زمینه با دولت همدل و همراه باشند و در عمل از دولت پشتیبانی کنند، دولت مستقر میتواند با تمام وجود و با استفاده از مدیران متخصص، سرنوشت مردم را به شایستگی رقم زده و با بکار گرفتن تمام توان خود، برای غلبه بر مشکلات تلاشش را روزافزون کرده و با پشتیبانی منتقدان و مردم، تصمیمات عاقلانه، مدبرانه، شجاعانه، تخصصی و کارشناسی شده در آینده بگیرد.
قطعاً با چنین منش و رفتاری از سوی منتقدان و کاهش هزینه تصمیمگیریهای مهم در حوزههای پر چالش، بتدریج بخشی از گرههای بسته اقتصادی و اجتماعی جهت بهبود وضع زندگی وآسایش مردم گشوده خواهد شد.
ششم اینکه، رسانههای همسو و منتقد و جریانهای سیاسی همگام با دولت و همچنین مخالفان باید با صدور پیامهای رسانهای جدید، سهمی در ترویج فرهنگ «صرفهجویی در مصرف انرژی» داشته باشند. در صورت همراه شدن همه اقشار مختلف مردم در بستر دلسوزی رسانههای همراه و منتقد که در ضرورت توسعه و پیشرفت کشور با یکدیگر اشتراک نظر دارند، میتوان زمستان پیش رو را با کمترین چالش و البته با بهبود کیفیت محیط زیست پشت سر گذاشت. اگر هر خانوادهای کمتر از ۱۰ درصد در مصرف گاز برای گرمایش خانه و همین مقدار در مصرف برق برای روشنایی محیط صرفهجویی کند، با اطمینان میتوان گفت که نه تنها دیگر در نیروگاهها مازوت مصرف نخواهد شد، بلکه در زمستان سرد، با خاموشی برق و قطعی گاز هم مواجه نخواهیم بود.
این یک معامله برد -برد است، هم سلامتی جامعه تضمین میشود، هم در گوشه و کنار کشور، خانوادهای از نعمت برق و گاز محروم نخواهد شد. حال که دشمن با سلاح تحریم ما را هدف قرار داده، ما با اسلحه کارآمد همراهی با دولت و صرفهجویی در مصرف انرژی، به جنگ کمبودها و تحریمها میرویم.
این تصمیم راهبردی دولت، با اولین روز حضور بنده در روزنامه ایران، همزمان با ایام میلاد پیامرسان نهضت حسینی، بزرگ بانوی صبر و مقاومت، زینب کبری سلام الله علیها مصادف شد، این تقارن مبارک را برای آغاز کار اطلاعرسانی در روزنامه ایران به فال نیک گرفته و امید دارم به برکت این میلاد فرخنده، در این حرکت جدید، مدد الهی و برکات قدسی همراه ما باشد. انشاءالله.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 اقتصاد ایران و دوره ترامپ
✍️ الهه بیگی
نتایج انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا نشان میدهد جهان امروز باید با سیاستهای دولت دونالد ترامپ بهعنوان رییسجمهور روزگار خود را سپری کند. در همین ساعتهایی که مشخص شده است دونالد ترامپ برای همکاری کدام سیاستمداران را به کابینه میآورد و نیز با همین شمار اندک سخنان او پس از اعلام نتایج، مدیران و مسوولان دولتهای گوناگون کوشش کردند پیام خود را به گوش وی و یاران امروزش برسانند. در میان همه انواع پیامهایی که از سوی دولتها به ترامپ ارسال شده است کمتر پیامی هست که همانند پیام رییس دولت ایران باشد. مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم درباره آمدن ترامپ به کاخ سفید گفته است: برای جمهوری اسلامی ایران تفاوت نمیکند که حالا ترامپ آمده است یا ممکن بود هریس رییسجمهور میشد. واقعیت این است که پزشکیان نیز میداند سیاستهای اقتصادی و سیاست خارجی دونالد ترامپ جمهوریخواه با کامالا هریس دموکرات تفاوتهای عمدهای دارند. درست است که سیاستهای بنیادین کشور ایالاتمتحده آمریکا در برخورد با دیگر کشورها و مناطق جهان تغییرات عمده ندارد اما منافع ذینفعان در ایالاتمتحده آمریکا تفاوت دارند و به همین دلیل تاکتیکهای هر حزب و هر رییسجمهور باهم متفاوت هستند. تجربه نشان میدهد دونالد ترامپ بلافاصله پس از روی کارآمدن در دوره قبل از پیمان برجام خارج شد و سختترین تحریم را بر ایران اعمال کرد. مهمترین تحریم اتفاقافتاده در دوره پیشین ریاستجمهوری ترامپ بر ایران جلوگیری از صادرات نفتخام و مهمترین کار دولت بایدن آسانگیری در صادرات نفت بوده و هست. رییس دولت ایران و نیز مدیران نهادهای دیگر یادشان باشد ترامپ سیاستمداری غیرقابل پیشبینی بوده و بهتر است به جای اینکه بخواهیم برای جلوگیری از ناامیدی شهروندان بگوییم دولت بایدن یا دولت ترامپ برای ایران تفاوتی ندارد. با شهروندان شفافتر گفتوگو کنیم. کمتر کسی است که نداند بودجه امسال و سال گذشته و سال بعد ایران به دلیل اینکه با درآمدهای ناپایدار و از جمله درآمد قابل تصرف کمتری از صادرات نفت به دست آمده با کسری بودجههای دشوار روبهرو است و اگر ترامپ بخواهد سیاست پیشین درباره صادرات نفت را دنبال کند روزگار سختتر خواهد شد. یادآوری این نکته لازم است که اینگونه برخورد با یک پدیده بااهمیت مثل آمدن ترامپ نباید به راهبرد دولت بهویژه در اقتصاد تبدیل شود و بر ابعاد خوشبینیهای غیرکارشناسی بیفزاید. اقتصاد ایران گرههای ریز و درشتی دارد که با خوشخیالی و با نادیده گرفتن واقعیتهای سخت باز نخواهد شد. اقتصاد را جدی بگیریم.
🔻روزنامه اعتماد
📍 اصلاحطلب، اصولگرا!
✍️ سید عطاءالله مهاجرانی
در ماجرای تجمعات پاییز دو سال پیش یکی از شعارهایی که توسط براندازان که نقاب حقوق بشر و دموکراسی و سکولاریسم بر چهره داشتند، مطرح میشد، این بود: «اصلاحطلب، اصولگرا. دیگه تمومه ماجرا!»
منظورشان این بود که ماجرای جمهوری اسلامی دیگر تمام است خیابان و میدان را تسخیر کردهاند. نوبت به مراکز حکومتی و قرارگاههای نظامی رسیده است. مسوولان کشور هم همه رفتهاند ونزوئلا! بسیار خوب از آن ماجرای پایان جمهوری اسلامی و ونزوئلا به روایت آنها بیش از دو سال گذشته است. این شعار هم در کنار وعده جان بولتون در شش سال پیش قرار گرفت که قول داد پنج سال پیش با مریم رجوی در تهران باشد. نمونههای چنین اظهارات مالیخولیایی یکی، دوتا نیست. اما من میخواهم به این شعار از زاویهای دیگر و در شرایط جدید تقابل با اسراییل و مهمترین حامیاش، بلکه بازیگردان منطقهایاش امریکا اشارهای داشته باشم. وقتی در چنین موقعیت حساسی قرار میگیریم باید جبهه اصلاحات و نیز جبهه اصولگرایان هر دو بر مبانی مشترک تکیه و تاکید کنند. از جلد سنتی اصلاحطلبی و اصولگرایی بیرون بیایند. دیگر وقت بر آفتاب افکندن رختهای کهنه و ناشسته یکدیگر نیست. به ویژه کسانی که از تریبونهای عمومی مثل تریبون مجلس یا صدا و سیما استفاده میکنند. یادشان برود که اصلاحطلب یا اصولگرایند. «اصولگرای اصلاحطلب» باشند! دیدم منیر شفیق که به نظرم مهمترین متفکر و نظریهپرداز سیاسی فلسطینی و عرب و بلکه در جهان اسلام است. ما نه در جهان عرب شبیه او را داریم و نه در ایران خودمان کسی در حد او است. با تاریخی از مبارزه و گذار از منزلتهای نظری و عقیدتی و تجربهای باشکوه در مبارزه در راه آزادی فلسطین و تحمل بیش از ۱۰ سال زندان. منیر شفیق در خاطراتش به شکست کشورهای عربی از اسراییل در جنگ شش روزه در ژوئن سال۱۹۶۷ (خرداد ۱۳۴۶) اشاره میکند. میگوید اعراب به «عقل تولیفی» نیاز دارند. عقل تولیفی بر مبنای همان نظریه معروف دیالکتیک هگل بنا شده است. عناصر به ظاهر ناهمساز یا حتی متقابل میتوانند سنتز ایجاد کنند. به قدر مشترک برسند. به نظرم در شرایط فعلی کشور و تشکیل «دولت وفاق ملی» و انتخاب وزیران و استانداران و معاونان رییسجمهور به روشنی میتوان تصویر روشن وفاق را در دولت جدید دید.
پایان نظریه دوقطبی حاکمیت و دولت، پایان نظریه تقابل یا ناهماهنگی میدان و دیپلماسی اقتضا میکند که بر مبانی مشترک همگان تاکید داشته باشند و از طرح سخنانی که نشانی از کینههای کهنه میدهد؛ دست بردارند! به این نکته هم توجه داشته باشند که دشمنان کشور ایران و ملت ایران و نظام و انقلاب و استقلال و عزت ایران مدام بر تفاوتها و تفرقهها اصرار میکنند. یادمان باشد مسعود رجوی در دوران جنگ تحمیلی از نظریه «زندگی در شکاف» سخن میگفت. هر سخن یا تحلیلی که میتواند در چنین مسیری قرار بگیرد اگر تحلیلگر هزار قسم بخورد و سینه به تنور بچسباند که خیرخواه است و منافع ملی را در نظر دارد، باور نکنید! به عقل همافزا در این مرحله که دشمنان ایران، استقلال، تمامیت سرزمینی و تجزیه ایران و ملت ایران را در دستور کار خود دارند، توجه و حساسیت داشته باشیم. بدیهی است که در هشت سال جنگ ناتو و ورشو و اروپا و کشورهای عبری-عربی همه از صدام حمایت کردند. نتیجه و ثمرهاش پیش چشم همگان است. اما تاریخ جهان تاریخ خردمندی نیست، عصر بیخردی است.
🔻روزنامه شرق
📍 ترامپ؛ روایت هبوط
✍️ احمد غلامی
در روز پیروزی دونالد ترامپ بهعنوان چهلوپنجمین و چهلوهفتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یکی از کارشناسان سیاست خارجی ایرانی که حدود نیمقرن در آمریکا زندگی کرده بود، در مصاحبهای با یکی از شبکههای خارجی میگوید: این دوره انتخابات آمریکا تفاوت اساسی با دورههای پیشین داشته است، چراکه در انتخابات گذشته رسم بر این بود که هر خانواده آمریکایی عکس نامزد برگزیده خود را جلوی در خانهشان میزد تا عیان باشد او به چه کسی رأی میدهد، اما در این دوره بهویژه در کلانشهرها چنین اتفاقی رخ نداد، چون اختلافنظر و آرا، چنان در بین مردم آمریکا که از آن بهعنوان دوقطبیشدن جامعه آمریکا سخن میگویند، بالا گرفته بود که حتی بین اعضای خانواده هم راه یافته بود. از طرف دیگر اقلیتی نیز از اینکه میخواستند به دونالد ترامپ رأی بدهند، شرم داشتند و آرای خود را علنی نکردند. اگر بخواهیم براساس این روایت جامعه آمریکا را مساحی کنیم، عدهای با باوری راسخ به ترامپ رأی دادند. در مقابل عدهای نزدیک به همین تعداد با باوری راسخ مخالف او هستند و اقلیتی با شرمندگی به او رأی دادهاند. در چنین جامعه متلاطمی قرار است دونالد ترامپ آمریکا را اداره کند. پس اولین چیزی که عقلای جمهوریخواه به او یادآوری خواهند کرد، این است که میدان بازیگری او محدود است، با اینکه جمهوریخواهان با در دست داشتن سنا و مجلس نمایندگان اقتداری کامل دارند. ازاینرو این دوره در تاریخ آمریکا دورهای استثنائی است و از این به بعد جهان شاهد تغییراتی جدی در سیاستگذاریهای داخلی و خارجی خواهد بود. آنچه بیش از هر چیز به دونالد ترامپ قدرتی استثنائی میبخشد، بازگشت دوباره او به صحنه قدرت است؛ بازگشتی که از پی یک ترور نافرجام رخ داده است و جان به در بردن از این ترور متقاعدش کرده او تافتهای جدابافته و برگزیده خداوند است. او آمده تا آمریکا را نجات بدهد. ازاینرو حرفهایی که دونالد ترامپ میزند، برای کشورهایی مانند ایران که تاریخی شاهی را پشت سر گذاشتهاند، ملموس است. روایت او هم از رؤسای جمهور پیشین برای ایرانیان آشنا است. روایت هبوط، روایت هبوط آمریکا است که ترامپ آمده تا آن را از خاک بر افلاک برکشد. دونالد ترامپ از دوره طلایی آمریکا سخن میگوید که باید به آن بازگردند. روایت هبوط و بازگشت به دوره طلایی در جامعهای که مهد دموکراسی است و در آن نهادهای قدرتمند دموکراتیکی وجود دارد، پدیده حیرتانگیزی است. آیا جامعه آمریکا از این پس با دونالد ترامپ فره ایزدی را تجربه خواهد کرد؟ روایت هبوط و بازگشت به گذشته طلایی زمینهساز اقتدارگرایی است. بهویژه بازگشت به گذشته طلایی چنان برای ما آشنا و ملموس است که نیازی به توصیف مجدد آن نیست. تاریخ سههزارساله ایران مملو از اینگونه تعابیر است. هرچند ایرانیان با روایت هبوط هم بیگانه نیستند اما برای جامعه آمریکا اینگونه سخنان دونالد ترامپ جامعه آمریکا را تحت تأثیر قرار داد و موجب پیروزی قاطع جمهوریخواهان شد. در این پیروزی روایت هبوط از جایگاه ویژهای برخوردار است. همان روایتی که ژیژک سخت مخالف آن است و آن را رد میکند و باور دارد چپ برای فرار از مسئولیت به آن پناه برده است. روایت هبوط روایتی است که همواره مصالح و ابزار کافی برای آن وجود دارد: لنین انقلاب را در زمان و مکانی غلط به راه انداخت و با این کار به مارکس خیانت کرد، استالین به لنین خیانت کرد، همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه مائو از راه رسید و کار را خراب کرد و... . چنین تاکتیکهایی در گفتار مسیحی هم به وفور دیده میشوند: مسیح منجی بزرگی بود، اما پل کار را خراب کرد؛ پل جوهر کلام انجیل را دریافت ولی سیر بعدی کاتولیسیسم منجر به فراموشی آن شد؛ مسیحیت اولیه کاملا درست عمل میکرد تا اینکه به دست رم شرقی افتاد؛ لوتر جوهر انجیل را از نو به کار انداخت اما نهادسازی بعدی پروتستانها به بینش او خیانت کرد؛ تمدن مسیحی در اوج افتخار بود تا اینکه لوتر از راه رسید و وحدت مسیحی را نابود کرد و... و... و... . ژیژک در مخالفت با این منطق تأکید میکند: «هیچ تقابلی در کار نیست، هبوط را باید در خود خاستگاه درج کرد»۱. روایت هبوط دونالد ترامپ تفاوتی اساسی با دیگر روایتها دارد و آن چیزی نیست جز ترکیبی از روایت هبوط با لودگی و مسخرگی. روایتی مانند هزل تاریخ و افتخار به آن. وحدت نقیضین. این است که کار را برای مخالفان داخلی و خارجی ترامپ دشوار خواهد کرد. این چهره تازهای از آمریکا است که جهان ناگزیر به مواجهه با آن خواهد بود. امروز که جمهوریخواهان در اوج اقتدار هستند، تنها راه تعدیل آنان دست برقضا همان جامعه دوقطبی آمریکا است. اما در جهان چه موانع تعدیلکنندهای در برابر آمریکا وجود دارد؟
🔻روزنامه کسبوکار
📍 نقش موثر دانشبنیانها در رشد تولید
✍️ کیوان نقره کار
استارت آپها، دانش بنیان ها و به طور کلی اقتصاد دیجیتال در هر حوزهای که وارد شوند، باعث افزایش بهرهوری و یا به عبارت دیگر مولد بودن میشود. اقتصاد دیجیتال در بلندمدت بسیار سودده خواهد بود. در بحث اشتغال نیز ممکن است در کوتاه مدت تسهیلات ورود فناوری اطلاعات به حوزه اقتصاد مثبت نباشد، اما در بلندمدت این رویه تغییر خواهد کرد و فناوری اطلاعات باعث ایجاد مشاغل بیشتری خواهد شد.
در سطح جهانی، حمایت از شرکتهای نوآور و فناور به شکلهای مختلف صورت میگیرد. این حمایتها چندوجهی است و محدود به کمکهای مالی نمیشود اما در ایران به نظر میرسد تمرکز اصلی سازمانهای دولتی در حوزه دانشبنیان بیشتر بر حمایتهای مالی است. برای اثربخشی بیشتر باید پیش از ارائه حمایتها، شرکتها براساس شاخصهای مشخصی ارزیابی شوند.
در ضمن پس از تخصیص کمکها، نظارت بر مصرف این تسهیلات نیز ضروری است تا از استفاده بهینه از منابع اطمینان حاصل شود. این فرآیند در حال حاضر در ایران با استانداردهای جهانی فاصله دارد و نیازمند بازنگری و بهبود است.
دانش بنیانها با ایجاد ارزش افزوده بالا وبهره وری مناسب نقش ویژهای در توسعه، اشتغال و تولید دارند. دانش بنیانها به جهت ایجاد ارزش افزوده بالا وبهره وری مناسب نقش ویژهای در توسعه ایفا میکنند، این اهمیت در بخش کشاورزی بیشتر مشهود است و دولت سعی دارد در این راستا گامهایی برای برطرف کردن مشکلات شرکتهای خلاق در حوزه کشاورزی بردارد.
اکنون، فضای اکوسیستم دانشبنیان کشور و روند اعطای تسهیلات و حمایتها بهگونهای است که دغدغه رفع مشکلات صنعت و جامعه را در فناور و نخبگان فعال در این اکوسیستم ایجاد نمیکند؛ بلکه، اغلب این افراد درگیر ارتقای دانش فنی و کسب دستاورد برای مجموعه خود هستند؛ البته در سال جاری نظام ارزیابی معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری تغییرات عمدهای کرده است که امیدواریم راهگشا بوده و با نگاهی متمایز به این حوزه پرداخته شود.
مطالب مرتبط