وقایع سوریه، بار دیگر نشان داد که قدرت سیاسی بدون پشتوانه مردمی بی‌ثبات است. اگرچه به‌نظر می‌رسد همه چیز تحت کنترل است، اما به یک‌باره بی‌ثباتی بالقوه، بالفعل می‌شود. درحالی‌که معلوم نیست فردای روز تغییر، وضعیت بدتر یا بهتر شود، اما تحولات با این شک و تردید متوقف نمی‌شود.
بزنگاه دمشق

بشار اسد کشوری را ساخته بود که آمار حکایت از تولید ناخالص داخلی سرانه قریب ۵۰۰دلار در سال و فقر ۹۰درصدی آن داشت. تصور این رقم بسیار سخت است. یعنی از هر ۱۰نفر سوری فقط یک نفر می‌توانست زندگی معمولی داشته و دغدغه گرسنگی و جای خواب و لباس و بیماری نداشته باشد. بیش از نیمی از جمعیت در گرسنگی دائمی بودند.

از لحاظ سیاسی رویکرد اسد چنان بود که تو گویی اگر کمترین امتیاز را به مخالفان دهی، دیگر باقی نمی‌مانی؛ اما مشخص شد چقدر این ایده دور از واقعیت بوده است. از آن‌سو، درحالی‌که در نشست آستانه با عضویت کشورمان از وی خواسته شده بود گفت‌وگو‌ها را برای یک حکومت فراگیر در سوریه آغاز کند، اما وی از این کار سرباز زد.

وی نه قدرت آن را داشت تا رفاه شهروندان سوری را افزایش دهد و نه در پی آن شد که دروازه‌های قدرت سیاسی را به سوی عموم بگشاید. هیچ کشوری تا ابد در این بن‌بست قرار نمی‌گیرد. دیر یا زود تحول از راه می‌رسد و مسیر جدیدی آغاز می‌شود. مسیری که یا می‌تواند سعادت را به همراه داشته باشد یا باز به گسل‌های تازه بخورد؛ اما به هر حال تغییر محتوم است.
آنچه بشار اسد در ذهن داشت آن بود که اگر بتواند گروه‌های وابسته به خود را که بخشی از آن ۱۰درصد غیرفقیر بودند، تطمیع کند و مشروعیت خویش را در بین آنان جست‌وجو کند، به زور سرنیزه برجای باقی خواهد ماند. اما وی نمی‌دانست دولتی که قدرت ندارد رفاه بیاورد، قدرت ندارد آزادی بدهد و در نهایت قدرت ندارد امنیت به مردمش ارزانی کند، قدرت حفظ امنیت خود را نیز نخواهد داشت.

البته رسیدن به یک جامعه باز همراه با ثبات و رفاه، آسان نیست به‌ویژه زمانی که یک کشور در تله فقر افتاده باشد. فقر، اندیشه و فرهنگ تحمل دیگری را از شهروندان می‌گیرد. تنها اگر حاکمان جدید بتوانند قدرت تثبیت‌شده‌ای بیابند و ما به ازای پذیرش این قدرت از سوی گروه‌های رقیب، حاضر باشند فرآیند سیاسی را باز و شفاف کنند و در عین حال این حاکمان به جای دست به یقه شدن با این همسایه و آن همسایه و جاپا پیدا کردن در کشورهای دیگر به فکر رشد و توسعه اقتصادی سوریه باشند، ورق واقعا در تاریخ این کشور برمی‌گردد. سوریه در یکی از آن بزنگاه‌هایی قرار گرفته که اگر حاکمان تازه‌اش نگاهی ملی، فراگیر، توسعه محور و باز داشته باشند و اقتصاد کشورشان را در زنجیره ارزش جهانی قرار دهند، می‌توانند میلیون‌ها شهروند را از زندگی کنونی خود نجات دهند. غیر از این باشد، تنها یک دیکتاتور با دیکتاتوری دیگر جابه‌جا می‌شود و بخت تیره مردم شام ادامه پیدا خواهد کرد.

پویا جبل‌عاملی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0