۱.دوره اول مربوط به آغاز فرآیند صنعتی شدن ایران است که سالهای ابتدایی دهه ۱۳۴۰ تا میانههای دهه ۱۳۵۰ را شامل میشود. اقتصاد ایران در دهه ۱۳۴۰ فرآیند صنعتی شدن را آغاز کرد؛ فرآیندی که بیش از همه مدیون مرحوم علینقی عالیخانی بود و به پایهگذاری توسعه صنعتی ایران منجر شد. در این دوره بهرغم فراز و فرودهایی که وجود داشت و نقدهایی که بر آن دوره وارد است، سیاست توسعه به متنوعسازی و تقویت اقتصاد کمک کرد و فاصلهای هرچند محدود را با اقتصاد تکمحصولی نفتی به وجود آورد.
۲.دوره دوم که از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۷ ادامه پیدا کرد، بنا به دلایلی که در ادامه برمیشمرم، آغاز فرآیند صنعتزدایی در اقتصاد ایران بود.
آن روزها اقتصاددانان نسبت به «بیماری هلندی» شناختی نداشتند و اواخر دهه ۱۳۵۰ بود که ویروس این بیماری شناخته شد، اما این ویروس چگونه به اقتصاد ایران نفوذ کرد؟
اوایل دهه ۱۳۵۰ برای اقتصاد ایران دورهای متفاوت بود که با جهش قابلتوجه درآمدهای نفتی همراه شد. درآمد نفتی ایران از ۲.۵میلیارد دلار در سال ۱۳۵۱ به بیش از ۲۰میلیارد دلار در سال ۱۳۵۳ افزایش یافت. این جریان سریع درآمدها به عدمتوازن ساختاری، معروف به «بیماری هلندی» منجر شد. هزینههای سنگین دولت و تورم سالانه ۱۵درصدی، وابستگی به واردات را تشدید و رشد صنایع غیرنفتی را متوقف کرد.
این دلایل را اقتصاددانان بهدرستی برمیشمرند، اما از سوی دیگر، روایت مدیران بخشخصوصی از نحوه ابتلای اقتصاد ایران به بیماری هلندی و فرآیندی که موجب «صنعتزدایی» شد نیز موید این گزاره است. مرحوم مهدی آگاه در میانههای دهه ۱۳۵۰ به عنوان مدیر بخش صادرات شرکت ارج استخدام شد. او ماموریت یافت با سفر به کشورهای منطقه، برای صادرات محصولات شرکت ارج برنامهریزی کند. آقای آگاه به این سفر رفت و زمان زیادی را صرف بازارگشایی کرد و با موفقیت به کشور بازگشت. آن روزها محصولات صنعتی ایران در کشورهای منطقه بهخصوص در خلیجفارس، خواهان زیادی داشت. مدتی گذشت که مرحوم آگاه متوجه شد مدیران ارشد شرکت ارج مثل گذشته استراتژی توسعه صادرات را دنبال نمیکنند. وقتی بیشتر پرسوجو کرد، متوجه شد کشتیبان را سیاستی دگر آمده است؛ به این معنی که شرکت ارج قصد دارد واحد صادرات خود را تعطیل کند و مدیران و کارکنان آن بخش را در واحد واردات کالاهای خانگی از شرکت آدمیرال آمریکا به کار گمارد.
آقای آگاه متوجه میشود مهندس خلیل ارجمند از محافل دربار شنیده است که شاه قصد دارد با افزایش قیمت نفت، میزان استخراج را نیز افزایش دهد و با تجدیدنظر در برنامه بودجه، سرمایهگذاری زیادی در مسائل زیربنایی و تولیدی انجام دهد، به طوری که در ۱۰سال آینده اقتصاد ایران از کشور فرانسه پیشی گیرد. این روایت برای روزگار کنونی همچنان آموزنده است و به نظر میرسد «صنعتزدایی» در اقتصاد ایران از همین دوره آغاز شد.
۳.سومین دوره که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۶ ادامه پیدا میکند، نشاندهنده وضعیت ایران در دوران جنگ و پس از جنگ است. جنگ ایران و عراق آسیبهای زیادی به توان تولید اقتصاد ایران وارد کرد. در دوره سازندگی دولت تلاش کرد با سرمایهگذاریهای سنگین در زیرساختها، اقتصاد را احیا کند و نرخ رشد سالانه را به حدود ۷درصد برساند؛ هرچند ناکارآمدیهای ساختاری همچنان پابرجا ماند. تا اوایل دهه ۱۳۸۰، اصلاحات اقتصادی به رشد متوسطی در حدود ۴ تا ۵درصد در سال منجر شد، اما مسائلی همچون وابستگی به صادرات نفت و چالشهای حکمرانی مانع تحقق مدرنیزاسیون پایدار صنعتی شد. ما جوانانی بودیم که در این بازه زمانی آغاز به کار کردیم. مهمترین ویژگی این دوره، داشتن «چشمانداز» مثبت بود که البته چندان ادامه پیدا نکرد.
۴.با آغاز دوره چهارم، راند دوم صنعتزدایی با قدرت بیشتری آغاز شد. در این دوره که شامل سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ میشود، اقتصاد ایران بسیار شدیدتر از گذشته به بیماری هلندی مبتلا شد. سال ۱۳۸۶ را میتوان نقطه چرخش اقتصاد ایران نسبت به گذشته دانست که پس از آن روندهای کلی تا حد زیادی تغییر کرد. کاملا مشهود بود که ریل اقتصاد ایران تغییر کرده و در این دوره هر آنچه کاشته بودیم به خاطر سیاست خارجی تهاجمی و تحریمها از بین رفت و صنعتگران زیادی در این دوره بازی را شروع نکرده، واگذار کردند.
۵.دوره پنجم که از اوایل دهه ۱۳۹۰ شروع شد، کماکان ادامه دارد و بنا به تحقیق دکتر نیلی و همکاران، روند صعودی سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی پس از چهاردهه از سال ۱۳۹۰ متوقف شد و به نوسان افتاد.
عواقب صنعتزدایی در این دوره از همه دورهها متفاوت بود و به طور مشخص دامن جوانانی را گرفت که مهیای مشارکت در اقتصاد کشور بودند. این دهه به صورت طبیعی باید دهه سرمایهگذاری و اشتغال با پیشرانی استارتآپها و بنگاههای نوظهور میبود، اما با تشدید تحریمها و محدودیت اینترنت، این فرصت از نسل جوان گرفته شد.
بخش بزرگی از متولدان نسل زد اکنون وارد بازار کار شدهاند یا بهزودی وارد میشوند. این نسل علاقهای به ورود به بازار سنتی کار ندارد؛ علاقه این نسل ورود به بازار کار مبتنی بر تکنولوژی و شبکههای اجتماعی است.
بنا به دلایلی که مطرح شد، همه مشاغلی که در بستر اینترنت شکل گرفتهاند با نااطمینانی و عدمقطعیت از سوی نظام حکمرانی مواجهاند. نظام حکمرانی که دستخوش تنش با جهان و تشدید تحریمهاست، با سیاستگذاریهای نادرست اقتصادی و ایجاد موانع داخلی نظیر فیلترینگ و همچنین دخالتهای بیحدومرز در زندگی و کسبوکار جوانان، بالاترین حد بیانگیزگی در سرمایهگذاری و تولید را به وجود آورده و در نتیجه، شمار زیادی از جوانان دچار ناامیدی و سرخوردگی شدهاند.
اقتصاد ایران جز در موارد محدود، نتوانسته است از موجهای جهانی صنعت و توسعه بهره ببرد و اگر این بار هم مانع مشارکت اقتصاد ایران در انقلاب صنعتی چهارم شود، باید منتظر عواقب سیاسی و اجتماعی سنگین شود.
محسن جلالپور، فعال بخش خصوصی
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط