🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 آیا برای ایران رابطه متعارف با آمریکا ضرورتی دارد؟
✍️ فریدون مجلسی
می‌‌‌دانیم که در ۴۶سال گذشته، یعنی از آغاز استقرار جمهوری اسلامی در ایران، رابطه با آمریکا بحرانی و پرتنش بوده است. بسیاری از مردم دلایل آن را فراموش کرده‌‌‌اند.
گاهی شنیده می‌شود دلیل آن را دشمنی اصولی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی اعلام می‌کنند که از روز نخست خواهان سرنگونی نظام اسلامی بوده و درصدد کودتا و براندازی آن هم برآمده است. بررسی روند وقایع نشان می‌دهد که هیجان انقلاب اسلامی و بحران بیماری شاه طی دوسال بدون تقابل جدی به‌موازات هم گسترش یافت و سرانجام بدنه نیروهای مسلح را هم فراگرفت و ارتش، ژنرال‌‌‌ها را که نفوذ خود را در بدنه مردمی ارتش از دست داده بودند، از هرگونه تقابلی باز داشت.
در چنان شرایطی غرب در مقابل یک دوراهی قرار گرفته بود: یا ایران را که در جنگ سرد برایشان ارزش استراتژیک مهمی یافته بود به نیروهای زیر نفوذ شوروی واگذار کند که به نوبه خود در انقلاب ایران نیروهای متشکل و منسجمی تشکیل داده بودند، یا تنها رقیب اصلی و اکثریت و توده سنتی را ترجیح دهد که به دلیل مخالفت حکومت دینی با کمونیسم خیالش از بابت گسترش نفوذ شوروی راحت باشد.

چنین بود که در یک‌ماه مانده به سقوط نظام شاهنشاهی در گوادلوپ گرد آمدند و گزینه دوم یعنی تسلط اکثریت اسلامی را ترجیح دادند. با اعزام ژنرال هایزر به ایران و جلب رضایت ژنرال‌‌‌ها به همکاری با نظام انقلابی اسلامی این سیاست تحقق یافت.به عبارت دیگر، اگر خصومت آمریکا با نظام اسلامی ذاتی بود، باید به گزینه نهایی یعنی توسل به زور برای حفظ رژیم پادشاهی که متحد خودشان بود اقدام می‌کرد! از طرف دیگر ارتش که در شرایط استقرار رژیم شاهنشاهی تسلطی بر نیروهای خود نداشت، چگونه پس از ضربات بعد از انقلاب و از دست دادن انسجام پیشین می‌‌‌توانست به کودتای جدی مورد حمایت غرب دست بزند؟ در واقع برای ما که شاهد نزدیک وقایع بودیم، آشکار است که خصومت آغازین که توسط نیروهای بازنده کمونیست دامن زده و تبلیغ می‌‌‌شد، به دلایل مذهبی و ضدیت نظام اسلامی با دولت یهود بود که همزمان با انقلاب ایران به صلح انور سادات و ملک حسین با اسرائیل در کمپ‌دیوید و استرداد صحرای سینا از اسرائیل به مصر و مقدمات بازگشایی کانال سوئز منجر شده بود که مصادف شد با سفر شاه سابق به مصر و سپس آمریکا که دلیلی شد برای اشغال سفارت آمریکا در تهران با شعار «مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین!» با اعلام درخواست غیرممکن استرداد شاه در مقابل آزادی گروگان‌‌‌ها که البته ناموفق ماند و هزینه گزافی برای ایران به بار آورد که تاکنون ادامه دارد. در واقع با بزرگ کردن این خصومت که پس از جنگ صدام تشدید هم شد، نظام توانست استراتژی سیاسی خود را با آن پیوند دهد، به‌طوری که گسست از آن سیاست بسیار دشوار و برایشان غیر‌قابل توجیه شده است.

اما گذشت نزدیک به نیم‌قرن و تغییر وضع نسل‌‌‌ها و انتظارات و مطالبات آنان از حکومت در ایران مشکلات زیادی ایجاد کرده است که جلوه‌‌‌های اقتصادی آن مانند تورم شدید و فقر برای کشوری با بیشترین منابع طبیعی و عدم توانایی برای پاسخگویی به این مطالبات، در مقایسه با کشورهای عرب همسایه که با جبران عقب‌ماندگی قرون و اعصار به سوی توسعه‌یافتگی و مدرنیته می‌‌‌تازند، وضعیت را حساس‌‌‌تر کرده است. اکنون برای مردم در جست‌وجوی دلیل، توسل به خصومت ذاتی آمریکا با جمهوری اسلامی کافی نیست؛ زیرا دلیل این جاماندگی را صرف هزینه‌های نابجا و غیرضروری می‌دانند.

در این شرایط توسعه فعالیت هسته‌‌‌ای جمهوری اسلامی و تهدید مستقیم و عملیات اسرائیل به نابودی، آمریکا را خصوصا در زمان ترامپ، رئیس‌جمهور و مدافع جاه‌‌‌طلبی‌‌‌های اسرائیل، در تقابل جدی با جمهوری اسلامی قرار داده است.

رئیس‌جمهور جدید ایران که با تعهد به فرونشاندن خطر و التهاب جنگ و تلاش برای از میان برداشتن تحریم‌‌‌های فقرآفرین توانست آرای کافی را جلب کند و از حمایت رهبری نیز برخوردار بوده است، اکنون با نیروهای طرفدار تداوم پایداری و اعلام آمادگی برای جنگ و شهادت در هر شرایطی مواجه شده است که مطرح شدن علنی اینکه او طرفدار مذاکره و راه‌حل دیپلماتیک است ولی رهبری آمریکا را قابل اعتماد نمی‌‌‌داند، امید مردمی را که به او رأی دادند از بین برده است.

در این شرایط که منابع ارزی تدارک نیازهای ملی کاهش و تنش و خطر جنگ افزایش می‌یابد، اعلام آمادگی آمریکا برای تجدید مذاکرات نیز جدی به نظر نمی‌‌‌رسد؛ زیرا نظرات آمریکا خصوصا در باب خودداری جمهوری اسلامی از توسعه هسته‌‌‌ای، خودداری از عملیات مستقیم یا نیابتی نظامی برون‌‌‌مرزی و بازگشت به شرایط یک دولت ملزم به پذیرش قواعد و قوانین حاکم بر روابط بین‌الملل در حدود مرسوم، مانند ترکیه، عربستان، مالزی، کره‌جنوبی و... از قبل به عنوان پیش‌شرط تعیین و ابلاغ شده است؛ یعنی مذاکره تنها برای اعلام سازش با این شرایط است که احتمالا فرصتی هم برای چانه‌‌‌زنی به دست می‌دهد.

از طرف دیگر در برخورد نظامی، طرف قوی‌‌‌تر که امکانات نظامی و تدارکاتی بیشتری دارد، شرایط خود را تحمیل خواهد کرد. هیچ طرفی نمی‌‌‌تواند فقط خسارت وارد کند، خسارت نیز خواهد خورد. مهم شرایط استراتژیک منابع حیاتی طرفین و میزان آسیب‌‌‌پذیری آن است. اگر قرار باشد ایران مانند غزه شود، برای مردم مهم نیست که به طرف مقابل نیز آسیب‌‌‌های مشابهی وارد شده باشد؛ و البته مسائل مردم غزه را قابل همدردی می‌‌‌دانند.

نکته مهم دیگر این است که در حال حاضر حدود ۸میلیون ایرانی‌تبار خارج از وطن در آمریکا و کانادا و اروپا زندگی می‌کنند و سهم آنان در تولید ناخالص ملی آن کشورها شاید از کل درآمد ملی ناخالص ایران بیشتر باشد و در صورت برقراری رابطه مسالمت‌‌‌آمیز، آن منبع بزرگ ثروت و دانش، می‌‌‌تواند ارزش ارزنده‌‌‌ای برای کشور ایجاد کند.

از نظر مردم حمایت از حقوق ایرانیان مقیم خارج نه تنها اهمیت فراوانی دارد بلکه فقط برقراری خطوط هوایی مستقیم به سود چند میلیارد دلاری منجر خواهد شد و از هزینه‌‌‌های گزاف سفر و دریافت محتمل ویزای ایرانیان مشتاق دیدار با خویشاوندانشان خواهد کاست.

اینان برای حمایت از حقوق و منافع ایرانیان قطعا اولویت قائلند و امیدوارند بتوانند پیش از وقوع هر فاجعه‌‌‌ای توجه مسوولان را به جدی بودن مخاطرات جلب کنند. به هر حال آمریکا بزرگ‌ترین قدرت سیاسی و نظامی جهان است، با امکاناتی که همه کشورهای جهان می‌‌‌توانند از تعامل احتیاط‌‌‌آمیز با آن بهره‌‌‌مند و از تخاصم بی‌‌‌حاصل متضرر شوند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 کارگران را نا‌امید نکنید
✍️ الهه بیگی
همانند همیشه در سال‌های تازه سپری‌شده تعیین مزد کارگران برای سال بعد به آخرین روزهای اسفندماه افتاده است. شاید این رفتار با نگاه سنتی که اگر افزایش مزد کارگران اعلام شود تورم شتاب می‌گیرد توجیه شود اما نیک می‌دانیم نرخ تورم در ایران از این دوران عبور کرده است. صاحبان کالاها و خدمات هرکدام در صنعت و صنف خود در همین ماه بر قیمت‌های فروش افزوده‌اند و تنها نیروی کار است که باید چشم به تصمیم شورای‌عالی کار بدوزد تا از آنجا خبر خوش یا ناخوش بشنود. واقعیت این است تا اینجای کار باوجود اینکه وزیر کار دولت چهاردهم از دیر‌باز هوادار عدالت بوده و در‌باره فقر و نابرابری نوشته و خوانده اما گامی برخلاف وزیران سابق در این یک مورد برنداشته است.
خرد و منطق سیاسی و اقتصادی و بررسی همه‌جانبه به وضعیت دولت و کارگران نشان می‌دهد دولت چهاردهم نباید رفتاری همانند دولت سیزدهم در تعیین مزد کارگران نشان دهد‌. به این معنی که در روز تعیین مزد اگر نمی‌خواهد بی‌طرف باشد باید در طرف کارگران بایستد. دولت چهاردهم به دلایل گوناگون و با شتابی باورنکردنی سرمایه اجتماعی‌اش را از دست داده است و گروه‌های اجتماعی از جمله معلمان و کارمندان دولت امیدی به اینکه این دولت در مسیر حق‌خواهی آنها بایستد را با توجه به کارنامه چند ماهه از دست داده‌اند و اگر کارگران نیز از دولت ناامید شوند چیزی برایش نمی‌ماند. به این ترتیب بهتر است دولت چهاردهم برای اینکه چیزی در سبد سرمایه اجتماعی‌اش باقی بماند در‌باره مزد کارگران تصمیم درست بگیرد.
تجربه نشان می‌دهد بی‌اعتنایی به مزد کارگران به مثابه یک متغیر کلان اقتصادی و از دست دادن قدرت خرید کارگران اشتغال را به بیراهه می‌کشاند و شهروندان به جای فعالیت در کارخانه‌ها و بنگاه‌های کوچک و بزرگ صنعتی به سوی بازارهای دیگر اشتغال می‌روند و حتی حاضر می‌شوند کار نکنند. از سوی دیگر نرخ پایین مزد ۱۵‌میلیونی کارگران بازار کالاها را با رکود روبه‌رو کرده است. این رکود در بخش‌های گوناگون به هدر رفتن سرمایه‌گذاری تاریخی منجر خواهد شد.
کارشناسان باور دارند اگر دولت چهاردهم نتواند در این شرایط از مزد کارگران حمایت کند و با فشار بر نمایندگان کارگران در شورای‌عالی کار، آنها را ناگزیر به قبول نرخ‌های پاین رشد مزد کند نباید به پشتیبانی از سوی کارگران در‌ روزهای سخت امیدوار باشد. مدیران دولتی و نیز نمایندگان کارفرمایان، خود و خانواده‌شان را به جای کارگران بگذارند و سپس تصمیم بگیرند. بی‌اعتنایی به کارگران پیامدهای خوبی ندارد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 هاراگیری به جای یقه‌گیری
✍️ عباس عبدی
آقای رییس‌جمهور در جلسه‌ای درباره تورم و گرانی کالاها، اظهار داشته‌اند که نمی‌دانند برای گرانی یقه چه کسی را باید گرفت؟ خب! اگر پاسخ این پرسش ساده هنوز روشن نشده باشد، به چه پرسش دیگری در کشور می‌توان پاسخ داد؟ در واقع آقای پزشکیان چندان تقصیری ندارند، چون پنج دهه است که واقعیت ماجرا را به هر نحوی که هست انکار می‌کنیم و این انکار به یک عادت فکری تبدیل شده است. قیمت هر کالا در درجه اول ناشی از ارزش و قدرت خرید پول است. همیشه می‌گوییم که چرا کالا گران فروخته می‌شود؟ این پرسش در اغلب موارد غلط است. باید پرسید که چرا ارزش پول کم می‌شود. درک تفاوت این دو پرسش مهم است. فرض کنید که ارزش یک تن کالای معین مثل گندم معادل یک گرم طلای ۲۴ عیار باشد. حالا اگر کسی به جای آن بخواهد طلای آب شده با عیار ۱۲ پرداخت کند، باید دو گرم بدهد، در اینجا قیمت و ارزش گندم تغییر نکرده، این ارزش سکه پرداختی است که کم شده است. این را نمی‌گویند گران شدن کالا، بلکه می‌گویند کم شدن ارزش پول. ارزش پول چگونه ناشی از کم شدن ارزش عیار آن است، یک گرم طلای ۲۴ را برمی‌دارند و با یک گرم مس قاطی می‌کنند می‌شود دو گرم، ولی در اصل همان یک گرم طلای خالص است. چه کسی این کار را می‌کند؟ حکومت. پس برای گرانی نیازی نیست یقه‌گیری شود، بلکه باید هاراگیری شود. دولت چرا عیار پول را کم می‌کند؟ برای اینکه متناسب با درآمدهایش خرج نمی‌کند و کسری دارد. درآمدش کمتر از حد لازم است، چون کارایی آن کم است، مسوولیت‌های بیهوده‌ای را متوجه خود کرده است.

منابع فراوانی را به کسانی می‌دهند که هیچ خدمتی به مردم نمی‌کنند، سهل است که حضورشان هم زیانبار است. کافی است آقای رییس‌جمهور نگاهی به بودجه کشور بیندازند، در واقع حکومت و دولت حامی‌پروری می‌کنند. همه هزینه‌ها را هم از جیب مردم می‌پردازند، چون هزینه آنان بالاست، ولی درآمدهایشان کم است، لذا تقلب کرده و عیار پول را کم می‌کنند. مثل دوغ لیلی است که دوغش کم بود و آبش خیلی! ‌ای کاش به جای پرداخت پول به مردم، طلا می‌دادند. برای اطلاع آقای رییس‌جمهور یک نمونه را مثال می‌زنم. در سال ۱۳۹۵، با حداقل حقوق پرداختی به کارگران می‌شد حدود ۷ گرم طلای ۱۸ عیار خرید، در سال جاری این معادله به حدود یک گرم کاهش یافته است. در واقع عیار پول یک‌هفتم کم شده است. شما جراح قلب هستید و از دسترنج خود می‌خورید و نباید مساله گرانی را تقصیر پزشک بیندازید. در سال ۹۵ برای یک جراحی قلبِ باز، چقدر دستمزد می‌گرفتید؟ الان چقدر؟ در حالی که دستمزد ریالی شما چند برابر شده به طلا حداقل ۳ برابر کمتر شده است. پس قدرت و ارزش پول فقط از طرف حکومت‌هاست که کم یا زیاد می‌شود. این کاهش یا به علت سیاست‌های مالی و پولی یا به دلیل سایر سیاست‌های اقتصادی، به ویژه ناپایداری روابط خارجی انجام می‌شود. می‌پرسند که اگر ارز گران شده، چرا کالاهایی که در انبار است و با ارز ارزان‌تر وارد شده نیز گران شده است؟ پاسخ روشن است اگر به هر دلیلی همین امروز حکومت روابط خارجی خود را اصلاح کند و آقای رییس‌جمهور هم لازم است به خاطر مردم قدری بیشتر به این مساله توجه کنند و ارز ۳۰ درصد یا حتی بیشتر ارزان شود، تمام کالاهایی که با ارز گران خریداری شده باید با قیمت جدید ارزان‌تر فروخته شود و مردم نمی‌پذیرند که به همان قیمت گران‌تر بخرند، به این دلیل که خریدار با ارز گران‌تری خریده است. پس منطق بازار این است و درست هم هست، شما هم فروشنده باشید همین کار را خواهید کرد، اگر هم ارزان بدهید کسانی هستند که از شما یکجا می‌خرند و سپس به قیمت روز می‌فروشند، پس با قیمت نمی‌توان جنگ کرد. تنها راه کوپنی کردن کالاهاست که آن هم هزینه‌های وحشتناک و فساد خود را دارد. در واقع دولت‌ها برای جبران سیاست‌های نادرست خود، رو به سوی قیمت‌گذاری می‌آورند و دستگاه‌های تعزیراتی و عریض و طویل ایجاد می‌کنند که هم فسادزاست و هم اینکه هزینه سنگینی را بر دوش ملت بار می‌کند، آقای رییس‌جمهور می‌توانست از بانک مرکزی آمار نقدینگی و تولید را بگیرند تا متوجه شوند، چرا عرضه پول و نقدینگی که در دست دولت است در سال گذشته حدود ۳۵ درصد بیشتر شده، ولی تولید حداکثر ۴ درصد بیشتر شده است. اگر این کار را انجام بدهند، متوجه مسوولیت مستقیم و اصلی حکومت شامل همه نیروهای آن در تورم خواهند شد. شما تبدیل به ماشین پرداخت شده‌اید، از طریق تولید نقدینگی، بدون اینکه به مردم پاسخگویی کنید. بخشی از بودجه‌های پرداختی صرف اموری می‌شود که هیچ خبری و اطلاعی از آن ندارید. بنابراین به جای یقه‌گیری در بخش عرضه کالا و خدمات باید به هاراگیری در بخش عرضه پول و نقدینگی بپردازید.


🔻روزنامه شرق
📍 سوریه در مسیر آرامش‌ یا توفان
✍️ سید‌حسین موسوی
در نشست کشورهای همسایه سوریه که به‌تازگی در امان، پایتخت اردن، برگزار شد، وزرای خارجه کشورهای ترکیه، اردن، لبنان و عراق بر ثبات، سازندگی و وحدت سرزمینی سوریه تأکید کردند. به نظر می‌رسد همسایگان سوریه از آینده این کشور بیمناک هستند، زیرا پیروزی سریع هیئت تحریرالشام و پیدایی خلأ قدرت ناشی از فروپاشی رژیم اسد مرحله انتقال این کشور را تدریجا با دشواری‌ها و چالش‌هایی روبه‌رو کرده است. مهم‌ترین چالش‌هایی که بر سر راه استقرار دولت کنونی قرار دارد، ایجاد امنیت، خلع سلاح گروه‌ها و تجمیع آن در وزارت دفاع و نیز استمرار فرایند دولت‌سازی و حفظ وحدت سرزمینی برای ایجاد آرامش و ثبات و بازسازی کشور است.
لازم به توضیح نیست که برای تحقق این اهداف رژیم جدید سوریه ناگزیر است هرچه بیشتر حمایت‌های گروه‌های قومی داخلی و همچنین بین‌المللی و منطقه‌ای را به دست آورده و فضا را برای آشتی ملی میان گروه‌ها، فرقه‌ها و اقوام، اقلیت‌ها و احزاب فراهم کند. البته هنوز زود است که بتوان گفت دولت موقت سوریه توانسته است بر اوضاع داخل کشور و اولویت اصلی یعنی حفظ امنیت چیره شده باشد. برعکس، اصرار گروه‌های تندرو و نیز برخی اعضای هیئت تحریرالشام مبنی بر انتقام‌جویی از وابستگان رژیم سابق که عموما از علویان سوریه هستند، اوضاع را بدتر کرده است. حوادث اخیر و قتل‌عام وحشیانه مردم مناطق ساحلی سوریه که بیش از ۷۰ درصد قربانیان آن را غیر‌نظامیان تشکیل می‌دادند، زنگ خطری برای تجزیه سوریه را به صدا درآورده است و اگر حاکمان فعلی با درایت و عاقلانه رفتار نکنند، احساس ناامنی در طایفه علوی و نیز دیگر اقلیت‌ها نظیر دروزی‌ها، کردها و مسیحیان سوریه که افراطیون گروه‌های سلفی با آنان مشکل عمیق اعتقادی دارند، به‌سرعت گسترش خواهد یافت و راه را برای جنگ داخلی جدیدی در سوریه خواهد گشود. روشن است که احمد الشرع در‌حال‌حاضر هنوز حتی کنترلی بر گروه‌های مسلح نزدیک به حاکمیت کنونی ندارد. گفته می‌شود بیش از سه هزار تروریست

سلفی-داعشی به‌سرعت خود را به مناطق ساحلی، لازقیه، طرطوس و دیگر شهرها و روستاهای علوی‌نشین رسانده‌اند و با بریدن سر افراد بی‌گناه و به آتش کشیدن روستاها، جنایت‌های جنگی عمده‌ای را مرتکب شده‌اند؛ موضوعی که از دید هم‌پیمانان، کشورهای اروپایی و عربی و گروه‌های حقوق‌بشری دور نمانده و در‌عین‌حال موج اعتراضات را علیه رژیم کنونی در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای و نیز داخل سوریه ‌ گسترش داده است. به نظر می‌رسد حاکمیت کنونی در سوریه در‌صورتی‌که نتواند به اهداف خود از‌جمله امنیت و استقرار در سوریه دست یابد، باید در رفتارهای خود تجدیدنظر کند. ترکیه و دیگر کشورهای عربی نیز که در‌حال‌حاضر تمام‌قد از حاکمیت فعلی سوریه حمایت می‌کنند، نباید چالش‌های قومی-مذهبی سوریه را نادیده بگیرند، به‌ویژه آنکه اسرائیل که از خلأ ناشی از حضورنیافتن ایران در صحنه سوریه استفاده می‌کند، با پیشروی در مناطق درعا و قنیطره و با بمباران‌های گاه و بی‌گاه در جنوب دمشق هم‌اکنون به صورت پنهان و آشکار بخشی از خاک سوریه را تجزیه کرده است.

وزیر دفاع اسرائیل، یسرائیل کاتس، به‌تازگی اظهار کرده بود هر تلاشی از سوی نیروهای رژیم سوریه برای تمرکز در منطقه امنیتی جنوب سوریه با آتش پاسخ داده خواهد شد. نتانیاهو نیز پیش‌تر اعلام کرده بود که خواستار ایجاد منطقه‌ای عاری از سلاح در جنوب سوریه است و گفته بود اجازه نخواهیم داد ارتش سوریه به این مناطق وارد شود و افزوده بود که هیچ تهدیدی را علیه شهروندان طایفه دروز در جنوب سوریه نخواهیم پذیرفت.

در‌صورتی‌که این اقدام جدید اسرائیل با هدف گروکشی برای عادی‌سازی روابط با حاکمیت جدید سوریه و یا پیوستن این کشور از این طریق به مذاکرات و توافق ابراهیم نباشد، جز تجزیه سوریه و ایجاد یک دولت دروزی معنی دیگری نخواهد داشت، به‌ویژه آنکه اسرائیل از سال ۱۹۶۷ اکثر تپه‌های جولان را در اختیار داشته و اقدام اخیرش بیش از آنکه ناشی از نگرانی از امنیت رژیم باشد، اقدامی تهاجمی برای توسعه‌طلبی سرزمینی به حساب می‌آید.

همچنین بنا بر گزارش رسانه‌های سوریه درگیری‌های جدیدی نیز در محله‌های شیخ مقصود و اشرفیه در حلب میان دولت موقت و کردهای ساکن این مناطق شعله‌ور شده است که در صورت توافق‌نکردن حاکمیت فعلی سوریه با کردهای سوریه نیز با چالش مواجه خواهد بود و در‌صورتی‌که در حل‌وفصل اختلافات با کردها به زور متوسل شود، این کشور شاهد ناامنی در شمال سوریه نیز خواهد بود. تداوم ناآرامی‌ها در جنوب، منطقه ساحلی و در شمال سوریه نیز دولت موقت سوریه را در ایجاد و استقرار یک دولت پایدار با دشواری زیادی روبه‌رو خواهد کرد. به نظر می‌رسد در همین راستا و وجود نگرانی‌های فزاینده دولت فعلی سوریه و هم‌پیمانان اصلی این کشور یعنی ترکیه، روس‌ها که در حال خروج از سوریه و در حال انتقال پرسنل و تجهیزات خود به لیبی بودند، بار دیگر دعوت به ماندن شدند.

بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه، در سفر خود در ۹ بهمن ۱۴۰۳ به دمشق با احمد الشرع، رئیس دولت انتقالی سوریه، یک دیدار طولانی داشت. او در این دیدار تأکید کرد که مسکو همچنان از تمامیت ارضی و حاکمیت سوریه حمایت می‌کند. در این گفت‌وگو هیئت روسی بر ضرورت حل مسائل چالشی سوریه از طریق گفت‌وگوهای فراگیر و با مشارکت همه نیروهای سیاسی و گروه‌های قومی و مذهبی تأکید کردند و در نهایت بوگدانف خاطر‌نشان کرد در این مرحله تغییری در حضور فدراسیون روسیه در سوریه وجود ندارد.

به نظر می‌رسد روس‌ها با توافق ترکیه و حتی با چراغ سبز اسرائیل برای ایجاد توازن در سوریه ماندنی شده باشند. روسیه در حمایت از رژیم اسد و دفاع از ارتش سابق سوریه اقدام نظامی نکرد و بخشی از تجهیزات و پرسنل خود را در ماه‌های پایانی ۲۰۲۴ شامل حدود هزار نفر پرسنل و شش هزار تن تجهیزات به لیبی فرستاد، پس از تغییر شرایط در سوریه دو پایگاه هوایی و دریایی در طرطوس و حمیمیم در جنوب شرقی لاذقیه همچنان در دست روسیه باقی ماند.

البته ترکیه و دیگر بازیگران عرب خاورمیانه نیز درحال‌حاضر روسیه را دشمن خود تلقی نمی‌کنند و با تغییر جهت در سوریه نیز خشم نیروهای هیئت تحریرالشام بیش از آنکه متوجه روسیه شود، علیه ایران به کار گرفته شده است.

حوادث و ناآرامی‌های اخیر در سوریه، بار دیگر نام ایران و حزب‌الله را مطرح کرد، درحالی‌که حزب‌الله به‌روشنی و قاطعانه هرگونه دخالت خود را در رخدادهای اخیر نفی کرد و آن را ادعاهای بی‌اساس دانست. سفیر جمهوری اسلامی ایران در بیروت نیز اظهار کرد که روند در سوریه به‌شدت نگران‌کننده است و باید دید که احمد الشرع چقدر می‌تواند این فضا را کنترل کند. او فرجام درگیری‌های داخلی را خوش ارزیابی نکرد و افزود امید می‌رفت که نوعی عفو عمومی داده شود و افراد فکر انتقام را فراموش کنند. سفیر ایران همچنین اظهار کرد احتمال دارد نگرانی موجود در طوایف و مذاهب سوریه به لبنان نیز منتقل شود. وزیر خارجه کشورمان نیز در دیدار با هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، در حاشیه اجلاس فوق‌العاده وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی در جده بر ضرورت همکاری و هماهنگی بیش‌ازپیش کشورهای اسلامی در مواجهه با چالش‌های پیش‌روی جهان اسلام به‌ویژه غرب آسیا تأکید کرد و با اشاره به تحولات خطرناک در حال وقوع در سوریه، مسئولیت حاکمان جدید سوریه برای صیانت از امنیت و جان همه گروه‌ها و اقشار مردم سوریه را خاطرنشان و تأکید کرد که ناامنی و بی‌ثباتی در سوریه فقط به نفع رژیم صهیونیستی است که مسلما موجب سوءاستفاده گروه‌ها و عناصر تروریستی و افراطی خواهد بود. از لحن مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان چنین برمی‌آید که جمهوری اسلامی ایران از ناامنی و درگیری‌های قومی و مذهبی در سوریه استقبال نمی‌کند و به عبارت دیگر خواهان ثبات و وحدت سرزمینی در سوریه است. قبلا وزیر امور خارجه ترکیه ایران را تلویحا به مداخله در سوریه و حمایت از کردها متهم کرده بود و گفته بود استعدادهایی که شما دارید، در دیگران نیز وجود دارد، بنابراین اگر نمی‌خواهید سنگ به پنجره شما پرتاب شود، به سمت پنجره دیگران سنگ پرتاب نکنید. او همچنین گفته بود اگر می‌خواهید با حمایت از گروهی در کشور دیگری ناراحتی ایجاد کنید، کشور دیگر نیز با حمایت از گروه دیگری در کشور شما می‌تواند ناراحتی ایجاد کند.

روشن است که ترکیه بیش از دیگران در‌حال‌حاضر از بی‌ثباتی و ناآرامی در سوریه نگران است. به‌ویژه آنکه روسیه بار دیگر جایگاهش را در سوریه تثبیت کرده است. به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی ج‌.ا‌.ا نیز باید تلاش خود را برای عادی‌سازی روابط با سوریه از طریق میانجیگری از سر گیرد، اگر‌چه در ابتدا بسیار دشوار به نظر می‌رسد. ضمن آنکه ورود جمهوری اسلامی ایران به درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی و به سود این یا آن گروه در سوریه نیز اساسا مصلحت نیست و مقبولیت منطقه‌ای ندارد، اما گمان می‌رود جهان عرب و نیز ترکیه که اکنون در سوریه با چالش‌هایی مواجه‌اند و بیم آن می‌رود در صورت بی‌تدبیری حاکمان فعلی به یک جنگ داخلی تمام‌عیار و تجزیه سوریه منجر شود، از مواضع سازنده جمهوری اسلامی ایران استقبال کنند. درحال‌حاضر رژیم اسرائیل به پشتیبانی ترامپ درصدد تحمیل طرحی در خاورمیانه است که گریبان بسیاری از کشورهای عرب و ترکیه را خواهد گرفت. به نظر می‌رسد در این طرح نه‌تنها ترکیه جایگاه تعیین‌کننده‌ای ندارد، بلکه مزاحم طرح تلقی می‌شود و اگرچه ترکیه و اسرائیل با یکدیگر خصومت منجر به رویارویی ندارند، اما با هم در رقابت برای ایجاد یک نظم منطقه‌ای درگیر هستند.

چنین به نظر می‌رسد در‌صورتی‌که شرایط بر‌اساس زیاده‌خواهی‌های ترامپ و نتانیاهو پیش رود، جهان عرب برای ایجاد توازن ناگزیر از دعوت ایران خواهد بود.

همچنان که مجبور شدند روس‌ها را در‌حالی‌که از سوریه خارج شده بودند، بار دیگر دعوت کنند. جهان عرب و منطقه غرب آسیا به‌خوبی می‌داند که ایران همچنان از نفوذ گسترده برخوردار است و تبلیغات رسانه‌ای تأثیری بر امر واقع نخواهد داشت. در‌صورتی‌که حوادث خونین و درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی در سوریه باز هم تکرار شود و نیز در‌صورتی‌که رژیم اسرائیل به تجاوزات سرزمینی خود بر ایجاد پیوند کردی-دروزی بیفزاید، عاقلانه آن خواهد بود که هم‌پیمانان سوریه در جهان عرب و به‌ویژه ترکیه، نقش ایران را در ایجاد صلح و ثبات نادیده نگیرند.


🔻روزنامه همشهری
📍 قاچاق پوشاک تیر چندشعبه بر پیکر اقتصاد
✍️ سرتیپ حسین رحیمی
صنعت منسوجات و پوشاک ازجمله صنایع مادر و صنایع پایه است که زمینه حرکت و پویایی در سایر بخش‌های اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی را نیز ایجاد می‌کند. این صنعت ازجمله پررونق‌ترین صنایع در کشورهای مختلف محسوب می‌شود؛ صنعتی که به‌دلیل اینکه مشاغل مختلف و متعددی ایجاد می‌کند و شکوفایی و رونق اقتصادی را به همراه دارد و موجب رشد تولید و اشتغال ‌می‌شود، همواره جزو صنایع مهم و اساسی هر کشوری محسوب می‌شود؛ از این‌رو کشورهایی که در حوزه تولید پوشاک سرمایه‌گذاری داشته‌اند از اقتصاد پویا و توأمان با آن از تولید و صادرات موفقی نیز برخوردارند. متأسفانه کشور ما با وجود دارا بودن پتانسیل و ظرفیت‌های موجود در این عرصه چندان موفق ظاهر نشده است؛ به‌گونه‌ای که در این حوزه شاهد وجود خلأها و کمبود‌هایی هستیم که این کمبود‌ها و خلأ‌ها متأسفانه توسط قاچاقچیان لباس، پوشاک و پارچه و منسوجات تامین می‌شود. وجود منسوجات قاچاق علاوه بر اینکه زمینه ناترازی را در حوزه‌های مختلف اقتصادی ایجاد می‌کند، با مشکلات اقتصادی‌ای که با خود همراه دارد، چالش‌ها و مشکلات فرهنگی و اجتماعی را نیز به دنبال می‌آورد؛ چراکه اشباع بازار از لباس‌های زاپ‌دار و با علائم و نشانه‌های فرهنگ‌های سایر ملل و برخی موضوعات که با فرهنگ و اعتقادات ما همخوانی و تناسبی ندارد به‌طور حتم تناسخ و خودباختگی فرهنگی یک کشور را فراهم
می‌سازد.
نباید فراموش کنیم که کالای قاچاق غالبا کالایی بنجل و فاقد استاندارد و کیفیت لازم است که مشکلات خاص خود را به همراه دارد که از این قاعده منسوجات قاچاق هم مستثنا نیست؛ چراکه پارچه‌هایی که به‌صورت قاچاق وارد کشور می‌شوند به‌دلیل عدم‌کیفیت و مرغوبیت لازم، مشکلات متعدد پوستی و... را برای مصرف‌کنندگان خود به همراه می‌آورند؛ از این‌رو منسوجات و لباس و پوشاک قاچاق توأمان با خود مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را به همراه دارند که مقابله و مبارزه با ورود البسه، پوشاک و پارچه قاچاق در حقیقت دفاع از سلامت، امنیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه است. مقابله با این پدیده شوم از اهمیت بالا و زیادی برخوردار است و از اولویت‌های جدی و اصلی پلیس امنیت اقتصادی است و بر همین اساس در سال‌جاری حدود ۳هزار و ۳۰۰نفر از سوداگران اقتصادی که در زمینه قاچاق منسوجات و همچنین قاچاق کیف و کفش فعالیت داشتند، مورد پیگرد قانونی قرار گرفتند و حدود ۲هزار و ۶۶۸میلیارد تومان منسوجات و کیف و کفش قاچاق از آنان کشف و تحویل مراجع ذیربط شد.
مقابله با پارچه و منسوجات قاچاق در حقیقت به منزله دفاع از تولید، اشتغال، خودکفایی، استقلال اقتصادی و... است و فرهنگ نه به کالای قاچاق، باید در همه ارکان و طبقات اجتماعی نهادینه شود؛ چراکه عدم‌استقبال و خرید کالای قاچاق در سطح عرضه نقش و سهم عمده‌ای در مقابله با پدیده قاچاق دارد؛ از این‌رو علاوه بر اینکه همه باید خود را در فراگیر شدن و تعمیم این مهم سهیم بدانند، همه دغدغه‌مندان به رونق و شکوفایی اقتصادی کشور می‌توانند با اخبار و اطلاعات خود پلیس امنیت اقتصادی را در مقابله همه‌جانبه با همه مصادیق قاچاق و کالای قاچاق مدد برسانند. همچنین ستاد خبری پلیس امنیت اقتصادی با شماره تلفن ۰۹۶۳۰۰به‌طور شبانه‌روزی آماده دریافت اخبار و اطلاعات و گزارش هموطنان درخصوص کالای قاچاق و قاچاق کالاست و همه باید با همکاری و هم‌افزایی با اقدامات ایجابی و سلبی در رشد و شکوفایی کشورمان شریک و سهیم باشیم.
در سال‌جاری حدود ۳هزار و ۳۰۰نفر از سوداگران اقتصادی که در زمینه قاچاق منسوجات و همچنین قاچاق کیف و کفش فعالیت داشتند، مورد پیگرد قانونی قرار گرفتند و حدود ۲هزار و ۶۶۸میلیارد تومان منسوجات و کیف و کفش قاچاق از آنان کشف و تحویل مراجع ذیربط شد.


🔻روزنامه ابتکار
📍 چه گذشت و چه خواهد شد؟
✍️ محمدعلی وکیلی
به آخرین نفس‌های سال رسیده‌ایم. سال ۱۴۰۳ پر از چالش‌ها و تلخی‌ها بود که در کنار برخی دستاوردها، تأثیرات عمیقی بر جامعه و سیاست کشور گذاشت. یکی از مهم‌ترین وقایع تلخ این سال، سقوط هلی‌کوپتر حامل آقای سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور وقت ایران، بود که منجر به فقدان ایشان و تعدادی از همراهان‌شان شد.
در کنار این حادثه، با چالش‌های اقتصادی جدی نیز مواجه بودیم. تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات معیشتی همچنان فشار زیادی بر مردم وارد می‌کرد. تحریم‌های بین‌المللی و نوسانات قیمت نفت نیز به این مشکلات دامن می‌زد.
سالی که گذشت، رونمایی از انواع ناترازی‌ها بود.
۱. ناترازی بودجه
دولت در سال ۱۴۰۳ با کسری بودجه قابل‌توجهی مواجه بود. این کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی به دلیل تحریم‌ها و کاهش صادرات نفت بود. از سوی دیگر، هزینه‌های جاری دولت، از جمله پرداخت یارانه‌ها، حقوق کارمندان و هزینه‌های پروژه‌های عمرانی، افزایش یافته بود. برای جبران این کسری، دولت به روش‌هایی مانند استقراض از بانک مرکزی، افزایش پایه پولی و فروش اوراق بدهی روی آورد که این اقدامات به نوبه خود باعث افزایش نقدینگی و تورم در اقتصاد شد.
۲. ناترازی در تراز پرداخت‌ها
تراز پرداخت‌های ایران در این سال با عدم تعادل مواجه بود. کاهش درآمدهای نفتی و محدودیت‌های تجاری ناشی از تحریم‌ها باعث کاهش ورود ارز به کشور شد. از سوی دیگر، نیاز به واردات کالاهای اساسی و واسطه‌ای باعث افزایش تقاضا برای ارز شد. این عدم تعادل بین عرضه و تقاضای ارز، فشار زیادی بر بازار ارز وارد کرد و باعث کاهش ارزش پول ملی (ریال) در برابر ارزهای خارجی شد.
۳. ناترازی در بخش بانکی
بخش بانکی ایران در سال ۱۴۰۳ با مشکلات ساختاری مواجه بود. حجم بالای بدهی‌های معوق، ناترازی بین دارایی‌ها و بدهی‌های بانک‌ها و سیاست‌های نادرست اعطای تسهیلات باعث شد تا بسیاری از بانک‌ها با مشکلات نقدینگی مواجه شوند. این ناترازی در بخش بانکی، توانایی بانک‌ها برای تأمین نیازهای مالی بخش‌های تولیدی و اقتصادی را کاهش داد و به رکود اقتصادی دامن زد.
۴. ناترازی در بخش انرژی
ایران با وجود داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز، در سال ۱۴۰۳ با ناترازی در بخش انرژی مواجه بود. مصرف بالای انرژی در داخل کشور، یارانه‌های سنگین و عدم سرمایه‌گذاری کافی در بخش‌های بالادستی و پایین‌دستی صنعت نفت و گاز و برق باعث شد تا ایران نتواند به طور کامل از ظرفیت‌های خود در این بخش استفاده کند. این ناترازی باعث کاهش صادرات انرژی، کاهش تولید و کاهش درآمدهای ارزی شد.
تحولات حوزه سیاسی سال ۱۴۰۳
سال ۱۴۰۳ شروع کار مجلس دوازدهم و دولت چهاردهم بود. فضای سیاسی ایران با تغییر دولت، تغییرات زیادی داشت. دولت دکتر پزشکیان با شعار «وفاق» در داخل و کاهش تنش در خارج مستقر شد. اما شروع کار دولت با حوادث سهمگین و غمگین همراه شد. ترور اسماعیل هنیه در روز تحلیف، شهادت سید حسن نصرالله، سقوط دولت اسد، پیروزی ترامپ و سیاست تهاجمی‌اش و ارسال نامه به ایران در خصوص «یا مذاکره یا فشار حداکثری!» رخدادهای پی‌درپی عرصه بین‌الملل را متحول ساخته است و کار دولت چهاردهم را در مقیاس ناترازی‌های داخلی سخت کرده است.
اما یکی از محاسن دولت کنونی این است که شخص آقای پزشکیان در منظومه اعتماد نظام قرار دارد و این امید ایجاد شده است تا از رهگذر شعار وفاق، قدمی در جهت حل ابربحران‌های کشور و تغییر و اصلاح برخی سیاست‌ها در سال ۱۴۰۴ برداشته شود.
سال ۱۴۰۴ مطابق سند چشم‌انداز، بنا بود سال جشن رسیدن به سکوهای اول جهانی و منطقه‌ای باشد، ولی به دلایل مختلف سال حسرت و البته امید به گره‌گشایی خواهد بود.


🔻روزنامه ایران
📍 ما از مطالبات ملت دست برنمی‌داریم
✍️ فاطمه مهاجرانی
در واپسین روزهای سالی به سر می‌بریم که بسیار سخت و پرتنش بود. سالی که با تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران و سپس اجرای عملیات «وعده صادق یک» از سوی نیروهای مسلح کشورمان آغاز شد و در ادامه حوادث بزرگی را به دنبال داشت.
باید یادی کنیم از شهید سیدابراهیم رئیسی که به راستی همانگونه که خودش دوست داشت و می‌پسندید، در حال خدمت به مردم از این جهان رخت بربست و این توفیق بزرگی است که خداوند می‌تواند نصیب افراد کند.
سالی که گذشت، با آغاز به کار دولت چهاردهم همراه بود، آغازی که از همان ساعت‌های اول پرتنش بود. فراموش نکردیم که تنها چند ساعت بعد از مراسم تحلیف رئیس‌جمهوری در مجلس شورای اسلامی، میهمان رسمی و بین‌المللی ما را به شهادت رساندند. فراموش نکردیم ایران با چه وضعیتی در ماه‌های ابتدایی فعالیت این دولت مواجه بود. شهادت سیدمقاومت شهید سیدحسن نصرالله، حمله تروریستی پیجری به هزاران نفر از اعضای حزب‌الله لبنان، انجام عملیات پهپادی و موشکی «وعده صادق ۲» و در میان همه اینها، نگرانی مردم از آینده، بار سنگینی بود که همه این ماه‌ها به دوش اعضای دولت بود.
در تمام این مدت تلاش کردیم به مردم نشان دهیم با آنان صادق هستیم. نشان دهیم که صدای آنان را در همه موارد می‌شنویم، صدای همه افراد از همه جریان‌ها. چه آنان که مخالف دولت بودند و چه آنان که از موضع مدافعان دولت، مطالباتی داشتند. هیچ کجا را نمی‌توان یافت که نشان دهد دولت نسبت به وقایعی که در متن جامعه می‌گذرد، بی‌تفاوت است. ممکن است در برخی موارد نتوانسته باشیم موفق عمل کنیم، اما دست‌کم نشان دادیم که نسبت به مسائل و مشکلات ملت بی‌تفاوت نیستیم. انتظار مجموعه دولت این است که ملت بداند و درک کند که دولت از خود آنان است. دولت درد آنان را می‌فهمد و برای رفع این مشکلات تلاش می‌کند. انتظار داریم ملت بداند ما برای حل مشکلات آنان تلاش می‌کنیم، حتی اگر تلاشمان موفقیت‌آمیز نباشد.
در عین حال لازم است به یاد داشته باشیم به این دلیل که کشور به آن صورت خاص وارد انتخابات شد، دولت شکل گرفته پس از آن انتخابات هم، برای هماهنگی در داخل و خارج به زمان بیشتری نیاز داشت. از همین رو به سال آینده بیشتر امیدواریم. به این دلیل که در دولت تلاش می‌کنیم با مجموعه‌ای منسجم‌تر، هماهنگی بیشتر و عزم و اراده‌ای بالاتر به‌سراغ مشکلات برویم.
کارنامه ما در همین مدت نشان داده است که دست از مطالباتی که ملت به دنبال آنان است برنمی‌داریم. چه در زمینه فشارها برای ابلاغ برخی قوانین باشد، چه در مسأله رفع فیلترینگ یا حل مشکلات بین‌المللی کشور.
ما از دورانی آمده‌ایم که خالص‌سازی معیار اصلی بود، نه گفت‌وگو، همراهی یا وفاق. پس از چنان شرایطی، کاشته شدن بذر امید را باید قدر دانست و در سال پیش رو آن را به نهالی قدرتمند بدل کرد.


🔻روزنامه رسالت
📍 پاسخ قطعی و حتمی
✍️ محمدکاظم انبارلویی
۱- امام خامنه‌ای در دیدار هزاران نفر از دانشجویان، موضع جمهوری اسلامی را در برابر قلدری‌های ترامپ و پاسخ به تهدیدهای نظامی آمریکا فرمودند:
«پاسخ به حرکت غلط آمریکا حتمی و قاطع خواهد بود.»
این پاسخ دو وجه نظامی و سیاسی دارد. در وجه سیاسی آن معظم‌له فرمودند:
- مذاکره با آمریکا گره تحریم‌ها را باز نمی‌کند، کورتر می‌کند.
- وقتی می‌دانیم به تعهدات عمل نمی‌کنند چرا مذاکره کنیم.
- هدف آمریکا از مذاکره فریب افکار عمومی است.
امام خامنه‌ای به طور مشخص در مورد حمله نظامی آمریکا فرمودند:
- تهدید به نظامی‌گری غیرعاقلانه است.
- تهدید به زدن ضربه یک طرفه نیست. ایران قادر است ضربه متقابل وارد کند و قطعا این کار را خواهد کرد.
- ما دنبال جنگ نیستیم اما اگر اقدامی کنند قاطعانه پاسخ خواهیم داد.
۲- بالاخره نامه ترامپ توسط انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات توسط عراقچی دریافت شد. این‌که محتوای نامه چیست؟
قبلا رسانه‌های صهیونیستی آن را فاش کردند. اگر روایت صهیونیست‌ها را بپذیریم یک سری تحکمات ترامپی مبنی بر عدم حمایت ایران از محور مقاومت و فراموش کردن قدرت منطقه‌ای و نوعی تضمین‌خواهی برای حیات صهیونیسم در غرب آسیا است!
ترامپ در ازای این تضمین می‌گوید؛ تحریم‌ها را کاهش می‌دهیم!
سخاوت دیپلماتیک ترامپ در این نامه موج می‌زند!
ترامپ پس از این سخاوت تهدید نظامی می‌کند و می‌گوید؛ انتخاب با شماست می‌توانید صلح یا ویرانی را بپذیرید!
اگر نپذیرید تاریخ اشتباهات شما را نخواهد بخشید!
۳- سال ۱۴۰۳ را در جایی به پایان می‌رسانیم که در این سال جمهوری اسلامی در قله توانایی‌های نظامی نشسته است. در این سال بخش‌های دیگری از زرادخانه‌های موشکی و پهپادی ایران در عمق زمین برای تغییر در محاسبات غلط دشمن رونمایی شد.
سالی که در تاریخ ایران، منطقه و جهان شکست امنیتی و نظامی از همه مهمتر راهبردی رژیم صهیونیستی با پذیرش آتش‌بس با حماس و حزب‌الله رونمایی شد.
ترامپ فکر می‌کند کار با «بزن دررو» تمام می‌شود. اما سنتکام به او گفته است کار به این آسانی نیست. ناظران نظامی جهان می‌گویند: آمریکایی‌ها اگر غلطی بکنند در همان دقایق اولیه نبرد، ترامپ نمی‌تواند جنازه تفنگداران آمریکایی روی زمین در پایگاه‌های نظامی و در عمق آب‌های خلیج فارس و روی ناوها را جمع کند.
آتش‌بس هم در کار نخواهد بود که این فرصت را پیدا کند. از سوی دیگر برآورد دستگاه‌های نظامی و امنیتی صهیونیستی هم آن است که در دقایق اولیه نبرد چیزی از حیفا و تل‌آویو باقی نخواهد ماند. برای همین ایران زمان تست وعده صادق ۳
را به تأخیر انداخته است!
۴- ما در مذاکرات برجام روی دو مفهوم «لغو» و «تعلیق» تحریم‌ها دعوا داشتیم. اشتهای ترامپ عبور از این دو کلمه است می‌گوید؛ «کاهش تحریم‌ها» حد این کاهش را هم تعیین نمی‌کند. وعده نسیه کاهش تحریم‌ها یک کلاهبرداری دیپلماتیک است که مفتضح‌تر از بازی «لغو» و «تعلیق» در پیمان برجام است.
۵- تهدید نظامی ترامپ یک بلوف است. به دو دلیل، اول آنکه اگر او اهل رزم بود جنگ اوکراین را ادامه می‌داد و سخاوتمندانه ۲۰ درصد خاک اوکراین را به پوتین نمی‌بخشید. اگر او اهل جنگ بود جنگ رژیم صهیونیستی علیه حماس و حزب‌الله و محور مقاومت ادامه پیدا می‌کرد. همه می‌دانند ترامپ سوسول‌تر از آن است که یک جنگ تازه‌ای را در غرب آسیا که ابعاد او برای استراتژیست‌های آمریکا و جهان مبهم است را آغاز کند. جنگی که حداقل ۱۰ تریلیون دلار هزینه اضافه برآن ۷ تریلیون دلار جنگ عراق و افغانستان بر بودجه آمریکا تحمیل می‌کند.
علی‌رغم این تحلیل درست مردم ایران و قوای مسلح کشور آماده‌اند اگر بازیگوشی نظامی ترامپ از عالم خیال و رویا پا به میدان واقعیت گذاشت، پاسخ قطعی و حتمی داده شود. میلیون‌ها جوان ایرانی دست به ماشه آماده این پاسخگویی هستند.
۶- نامه ترامپ در دوران اول ریاست جمهوری او توسط مرحوم «آبه» نخست‌وزیر ژاپن فرستاده شد امام خامنه‌ای آن را دریافت نکرد. نامه جدید ترامپ توسط یک دیپلمات اماراتی آورده می‌شود و آن توسط وزیر خارجه دریافت می شود. در حقیقت توسط رهبری دریافت نمی‌شود یعنی چه؟! چرا ترامپ نامه رسمی را از مجاری رسمی خود یعنی سفارت سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا فرستاده نمی‌شود به این دلیل است. او در این نامه‌پراکنی نه به منافع آمریکا فکر می‌کند و نه منافع ایران، او در مقام لات‌بازی دیپلماتیک و مأمور به یک جنگ روانی برای اثرگذاری بر افکار عمومی مردم ایران و جهان در مورد مناقشات فی‌مابین است دست‌ او در ایران رو شده او با کارت‌هایی قمار می‌کند که دیگر دست او نیست.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0