کشاورزی در تصور عمومی، حوزهای «داخلی» است؛ زمین دارد، آب دارد، نیروی کار دارد. اما عدد ۱۲ میلیارد دلار روایت دیگری میسازد: بخش بزرگی از غذای امروز ایران، پیش از آنکه در مزرعه تولید شود، از مسیر ارز عبور میکند. نهادههایی مثل ذرت، کنجاله سویا و خوراک دام، قبل از اینکه به مرغداری و دامداری برسند، به صف تخصیص ارز میروند. نتیجه این وابستگی، پیوند خوردن مستقیم قیمت غذا با بازار ارز است؛ پیوندی که هر تکان ارزی را به سفره منتقل میکند.
۱۲ میلیارد دلار یعنی چه؟
این عدد اگر فقط در قالب «واردات» دیده شود، کوچک میماند. اما وقتی بازروایت شود، ابعادش روشنتر میشود. ۱۲ میلیارد دلار یعنی یکی از بزرگترین اقلام تقاضای ارز کشور، نه برای کالاهای لوکس یا سرمایهای، بلکه برای زنجیره تولید غذا. یعنی هر سال بخش مهمی از فشار بازار ارز، نه از مصرف تجملی، بلکه از شکاف ساختاری تولید در کشاورزی میآید. دلاری که میتوانست صرف سرمایهگذاری شود، صرف تأمین نهادهای میشود که اگر تولید داخلیاش تقویت میشد، اصلا به ارز نیاز نداشت.
ریشه فشار ارزی کجاست؟
فشار ارزی این عدد فقط حاصل واردات نیست؛ حاصل سالها تصمیم گیری است. سرمایهگذاری پایین در کشاورزی، بهره وری محدود، سیاستهای قیمتی ناپایدار و نبود انگیزه برای تولید نهاده در داخل، همه در دل این ۱۲ میلیارد دلار جمع شدهاند. این عدد، خلاصهای فشرده از ناترازیای است که به جای اصلاح، هر سال با ارز پوشانده شده است. ارزی که میآید تا یک مسأله ساختاری را موقتا حل کند، اما همان مسأله را برای سال بعد بزرگتر بازمیگرداند.
وقتی غذا به بازار ارز گره میخورد
وابستگی نهادهها به واردات، یک پیامد مهم دارد: غذا از یک کالای تولیدی به یک کالای ارزی تبدیل میشود. در چنین وضعی، نوسان ارز فقط مسأله معاملهگران نیست؛ مستقیما به قیمت مرغ، تخممرغ، گوشت و لبنیات منتقل میشود. عدد ۱۲ میلیارد دلار یعنی بخش مهمی از تورم غذایی ایران، پیش از آنکه در مغازه شکل بگیرد، در بازار ارز ساخته میشود.
عددِ پشت عدد
۱۲ میلیارد دلار فقط یک رقم تجاری نیست. این عدد، روایت فشردهای از اقتصاد امروز ایران است؛ اقتصادی که در آن بخشی حیاتی مثل کشاورزی، به جای آنکه تکیه گاه ثبات باشد، خودش به یکی از کانالهای فشار ارزی تبدیل شده است. هر بار که این عدد تکرار میشود، یادآوری میکند مسأله فقط کمبود ارز نیست؛ مسأله، ساختاری است که هر سال همان عدد را بازتولید میکند.
در نهایت، ۱۲ میلیارد دلار یک هشدار آرام است؛ هشداری که میگوید تا وقتی نهادهها در داخل تولید نمیشوند، هر سیاست ارزی، هر نرخ ترجیحی و هر کنترل قیمتی، فقط صورت مسأله را پاک میکند. عدد، اینبار هم جلوتر از تحلیل ایستاده و داستان خودش را گفته است.