به گزارش خودرونامه،حسن روحانی در طول هفت سالی که از ریاست جمهوری اش می گذرد، بارها در مورد خودروسازی اظهارنظر و به مسائل آن ورود کرده است. به عنوان مثال، وی در اوایل ریاست جمهوری خود و در جریان اجلاس جهانی داووس 2014، به خودروسازان جهان اعلام کرد ایران آماده فروش سهام صنعت خودرو به آنها است. رییس جمهوری طی چند هفته گذشته نیز چند بار در مورد لزوم کنترل قیمت خودرو صحبت به میان آورد و این موضوع را هم به وزیر سابق صنعت،معدن و تجارت (رضا رحمانی) گوشزد کرد و هم به حسین مدرس خیابانی سرپرست این وزارتخانه.
روحانی اما پنج شنبه گذشته نیز در مراسم بهره برداری از طرح های ملی استان ها، مثالی بهتر از خودروسازی برای تشریح اهمیت صادرات پیدا نکرد و به نوعی سایر صنایع را از دچار شدن به سرنوشت این صنعت بر حذر داشت. رییس جمهوری با بیان اینکه اگر قرار باشد جنسی را تولید کنیم و آن را (فقط) به مردم خودمان بفروشیم، می شویم "صنعت خودرو"، گفت:وقتی به مردم خودمان (خودرو) می فروشیم، امروز قیمت را بالا می بریم و کیفیت را پایین می آوریم و فردا نیز هم گران تر می کنیم و هم کم کیفیت تر. روحانی تاکید کرد:اما اگر خودروسازی 30 درصد صادرات داشته باشد، آن وقت ناچار است قیمت را متعادل کند و کیفیت را بالا ببرد.
هرچند در اصل اظهارات رییس جمهوری مبنی بر اهمیت صادرات و تاثیر زیاد آن روی کاهش قیمت و افزایش کیفیت، تردیدی نیست، اما اینکه روحانی خودروسازی را نماد گرانفروشی و ضعف کیفی معرفی می کند، جای بحث دارد. بدون شک سطح رضایت شهروندان ایرانی از خودروسازی کشور بسیار پایین بوده و این صنعت به نوعی منفور آنهاست؛ بنابراین جای دفاع چندانی از صنعت خودرو وجود ندارد. با این حال اما معرفی خودروسازی به عنوان نماد گرانفروشی و ضعف کیفی و کنایه باران کردن آن از سوی رییس جمهوری، جای تعجب دارد. در ایران، نسبت خودروسازی به دولت، به نوعی پدر پسری است، پسری که اگر رفتار و کردارش خشم و بغض جامعه را برانگیخته، در اثر تربیت پدرش بوده است. رییس جمهوری به عنوان شخص نخست دولت، به قیمت و کیفیت و خودروهای داخلی کنایه می زند، حال آنکه خودروسازی را اتفاقا سیاست های دولتی و حاکمیتی (نه فقط در دولت روحانی، بلکه در همه دولت ها) به اینجا رسانده است. صنعت خودرو ایران صد البته ضعف کیفی دارد، هزینه تولید و قیمت تمام شده اش بالاست و در حق مشتریان اجحاف می کند و بدعهدی؛ اما آیا این دولت و دولت های قبلی یکبار منصفانه حساب و کتاب کرده اند که سهم آنها و سیاست هایشان در حال و روز این روزهای خودروسازی چقدر بوده و هست؟ روزی رییس جمهوری در این کشور کنایه زد که "پراید کیلویی چند" و حالا روحانی می گوید "اگر صادرات نکنید، مثل خودروسازی گرانفروش و بی کیفیت می شوید". نه آن رییس جمهور و نه حالا روحانی، این را نگفتند و نمی گویند که خودروسازی را سیاست های دولتی به اینجا رسانده است. رییس جمهوری که می گفت "پراید کیلویی چند"، همان بود که ایران خودرو و سایپا را مجبور کرد هزاران کیلومتر آن طرف تر در کشورهایی ضعیف، سایت تولیدی بزنند و میلیون ها دلار ارز مملکت به هدر برود.
حالا روحانی نیز که سیاست قیمتگذاری دستوری خودرو با تمام قدرت در دولت وی اجرا می شود و خودروسازان مجبورند محصولات خود را زیر قیمت تمام شده بفروشند، صنعت خودرو را نماد گرانفروشی و ضعف کیفی معرفی می کند. خودروسازی ایران از ضعف مدیریت رنج می برد، درست؛ محصول گران و کم کیفیت تولید می کند، صحیح؛ صادرات ندارد و نمی تواند عرضه را با تقاضا متعادل کند، این هم درست؛ خب مگر مدیران این صنعت را دولت تعیین نمی کند؟ مگر قیمتگذاری دستوری سیاست دولت (و دولت ها) نبوده و نیست؟ مگر بخشی از پول های خودروسازان در کشورهایی مانند سنگال و ونزوئلا و سوریه قربانی اهداف سیاسی نشده است؟ نیروی مازاد در صنعت خودرو که به ضعف بهره وری و افزایش هزینه تولید منجر شده، محصول دولتی بودن آن نیست؟ اگر همه اینها هست که هست، پس دیگر تاختن دولت به خودروسازی که خود مقصر اصلی کم و کاست و عیب و ایرادهایش به حساب می آید، چیست؟ خودروسازی در ایران فرزند محبوب دولت ها بوده و هست، فرزندی که در ابتدا لوس بارش آورده اند و به جایش تصمیم گرفته و گاهی هم دست و پایش را بسته اند و حالا که مایه شرمساری شده، بر سرش می زنند.