کامران کرمی: دو هفته پس از رقص شمشیر ترامپ در ریاض و سرمستی سعودیها از به راه انداختن شوی ضد ایرانی، اختلافات شدید میان دولتهای عربی که بوی درگیری نظامی در آن نیز به مشام میرسد، زمینهها برای فروپاشی در ائتلاف عربی به رهبری عربستان را بیش از پیش فراهم ساخته است. قطع روابط چند دولت عربی با دوحه بر سر آنچه حمایت از ایران و گروههای تروریستی خوانده میشود، که پیشتر نیز در سال 2014 اتفاق افتاده بود، نقطه عطفی در روند تحولات شتابان منطقه و عمیقترین شکاف در ائتلاف و همراهی مهمترین کشورهای جهان عرب طی سالهای اخیر برای منزوی کردن تهران در منطقه است. بهزعم تحلیلگران و کارشناسان ایرانی-غربی و عربی، این شکاف که اختلافات گسترده دولتهای عربی در ارتباطات درون عربی و برون عربی بهخصوص با ایران و ترکیه را به سطح آورده است، در ارتباط با بحرانآفرینی مثلث واشنگتن، ریاض و تلآویو برای منطقه است که کاملا با نقش و حضور ایران، ارتباط و پیوند معنادار دارد. در بررسی این موضوع ضمن اشاره به فرصت و تهدید این مساله برای ایران، به استراتژی مطلوب ایران برای برخورد با این بحران نیز اشاره شده است.
1. فرصتها
در تبیین فرصتهای این مساله برای ایران در مقطع کنونی باید به موارد زیر اشاره کرد:
گسست در ائتلاف عربی علیه ایران: مهمترین فرصت ایران از مجرای پررنگتر شدن اختلافات عربستان با قطر و دولتهای عربی، ایجاد شکاف و گسست در ائتلاف عربی ضد تروریسم است که در سفر رئیسجمهوری آمریکا به ریاض، برای فشار بر تهران در دستور کار قرار گرفت. اهمیت اختلافات قطر با عربستان که میتواند منجر به تردید در ذهنیت دیگر دولتهای شرکتکننده در این ائتلاف شود، زمانی دوچندان میشود که درک کنیم نقش قطر برای موفقیت ائتلاف تحت رهبری عربستان حائز اهمیت است. چون قطر برخلاف بازیگران ضعیف اسلامی-عربی و آفریقایی مشارکتکننده در ائتلاف، بازیگری برخوردار از ابزارهای اقتصادی و سیاسی است که باعث شده تا گستره بازیگری این دولت ذرهای فراتر از ظرفیت و ژئوپلیتیک آن باشد.
شکست هیمنه عربستان: پیامد دوم، شکست هیمنه و زعامت عربستان بر دولتهای عربی است که همواره مقامات ریاض سعی در بسط آن داشتهاند. ایفای نقش برادر بزرگتر بهخصوص در شورای همکاری خلیج فارس موضوعی است که در طول حیات این شورا همواره دستورکار و هدف نهایی سعودیها بوده است. افزایش اختلافات سیاسی و دوقطبی شدن و صفبندی درون این شورا که هماکنون به عمان و کویت نیز سرایت پیدا کرده است، نشان میدهد که عربستان حتی در درون این شورا که بیشترین قرابت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را با مجموعه بازیگران آن دارد، نتوانسته است در بسط و اعمال رهبری خود موفق شود؛ بنابراین ایران میتواند از این اختلافات بهخصوص رویکرد مثبت و مسالمتجویانه کویت و عمان و همچنین تمایل قطر به بهبود روابط بیشترین استفاده را ببرد. بهخصوص که قطر همواره ایران را بخشی از راهحل منطقه میدانسته و بارها بر آن تاکید کرده است.
یارگیری از بازیگران ناراضی: سومین فرصت ایران از مجرای فعال شدن اختلافات درون عربی، یارگیری از بازیگران ناراضی و مخالف ماجراجویی عربستان در منطقه و در قبال تهران است. بازی برهم زننده دوحه این فرصت را برای ایران به وجود میآورد تا با متوازن کردن مواضع آنها با ایران بهخصوص در حمایت از گفتوگو، مذاکره و پرهیز از ماجراجویی، بتواند نظر مساعد دیگر دولتهای شرکتکننده در ائتلاف را نیز متوجه خود کند. هم اینک، عمان، کویت، پاکستان، ترکیه، لبنان و عراق هشدار دادهاند که مبادا این ائتلاف داعیههای فرقهگرایانه و ضد ایرانی داشته باشد که اگر چنین باشد راه خود را از ریاض جدا خواهند کرد.
منافع اقتصادی: جدا از مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی که در موضوع پررنگ شدن اختلافات قطر با عربستان و دولتهای عربی ایفای نقش میکند، باید به منافع اقتصادی سرشاری که در کوتاهمدت میتواند عاید ایران شود نیز اشاره کرد. نزدیک به 90 درصد منابع غذایی قطر از مرز این کشور با عربستان میگذرد که اکنون متوقف شده است. ایران میتواند جایگزینی مناسب در این زمینه ارائه دهد. در همین خصوص رئیس اتحادیه صادرکنندگان محصولات کشاورزی ایران گفته است که آمادگی داریم انواع محصولات کشاورزی و غذایی را از طریق راه آبی و ۳ بندر ایران به قطر صادر کنیم. همچنین بسته شدن مسیر هوایی دوحه به جنوب، شرق و غرب این کشور، حریم هوایی ایران را به مثابه مهمترین جایگزین مطرح میکند. قطر سالانه 165 هزار پرواز به بیش از 150 مقصد در دنیا دارد. اکنون تنها راه پرواز هواپیماهای این کشور از فراز آسمان ایران خواهد بود. از سوی دیگر، اخراج شهروندان قطری از عربستان و بحرین، فرصتی برای تهران است که به مثابه جایگزینی برای این شهروندان قطری باشد. اغلب این شهروندان توریست هستند و افزون بر گردش برای شکار به صحراهای سعودی سفر میکنند. همچنین بهدلیل اینکه قطر، ایران و روسیه بیشترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند و نوعی همکاری میان آنها متصور است، این وضعیت میتواند در یک فرآیند میانمدت در دستور کار سه کشور برای شکلدهی به یک اجماع گازی نیز منجر شود.
2. تهدیدات
فارغ از فرصتهای ذکر شده که میتواند در راستای تقویت نقش منطقهای ایران بهخصوص حمایت از فرآیند همکاری و مذاکره باشد، باید به تهدیدات احتمالیای که این بحران برای ایران بهدنبال دارد نیز در دو مورد زیر اشاره کرد:
حمایت از تروریسم: مهمترین دلیلی که باعث شده تا دولتهای عربی به سمت قطع ارتباط با دوحه پیش روند، ظاهرا «حمایت آن از تروریسم» عنوان شده است. بنابراین حمایت ایران از دوحه باعث خواهد شد تا ایران متهم به حمایت از یک کشور حامی تروریسم شود، موضوعی که آمریکا، عربستان و اسرائیل به جد بهدنبال آن هستند؛ بنابراین انداختن طعمه چرب و شیرینی چون قطر به دامان ایران همان بهانه قطعی مورد نیاز است که کمک میکند مثلث واشنگتن-ریاض-تلآویو اثبات کند، تهران حامی تروریسم است.
تقویت اتحادها علیه ایران: دومین تهدیدی که از مجرای این بحران معطوف به نقش منطقهای ایران است، تقویت اتحاد و ائتلاف عربی به رهبری عربستان با چراغ سبز آمریکا است که بنا دارد با تقویت نقش بازیگران عمده و یارگیری از بازیگران تابع، بر نقش تهران متمرکز شود. بحرانی شدن یا بحرانی کردن اوضاع در منطقه میتواند آغاز این سناریو باشد. به این معنی که مقامات آمریکا تلاش دارند تا با گسترش ناتو به سوی خلیجفارس، ترکیه و اسرائیل را به محور عربستان متصل کرده و روند عادیسازی روابط را بهدلیل خطر ایران، صورت دهند.
در این میان امارات، اردن و مصر نیز بهعنوان بازیگران تابع این محور، نقش پررنگی در مدیریت رفتار منطقهای ایران خواهند داشت.
3. استراتژی مناسب ایران کدام است؟
حال با این وضعیت، پرسش مهم این است که ایران باید چه راهبرد مناسب و منطقیای را برای مواجهه با این سناریوی در حال شکلگیری صورت دهد. در این میان دو راهبرد مناسب در فضای بحران مطرح شده که عبارتند از:
حمایت مستقیم و تمام قد: برخی تحلیلگران معتقدند ظرفیتهایی که از مجرای چنین بحرانی میتواند نصیب ایران شود، به حمایت مستقیم و تمامقد از قطر در برابر عربستان برمیگردد. در همین خصوص «حسن احمدیان» استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه معتقد است که الگوی قطع کردن روابط با هدف تغییر رفتار که به الگوی محبوب ریاض در برابر کشورهای مخالف سیاستهایش در منطقه تبدیل شده است، الگویی خطرناک برای سیاست منطقهای ایران است و به همین دلیل تهران باید از تمامی ابزارهای خود برای بیاثر کردن آن استفاده کند.
احمدیان معتقد است که هدف اعلامی ریاض به هنگام قطع کردن روابطش با ایران، تعدیل رفتار منطقهای ایران بود و در مقطع کنونی ایران باید با حمایت سیاسی و لجستیک گسترده از قطر، آن را از عقبگرد دوم که الگوی رفتاری ریاض را نهادینهتر خواهد کرد، دور کند.
بیطرفی فعال: در مقابل اما طیف وسیعی از کارشناسان و تحلیلگران مسائل منطقه معتقد به اتخاذ بیطرفی فعال هستند. توییت محمدجواد ظریف مبنیبر مذاکره بهویژه در ماه رمضان بهعنوان راهحل اصلی و پرهیز از اجبار و زور، نشان میدهد که رویکرد دستگاه دیپلماسی ایران مبتنیبر این راهبرد است. از سوی دیگر «قاسم محبعلی» مدیرکل پیشین وزارت خارجه ایران معتقد است که ورود ایران به بحران قطر و عربستان عقلانی نیست؛ چراکه این مداخله، باعث حل و فصل مسائل بین این دو میشود. «نصرتالله تاجیک» سفیر اسبق ایران در اردن نیز معتقد است که اگر در بحران اعراب خلیجفارس وارد میدان شویم، معادلات پیچیده میشود، بنابراین نباید در کنار قطر بایستیم.
از این رو باید گفت اتخاذ بیطرفی فعال، راهبردی است که ضمن پرهیز از ورود مستقیم به درگیری و بحران که میتواند تهدیدات جدی بر نقش ایران بهخصوص در حیاط خلوت عربستان داشته باشد، اما همزمان میتواند فرصتهای ناشی از این بحران و شکاف را از مجرای یک دیپلماسی فعال و متوازن، نصیب ایران کند. بهخصوص که تجربه موفق این نوع دیپلماسی در اشغال افغانستان 2001 و عراق 2003 تجربه و نمایانگر شده است.
مطالب مرتبط