شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 9:16:54 PM

کسانی که سیاست دلار ۴۲۰۰ تومانی را مصوب کردند و نظام ارزی را برای مدتی مبتنی بر آن ساختند، معتقد بودند از علم اقتصاد آگاهی دارند و مبانی آن را می‌دانند، اما در عین حال بر این باور بودند که شرایط اقتصادی ایران به گونه‌ای است که نمی‌توان از یافته‌های علم اقتصاد در آن استفاده کرد. اما نگاهی به این سیاست و ادله توجیهی مدافعان نشان می‌دهد طراحان در مفاهیم اولیه علم اقتصاد دچار سوءتفاهم بودند.
دلار ۴۲۰۰ تومانی و سواد اقتصادی

یکی از مفاهیم اولیه و پایه در علم اقتصاد، تقاضاست. در هر کتابی در علم اقتصاد، گفته می‌شود که تقاضا عبارت است از مقداری از کالایی خاص که افراد با پرداختن قیمتی معین حاضرند آن را به‌دست آورند و بلافاصله توضیح داده می‌شود که منظور از تقاضا، آن چیزی نیست که افراد دوست دارند به دست آورند یا آرزو می‌کنند داشته باشند. از این روست که میزان تقاضا، تابع قیمت است. هر چقدر قیمت کالایی بیشتر شود، تقاضا برای به‌دست آوردن آن کمتر می‌شود و به هر اندازه که قیمت کالایی کمتر شود، تقاضا برای به‌دست آوردن آن بیشتر می‌شود. (البته حساسیت تقاضا نسبت به قیمت، همواره به یک میزان نیست و در علم اقتصاد، از جزئیات این رابطه به تفصیل بحث می‌شود).

طراحان ایده دلار ۴۲۰۰ تومانی بر این باور بودند که عرضه و تقاضای دلار در جامعه مشخص است و میزان عرضه دلار، بیش از میزان تقاضای آن است. بنابراین دولت می‌تواند به سادگی و با تامین ارز برای کلیه نیازهای واقعی، از ایجاد بحران در نظام ارزی کشور جلوگیری کند. آنها به این نکته توجه نداشتند که تقاضا، تابع قیمت است و اگر دولت قیمت دلار را پایین‌تر از قیمت بازاری آن تعیین کند، تقاضای دلار افزایش خواهد یافت و به حدی خواهد رسید که دولت نمی‌تواند به این تقاضا پاسخ بدهد. در عمل هم همین اتفاق افتاد و پس از اعلام سیاست ارزی ۴۲۰۰ تومانی، تقاضای ارز و میزان ثبت سفارش‌ها تا حد بی‌سابقه‌ای افزایش یافت؛ به گونه‌ای که چند ماه بعد دولت ناچار شد از سیاست مزبور عقب‌نشینی کند و نرخ بازار را به رسمیت بشناسد. با این حال، سیاست ارزی ۴۲۰۰ تومانی تا آن زمان خسارات زیادی را به جامعه و مردم وارد کرد.

برای اینکه دیگر چنین اشتباهاتی پیش نیاید و دولتمردان، جامعه و اقتصاد را به آزمایشگاه ایده‌های نادرست و غیراقتصادی تبدیل نکنند، چه باید کرد؟ بهترین راه برای این کار، آموزش دادن اصول اولیه اقتصاد به عموم مردم است. در این صورت، اولا دولتمردان که از متن جامعه بر می‌خیزند، اعتقاد به دانش اقتصاد خواهند داشت و بر خلاف اصول آن عمل نخواهند کرد، ثانیا حتی اگر چنین کنند با نقد و تذکر مردم مواجه می‌شوند و زودتر ناچار به بازگشت به مسیر عقلانیت خواهند شد. جای تاسف دارد که به‌رغم اهمیت دانش اقتصاد، در برنامه آموزش عمومی مدارس ایران، در اکثر رشته‌های تحصیلی جایی برای اقتصاد در نظر گرفته نشده است. جامعه مدنی، مطبوعات و رسانه‌های ارتباط جمعی باید این خلأ را پر کنند و آرام آرام اما به‌طور مداوم در راستای آشنا کردن مردم با مفاهیم اولیه اقتصاد بکوشند و اطمینان داشته باشند که هر گامی که در این راه برداشته می‌شود، گامی به سوی کاهشفقر و افزایش رفاه در جامعه فردای ایران است.


امیر سلیمی

منبع: دنیای اقتصاد

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین