شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 4:59:35 AM
موسی غنی نژاد تحلیل کرد:

موسی غنی نژاد در این یادداشت مبانی ناسیونالیسم را تشریح کرده و کاربرد آن در دنیای امروز را شرح می دهد.
کاربرد ناسیونالیسم ایرانی در دنیای امروز/ لیبرال یعنی اعتقاد به آزادی فردی، حقوق بشر  و انسان جهان وطنی
اقتصادنامه: به عنوان کسی که خواننده آثار دکتر سیدجواد طباطبایی هستم دو نکته را در باب آرای وی و اهمیت آنها مایلم ذکر کنم؛ اولین نکته در باره معرفی اندیشه مدرن غربی است و نکته دوم هم به موضوع ایران و مفهوم «جدید در قدیم» مربوط می شود. اگر کتاب هایی را که ایرانیان در شرح اندیشه های متفکرین مدرن غربی در زمینه فلسفه سیاسی یا اندیشه فلسفی صرف نوشته اند بررسی کنید، شاید به مهم ترین اثری که بر می خورید کتاب زنده یاد محمدعلی فروغی «سیر حکمت در اروپا» است. این کتاب در نوع خود و در زمانه خود بسیار مهم و بی بدیل بود. حال اگر شما این کتاب را با آثاری که سید جواد طباطبایی در سالها اخیر در معرفی اندیشه غربی در ایران نوشته مقایسه کنید متوجه عظمت کاری که طباطبایی انجام داده خواهید شد. 
البته انصافا امکانات دسترسی به منابع در زمانه فروغی با این زمانه قابل مقایسه نیست، اما در هر صورت ابعاد و عمق کاری که انجام گرفته تفاوت بسیار دارد. یعنی آنچه اکنون در ایران در رابطه با اندیشه سیاسی غرب یا اندیشه فلسفی غرب از تالیفات طباطبایی میتوانیم یاد بگیریم هم سطح گسترده تری دارد و هم عمق بیشتری. و شاید مهم تر از همه اینکه برخی آرای طباطبایی در این خصوص در مقام اجتهاد قرار دارد. به نظر من این نکته ای فوق العاده مهم است و من شخصا نکات بسیار مهمی را در رابطه با اندیشه غربی از این آثار یاد گرفته ام.
نکته دوم بحث ایران است که از جنبه هایی تازگی بسیار دارد. طباطبایی در این رابطه مفهوم «جدید در قدیم» را مطرح کرده که سخن کاملا بدیعی است. آنچه وی در ارتباط با ایران  و ملیت در ایران عنوان کرده تئوری جدیدی نه تنها در سطح کشور یا منطقه ما بلکه در سطح جهانی است. نظریات این متفکر ایرانی درباره ملیت یا آگاهی ملی در ایران تکرار مکررات غربیان در باره ناسیونالیسم به سیاق متعارف نیست. آنچه طباطبایی تحت پارادیم «جدید در قدیم» مطرح میکند، کاملا تازه است.
ما در اندیشه وی با نوع جدیدی از مفهوم ملیت و آگاهی مواجه هستیم که شما آن را در اندیشه غربی پیدا نمی‌کنید. مفهوم ملیت و تکوین آن در غرب با آنچه طباطبایی در مورد ایران از آن سخن می گوید یکی نیست. به عقده وی ایران و ملت در ایران واقعیتی مقدم بر مفهوم ملت به معنای متعارف امروزی بر گرفته از غرب و رایج در ایران داشته است. تلاش سترگ او در این سالها روی توضیح این مفهوم جدید متمرکز بوده است. 
نکته ای را هم بد نیست اینجا یادآوری کنم. آزدی فردی خیلی مهم است و همه ما طرفدار آزادی فردی هستیم. درست یا غلط معروف شده که ما آزادیخواه یا لیبرال هستیم. لیبرال یعنی کسی که به آزادی فردی، حقوق بشر و انسان به مفهوم فراملیتی و جهان وطنی اعتقاد دارد. ولی جهان وطنی به عقیده من در درجه اول مفهومی حقوقی، اقتصادی است و نهایتا در وضعیتی آرمانی در آینده دور ممکن است واقعیت سیاسی هم پیدا کند.
اما به لحاظ فرهنگی و تعینات عقیدتی و ارزشی سخن گفتن از جهان وطنی بی معنا است. گزاره «ایران همین جاست که ایستاده ایم» بسیار زیبا و گویا است. هیچ فردی بدون تعینات فرهنگی مشخص وجود ندارد. انسان موجود فکری و فرهنگی است. انسان بدون تعلقات فرهنگی، اعتقادی، ارزشی اصلا وجود ندارد. اتفاقا اعتقاد به حقوق، آزادی و ارزشهای فردی جهان شمول زمانی معنا دارد که این تعلقات به رسمیت شناخته شود. 
من آن سخن معروف هایک را یاد آوری میکنم که : فردگرایی یک تئوری اجتماعی است. فرد را در رابطه با انسانهای دیگر یعنی در اجتماع می توانیم تعریف ‌کنیم. فرد بیرون اجتماع معنی ندارد و فرد در داخل اجتماع دارای تعینات و تعلقات فرهنگی و تاریخی است. بنابراین بحث ایران که در اینجا مطرح شده، در حقیقت بیان کننده واقعیت هستی شناسانه ما است که ریشه در گذشته های دور دارد. من وقتی می گویم ایرانی ام در حقیقت اشاره به این واقعیت دارم. ایرانی بودن نافی جهان وطنی به معنای برابری حقوقی انسانها نیست.
بحث هایی که من در رابطه با انتقاد از ناسیونالیسم در ایران انجام داده ام و هنوز به آن اعتقاد دارم ناظر بر مفهومی رمانتیک از ناسیونالیسم و به معنی دقیق کلمه وارداتی است و ربطی به آن مفهوم از ایران یا ملیت که طباطبایی از آن سخن می گوید ندارد. ناسیونالیسم ایرانی یا ناسیونالیسم در ایران مانند سوسیالیسم ایدولوژی وارداتی عقب مانده ای است که عده ای آن را به دکان دونبشی برای کاسبی سیاسی و کسب قدرت تبدیل کرده اند. موضوع مورد بحث طباطبایی مرزبندی روشنی با این گونه ایدولوژی های خادم کاسبی سیاسی برای رسیدن به قدرت دارد.
من معتقدم پژوهش سترگ این متفکر برجسته درباره ایران را نباید به دعوا های سیاسی ایدولوژی زده ربط داد. امیدوارم مباحث نظری مهم و عمیق وی در باره ایران، از سوی طرفداران و منتقدان وی، به موضوعات محقر روزمره و دعواهای نزدیک بینانه قدرت فرو کاسته نشود. در پایان به این نکته هم باید اشاره کرد که واقعیت دنیای سیاسی امروز خواه نا خواه متشکل از واحدهای سیاسی به نام ملت-دولت ها است؛ عمده روابط میان انسانها در سطح جهانی ناگزیر در این چارچوب امکان پذیر است.
از این رو، سرنوشت افراد به منافع واحد های سیاسی ذیربط یا به اصطلاح منافع ملی هر کشور گره خورده است. به این ترتیب به اهمیت بی بدیل طرح موضوع ایران میتوان پی برد. ایران در حقیقت ریشه قوام دهنده منافع ملی و ضامن بقا و سرنوشت شهروندان این مرز و بوم در دنیای پر تلاطم و خطر خیز امروزی است.

موسی غنی نژاد

منبع: كانال موسي غني نژاد

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

آخرین عناوین