اگرچه در بهرهگیری از فرصتهای فوق و ساماندهی اوضاع داخلی موفقیتی نداشت و امروزه اقتصاد کشور بدترین شرایط چند دهه اخیر را شاهد است. از سوی دیگر این دولت را میتوان رکوردشکن خطاب کرد:
فساد گسترده و پرحجم، رشد منفی اقتصاد، کاهش ارزش پول ملی، کاهش رتبه محیط کسبوکار، افزایش شاخص فلاکت، رکود، تنگتر شدن حلقه تحریمها، مشکلات زیست محیطی، کسری بودجه بالا، کاهش شدید بودجههای عمرانی، نابسامانی فضای کسبوکار، کمبودهای صندوقهای بازنشستگی، هدررفت دلارهای ۴۲۰۰ تومانی و رانتپاشی و دهها مورد دیگر همه بیانگر رکوردها، نشیب رو به افزایش و چالشهای بزرگ پیشروی اقتصاد ایران است. بازگشت به الگوهای مردود اقتصادی نظیر تلاش برای تشکیل دوباره وزارت بازرگانی و ایجاد وزارت گردشگری، همزمان با کسری بودجه شدید دولت و بدون افزایش کارآیی، از اقدامات غیرقابل درک دولت در میانه این همه معضلات است. نحوه تعامل دولت با قوه مقننه نیز تاملبرانگیز است. اعمال نفوذ نمایندگان در عزل و نصبها و موضوعات اقتصادی از مشکلات دیگر دولت است که خودکرده را تدبیر نیست.
نحوه مواجهه با معضل کسری بودجه نیز ضعف بنیادی و کمبود شهامت در مجموعه دولت را بیشتر آشکار ساخت که در آینده نزدیک مشکلات بیشتری را بردوش این دولت خواهد نهاد.
هرچند در ارزیابی این دولت لازم است که پیچیدگی اوضاع داخلی، فشارهای بینالمللی، محدودیتها و فشار تحریمها، مشکلات ناشی از دولت سایه، مشکلات ساختاری و دستگاه عریض و طویل دیوانسالاری ایران به یادگار مانده از دولتهای پیشین را نیز در نظر داشت، ولی دولت روحانی علاوهبر آنکه برای حل مسائل گذشته گامی بر نداشت، بلکه با بیعملی و بیتصمیمی راه را برای افزایش و پیچیدهتر شدن آنها هموار کرد که برخی اشتباهات آن را میتوان بهشرح زیر بر شمرد:
- چینش نامناسب وزرای کابینه و سهمدهی به گروههای سیاسی
- گماردن دوستان کم توان در سمتهای حساس و اصرار در حفظ آنها
- نداشتن درک درست از مسائل اقتصادی و عدم وجود تیم اقتصادی منسجم
- بیعملی و سرگردانی در اتخاذ تصمیمهای مهم
در واقع روحانی فرصت بزرگی را برای خود و کشور سوزاند. از دست دادن فرصتهای مهم بینالمللی مانند تحریم قطر توسط عربستان که بیشترین امتیازها از سوی ایران داده شد و بیشترین مزایا نصیب ترکیه شد و برخی مسائل بینالمللی دیگر را باید به لیست ناکامیهای این دولت افزود.
کشور ایران شاید با دشوارترین و پیچیدهترین دوران حیات خود روبهروست و از بد روزگار یکی از کم توانترین دولتهای این کشور در راس امور است. بهنظر میرسد این دولت در حال دفعالوقت برای رسیدن به پایان دوره است. در واقع تحریم و عدم فروش نفت اشکالات بنیادی ساختار دولت و سوءمدیریتهای جاری در آن را بیشتر آشکار ساخت و منابع لازم برای پوشاندن آنها را قطع کرد. گمان میرود حتی با رفع تحریمها و برقراری مجدد فروش نفت، مشکلات ما به سامان نخواهد رسید و لازم است فکر اساسی در این زمینه صورت گیرد.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد