شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 12:35:10 PM

روزنامه دنیای اقتصاد

فرصت پساشوک برای اصلاحات

علی میرزاخانی

 اگرچه شوک‌های اقتصادی بعضا بسیار مخرب و ویرانگرند اما برخی از اقتصاددانان، فضای اقتصادی پس از شوک را قابل تبدیل به یک فرصت بزرگ برای اصلاحات اقتصادی می‌دانند. در مقابل، برخی دیگر از اقتصاددانان با اشاره به ...

... تخریب‌های اقتصادی و اجتماعی شوک‌ها، معتقد به جراحی اقتصاد در مقابل چالش‌ها و ابرچالش‌ها هستند. تمامی مباحث مربوط به ابرچالش‌ها در فضای «پسابرجام تا خروج ترامپ از برجام» برای این بود که بتوان اقتصاد ایران را با جراحی‌های هوشمندانه به سلامت از کنار ابرچالش‌ها عبور داد؛ اما به هر حال گویا تقدیر چیز دیگری بود و شوک ناشی از ابرچالش‌ها با هم‌افزایی تحریم‌ها و سیاست‌های غلط بر اقتصاد ایران تحمیل شد.

شاهد مدعای اقتصاددانانی که معتقدند می‌توان فضای پس از شوک را به فرصتی برای خلق یک معجزه اقتصادی تبدیل کرد آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم است که چونان ققنوسی از خاکستر آتش جنگ برخاستند و به دو قدرت بزرگ اقتصادی نیمه دوم قرن بیستم تبدیل شدند. بر همین مبنا برخی از این گروه از اقتصاددانان تا حدی پیش رفتند که شوک‌درمانی را به عنوان شیوه‌ای برای تسریع در اصلاحات اقتصادی تجویز کنند. فارغ از درستی یا نادرستی این تجویز که خود موضوع بحث دیگری است، قابل انکار نیست که اقتصاد ایران طی سه سال گذشته شوک تحمیلی سنگینی را پشت سر گذاشت. طی این مدت، تمامی هزینه‌های شوک بر اقتصاد ایران تحمیل شده است؛ اما به دلیل عدم آمادگی در مقابل شوک تحمیلی، از مواهبی که به عنوان نتیجه شوک‌درمانی برشمرده می‌شود، محروم مانده است.

حال سوال این است که آیا فضای متفاوت ناشی از شکست فشار حداکثری را می‌توان به فرصتی برای اصلاحات بزرگ اقتصادی و خلق معجزه ایرانی تبدیل کرد؟ پاسخ بدون شک مثبت است اما بشرطها و شروطها. گام اول آن است که هیچ‌کدام از سیاست‌گذاران، تصمیم‌گیران و افراد اثرگذار در زمین بدخواهان این مرز و بوم بازی نکنند. تروریسم اقتصادی آمریکا در عصر ترامپ، چندان تفاوتی با سلاح کشتار جمعی نداشت و تمامی مردم و موجودیت ایران را نشانه رفته بود و اکنون که در سایه الطاف خفیه الهی، مهر شکستی مفتضحانه بر پیشانی سرتروریست این جنگ ناجوانمردانه خورده است، باید ابزارهای تقویت سلاح تحریم را از کار انداخت و سپس با یک دیپلماسی هوشمندانه مانع از شکل‌گیری اتحاد پیشابرجام علیه مردم ایران شد.

 

نباید فراموش کرد که مهم‌ترین هدف تحریم یعنی دلاریزه کردن اقتصاد ایران با تحریک انتظارات تورمی تحقق نیافت؛ اما ضمنا نباید از شکست آن یاغی آنچنان سرمست شد که فراموش شود جنگ هنوز پایان نیافته است.

 کانون جنگ اگرچه خواه ناخواه به میدان دیپلماسی انتقال می‌یابد؛ اما مهم‌ترین پشتوانه دیپلمات‌های ایرانی برای جنگ در این میدان، ثبات اقتصادی است. ثبات اقتصادی نیازمند مهار انتظارات تورمی است که چنانچه اهل سیاست دخالت نکنند، می‌توان امیدوار بود که این مهم امکان‌پذیر است. رذیلانه‌ترین ابزار تحریم‌کنندگان، ذی‌نفع کردن اکثریت مردم در انتظارات تورمی و به کار انداختن یک چرخه رذیلت برای بزرگ‌تر کردن دایره کاسبان تحریم بود که متاسفانه با برخی از اشتباهات در سیاست‌های اقتصادی، نشانه‌های موفقیت نسبی این هدف در نیمه اول سال در برخی بازارها مشاهده شد تا حدی که تداوم ریاست‌جمهوری ترامپ برای برخی از ناآگاهان به آرزویی تبدیل شد که شرمی از بیان آن نداشتند؛ اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. بنابراین تردید نباید کرد که هرگونه تحریک انتظارات تورمی به مثابه تقویت سلاح تحریم است که تنها راه مقابله با آن، فرماندهی واحد‌ میدان جدید جنگ در حوزه دیپلماسی است. همزمان، باید با حرکت ضربتی، همه موانع ارتباط اقتصادی با خارج که ریشه در تصمیمات داخلی دارند به سرعت برچیده شوند.

گام دوم، ضرورت یک اعتراف بزرگ درخصوص ریشه‌های ابرچالش‌ها و علل شوک ناشی از همزمانی تحریم‌ها و این ابرچالش‌هاست. سیاست‌گذاران باید بدون هیچ تعارفی بپذیرند که طی نیم قرن اخیر در مواجهه با تمامی چالش‌های اقتصادی به جای حل مساله، مبادرت به پاک کردن صورت مساله با دلارهای نفتی کرده‌اند. این الگوی رفتاری مشترک باعث تولد ابرچالش‌ها از دل چالش‌ها شده است که با تلنگر تحریم و غیبت دلارهای نفتی (پاک‌کن صورت مساله)، همه این ابرچالش‌ها همزمان بر سر اقتصاد ایران آوار شدند. بنابراین، تبدیل مقطع پساشوک به فرصت اگرچه در گرو اصلاحات ریشه‌ای و متکی بر مبانی علمی است، اما رفع تحریم‌ها هم می‌تواند علاوه بر تخفیف عوارض اصلاحات، اهرم لازم برای پایدارسازی دستاوردها و پشتوانه مالی اصلاحات اقتصادی بدون تکیه بر منابع خارجی را فراهم کند. بنابراین پیشبرد همزمان امور در هر دو جبهه اصلاحات اقتصادی و دیپلماسی، ضرورتی غیرقابل انکار است؛ چرا که توسعه صنعتی بدون فتح بازارهای جهانی غیرممکن است؛ اگرچه آغاز اصلاحات را نباید معطل رفع کامل تحریم‌ها کرد.

گام سوم، تدوین یک چارچوب فکری منسجم برای پی‌ریزی همه سیاست‌های اقتصادی در داخل این چارچوب است؛ به‌گونه‌ای‌که هرگونه تضاد بین سیاست‌ها منتفی و همه اقدامات، اجزای یک منظومه واحد باشند. بدون این چارچوب و پارادایم فکری که در ادبیات اقتصادی ذیل مبحث لنگر اقتصادی به آن پرداخته می‌شود، خلق معجزه اقتصادی محال است و هیچ کشوری بدون اتکا به این لنگر از تله فقر خارج نشده است. این بحث را پی خواهیم گرفت.

 

 

روزنامه اعتماد

مثلث رفع تحریم، اتکا به خویش، گفت‌وگوی داخلی

علی صارمیان

اگر رهبری برای کسانی که در نظام در قوای مختلف، شاکله حکمرانی را تشکیل می‌دهند، حجت و برهان مسیر در پیش است، به نظر می‌رسد سه عنوان و تابلو برای همه آنان در جلسه رهبری با دیدار‌کنندگان برای راه آینده نظام رونمایی شد.  اول اینکه بالاخره به صراحت بیان شد که تحریم‌ها مقدس نیست. اگر بتوان آنها را برطرف کرد حتی یک ساعت هم تعلل جایز نیست. این اولین پیام رهبری در دیدار با هیات برگزارکنندگان سالگرد شهید سلیمانی بود.  تحریم به معنای حرام بودن معامله با ایران، امری استکباری و ظلمی متکبرانه است که در جهت مقابله با رشد ایران نوشته و اعمال شده است.  لذا این تبیین از سوی رهبری، نگرش‌های خودتحریمی و بستن دریچه‌های تعامل را اصلاح می‌کند. نظر دوم رهبری در مورد خوداتکایی است. خوداتکایی از منظر استقلال کشور از بیگانه امری ارزشمند است. محبوبیت شخصیت‌های ملی چون امیرکبیر و مرحوم مصدق به خاطر اتکا به درون و استغنا از بیگانه است. گرچه هنوز مدل توسعه در ایران بومی نشده و تحریم‌ها و فقدان دربرگیری سرمایه اجتماعی و مدیریت ناهنجار منابع، توسعه را از یاد برده و بعضا رشد و تکثر به جای توسعه که تضمین استقلال است در نظر سیاستگذاران می‌نشیند، اما خوداتکایی فرصت اعتماد به درون است. 

خوداتکایی مدلی از نظم پویاست که به جای حذف استعداد‌ها، به کشف آنها برای جامعه‌ای مستقل کمک می‌کند.‌ آزادی ایده را در درون شکوفا می‌سازد. احساس عرق ملی را در مقابل بیگانه مهیا می‌کند و وطن‌پرستی به جای بیگانه‌پرستی می‌نشیند. خوداتکایی زندان داخلی نیست، دنیای ایرانی و سبکی دلپذیر قاطبه مردم در زیست انسانی است که ترجیحات داخلی بر تبلیغات خارجی پیروز شوند. در آن زمان می‌توان با دشمن هم بر سر مسائل مختلف بدون خدشه به استقلال گفت‌وگو کرد. خوداتکایی تصمیمی برای رفع ضعف‌هاست نه تنگنایی برای محدودیت توانایی‌ها. مدل ایرانی خوداتکایی سال‌هاست به خاطر اشتباهات راهبردی و ستیزندگی بی‌حاصل داخلی، خاک می‌خورد تا آنجا که هر جناحی، دیگری را به عدم کفایت در رعایت استقلال متهم می‌سازد. اگر نتیجه مذاکرات با دنیا خوداتکایی باشد، این امر سودمند را عقل تایید می‌کند وگرنه ارجاع مشکلات داخلی به تفقد بیگانه، فقط دست اضافی به بازی سردرگم داخلی خواهد افزود.  مساله سوم گفت‌وگو است.

رهبری این مساله را خیلی روشن با مثالی ابراز می‌کند. اگر راه‌حل مشکلات گفت‌وگو است، چرا در داخل گفت‌وگو‌ها شروع نشود. عقیده رهبری این است که ساختار قانونی در صورت اجماع می‌تواند پاسخگوی بحران‌ها، مشکلات و گره‌های راه ایران باشد. این گفت‌وگو بدون به رسمیت شناختن یکدیگر و عقبه هم امکان‌ناپذیر است.

باید اصولگرایان و مجلس اصولگرایی، گفت‌وگو با دولت و جناحی که رای‌اش را نثار این دولت کرده است بنماید. دولت هم باید در گفت‌وگوهایش مجلس را در جریان برنامه و انتظاراتش قرار دهد. قوه قضاییه نیز که در مسائلی چون حقوق شهروندی یا صیانت از حقوق عامه اشتراک دارد، این گفت‌وگوها را آغاز کند.

از بخش‌های موظف به رعایت حقوق عمومی تا بخش‌های خصوصی با هم تنافر فکر و هدف دارند و راهی جز عزیمت به میز گفت‌وگوی داخلی نیست.

سطح مهم‌تر گفت‌وگو، تئوریسین‌ها، اصحاب فکر و صاحبان عقاید و اساتید صاحب کرسی در مسائل مختلفند که بعضا اختلاف رای‌شان به حدوث و قدم مسائلی منجر می‌شود که نظام را سرپل نگه می‌دارد. سطح دیگر پیوستن همه اثرگذاران در سیمای آینده کشور است که معمولا دیکته می‌کنند و گفت‌وگو برای آنها سخت است. گفت‌وگو، محقق‌کننده رفع مظالمی چون تحریم و پاگذاشتن به محوطه خوداتکایی است.

با باند و گروه و فرقه کشور ما اداره نمی‌شود‌. کشور نیاز به توان حداکثری دارد و گفت‌وگو، راه این امتیاز داخلی برای بهره‌برداری را می‌گشاید. این مثلث خیر و مبرات را سند آینده راهبری ایران کنیم.

 

 

روزنامه شرق

سخنانی برای طلیعه سیاست اصولی ایران

احمد شیرزاد. استاد دانشگاه

مسئله مهم سیاست خارجی ‌و مذاکرات هسته‌ای برای رفع تحریم‌ها که البته ‌به باور نگارنده فراتر از مسئله هسته‌ای است اما به‌هر‌حال عنوان‌ مذاکرات هسته‌ای دارد، در حال ورود به فضای جدیدی است که با انجماد چهار‌ساله دوران سیاه ترامپ، متفاوت خواهد بود. امیدوارم این تحلیل به‌عنوان ذوق‌زدگی از آغاز به کار دولت جو بایدن تلقی نشود اما به‌هر‌حال هم‌زمان با تحولاتی که در سطح ایالات متحده رخ داده، در ایران هم خروج از دوران چهار‌ساله گذشته به‌ویژه از زمان اردیبهشت 97 و خروج ترامپ از برجام، قابل مشاهده است و تحرکات جدیدی که در بخش‌های مختلف روی می‌دهد و نحوه ورود مجلس جدید به این مسئله و تصویب یک طرح برای اثرگذاری روی جریان مذاکرات، بیانگر این تغییر فضا است.

 در‌عین‌حال صاحبان تریبون و روحانیونی که معمولا در تریبون‌های در اختیار، درباره مسئله سیاست خارجی نیز سخن می‌گویند و رسانه‌های اجتماعی و البته روزنامه و رسانه‌های برخط اعم از خبرگزاری‌ها و وب‌سایت‌های خبری نیز‌ فضای پرتحرکی را ایجاد کرده‌اند. اما سخنان روز گذشته مقام معظم رهبری از جهاتی، دارای اهمیت مضاعف است.

 اشاره کردم که بعد از ناکامی ترامپ در انتخابات و فضاسازی‌های پس‌از‌آن، فضای جهانی متفاوت شده و الزامات آن دوره که از سوی مسئول تعیین راهبردهای خارجی ایران یعنی مقام معظم رهبری، با سیاست مقاومت فعال و خنثی‌کردن تحریم‌ها در‌حال پیگیری بود، احتمالا تغییراتی خواهد داشت. ایشان بارها در بالاترین سطح تنش‌ها با ایالات متحده ترامپ، تأکید داشتند که جنگ نمی‌شود اما مذاکره هم نمی‌کنیم؛ به این معنا که تاکتیک ‌عدم استقبال از تنش در عین نپذیرفتن دیکته‌کردن تیم ترامپ که توأم با عهد‌شکنی بود، در دستور کار جمهوری اسلامی قرار داشت. در آن مقطع نه دولت امکان ورود به فضای گفت‌وگو با غرب را داشت نه سایر قوا و دستگاه‌ها می‌توانستند تصویر روشنی از تحولات مشاهده کنند.

پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا و البته مواضع تیم بایدن در بازگشت به برجام، اکنون مقام معظم رهبری تأکید دارند که باید هم‌زمان بررسی امکان برداشتن تحریم‌ها در عین تأکید بر توان داخلی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها، در دستور کار باشد و با مدیریت مؤثر و کارساز، اقداماتی که به سود منافع مردم است انجام شود.

در واقع به زعم نگارنده، سیاست برداشتن تحریم یا مقابله با تحریم‌ها در یک راستاست و باید با اتکا به توان داخلی در مسیری قدم برداشت که تحریم‌ها بی‌اثر شود و این به‌طور خودکار به رفع تحریم‌ها کمک خواهد کرد. ایشان در چهار سال گذشته نیز مواضع

روشنی داشته و البته حتما در جلسات داخلی با مسئولان کشور نیز ریل‌گذاری لازم را انجام داده‌اند اما بیان قدرتمند نکات تازه در‌این‌باره در فضای خبری و رسانه‌ای در یک سخنرانی رسمی، ادامه سکانداری ایشان بر اساس مقتضیات جدید جهانی و معادلات پساترامپ را نشان می‌دهد. ایشان بر اساس تجربه سال‌های گذشته، اهمیت حفظ انسجام داخلی و شنیده‌شدن صدای واحد از ایران را مد نظر قرار داده‌اند که این امر، حتما نیازمند هماهنگی ‌کامل قوا است.

همان‌طور‌که امکان مذاکره با طرف‌های خارجی در ذهن مسئولان و فعالان سیاسی است، به طریق اولی مذاکره داخلی و رسیدن به تفاهم به‌ویژه بین مسئولان کشور و پرهیز از گفت‌وگو از طریق تریبون‌ها باید در دستور کار باشد که پیش‌نیاز حضور قدرتمند در مذاکرات خارجی است. علاوه بر اینکه دولت و قوای دیگر حتما باید به دور از ذوق‌زدگی و با طمأنینه مسئله را پیش ببرند، نه باید در مورد مسئله رفع تحریم طرف مقابل احساس کرد ما دست‌و‌پا‌بسته هستیم و نه باید برخورد غیر‌واقع‌بینانه داشت. اما مسئله مظلومیت مردم ایران و ضد‌انسانی‌بودن تحریم‌های ظالمانه باید به گوش جهانیان برسد.

جریان‌های اصولگرا و البته طیف پر‌سر‌وصدای آنان نیز باید مفهوم این سخنان مهم را درک کنند. اینجا طرف صحبت رهبری نظام، همه طرف‌ها هستند به‌ویژه آنهایی که عجله دارند و فکر می‌کنند یک مسئله غامض ۲۰‌ساله را می‌شود با ضرب‌الاجلی دو‌ماهه به نتیجه رساند و می‌خواهند به هواداران خود اعلام کنند با یک مصوبه و هشدار و ترساندن طرف مقابل، کار تمام است، لازم است پختگی سیاسی و روش درست مذاکره و چانه‌زنی را در پیش بگیرند‌. نگارنده با تجربه حضور در نهاد پارلمان، اقدام همکاران مجلس یازدهم را فاقد پختگی سیاسی می‌دانم که متأسفانه این مصوبه اکنون ابلاغ شده است. نباید دست مسئولان سیاسی برای مواجهه درست با غرب در مذاکرات بسته باشد.

 مجلس حتما حق ریل‌گذاری دارد، همان‌طور‌که طرف مقابل، مدام مصوبات ‌کنگره را به رخ می‌کشید و انگار دولت ایران باید مسئول راضی‌کردن کنگره هم باشد، مجلس ایران هم حقوقی دارد ولی ورود مجلس نباید با حرف‌ها و مواضع نسنجیده همراه شود. کشور در شرایط خطیری به سر می‌برد و دولت با دشواری بسیار زیادی در‌ حال اداره کشور با درآمدهای بسیار پایین است؛ پس نباید سمت‌و‌سوی مصوبه، تهدید علیه دولت ما باشد. یا مسئولان قضائی نباید خطاب به مسئولانی که درباره مصوبه نادرست مجلس‌ انتقاداتی دارند، دست به تهدید بزنند.

طنین سخن مقام‌ معظم رهبری این است که ما با طرف‌های دیگری مواجهیم و نباید گفت‌وگوی داخلی قوا با زبان ‌گزنده باشد و مجلس چاقوی دولت و نظام را تیز کند نه اینکه تیری را به سمت دولت پرتاب کند. به‌هر‌حال تجربه ورود مقام معظم رهبری در سطح رسمی به مسائل سیاست خارجی به همه طرف‌ها این پیام را می‌دهد که ‌کشتی‌بان، مسیر را مشاهده کرده و مسئله‌ رها‌شده نیست. ایشان معتقد است از موضع عزت، حکمت و مصلحت می‌توان از فرصت ایجاد‌شده در فضای پساترامپ استفاده کرد و البته هم‌زمان باید تحکیم فضای داخلی و صدای واحد در مذاکرات در دستور کار همه تصمیم‌گیران باشد.

 

 

روزنامه کیهان

تحریف ممنوع؛ آدرس سراب ندهید!

حسین شریعتمداری

۱- چند ماه قبل، رهبر معظم انقلاب طی سخنانی به مناسبت

عید سعید قربان تاکید کرده بودند که: « اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم نیز قطعا شکست خواهد خورد». «تحریف» حربه‌ای است که دشمنان دانا! و دوستان نادان و کم‌دان و یا واداده و آلوده، برای تغییر مسیر یک حرکت اصیل و کارساز، از «آب» به «سراب» در دست می‌گیرند. در تحریف، به جای شهر آباد، آدرس نا‌کجا‌آباد را می‌دهند. در کلام خدا (آیه ۳۹ سوره مبارکه نور) نیز اعمال کافران به سراب تشبیه شده و آمده است « وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهًْ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً ... اعمال کسانی که کفر ورزیده‌اند به سراب شبیه است که تشنه، آن را آب می‌پندارد».

۲- دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده آن شهید بزرگوار، ضمن تجلیل مثال‌زدنی و کم‌نظیری از مقام برجسته شهید سلیمانی و تاکید بر این واقعیت که شهید سلیمانی، هم قهرمان ملّت ایران و هم قهرمان امّت اسلامی است، درباره مسائل این روزها نیز به نکات کار‌سازی توصیه فرمودند، از جمله اینکه:

«به دشمن اعتماد نکنید، این توصیه‌ قطعی من است. به دشمن اعتماد نکنید. برای مسیر رفع مشکلات مردم، برای درست شدن آینده‌ کشور به وعده‌ این و آن اعتماد نکنید، این توصیه‌ به مسئولین است. این وعده‌ها وعده‌ خوبان نیست؛ وعده بَدان و اشرار است امّا آن هم از هر صد‌تایش یکی وفا نکند! دشمنی‌ها را از یاد نبرید. دشمنی کردند. دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. [البتّه] این فقط مال ترامپ نیست که حالا مثلاً فرض کنید چون ترامپ رفت، بگویند تمام شد؛ نه، آمریکای اوباما هم با شما بدی کرد، با ملّت ایران بدی کرد و سه کشور اروپایی هم همین جور. این سه کشور اروپایی نهایت بدعملی را انجام دادند و لئامت را و دورویی و نفاق را در مقابل ملّت ایران نشان دادند».

۳- رهبر معظم انقلاب در توصیه دیگری فرمودند؛

«رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی‌کردن تحریم دست ما است، غیر از این است؟ ما که نمی‌توانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است، بیشتر دنبال این باشیم. البتّه نمی‌گویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه‌ تحریم‌ها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده».

۴- توصیه‌های حضرت آقا مانند همیشه با پیوست منطقی، علمی، تجربی و بسیار بدیهی همراه است و از جمله درباره یکی از مسائل مطرح این روزها، یعنی تحریم‌ها به وضوح حاکی از آن است که؛

اولاً؛ دولت نباید برای رفع تحریم‌ها در انتظار رئیس‌جمهور جدید آمریکا بماند. اساس و شالوده تحریم‌ها در دوران اوباما ریخته شد و زیرپا گذاشتن تعهدات آمریکا هم در دوران اوبامای مؤدب دموکرات صورت گرفت، «دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. [البتّه] این فقط مال ترامپ نیست که حالا مثلاً فرض کنید چون ترامپ رفت، بگویند تمام شد».

ثانیاً؛ دشمن از تحریم‌ها به عنوان اهرم و حربه‌ای برای مقابله با ایران اسلامی استفاده می‌کند و بدیهی است هرگز از حربه‌ای که در اختیار گرفته، دست بر نمی‌دارد، چرا که دشمن است و بسیار ساده‌لوحانه است که از دشمن انتظار داشته باشید در گرماگرم جنگ (جنگ اقتصادی)، اسلحه خود (تحریم) را کنار بگذارد. بنابراین اصلی‌ترین و موثرترین راهکار آن است که اسلحه دشمن را از کار بیندازیم و به قول حضرت آقا «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی کردن تحریم دست ما است، غیر از این است؟ ما که نمی‌توانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است، بیشتر دنبال این باشیم».

ثالثا؛ سه کشور اروپایی نیز قابل اعتماد نیستند و کسانی که برای رفع تحریم‌ها به همراهی آنها دل بسته‌اند، به جای آب، آدرس سراب می‌دهند و از پاسخ به این سؤال طفره می‌روند که سه کشور اروپایی تاکنون به کدامیک از تعهدات برجامی خود عمل کرده‌اند؟! و در کدام نقطه با آمریکا علیه کشورمان همراه نبوده‌اند؟!

۵- و اما، آنچه نوشتن این وجیزه را باعث شد، زمزمه‌های برخی از غربگرایان است که از تلاش احتمالی آنها برای تحریف بیانات حکیمانه رهبری خبر می‌دهد. با اشاره به این نکته که تحریف هنگامی صورت می‌پذیرد که دست حریف در مقابل استدلال‌ها و نظرات محکم طرف مقابل، خالی است. آنها با استناد به این بخش از بیانات حضرت آقا که فرموده‌اند: «البتّه نمی‌گویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم» نتیجه می‌گیرند که حضرت ایشان مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم‌ها را نفی نکرده‌اند! و حال آنکه؛

الف- تلاش برای رفع تحریم‌ها به معنی مذاکره نیست. نادیده گرفتن تعهدات کشورمان در مقابل بدعهدی حریف و تولید داخلی اقلام تحریم‌شده و‌... از جمله راهکارهای موثر است. به عنوان مثال طرح اخیر مجلس برای لغو تحریم‌ها که کاهش تعهدات برجامی ایران محتوای اصلی آن بود، به‌اندازه‌ای اثر‌بخش است که بلافاصله پس از تصویب، مخالفت شدید آمریکا و اروپا را به دنبال داشت و متاسفانه با مخالفت غیر‌قابل توجیه و بیرون از منطق و دلیل دولت محترم نیز رو‌به‌رو شده است! و یا هنگامی که به همت مثال‌زدنی سپاه در واکنش به تحریم بنزین، دست به تولید آن زدیم نه فقط مجبور شدند تحریم بنزین را لغو کنند بلکه برای فروش آن به التماس هم افتادند.

ب- رهبر معظم انقلاب بلافاصله بعد از آنکه فرمودند «اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم»، تاکید می‌کنند که؛ «البتّه چهار سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه‌ تحریم‌ها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده». به بیان دیگر، حضرت آقا، ادامه راه قبلی را بی‌نتیجه و خسارت‌بار معرفی می‌کنند. چهار سال قبل آقای روحانی با خوش‌باوری گفته بود «امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق این توافق (برجام) در اولین روز اجرای این توافق تمامی تحریم‌ها حتی تحریم‌های تسلیحاتی، موشکی و اشاعه‌ای هم به صورتی که در قطعنامه آمده لغو خواهد شد. تمامی تحریم‌های مالی و بانکی و تمام تحریم‌های اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق»! ولی برخلاف انتظار خوش‌باورانه آقای روحانی نه فقط هیچیک از تحریم‌ها «بالمره» لغو نشد بلکه ده‌ها تحریم دیگر نیز به آن اضافه شد. کدام آدم عاقلی بازهم به مذاکره دل می‌بندد؟!

۶ - حضرت آقا به وضوح از امید بستن به آمریکا و ادامه مذاکره نهی کرده و آن را امیدی واهی معرفی می‌فرمایند. «برای درست شدن آینده کشور به وعده‌ این و آن اعتماد نکنید، این توصیه‌ به مسئولین است. این وعده‌ها وعده‌ خوبان نیست، وعده‌ بَدان و اشرار است امّا آن هم از هر صد‌تایش یکی وفا نکند! دشمنی‌ها را از یاد نبرید. دشمنی کردند. دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. [البتّه] این فقط مال ترامپ نیست که حالا مثلاً فرض کنید چون ترامپ رفت، بگویند تمام شد؛ نه، آمریکای اوباما هم با شما بدی کرد، با ملّت ایران بدی کرد».

متاسفانه برخی از دولتمردان علی‌رغم دشمنی‌های آشکار آمریکا و عهد‌شکنی‌های پی‌در‌پی آن، اظهاراتی بر زبان و قلم دارند که نشان می‌دهد هنوز از خسارت‌های فراوان مذاکره با آمریکا که تحمیل فاجعه برجام از جمله آنهاست عبرت نگرفته‌اند و اصرار دارند نظر بایدن علیه ایران اسلامی و از جمله برجام را متفاوت از ترامپ معرفی کنند! و این درحالی است که ترامپ پس از آن از برجام خارج شد که پیشنهادش برای گنجاندن صنایع موشکی و محدودیت حضور کشورمان در منطقه از سوی ایران پذیرفته نشد و اکنون بایدن باز بازگشت به برجام را مشروط به همان شرط‌هایی می‌داند که ترامپ مطرح کرده بود.

۷- و بالاخره امید است کسانی که هنوز خواب مذاکره با آمریکا را می‌بینند و به گفته شهید بزرگوارمان حاج قاسم سلیمانی

متوجه نیستند که هدف نهایی و اصلی برجام براندازی ایران اسلامی است، هشدار داد که در پی آب به سراب نروند و به قول خواجه شیراز؛

دور است سر‌ آب از این بادیه هش دار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

 

 

روزنامه اطلاعات

کار سخت دستگاه قضا

فتح الله آملی

ماجرای سرباز بابلی را حتماً شنیده‌اید. بعید می‌دانم کم و کیف آن را ندانید. یک آقای بازپرس به این خاطر که سرباز جلوی نگهبانی او را با ماسک نشناخته و خواسته او را مثل همه مردم بازرسی بدنی بکند به غرورش برخورده و زیر گوش سرباز خوابانده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. خوشبختانه پدر آن سرباز وظیفه هم آدم بی‌پشت و پناهی نبوده؛ دکتر داروساز بوده و توانسته مسأله را به فضای مجازی بکشاند تا همه از ماجرا باخبر شوند و چون به هیچ عنوان چنین مسأله‌ای قابل توجیه نیست، بلافاصله فضای رسانه‌ای به کمک حق آمد و جملگی علیه این اقدام زشت موضع گرفتند.

ستاد کل نیروهای مسلح هم پای کار آمد و دادگستری استان هم برای جمع کردن مسأله جلسه‌ای تشکیل داد و ظاهراً با دلجویی از سرباز و پدرش، طرح شکایت منتفی و مطلب به ظاهر ختم به خیر شد. آما آیا باید از این بحث گذشت؟ اگر کار به فضای مجازی نمی‌کشید و افکار عمومی از ماجرا باخبر نمی‌شد یا پدر این سرباز وظیفه خود دستی بر ‌آتش نداشت و آستین بالا نمی‌زد چه اتفاقی می‌افتاد؟ نوع برخورد ستاد کل نیروهای مسلح در پیگیری ماجرا برای دفاع از حقوق سربازان وظیفه‌ای که بندگان خدا اجباری و بدون حقوق در سرما و گرما خدمت می‌کنند و تازه به جای این که قدر ببینند گاه با چنین گردن کلفتی‌ها و تحقیرهایی هم روبرو می‌شوند،‌از یک سو و از سوی دیگر نوع برخورد دستگاه قضا برای پالایش دستگاه مهمی که نقش کاملاً برجسته و آشکاری در ایجاد احساس امنیت و عدالت و افزایش سرمایه اجتماعی نظام برعهده دارد؛ به ویژه از جنبه بازدارندگی بسیار مهم است. به ویژه آن که این اقدام از سوی فردی صورت گرفته که باید مظهر عدالت و قانون و حفاظت از حقوق شهروندی باشد و آیا با چنین روحیه کبر و تبختری می‌توان عادلانه قضاوت کرد و حق را به حقدار رساند؟ مسأله اما به هیچ‌وجه محدود به یک برخورد انتزاعی و در یک مورد خاص نیست. با یک برخورد شدید با یک فرد آن هم به خاطر پاسخ به مطالبه افکار عمومی هم مشکلی حل نمی‌شود. چرا که مبارزه با معلول است و نه علت. در دستگاه قضا قطعاً اکثریت شریفی مشغول به کارند که وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند و خدا را هماره ناظر بر اعمال خویش می‌دانند.

اما باید بپذیریم که متأسفانه بسیاری از افراد در مراجعه به دستگاه قضا نه تنها قدر و احترام نمی‌بینند بلکه به دلیل احساس قدرت بسیط‌الیدی که خواسته یا ناخواسته در بسیاری از قضات و بازپرسان و حتی کارکنان دادگاه‌ها و دادسراها به نوعی نهادینه شده دچار بغض و کینه هم می‌شوند. اخیراً با تغییرات مثبتی که بعد از ریاست آیت‌الله رئیسی در این قوه کلید زده شد البته اقداماتی در جهت حفظ بهتر حقوق شهروندان صورت گرفته و مبارزه با فساد هم در اولویت قرار گرفته است که جملگی قابل تقدیرند اما بحث بر سر کار و اقدام بسیار گسترده‌تری است که باید در زمینه حفظ حقوق شهروندی صورت پذیرد.

این‌که به متهم و شاکی اجازه داده شود که از خود دفاع کنند. اینکه قاضی به محض لب‌باز کردن شاکی یا متهم نگوید که برو سر اصل مطلب…. ساکت شو…. یک کلمه دیگر حرف بزنی حکم علیه ‌ات می‌دهم (در این مورد شاهد زنده آن خود نگارنده. حال بگذریم که حرف زدن یا نزدن فردی به عنوان شاکی پرونده چه نسبتی با محتوای پرونده یا حق یا ناحق بودن و اصولاً انتشار حکم دارد!) این‌که مردم مدت‌ها انتظار می‌کشند تا زمان دادرسی فرا رسد و آن وقت در آنجا به دلیل فشردگی پرونده‌ها نتوانند دفاع کنند و ده‌ها مطلب دیگر… در بسیاری از موارد به ویژه وقتی که وکیلی در پرونده نیست این اتفاق می‌افتد. قدر مسلم در همه دادگاه‌ها شاهد برخوردهای توهین آمیز و از موضع بالا نیستیم و بسیاری از قضات و بازپرسان شریف هم هستند که با وجود مشغله زیاد وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند و اعتماد می‌آفرینند اما بسیاری هم هستند که فرق بین جدیت و قاطعیت و کبر و نخوت و برخورد از موضع بالا و خدای ناکرده از موضع خدایی را نمی‌دانند و چون معمولاً امکان شکایت از دستگاه قضا را ندارند و اگر هم چنین کنند ره به جایی نمی‌برند(چرا که مدرکی ندارند وقتی در اتاق تنها نشسته‌اند که نه دوربینی هست و نه ضبط صوتی و نه موبایلی و نه ناظری و نه ….) معمولاً عادت کرد‌ه‌اند که داد بشنوند و سکوت کنند و این را عادی بدانند.

 می‌پذیریم که تعداد پرونده‌ها زیاد است و گاه فارغ از توان یک قاضی یا بازپرس و می‌پذیریم که در این دستگاه مهم کم نیستند کارکنان و قضات شریفی که قدر جایگاه قضاوت را که منصب مولایمان است به خوبی می‌دانند و با مردم چون رعیت رفتار نمی‌کنند و پاکیزه و شریف مانده‌اند و می‌مانند؛ اما چنانچه بارها ریاست محترم این دستگاه بر آن تأکید کرده حتی وجود اندک متخلفان هم در این دستگاه، پرشمار می‌نماید و از این منظر کار در دوره جدید دستگاه قضا برای متولیان آن و به ویژه آیت‌الله رئیسی دشوارتر و حساس‌تر است و ضرورت دارد که نظارت بیشتری برآن اعمال شود و مردم جرأت بیشتری پیدا کنند تا با انعکاس تخلفات و سوء برخوردها در دادسراها و دادگاه‌ها در سالم‌سازی هر چه بیشتر عدلیه به مدد تیم جدید بیایند و نکته کلیدی همین مراقبت از حقوق شهروندی و رشد سرمایه اجتماعی از طریق دستگاه مهم و کلیدی دادگستری است.

کلام آخر اینکه باید کاری کرد که مردم هم بهتر بتوانند از برخورد قاضی و بازپرس و منشی و کارمند (اگر ناپسند و تحقیر آمیز یا شائبه برانگیز یا آلوده به مفسده است) به راحتی شکایت کنند و به نتیجه هم برسند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

آخرین عناوین