کشور ایران پنجمین کشور جهان از لحاظ تنوع مواد معدنی به شمار میآید، ضمن آنکه معدن باعث اشتغال پایدار متوازن و افراد بومی میشود و همچنین متوسط ضریب اشتغال غیرمستقیم بخش معدن در جهان، ۷ نفر است و نسبت به بخشهای کشاورزی، آموزش، گردشگری و بانکداری بیشترین اشتغال غیرمستقیم را ایجاد میکند.
علاوه بر آن سهم ایران از اشتغال مستقیم و غیرمستقیم جهانی نیز حدود ۲/ ۵ درصد است (۲۰۰ میلیون نفر)
با این همه جالب است که تاکنون توجه لازم به این مقوله در کشور ما به عمل نیامده است!، در مقابل شاهد مقاومتهای معناداری از طرف مردم و نخبگان برای بهره برداری از این ثروت سرشار بودهایم!، این در حالیست که بر اساس استاندارد جهانی کشور ما تنها از ۲۰ درصد ظرفیت خود بهره برداری کرده است!
از طرفی قدمت بهره برداری از معدن و معدنکاری همزمان با ظهور انسان در روی این کره خاکی تخمین زده شده است و کشفیات حکایت از آن دارد که انسان به این تکنولوژی و اهمیت آن در رفع نیازهای خود و ساخت ادوات پی برده و شکل گیری و استحکام اولیه جوامع و جمعیتهای بشری مرهون تسلط بشر بر این حرفه بوده است!
اما علل و عوامل این فاصله زیاد علیرغم آن قدمت و این همه منافع سرشار و در آمیزی زندگی با معدن و صنایع معدنی در عصر حاضر چیست؟! چرا هنوز ما شاهد وضعیت غیر قابل درک کنونی در این حوزه هستیم؟!
قطعاً مرارتها و مخاطرات معدن کاری از عوامل بازدارنده برای جلب همکاری عدهای در این حوزه بوده است اما عامل اصلی این غربت را شاید بتوان در نیات و سیاستهای سیاستمداران و رهبران فرامرزی بررسی کرد. نیاز مبرم جهان امروز خصوصاً کشورهای صنعتی به مواد خام و اولیه از یک طرف و ذخایر عظیم ایران از طرف دیگر از جمله دلایلیست که باعث دور نگه داشتن عموم از واقعیات جذاب و ارزشمند این عرصه شده است، تا سرمایههای طبیعی کشور ما بی سر و صدا به صورت خام به خارج صادر شود و از قبل آن عدهای معدود به نان و نوایی رسیده و سود اندکی حاصل از خام فروشی امکان مدیریت و صیانت از محیط زیست و تأمین منافع مردم ساکن حواشی معادن و ایجاد زیرساختهای لازمه را نیز برای دولت و فعالین ممکن و میسر نسازد. متاسفانه مصرف انرژی ارزان، تخریب محیط زیست و نارضایتی عمومی در راستای تأمین منافع خارجی ماحصل واقعیتهای امروز فعالیتهای معدنی ما شده است.
این غفلت تا آنجا گسترش یافته که ما شاهدیم بسیاری از فرزندان نخبه کشور در انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل آینده خود، معدن را در اولویتهای آخر قرار دادهاند! یا بسیاری از نخبگان ما با استناد به دغدغههای محیط زیستی اساساً ورود به این حوزه حیاتی را مردود و در خلاف منافع ملی برشمردهاند! و در بسیاری از مناطق مقاومتهای مردمی سازماندهی شده است!
از این منظر ارکان حاکمیت، از دولت و مجلس و قوه قضاییه لازمست با ورود جدی و مؤثر و اتخاذ تدابیر مناسب، ایجاد تسهیلات ویژه به علاقه مندان، کشور عزیزمان را برای بهره گیری شایسته از این سرمایه بزرگ خدادادی آماده سازند.
در این ارتباط امروزه متولیان بخش فرهنگ و آموزش در سطح جهان در تدوین آیین نامهها و سرفصلهای آموزشی از سطوح ابتدایی تا مراکز آموزش عالی برای درک و شناخت عمومی از ظرفیتها و فرصتهای مهم ملی با شیواترین و موثرترین شیوهها در پی ارتقای سطح دانش و معلومات و آگاهی بخشی عمومی برآمدهاند. پرواضح است که مقوله آموزش یکی از ارکان اولیه توسعه جوامع به شمار میرود و از همین رهگذر است که عزمی عمومی برای همکاریهای جدی و مشارکت بالا و مورد نیاز ایجاد میشود. بررسی ساختار و نظامات آموزشی ممالک توسعه یافته بیانگر آنست که آگاهی بخشی از سطوح پیش دبستانی مورد توجه برنامه ریزان این کشورها بوده است.
جان اف کندی رییس جمهور فقید ایالات متحده در تاکید بر این مقوله، آموزش جامع و پیوسته را نیاز حتمی جامعه امریکا برای استمرار سروری و برتری آن بر جهان معرفی کرده و بر این باورست که در زمینه آموزش هر چه هزینه کنیم اشتباه نکردهایم!
خوشبختانه در حوزه معدن فرصتهای بیشماری از عمومی سازی فضاهای جذاب و پرهیجان معدنی برای توریستها، تهیه و تولید سنگهای قیمتی، ایجاد مراکز زمین درمانی در اعماق زمین تا تهیه و استحصال فلزات ارزشمندی چون آهن و مس و آلومینیوم وجود دارد که خوراک صنایع بزرگ امروزی به شمار میروند و به تنهایی میتواند تأمین کننده شغل و کار و درامد جمعیت جوان ما شود. در این میان و در کنار آگاهی بخشی و فرهنگ سازی، ایجاد زیرساختها، بهره گیری از فنآوری های به روز، تمهیدات محیط زیستی، جلب رضایت و مشارکت مؤثر مردم نواحی مناطق معدن خیز از جمله ضروریات ممکن و عملی به شمار میرود.
رضا دستجردی؛ عضو هیات مدیره شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و عضو هیات علمی دانشگاه
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست