چهارشنبه 7 آذر 1403 شمسی /11/27/2024 7:50:04 AM

🔻روزنامه ایران
📍وقتی کرونا می‌گیریم مقصر کیست!
✍️شیرین احمدنیا
خیلی خوب و راحت است اگر بتوانیم به سادگی دنبال یک مقصر بگردیم و تمام تقصیرات را بر گردن او بیندازیم و به آرامش برسیم اما این بار با این کار همیشه به آرامش نمی‌رسیم و ممکن است در عوض نابهنگام به لقاء‌الله بپیوندیم. از نگاه جامعه شناختی، می‌توان ساختارها را مقصر تشخیص داد و انتظار داشت که همه امور از بالا به خوبی بچرخد و مدیریت شود؛ تا ما افراد جامعه سالم و سلامت زندگی کنیم، اما واقعیت این است که هرچند مسلماً ساختارها نقشی کلیدی ایفا می‌کنند و مدیران و مسئولان باید همواره هوشیار و بیدار باشند، به وظایف خود پایبند بوده و با مسئولیت‌پذیری مداخلات لازم را تدارک ببینند، پروتکل‌ها را طراحی کرده و آموزش دهند و قواعد رعایت آنها را پیش‌بینی و اطلاع‌رسانی کنند از سوی دیگر البته؛ نظام بهداشتی درمانی را برای پیشگیری و درمان بسیج کنند و ابعاد مخاطره را تشخیص دهند و تدارکات را هم متناسب با همه‌گیری کرونا ببینند و بچینند، اما همه اینها چیزی از مسئولیت‌پذیری متقابل آحاد مردم یا همان شهروندان کم نمی‌کند. ماه هاست که همه ما شاهد نسبت‌های چشمگیر کشتار این عامل بیماری زا و مرگبار بوده ایم، با هر کس که گفت‌و‌گو می‌کنیم و خبری می‌گیریم از ابتلای خود یا همسایه یا اقوام خود گفته که شرایط دردناک و نامطلوبی را هم تجربه کرده و در مواردی هم با ناباوری خبر فقدان این یا آن دوست و آشنا و عزیز را دریافت کرده‌ایم. من روی سخنم با افراد طبقات فرودست نیست که اختیار حضور یا عدم حضورشان در عرصه عمومی دست خودشان نیست و برای دستیابی به یک لقمه نان باید هر روز از منزل خارج شوند و قوت روزانه خود و خانواده را با دسترنج خویش تهیه کنند، چون در تلاش برای بقا از این فعالیت روزانه گریزی نیست. اگر این افراد در کشوری دیگر بودند دولت به ایشان می‌گفت که در منزل بمانید و ما خودمان حداقل نیازهای مسکن و خورد و خوراک و بهداشتی را در چارچوب حمایت‌های مادی و رفاهی که در بودجه دیده‌ایم، فراهم کرده و دست کشیدن از کار روزانه را جبران می‌کنیم، اما اینچنین نیست؛ بنابر این، اقشار فرودست؛ کارگران روزمزد، شاغلان بازار غیررسمی، زباله گردها و نظایر آن‌ها، خود را ناگزیر از این می‌بینند که برخلاف من و شما از منزل خارج شوند تا در عالم خود زنده بمانند غافل از این که این مسیر هم در واقع مسیری برای تهدید بقای ایشان است. روی سخن من با کسانی است که می‌توانند منزل نشینی کنند و نمی‌کنند، کسانی است که از فرصت تعطیلات و غیرتعطیلات، برای معاشرت، سفر و دید و بازدید از اقوام استفاده می‌کنند آن هم در کشوری که به هر دلیل هنوز خبری از توزیع واکسن به طور گسترده برای کادر درمانی بهداشتی، چه برای بیماران بیماری‌های خاص، چه برای سالمندان و چه برای هر کس دیگری نیست. کسانی که حقوق ثابت دریافت می‌کنند و کسانی که سقفی بالای سرشان است و کسانی که حداقل آموزش و تحصیلاتی دارند که از آمار و اخبار موثق وضعیت سری در بیاورند.
از ایشان انتظار بالاتری می‌رود که حواس‌شان به وخیم بودن اوضاع باشد و مانند برخی خشکه مذهبی‌های امریکایی، برخی کاتولیک‌های مشابه در اروپا یا برخی هندوها در هندوستان که احتمالاً تصاویرشان را دیده اید، نباشند که وقتی از آنها می‌پرسند چرا با این که خطر این همه نزدیک است باز هم به تجمعات می‌روند و عین خیال‌شان هم نیست پاسخ می‌دهند که خب من از کرونا نمی‌ترسم بلکه از خدا می‌ترسم. فکر می‌کنند، فرد و اراده او سهم و تأثیری در سرنوشت ندارد و آن بالاها چیزهای دیگری رقم خورده است. خلاصه تصور این افراد این است که مسئولیت جای دیگری است، هرجای دیگری غیر از شانه‌های خودشان. خوب است باز هم به این سؤال بیندیشیم که وقتی کرونا می‌گیریم فکر کنیم مقصر کیست.


🔻روزنامه کیهان
📍نابودی تولید با فرش قرمز برای عهدشکن‌ها
✍️کمال احمدی

«هرچند بدعهدی شرکت‌های خارجی ناشی از مسائل سیاسی بوده و باید در جای خود بحث شود، اما مشارکت با خارجی‌ها سبب ارتقای کیفیت تولیدات داخلی می‌شود»، «آماده‌باش رنو برای بازگشت به ایران»، «آیا این بار هم فرصت طلایی سرمایه‌گذاری مستقیم و حضور مستقل خارجی‌ها در صنعت و بازار خودرو کشور از دست خواهد رفت؟»، «شانسی دوباره به صنعت و بازار خودرو ایران رو کرده تا حضور مستقل یک خودروساز خارجی را تجربه کند»، «امکان ندارد بدون حضور خارجی‌ها در تولید قطعاتی همچون کمپروسور موفق شویم»، «اینکه برخی می‌گویند این برندها (سامسونگ، ال‌جی، کیا، رنو، پژو، بوش، و...)ناجوانمردانه ما را ترک کردند، در حقیقت با ادبیات اولیه اقتصاد جهانی آشنایی ندارند.»،» اینکه دیواری به دور خود کشیده و واردات همه چیز را ممنوع کنیم، راه‌حل درستی نیست». «نمی‌توان ۱۰۰ درصد لوازم خانگی را در داخل تولید کرد» و...
اینها فقط بخش بسیار اندکی از پمپاژ رسانه‌های غربگرا در روزهای اخیر است که با هدف بسترسازی جهت بازگشت دوباره شرکتهای بدعهد کره‌ای، فرانسوی، آلمانی و... صورت گرفته است. درباره این زمینه چینی‌ها که به بهانه مذاکرات وین و توافقات توخالی آن مطرح می‌شود گفتنی است:
اوایل سال ۹۷ و پس از اعمال تحریم‌های جدید آمریکا که به واسطه خروج ‌ترامپ از برجام صورت گرفت شرکتهای خارجی همچون دوقلوهای کره‌ای، چند قلوهای فرانسوی (پژو،رنو،سیتروئن ،توتال) ودیگر شرکتهای ریز و درشت غربی مجبور به ترک بازارایران شدند. این عهدشکنی که از سوی برخی از این شرکتها مثل سامسونگ، ال‌جی ،رنو و توتال مسبوق به سابقه نیز بود هرچند بازار ایران را خصوصا در بخش خودرو و لوازم خانگی دچار التهاب و تنش کرد اما فرصت نابی برای تولیدکنندگان داخلی فراهم آورد تا از رهگذر این بدعهدی خارجی‌ها اندکی از حاشیه‌نشینی درآیند و بتوانند ظرفیتها و توانمندیهایشان را به رخ دولتی بکشند که اغلب نگاهش به خارج بود؛به طور مثال بررسی آمارهای وزارت صمت در هشت ماه ابتدایی سال ۹۹ نشان داد درهمان مدت یک میلیون و ۳۳۴ هزار و ۳۰۰ دستگاه یخچال و فریزر در کشور تولید شد که در هم‌سنجی با سال۹۸ رشد ۲۹.۲ درصدی داشت همچنین مطابق این آمارها، در همان بازه زمانی ۶۶۵ هزار و ۲۰۰ دستگاه ماشین لباس‌شویی توسط کارخانجات داخلی تولید شد که این میزان تولید هم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل‌اش رشد ۵۸.۲ درصدی داشت.نکته مهم در این میان اینکه داخلی سازی لوازم خانگی کوچک در همین مدت طبق گفته فعالان صنعت مزبور به ۷۰درصد رسید که اگر فرصت داده شود قطعا ۳۰درصد مابقی هم با توجه به توانایی صنعتگران و جوانان دانشمند ایرانی دست یافتنی است. همچنین در بخش داخلی سازی قطعات خودرو نیز مهرماه سال گذشته رسما اعلام شد که با برگزاری ۴ میز ساخت داخل در حوزه قطعه‌سازی خودرو، ۳۴۳ میلیون یورو صرفه‌جویی ارزی شده است. یک خودروساز داخلی هم در همان ایام اعلام کرد مهندسان ایرانی با تلاش خود توانستند یکی از پروژه‌های مشارکتی با پژوی فرانسه را بدلیل بدقولی طرف غربی با اعمال تغییرات و تبدیل آن به خودرویی جدید، با داخلی‌سازی ۹۲.۳ درصدی عرضه کنند، در این طرح ۱۳۹قطعه ساز داخلی فعال شده بودند. در کنار این ظرفیتهای بالفعل شده که تا قبل از خروج خارجی‌ها چه بسا اصلا دیده نمی‌شدند هزاران فرصت شغلی نیز برای کارگران ایرانی پدید آمد که سبب شد برخی کارخانه‌ها برای تولید بیشتر به سه شیفت کاری روی بیاورند. حالا و با وجودی که هنوز مدت زمان زیادی از سرکارآمدن این کارگران و رونق اندک کارخانه‌های داخلی نمی‌گذرد عوامل داخلی همان عهدشکن‌های غربی و کره‌ای به خط شده و مدام در رسانه‌ها و تریبون‌هایشان با اسم رمز «کیفیت» به تولید داخلی حمله می‌کنند و ساز ناکوک و تکراری«نمی‌شود» و «نمی توانیم» را سرمی‌دهند.این رسانه‌ها در مطالبی که به شدت بوی سفارش و آگهی می‌دهد با آب و تاب فراوان بازگشت شرکتهای خارجی را مایه رفاه خانواده ایرانی جا می‌زنند و حتی مقصر رفتن آنها را هم به عوامل داخل نسبت می‌دهند ! نکته تاسف بار اینکه یکی از افرادی که این روزها در کسوت دبیرکلی انجمن یکی از صنایع مدام مشغول مصاحبه‌های پی درپی برای زمینه چینی جهت بازگشت شرکتهای بدعهد سامسونگ و ال‌جی است چند سال پیش زمانی که این دوشرکت به سادگی قوانین کشور ما را زیر پا ‌گذاشتند و ۴۷۰۰ میلیارد تومان تخلف گمرکی کردند در مقام مدیرکل صنایع لوازم خانگی وقت وزارت صمت، نه تنها به توجیه تخلف کره‌ای‌ها پرداخت بلکه از اساس زیر این تخلف چند هزار میلیاردی زد و به تعریف و تمجید از متخلفین پرداخت و مدعی شد شرکت کره‌ای در حال افزایش عمق ساخت داخل است! وی حتی وقتی با این سؤال مواجه شد که این وعده‌ها را سال‌هاست شرکت‌های کره‌ای داده‌اند ولی دریغ از یک جو عمل، گفت: انتقال تکنولوژی یک شبه امکان‌پذیر نیست!جالب اینکه همین جناب مدیرکل اخیرا در مستند «ساید بای ساید» گفت:اصلا چه کسی این تخلف را رسانه‌ای کرد؟!
در پاسخ به این حضرات خودباخته باید اولا گفته‌های خودشان را تکرار کرد که ارتقای کیفیت یک شبه امکانپذیر نیست بنابراین همانقدر که به خارجی‌ها فرصت دادید حداقل به تولیدکننده داخلی هم چند سالی مجال دهید تا با وجود تمام سختی‌های عرصه تولید، خودش را نشان دهد.چه بسا اگر این فرصت چند سال پیش به کارخانه‌های ایرانی ارج،آزمایش و... داده می‌شد امروز شاهد تعطیلی آنها نبودیم ثانیا کسی با واردات مخالف نیست اما وقتی محصولی در کشور تولید می‌شود و یا امکان تولید دارد،چرا باید وارد شود؟ چرا با وجود ممنوعیت ورود کالای لوکس آنهم از نوع آمریکایی‌اش فقط سال گذشته بیش از ۶۰۰ میلیون دلار صرف واردات گوشی لوکس آمریکایی شد؟ ثالثا به اعتقاد اکثر کارشناسان، همکاری با شرکای خارجی بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های ایجاد شده طی ۳ سال اخیر، بازگشت به عقب است و خسارت جبران ناپذیری به صنعت نیمه جان کشور وارد می‌کند که فقط یک موردش بیکاری صدها هزار کارگر داخلی است.رابعا تا چه زمانی خارجی‌های بدقول همچون پژو و توتال فرانسه و سامسونگ و ال‌جی کره باید بدون پرداخت هیچ هزینه و غرامتی به سادگی به بازار ۸۵میلیون ایران برگردند و به ریش رقبای داخلی شان بخندند؟ مگر همین شرکت توتال نبود که با سرقت اطلاعات گرانبهای میادین نفتی ما بدون پرداخت هیچ غرامتی زیر قراردادش زد و بعد هم با همین اطلاعات ارزشمند به سراغ رقیب ایران در پارس جنوبی رفت و سود هنگفتی از آن ناحیه به جیب زد؟ مگر همین سامسونگ و ال‌جی نبودند که فقط در همین دهه ۹۰دوبار با بدعهدیشان بازارلوازم خانگی کشور را با التهاب مواجه کردند؟ مگر همین کره‌ای‌ها نبودند که در یک دزدی آشکار حداقل ۷ میلیارد دلار از پول‌ ملت ایران را به بهانه تحریم، چندسال پیش بلوکه کردند و تا همین حالا سودش را هم می‌خورند؟ حالا چرا ما باید برای چنین شرکتهای عهدشکن و بعضا دزد، فرش قرمز پهن کنیم؟
یقینا آحاد ملت شریف ایران هرگز تمایلی به بازگشت چنین شرکتهای سودجو و مفت خوری ندارد واجازه نخواهد داد خودباختگان نفوذی در برخی دستگاههای اجرایی و یا رسانه‌های زنجیره‌ای با سانسور و تقلب جای شاکی و متشاکی را عوض کنند. مردم اتفاقا خواهان برخورد قاطع دستگاههای نظارتی و قضایی با افراد و رسانه‌هایی هستند که با جعل و فریبکاری مشغول ماله‌کشی بر سابقه سوء شرکتهای مزبور هستند. مردم نمی‌خواهند به بهانه‌های واهی برجامی راه برای واردات بی‌رویه کالاهای خارجی باز شود و شاهد بیکاری دوباره جوانانشان باشند.ایرانیان از مدیرانشان می‌خواهند برای یک‌بارهم که شده قانون ممنوعیت ورود کالاهای مشابه تولید داخل را در عمل اجرا کند بدون هیچ بهانه‌جویی.
رهبر حکیم انقلاب چندی پیش در انتقاد از همین بهانه جویی‌ها فرمودند : «در برخی مواقع، برخی دستگاههای اجرایی، به بهانه‌هایی به دنبال باز کردن راه واردات بی‌مورد هستند. به عنوان مثال می‌گویند برای اینکه کیفیت خودروی داخلی ارتقا یابد، باید خودروی خارجی وارد شود در حالی‌که باید کیفیت خودروی داخلی از راه‌های دیگر افزایش یابد و نه از طریق واردات خودروهای خارجی و به خاک سیاه نشاندن تولید داخلی...متأسفانه عده‌ای در کشور به‌طور دائم می‌گویند «نمی‌شود و نمی‌توانیم» در حالی‌که «می‌توانیم» و دلیل آن هم این است که ما وقتی می‌توانیم یک ماهواره‌بر را با سرعت ۷۵۰۰ متر بر ثانیه به فضا پرتاب کنیم و ماهواره را در مدار قرار دهیم، و یا در صنایع دفاعی آن پیشرفتهای بزرگ را داشته‌ایم، پس در تولید هم می‌توانیم به جهش دست پیدا کنیم.»


🔻روزنامه اطلاعات
📍جدال اقتصاد و سیاست در زمین فوتبال
✍️داود مختاریانی

انتشار خبر راه اندازی سوپر لیگ فوتبال اروپا سر وصدای زیادی داشت و هواداران فوتبال و بخصوص هوادارن فوتبال اروپا را شوکه کرد!
حدود دو سال پیش برگزاری سوپر لیگ اروپا از طرف چند باشگاه اروپایی مطرح شد ولی به هیچ وجه جدی گرفته نشد و کم کم به فراموشی سپرده شد. ظاهراً مدیران باشگاه‌های متمول اروپایی در این مدت از فکر برگزاری این مسابقات بیرون نرفتند و در حال برنامه ریزی برای راه اندازی آن بوده‌اند.

آرسنال، منچستر یونایتد، لیورپول، تاتنهام، چلسی و منچستر سیتی از انگلیس، آث میلان، اینترمیلان و یوونتوس تورین از ایتالیا، رئال مادرید، بارسلونا و اتلتیکو مادرید از اسپانیا تیم‌هایی هستند که برای حضور در این رقابت‌ها اعلام آمادگی کرده‌اند ولی تاکنون هیچ باشگاهی از آلمان، فرانسه یا سایر کشورهای اروپایی موافقت خود را برای حضور در سوپر لیگ اعلام نکرده اند.

فلورنتینو پرس (رئیس رئال مادرید) به عنوان مدیرعامل، آندره آنیلی (مدیر عامل یوونتوس تورین) و جوئل گلیزر (معاون مدیر عامل منچستر یونایتد) به عنوان معاون مدیر عامل این لیگ هستند.

ورود بی درنگ و محکومیت قاطع این حرکت توسط بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس نشان دهنده اهمیت فوتبال در دنیای سیاست است.

همانطور که بارها گفته شده است، فوتبال را دیگر نمی‌توان صرفاً به عنوان یک ورزش شناخت و مباحث اقتصادی و سیاسی در این رشته ورزشی به قدری پررنگ شده است که گاهی نخبگان این دو حوزه برای پیشبرد اهداف خود از فوتبال استفاده می‌کنند.

اعلام رسمی آغاز فعالیت سوپر لیگ اروپا با مخالفت جدی فیفا و کنفدراسیون فوتبال اروپا (یوفا) مواجه شد و اعلام کردند، بازیکنانی که در این لیگ شرکت کنند، حق حضور در تیم‌های ملی کشور خود در مسابقات یورو و جام جهانی را ندارند.

شکی نیست انگیزه راه اندازی سوپر لیگ اروپا کاملاً اقتصادی بوده و مدیران باشگاه‌های ثروتمند اروپایی در صدد کسب کل درآمد حاصل از رقابت‌ تیم‌های بزرگ اروپا هستند تا دست فیفا و یوفا را از درآمد هنگفت این مسابقات کوتاه کنند، ولی طراحان این لیگ از جنبه‌های دیگر فوتبال غافل شده‌اند. سیاست و ورزش دو رکن دیگر فوتبال هستند.

سیاستمداران در پشت پرده، بعضی از برنامه‌های خود را با قدرت و نفوذ فوتبال در جامعه پیش می‌برند و هیچ گاه اجازه نمی‌دهند این ورزش از حوزه اختیاراتشان خارج شود. از سوی دیگر ورزشکاران این رشته در کنار کسب درآمد به فکر کسب محبوبیت در بین مردم هم هستند و محرومیت از حضور در تیم ملی یعنی از دست رفتن محبوبیت در بین مردم.

مثلاً جایگاه لیونل مسی در آرژانتین صرفاً به دلیل بازی خوب در باشگاه بارسلونا نیست، بلکه حضور در تیم ملی آرژانتین و کمک به پیروزی تیم ملی و کسب افتخار برای کشورش دلیل محبوبیت او در بین هموطنانش است.

مدیران باشگاه های اروپایی حاضر در سوپر لیگ اروپا به قدری درگیر امور اقتصادی باشگاه خود شد‌ه‌اند که نقش سیاستمداران و مردم را در فوتبال فراموش کردند.


🔻روزنامه اعتماد
📍پولی شدن واکسن؟
✍️عباس عبدی

در یکی، دو روز گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره امکان خرید واکسن‌ کرونا برای کسانی که نمی‌خواهند منتظر نوبت باشند مطرح شد. اول تأیید، سپس تکذیب شد و این نحوه خبررسانی مبتذل در یکی دو روز گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره امکان خرید واکسن‌ کرونا برای کسانی که نمی‌خواهند منتظر نوبت باشند، مطرح شد. اول تأیید، سپس تکذیب شد و این نحوه خبررسانی مبتذل (ببخشید، کلمه شایسته‌تری برای آن پیدا نکردم) ادامه یافت. البته این نوع اطلاع‌رسانی روال عادی در ایران است، نمونه اخیر آن، درباره فوت سردار حجازی است که از لحظه انتشار خبر، پیاپی اخبار متفاوت منتشر شد. هنگامی که اخبار رسمی، به صورت مکتوب و دقیق و از مرجع خبری قابل اعتماد و با ذکر جزییات اظهار نشود، نتیجه همین خواهد شد. هزینه انواع اخبار را می‌پردازند، ولی از منافع آن نصیبی نمی‌برند. درباره واکسن هم چنین شد. اکنون پرسش این است که آیا پولی شدن واکسن عملی قابل دفاع است؟ در این یادداشت می‌کوشم جوانبی از مساله را شرح دهم بدون اینکه داوری قطعی کنم. مبنای اقتصادی اینکه یک کالا یا خدمت را باید با هزینه شخصی تهیه کرد یا با هزینه عمومی، ویژگی کالا است. اینکه آن کالا عمومی است یا خصوصی. اجازه دهید با مثال توضیح دهم. فرض کنید که ما ۱۰ نفر هستیم که در یک محله، یک سالن را اجاره کرده و زندگی می‌کنیم. هر گوشه سالن به یک نفر اختصاص یافته و پول اجاره را به نسبت می‌دهیم. روزانه در این محل غذا می‌خوریم، آب می‌نوشیم، از وسایل شخصی خریداری شده استفاده می‌کنیم، از انرژی برای گرمایش و سرمایش و نور استفاده می‌کنیم و...

هزینه‌های غذا و لباس و وسایل شخصی را خودمان می‌دهیم. هر کس هر چه دوست دارد برحسب درآمدش خرید می‌کند. ولی هزینه برق و شوفاژ چطور؟ هنگامی که برق سالن روشن می‌شود، همه از آن استفاده می‌کنند، کسی نمی‌تواند بگوید من پول نمی‌دهم چون استفاده نمی‌خواهم بکنم. زیرا روشن شدن برق در انحصار استفاده فرد خاصی نیست، مگر اینکه اتاق او کاملا جدا باشد. گرمایش و سرمایش سالن نیز همین وضع را دارد. این موارد به نسبت ما ۱۰ نفر کالای عمومی محسوب می‌شود. ولی نسبت به همسایگان ما کالای خصوصی است و ما ۱۰ نفر باید هزینه آن را بپردازیم. هزینه امنیت این منطقه را چه کسی باید بدهد؟ طبعا همه اهالی از جمله ما. امنیت چیزی نیست که هزینه‌اش را یک نفر یا یک خانوار بدهد و او به تنهایی استفاده کند، همه از آن بهره‌مند می‌شوند. بهداشت چطور؟ آیا خصوصی است یا عمومی؟ اینجا قضیه فرق می‌کند. حداقلی از آن عمومی است. ما نمی‌توانیم یک محیط یا شهر پاک داشته باشیم و هزینه آن را فقط تعداد اندکی بدهند، چون همه استفاده می‌کنند و محروم شدن از بهداشت نیز موجب مشکل برای همه می‌شود. پس حداقلی از بهداشت عمومی است. آموزش هم کمابیش همین طور است. البته تفاوت‌هایی دارد که فعلا به آن نمی‌پردازم ولی این خدمات دو وجه دارند، که حداقلی از آنها را باید عمومی دانست و با هزینه دولت در اختیار مردم قرار داد. واکسن نیز در هر دو قالب قابل طرح است. برای مثال واکسن آنفلوآنزا خریدنی بود ولی واکسن فلج اطفال به‌طور قطع باید مجانی باشد. چون نتایج آن عمومی است و برخلاف یک کالای خصوصی مثل کفش است که منفعت آن مستقیما متوجه مصرف‌کننده است. در واکسن فلج اطفال تبعات پولی شدن و عدم مصرف متوجه جامعه نیز می‌شود، ولی کفش کم کیفیت پوشیدن مشکلی ایجاد نمی‌کند. واکسن کرونا از کدام نوع است؟ فرض کنید در آن سالن ۱۰ نفری به دلایلی قحطی آب رخ دهد. مثلا روزانه بیش از ۲۰ لیتر آب نباشد. آیا می‌توان آن را به عنوان کالای خصوصی تعریف کرد و هر کس به تناسب پولش آن را بخرد؟ قطعا خیر. اینجا مشکل اخلاقی و بقای افراد مطرح است. حتما جنگ خواهد شد. بهترین راه‌حل توزیع آب به ازای هر نفر دو لیتر است. یا حداقلِ مورد نیاز برای هر فرد توزیع شود و اضافه بر آن به نحو دیگری تخصیص یابد. واکسن کرونا به نحوی شبیه جیره‌بندی آب است که دولت باید بخرد و یکسان توزیع کند. ولی آیا هیچ راهی برای فروش هست؟ شاید بتوان برای واکسن کرونا وضعیتی ترکیبی در نظر گرفت، مشروط بر اینکه حداقل واکسن لازم، برای تعداد زیادی از طبقات جامعه فراهم شود و فقط تعداد معدودی وارد بازار واکسن شوند. این کار شاید در کشورهای ثروتمند که دولت‌های قدرتمند و پاسخگو دارند عملی باشد، ولی در ایران کارساز نخواهد بود. به محض قابل خرید شدن واکسن، دولت شانه خود را از بار مسوولیت تهیه و عرضه واکسن خالی می‌کند و جامعه را به وضعیتی می‌رساند که در مثال فوق گفتم. ماده کمیاب شده و البته حیاتی، مثل آب و هوا را که به جای جیره‌بندی، و عرضه یکسان و برحسب نیاز و اولویت، به بازار عرضه و تقاضا واگذار می‌کند و این یعنی جنگ تمام‌عیار قدرتمندان و ثروتمندان علیه ضعفا و فقرا. قدرت و ثروت برای جامعه بد نیست، ولی نه این اندازه که شکاف آن، حیات فقرا و ضعفا را تحت خطر قرار دهد که در این صورت ستیز داخلی ایجاد خواهد شد یا سرخوردگی شدید به وجود می‌آید.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌بارقه‌های عبور از بحران بارقه‌های عبور از بحران
✍️جاوید قربان‌اوغلی

تحولات هفته گذشته به‌طور مشخصی نمایانگر اراده طرف‌های دیگر برای عبور از بحران و رسیدن به توافق در مناقشه هسته‌ای و پایان‌دادن به بحران‌های تأثیرگذار در منطقه است.

۱- رویداد تلخ و غیرقابل‌قبول هسته‌ای در سایت نطنز که توسط عوامل رژیم صهیونیستی طراحی و به اجرا گذاشته شد، درواقع چاشنی تخریب و انهدام مذاکرات هسته‌ای بود. اسرائیل که درپی تغییر شرایط سیاسی در آمریکا و اعلان رئیس‌جمهور جدید برای بازگشت به برجام، تلاش‌های خود را برای شکست مذاکرات و ممانعت از احیای توافق هسته‌ای متمرکز کرده، این‌بار به اقدامی دست زد که فارغ از جنبه‌های امنیتی و پیامدهای احتمالی فاجعه‌بار در ابعاد انسانی، به‌طور مشخصی با قوانین بین‌المللی مغایرت دارد. اسرائیل تصور می‌کرد آستانه تحمل ایران در واکنش به انفجار در سایت نطنز، به‌ سر آمده و در‌صدد مقابله‌به‌مثل بر خواهد آمد‌ یا در واکنشی هیجانی بلافاصله با خروج از مذاکرات وین، شروطی را برای بازگشت به گفت‌وگو قرار خواهد داد که طرف‌های مذاکره قادر به عملی‌کردن آن نخواهند بود. از منظر طراحان انفجار در نطنز، نتیجه محتوم هر یک از واکنش‌های ایران، تأخیری طولانی در احیای توافق هسته‌ای است که منطبق با خواست نتانیاهو است. واکنش هوشمندانه و صبورانه ایران به این اقدام تروریستی، به‌رغم اهمیت و تأثیرات منفی آن نشان داد ایران حاضر نیست در دام اسرائیل افتاده و در زمین او بازی کند. روشن است قوانین ناظر بر دفاع مشروع این حق را به ایران می‌دهد که در زمان مقتضی به این شرارت پاسخ دهد. مضافا اینکه اتفاقاتی مانند دو انفجار در نطنز و ترور دانشمندان هسته‌ای رویدادهایی به‌هیچ‌وجه قابل پذیرش نبوده و به عزت ملی کشور و کرامت انسانی ملت بزرگ ایران لطمه وارد کرده و در همین راستا یکی از مهم‌ترین اقدامات ایران باید پرکردن شکاف‌های نفوذ، انهدام شبکه جاسوسی اسرائیل و پایان‌دادن به این‌گونه اقدامات شرورانه در داخل کشور باشد.
۲- اخبار منتشرشده از وین با وجود اختلافات عمیق ایران و آمریکا در چگونگی لغو تحریم‌ها و گام‌های پنج‌گانه ایران و بازگشت به شرایط قبل از خروج آمریکا از برجام، از پیشرفت در مذاکرات حکایت می‌کند. عباس عراقچی، مذاکره‌کننده ایران، از آغاز نگارش متن توافق صحبت کرده است. معنای این سخن به‌طور محسوسی یادآور دور قبلی مذاکرات شش سال قبل ایران با ۱+۵ در ژنو و وین است. نگارش متن توافق به‌طور اصولی متضمن چگونگی و زمان‌بندی لغو تحریم‌ها و عقب‌نشینی ایران در گام‌های اقدامات هسته‌ای، کنارگذاشتن مناقشه اولویت مرغ یا تخم‌مرغ و قبول حرکت واقع‌گرایانه «اقدام در برابر اقدام» و عقب‌نشینی از خواسته‌های حداکثری از سوی طرف‌های مذاکره‌کننده است. عراقچی که به‌کرات «هرگونه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا» را مردود اعلام و شرط اولیه ایران را بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم‌ها اعلام کرده بود، اکنون از پیشرفت در مذاکرات و نگارش متن توافق سخن می‌گوید. کمااینکه برخلاف لفاظی اخیر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ‌آمریکا، اراده کاخ سفید در حل‌وفصل مناقشه هسته‌ای با ایران است. هرچند نباید زیاده از حد دچار خوش‌بینی شد و احتمال اینکه مذاکرات به دلیل فشارهای اسرائیل و کنگره به تیم بایدن، ‌طولانی‌تر از پیش‌بینی‌های اولیه باشد، باوجوداین، نشانه‌های «اراده جمعی برای توافق» به‌طور روشنی در افق نمایان است.

۳- روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز از «گفت‌وگوهای مستقیم» بین مقامات «ارشد» ایران و عربستان سعودی در تلاش برای اصلاح روابط فی‌مابین دو کشور خبر داده است. به نوشته این روزنامه و به نقل از یک منبع دیپلماتیک این مذاکرات در نهم آوریل (۲۰ فروردین) با میانجیگری نخست‌وزیر عراق در بغداد انجام شده و قرار است دور دوم این مذاکرات هفته آینده انجام شود.
گفته می‌شود این مذاکرات بین مقامات امنیتی دو کشور صورت می‌گیرد و سرپرستی هیئت عربستان با خالد بن علی الحمیدان، رئیس اداره اطلاعات این کشور است. اگر این اخبار صحت داشته باشد، درواقع همه اطراف درگیر بحران منطقه بر خاتمه‌دادن بر آن به‌طور نانوشته توافق کرده و در‌صدد دستیابی به راه‌حلی «مرضی الطرفین» هستند. عربستان از اصرار بر حضور در مذاکرات هسته‌ای دست برداشته و به ‌رغم هشدارهای کودکانه محمد بن‌سلمان در کشاندن جنگ به داخل ایران، برای رهایی از جنگ یمن و خلاصی از فشارهای تیم جدید حاکم بر کاخ سفید به مذاکره مستقیم با ایران تن در‌ داده است. جو بایدن که در‌صدد خروج کم‌هزینه از منطقه است، می‌تواند در مقابل فشارهای داخلی مبنی‌ بر ضرورت شامل‌شدن مسائل منطقه و برنامه موشکی در مذاکره با ایران، برگ برنده مذاکرات ایران و عربستان را روی میز بگذارد. علاوه بر این موارد، چنانچه بارها گفته شده، ترمیم روابط ایران و عربستان به‌عنوان دو بازیگر تأثیرگذار برای ثبات منطقه اهمیت فراوانی دارد.
در‌حال‌حاضر تهران و ریاض هزینه‌های گزافی را در خصومت می‌پردازند. کمک ایران به خروج آبرومندانه عربستان از باتلاق یمن، تا حد قابل قبولی از سرعت نزدیکی ریاض به اسرائیل خواهد کاست. ضمن اینکه پایان جنگ و رهایی از شرمساری ناشی از جنگ یمن و فاجعه انسانی ناشی از آن، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های بایدن و همچنین برخی از کشورهای اروپایی است. به تعبیر بهتر، رویکرد مذاکره با ایران با وجود تندروی‌های شاهزاده قدرت‌طلب آن کشور، مطالبه‌ای از سوی بخش بزرگی از حاکمیت ریاض و همچنین کشورهای متحد پادشاهی است. منطقی است که ایران نیز در این شرایط از خواسته‌های حداکثری در مقابل عربستان صرف‌نظر کرده و مسیر مذاکره را تا اعاده روابط که در راستای منافع دو کشور و ثبات در منطقه است، ادامه دهد.
۴- در کنار این تحولات، اخباری مبنی ‌بر عصبانیت آمریکا از اقدامات ماجراجویانه اسرائیل به گوش می‌رسد. به نقل از منابع رژیم صهیونیستی، دولت بایدن به اسرائیل هشدار داده است که از «حرافی» درباره خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای ایران دست بردارد. به گزارش کانال ۱۲ اسرائیل پیام آمریکا دراین‌باره «قاطع» بوده و از چند کانال به تل‌آویو منتقل شده است. با وجود اینکه نمی‌توان به صحت این‌گونه اخبار مطمئن بود و ممکن است بخشی از جنگ روانی برای اهدافی خاص باشد، ولی نمی‌توان در این دو واقعیت تردید کرد، اول عزم و نیت شرورانه نتانیاهو در ممانعت از توافق آمریکا با ایران و احیای توافق هسته‌ای که نتانیاهو کاملا شفاف از آن سخن گفته و در عرصه عمل نیز با حملات هوایی در سوریه و خرابکاری در سایت نطنز قصد وادارکردن ایران به مقابله‌به‌مثل و کشاندن پای آمریکا به جنگ با ایران را در سر می‌پروراند و دوم اینکه بایدن نیز مانند سلف خود، باراک اوباما، از اقدامات ماجراجویانه اسرائیل عصبانی است و این اقدامات را در راستای تضعیف تلاش‌های آمریکا در مذاکره با ایران و دستیابی به توافق در مناقشه هسته‌ای ارزیابی می‌کند. بنابراین از این منظر می‌توان فارغ از چگونگی انتقال نگرانی آمریکا به اسرائیل، تا حدودی درباره صحت اخبار فوق
گمانه‌زنی کرد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍تهران و ریاض و ضرورت گفت‌وگو
✍️کامران کرمی

با گذشت بیش از ۵ سال از قطع کامل روابط سیاسی و اقتصادی عربستان‌سعودی با ایران، به‌نظر می‌رسد اولین تماس‌های رسمی مقامات امنیتی دو کشور در بغداد بر سر مسائل منطقه‌ای از جمله یمن و لبنان برقرار شده است. روزنامه انگلیسی فایننشال‌تایمز روز یکشنبه ۱۸ آوریل-۲۹فروردین در گزارشی به نقل از سه منبع مدعی شد مقام‌های ارشد تهران و ریاض در تلاش برای بهبود روابط، دور اول مذاکرات مستقیم در سطح مقامات امنیتی را روز ۹ آوریل-۲۰‌فروردین در بغداد و با میانجی‌گری نخست‌وزیر عراق برگزار کرده‌اند و قرار است دور دوم این گفت‌وگوها هفته آینده برگزار شود.
فایننشال‌تایمز با بیان اینکه این گفت‌وگوها مثبت بوده است، مدعی شده که ریاست هیات سعودی در مذاکرات را سپهبد «خالد بن‌علی بن‌عبدالله الحمیدان» رئیس سازمان استخبارات عربستان و از افسران بلندپایه سعودی برعهده داشته است. این منبع به هویت رئیس هیات‌ایرانی اشاره نکرده است. مقامات رسمی دو کشور این ادعای فایننشال‌تایمز را تکذیب نکرده‌اند. همزمان یک مقام بلندپایه در دفتر نخست‌وزیری عراق مدعی صحت خبر برگزاری نشست میان مقامات امنیتی ایران و عربستان‌سعودی شد و گفت این دیدار حدود ۱۰ روز پیش در منطقه سبز بغداد صورت گرفته است.

در صورت تایید این رخداد و ادامه روند آن، منطقه آشوبناک خاورمیانه می‌تواند شاهد تحول مهمی در الگوهای دوستی و دشمنی و ترسیم خطوط نظم جدید منطقه‌ای باشد. همچنین همزمانی این اتفاق با مذاکرات احیای برجام در گرند هتل وین و جو مثبت حاکم بر مذاکرات و احتمال‌رسیدن طرفین به یک چارچوب توافقی، می‌تواند به تقویت گفت‌وگوها و کاهش بحران در سطح منطقه کمک شایانی کند. در همین خصوص رویترز خبر داده که آمریکا و انگلیس از مذاکرات ایران و عربستان‌سعودی در عراق مطلع بوده‌اند. فرستاده ویژه نخست‌وزیر بریتانیا نیز روز دوشنبه ۱۹‌آوریل-۳۰فروردین در سفر به عربستان با محمد بن‌سلمان ولیعهد سعودی دیدار و گفت‌وگو کرد. پیشتر فیصل بن‌فرحان بن‌عبدالله وزیر‌خارجه عربستان نیز گفته بود اگر ایران رفتارش را تغییر دهد عربستان آماده مذاکره مستقیم است. سخنگوی وزارت‌خارجه ایران نیز روز دوشنبه تاکید کرد ایران همواره از گفت‌وگو با پادشاهی سعودی استقبال کرده و آن را به‌نفع مردم دو کشور و صلح و ثبات منطقه‌ای می‌داند.

با تاکید مجدد بر اضطرار گفت‌وگو میان ایران و عربستان‌سعودی و تاثیر مثبت آن بر روند تحولات منطقه، دلایل تمایل به گفت‌وگو به‌خصوص از سوی طرف عربستانی در مقطع کنونی را باید ناشی از دو پیشران مهم در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای مورد تحلیل و تبیین قرار داد:

فشار سطح بین‌المللی
رویکرد دولت دموکرات بایدن در بازبینی روابط با عربستان‌سعودی نقش مهمی در ادراک مقامات تصمیم‌گیرنده سعودی از تغییر وضعیت موجود دارد؛ وضعیتی که برآمده از استراتژی دولت ترامپ و مبتنی بر حمایت‌های بی‌قید و شرط ایالات‌متحده از شرکای امنیتی منطقه‌ای بود که پیامد آن بی‌انگیزگی عربستان برای فعال کردن تلاش‌های دیپلماتیک به منظور حل صلح‌آمیز تنش با همسایگان بود. در واقع حمایت آشکار آمریکا از عربستان‌سعودی غالبا رویکرد جنگ‌طلبانه‌تری را تشویق می‌کند، نسبت به زمانی‌که سعودی‌ها اطمینان کمتری از مداخله آمریکا به نفع خود دارند. کاهش قابل‌توجه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه می‌تواند به ایجاد خویشتن‌داری بیشتر و کاهش گرایش به رفتارهای بی‌ثبات‌کننده در میان دولت‌های شریک کمک کند.

در این میان سیاست حاکم برای منزوی کردن ایران فاقد منطق استراتژیک بوده و در همه جبهه‌ها شکست خورده است. این امر به تنش‌ها در خاورمیانه دامن زده و در مقطعی ایالات‌متحده و ایران را بی‌دلیل به تقابل نظامی نزدیک کرد. ردپای بزرگ ارتش ایالات‌متحده در منطقه، همراه با فروش گسترده سلاح و پشتیبانی از رژیم‌های سرکوبگر، بی‌ثباتی را به‌همراه داشته و نارضایتی‌ها و شرایط تهدید‌کننده ایالات‌متحده را تشدید کرده است. با توجه به شکست آشکار استراتژی فعلی، خواسته‌های فزاینده برای رویکرد غیرنظامی به منطقه نباید تعجب‌آور باشد.

از این‌رو فشارهای حقوق‌بشری دولت بایدن بر عربستان به‌خاطر قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی، متوقف‌کردن فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان و همچنین زمزمه‌هایی مبنی بر فشار بر ولیعهد عربستان در سلسله مراتب جانشینی در دربار سعودی و همزمان کلید‌زدن مذاکرات احیای برجام با ایران باعث شده تا ولیعهد سعودی به این ادراک برسد که حمایت سطح بین‌المللی به‌خصوص پشتیبانی آمریکا را برای کلید‌زدن ماجراجویی‌های جدید ندارد و باید فکری به حال پرونده‌های باز و تنش‌زای منطقه‌ای خود کند.

کاهش بحران در سطح منطقه‌ای
از این زاویه کاهش سطح بحران در کانون‌های منطقه‌ای هم پیشران مهم دیگری است که نقش مهمی در شکل‌دهی به تمایلات مذاکراتی در تصمیم‌گیرندگان سعودی ایفا کرده است. از مهم‌ترین این کانون‌ها بحران یمن است که عملا و پس از ۶ سال جنگ فرسایشی، ریاض به دستاورد حتی نسبی از این جنگ که بخش مهمی از بودجه عربستان در شرایط کاهش قیمت نفت را بلعیده است و بر آیند آن قدرت‌گیری حوثی‌ها در جبهه‌های مختلف بوده، نرسیده است.

در سوریه نیز دولت‌های عربی و در راس آنها امارات‌‌متحده‌عربی پس از یک‌دهه جنگ و قطع روابط، با اعزام هیات‌های اقتصادی و آمادگی برای بازگشایی سفارت و برقراری روابط سیاسی با نظام بشار اسد، درحال فراهم‌کردن زمینه‌های بازگشت دمشق به اتحادیه عرب هستند. در عراق با برقراری ثبات نسبی سیاسی و اقتصادی و تلاش‌های دیپلماتیک نخست‌وزیر برای احیای وزن بغداد در مناسبات منطقه‌ای و بر عهده گرفتن نقش میانجی، زمینه‌های گذار از تنش درحال فراهم شدن است.

بنابراین با کاهش حمایت‌های آمریکا از عربستان در دوره بایدن که یادآور رویکرد باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا مبتنی بر راهبرد موازنه‌سازی، پایان دوره سواری رایگان و ضرورت حل تنش عربستان با تهران است و با عنایت به کاهش سطح بحران در منطقه و پدیدار‌شدن افق‌های غیرنظامی و مبتنی بر همکاری سیاسی، می‌توان امید داشت که عربستان با تغییر رویکرد خود از نظامی به سیاسی، زمینه را برای تنش‌زدایی با ایران فراهم کند و دو کشور با گذار از منازعه، حداقل به رقابت همکاری‌جویانه پیشین بازگردند.

روندی که اگرچه همچنان پرسنگلاخ است و متغیرهای مداخله‌گر دیگری چون اسرائیل در آن نقش منفی را ایفا می‌کنند، اما ضروری است که هرچه زودتر این روند درحال شکل‌گیری را به یک چارچوب مذاکراتی گام‌به‌گام و سپس فراگیر تبدیل کرد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین