🔻روزنامه ایران
📍خانواده و پاندمی کرونا
✍️معصومه ابتکار
پاندمی کرونا که از بهمن سال ۱۳۹۸ جهان را متأثر کرد، سبب تغییر در بسیاری از مناسبات شد، چرا که علاوه بر مرگ و میر گسترده در پیکهای مختلف بخصوص در کشورهای توسعه یافتهای مانند انگلیس، امریکا، فرانسه، ایتالیا و آلمان و خسارات انسانی عظیم، عوارض اقتصادی گسترده نیز داشته است. براساس آمارهای رسمی بینالمللی، رشد اقتصادی همه کشورها بجز چین با اخلال جدی مواجه شده است.
اکنون واکسنها، بهبود مراقبتها و روشهای درمانی سه عامل مقابله با این بیماری هستند. واکسن عامل اصلی امید برای مهار بیماری است و روشهای درمانی و پیشگیری مانند استفاده از ماسک نیز البته به مهار همهگیری کمک میکند. اما تاکنون فشار سنگین ناشی از مداوای مبتلایان به کووید۱۹ برای کادر درمان و خدمات پزشکی در سرتاسر دنیا و کشور ما ایران غیرقابل انکار بوده و انتظار میرود با رعایت بیشتر پروتکلها که اخیراً به حدود ۶۰درصد رسیده قدمی در جهت کاهش آلام این عزیزان برداشته شود. در این میان خانواده و آثار کرونا بر خانواده چه جایگاهی دارد؟ اولین تأثیر، ناشی از استرسهای دوره سخت این بیماری و سپس مرگ و میر در خانواده است که عزیز و در برخی موارد نان آور خود را از دست میدهند. همچنین براساس آخرین مطالعات ۳۰ درصد از مبتلایان به کووید۱۹ دچار اختلالات عصبی بعد از بهبود میشوند و اخیراً یکی از انواع بیماری کرونا با عنوان «کرونای طولانی» تعریف شده که عوارض عصبی و افسردگی از تبعات آن است. بهعلاوه، محدودیتهای کرونایی در تشدید افسردگی در خانوادهها تأثیر مضاعفی دارد و از این جهت سیاستهای ستاد ملی کرونا که سعی داشته به همه ابعاد اجتماعی و بهداشتی این معضل بپردازد، قابل توجه است.
شرایط سخت ناشی از پاندمی کرونا همچنین بر اعمال خشونتهای خانگی در جهان اثر گذاشته که از مهمترین راههای مقابله با آن آموزش مهارتهای ارتباطی و گفتوگو است. پیگیری معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده در قالب طرح گفتوگوی ملی خانواده به همین دلیل تشدید شده است. از طرف دیگر پشتوانههای قانونی و موضوع قوانین ظرفیت مهمی به شمار میرود. جدیت دولت در نهایی کردن لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت مصداق بارز توجه به این ظرفیت است که در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۹ بهعنوان یک قانون جامع و بازدارنده در برابر خشونت، توسط رئیسجمهوری به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد ولی متأسفانه با گذشت حدود ۱۱۰ روز از ارسال آن، حتی اعلام وصول نیز نشده است. علاوه بر این دولت با تقویت پایگاههای اورژانس اجتماعی در سطح کشور طی سال گذشته و اجرای برنامههای آموزشی و حمایتی و ارسال پیامک سراسری برای معرفی خط ۱۲۳ به عموم مردم سعی در مقابله با آسیبها داشته است. این در حالی است که مراکز فرهنگی، رسانهای و حتی شهرداریها میتوانند رسالت خود را در ترویج امید انجام دهند و با ارائه برنامههای شاد و بانشاط سعی در بهبود روحیه مردم و خصوصاً جوانان داشته باشند که البته اقداماتی از این دست هم صورت گرفته، مانند کنسرتهای آنلاینی که با حضور خوانندگان محبوب مردم برگزار شده است.
در عین حال، آثار اقتصادی کرونا بر خانوارها شدید بوده است و نباید آن را نادیده گرفت. اگرچه دولت بستههای معیشتی کرونا و حمایت از کسب و کارهایی را که از کرونا آسیب میبینند مد نظر قرار داده، با این حال شرایط سختی بر بسیاری از خانوادهها تحمیل شده است. در این حوزه، معاونت امور زنان و خانواده حمایت از کارآفرینی زنان و ترویج مشاغل خانگی را مورد توجه قرار داده است. شیوع کرونا حتی بر وضعیت علمی زنان دانشگاهی و پژوهشگر بار منفی داشته است. مطالعات نشان میدهد این زنان در شرایط کرونا کمتر به فعالیتهای پژوهشی خود پرداختهاند که از جمله دلایل آن مسئولیتهای مضاعفی است که از ناحیه آموزش کودکان و نگهداری از آنها در منزل بهدلیل بسته بودن مدارس ایجاد شده است. این موضوع در مورد همه زنان شاغل در دنیا و همچنین ایران صدق میکند. بنابراین برای کاهش این عوارض ضرورت دارد برنامهریزیهای دقیق تری از طرف دولتها به منظور توجه بیشتر به خانواده از جنبههای روحی، روانی، حقوقی و اقتصادی صورت بگیرد، چرا که خانواده مأمن اعضای جامعه بوده و نقش حفاظتی در برابر آسیب به اعضایش بخصوص نسل جوان دارد و از موقعیتی غیرقابل انکار و غیرقابل جایگزین برخوردار است. بنابراین در پاندمی کرونا میبایست توانافزایی و تقویت خانواده را مدنظر قرار داد.
🔻روزنامه کیهان
📍علی(ع) الگوی بزرگِ «مردان میدان»
✍️عباس شمسعلی
۱۴۰۰ سال بعد از فقدان ظاهری و شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام، گویی انسان امروز در عصر حاضر بیش از هر زمانی به آن وجود نورانی و الگوی مجسم انسانیت نیاز دارد و نه تنها امروز بلکه تا دنیا دنیاست، انسان برای رسیدن به سعادت دست به دامان این آبروی خلقت خواهد بود.
سیره و مرام علی(ع) معنی زندگی راستین و سعادت است اما علی(ع) نه تنها چاره کار و راه نجات همعصران خود (که البته قدرش نشناخته و حقش ادا نکردند) بلکه بیشتر از آن دوای دردها و پاسخ نیازها و گشاینده گرههای امروز دنیاست.
مگر نه اینکه بشریت امروز تشنه عدالت است، پس بهترین و کاملترین نمونه این مرهم و داروی نجاتبخش را کجا میتواند بیابد جز در کوی علی(ع)؟
انسان امروز که برای زدودن غبار و زنگار فطرت به بازیچه گرفته شده توسط شیاطین جنی و انسی، دنبال کورسویی از معنویت، گرفتار گندمنمایان جوفروش در مکتبها و حلقههای عرفان کاذب و انحرافی شده است را چه نسیم روحنوازی جز معنویت و ایمان بیانتهای علی(ع) که خدای بندگی و معنویت است میتواند به ساحل آرامش برساند؟
در عصری که اخلاقیات و ارزشهای انسانی نیز از گزند تحریف و انحراف مصون نمانده است، کدام الگو برتر و نجاتبخشتر از تجسم عینی اخلاق یعنی علی(ع) میتواند باشد که هر رفتار او درس اخلاق و انسانیت است؟
در دنیای امروز که تجاوز به حقوق مظلومان و ارزش پیدا کردن زور بهجای حق، باعث جولان روزافزون سردمداران بیمنطق دنیا و جرأت یافتن آنها در تداوم ظلم و تعدی بیشتر شده است، آیا میتوان راهی جز حقطلبی و ایستادگی در پای حق و دفاع از مظلوم که علی(ع) سردمدار و پرچمدار آن است را برای مبارزه با ظلم و جور تصور کرد؟
در روزگاری که در عالم با سرعتی شگرف روز به روز فاصله فقیر و غنی افزایش یافته و بسیاری از انسانها و ملتها در نتیجه سیاستهای پرادعا اما ویرانگر مکاتب اقتصادی مادی و به دور از معنویت که تبلیغ سعادت کردند اما فقر و نابرابری به ارمغان آوردند از بسیاری امکانات و حقوق و سطوح اولیه زندگی محروم هستند، چه چیزی برای انسان امروز آموزندهتر است از به یاد آوردن اینکه فقر و نیاز مردم آرامش از وجود و خواب از چشم علی(ع) میربود و ایشان در مقام امامت امت و نفر اول دنیای گسترش یافته اسلام، عمر و مال و زندگی خود را در راه رفع احتیاجات نیازمندان و کمک به احیای زندگی کسانی که در پیچ و خمهای زندگی گرفتار شده بودند صرف میکرد؟ چنین الگوی بینظیری آیا نیاز امروز بشریت نیست؟
وقتی به خانه نورانی علی(ع) و حضرت زهرا(س) مینگریم و راه و روش همسرداری و فرزندپروری آن دو تربیتیافته محضر پیامبر خاتم(ص) را با آشفتگیهای امروز بشریت در کانون خانواده مقایسه میکنیم، دوای تمام دردها و گره سخت زندگی انسان امروزی را مییابیم. زندگی سراسر اخلاق و معنویت در خانه علی(ع) و زهرا(س) را میتوان صدها جلد کتاب کرد و مدعیان روانشناسی و محققان و مشاوران سبک زندگی در سراسر عالم را به پای درس آن نشاند تا بشریت بداند راه سعادت و شیرینی زندگی نه در امکانات مادی و سطح بالای زندگی بلکه در پیروی از الگوی ساکنان آسمانیترین خانه تاریخ است.
کاش انسان خسته از سیاست زدگی و دغلبازیهای رایج در دنیا که به نام و توجیه سیاست به خورد مردم داده میشود میدانست که اخلاقمدارانهترین سیاستها در زندگی علی(ع) و فرزندان طاهرینش قابل رویت و تلمذ است و اندکی از آن میتواند زندگی بشریت را از دام مسمومترین سیاستبازیها نجات دهد. اینکه وقتی در صفین هر بار که سپاه حضرت بر شریعه تسلط مییافت برخلاف منش معاویه آب را به روی دشمن نمیبست را چگونه میتوان در کتابهای علوم سیاسی امروز تفسیر کرد؟ چه زیبا امیرمومنان(ع) فرمود: «به خدا سوگند! معاویه از من سیاستمدارتر نیست، اما معاویه حیلهگر و جنایتکار است. اگر نیرنگ ناپسند نبود، من از زیرکترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است.»(خطبه ۲۰۰ نهجالبلاغه)
کدام دانشکده معتبر یا استاد و دانشمند علم مدیریت در دنیا میتواند نسخهای به قوام و تکامل نامه حضرت به مالکاشتر و تشریح وترسیم نحوه صحیح حکومت بر مردم و مدیریت در اداره حوزه مسئولیت را عرضه کند؟ عهدنامهای که هنوز پس از ۱۴۰۰ سال بیشک راهگشای هر مسئول و مدیری در هر سطحی است.
به راستی انسان این عصر چه کم دارد که نتواند آن را در علی(ع) بیابد؟
البته همانطور که راه و روش علی(ع) و سبک الهی حکومتداری و منش ایشان در زمان حیات مبارک آن حضرت، خار چشم دنیاطلبان و ناپاکان آن عصر بود، در طول ۱۴ قرن اخیر نیز هر زمان که اندک مجالی برای به کرسی نشاندن این سبک بینظیر و عمل به شیوه حکومتداری علوی محیا شد، همان بندگان دنیا، رشد فرهنگ عدالت، معنویت، حق خواهی، دفاع از مظلوم در برابر ظالم و... را برنتافتند.
پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان و تشکیل حکومت بر اساس اسلام و سیره اهلبیت(ع) اما فرصتی استثنایی و شاید بینظیر در طول تاریخ پس از صدر اسلام را برای به کرسی نشاندن راه و رسم و سیره علوی محیا کرد. هر چند از همان ابتدا تا امروز باز هم مخالفان سیره علوی که سردمداران ظلم و جور در عالم و زراندوزان به دور از انسانیت هستند هر آنچه توانستند برای ناکامیاین حکومت اسلامی به کار گرفتند، اما با نگاهی به بیش از چهار دهه تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی یک نکته غیرقابل کتمان وجود دارد و آن اینکه هر کجا با جدیت و ایستادگی نسخه و الگوی مدیریت و زندگی مبتنی بر مکتب علی(ع) فرصت ظهور و بروز پیدا کرده بزرگترین و بینظیرترین دستاوردها نصیب مردم و نظام شده است؛ از همان پیروزی نهضت اسلامی در سایه حق طلبی و مبارزه با ظلم و طاغوت تا پیروزی در جنگ تحمیلی علیرغم برتری ظاهری و عددی دشمن و خلق انبوهی از صحنههای رشادت و جانبازی که پیش از آن باید در داستانها و روایات صدر اسلام دنبال آنها میگشتیم، رشد و جهش بینظیر در عرصههای علمی، صنایع دفاعی و نظامی، خدمترسانی به محرومان، عقب راندن دشمن در زیادهخواهیها و سایر عرصهها نیز از دیگر دستاوردهای عمل به این مکتب است. اما هر کجا با غفلت و تن دادن به الگوهای نامأنوس و دیکته شده از سوی مکاتب مادی غرب از نسخه راستین خود دور شدهایم شاهد ناکامیها و عدم توفیقها بودهایم همچون دلخوش کردن به دشمن به امید گرهگشایی، فاصله گرفتن عدهای از مسئولان از سادهزیستی و گرایش یافتن به تجملات و زندگی بیگانه از آموزهها و ارزشهای مورد انتظار از یک مسئول در نظام اسلامی، غفلت و کمکاری برخی مسئولان از عمل به وظیفه و تعلل در مبارزه با ویژه خواریها یا حتی دامنزدن به آن، ارجح دانستن روابط و پیوندها به جای شایستهسالاری، بیتوجهی از کسانی که برای رسیدن به خواستهها و کسب ثروت هر آنچه با زندگی مردم میتوانند میکنند و... همه و همه ماحصل غفلت از مکتب علوی است.
اما علیرغم برخی موارد و مصادیق فاصله گرفتن از فرهنگ و مکتب علوی، باز هم جوانان این کشور بودند که پس از قرنها غبار از آینه شفاف و زلال این مکتب کنار زدند و زمینهترویج و گسترش آن به سایر کشورها و همراه نمودن جوانان آزاده در سطح منطقه و حتی جهان را فراهم نمایند تا نشان دهند بهترین راه تبلیغ وترویج این فرهنگ ناب، عمل و عینیت بخشیدن به آن است.
این روزها که سخن از «مرد میدان» زیاد گفته میشود، باید گفت که بزرگترین مردان میدانتربیت یافتگان مکتب علی(ع) هستند. به برکت انقلاب اسلامی و ترویج روحیه جهادی و ارزشی و با وجود بزرگ مردانی که با تاسی از «مرد مردان» علی(ع) عرصههای مختلف را تبدیل به «میدان» خدمت و ادای تکلیف کردهاند، باید گفت امروز «میدان» در فرهنگ انقلاب اسلامی تنها به عرصه و صحنه نظامی و رشادتهای مردان این عرصه محدود نشده است. بسیاری از کسانی که در دوران دفاع مقدس یا دفاع از حرم در عرصه جهاد و شهادت و دفاع از مظلوم وارد میدان شدند، در میدان کمک به محرومین هم حاضر بودند و در مواقع زیادی خود را وقف محرومیتزدایی از دور افتادهترین روستاها و اردوهای جهادی کرده بودند، از جهاد سازندگی دهه ۶۰ گرفته تا اردوهای جهادی جوانان امروزی.
از سوی دیگر، چه بسیار مردان میدانی که بیادعا عرصه مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن را برای مجاهدت برمیگزینند یا تلاش برای خودکفایی کشور و نظام اسلامی در عرصه اقتصادی و قطع وابستگیهای علمی را سرلوحه خود قرار میدهند. چه زیبا مردان میدانی همچون شهیدان سلیمانی، فخریزاده، شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن، کاظمی آشتیانی، بلباسی، ابراهیم هادی، حججی و... تا پای جان تلاش برای سربلندی نظام اسلامی را رها نکردند تا بگویند راه سعادت، حرکت در مسیر علی(ع) و تلاش برای دفاع از اسلام و مقابله با دشمنان در عرصه نظامی، اقتصادی، فرهنگی، محرومیتزدایی و... است. آن مسئول و مدیری که با وجود همه امکانات موجود، زندگی ساده و عمل به وظیفه را در پیش میگیرد هم مرد میدان مبارزه با نفس و شاگرد مکتب علوی است.
این فرهنگ علوی است که جوان افغانستانی را به جبهههای دفاع از ایران در برابر صدام یا دفاع از مردم عراق و سوریه در برابر داعش میکشاند. این مکتب علی(ع) است که جوان مسلمان ایرانی آوای مولای خود که فرمود «اگر یک مرد مسلمان از تأسف اینکه خلخال از پای دختر یهودی کشیده و جنایتهایی انجام دادهاند بمیرد، حق دارد» به یاد میآورد و جان خود را فدای نجات زنان و دختران مسلمان و ایزدی و مسیحی در عراق و سوریه میکند.
اشک چشم در سجاده عبادت و دست نوازش سردار شهید سلیمانی بر سر فرزندان شهدا و نمایش کوه عطوفت از کسی که حضورش در میدان لرزه بر اندام دشمن میانداخت هم تبلور مکتب علوی است.
اکنون که در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز هستیم نباید از این تجربه گرانسنگ غافل شویم که راه پیشرفت و سعادت این کشور و رفع موانع، حرکت در مسیر مولایمان علی(ع) است نه دلخوش کردن به وعدههای پوچ کاخ سبز معاویه. پیشبرد اهداف متعالی نظام و انقلاب و جمهوری اسلامی جز با تبعیت از این الگوی بیهمتا ممکن نیست. برای به ثمر نشستن ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی باید کسانی در مصدر امور باشند که به این ارزشها اعتقاد عملی داشته باشند. نمیتوان از کسانی که در عرصههای داخلی و خارجی به جای پیروی از مکتب متعالی علوی و ایستادگی در برابر دشمن و احقاق حق چشم به الگوها و آموزههای بیثمر غربی داشته و به لبخند عمرو عاصها و توبه معاویهها دلخوش کردهاند انتظار نصرت و موفقیت در انجام مسئولیت داشت.
🔻روزنامه اطلاعات
📍زمین تشنه
✍️سیدمسعود رضوی
در ابتدای یک فصل گرم و بلکه داغ و کویری قرار گرفتهایم و این در حالی است که تازه در اوج بهار و اعتدال ربیع هستیم. اخباری از کمآبی و سوختگی زمین و سرزمین تحت عنوان تنش و بحران آبی و درواقع کم آبی، به گوش میرسد. رقمی اعلام شد و اینک این رقم چنان برفزوده شد که دو برابر و اینک نزدیک به سه برابر تعداد اولیه را در مرز تنش یا بحران آبی اعلام میکند. تفصیل دقیقتر ماجرا را باید گفت تا دانسته شود چه فاجعه و مصیبتی در راه است؛ وزارت نیرو و مسئولان آب و فاضلاب کشور، ابتدا اعلام کردند که بیش از صد شهر در سال پیشرو دچار تنش آبی خواهند شد. اندکی بعد از یکصد و پنجاه و دویست شهر تفتیده و شهرستان نیازمند آب در ماههای پیش رو سخن سر دادند. اخیراً دویست و پنجاه و آخرین خبر رسمی از طریق وزارت نیرو، دویست و هشتاد شهر را درگیر تنش کمآبی و بلکه تفتیدگی و بیآبی در تابستان و پاییز جاری و آتی قلمداد کرده و به مردم هشدار دادهاند!
اما بهقول ادبا: زینهار! از کدام مسئول و مدیر بزرگواری باید پرسید که چگونه سهم مردم را به این سرعت و سهولت و سخاوت مشخص کردهاید؟ مردم باید چه کنند و دقیقاً با کدام سازوکار و کدام دستگاه و بلندگو و ابزار و سازمان، به تقابل با این معضل بروند؟ برنامه چیست و تصمیمات کدام ستاد بحران، بر اساس کدامین مطالعات و پژوهشهای تخصصی و تجربه شده باید تعمیم یابد و در معرض عمل قرار گیرد؟ در حقیقت، هفت ماه از اواخر اردیبهشت تا اواخر پاییز درگیر این بحران طبیعی خواهیم بود. توجیه و مدعا نیز نمیتواند بحران را مهار و تشنگی زمین و انسان را برطرف کند.
وقتی به اولویتهای خبری مینگریم، احساس ناخوشایند و غریبی از فریب و تردستی تا غفلت و سهلانگاری به ذهن متبادر میشود. مردم از یک سو با بحران معیشت روبهرو هستند و از طرف دیگر با مجموعة نگرانیها و افسردگیهایی که از تنشهای پیاپی و بحرانهای مسلسل برآمدهاند و در طول ماهها و سالها موجب فرسایش روح و روان و جسم و جان و زندگی و شهر و کشورمان شدهاند. شلوغکردن، رقبا را متهم کردن، و عدم توجه به مشکلات و حقایق بزرگ، دیر یا زود، موجب معضلات بزرگ خواهد شد. به عبارت روشنتر، مشکلات جامعة انسانی و سرزمین طبیعی و نهادهای دیوانسالاری به اوج رسیدهاند و گلوگاه تنفس مردم را سخت میفشارند.
نمونه سیاست آب و تبلیغات غریب و عوامفریبانه در یکی دو مهلت بارشهای سنگین که اتفاقا سیل و خسارت هنگفت هم به زمین و سرزمین و ساکنان وارد کرد، نشان میدهد که چگونه یک موضوع اصلی، از طریق موضوعات حاشیهای تقلیل پیدا میکند و افکار عمومی، ارتباط خود را با واقعیت و نیروهای واقعی از دست میدهند.
در مورد اخیر، اصل موضوع باید به عنوان مهمترین مشکل کشور در قرن اخیر و بزرگترین چالش کشور در قرن آینده مطرح باشد و جنگ بزرگ طبیعت، ما را نابود و تباه نسازد. اما بر این حقایق مهم که جریان دارند و زندگی و تمدن و زیست جمعی ما را تهدید میکنند، شعار و دفعالوقت و رقابت بیهوده ای سایه افکنده است. درست در شرایطی که نیازمند تصمیمات مهم و سرمایهگذاری و عزم عظیم هستیم، سروصدا و جار و جنجال سیاسی و حاشیههای بی اهمیت، مجال از بیان فاجعه و هشدار برای درک بحران از تک تک ما ستانده است!
باز گردیم به سر سخن؛ ما به مسئولان و مردم هشدار میدهیم و هیچ منفعتی نیست که فراتر و بالاتر از این موضوع قرار داده شود، تمامی آنچه به عنوان امهات امور مطرح میشوند در برابر مشکلاتی که مسائل زیست محیطی و بیآبی فراهم خواهد کرد، کوچکند. مشکلات تأمین آب و فرسایش سرزمین، واقعیتی است که باید با عزم ملّی و اعلام صریح به تمامی ستادها و نهادهای مملکت، با مدیریت و برنامهای تخصصی، دنبال شوند.
استادان و محققان دلسوز معتقدند که خسارات بسیار وسیع است ولی هنوز چارهها و گریزگاههایی برای نجات و برونرفت داریم. ایران باید مشکل آب را به دقت و وسواس مدیریت و کنترل کند و از هدر رفت و تباهی آب در بسیاری از مناطق زندة کشور جلوگیری نماید؛ وگرنه ارض موات و کویر خشک فراوان داشتهایم، فزونتر خواهیم داشت. جایی که نتوان محصول اندکی برداشت یا دانهای کاشت، کارزاریست در خارزار که توفان ریزگردهای کنونی در مقابل آن بهار و بهشت است.
این کار اولویت ماست، زندگی و حقیقتی انکارناپذیر که با اهمال و تغافل نمیتوان از آن گریخت. باید با سرمایهگذاریهای عظیم، عزم ملّی و مدیریت دلسوز و راهکارهای علمی، هرچه زودتر چاره اندیشید. تمامی کشور در آستانة تنش آبی قرار گرفته است و این بحران، افزون بر کرونا و پاندمی و بحران تحریم است که باید آنها را نیز هریک گره بر گره باز و این همه تنگناها را چاره کنیم.
🔻روزنامه اعتماد
📍مقایسهای ساده!
✍️عباس عبدی
دهه سوم ماه رمضان که مصادف با شهادت امام علی(ع) است بهطور طبیعی بیش از همه متعلق به امام است و از دوره خلافت ایشان بیشتر از سایر دورههای زندگی ایشان باید نوشت. پیشتر هم گفتهام که تصور عمومی مردم از حکومت اسلامی و قدرت برآمده از آن بیش از آنکه متاثر از مفاهیم و گزارههای کلامی صاحبنظران اسلامی باشد، از رفتارهای ثبتشده تاریخی امام علی شکل گرفته است. اینکه در عدالت چگونه رفتار میکرد؟ اینکه رفتارش با خانواده، کارگزاران حکومتی و در امور مالی چگونه بود؟ اینکه در دفاع از حق انتقاد مردم چگونه بود؟ اینکه نسبت به مجیزگویی قدرت از سوی زیردستان چقدر حساس بود؟ اینکه نگاه او به امور جامعه در نهجالبلاغه چگونه بود؟ و... اکنون نمیخواهم بگویم که حکومتکنندگان میتوانند مثل آن امام عمل کنند یا باید انتظاری در این سطح از آنان داشت، ولی آیا نباید انتظار داشته باشیم که حداقل گامی به سوی بهبودی برداریم و نه گامهای بزرگ در جهت مخالف آن؟ برای نمونه حساسیت امام درباره ظلم به مردم تحت حکومتش یا فقر آنان بسیار زیاد بود. آیا الان هم چنین است؟ درباره بیتالمال چقدر حساس بود، آیا اکنون حتی گوشهای از آن را میتوان دید؟ یک بار خاطرات آقای هاشمی را مرور میکردم، دیدم که چه تعداد افراد و آقایان و در زمان جنگ برای درمان شخصی خودشان عازم خارج از کشور میشدند و درخواست مساعدت و پرداخت ارز به قیمت رسمی داشتند و همگی نیز اجابت میشد. جالب است که آقای هاشمی نه آن درخواستها را بد میدانست و نه موافقت و دستور به انجام آنها را از طرف خودش. به همین علت هم، هم درخواست و هم اجابتش را در خاطرات روزانه خود نوشته است. آن رفتار گذشت تا به تغییرات اخیر در جدول بودجه رسیدیم. بنده کاری به قانونی و غیرقانونی بودن این تغییرات ندارم. حتی فرض کنیم که قانونی باشد.
همه میدانیم که شرایط کشور و تورم و نقدینگی چگونه است. هر ریالی که به بودجه اضافه شود، به همان نسبت تورم ایجاد میکند، چون این ارقام ناشی از تولید و ثروت حکومت و جامعه نیست، بلکه فقط به دلیل انتشار پول است. به معنای دیگر اینها دوغ خالص ولی جدیدی نیستند، بلکه آبی است که به دوغ موجود بسته میشود و از جیب فقیرترین افراد خارج میشود. یک لیتر دوغ خالص داریم و ۵ نفر مصرفکننده و به هر کدام یک لیوان دوغ میرسد حالا به علتی ۵ نفر مهمان هم میرسد. یا باید همه نصف لیوان دوغ خالص مصرف کنند، یا باید یک بطری جدید دوغ خالص بخریم یا اینکه تقلب کرده و یک بطری آب بریزیم داخل دوغ خالص و آن را رقیق کنیم. راه دیگری نداریم. افزایش بودجه بدون تامین منابع واقعی، همان راه سوم است. ولی برخلاف مثال فوق که هر ۱۰ مصرفکننده از دوغ رقیقشده مشابهی استفاده میکنند در ماجرای بودجه اینطور نیست. ۲ نفر از مصرفکنندگان همان دوغ خالص را میخورند، ۸ نفر بقیه، رقیقشده سه لیوان باقیمانده را میخورند. هر چه فقیرتر باشید، سیاست افزایش نقدینگی تورمزا، ارزش و توان خرید پول را برای شما کمتر میکند، زیرا ثروتمندان میتوانند تورم را جبران کنند. حالا ببینید که چنین پول هزاران میلیارد تومانی که به مثابه آب به دوغ بسته شده است کجاها هزینه میشود؟ همه آنها در زمینهها و مربوط به کارگزارانی است که برای حفظ موقعیت خودشان کاربرد دارند. حکومت و مجلس باید برای همه و به ویژه برای فرزندان این سرزمین و آیندگان تصمیم بگیرد. آخر این چه کاری است که پول به کامنتگذاران فضای مجازی بدهید؟! در این افزایشها، اقشار اصلی جامعه کجا هستند؟ کارگران، معلمان، استادان دانشگاه، کارکنان بهداشتی کشور و پرستاران که در صف اول مبارزه با کرونا هستند، محیط زیست، فقرا، زنان سرپرست خانوار، معلولان و نیازمندان، کارآفرینان، افراد بیکار که دنبال اشتغال هستند، تولیدکنندگان، کشاورزان، کودکان کار، نیروهای حاشیهای و... خیلی خیلی دورتر از حداقلهای امام علی(ع) هستیم ولی بدتر این است که چهار نعل در حال دورتر شدن نیز هستیم. برای حسن ختام، دو مورد از دهها داستان امام علی(ع) را در زیر میآورم که مروری باشد بر ذهنیت کسانی که پیش از انقلاب با امید رسیدن به چنین جامعهای انقلاب کردند.امیرالمومنین(ع) ضمن خطبهای فرمودند: «به خدا سوگند عقیل را در نهایت بینوایی دیدم، از من خواست تا یک صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در حالی که فرزندانش را از شدت فقر آشفتهموی و گردآلود با چهرهای نیلین میدیدم. چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرر کرد و من همچنان به او گوش میدادم و او پنداشت که دینم را به او میفروشم و شیوه خویش وامیگذارم و از پی هوای او میروم. پس پاره آهنی را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم. عقیل همانند بیماری ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد.گفتم: ای عقیل نوحهگران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنی که انسانی به بازیچه گداخته است مینالی و مرا از آتشی که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمی نباشد؟ تو از این درد مینالی و من از حرارت آتش ننالم؟»یکی از اتفاقات مشهور در دوران حکومت امیرالمومنین(ع) مربوط به فرماندار بصره یعنی عثمان بن حُنیف است. طی این ماجرا به آن حضرت خبر رسید عثمان دعوت یکی از ثروتمندان بصره را پذیرفته است؛ لذا طی نامهای مورد عتاب امام (ع) قرار گرفت. در بخشهایی از این نامه تاریخی آمده است: «ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند و کاسههای پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند. گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی دور انداز و آنچه به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.» از این نوع برخوردها حتی با خانوادهاش و سایر منسوبین حکومتی نیز داشته است.
🔻روزنامه شرق
📍آخرین تحولات مذاکرات وین
✍️کوروش احمدی
دور سوم مذاکرات وین با سخنان نویدبخش عباس عراقچی مبنی بر «رو به جلو بودن مذاکرات»، «پختهترشدن و روشنترشدن مباحث مربوط به تحریمها»، «ورود به نگارش متن در برخی حوزهها» و توافق درباره برداشتن تحریمهای بخشی به پایان رسید. عراقچی البته توجه داد که «طرف مقابل نیز مواضع خود را دارد و نزدیککردن مواضع کار آسانی نیست» و نیز اینکه «در مرحله نگارش کار آهستهتر پیش میرود». جمعبندی آمریکا نیز از سوی سولیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، در جمعه گذشته ابراز شد. او ضمن تأکید بر وجود «اراده جدی» در طرفین، اضافه کرد که «هنوز مشخص نیست آیا این اراده جدی به توافقی منجر خواهد شد یا خیر». سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز با «تفکربرانگیز، عملگرا و سازنده» دانستن مذاکرات، گفت: «طرفین هنوز در آستانه هیچگونه گشایشی نیستند» و «هنوز راه درازی در پیش است» و «راهی که در پیش است، طولانیتر از راه طیشده است». لحن سه کشور اروپایی نیز کموبیش شبیه لحن آمریکا بود. آنها نیز از اینکه «انتظار داشتند در دور اخیر پیشرفت بیشتری صورت گیرد» و اینکه تفاهم روی «اکثر نکات حساس» هنوز حاصل نشده است، سخن گفتند.
لحن عراقچی اگرچه قدری خوشبینانهتر از لحن دو مقام آمریکایی بود، اما محتوای سخن طرفین یکی است و گویای این است که درباره آسانترین بخشها توافق شده و مذاکره بر سر بخشهای سختتر همچنان ادامه دارد. این اتفاقی طبیعی است که در همه مذاکرات اینچنینی ممکن است بیفتد. به این معنا که طرفین معمولا درباره کلیات و بخشی از جزئیات آسان و بهسرعت پیش میروند، اما کار جدیتر بر سر موارد دشواری را که به آن برمیخورند، به بعد از ارزیابی دادهها و ستادهها در مراحل پایانی موکول میکنند. البته سنت غربیها نیز این است که معمولا از ابراز خوشبینی زودهنگام اجتناب میکنند. نکات آسانی که درباره آنها قاعدتا باید توافق شده باشد، میتواند شامل رفع تحریم بانک مرکزی، شرکت نفت و شرکتهای نفتکش و نیز بخشهایی مانند فولاد، آلومینیوم، خودروسازی، کشتیرانی، بیمه و مانند اینها باشد. تحریم این حوزهها مطابق برجام در ۱۳۹۴ رفع شد و مطابق بند ۲۶ برجام آمریکا مجاز به تحریم مجدد آنها تحت عناوین دیگر مانند تروریسم و... نیست و اساسا بازگشت به برجام بدون رفع تحریم علیه این بخشها غیرقابلتصور است. اختلاف اصلی قاعدتا باید روی تحریمهای جدیدی باشد که در دوره ترامپ به بهانه تروریسم، موشک، منطقه، حقوق بشر و ادعاهای سایبری اعمال شدهاند. مثلا اگرچه ذیل قانون CISADA (۲۰۱۰)، شرکتها و اشخاص مرتبط با سپاه پاسداران با ادعای «حمایت از تروریسم» تحت تحریم اقتصادی ثانویه قرار دارند و برجام موجب لغو آن نشد، اما تحریم سپاه پاسداران بهعنوان «سازمان تروریستی» در آوریل ۲۰۱۹ و برخی از دیگر نهادها و مسئولان و ۹ مقام منصوب بیت با طیفی از ادعاها در زمره اقدامات خصمانهای است که ازسوی دولت ترامپ انجام شد. براساس برخی گزارشهای رسانهای که درستی و نادرستی آنها مشخص نیست، با این حساب ممکن است نظر آمریکا بر لغو تنها حدود ۸۰۰ تحریم از حدود هزارو ۵۰۰ تحریم باشد که بعید است برای طرف ایرانی قابل قبول باشد. بیمیلی آمریکا برای رفع همه تحریمهای ترامپی، دلایل متعددی ممکن است داشته باشد؛ یکی اینکه بایدن و نزدیکان او حداقل از سپتامبر ۲۰۲۰ شعارها و لفاظیهایی درباره «تقویت و طولانیترکردن» برجام و پرداختن به برنامههای موشکی و منطقهای ایران داشتهاند. آنها ممکن است بر این تصور باشند که موافقت با لغو همه تحریمهای ترامپی، اهرم فشاری برای پیگیری آن شعارها باقی نخواهد گذاشت و در سیاست داخلی آمریکا بهعنوان عدول از یکی از قولهای انتخاباتی بایدن تلقی خواهد شد. دوم اینکه کاخ سفید احتمالا نگران است که چنین امری مخالفان احیای برجام در سیاست داخلی آمریکا را تقویت کند و موجب شود دموکراتهای بیشتری علیه رئیسجمهور دموکرات بشورند. چنین دورنمایی هم ممکن است اجرای دستور کار داخلی بایدن را دشوارتر کند و هم با توجه به درپیشبودن انتخابات کنگره در نوامبر ۲۰۲۲، ازجمله بر سر کرسیهای ۱۵ سناتور دموکرات و ۲۰ سناتور جمهوریخواه، حفظ کنترل دو مجلس کنگره از سوی دموکراتها را به خطر اندازد. این در حالی است که تلاشهای مخالفان برجام در کنگره ادامه دارد و سهشنبه گذشته اعلام شد بانیان طرحی ضدایرانی در مجلس نمایندگان که منافقین در تهیه آن نقش داشتهاند، به ۲۲۰ نماینده جمهوریخواه و دموکرات رسیده است. در حاشیه این تلاشها، باید نیمنگاهی نیز به سررسید توافق سهماهه ایران با آژانس در مورد تعلیق اجرای پروتکل الحاقی در ۳۱ اردیبهشت داشت. اگر تا آن زمان مذاکرات به خوبی پیشرفت کرده باشد، ممکن است ایران با پیشنهاد اخیر مدیرکل آژانس برای تمدید این ضربالاجل موافقت کند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍صلح انتخاباتی
✍️مهدی مطهرنیا
خبرهای خوشی این روزها از تحولات و مذاکرات وین به گوش میرسد و جامعه ما اعم از هیات حاکمه و مردم این روزها سخت نیازمند خوشبینی در وضعیت موجودند. اگر مردم را تعریفی تمامشمول برای همه اقشار، طبقات و جماعتهای ایرانی بدانیم، مردم خواهان یک وضعیت باثبات و نگاه امیدوارانه به آینده هستند. مذاکرات وین دریچهای از خوشبینی را در این شرایط باز کرده و پارادایم حاکم بر سیاست خارجی ایران که نه جنگ نه مذاکره بود، توسط رهبر معظم ایران به مذاکرهای سریع و غیرفرسایشی برای رسیدن به اهداف تعریفشده یعنی برداشته شدن همه تحریمها تغییر کرده است؛ تحریمهایی که در آغاز دهه ۱۳۹۰ موجب استقلال ایران شد و قرار بود دعا کنیم تا تحریمها بیشتر شود تا ایران به استقلال اقتصادی برسد. اما اکنون گفته میشود مذاکره فوری انجام شود تا تحریمها برداشته شوند.
آیا آمریکا همه تحریمها را برمیدارد و کاخ طلایی را در سینی به ایرانیها تقدیم میکند؟ شاید بتوان گفت این یک سیاست آرزومندانه است. آمریکاییها بر اساس سیاست اعلامی بایدن به دنبال این هستند که با مذاکره، ایران را کنترل کنند. بنابراین اگر آمریکاییها تحریمها را لغو کنند، باید ضمانتهایی را دریافت کنند که ایران در آینده رفتار و کنش خود را تغییر دهد. آمریکاییها در بحث هستهای دنبال برجامپلاس هستند و میخواهند بندهای غروب، بازنگری شود. ایران تضمین دهد که به هیچوجه دنبال بمب هستهای نخواهد بود و به فتوای رهبری ایران هم اکتفا نمیکند. آنها میخواهند آن فتوا به قانون تبدیل شود و تضمین عینی پیدا کند. بنابراین سعی در افزایش حیطه بازرسیها خواهند داشت؛ بازرسیهای سرزده حتی از مراکز نظامی مدنظر آنهاست.
در عین حال تلاش دارند پروندههای دیگر مثل پرونده موشکی، حضور ایران در منطقه، پرونده حقوق بشری و موضوعات اعراب و اسراییل را هم به برجام و مذاکرات بیفزایند. پرسش اینجا است که آیا ایران حاضر خواهد شد در برابر برداشتن تحریمها این موارد را بپذیرد؟ مساله اصلی چالشهای فراروی پرونده در این زمینههاست.
بنابراین صلح موقتی که در وین در حال تحقق است را میتوان اینگونه دید که قطعا این اتفاق و گشایش و خبرهای خوش بر انتخابات ایران اثر دارد. پس اگر یک تحول درازمدت میخواهیم باید این مذاکرات و تحولات در واشنگتن صورت گیرد و واشنگتن تهران انقلابی را قبول کند و آنچه ایران به عنوان ایدهآلهای خود در نظام بینالملل و روابط بینالملل معین میکند به سرانجام برسد. یا اینکه ایران بپذیرد در رفتارها و کنشهای خود در منطقه و در مسائل موشکی و پرونده حقوق بشری و مسائل اعراب و اسراییل در کنار بازنگری در برجام با ایالات متحده آمریکا وارد مذاکره شود. یعنی مناسب و متناسب با وزن قدرتی خود در برابر آمریکا و پنج قدرت دیگر نظام بینالملل و یک قدرت منطقهای رسمی یعنی عربستان و یک قدرت غیررسمی دیگر در منطقه یعنی اسراییل به دادن یا گرفتن امتیاز نائل آید. یعنی به عنوان یک بازیگر معمولی در حد وزن خود در منطقه و نظام بینالملل وارد بازی و پذیرش قواعد بازی در نظام بینالملل شود. در این صورت، ایران دیگر انقلابی نخواهد بود ولی ایرانی باثبات و معطوف به توسعه خواهد بود.
نکته دیگر اینکه اگر ایران بخواهد پس از این بازشدن پنجره خوشبینی و صلح، بار دیگر در دولت آینده به وضعیت انقلابیگری بازگردد این بار ناامیدی فزایندهای در جبهه بینالمللی ایجاد میشود. آمریکاییها از آن به عنوان یک فرصت همگرایی با اتحادیه اروپا و قدرتهای منطقهای بهره خواهند برد و این بار ایران را بیش از گذشته تحت فشار قرار خواهند داد. بنابراین این پنجره ورودی باید پنجرهای باشد که تضمین استمرار آن از هماکنون بازشناخته شود.
پس هر اقدامی که در مذاکرات بتوانیم امتیازهای بیشتری بگیریم و تحریمهای بیشتری را لغو کنند اقدام مبارکی است. اما آیا تضمینی وجود دارد که طرفین در مسیر استمرار آن وارد حوزه اقدام مستمر شوند؟ این موضوع باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
بنابراین آنچه در حال تحقق است امری بسیار مبارک و قابل اتکاست و میتواند در ایران نشاط سیاسی را در آستانه انتخابات برانگیزاند. اما اینکه آیا ایران برای عدول از یک رویکرد انقلابی در منطقه و نظام بینالملل آماده است؟ بحث قابل توجهی است و پاسخ این سوالات را نه تحلیلگران بلکه تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران میدانند و باید بر اساس آن پاسخهای آینده را مورد ارزیابی قرار دهند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍فوریت نجات بورس
✍️علی میرزاخانی
۱-خطای بزرگ سیاستگذار اقتصادی در اوایل سال گذشته باعث رشد بیش از ۳۰۰درصدی بورس در ثلث اول سال شد که سقوطی غیرقابلاجتناب را وعده میداد. معمولا در اکثر کشورهای پیشرفته، سبقت غیرعادی ...
... شاخص بورس از رشد اقتصادی اسمی بهعنوان آژیر خطر افزایش انتظارات تورمی تلقی میشود و بلافاصله با اهرم عملیات بازار باز از تداوم این روند خطرناک جلوگیری میشود تا از تحمیل عواقب آن بر اقتصاد پیشگیری شود. متاسفانه سیاستگذار ایرانی نهتنها معنای این علامت را دریافت نکرد، بلکه با تکیه بر افسانه ضربهگیری تورم، سرعت این روند را تشویق کرد. این تشویق البته با سیاستهای عینی تقویت شد و بخش مهمی از اعتبارات بانکی هم در خدمت این اضافه پرش قرار گرفت.
۲- آنچه اتفاق افتاد این بود که پس از اشتباه باورنکردنی سیاستگذار، سهم بخش مذاب نقدینگی (پول و سپرده دیداری) نسبت به بخش منجمد (شبهپول یا سپرده پسانداز) به سرعت افزایش یافت و روانه بورس شد. برخلاف تصور عامه و سیاستگذاران، اینگونه نیست که اگر بورسبازان به این نتیجه برسند ارزش یک سهم حباب دارد از خرید آن خودداری کنند. یکی از نظریات رایج در بورس، نظریه «سادهلوحتر از من» است؛ طبق این نظریه حتی اگر یک معاملهگر به این نتیجه برسد که ارزش یک سهام بیش از سه برابر حباب دارد، ولی امکان فروش آن در چند روز آتی با قیمت ۱۰ درصد بیش از قیمت خرید وجود دارد، قطعا این سهام حبابی را خریداری خواهد کرد. این نظریه در کنار اشتباهات سیاستگذار، در مدت چهار ماه، شاخص سهام را بیش از چهار برابر کرد.
۳- آنچه اتفاق نیفتاد اما باید اتفاق میافتاد چه بود؟ اگر این جهش غیرعادی نه در ایران بلکه در ۱۵۰ کشور دیگر جهان که خود را به تکنولوژی واکنش سریع سیاستگذاری، مجهز و متعهد کردهاند میافتاد، بلافاصله جلسه اضطراری اتاق فرمان سیاستگذاری در همان اوایل اردیبهشت ۹۹ تشکیل میشد و نرخ بهره هدفگذاریشده متناسب با تغییر انتظارات تورمی اصلاح میشد که به معنی جمعآوری فوری نقدینگی با حراج گسترده اوراق قرضه دولتی بود. در کشوری مثل ایران که از یک طرف نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی بسیار پایینتر از عرف جهانی است و از طرف دیگر، دولت با کسری بودجه بالایی مواجه است، این وضعیت یک اکازیون بیسابقه بود که هم میتوانست منابع غیرتورمی برای دولت تجهیز کند هم از جهش غیرعادی و متعاقبا سقوط بعدی بورس پیشگیری کند و هم دو موتور تورمساز (پولی شدن کسری بودجه و تحریک درونزای نقدینگی از طریق اضافهپرش بورس) را خاموش کند. اما نه تنها این دو موتور خاموش نشد، بلکه با آغاز سقوط بورس، موتورهای پولی و تورم ساز دیگری برای جلوگیری از سقوط بورس روشن شد که موضوع بحثی جداگانه است.
۴- عدم پیشگیری از صعود غیرعادی بورس باعث شد که با آغاز سقوط بورس، سیاستگذار هیچ راهی جز انتخاب بین گزینه بد یا بدتر (اصلاح فوری قیمتها یا فرسایشی کردن اصلاح) نداشته باشد که متاسفانه این بار هم گزینه بدتر یعنی فرسایشی کردن اصلاح قیمتها در دستور کار قرار گرفت. البته هر دو گزینه بهدلیل خطای پیشینی دردناک است؛ اما فرسایشی کردن اصلاح علاوهبر اینکه به تضییع حقوق سهامداران منجر میشود و امکان نقدشوندگی داراییشان را از آنها سلب میکند، باعث تحمیل یک خسارت سنگین به اقتصاد ملی نیز میشود که شده است. این خسارت ملی همان تبدیل بورس به یک بازار متروکه و شیفت بورسبازان به بازار رمزارزها است که نسبت آن با منافع ملی هنوز چندان روشن نیست.
۵- آنچه باعث فرسایشی شدن روند اصلاح قیمتها در بورس شده، همان تفکر منسوخ کنترل قیمتها در قالب فرمول مخرب دامنه نوسان است که بازار سهام را به نابازار تبدیل کرده است. همزمان، بازار جدیدی جذاب شده است که اتفاقا نوسان بالا به جذابیت بالای آن کمک کرده است؛ جذابیتی که دامنه نوسان باعث حذف آن از بورس شده است. تجربه چند ماه اخیر ثابت کرد که با حفظ دامنه نوسان، هیچ کدام از راهحلهای متنوع اعم از پولپاشی و غیر آن، کمکی به احیای بورس نخواهد کرد. سیاستگذار میتوانست با پرهیز از خطای اول، از شکلگیری قیمتهای غیرواقعی پیشگیری کند؛ اما اصرار بر جلوگیری از اصلاح قیمتها، خطای مهلکتری است که معاملهگران را از بورس فراری میدهد. راه نجات بورس، حذف موانع اصلاح قیمتهاست که اگرچه داروی تلخی است، اما توزیع اصلاح قیمت در طول زمان باعث شیرین شدن این داروی تلخ نمیشود، بلکه با وقتکشی مخرب، خسارت مضاعفی به سهامداران و اقتصاد ملی تحمیل میکند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست