🔻روزنامه ایران
📍انتخاب یا انتخابات
✍️علی ربیعی
امســال با توجه به اتفــاقــات رخ داده در روند انتخابات ریاست جمهوری و پررنگ شدن مواضعی که پیش از این بعضاً در قالب نظرات شخصی و بـــا پوشـــشهـــای مختــــلفــــی بیـــــان میشدند و در این روزها تبدیل به نظریههای غالب شدهاند، فرصتی پدید آمده تا نسبت این دیدگاهها با اساس نظرات قوامدهنده جمهوریت، که عمدتاً از سوی امام خمینی(ره) و پدران قانون اساسی مطرح شده بود مورد بررسی قرار گیرد. این روزها، گویی اصل «انتخابات» و «انتخاب» دچار اخلال مفهومی و تقدم و تأخر اولویت و اصالت شده به گونهای که اهمیت فرد «منتخب» - به هر ترتیبی - بر اصل و اساس و فلسفه وجودی «انتخابات» غلبه کرده است. نگاه کنید به بیاناتی که از سوی برخی افراد مؤثر دارای تریبون بیمحابا در مورد نقش مردم بیان میشود و حتی افراد مسئول در نهاد تصمیمگیر در انتخابات نیز با اشکال غیرمستقیم آن را بیان میکنند. در مقابل این افراد نیز متأسفانه دیدگاههایی مبتنی بر بیفایدگی صندوقهای رأی ترویج میشود. براساس این دیدگاهها چون فرد برآمده از صندوق، ضمانتهای حقوقی یا توانایی فردی برای پاسخ به مطالبات جامعه را ندارد، لذا این دسته نیز با نگاه تقلیلگرایانه، قهر از صندوق را توصیه میکنند. براساس فلسفه جمهوریت، مردمسالاری و تحقق عبارات معروف «مردم در صحنه» و «میزان رأی ملت است» امام خمینی، نباید به «صندوقها» فقط به عنوان پدیدهای که از آن فردی برای اداره امور کشور بیرون میآید نگاه کرد. چنین نگاه تقلیلگرایانهای به صندوقها، اهمیت صندوق را یکبار مصرفی کرده و صرفاً توجیهگر نیات سیاسی عدهای میشود. در نگاه وفادارانه به امام(ره)، آرمانهای بنیانگذاران مشروطه و پدران قانون اساسی و مواضع بزرگان و انقلابیون پیشاهنگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی و مقام معظم رهبری و... و همچنین تلقی و دیدگاه مردم رأیدهنده به قانون اساسی مبتنی بر صندوق به مثابه ضمانت منافع مردم برای تعیین حق سرنوشت، بر خلاف آن نگاه تقلیلگرایانه، صندوقها باید به مثابه نمادی از تضمین سرمایه اجتماعی و اعتماد بین آحاد جامعه، تأمین منافع و امنیت ملی و نیز اتصالات میاننسلی و تغییرات با ثبات به نحوی که جامعه به سمت رشد و توسعه و تعالی حرکت کند، دارای کارکرد باشند.
اینروزها، عدهای بیپروا از نتیجه انتخاب یعنی منتخب و اهمیت نداشتن انتخابات سخن میگویند، گویی اصل صندوق و وفاداری به حفظ نهاد صندوق، به فراموشی سپرده شده و بیاناتی با مضمون مزاحمانگاری از صندوق رأی برای تعیین فردی مطلوب جهت اداره جامعه مطرح شدهاند. از اینرو، در این مقاله تلاش خواهم کرد دیدگاههای امامخمینی(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در مورد «میزان رأی ملت است» و اصالت صندوقها را به بحث بگذارم: امام خمینی، رهبری مورد اعتماد برای مردم بود و اعتمادی متقابل در ایشان نسبت به مردم وجود داشت. برای همین در ۱۵ خرداد امام همراه با مردم، مقطعی تاریخی را آفرید و باعث شد تا نیمه خرداد، تبدیل به یک نماد بشود؛ نماد روزگاری که آنچنان انسداد سیاسی و سرکوب نظامی گسترش یافته بود که از درون این استبداد، حرکتی مردمی توسط اقشار محروم به مثابه یک «انتخاب» به نمادی علیه ظلم و دیکتاتوری شاهنشاهی تبدیل شد. در آن دوران و در غیاب صندوق رأی و فقدان دموکراسی مانند هر مقطع زمانی و هر نقطه مکانی دیگری در جهان، موجب «ترس دائمی حاکمان از مردم» و «بیاعتمادی قهرآفرین مردم به حاکمان» شده بود. امام راحل و میراث ارزشمند او که از دل انقلاب و از رفراندوم فروردین ۵۸ بیرون آمد به ما آموخت که صندوق رأی نه ترس دارد و نه قهر میپذیرد. صندوق رأی چیزی جز میانجی و داور میان حکومت و شهروندان نیست تا ترس و قهر یکی از دیگری را به احترام حکومت نسبت به انتخاب شهروندان و اعتماد شهروندان به قانونمداری مردمسالارانه حاکمان تبدیل کند.
امام خمینی(ره) همواره در تقابل با درک موزهای و باستانی از هویت ملی به ملت در پویایی هر روزه و امروزین خود استناد میکرد، لذا این نظریه امام(ره) هیچگاه موزه شدنی نیست زیرا ملت و صندوق انتخابات موزه شدنی نیست. او در نامه تاریخی خود خطاب به گورباچف پیشبینی کرد کمونیسم به موزههای تاریخ سپرده خواهد شد چون به جنگ نیاز فطری انسان به خداباوری و نیز با خواست ملتها برای آزادی و استقلال رفته است. امام(ره) در جریان انقلاب با درک موزهای و باستانی از ملت و هویت به مقابله برخاست و گفت ملت آن چیزی نیست که زمانی بود. ملت همان مطالبه معطوف به تعیین سرنوشت در پای صندوقهای رأی و دیگر عرصههای مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. انقلاب با پشتوانه گفتمانی ۱۵ خرداد به پیروزی رسید. آن «حضور صلحآمیز مردم» در ادامه روندش، با تدبیر امام خمینی به «حضور در پای صندوق» تبدیل شد. صندوق رأی میراث انقلاب و امام است؛ دستاورد به بلوغرسیده از مشروطه است. هر بار که ملت پای صندوقهای رأی میرود گزاره «میزان رأی ملت است» میلیونها بار تکرار میشود. امام(ره) نگاهی تقلیلگرایانه به صندوق انتخابات نداشت. از نگاه ایشان، این مهم بود که مردم چگونه با همه تنوعات خود، به شکل یک «ملت» در پای صندوقهای رأی تبدیل به میزان و معیار اصلی سیاست میشوند. بنابراین بیاعتنایی به اصل حضور ملت و سطح مشارکت ملت نمیتواند امری خط امامی محسوب شود. نمیتوان به نام هیچ معیار و هیچ قانونی حضور همگانی و «همه با هم» ملت را خارج از معیار بودگی و میزان بودگی دانست. «میزان رأی ملت است» در واقع میزان و ملاک و معیار نگاه امام است به انتخابات. نمیتوان رأی ملت را میزان دانست اما صرفاً نگاه به بخشی از ملت داشت. این نگاه بخشی و گزینشی به ملت با دیدگاه امام خمینی(ره) به ملیت در کلیت بخشناپذیر آن همخوانی ندارد. در شرایط به وجودآمده، دیدگاههای طرح شده از دو جهت، نوعی قهر با صندوقها را توصیه میکند. امروز در راه تداوم جمهوریت برخی انتقاد دارند که دامنه انتخابها محدود شده است. امروز شاید همه آحاد جامعه آنچه را که انتظار داشتند در میان نامزدهای نهایی، نمیبینند اما جامعه ما نشان داده که همیشه از بند محدودیتها، فرصتهایی باورنکردنی خلق میکند. از جهتی دیگر، عدهای با استناد به کماثری آرا در اداره مطلوب امور، مشارکت در انتخابات را بیفایده میدانند. امروز بهرغم همه چالشها و بعضاً غلبه دیدگاههایی در تقلیل صندوقها و یا استناد به دو دلیل پیشگفته، رها کردن صندوقها نوعی نهادزدایی از «جمهوریت» است. به نظر من، فارغ از هر نتیجه و حتی فرض بر هر نتیجهای از انتخابات، حفظ اصل صندوق به عنوان میانجی بزرگ و پایه تغییرات آرزویی و آمالی جامعه، یک اصل بنیادین و خردورزی آیندهنگر است. حفظ نهاد صندوق در همه فراز و نشیبها، بیش از هر چیزی اهمیت دارد. پیشینیان ما دو انقلاب (مشروطه و انقلاب اسلامی) را دیدند، رنج کودتاهای ننگین را کشیدهاند، ما هم شاهد ۸ سال جنگ تحمیلی و تلخ و سختترین تحریمهای اقتصادی طول تاریخ بودیم؛ همه آن هزینهها را ما و اجدادمان برای حفظ یک خواسته دیرینه پرداختیم و در نهایت، به جمهوریای رسیدیم که با اسلام پیوند خورده است. جمهوریت دستاورد بزرگی بوده که در مقاطع مختلف حفظ کردهایم؛ اکنون هم باید حفظش کنیم چون یک میراث است، میراثی که برای آن جانهای زیادی فدا شدهاند. بیایید به یاد بیاوریم که حکایت جمهوریت همان حکایت سی مرغ عطار است که به جستوجوی سیمرغ راهی سفری دراز شدند و در پایان، گنجی بزرگتر از عظمت درون خود نیافتند.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگان لب دریا میکرد (حافظ)
🔻روزنامه کیهان
📍درصد مشارکت مردم یا مسئولان؟!
✍️عباس شمسعلی
باز هم همچون تمام انتخابات گذشته بازار گمانهزنیها و نظرسنجیها در مورد میزان و درصد مشارکت مردم و واجدین شرایط در انتخابات مهم ۲۸ خردادماه جاری داغ شده است. در این میان برخی معتقدند که مردم اینبار هم با وجود همه گلایهها، مشارکت بالایی در انتخابات خواهند داشت، عدهای پیشبینی میکنند که به علت همین گلایهها و برخی نارضایتیها، میزان مشارکت کاهش داشته باشد و البته برخی چهرههای سیاسی نیز رندانه تلاش میکنند کاهش احتمالی مشارکت را به انجام وظیفه قانونی و صریح شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها ارتباط دهند نه نارضایتیها از عملکرد مسئولان اجرایی! اما بد نیست به موضوع مشارکت از زاویه دیگری نگاه کنیم.
سؤال اینجاست؛ چرا همیشه میزان مشارکت مردم در ترازوی تحلیلها و پیشبینیها یا محوریت نظرسنجیها قرار میگیرد؟ چرا یکبار موضوع «میزان مشارکت مسئولان» مورد توجه قرار نمیگیرد؟ میزان مشارکت در چه؟، بخوانید!
بدون تعارف مردم کشورمان را میتوان در نیم قرن اخیر بهعنوان الگو و پرچمدار مشارکت در بزنگاههای تاریخی و سرنوشتساز کشور خود دانست. از مشارکت عظیم مردم در جریان نهضت و مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی با رای ۹۸ درصدی تا حضور پرشور و تعیینکننده در ۸ سال دفاع مقدس با نثار مال و جان خود و تقدیم بهترین فرزندانشان، از مشارکت و حضور دهها میلیونی در تشییع پیکر پاک سردار دلها، از مشارکت پرشور و مثالزدنی در انتخابات پرتعداد برگزار شده با وجود همه مشکلات و گلایهها از عملکرد برخی از مسئولان تا حضور در هر صحنهای که لازم بوده، همه و همه کتاب قطوری از مصادیق مسئولیتپذیری مردم و مشارکت در امور جاری کشور را به ارمغان آورده است.
اما سؤال این است که آیا این مشارکت مسئولانه از سوی مردم به اندازه کافی و مناسب از سوی مسئولان و مدیران اجرایی کشور که وظیفه خدمت به آنها را دارند پاسخ داده شده و آیا میزان مشارکت مسئولان در این عرصه همانند مردم مطلوب و رضایتبخش بوده است؟
هرچند با نگاهی منصفانه به عملکرد دولتهای شکل گرفته در کشورمان در حداقل سه دهه اخیر و پس از جنگ تحمیلی میتوان مصادیق و نمونههایی از رویکردها و خدمات مثبت و تلاش برای پیشرفت کشور را هم دید، اما متأسفانه در نگاهی جامعتر نمونههای متعددی از رهاشدگی مسئولیتها یا درصد نامطلوب مشارکت مسئولان در عمل به وظایف و سرگرم شدن در حواشی و کارهای بیثمر را نیز میتوان مشاهده کرد.
وقتی از رضایت یا نارضایتی مردم از عملکرد برخی مسئولان اجرایی سخن میگوییم به جرأت میتوان ادعا کرد که هرجا دولتها، انقلابی و وفادار به آرمانهای انقلاب و امام عمل کردهاند نتیجه حاصل شده مورد تأیید و رضایت مردم بوده و به همان نسبت، فاصله گرفتن از این آرمانهای مورد تأیید و علاقه مردم از سوی دولتهای مختلف دلخوری و نارضایتی آنها را در پی داشته است. برای اثبات این ادعا باید گفت مگر نه اینکه توقع مردم از مسئولان کشور چیزی جز ساده زیستی و پرهیز از روحیه اشرافیگری با دامن زدن به تجملات، یا پرهیز از سیاستزدگی مخرب و حواشی بیثمر یا دل نسپردن و چشم ندوختن به وعدهای پوچ دشمنان قسمخورده نظام، همچنین لحظهای غافل نشدن از خدمت بیمنت به محرومان و اقشار ضعیف و آسیبپذیر جامعه، یا تلاش همهجانبه برای رشد اقتصاد و تولید با نگاه به توانمندیهای کم نظیر داخلی و... نیست؛ آیا این انتظارات چیزی جز آرمانهای اصیل انقلاب و امام امت میباشد؟ آیا بیتوجهی و زیر پا گذاشتن این انتظارات به حق توسط مسئولان که باعث نارضایتی مردم میشود چیزی جز زیر پا گذاشتن اصول و آرمانهای انقلاب است؟
با در نظر گرفتن این اصول و انتظارات، تداوم برخی مشکلات و تبدیل آنها به دردهای مزمن با وجود امکان رفع با اندکی همت و تن دادن به سختیها به جای عافیتطلبی، همان ریشه نارضایتی مردم است.
با این نگاه میتوان به تداوم درد مزمن بوروکراسی اداری، تداوم و رشد تصاعدی قاچاق، تداوم فشار بر تولیدکنندگان، تداوم معضل بیکاری و عدم استفاده مطلوب از خیل جوانان تحصیل کرده و خلاق، تداوم و رشد وحشتناک نقدینگی سرگردان، تداوم حیات دلالان زالوصفت، تداوم سیر افزایش قیمتها و عدم نظارت مناسب بر سیستم توزیع، درجا زدن صنعت خودروسازی بهعنوان نمونههای متعدد دیگر از مصادیق مشارکت نامطلوب یا ناکافی دولتهای گذشته (البته به نسبتهای مختلف) در رفع موانع پیش پای زندگی مردم اشاره کرد. مشکلاتی که در سالهای اخیر و در دولت کنونی متأسفانه با ضعف مشهود عملکرد دولت و چشم دوختن غیرطبیعی به گرهگشایی مشکلات به دست دشمن، بیش از هر زمان دیگری خودنمایی میکنند و عجیب آنکه مسئولان دولتی منت بدتر نشدن شرایط را نیز بر سر مردم میگذارند!
مردم البته به نیکی میدانند که هرجا و در هر حوزهای خواه در گوشهای از دولت یا بخشهای مختلف نهادها و سازمانهای دیگر کشور، پرهیز از حواشی بیهوده، عمل به وظیفه، باور به توانمندی داخلی، تبعیت از رهبر حکیم، دل نبستن واهی به دشمن، پرهیز از تنبلی و سستی و حرافی به جای عمل، توجه به شایستهسالاری و پرهیز از مدیریت رانتی و در یک کلام انقلابیگری اصل و معیار عمل قرار گرفت شاهد پیشرفت و رشد حیرتانگیز در بخشهای مختلف بودهایم، شاهد مثال این موضوع رشد صنایع موشکی و دفاعی همچنین پیشرفت در رشتههای مختلف علمی از هستهای تا نانوتکنولوژی و سلولهای بنیادی و... یا خودکفایی در تولید گندم در مقاطعی از سالهای گذشته تا بینیازی در واردات بنزین و حتی ایجاد ظرفیت صادرات آن با ورود جوانان و نهادهای انقلابی خدمتگزار میباشد. به این فهرست باید حضور مقتدرانه و امنیت بخش در سطح منطقه به پشتوانه رهبری هوشمندانه و حضور نیروهای غیور نظامی و فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان سلحشور را نیز اضافه کنیم. از سوی دیگر هر جا از آرمانها و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی و مدیریت در تراز انقلاب فاصله گرفتیم یا به سمت عمل به نسخههای غیربومی و ناسازگار در حوزههای اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و... رفتیم عواقب ناخوشایندی را تجربه کردیم.
مردم فهیم ما که تفاوت مسئولیتپذیری و عمل به مسئولیت را با کمکاری، حرافی و وظیفه نشناسی کاملاًً درک میکنند، بارها ثابت کردهاند که همانطور که عقد اخوت با هیچ مسئول کمکار یا حزب و جناحی نبستهاند، قدرشناس خدمت و وظیفهشناسی مسئولان سالم و انقلابی هستند. نمونه این قدرشناسی را میتوان در حضور بینظیر و چندین میلیونی مردم در تشییع پیکر پیر و مراد الهی خود یا بدرقه سردار پاک سرشت و اسطورهای خود شهیدحاج قاسم سلیمانی یا شهید حججیها و شهدای غواص و سایر شهدای مدافع وطن و مدافع حرم مشاهده کرد یا این مشارکت همراه با قدرشناسی را در تجلی عشق مردم به رهبر حکیم و فرزانه خود و لبیک به ایشان در عرصههای مختلف از جمله حضور بینظیر در رزمایش همدلی لمس کرد.
اما یکی دیگر از جلوههای گلایه مردم از مسئولان اجرایی در کنار عملکرد آنها، برخی بیصداقتیها یا رفتارها و سخنان ناامیدکننده است.
در روزهای اخیر اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که چند نکته درخصوص این مناظره قابل توجه است. رهبر معظم انقلاب همواره ضمن تأکید بر لزوم جلب مشارکت مردم در انتخابات از اهمیت امیدآفرینی برای اقشار مختلف جامعه سخن گفتهاند. متأسفانه در مناظره اخیر برخی از کاندیداهای نزدیک به یک جریان خاص با نمایش از قبل دیکتهشده و تمام و کمال بیاخلاقی و تهمت و توهین به سایر نامزدهای این عرصه به جای پرداختن به مسئله اقتصاد که موضوع این مناظره بود در شرایطی که مردم زیادی خسته از مشکلات اقتصادی منتظر بودند تا برنامههای کاندیداهای مختلف را شنیده و به ارزیابی بپردازند باعث تأسف و ناامیدی طیف زیادی از بینندگان و شنوندگان و محروم کردن آنها از بهرهمندی مطلوب و متقاعدکننده از مناظره شدند. آیا این افراد که خود را مدعی و نگران مشارکت مردم در انتخابات دانسته و یکی از آنها در اقدامی ناپسند بدون اشاره به ضعف عملکرد و نارضایتی مردم از دولتی که وی تا چند روز پیش در آن مسئولیت یکی از گلوگاههای مهم اقتصادی را در اختیار داشته، از اطمینان خود از مشارکت نکردن درصد زیادی از مردم به دلایلی واهی سخن میگوید، میخواهند مشارکت مردم را با دروغ و تهمت و سیاهبازی بالا ببرند؟ این مناظره نشان داد که چه کسانی مردم را ناامید میکنند.
این در حالی است که چند روز قبل یعنی ششم خرداد رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس در توصیه به نامزدهای انتخابات پیش رو فرمودند: «انتخابات را صحنه جنگ قدرت قرار ندهید. نگاه نکنید به آن چیزی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی معمول است که برخوردهای اهانتآمیز آبرویشان را برد. ما در گذشته هم هر وقتی که نامزدها در مناظرات تلویزیونی و غیره روش اهانت و توهین و تهمت و تخریب طرف مقابل و ترساندن مردم از رقیب را دنبال کردند، کشور به نحوی از انحاء ضررکرد؛ در گذشته هم این جور بوده. اینجوری نباشد که مردم را از رقیب بترسانیم که اگر او بیاید چنین خواهد شد، چنین خواهد شد. میدان انتخابات، میدان مسابقه خدمت است.»
اکنون که در آستانه انتخاباتی بسیار مهم و تعیینکننده هستیم باید به مردم بزرگوار و فهیم کشورمان یادآور شد که حضور پرشور و مشارکت بالای آنها در این انتخابات و برگزیدن هوشمندانه سکاندار مسئولیت خطیر اجرایی کشور در چهار سال آینده با رای بالا و پشتوانه دلگرمکننده مردمی در عرصه داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است، تا جاییکه رهبر انقلاب در سخنان ۱۴ خردادماه خود با اشاره به اینکه امام(ره) انتخابات را فریضه دینی میدانستند، فرمودند: «در وصیّتنامه امام یک عبارت بسیار هشداردهندهای هست که میفرمایند: «عدم حضور در انتخابات، در بعضی مقاطع چه بسا گناهی باشد در رأس گناهان کبیره»؛ یا در یک بیان دیگر میفرمایند: «کوتاهی در مشارکت - یعنی مشارکت در انتخابات- دارای پیامدهای دنیوی، چه بسا تا نسلهای بعد و مستلزم بازخواست الهی است».
از سوی دیگر باید به نامزدهای محترم انتخابات هم متذکر شد که گمان نکنند گرفتن رای از مردم و نشستن بر کرسی ریاست جمهوری پایان کار است بلکه انتخاب از سوی مردم شروع راه مهم خدمت به کسانی است که همچون همیشه با دنیایی از امید چشم به منتخب خود دوختهاند تا ضمن عمل به وعدههای انتخاباتی بالاترین درصد مشارکت در آبادانی کشور و عمل به وظیفه را از خود به یادگار بگذارد.
فراموش نکنیم مشارکت مسئولانه مدیران اجرایی کشور در عمل به وظایف و پرهیز از حواشی بیثمر و غنیمت شمردن فرصت زودگذر خدمت، بهترین تضمین برای تداوم مشارکت بالای مردم در انتخابات است و مردم نیز میدانند هرچند برخی کمکاریها و سوءتدبیرها در سالهای گذشته کام آنها را تلخ کرده است اما قطعاً حضور در پای صندوقهای رای و انتخاب هوشمندانه و آگاهانه بهترین راه برای رفع کژیها و رفع موانع و بهترین راه برای پایان دادن به مشکلات کشور است.
راستی؛ اگر یک یا چند تعمیرکار در تشخیص عیب خودروی ما دچار خطا یا اشتباه شوند خودرو را کنار خیابان رها کرده و از تعمیر آن ناامید میشویم یا تلاش بیشتری برای یافتن بهترین و متخصصترین تعمیرکار و رفع مشکل خودروی خود میکنیم؟
🔻روزنامه اطلاعات
📍ارزیابی نخستین مناظره تلویزیونی نامزدها
✍️دکتر شبان شهیدی مؤدب
مناظره عصر شنبه نامزدهای ریاست جمهوری را میتوان از دو منظر ارزیابی کرد؛ نخست آنچه نباید میگفتند، دوم آنچه باید گفته میشد. در نگاه اول، شاید بتوان گفتارهای آقایان را به یک بازی بیقاعدهای تشبیه کرد که اگر قرار بود میلیونها مردمی که در داخل و خارج کشور پای صفحه تلویزیون نشسته بودند خطاهای صورت گرفته در طول سه ساعت مناظره را داوری میکردند، لااقل در نیمه اول، به دو نفر کارت قرمز و به چند نفر کارت زرد میدادند. شاید بتوان گفت، در کشوری که اتهام زدن و بازی با حیثیت آدمها و فرار از مسئولیت، خلاف رایج بدون برخورد تلقی میشود، بخشی از این مسابقه تکرار همان سناریویی است که در مناظرههای انتخابات گذشته صورت گرفت. بهعبارت روشنتر، در این هماوردی، علیرغم تلاش قابل تحسین مجری متین رسانه ملی برای برقراری آرامش، باز هم فرافکنی، خشونت کلامی و عدم رعایت حرمت حریف به جای عدالت و انصاف و حفظ شأن دیگران، در گفتار بعضی نامزدها آشکار بود؛ آن هم در حالی که علاوه بر پخش مستقیم مناظره یاد شده از شبکههای صوتی و تصویری صدا و سیما، لا اقل دو شبکه تلویزیونی فارسیزبان خارج نیز این برنامه را به صورت مستقیم پوشش میدادند.
اما آنچه که کاندیداها باید میگفتند صحبت کارشناسانه مبتنی بر واقعیات میدانی، ارائه استدلال با عدد و رقم و جدول و منحنی، نشان دادن کفایت خود برای حل مشکلات عظیم کشور و متقاعد کردن مردم به توانایی گشودن گره از دست و پای معیشت دشوار زندگی آنها بود که متأسفانه بعضی از نامزدها یا بدان نپرداختند یا تصور کردند با فرار از مسئولیت مشترکی که در مناصب حکومتی داشتهاند، مردم از آنان خواهند پذیرفت که همه نقطه ضعفها و کمکاریها به گردن دیگران است. مردم، بر خلاف تصور بعضیها، رئیس جمهوری را نماد ملی میدانندکه باید عصاره فضائل ملت باشد، در محافل بینالمللی از منافع کشور دفاع کند، باعث اعتبار ایران عزیز شود، تجلی ارزشهای جمهوری اسلامی باشد و برای مردم امیدآفرینی کند. هشدار و انذار و شمردن مشکلات کشور، شاید برای تشویق مردم به تلاش بیشتر در امر سازندگی و گرفتار نشدن در خوشبینیهای کاذب لازم باشد اما افشای مطالبی که حتی اگر وجود خارجی داشته باشند، جزو سیاست رسمی نظام نیستند، فقط حربه دادن به دست دشمنان ایران است و باعث نمیشود مردم باور کنند فلان کاندیدا میتواند گوی سبقت از دیگران برباید.
امروز ایران، قهرمان مدعی لازم ندارد و عملکرد هرکس در سطح ملی میتواند وی را قهرمان کند نه تخطئه دیگران و پرداختن به احتمالاتی که اثبات آنها نیز مبنای منطقی ندارد. حل بیکاری فراگیر در کشور، تورم غیر قابل قبول، تخریب روزانه محیط زیست، مسأله تشویق جوانان به ازدواج، معضل فرار مالیاتی، عمیقتر و عریضتر شدن فاصله طبقاتی، رانت خواری، عدم شفافسازی و … جز با ارائه برنامه عملی میسر نمیشود. با این که میتوان ایرادهای زیادی به عملکرد دولت کنونی گرفت، اما خارج از انصاف است که در عدم توفیق رئیس جمهوری، گرفتاری او در چنبره تحریمها را لحاظ نکنیم.
همچنین سخن گفتن از تعویض ساختار اداری کشور و نجات مردم از دیوانسالاری نفسگیر حتما از ضروریات اصلاح امور است، لیکن نمیتوان در یک فرصت محدود همه پیکره اداری را بدون در نظر گرفتن تبعات آن با یکجانبهنگری دگرگون کرد؛ ضمن این که ما در یک کشور پادشاهی یا دیکتاتوری نظامی زندگی نمیکنیم که با یک فرمان یا دستور بتوان به ناهماهنگی ها
پایان داد. در نظامی مردمسالار که تفکیک قوا تعریف شده است، کارها باید با برنامهریزی و مرحلهبندی، اجرا شوند و پرهیز از تالی فاسدها صورت گیرد نه با طرحهای آرمانی. برای مثال همه از دهکهای پایین جامعه و از رونق تولید و رشد صادرات و در آمدزایی حرف میزنند، اما هیچ یک از نامزدها به مردم نمیگوید یکی از راههای نظاهای مردمسالار برای رسیدگی دولتها به اقشار آسیبپذیر، ایجاد بانک اطلاعات مالیاتی همه اقشار و افراد اعم از فقیر و غنی است تا با استناد به این برگههای مالیاتی، هم با مشوقهای منطقی، مالیات اخذ کنند و هم به اقشار کم درآمد کمک ماهیانه اختصاص دهند.
🔻روزنامه اعتماد
📍نهیب و عتاب رهبری انقلاب در دفع جفا و ظلم
✍️محمد جلیلیان
پس از ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری چهرههای نام آشنایی در سطح رده اول نظام؛ میانه و افراد جویای نام با مراجعات حضوری به ساختمان فاطمی اقدام به نامنویسی کردند در این خصوص نکاتی چند قابل تامل است:
اول- پیش از پایان مهلت ۱۰ روز شورای نگهبان خبرگزاریهای خاصی اسامی ٧ نفر صلاحیتدار را منتشر کردند و به موجب قانون همان اسامی با فاصله اندکی به وزارت کشور اعلام میگردد که مشاهده اسامی و تعداد آنان فضای عمومی کشور را در محاق بهت و حیرت فرو برد. دوم - اعلام اسامی و حذف چهرههای شاخص در تراز روسای قوا، وزرا و... تعجب همگان را بر انگیخت؛ این تصمیم مورد استقبال جبهههای برانداز داخلی و خارجی قرار و کوک اختلافات داخلی را تشدید کرد. تشکیلات مختلف و شخصیتهای تاثیرگذار اصلاحات در قالب بیانیه و سخنرانی نگرانیهای خود را از تصمیم شورای نگهبان اعلام داشتند که میتوان یادآور شد:
١- ٣١ حزب اصلاحطلب در قالب جبهه اصلاحات به استثنای یک حزب که همه آنان پس از انقلاب مجوز فعالیت سیاسی را از ارکان حاکمیت دریافت و به صورت شناسنامهدار فعالیت سیاسی میکنند در بیانیهای اعلام داشتند در نشستهای رسمی به اسامی ٩ چهره ملی به عنوان نامزد انتخاباتی اصلاحطلبان رسیده که شورای نگهبان هیچ کدام از آنان را تایید نکرده و قادر به معرفی نامزد انتخاباتی نیستند و این تصمیم توسط اعضا در سراسر کشور و تریبونهای مختلف به استحضار ملت ایران رسید.
٢- مجمع روحانیون مبارز بعد از نشست رسمی با انتشار بیانیهای با اعتراض صریح و تند خود از فرآیند حذف جمهوریت و عدم وجود نامزد اصلاحطلب در میان ٧ نفر تایید شده روند انتخابات و انتخاب در انتخاب شورای نگهبان را مورد نکوهش قرار داد.
٣- آیتالله کروبی یکی از رهبران اصلاحات در بیانیهای که توسط همسر او منتشر شد بر فقدان کاندیدای اصلاحطلب و فراهم نبودن رقابت در این دوره اذعان داشت پیشتر از این، این رهبر محصور بر حضور مردم در انتخابات به تصریح و تکرار تاکید داشت.
٤- اعتراضات شدید بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران توسط فرزند و نوه ایشان سرکار خانم زهرا خمینی و آیتالله سیدحسن خمینی و تفسیر نوینی از مقبولیت و مشروعیت حکومت در اسلام و تاکید بر اینکه اعتبار مشروعیت حاکمان براساس پذیرش اکثریت عامه مردم است.
٥- رد صلاحیتشدگان با شیوههای مختلفی اعتراض کرده و اعضای شورای نگهبان نه تنها نرمشی نشان نداد بلکه تهدیدات آنها به قلمروی تاییدشدگان نیز رسیده و صلاحیت خود را مطلق و استصوابی و تابعی از زمان ندانسته بلکه اقتدار خود را مانند شمشیر داموکلس قلمداد که فرود آن را در هر زمانی و بر فرق سر هر نامزدی بدون محدودیت مکانی و زمانی تفسیر کرد.
٦- شرایط جامعه؛ اسامی محدود تاییدشدگان عدم امکان وجود شرایط رقابت در انتخابات به لحاظ تکجناحی بودن تاییدیون و عدم باور خواص و عامه مردم در ادعای اصلاحطلبی دو نامزد مدعی انتخاباتی یا پایین بودن دز اصلاحاتی آنان فضای تحریم را پررنگتر میکرد.
٧- جامعه ایران ملتهب و منتظر گشایش بود. در سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب، رهبری نظام در سخنرانی خود با تبیین و تفسیر جمهوریت و اسلامیت و قرائت امام خمینی از آن با زیباترین و نافذترین کلمات و جملات به توصیف نگرشهای امام پرداخت که میتوان گفت میتواند سرفصلی جدید در مناسبات سیاسی آتی قرار گیرد، نحلههای فکری سه دهه اخیر انقلاب که برخاسته از تفکرات فقیهان نامآشنا در حوزه فقه سیاسی بوده را له و به دیوار بتنی کوبید، در فراز پایانی این نطق ٧٠ دقیقهای رفع و دفع ظلم از کاندیداها ی رد صلاحیت شده و جبران جفا و ظلم بدانها توسط رهبری انقلاب قابل تقدیر و سپاس است؛ این نطق روح نشاط، شادابی و امید به آینده سیاسی را در فضای عمومی جامعه مجددا دمید.
٨- یکی از شخصیتهای مظلوم رد صلاحیت شده این دوره دکتر مسعود پزشکیان است که با پیشینهای از استقامت؛ پاکیزگی و خودساختگی فردی نمادی از تفکر و عملگرایی است که امروز در معرض این بازنگری است.
این متخصص علم ابدان با تسلط بر کلام وحی قرآن مجید و کلام امام علی (ع) در نهجالبلاغه معجون و ممزوجی است که در قامت تظلم خواهی از دریچه کلام خدا و امام علی در خانه ملت سخن راند و بغض مظلومیت خود و ملت ایران را فریاد زد...
حداقلهای مورد انتظار عتاب رهبری انقلاب بازنگری شورای نگهبان در این مصادیق فرزندان شایسته این مرز و بوم از جمله دکتر پزشکیان و سایر مظلومین این عرصه است و چه زیباست؛ با توسعه تعداد انتخابشدگان حق انتخاب را به مردم دهیم که رکن رکین جمهوریت تقویت و بازسازی شود.
🔻روزنامه شرق
📍آداب اقلیت
✍️کیومرث اشتریان
در هر انتخاباتی برخی شکستخورده و اقلیتاند و شماری نیز پیروزمند و اکثریت. از اکثریتیها، معمولا اندکی که خوششانستر، کارآمدتر یا سیاسترند به جیفه دنیایی و آلاف و الوفی میرسند. اما تکلیف اقلیت چیست؟ آداب زیستنِ اقلیتی در دنیای سیاست چیست؟ شماری از این آداب درپی میآید.
یکم، به پیروز میدان تبریک بگویید و صادقانه برایش آرزوی موفقیت کنید. از اینکه دیگری شاد است، شما خوش باشید. به یاد میآورم که فوتبال ایران از بحرین شکست خورده بود. حمید لولایی، بازیگر، در نشست تلویزیونی پس از بازی حضور داشت با مَنشی انسانی گفت (نقل به مضمون): الان ملت بحرین شادند، ما هم بهخاطر شادی آنها شاد باشیم. اگر پیروز میدان میخواهد به خلق کمک کند، او را شرافتمندانه یاری دهید. خواجه نصیر به مغولانِ پیروز آنچنان کمک کرد که آنها را به اسلام رهنمون کرد.
دوم، اگر هنوز بهدرستی آرمانتان اعتقاد دارید، کوتاه نیایید. نظریهپردازی کنید و آرمان خود را قوام تئوریک ببخشید. تئوری، حکم بنزین را برای حرکتهای اجتماعی دارد. برخلاف تصورِ این روزها، مردم تشنه حرفاند؛ سخنی که آنها را به حرکت درآورد تا جنبش اجتماعی پدید آورند. بسیار مطالعه کنید؛ بهویژه درباره ظهور و سقوط تمدنها و تاریخ سیاسی. تئوری، حرف معقول و پذیرفتنی است. با تئوریپردازی همراهان خود را از پراکندگی و پریشانی نجات میدهید، آنها را انگیزه میبخشید و شعله پیکار اجتماعی- انسانی را در دل آنها روشن نگاه میدارید. مهم نیست که در تئوریپردازی اشتباه کنید. مهم این است که همیشه آماده اصلاح خود بوده و شرافتمند باشید.
سوم، در شکست، انگیزه بسیاری برای واکنشهای عصبی و چریکی پیدا میکنید. خانمها، آقایان! خواهشمندم چریک نشوید! کاری از پیش نمیبرید. این ملت هزینه زیادی برای چریکبازیها پرداخته است. آرام باشید و به گستره تاریخ پرفراز و نشیب این ملت بیندیشید. شما هم یک جزء کوچک از آن هستید، نه بیش و نه کم. بیخیالِ چریکبازی بشوید، نگران نباشید بالاخره ملت راه خودش را پیدا میکند. فضای خود را با آوای خوش آسمانی موسیقی تلطیف کنید. «نسبیگرایی اجتماعی» این آموزه را دارد که ارزش عاشقشدن ممکن است از زندانرفتن کمتر نباشد. من برای کسانی که برای آرمانهای انسانی رنج زندان میکشند، ارزش زیادی قائلم. خودم هم شاید برای اعتقاداتم آماده زندانرفتن باشم، اما حق ندارم جوانان را توصیه کنم که برای اعتقادات من به زندان بروند. اگر جوان هستید حفظ شما بهمثابه یک سرمایه انسانی واجب است.
چهارم، حرفهای یا دانشی بیاموزید تا نان و نامتان در گرو زدوبندهای سیاست نباشد. این نام و نان اگر حرام نباشد، شبههناک است؛ خوردن ندارد؛ از حلقومتان به در میآید. به اصطلاح عامیانه «به کمرت بخوره الهی! فقط قرار نیست که از پشت میزنشینی و بیکارگی پول دربیاری». برای خود کاری دستوپا کنید. یکی از استادان بنام و باسواد فلسفه سیاسی را میشناسم که از دانشگاه اخراج شد و البته خوشبختانه به کار بازگشت. در زمان اخراج، شغل شریف و مهیج! راننده تاکسی را برای خود برگزیده بود؛ و چه آرامشی داشت! بیکاری و بیکارگی عامل بسیاری از فعالیتهای مضر سیاسی در ایران امروز است. چه بسیار کسان که از صبح تا شب در قهوهخانههای کثیف سیاست پرسه میزنند، با دروغ و تهمت سر میکنند، برای دنیای ما دردسر میسازند و برای آخرت خویش هیزم جهنم تلنبار میکنند. تکرار میکنم حتما باید فارغ از دنیای سیاست کاری دستوپا کنید.
واقعا نقش بیکارگان در سیاست ایران خیلی مضر است. اگر شما مدعی هستید که میتوانید برای مردم کاری کنید باید قبل از آن توانسته باشید گلیم خویش را از این دنیای سخت اقتصادی برکشیده باشید. مگر غیر از این است؟
پنجم، انتظار در سیاست مهم است. چرخه سیاست بسیار پرنوسان است. این دور به شما هم میافتد. مهم این است که صبور باشید و آرمان خویش را پی بگیرید. بالاخره مردم به شما روی خواهند آورد. اگر حرفتان مستحکم باشد مخاطب خود را مییابد.
ششم، ارتباط خود را با یکدیگر و با مردم حفظ کنید. اصیلترین فعالیت که میتواند قدرت سیاسی پایدار بیافریند ارتباط مستقیم با مردم است. قدرتی شگرف در حوزه مدنی نهفته است. هیچ حکومتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی از سویی و اداره امور عمومی توسط شبکههای فنی-مدنی-حرفهای (همچون فناوریهای مالی، سلامت، حملونقل و...) شفافیت عجیبی به عرصه عمومی آوردهاند، قدرت مدنی را در اداره امور افزایش دادهاند و منطقهالفراغ آزادی را فراهم آوردهاند که تا ۲۰ سال پیش آزادیخواهترین فعالان سیاسی هم آن را در خواب نمیدیدند.
هفتم. بهترین سیاست، صداقت است. همین.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍ارزشافزوده صفر در مناظره ۷ مبارز
✍️محمدصادق جنانصفت
ارزشافزوده اصطلاحی است که در ادبیات چسبیده به دانش اقتصاد بسیار به کار گرفته نمیشود و البته تعریف اقتصادی آن با تعریف حسابداری آن تفاوت دارد.اما این نوشته قصد ورود به این مفهوم و مطابقت دادن آن با مناظره هفت مبارز راه پاستور را ندارد. مراد از ارزشافزوده صفر برای مناظره رخداده بین این هفت مبارز که از یک ماراتن احراز صلاحیت نیز عبور کرده و دستچین شدهاند به معنای این است که بیننده یا شنونده این مناظره هیچ برداشت تازهای را تجربه نکرد. بیشتر علاقهمندان به اقتصاد سیاسی ایران و فعالان اقتصادی و کسانی که از دیروز تا امروز در شبکههای اجتماعی و در صفحههای دیجیتالی خود در اینباره داوری کردهاند با صراحت میگویند این مناظره فاقد ارزشافزوده بوده و هفت مبارز در راه پاستور چیزی بر داشتههای آنها از راهبرد، رویکرد و هدفهایشان اضافه نشده است. این ارزشافزوده صفر برای مناظرهای که یک سر آن رییس بانک مرکزی، یک سر دیگر آن ریاست قوه قضاییه و یک سر دیگر آن دبیر مجمع تشخیص مصلحت و نیز چهار مبارز در سطحی پایینتر اما دارای مناصب مهم قرار گرفتهاند تراژدی است و ژرفای نبود چشمانداز را به خوبی نمایش میدهد. این مبارزان هر کدام گوشههایی از ساختار نادرست اقتصاد ایران و پیامدهای جامعهسوز و مردمآزارانه اقتصاد امروز ایران را برای صدمین بار بر زبان آوردند. انگار رقابت بر سر این بود که کدام مبارز بیشتر اطلاع دارد که ساختارها و کارنامه کلیتی به اسم اقتصاد ایران در کدام جاها بیشتر شکنندهتر است و کدام جاهاست که شکافهای پرنشدنی درست شده است.
ارزشافزوده صفر این مناظره را میتوان در پرسشهای ارائهشده نیز به خوبی دید که بیشتر از آنکه به دریایی از ناکارآمدیها اشاره کند و بپرسد از جویها و رودهای کوچک پیوندخورده به دریا یا جداشده از آن میپرسید. ارزشافزوده صفر این مناظره را میتوان در نبود پرسش و سختی از داستان تلخ و ویرانکننده تحریمها نیز دید. هر آدم با وجدان و دارای شعور سیاسی و اقتصادی نیک میداند آنچه به بیمار شدن و از کار افتادن کسبوکارهای ایرانیان در سطوح گوناگون منجر شده است از تحریم اقتصادی است که ورود درآمد سالانه ۵۰ میلیارددلاری به اقتصاد ایران را سخت و آن را بسیار کوچک کرده است. وقتی این درآمد نیست دولت راههایی برای جبران آن را جستوجو کرده و در راههایی افتاده که به نرخ رشد بالای تورم و نرخ رشد منفی سرمایهگذاری و تولید ناخالص داخلی با رشدهای منفی رسیده است. دلایل ارزشافزوده صفر مناظره نخست بیش از اینهاست و این نوشته قصد ورود به همه آنها را ندارد. کاش میشد دستکم در مناظرههای آینده شاهد ارزشافزوده بالاتری باشیم؛ کمی بالاتر از صفر.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍سه تهدید و سه فرصت ۱۴۰۰
✍️امیر کرمانی
میهن عزیزمان ایران در حالی وارد سال ۱۴۰۰ شده که از طرفی موجودیت آن با سه تهدید بسیار جدی مواجه است و از طرف دیگر سه فرصت طلایی آن را در آستانه یک تحول اقتصادی بزرگ قرار داده است.
این سه تهدید عبارتند از:
۱-رشد منفی اقتصادی و تلاطمات شدید اقتصاد کلان دهه گذشته باعث افزایش فقر و نابرابری و کاهش سطح رفاه خانوار ایرانی نسبت به سطح رفاهش در سالهای انتهای دهه ۷۰ شمسی شده. این امر موجب فعال شدن بسیاری از گسلهای اجتماعی در ایران شده است.
۲-افزایش شدید تولید نفت آمریکا، روسیه و عراق در دو دهه اخیر، تشدید تحریمهای ظالمانه در دهه گذشته و رشد فزاینده سرانه مصرف انرژی در داخل، عملا ایران را به یک بازیگر کم اهمیت در بازار انرژی جهانی تبدیل کرده و باعث کاهش جدی هزینه حذف ایران از اقتصاد جهانی شدهاست.
۳- نحوه برخورد ما با منابع طبیعی و همزمانی آن با پدیده گرمایش جهانی و بحرانهای محیط زیستی بهخصوص مساله آب و کیفیت هوا تبدیل به جدیترین بحران پیشروی سرزمین ایران در دهه پیشرو شده است.
اما در کنار این تهدیدها سه فرصت طلایی هم برای بازسازی اقتصاد ایران و ایجاد تحول در آن پیشروی ما است:
۱- طی دهههای گذشته نیروی انسانی ایرانی در داخل و خارج از کشور توسعه کیفی و کمی فراوانی داشته؛ به نوعی که از طرفی در حال حاضر نیروی انسانی متخصص داخل کشور یکی از کمهزینهترین نیروهای انسانی متخصص در سطح جهان است و از طرف دیگر حجم وسیع نیروی متخصص ایرانی در خارج از کشور بهترین دروازه برای ورود نیروی کار متخصص داخل ایران به اقتصاد جهانی است. تنها کافی است به تجربه دهههای گذشته کشورهای چین، هند و تایوان در زمینه تعامل نیروهای متخصص داخل و خارج از کشور مراجعه کنیم تا به اهمیت این تعاملها در انتقال تکنولوژی و رشد اقتصادی پی ببریم.
۲- رشد سریع اقتصادی چین و هند در دهه اخیر موجب اهمیت دو چندان موقعیت ژئوپلیتیک ایران شده است؛ بهطوریکه درصورت استفاده هوشمند از این موقعیت، ایران میتواند نقش بسیار کلیدی را در برقراری تعادل جدید در اقتصاد جهانی ایفا کند و نه تنها یکی از تامینکنندگان اصلی انرژی این دو قطب اقتصادی باشد، بلکه نقش مهمی در تسهیل جریان کالا بین این دو قطب اقتصادی و اروپا داشته باشد. همچنین ایران میتواند از عوامل اصلی توسعه اقتصادی و تکمیل پروژههایی همچون ابتکار کمربند و جاده و کریدور شمال-جنوب در منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه باشد.
۳-افزایش صادرات غیر نفتی بهخصوص در صنایع پتروشیمی و فولاد طی دو دهه گذشته تا حدی از تاثیر شوکهای قیمت جهانی نفت و تحریمها بر اقتصاد ایران کاستهاست. به طور مثال حتی در اوج تحریمهای ظالمانه در دوره ترامپ و کاهش صادرات نفتی ایران به حدود ۲۰۰ هزار بشکه در روز، صادرات غیر نفتی ایران همچنان حدود ۳۰ میلیارد دلار باقیماند. صدالبته که هزینههای بالای مبادلات مالی در سالهای اخیر، ساختار به غایت اشتباه قیمتگذاری نهادهها و محصولات تولیدی در این حوزهها و سردرگمی سیاستهای ارزی باعث کاهش بهرهمندی اقتصاد ایران از این ویژگیمهمش شد. اما میتوان به جد امیدوار بود که در سالهای پیشرو با کاهش تحریمها و در نتیجه کاهش هزینههای مبادلات مالی و همزمانی آن با سیکل مثبت کامودیتیها صادرات غیر نفتی کالا و خدمات کشور در یک بازه دو تا سه ساله بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار بشود. این درآمدهای ارزی سرشار در صورت اتخاذ سیاست ارزی صادرات محور، افزایش ثبات اقتصادی و سیاسی کشور و اتخاذ سیاستهای اعتباری صحیح مهمترین نقش را در جهش تکنولوژیک صنعت و توسعه زیرساختهای ایران ایفا میکند.
اما مقابله با این سه تهدید به غایت خطرناک و بهرهمندی از این سه فرصت استثنایی نیازمند تغییرات بسیار مهمی است که از آن جمله میتوان از سه راهکار اصلی نام برد:
۱-تغییر رویکرد حمایتی بر مبنای مداخلات قیمتی به نظام حمایتی بر مبنای پرداختهای مستقیم و چتر حمایتی واحد: تغییر رویکرد حمایتی نه تنها سریعترین راه کاهش فقر و نابرابری در اقتصاد ایران است، بلکه نقش کلیدی را در آزادسازی منابع انرژی لازم برای بازیابی نقش ایران در اقتصاد جهانی بازی میکند. همچنین این تغییر رویکرد شرط لازم اصلاح الگوی مصرف و کاهش سرعت تخریب منابع طبیعی ایران عزیز است. حذف کامل یارانههای پنهان و مداخلات قیمتی و جایگزینی آن با پرداختهای مستقیم میتواند طی یک فرآیند تدریجی و چهارساله انجام شود. در حذف یارانههای پنهان اولویت با آن دسته از یارانههایی است که کمترین تاثیر را در رفاه طبقه متوسط به پایین دارد. ایجاد بورس انرژی و آزادسازی صادرات حاملهای انرژی توسط بخش خصوصی نیز بخش مهمی از فرآیند کشف قیمت حاملهای انرژی با استفاده از مکانیزم بازار و تبدیل یارانههای پنهان به پرداختهای مستقیم است.
۲-گذار از سیاست تاریخ مصرف گذشته جایگزینی واردات به تعامل فعال با اقتصاد جهانی از طریق ایجاد روابط دوجانبه و چندجانبه پایدار اقتصادی و استفاده از دسترسی به بازارهای داخلی بهعنوان ابزار مذاکره برای ورود تولیدکنندگان داخلی به بازارها و زنجیره تامینهای جهانی: اصلاح سیاستهای تجاری و صنعتی کشور نه تنها باعث افزایش رقابت در اقتصاد ایران و ارتقای تکنولوژی صنعت ایران و در نتیجه بازیابی جایگاه ایران در اقتصاد جهانی میشود، بلکه از طریق کاهش هزینه تمامشده کالاها باعث کاهش پایدار فقر و نابرابری میشود. پیمانهای تجاری منطقهای و تغییر رویکرد به استراتژی توسعه صنعتی کشور همچنان میتواند به افزایش مزیت رقابتی مناطق مرزی کشور منجر شود. اتفاقی که میتواند نقش کلیدی را در توسعه هر چه سریعتر محرومترین مناطق ایران بازی کند. علاوهبر این اتخاذ سیاستهای تجاری و توسعه صنعتی مناسب میتواند باعث جابهجایی نیروی کار از بخش کشاورزی به بخش صنعت شود. امری که شرط لازم برای کاهش فشار بر منابع آبی در حال نابودی کشور است.
۳- اصلاح فهممان از سهگانه نظام بودجهریزی، نظام مالی و سیاست پولی و در نتیجه کاهش پایدار تورم، نوسانات نرخ ارز و برقراری ثبات در اقتصاد کلان: تجربه بیش از یکصد و پنجاه کشور دنیا به ما میآموزد که تنها راهکار ثبات اقتصاد کلان و کاهش پایدار تورم، فهم صحیح از این سهگانه و انجام اصلاحات ساختاری بودجه، اصلاح نظام بانکی و بازار سرمایه و مدرنسازی سیاستپولی است. برقراری ثبات در اقتصاد کلان نه تنها موجب پیشبینیپذیری شرایط اقتصادی کشور و در نتیجه افزایش انگیزه برای سرمایهگذاری در بخش صنعت و کاهش انگیزه برای فعالیتهای سوداگرانه میشود، بلکه نقش کلیدی را در کاهش فقر و نابرابری و توسعه خدمات مالی به خانوارها و در نتیجه افزایش رفاه خانوارها ایفا میکند.
نکته پایانی آنکه همانگونه که مشاهده میشود راهکارهای اصلی گذار از تهدیدهای موجود و بهرهمندی از فرصتهای طلایی پیشرو چیزی نیست جز اصلاح طرز فکر اقتصادی خودمان و استفاده از یک تیم اقتصادی هماهنگ و همدل که توان پیشبرد اصلاحات در این سه حوزه را داشته باشند.
بیشک دهه پیشرو یکی از حساسترین برهههای تاریخی در سرزمین ایران است و این خود ما هستیم که میتوانیم عامل رهایی از وضع موجود و توسعه شتابان و پایدار این خاک دلیران در سالهای پیشرو باشیم.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست