شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 10:09:35 PM

درباره آینده برجام رویکردهای متفاوت و متنوعی ارائه شده است. هر یک از این رویکردها بر چگونگی کنش و جهت‌گیری بازیگران موثر در برجام نقش تعیین‌‌کننده‌‌ای خواهد داشت.
رمزگشایی از وقفه در مذاکرات

روسیه از آغاز دوره هفتم دیپلماسی وین به گونه‌‌ای تدریجی نقش محوری پیدا کرد و توانست زمینه حل و فصل برخی از مشکلات ایجادشده بین ایران با تروئیکای اروپایی، چین و ایالات متحده را فراهم کند.

بحران اوکراین الگوی کنش و سیاست‌های روسیه در ارتباط با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را تحت تاثیر قرار داده است. آینده دیپلماسی هسته‌ای به میزان قابل توجهی بستگی به چگونگی رویکرد قدرت‌های بزرگ به ویژه روسیه و ایالات متحده در‌‌باره تعهدات متقابل بازیگران به ویژه درباره پایان تحریم‌ها و راستی‌آزمایی خواهد داشت.

جهت‌‌گیری اولیه روسیه در ارتباط با مذاکرات وین، معطوف به‌ سازو‌کارهای میانجی‌گرایانه بوده است. اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات، تلاش کرد تا از الگوی کنش تعادلی برای حل و فصل موضوعات ایران و کشورهای موثر در برنامه جامع اقدام مشترک استفاده کنند. اولیانوف درصدد بود تا زمینه ارتقای نقش ایران برای پایان یافتن تحریم‌ها را با چگونگی کنش اقتصادی در روابط دوجانبه و چند‌جانبه ایران و روسیه مرتبط کند. الگوی کنش تعادلی اولیانوف مبتنی بر متقاعدسازی ایران در ارتباط با انتظارات آمریکا، چین و تروئیکای اروپایی درباره آینده سانتریفیوژها، سایت فردو و ذخایر هگزافلوراید اورانیوم ایران بوده است.

هر‌‌گاه یکی از قدرت‌های بزرگ درصدد ایفای نقش منطقه‌‌ای برآید، چنین اقدامی به منزله آن است که نشانه‌هایی از پیوند منافع دو‌جانبه و چند‌جانبه در حال ظهور است. چنین فرآیندی در روند دیپلماسی وین به مفهوم آن است که نقش میانجی‌‌گرانه روسیه در مذاکرات، معطوف به حداکثر‌سازی منافع موازی ایران، روسیه و چین در آینده همکاری‌های اقتصادی و اعاده برجام خواهد بود. روسیه به بازارهای اقتصادی ایران و چگونگی کنش همکاری‌جویانه با جمهوری اسلامی در حوزه‌های اقتصادی و امنیت منطقه‌‌ای نیازمند است و پایان یافتن تحریم‌ها را به منزله تحقق این ضرورت‌‌های راهبردی برای آینده همکاری‌‌های دو کشور در فضای پسابرجام می‌‌داند.

شکل‌‌بندی‌‌های اقتصاد بین‌الملل، بیانگر این واقعیت است که روسیه در قرن ۲۱ درصدد ارتقای همکاری‌‌های اقتصادی در محیط منطقه‌‌ای خود بوده است.

در این دوران تاریخی، قابلیت اقتصادی روسیه در مقایسه با سایر قدرت‌های بزرگ همانند آلمان، چین و ایالات متحده کاهش یافته و بخش قابل توجهی از اقتصاد ملی روسیه به صادرات منابع اولیه به ویژه انرژی متکی است. زیرساخت‌‌های اقتصاد صنعتی به ویژه اقتصاد موج سوم و چهارم و انقلاب تکنولوژیک در روسیه کمتر مشاهده می‌شود. به همین دلیل است که روسیه از الگوهای کنش سنتی روابط بین‌الملل یعنی موازنه‌سازی، همکاری، ایجاد منطقه نفوذ و حتی اقدام بازدارنده در برابر سیاست‌های اقتصادی سایر کشورهای منطقه‌‌ای و فرا‌منطقه‌‌ای بهره می‌گیرد.

همکاری‌های تاکتیکی ایران و روسیه در روند بحران سوریه را می‌توان به عنوان گام نخست این‌گونه همکاری‌‌های منطقه‌‌ای توصیف کرد. ایران و سوریه برای مقابله با بنیادگرایی تکفیری از‌ سازو‌کارهایی همانند مشارکت و همکاری‌‌های امنیتی دو‌جانبه و چند‌جانبه بهره گرفتند. مقابله با تهدیدات مشترک را می‌توان زیربنای تحقق چنین اقدامات همکاری‌جویانه‌‌ای در فضای کنش ارتباطی میان آنان دانست. این‌گونه از همکاری‌ها در چارچوب نظریه «موازنه تهدید»، معنا پیدا می‌کند.

روسیه به این موضوع واقف است که در آینده، نه‌تنها با تهدیدات متنوع منطقه‌‌ای و بین‌المللی روبه‌رو خواهد بود بلکه نشانه‌هایی از تهدیدات امنیتی و هویتی در محیط پیرامونی روسیه وجود دارد و بهینه‌سازی موقعیت اقتصادی و امنیتی روسیه بدون همکاری و مشارکت با ایران امکان‌پذیر نیست بنابراین، روسیه در سال ۲۰۲۲ همه تلاش خود را در هشت دور مذاکرات میان آقایان عباس عراقچی و علی باقری به کار بست تا زمینه برای پایان یافتن تحریم‌های اقتصادی ایران به وجود‌ آید. روسیه به خوبی آگاه است که در صورت پایان تحریم‌های برجامی، شرایط برای افزایش همکاری‌‌های اقتصادی، امنیتی و نظامی دو کشور در آینده کاملا فراهم و این همکاری‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

ضرورت‌های ژئوپلیتیک، اقتصادی و راهبردی روسیه [پیش از بحران اوکراین] ایجاب می‌کرد که اولیانوف در روند دیپلماسی وین از سازوکارهای کنش همکاری‌جویانه با ایران استفاده کند. اولیانوف نقش یک میانجی فعال برای متقاعد‌سازی رابرت مالی را ایفا می‌کرد. به همان‌گونه‌‌ای که سیاست‌های آمریکا را از رابرت مالی به ایران منتقل می‌کرد. الگوی رفتاری اولیانوف به گونه‌‌ای بود که در مقایسه با هر یک از مذاکره‌‌کنندگان وین، از اعتبار و اطلاع‌‌رسانی و توییت‌‌های موثرتری برای اثر‌بخشی در سیاست جهانی بهره می‌گرفت. موقعیت برتر اولیانوف به مفهوم آن بود که آینده همکاری‌های دوجانبه ایران و روسیه از طریق و در روند پایان یافتن تحریم‌های اقتصادی معنا خواهد یافت.

در روزهای بعد از خروج آمریکا از برجام، سیاست‌های عمومی روسیه در حمایت از ایران ارتقا یافت. به همان‌گونه‌‌ای که کشورهای اروپایی سیاست ترامپ مبنی بر به حاشیه راندن اقتصاد ایران در نظم و امنیت جهانی را پرمخاطره می‌‌دانستند. در چنین شرایط و فضایی، نشانه‌هایی از همکاری‌‌های تاکتیکی و مرحله‌‌ای ایران و روسیه نمود پیدا کرد. این‌گونه از همکاری‌‌ها می‌توانست زمینه بهینه‌سازی مشارکت اقتصادی و تاکتیکی دو‌جانبه و چندجانبه را فراهم آورد.

بحران اوکراین نقطه عطفی برای پایان یافتن نقش موثر و تعیین‌کننده روسیه در روند دیپلماسی وین بوده است. وقفه مرحله‌‌ای در روند مذاکرات وین که در ۱۰ مارس ۲۰۲۲ شکل گرفت بیانگر آن است که نقش میانجی در روند مذاکرات و دیپلماسی وین کاهش یافته است. چالش‌های آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیا با سیاست‌های راهبردی روسیه را باید در زمره عوامل اصلی ایجاد وقفه در ارتباط با موضوعاتی دانست که می‌تواند بر آینده اقتصادی روسیه و همچنین سرنوشت مذاکرات وین تاثیرگذار باشد. روسیه از قابلیت همکاری‌های دو‌جانبه با ایران برخوردار است. هرگاه نقش شرکت‌‌های چند‌ملیتی اقتصادی و بین‌المللی در بازارهای ایران کاهش پیدا کند، طبیعی است که زمینه برای بهینه‌‌سازی همکاری‌های متقابل ایران و روسیه فراهم خواهد بود.

دیپلماسی وین هم‌اکنون در وضعیت ابهام، وقفه و تردید بازیگران برای حل و فصل موضوعات قرار دارد. موضوعات مورداختلاف در روند مذاکرات وین اگرچه بسیار محدود است، اما ماهیت اساسی داشته و با راهبردهای اصلی ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی ارتباط مستقیم دارد.

اولیانوف توانسته ‌‌بود زمینه ایجاد توافق مرحله‌‌ای و ‌سازو‌کارهای مبتنی بر متقاعدسازی بازیگران را در روند دیپلماسی وین به وجود آورد. بحران اوکراین، نقش اولیانوف در فرآیند دیپلماسی وین را کاهش داد و به این ترتیب مذاکرات برای حل و فصل موضوعات و چالش‌‌های موجود با کندی مواجه شد.

لاوروف وزیر امور‌خارجه روسیه از این موضوع آگاه است که ایالات‌متحده در دوران بعد از احیای برجام و تعلیق تحریم‌های اقتصادی ایران، فشارهای خود را برای اعمال محدودیت‌‌های اقتصادی جدید در روند همکاری‌‌های دوجانبه میان ایران و روسیه اعمال خواهد کرد. چالش روسیه و آمریکا زمینه شکل‌‌گیری یک جنگ سرد جدید را به وجود آورده است.

نتیجه
چگونگی کنش ارتباطی ایران، روسیه و جهان غرب همواره نیازمند شکل خاصی از موازنه‌سازی است. هر گاه، بحران‌‌های منطقه‌‌ای شکل گیرد یا گسترش یابد، معادله موازنه منطقه‌‌ای و بین‌المللی ایران با قدرت‌های بزرگ تغییر می‌یابد. واقعیت آن است که هر کشوری باید با اتکا به توانمندی خود در فضای دیپلماتیک، شکل‌بندی کنش تاکتیکی و سیاست‌های راهبردی ایفای نقش کند.

اتکای بیش از حد به سیاست و ابزارهای قدرت‌های بزرگ در حوزه مذاکرات وین و دیپلماسی هسته‌‌ای، چالش‌‌های خاص خود را ایجاد می‌کند. وقفه در مذاکرات وین، بیانگر نیاز کشورهای پیرامونی همانند ایران به اصل «خودیاری» است.

ایران کشوری منطقه‌‌ای با آسیب‌‌پذیری‌‌های خاص خود است. اتکا به دیگران حتی در دیپلماسی وین می‌تواند چالش‌‌های جدیدی را فراهم آورد.

بی‌‌تردید آمریکا و جهان غرب بدون توجه به نقش سازنده یا غیرسازنده روسیه نیازمند حل و فصل مشکلات خود با ایران خواهند بود.

اگر ایران از سیاست موازنه قدرت استفاده کند، دیگر نیازی به میانجی موثر در روند دیپلماسی وین نخواهد داشت.

ایران می‌تواند سیاست‌های رسمی و راهبردی خود را از طریق دیپلماسی چند‌جانبه پیگیری کرده و آن را به اهداف مورد‌نظر خود نزدیک سازد.

در حالی که پیوند دیپلماسی ایرانی با سیاست قدرت‌های بزرگ نه تنها سودمندی طولانی‌‌مدت نخواهد داشت، بلکه ایران را در فضای رقابت‌‌های بین‌المللی با چالش‌‌های نوظهور و انعکاسی روبه‌رو خواهد کرد.
منبع: دنیای اقتصاد


دکتر ابراهیم متقی

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین