روبرو شدن با یک رمان پرفروش عجیب نیست، اما انتشار کتابِ اقتصادی پرفروش، اگر نگوییم غیرممکن است، لااقل همیشه اتفاق نمیافتد. وقتی کتاب «اقتصاد خیر و شر» اثر توماش زدلاچک در سال 2009 در جمهوری چک منتشر شد، کمتر کسی پیشبینی میکرد که این کتاب به عنوان یکی از آثار تاثیرگذار و پرفروش، به پدیدهای در بازار کتاب این کشور بدل خواهد شد؛ حتی کسانی که آن را پیش از انتشار خوانده و نگاه تازه و متفاوت نویسنده در بیان ایدههای اقتصادی به شیوهای نو را ستوده بودند.
واتسلاف هاول نمایشنامهنویس و روشنفکر چک که در تغییر و تحولات سیاسی این کشور به مقام ریاست جمهوری رسید و سرمنشاء اصلاحات فراوانی شد یکی از همین چهرهها بود؛ او در مقدمهای که برای کتاب نوشته، شیفتگیاش نسبت به کتاب را چنین بروز میدهد: مجذوب کتاب شدم و کنجکاو بودم بدانم چه نوع علاقهای در دیگر خوانندگان برمیانگیزد.در کمال شگفتی نویسنده و ناشر، این کتاب به سرعت چنان علاقهای در جمهوری چک برانگیخت که ظرف چند هفته جزو کتابهای پرفروش شد؛ و هم خبرگان از آن سخن میگفتند و هم مردم عادی.
اگر بگوییم توماش زدلاچک مهره مار دارد، اصلا جای تعجب نیست. کسی که میتواند کتابی اقتصادی (حوزهای تا این اندازه خشک و نامنعطف) بنویسد که هم مخاطب عام را مجذوب کند و هم خواننده صاحب نظر را به فکر وادارد؛ مهره مار مناسبترین صفتی است که میتوان برای شگرد منحصر به فردی که در نوشتن آثارش استفاده میکند، بکار برد. بخصوص که دیگر آثار او نیز پرفروشبودهاند.
توماش زدلاچک سابقه عضویت در شورای ملی اقتصاد پراگ را دارد. او با دیدگاههای متفاوتش معروف است. اغلب سیاست مردان در حوزه اقتصاد به دنبال راههایی هستند که زود به نتیجه برسد تا آن را پشتوانه مقبولیت خود یا حزبشان در انتخابات بعدی قرار دهند؛ اما توماش زدلاچک صاحب دیدگاههایی مبتنی بر برنامههایی زیربنایی با اهداف دراز مدت است که به تغییر و تحولاتی کارآمد و دنبالهدار بینجامد. او نه تنها با نظریاتش، که با آثارش تاثیرات بسیاری بر حوزه اقتصاد گذاشته، چنانکه گفتهاند از معدود کسانی است که پایههای علم اقتصاد را لرزانده است!
استفاده از روشهای نوآورانه همیشه مخالفان خود را داشته است. «اقتصاد خیر و شر» نیز ابتدا به عنوان پایاننامه مولف در دانشگاه چارلز پراگ ارائه شد، اما به مذاق استادان این دانشگاه خوش نیامد و ارزشهای علمی آن، مورد تردید قرار گرفت. توماش زدلاچک که به پژوهشهایش ایمان داشت، نه تنها آن را رها نکرد که به بسط و گسترش آنها نیز پرداخت تا اینکه در قالب کتاب حاضر به چاپ سپرده شد و در جمهوری چک با استقبال گستردهای مواجه شد و پس از ترجمه به انگلیسی و زبانهای دیگر نیز به اثری پرفروش و شایسته توجه بدل شد. تنها در جمهوری چک تیراژ کتاب 2 میلیون نسخه بوده است و در دیگر کشورها نیز این رقم چشمگیر بود. اقتصاد خیر و شر در سال ٢٠٠٩ جایزه انتشارات والد و در ٢٠١٢ جایزه بهترین کتاب اقتصادی به زبان آلمانی را در نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت بدست آورد.
وقتی صحبت از اقتصاد میشود، اغلب ما یاد آمار و ارقام ریاضی، جدول و نمودارهای مقایسهای برای نشان دادن اوضاع و احوال کنونی، وضعیت گذشته، مقایسه آنها باهم و خلاصه یکسری بحثهای کسالتآور، می افتیم؛ چنان که گویی همه چیر برمبنای نوعی مادیگرایی صرف در جریان است و بحثهایی علمی که در مباحثه و محاسبه پایاپای پیش میروند، بنابراین بیشتر مواقع با حسابداری خلط میشود.
در این دیدگاه نویسنده معتقد است: « اما هنگامی که محاسبه بیشتر چیزهایی که بر سر هم زندگی ما را شکل میدهد دشوار یا بهکلی ناممکن است، فایده حسابداری چیست؟ نمیدانم چنین اقتصاددان ـ حسابیدانی اگر بنا بود کار یک ارکستر سمفونیک را بهینهسازی کند چه میکرد. به احتمال فراوان همه سکوتها را از کنسرتهای بتهوون حذف میکرد. بههر حال این سکوتها هیچ به درد نمیخورد. فقط همه چیز را متوقف میکند، و به اعضای ارکستر بابت ننواختن پولی پرداخت نمیشود.»
مهمترین کاری که توماش زدلاچک انجام میدهد این است که تصورات کلیشه شده از اقتصاد را که در ذهن اغلب ما ریشه کرده به چالش میکشد. او پرسشهایی را مطرح میکند که این تصورات قالبی را در هم میشکند و با قد علم کردن دربرابر تنگ نظریها، مرزهای اقتصاد با دیگر حوزهها را به هم ریخته و جابجا می کند. او اقتصاد را با تاریخ و فلسفه و روانشناسی و افسانههای کهن پیوند میزند و از آن روایتی مفرح میسازد. این ایده ناب و محوری نویسنده که پشت هر چیزی داستانی هست (حتی مباحث خشک آماری و ریاضی)، کتابی متفاوت را پیش روی ما قرار داده که تصورات تازه از مفهوم اقتصاد و متون اقتصادی برای ما به ارمعان می آورد. توماش زدلاچک نشان میدهد اقتصاد، پدیدهای نیست که یکباره توسط انسان تولید یا اختراع شده باشد، بلکه برخوردار از جنبههایی فرهنگی است و محصول تمدن انسانی در طول گذر دورههای مختلف تاریخی است. روایتی که نویسنده از تغییر و تحولات اقتصاد در تعامل با روند رخدادهای تاریخی ارائه کرده، نشان میدهد که چگونه عوامل متعدد در شکلگیری فهم انسان از محیط خود و اداره آن یا غلبه بر طبیعت، اثرگذاشته است.
به اعتقاد او علم اقتصاد که با فلسفه آغاز شده، با تاریخ، افسانه،دین و اخلاق درهم تنیده شده است. اقتصاد نیز همانند دیگر علوم، روزگاری ذیل فلسفه قرار میگرفت، چنانکه در یونان باستان از آن به عنوان تدبیر منزل یاد میکردند. به اعتقاد او علم اقتصاد که کار خود را از فلسفه آغاز کرد با تاریخ و افسانه و دین و اخلاق در هم تنیده است اما این نگرش و معرفتی که در نسبت با اخلاق و الاهیات قرار میگرفت در طول تاریخ با پیشرفت انسان، تغییر کرد و چنان دگرگون شد که امروزه اقتصاد پدیدهای است که نمی تواند راه خود را از فرهنگ جدا کند.
به عبارت دیگر کاری که زدلاچک با اقتصاد میکند دور کردن آن از علم صرف با اندازهگیریهای عددی و بردنش به وادی اندیشههای فلسفی و فرهنگی است. او با این تمهید در تلاش است ما را به درک تازهای از اقتصاد برساند و این کار را با ارجاع به گذشتهی فلسفی اقتصاد انجام میدهد. به جای اینکه از فرمول ریاضی برای نشان دادن نفع و ضرر اقتصادی استفاده کند، از تفکر اخلاقی و اندیشه فلسفی بهره میبرد تا خیر و شر را در اقتصاد معنا کند. ابزار او برای ایجاد این دگرگونی در ذهن و نگاه مخاطب کتاب، با استفاده از بیانی روایی میکوشد به باز تعریف آنچه در دنیای اقتصاد روی داده بپردازد. برای این منظور مخاطب را با خود به سفری در طول تاریخ میبرد، از روزگار اسطورهها تا دوران پسامدرن در آستانه هزاره سوم. البته مأموریت کتاب روایت مو به موی این دگرگونیها نیست، بلکه دست روی نقاط عطفی میگذارد که پایان بخش یک دوره و آغاز کننده دورهای تازه بودهاند. این ویژگی در مورد فلاسفه و اندیشمندان حوزه اقتصاد نیز قابل مشاهده است؛ چهرههایی همچون، کینز، مندویل، دکارت، میل، اسمیت، هیوم و ... از جمله چهرههای جریانساز و تاثیرگذار بر اندیشه اقتصادی هستند که در این کتاب از آنها و تاثیری که در شکلگیری این روایت داستانگونه از اقتصاد داشتهاند، یاد میشود.
کتاب اقتصاد خیر و شر که با ترجمه بسیار خوب احد علیقلیان به همت نشر نو به بازار نشر عرضه شده در دو بخش کلی با چهارده فصل نوشته شده است که عناوین آن عبارتند از: بخش اول (اقتصاد باستان و فراسوی آن): «حماسه گیلگمش درباره کارایی، جاودانگی، و اقتصاد دوستی»، «عهد عتیق؛ زمینی بودن و خوبی»، «یونان باستان»، «مسیحیت؛معنویت در دنیای مادی»، « دکارت مکانیک »، « کندوی رزایل برنارد مندویل»، «آدم اسمیت، آهنگر اقتصاد».
بخش دوم (اندیشههای کفرآمیز): «نیاز به آزمندی؛ تاریخ خواستهها»، «پیشرفت، آدم جدید، و اقتصاد سبت»،«محور خیر و شرو کتابهای مقدس علم اقتصاد»، « تاریخ دست نامرئی بازار و انسان اقتصادی»،« تاریخ روح حیوانی ؛رویا هرگز نمیخوابد»، «فرا ریاضیات»،«اربابان حقیقت؛علم، افسانه، و ایمان»، «آنجا که چیزهای وحشی هستند.»
بعد از مقدمه واتسلاف هاول که ذهنیت بسیار خوبی از کلیت و نوع نگاه نویسنده در حوزه اقتصاد ارائه میکند. نوبت به متن اصلی میرسد که با رجعت به گذشتههای دور به روایت نخستین تلاشهای انسان در جست وجوی اقتصاد میپردازد. این فصل با ارجاع به حماسه گیل گمش به تصویری که از اقتصاد در روایتهای حماسی میتوان یافت پرداخته است.
پس از این فصل نوبت عهد عتیق میرسد و نویسنده به سراغ کندوکاو آدمی از متون دینی در راستای مباحث اقتصادی میرود. درواقع روایتی از این مهم نشان داده میشود که چگونه انسان از راه و روشی که ادیان پیش پایش گذاشتهاند در جهت تنظیم اقتصادی زندگیاش بهره برده است. در فصل سوم نویسنده ما را به یونان باستان میبرد و تلقی فیلسوفان و اندیشمندان آن روزگار همچون افلاطون، ارسطو و... از اقتصاد را مورد واکاوی قرار میدهد. پس از آن نوبت به قرون وسطی میرسد که عصر سلطه مسیحت بر همه شئون زندگی مردم اروپا بوده، بنابراین تصورات اقتصادی نیز از دل این اندیشه غالب بیرون کشیده شده و مورد بررسی قرار میگیرند. به این ترتیب فصل به فصل نویسنده پا به پای تاریخ پیش آمده و این بار با مبنا قراردادن اقتصاد به روایت تاریخ و تحولات زندگی آدمی میپردازد. از پیدا شدن اندیشههای سکولار در عرصه اقتصاد در دوره رنسانس و از راه رسیدن پیشگامان علم اقتصاد همانند مندویل. و آدام اسمیت که پدر اقتصاد جدید نام گرفت.
به این ترتیب نویسنده در بخش اول کتاب میکوشد دریافتی از اقتصاد در رهگذر تغییر و تحولات تاریخی پیشروی مخاطب بگذارد، برای این منظور به واکاوی افسانهها، اسطورهها و مفاهیم مذهبی و فلسفی میپردازد. اما در بخش دوم با عنایت به اینکه متفکران بزرگ اقتصاد با تبیین دیدگاههای خود پایههای این علم را محکم کرده و آن را در راستای مسیری قرار دادهاند که به مثابه علمی در تعامل با فرهنگ جلوهگر شده است. در فصول هشت تا چهارده که نیمه دوم کتاب حاضر را تشکیل میدهد، نویسنده در رهگذر اندیشههای متفکران و مکاتب و جنبشهای فکری به تکوین و بسط علم اقتصاد امروز پرداخته است. نویسنده در این فصول برای جذابیت بخشیدن به مباحث به ردیابی داستانها و افسانههای دینی و فلسفی در علم اقتصاد نیز پرداخته است.
نویسنده در نیمه نخست کتاب به جستوجوی اقتصاد در افسانهها، دین، الهیات، فلسفه و علم پرداخته است و در نیمه دوم الگویی برعکس آن را در پیش گرفته و به جستوجوی افسانهها، دین، الهیات، فلسفه و علم در سیر تحولات اقتصادی می پردازد. در نیمه دوم کتاب نویسنده از روزگاری سخن می گوید که درست و غلط در عرصه اقتصاد با معیارهایی سراسر عرفی و گسسته از آسمان مورد سنجش و بررسی قرار میگیرند. توماش زدلاچک این بخش از کتاب را به طور کلی اندیشههای کفرآمیز نامیده، چراکه در دوران متأخر علم اقتصاد، بر پایه خیر و شر در اندیشه دینی تنظیم نمیشود.
به هر روی داستان تحول اقتصاد از حساب و کتابی ساده تا دانشی پیچیده و پیشرفتهی امروز را میتوان در این کتاب جذاب خواند.از دید توماش دلاچک حتی پیچیدهترین الگوی ریاضی هم در واقع داستان و حکایت است: کوشش ما است برای فهم عقلانی جهان پیرامونمان. علم اقتصاد هم جهان را توصیف میکند و هم معیارهای بهنجاری را تبیین و وضعیت آرمانی را مشخص میکند. در سراسر کتاب این پرسشها مطرح میشود که معنی و هدف اقتصاد چیست؟ آیا میتوانیم هر کاری را که به لحاظ فنی قادر به انجام آن هستیم به لحاظ اخلاقی نیز انجام دهیم؟ کتاب اقتصاد خیر و شر با برتری نهادن حکمت فیلسوفان و شاعران بر الگوهای خشک ریاضی، تغییر شیوه محاسبه ارزش اقتصادی را نوید میدهد.
منبع: الف
مطالب مرتبط