فرزان خدادادی:شواهد از بین طیفی از نظامیهای سیاسی نشان میدهد که نظامهایی که عملکرد اقتصادی موفقی دارند از ثبات سیاسی بیشتری برخوردار هستند و اینکه وقتی متصدیان امر کامیابی اقتصادی بیشتری فراهم کنند جایگاه آنها در قدرت سیاسی تضمین شدهتر میشود .چون این نظامهای سیاسی، بازارهای پررونق فراهم میکنندکه همین تضمینی برای ماندگاری نظام سیاسی موجود است.
یکی از آثار نامحسوس تری که ساز وکار قیمت برثبات سیاسی دارد این است که تکثرگرایی و جامعهی مدنی و رقابت حزبی را تسهیل میکند. قیمتها در بازارهای رقابتی، نشان دهندهی هزینه نهایی هستند; یعنی اینکه تغییر دریک قلمرو سیاستی، امواجی را درسراسر نظام اقتصادی، (از طریق قیمتها درسایر بازارها)، ایجاد میکند. هر اندازه این تغییر در سایر قلمروهای سیاستی که بوسیلهی تغییر سیاستی اولیه ایجاد شده است بیشتر باشد، واکنش احتمالی گروهها از سایر قلمروها بیشتر خواهد بود. بنابراین بازارهای رقابتی با دسترسی باز به سازمانها ترکیب میشوند تا پایش سیاستهای دولتی و هماهنگی علیه سیاستهای مغایر دولت را تسهیل کنند. غیبت بازارهای رقابتی این علامت دهی و اثر واکنش را میگیرد.
ویژگی دیگر بازارهای رقابتی نظامهای پیشرفته، این ایده را بازتاب میدهد که این نظامها، منافع اقتصاد بازار را درسطحی گسترده، توزیع میکنند. وقتی یک بخش، بهبودها و گسترش منافع معناداری را تجربه میکند، به علت جنبه های پویای اقتصاد این اثرات در سراسر اقتصاد احساس میشود; برای مثال اگر بخش در حال گسترش، نسبت چشمگیری از نیروی کار را استخدام کند، دستمزدها بالا می رود. دراین شرایط طبق اصل برابر سازی قیمت عوامل تولید، نرخ دستمزدها در سایر بخشهای اقتصاد بالا میرود و به سهیم شدن تعداد بیشتری از افراد جامعه در منافع رشد اقتصادی میشود. به این معنا که با افزایش درآمد کارگران استخدام شده، تقاضای این گروه برای سایر کالاها بیشتر شده که همین باعث رونق در سایر بازارها میشود که خود افزایش درآمد در سایر بازارها را بدنبال دارد. ولی بازارهای به شدت کنترل شده در جوامع توسعه نیافته، جلوی این اثر را میگیرند.
رقابت آزاد در جوامع پیشرفته، در سطح بین المللی، بیانگر مجموعهی دیگری از نیرو های یاری رسان به ماندگاری این جوامع است. نخست یک نظام رقابتی باز، در سیاست و اقتصاد، که سیاست های رانت زا با هزینههای بالا بر اقتصاد خود وضع میکنند به رقبای بین الملل خود مزیت بازاری میدهند. این رقابت یک اثر بازخوردی بر تولید دارد; کشور باید تصمیم بگیرد که آیا منافع چنین سیاست رانت زایی ارزش قیمت اقتصادی پرداخت بابت آن را دارد یا خیر. این اثر بازخوردی، بویژه در حکومتهای تجاری کوچک مهم است که بیشتر مخارج دولتی از محل مالیات های مرتبط با بخش تجاری تامین میشود; چون این اثرات به سرعت احساس میشوند آنها کمک میکنند تا بخش رقابتی در دولتهای تجاری کوچک حفاظت شوند.
اثر دوم رقابت بین الملل، در بردارندهی تقابل و جنگ است. همانطور که دو جنگ جهانی و جنگ سرد در سدهی بیستم نشان دادند، خشونت بیرونی یک جنبه محوری اگرچه گذرا، از محیط بین الملل است. نظامهای سیاسی اقتصادی باز برای بقا باید توانایی موفق شدن نه تنها در رقابت اقتصادی، بلکه همچنین در رقابت خشونت بار را داشته باشند. بدون این توانایی این خطر است که آنها مغلوب جاه طلبی های حکومت های اقتدارگرا شوند؛ برای مثال اگر نازی ها در جنگ جهانی دوم موفق میشدند، شاید بعید بود که نظامهای پیشرفته کنونی بر جهان امروز مسلط شوند و همهی اروپا شاید خودکامه باقی میماند. موفقیت در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، نیاز این حکومت ها به حفظ برتری اقتصادی، نظامی وتطبیقی، یا درغیر ان صورت ریسک اشغال شدن یا مورد چالش جدی قرار گرفتن از سوی حکومتهای قدرتمند مهاجم را به اثبات میرساند. این ریسک هم اکنون نیز وجود دارد همان گونه که تروریسم بین الملل و نزاعهای منطقهای و جهانی بر وجود آن تاکید دارند.
تمایل اروپاییها در سراسر دورهی جنگ سرد به همکاری با ایالات متحده گویای این قضیه است. حضور ارتش شوروی در شرق، شامل سلطه با زور در اروپای شرقی، نه فقط همکاری از طریق ناتو را تقویت کرد بلکه کمکهای امریکا نیز به تقویت اصلاحات بازار در اروپای غربی کمک نمود. کمک امریکا اغلب بستگی به اصلاحات بازار داشت. برای مثال طرح مارشال پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک شرط لازم، درنظر داشت که کشورهای اروپای غربی، موانع تعرفهای با یکدیگر را پایین آورند و یک سازمان جدید برای همکاری اقتصادی به نام سازمان همکاری و توسعه اقتصادی«OECM» بپیوندند. کمکها به سمت اقتصاد های بازار متمرکز شد تا شکوفایی اقتصادی را به ارمغان آورد و وسیلهای باشد که ازجذابیت جوامع ملیگرا و حمایتگر(که ازآزادی سیاسی و اقتصادی جلوگیری میکرد) به عنوان گزینهی رقیب بکاهد.
رقابت نظامی بین المللی دو اثر کاملا مرتبط دارند؛ نخستین اثر اقتصادی است. شکوفایی بازارها در نظامهای سیاسی و اقتصادی باز، منابع پایه ای فراهم میکند که این جوامع با کمک آن منابع، درکشمکشهای بین المللی بلندمدت بارقبای متخاصم تاب آورند. دومین اثر نهادی است؛ نظامهای سیاسی و اقتصادی باز توانایی دادن وعدههای معتبر دارند. در رابطه با بدهی حاکمیتی این توانایی به نظامها امکان گرفتن وام سنگین را در مواقع نیاز میدهد. وام گرفتن مکمل منابع یک جامعه است. به طوری که امکان خرج کردن بسیار فراتر از آنچه میتوان با مالیاتها جمع آوری کرد وجود خواهد داشت. وام گرفتن و باز پرداخت اوراق قرضه در افق30 یا 50 ساله اجازه میدهد تا مالیات گیری را هموارکند. یعنی بار مالی و هزینه اقتصادی منازعات را از طریق مالیات ستانی طی یک دوره طولانی تر توزیع کند و درنتیجه زیانهای اجتماعی کل ناشی از مالیات ها را به شدت پایین آورد. این در تضاد با توانایی محدودتر حکومت های توسعه نیافته (محدود کننده تجارت و سیاست )در وام گرفتن است. این حکومتها باید اتکای شدیدتری به مالیاتهای جاری داشته باشند تا جنگهایشان تامین مالی شود. چون آنها در مواقع نیاز شدید مالیات سنگینتری میگیرند، یا با چاپ پول باعث ایجاد اختلال در اقتصاد کلان میشوند. بار مالی مالیات مربوط و زیانهای اقتصادی اجتماعی لزوما بالاست. وام گرفتن موفقیت نظامهای سیاسی و اقتصادی باز را در چند درگیری طولانی با حکومت های محدود کننده تجارت و سیاست تسهیل کرد از جمله رقابت دول انگلستان، فرانسه و امریکا با المان(از انتهای سده نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم) و جنگ سرد بین ایالات متحده و متحدانش و اتحاد شوروی از پایان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اتحاد شوروی در 1991.
منبع: خشونت و نظم های اجتماعی
مطالب مرتبط