۱- مالیاتهای بودجه ۹۹ نسبت به سال ۹۸، افزایش ۲۷ درصدی را نشان میدهد که با توجه به تورم ۳/ ۲۶ درصدی نقطه به نقطه در دی ۹۸، احتمالا افزایش «حقیقی» خاصی را تجربه نخواهد کرد.
اما باید در نظر داشت که اولا از همان مبلغ مالیات بودجه سال ۹۸، به چه میزان تامین شده است؟ ثانیا در این شرایط رکودی که هم تولید ملی و هم مصرف خصوصی به نرخ ثابت در سال ۹۷ از سال ۹۶ پایینتر بوده، در سال ۹۸ از سال ۹۷ حتما پایینتر است، پس طبعا درآمدهای مالیاتی بر سود بنگاهها، بر حقوق و بر ارزش افزوده حتما نخواهد توانست به مقدار مشابه سال قبل هم برسد.
نکته جالب و قابل توجه آنجاست که کمشدن ۲۴ درصدی سهم درآمدهای نفتی از سمت منابع بودجه نسبت به بودجه ۹۸، نه با افزایش ۵/ ۰ درصدی سهم مالیات، بلکه با ارقام بزرگ ۸۰ هزار میلیارد تومانی فروش اوراق و ۴۵ هزار میلیاردی مولدسازی (بخوانید واگذاری) داراییهای دولتی قرار است جبران شود، که البته موفقیت دولت در تامین آنها جای اما و اگر دارد.
۲- نکته مهم و قابل ذکر آنجاست که برخلاف تصور رایج، افزودن درآمدهای مالیاتی به همین راحتی هم که به نظر میرسد، نیست. در هفتههای اخیر در فضای رسانهای از سمت مسوولان و اهالی رسانه و حتی کارشناسان مکرر میبینیم و میشنویم که «باید از وکلا، پزشکان و هنرمندان مالیات بگیریم»، «از عایدی داراییهای مردم مثل مسکن و خودرو و سهام، مالیات بگیریم»، «از خانههای خالی مالیات بگیریم» و...
صحت و مشکلگشا بودن این گزارهها چنان در ذهن برخی مردم بدیهی است که جای طرح سوالی باقی نمیگذارد. هر کدام از راهکارهای «افزایش پایههای مالیاتی» و افزایش «نرخهای مالیاتی» مشکلات خاص خود را دارد. افزایش پایهها گرچه از نظر عدالت اجتماعی مطلوب مینماید و لازم است تمام اقشاری که تاکنون از دادن مالیات خودداری میکردهاند، نسبت به پرداخت آن اقدام کنند و طبعا اثر «بازتوزیعی» هم دارد، اما بعید است مشکل کسری بودجه احتمالی سال آینده را حل کند. چرا که اولا برخی پایهها مثل درآمد هنرمندان رقم بزرگ و دندانگیری نمیشود، ثانیا با برخی پایههای موجود اندرکنش دارد و با افزایش یک پایه جدید، به دلیل کاهش از مصرف افراد، از درآمدهای مالیاتی دیگر دولت کم خواهد شد. افزایش نرخهای مالیاتی هم به طریق مشابه تا حدی بر درآمد دولت تاثیر دارد و افزایش نرخ بیشتر از آن، باعث کمشدن از درآمدهای مالیاتی دولت خواهد شد.
افزایش مالیاتها با اهداف تخصیصی مثل مالیات بر اجاره و عایدی قیمت مسکن و امثال آنها هم اگر باعث رشد اجارهبها نشود، احتمالا تاثیر خاصی بر کاهش اجارهبها خصوصا در شهرهای بزرگ نخواهد داشت، چرا که در شرایط جهش قیمت مسکن در سالهای ۹۷ و ۹۸، مالکان (خصوصا مالکان بزرگ) از گوشهای از درآمدهای دیگرشان، آن مالیات را پرداخت خواهند کرد و ملک همچنان خالی خواهد ماند.
در این میان اما راهکار خوبی که با توجه به رکود سال گذشته و سال جاری، میتواند در کوتاهمدت پیش گرفته شود، همانا کاستن از «مالیات بر سود شرکتها» تا حد ۱۰ یا ۱۵درصد و در عوض جایگزینکردن درآمدش با مالیات از «کل درآمد خانوار» با یاری گرفتن از «پایگاه داده ایرانیان» وزارت رفاه، همانند کشورهای توسعهیافته است.
به جای مالیات بر سود شرکتها که در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بین ۵ تا ۱۰درصد است، میتوان از «کل درآمد خانوار» مالیات گرفت. اینگونه به جای اختلال در سود بنگاه، بنگاه پربازده و پرسود جریمه نمیشود و با تداوم این جابهجایی در نظام مالیاتی در چشمانداز بلندمدت و سالیان آینده، سرمایهگذاران به انجام فعالیتهای سودآور اقدام کرده و ضمن کمک بیشتر به رهایی اقتصاد کشور از رکود و پنهان نکردن سودهای کسبشده، به شفافیت بیشتر اقتصاد کشور کمک شایانی خواهد شد.
۳- در کنار موارد فوق حذف معافیتهای مالیاتی قدیمی و بیمورد، مثل مالیات بر «درآمد صادرات»، «درآمد حاصل از صنایع دستی» و خصوصا مالیات بر «بخش کشاورزی و دامپروری» میتواند کمک مهمی به دولت و نظام مالیاتی بکند. مشروط بر اینکه اگر بهعنوان مثال معافیتهای مالیاتی بخش کشاورزی نیز حذف شد، حداقل به موازات آن، راهِ حذف و کاستن از دخالتهای مربوطه وزارتهای صمت و جهاد کشاورزی در قیمتگذاری، ممنوعیتهای صادرات و پروانهها و مجوزهای مختلف نیز باز شود. در کنار آن سیاستگذاری ارزی مناسب بانک مرکزی و جلوگیری از سرکوب نرخ ارز درآینده، جهت تشویق بخش کشاورزی و دامپروری برای عرضه محصولات غذایی به بازارهای جهانی و منطقهای مطلوب مینماید. همین گشایش موجب کسب درآمد بیشتر مالیاتی از این محل نیز خواهد شد.
کمشدن درآمدهای نفتی فرصت مغتنمی است که بودجه سالانه ما که قریب به ۶ دهه است آلوده و وابسته به درآمدهای بیننسلی نفت است، از این وابستگی نجات پیدا کند. پیششرط اول این رویداد خوب، آن است که سیاستگذار بودجهای بداند هدفش از مطرحکردن بحث «مالیات» در جامعه و رسانهها چیست؟
اساسا هدف ما از خود بودجهریزی چیست؟ آیا صرفا پرداخت حقوق و مزایای کارمندان دولت هدف ما از بودجهنویسی است؟ آیا تسریع خروج اقتصاد کشور از رکود امسال هدف ما از تنظیم بودجه است؟
آیا جایگزینی تدریجی درآمدهای نفتی با درآمدهای مالیاتی هدف ماست؟
آیا برنامهای جامع برای مالیاتها وجود دارد؟
هدف برنامه چیست؟ عدالت اجتماعی؟ کمشدن مصرف کالاهای مضر مثل بنزین و سیگار؟ جایگزینی درآمدهای نفتی با مالیاتی برای همیشه؟ یا فقط رد شدن از بزنگاه سخت امسال و سال بعد؟
اگر برنامه مناسبی برای سیاست بودجهای و بهروزرسانی نظام مالیاتی نداشته باشیم که بسیار هم محتمل است، تنها مورد آخر رخ خواهد داد.
از امسال و سال بعد با افزودن بر مالیات بنگاههای در تنگنا و فروش اوراق و پرتاب بدهی به آینده، گذر میکنیم. اما احتمالا بعد از چند سال با برداشتهشدن تحریمها و جاری شدن رود درآمدهای نفتی بودجه و حل مشکلات جاری دوباره از خاطرمان میرود که نظام مالیاتی و سیاست بودجهریزی ما نیازمند تعمیرات اساسی بوده است.
برای شروع، دولت میتواند با اصلاح «قانون مالیاتهای مستقیم» با شرایط بالا، راه را برای اصلاح سیاستگذاری بودجهای مستقل از درآمدهای بیننسلی و وابسته به مالیات و با انضباط مالی بالا هموار و فراهم کند.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست