همان طور که ابراهیم المهنا در کتاب " رهبران نفتی " تشریح می کند ، " آنها ماموریت اشان را به این خاطر قبول کردند که معتقد بودند قیمت کنترل نشده بالای نفت برای عربستان سعودی به ویژه در درازمدت خوب نیست."
اما اکنون به نظر می رسد که ماجرا کمی فرق کرده است. همچنانکه قیمت های نفت در تابستان امسال به 120 دلار در هر بشکه رسید ، عربستان سعودی و کشورهای تابعش در اوپک طوری عمل می کنند که انگار " عشق دیرینه اشان" را دیده اند تا نفت بیشتر.
اینکه چقدر این عمل با سیاست گذشته فرق دارد در واقع یکی از بصیرت های درونی خاطره المهنا است که برای مدت های طولانی به عنوان مشاور در وزارت نفت عربستان سعودی کار می کرد. ننتیجه این شده که یک نگاه شگفت انگیز درونی به اندازه نیم قرن در رهبری نفتی عربستان سعودی در قالب کتاب نادری ایجاد شده که درون دنیای محصور از رایزنی های وزارت را که اثرات جهانی داشت ، نشان می دهد .
به هرحال این عربستان سعودی است که در اوپک افسارها را می کشد و مهمتر از آن کنترل بزرگترین بلوک ظرفیت تولید نفت مازاد را نسبت به هر تولید کننده دیگری در اختیار دارد. وزارت نفت سعودی برای توازن درآمد نفتی با ملاحظات ژئوپلتیکی مستقیما با پادشاه و دیگر مقامات عالیرتبه سلطنتی کار می کند.
کنش و حرف های عربستان سعودی می تواند بازار را به حرکت درآورد. زمانی که عربستان سعودی عمل می کند ، آنها و دیگر برادران کارتلش می توانند برای گرفتن تنش از مصرف کنندگان نفتی ، مسکّن هایی را ایجاد کنند. زمانی هم که این کار را نمی کنند مثلا در آستانه تهاجم روسیه به اوکراین ، مصرف کنندگان نفت باید خودشان برای تطبیق با قیمت های بالای نفت که عمدتا کاهش مصرف است ، راه حلی پیدا کنند.
پیام صریح و شاید بدون منظور المهنا این است که چطور امتناع پادشاهی برای اوردن ظرفیت مازاد نفت به درون بازار از استراتژی انرژی فرموله شده ای که به دو دهه پیش بازمی گردد نشات می گیرد.
این سیاست در سال 2012 توسط وزیر وقت نفت عربستان علی النعیمی بیان شد که در گفتاری برای فاینانشیال تایمز اظهار داشت که قیمت های بالای نفت برای مصرف کنندگان هم لزوما بد نیست. او نوشته بود ،" یک دوره طولانی از قیمت های بالا برای همه کشورهای تولید کننده نفت از جمله خود عربستان سعودی و برای کل صنایع انرژی بر بد است ." از یک نقطه نظر دیگر قیمت های بالا در نهایت تقاضا را که حقیقتا دورنمای هشدار دهنده برای عرضه کننده ای مانند عربستان سعودی که تخمین ذخایرش با نرخ فعلی تولید حدود 80 سال دیگر است ، خراب می کند.
حالا به جای مشورت برای انجام یک واکنش به قیمت های در حال نوسان ، نشست اوپک بیشتر به یک جلسه مهر زدن شبیه شده که در کمتر از 15 دقیقه به اتمام می رسد. تولید روزانه 10 میلیون بشکه نفت که در سال 2020 گام آن برداشته شده بود اکنون با یک نرخ ثابت زیر 500 هزار بشکه در ماه برداشته می شود. به نظر هیچ چیز نمی تواند رهبری کارتل یعنی عربستان سعودی را متقاعد کند که از این رمپ سریعتر رد شود: نه دیدار جو بایدن رییس جمهوری ایالاات متحده و یا دیدار نخست وزیر بریتانیا و نه خواهش و تمنا آژانس بین المللی انرژی.
المهنا نشان می دهد که چگونه از چیزهای متفاوت استفاده می شود. در حالی که اوپک – یا دقیق تر بگوییم اوپک پلاس که شامل اعضای اضافه بر اعضای اوپک هستند – هرگز یک معیار دیسیپلین نبوده است حداقل آن طور که عربستان تظاهر می کند.زمانی که قیمت ها بالا بود ، وظیفه اوپک به نوشته المهنا " کمک به ثبات بازار نفت و آوردن قیمت ها به سمت پایین بود."
یک چنین اظهار نظری برای یک نویسنده سعودی به صراحت غافلگیر کننده است. عربستان نشان داده که یک متقلب در سهمیه بندی ها بوده درست مانند دیگر کشورها. تنها سیاست گذاران نفتی که نشان داده شده صدمه ای ندیده اند ، خود سلاطین سعودی بوده اند.
روسای جمهور آمریکا به دقت کارها را انجام می دهند اما خواندن بین خطوط هم کار سختی نیست. از نارضایتی باراک اوباما از دست سعودی ها ذکری به میان نیامده اما نویسنده خاطر نشان می سازد که رییس جمهور وقت ایالات متحده از علی النعیمی یک کمک ویژه می خواست ، " که قیمت های نفت را برای کمک به برنده شدن دور دوم رییس جمهور اوباما کمی پایین بیاورد." در همین حال دونالد ترامپ هم که به خاطر دیپلماسی تلفنی اش که توانسته بود جنگ قیمتی اوپک 2020 را پایین بیاورد و با ملک سلمان خیلی نزدیک بود و با شاهزاده محمد بن سلمان " در خیلی از موارد دیدگاههای مشابه ای " داشتند ، مورد ستایش قرار گرفته است.
بایدن فقط به خاطر اذعان داشتن به روابط مهم آمریکا – عربستان اعتبار دارد. وزیر انرژی آمریکا ، جنیفرر گرانهولم به نظر می آید خیلی پیاده است. المهنا می نویسد که نشست ابتدایی او با وزیر نفت عربستان ، شاهزاده عبدالعزیر ، بر روی انرژی های تجدید پذیر و آب و هوای اقلیمی متمرکز بود و بازار جهانی نفت موضوع مغفول این نشست شده بود. به نظر می آید در حالی که قیمت بنزین در آمریکا به گالنی 5 دلار رسیده بود این یک افشاگری خیلی مخرب برای وزیر انرژی باشد.
با اینحال المهنا اظهار می دارد که " هیچ کشوری مانند عربستان در منطقه برای آمریکا متحد بهتری نیست " – حتی اگر وفاداری ریاض متقابل هم نباشد. لایحه " نوپک" به دادگاههای آمریکا این اجازه را می دهد تا دولت های حاکم را که در بازار نفت دستکاری می کنند تحت تعقیب قرار دهد. مشاور پیشین نفت هنوز آنقدر مودب است که بگوید ، سواری مجانی تولید کنندگان شیل آمریکا بر روی کاهش سهمیه اوپک توانسته آنها را به یکی از برندگان اصلی کارتل تبدیل بکند که منفعت خودشان را برده اند . اگر اوپک محدودیت عرضه را برمی داشت ، قیمت ها پایین می آمد و شیل نمی توانست رقابت کند.
المهنا در خصوص طرفداران " نوپک" می نویسد :" من نمی فهمم انها چه می خواهند. آیا آنها اثر دراز مدت بازارر مدیریت نشده نفت را از همه جوانب مطالعه کرده اند؟ من تردید دارم."
دورنمای سعودی نکته مفیدی که دارد این است که حتی کشورهای دوست ، دنیا را متفاوت می بینند. از نگاه هر تحلیلگر غربی هوگو چاوز و ولادیمیر پوتین در تصویر خیلی منفی قرار دارند در حالی که فضای سمت و سوی عربستان سعودی به طرف روسیه خیلی باز است.
المهنا به درستی می نویسد که بالا رفتن شیل آمریکا قدرت بازار اوپک را تا آن حد کاهش داده که بزرگ کردن کارتل تنها راهی بود که این ارتباط را نگه داشت. شروع رهبری مسکو- ریاض و کارتل اوپک پلاس به مثابه یک رویداد حقیقتا با اهیمت بود که بازارهای نفت را دوباره شکل داد و تصمیم سازی و اعمال قدرت سهمیه بندی را دوباره به جریان انداخت.
کتاب رهبران نفتی در مفهوم غربی یک "راز مگو" است . کتابی است که پنجره ای را به سمت تلاش های عربستان سعودی برای مهار بازار نفت نشان می دهد. المهنا یک نور کم بر داده ها انداخته و خواننده را بر روی همه موارد مهم ظرفیت مازاد تولید نفت عربستان در تاریکی باقی گذاشته است. اما افشاگری مشاور از حاکمیت و دیپلماسی فقط یک غبار طلایی است ، کتابی که فراتر از خاطرات سال 2016 رییس اش علی النعیمی است . چنین کتاب هایی به ندرت یافت می شوند.
منبع : فاینانشیال تایمز
مطالب مرتبط