اقتصادنامه، علیرضا بهداد: با درگذشت آیت آلله هاشمی رفسنجانی این پرسش پیش روی کارشناسان و اقتصاددانان کشور قرار گرفته که کدام چهره اقتصادی یا سیاسی گزینه مناسبی برای مدیریت این نهاد مشورتی و مصلحتی خواهد بود.
با نگاهی به اعضای این مجمع در حال حاضر چند طیف را می توان مورد بررسی قرار داد که یکی از میان آنان مدیریت این نهاد را بر عهده گیرد.
نخست طیف روحانیون با سابقه و رجل سیاسی شاخصی هستند که از بین آنان می توان به افرادی همچون علی اکبر ناطق نوری، سیدمحمود هاشمی شاهرودی، قربانعلی دری نجف آبادی و غلامحسین محسنی اژه ای اشاره کرد. شاید از میان این افراد، شخصی که از نظر وزنه سیاسی و سابقه اجرایی در میان روحانیون موجود که به مشی آیت الله هاشمی نیز آشناتر است، علی اکبر ناطق نوری باشد که هم قادر بوده تا روسای سه قوه را در کنار خود قرار دهد و میان آنان به مصالحه بپردازد و هم از نظر شخصیتی قادر به اداره این نهاد مهم که سیاست های کلی نظام و برنامه های توسعه ای را تدوین می کند، است.
اگر بنا باشد نام روحانیون از ریاست مجمع خط زده شود، طیف دومی مطرح می شود که عمدتا نظامیانی هستند که در مقطعی لباس نظامی را از تن بیرون درآورده اند و با ارتقای تحصیلی خود به نظریه پردازانی در حوزه اقتصاد و توسعه اقتصادی تبدیل شده اند. محسن رضایی، حسن فیروزآبادی و احمد وحیدی را می توان به عنوان گزینه مطرح این گروه در نظر گرفت. در این بین محسن رضایی که اخیرا دوباره ملبس به لیاس سپاه شده و در رشته اقتصاد تحصیلات خود را به پایان رسانده شانس زیادی برای گرفتن این پست دارد. اما آیا او قادر به مدیریت این نهاد است و می تواند روسای سه قوه را گرد هم آورد و مورد مقبول آنان باشد و تسلط بر توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور داشته باشد، خود جای سوال دارد.
طیف بعدی تکنوکرات هایی هستند که با تحصیلات آکادمیک و داشتن سوابقی در وزارتخانه های گوناگون و ادوار مجلس توانسته اند خود را به عنوان مشاوران اصلی در این مجمع به عضویت درآورند. داوود دانش جعفری، مهم ترین گزینه این طیف است که اگر بنا به استفاده از تکنوکرات های درون مجمع باشد می توان به عنوان یکی از گزینه ها قلمداد شود اما با توجه به مسولیت سنگینی که این نهاد بر عهده دارد بعید به نظر می رسد تکنوکراتی نظیر او شانس انتخاب به عنوان ریاست مجمع را داشته باشد ولی اگر امور این مجمع بنا باشد به دست تکنوکرات های اصیل و مورد اعتماد رهبری که در مجمع عضویت ندارند، قرار گیرد می توان به شخصی چون اسحاق جهانگیری اشاره کرد که در این صورت دولت یک وزنه اجرایی قوی و آلترناتیو مناسبی برای حسن روحانی را از دست خواهد داد.
طیف بعدی چهره های خنثی و تشریفاتی هستند که اگر بناباشد از اختیارات مجمع کاسته شود می توان به ریاست افرادی چون غلامعلی حدادعادل، علی آقامحمدی و حتی سعید جلیلی فکر کرد.
در این میان چهره های میانه رو و نزدیک به شخص آیت اله هاشمی رفسنجانی نیز قرار دارند که از بین آنان می توان به اشخاصی چون علی اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک، محمد فروزنده، رئیس پیشین بنیاد جانبازان و مستضعفان اشاره کرد.
طبیعتا بنا به ماموریتی که در دوران پساهاشمی برای مجمع تعریف خواهد شد می توان نام افرادی که ذکر شد را به عنوان چهره های اصلی ریاست مجمع مطرح کرد. اما اگر بنا باشد مجمع به مانند دوره آیت الله هاشمی مدیریت شود لازم است تا در فقدان او فردی به عنوان ریاست این مجمع انتخاب شود که علاوه بر داشتن روحیه تعامل با قوای سه گانه، اشراف زیادی به اقتصاد، مبانی توسعه، قانون اساسی و . . . داشته باشد.
در میان رجالی موجود کمتر فردی را می توان یافت که دارای چنین ویژگی هایی باشد و ایران را ازبالا ببیند و برای آن برنامه های توسعه ای بریزد. طبیعتا یکی از وظایف اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین دقیق برنامه های توسعه ای و سیاست های کلی نظام است که در سایه فردی کاربلد، دلسوز ایران و توسعه خواه محقق خواهد شد نه افرادی که مجمع را به محلی برای عقده گشایی های سیاسی و سوار شدن بر موج اخبار انتخاب کنند.
بر اساس این گزارش پیشنهاد می شود فردی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام انتخاب شود که بتواند حتی الامکان جای خالی هاشمی را پر کند. این پست بیش از آنکه سیاسی باشد، اقتصادی و توسعه ای است و بهتر است فردی در راس آن قرار گیرد که دارای تفکر بلند مدت بوده و از به کار بردن اهداف کوتاه مدت پرهیز کند.
بررسی ها که رجال سیاسی موجود در ایران عمدتا دارای تفکر کوتاه مدت هستند و کمتر به 20 سال آینده می اندیشند. بهتر است فرد جایگزین آیت اله هاشمی به مانند ایشان توسعه خواه بوده و دارای جسارت لازم برای طرح ریزی برنامه ها و سیاست های توسعه ای کشور باشد. طبیعتا این نهاد مهم نیاز به یک ژنرال دارد نه سرباز. ژنرالی که به کار تیمی علاقمند بوده، معتقد به سیستم باشد نه فرد و از حداقل های توسعه و مدل های توسعه آگاهی لازم را کسب کرده و خلاقیت ذاتی و ابتکار عمل داشته باشد.
طبیعتا با انتخاب فردی قوی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، این نهاد کماکان به عنوان یکی از مهم تریم مراکز تصمیم گیری در خصوص سیاست های کلان نظام پابرجا بوده و به دور از حاشیه های موجود به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
تاریخچه مجمع تشخیص مصلحت نظام
در اویل انقلاب اسلامی و در پی بروز اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان برای تصویب مصوبات مجلس و لزوم تطابق آنها با شرع اسلام، ریاست وقت مجلس شورای اسلامی در پنجم مهر ۱۳۶۰ طی نامهای از روحالله خمینی درخواست کرد که راه حلی ارائه دهد. وی طی نامهای به مجلس اجازه داد تا موارد مصلحتی را با اکثریت اعضا نمایندگان و قید موقت به تصویب برسانند. اما با وقوع اختلافات بیشتر در این زمینه باقی بودن مشکلات سرانجام پس از مکاتباتی بین مقامات عالیرتبه و ذیربط وقت کشور، درخواستی در بهمن ماه ۱۳۶۲ به امضاء رئیس جمهور وقت، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، رئیس وقت دیوان عالی کشور، نخست وزیر وقت و سید احمد خمینی به آیت الله خمینی برای چاره جویی در این باره ارسال شد.
آیت الله خمینی در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ هجری شمسی با صدور فرمانی، مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای رسیدگی به این قبیل امور تأسیس کردند. این مجمع که در آغاز تأسیس، صرفاً به منظور تشخیص مصلحت در موارد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان تأسیس شده بود، هنگامیکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ مورد بازنگری قرار گرفت پس از بحثهای مشروح درباره جایگاه مجمع تشخیص مصلحت، وظایف یازدهگانهای مستند به اصول ۱۱۲، ۱۱۱، ۱۱۰ و ۱۷۷ برعهده اش قرار گرفت، تا به عنوان حلقه تکمیلی در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در شرایط مختلف ایفای نقش کند.
این نهاد تا امروز ۶ دوره را پشت سر گذاشته است. دوره اول از تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۶۶ تا سال ۱۳۶۸ بود که نخستین اعضای مجمع عبارت بودند از: سید علی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدرضا توسلی، محمد موسوی خوئینیها، میرحسین موسوی، سید احمد خمینی و اعضای شورای نگهبان قانون اساسی. ریاست این دوره نیز بر عهده مقام رهبری بود.
دوره دوم پس از اجرای آتشبس با عراق و خاتمه جنگ ایران و عراق (۱۳۶۸) تا سال ۱۳۷۵ بود که پیشنیاز آن تغییر در بندهای ۱۱۰٬۱۱۱، ۱۱۲ و ۱۷۷ قانون اساسی بود که با فرمان رهبر انقلاب انجام شد. اعضای حاضر در این دوه عبارت بودند از: رؤسای قوا سهگانه، فقهای شورای نگهبان، وزیر مربوطه، رئیس کمیسیون مربوطه در مجلس شورای اسلامی، محمدرضا مهدوی کنی، یوسف صانعی، محمد موسوی خوئینیها، محمدعلی موحدی کرمانی، حسن صانعی، محمدرضا توسلی، عبدالله نوری، میرحسین موسوی و سید احمد خمینی. از این دوره اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع انتخاب شد.
دوره سوم از ۲۷ اسفند ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ بود که با افزایش اعضای مجمع همراه بود. اعضای این دوره عبارت بودند از: رؤسای قوای سهگانه، فقهای شورای نگهبان، وزیر مربوطه، رئیس کمیسیون مربوطه در مجلس شورای اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، محمدرضا مهدوی کنی، ابراهیم امینی نجفآبادی، عباس واعظ طبسی، احمد جنتی، محمد امامی کاشانی، حسن صانعی، حسن حبیبی، میرحسین موسوی، علیاکبر ولایتی، محمد محمدی ریشهری، حسن روحانی، محمد موسوی خوئینیها، حبیبالله عسگراولادی، قربانعلی دری نجفآبادی، علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، محمدرضا توسلی، عبدالله نوری، مرتضی نبوی، حسن فیروزآبادی، غلامرضا آقازاده، بیژن نامدار زنگنه، محمد هاشمی و محسن نوربخش.
دوره چهارم مجمع که از سال ۱۳۸۰ آغاز شد و به مدت ۵ سال به فعالیت پرداخت. اعضای این دوره عبارت بودند از: رؤسای قوای سهگانه، فقهای شورای نگهبان، وزیر مربوطه، رئیس کمیسیون مربوطه در مجلس شورای اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابراهیم امینی نجفآبادی، عباس واعظ طبسی، احمد جنتی، محمد امامی کاشانی، محمدعلی موحدی کرمانی، حسن صانعی، حسن حبیبی، میرحسین موسوی، علیاکبر ولایتی، محمد محمدی ریشهری، حسن روحانی، حبیبالله عسگراولادی، قربانعلی دری نجفآبادی، علی لاریجانی، محسن رضایی، مصطفی میرسلیم، محمدرضا توسلی، مرتضی نبوی، حسن فیروزآبادی، غلامرضا آقازاده، بیژن نامدار زنگنه، محمد هاشمی، علیاکبر ناطق نوری، محمدرضا عارف، غلامعلی حداد عادل، مجید انصاری، حسین مظفر، محمدرضا باهنر و محمدجواد ایروانی. پس از پایان دوران دولت اصلاحات، با حکم رهبر ایران رئیس دولت اصلاحات نیز در سال پایانی این دور به عضویت حقیقی مجمع درآمد.
دوره پنجم مجمع از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ فعال بود. چالش اساسی که از این دور با آن مواجه بود، حضور نیافتن محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور ایران، در قریب به اتفاق تمام جلسات آن بود. به طوریکه وی تنها در ۲ یا ۳ جلسه مجمع حضور داشته است. اعضای این دوره علاوه بر نفرات حقیقی و حقوقی دورههای قبل، سیاستمداران دیگری نیز اضافه شدند که عبارت بودند از: محمود هاشمی شاهرودی، پرویز داودی، غلامحسین محسنی اژهای، علی آقامحمدی، محمد فروزنده، داود دانش جعفری.
اعضای دوره ششم مجمع از تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ و به مدت ۵ سال انتخاب شدهاند. مقام رهبری، در این دوره به جز محمدرضا توسلی که درگذشته بود، ۵ نفر از اعضا سابق را کنار گذاشت: محمد امامی کاشانی، محمد محمدی ری شهری، میرحسین موسوی، محمد هاشمی و بیژن نامدار زنگنه. در ۱۴ آبان ۱۳۹۲ حبیبالله عسگراولادی، در ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ عباس واعظ طبسی و در ۱۹ دی ۱۳۹۵ نیز اکبر هاشمی رفسنجانی از دیگر اعضای مجمع در این دوره نیز از دنیا رفتند.
درگذشت آیت اله هاشمی رفسنجانی سبب شد تا ایران سیاستمداری توسعه گرا و آشنا به قانون اساسی، فقه، اقتصاد و سرزمین ایران را از دست داد. حال این سوال مطرح است که در فقدان او انتخاب فردی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که علاقمند به توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران باشد، تا چه اندازه سخت خواهد بود و در میان رجل به جا مانده چه کسی در جانشین زنده یاد هاشمی خواهد شد.
منبع: اقتصادنامه
مطالب مرتبط