شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 2:29:20 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 ارتباط باخت ایران به انگلیس با توسعه
✍️ مرتضی افقه
هر بار با آغاز مسابقات ورزشی جهانی مانند جام جهانی فوتبال یا المپیک بحثی در محافل تخصصی و رسانه‌ای در خصوص نسبت توسعه کشورها با نتایج حاصله، مطرح می‌شود. بر اساس این رویکرد بسیاری از ایرانیان می‌خواهند بدانند آیا باخت ایران به انگلیس ارتباطی با توسعه‌نیافتگی ایران و توسعه‌یافتگی انگلیس دارد یا نه؟ هرچند بودند افرادی که باخت ایران به انگلیس را پیش‌بینی می‌کردند اما شاید کمتر کسی پیش‌بینی خوردن ۶گل را در یک بازی داشت. هرچند در این زمینه نمی‌توان به صورت مطلق حکم صادر کرد، اما واقعیت آن است که ارتباط نزدیکی میان توسعه کشورها و موفقیت‌های آنان وجود دارد. نمونه عینی یک چنین ارتباطی را می‌توان در نتایج ورزشی کشور چین قبل از دهه ۸۰ میلادی و سال‌های پس از آن دید. چین به عنوان یک کشور توسعه‌نیافته قبل از دهه ۸۰ میلادی حتی در عرصه آسیایی ورزش نیز حرفی برای گفتن نداشت، اما پس از توفیق الگوی توسعه چینی، چین در قرن۲۱ بدل به کشوری شد که همپای امریکا، اروپا و استرالیا در رنکینگ بسترهای المپیک و عرصه‌های جهانی قرار گرفته است. نمونه دیگر کشور کره جنوبی است که قدم‌های بلندی در توسعه اقتصادی و ورزشی برداشته است. به‌طور کلی در ادبیات توسعه، یکی از مشخصات اصلی توسعه‌یافتگی کشورها اعتماد به نفسی است که جامعه از آن برخوردار می‌شود.جوامع با استفاده از اعتماد به نفس، رفاه، غرور و ظرفیتی که توسعه برای آنها ایجاد می‌کند، دستاوردهای ورزشی مطلوب‌تری هم کسب می‌کنند. در یک نمونه مثالی خانواده و جامعه‌ای که درآمد سرانه بیشتری دارد، امکان استفاده از مربی و باشگاه تربیت ورزشی، علمی، هنری افزون‌تری را کسب می‌کند و نتیجه این تفاوت‌ها در صحنه ورزش نیز نمایان می‌شود. البته همانطور که اشاره شد، این روند مطلق نیست، چه بسیار کشورهای توسعه‌نیافته‌ای که در جام جهانی فوتبال توانسته‌اند، قدرت‌های ورزشی و اقتصادی را شکست دهند. آرژانتین در جام جهانی ۸۶ مکزیک توانست انگلیس توسعه‌یافته و یکی از ابرقدرت‌های ورزش فوتبال را شکست دهد. یا کامرون در جام جهانی ۹۰ توانست، آرژانتین قهرمان دوره قبل جام جهانی را ببرد. بنابراین موضوعات ورزشی مطلق نیستند. بخشی از مشکلات تیم‌های ورزشی ایران در عرصه‌های جهانی به گزاره‌های مرتبط با توسعه، بازمی‌گردد و بخشی از آن نیز ناشی از عدم بهره‌برداری از ظرفیت‌های آموزشی کشور و نهایتا عدم اعتماد به نفس. می‌توان ردپای مشکلات تحریم و عدم امکان استفاده از تجهیزات به‌روز را در آن دید و می‌توان ردپای رخدادهای اخیر را نیز در بروز مشکلات تیم ملی فوتبال ردیابی کرد. امروز ورزش عامل مهمی در رشد صنعت و افزایش درآمد سرانه کشورهاست. قطر با استفاده از میزبانی این بازی‌ها، هم اعتبار فراوانی کسب می‌کند، هم ارزش افزوده تبلیغاتی ایجاد می‌کند و هم این فرصت را در اختیار مردم و ورزشکاران قرار می‌دهد که این فستیوال جهانی و تجربه کسب کنند.

جای ایران اما در عرصه اقتصاد جهانی خالی است. بخشی از عدم توفیق تیم فوتبال ایران به این خلأها و بخش‌های دیگر به عدم توسعه‌یافتگی باز می‌گردد. نه فقط عرصه ورزش بلکه حوزه‌های هنری، فرهنگی، اجتماعی و... نیز از این توسعه‌نیافتگی آسیب می‌بینند.ایران هم برای قرار گرفتن در جمع کشورهای توسعه‌یافته ورزشی باید تکلیف خود را در توسعه مشخص کند، ببیند آیا می‌خواهد الگوی مختص خود را ارایه کند یا نه. اگر این بدیهیات مورد توجه قرار بگیرد می‌توان امیدوار بود که ایران هم در عرصه ورزشی بتواند نتایج مطلوبی کسب کند. حتی اگر ایران بر انگلیس یا امریکا پیروز می‌شد به معنای، قوی‌تر بودن ایران در عرصه مدیریت نیست، بلکه به معنای یک اتفاق است. ما باید اصول علمی، تکنیکی، مهارتی و آموزشی را فرا بگیریم و به سمت توسعه حرکت کنیم. هیچ راه میانبر دیگری وجود ندارد.


🔻روزنامه کیهان
📍 این خشاب‌گذاری کجا اتفاق افتاد؟
✍️ محمد ایمانی
۱) «وحدت و الفت»، در زُمره لشکر حق و عقل است، و «اختلاف و شکاف انداختن»، از جنود جهل در جبهه باطل. چه جبهه‌های قدرتمندی، که با همین شگرد مسموم شیاطین، دچار تجزیه و شکست شدند. نتیجه تفرقه، سرخوردگی و واگذاشتن میدان به قدرت‌های شیطانی است. چنان که ملت ما دست‌کم دو بار، یکی در نهضت مشروطیت (۱۱۶ سال قبل) و دیگری در نهضت ملی کردن نفت (۶۹ سال قبل) گرفتار آن شد.
۲) شیخ فضل‌الله نوری(ره)، در گرگ و میش انحراف نهضت عدالت‌خواهی به مشروطه توجه می‌داد: «اختلاف میان ما و لامذهب‌هاست که منکر اسلامیت و دشمن دین حنیف‌اند... آنچه خیلی لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاری خصم بی‌مروتِ بی‌دین تحرّز نمایند، این است که چنین ارائه می‌دهند که علما دو فرقه شده‌اند و با هم حرف دینی دارند و با این اشتباه کاری، عوام بیچاره را فریب می‌دهند... افسوس که این اشتباه را با هر زبانی و به هر بیانی بخواهیم دفع شود، خصم بی‌انصاف نمی‌گذارد». اما نفوذ خط تحریف و انحراف نهضت، بسیار عمیق شده بود. ده‌ها انجمن سرّی مانند
«کمیته دهشت» در ارتباط با سفارت انگلیس فعال بودند. نهضت عدالت‌خواهی که منحرف شد و مشروطه انگلیسی به جای آن نشست، شیخ فضل‌الله نوری،
مجتهد بزرگ و طرفدار «مشروطه مشروعه» را به دست کسانی چون
یفرم خان ارمنی اعدام کردند. اما آیا به آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی که در طیف مقابل شیخ فضل‌الله ایستاده بودند‌، ترحم ورزیدند و بر صدر نشاندند؟ نه، کمیته دهشت وابسته به تروریست مرتبط با سفارت (حیدر عمواوغلی) پس از تثبیت کودتا، آیت‌الله بهبهانی را ترور کردند؛ و همزمان، بر آیت‌الله طباطبایی سخت گرفتند. بعدها ماهیت ضددینی و ضدملی جریان نفوذ آشکار‌تر شد، مرحوم طباطبایی گفت: «سرکه ریختیم، شراب شد». این انحراف، سنگ بنای جنایت بزرگ‌تر انگلیس در تدارک کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و تحمیل رژیم پهلوی به ملت ایران برای بیش از نیم قرن بود.
۳) دشمنان ما، بارها همان نقشه تفرقه‌انگیزی را به اجرا گذاشته‌اند که آخرین و پیچیده‌‌‌ترین آن، فتنه دو ماه قبل بود. بی‌تردید رشد عقلانیت در میان بخش عمده‌ای از ملت و نخبگان ما، عامل اصلی ناکامی غرب در این جنگ احزاب اخیر بود. یک نشانه شکست دشمنان، تشدید جنایت و شرارت و ترور بود. عناصر همسو با بیگانگان، برخلاف ماموریت اصلی مجبور شدند نقاب از چهره بردارند. آنها ابتدا مدعی جنبش و انقلاب(!!) شدند، سپس دنده عقب گرفتند و از سر عقده گفتند «حتی اگر سه درصد مردم همراه شوند، می‌شود نام انقلاب بر این حوادث گذاشت». اما در بازه زمانی کمتر از دو ماه، فقط اشرار اجاره‌ای و تروریست‌ها بودند که در گوشه و کنار دیده شدند، آنهم با ارتکاب جنایاتی شنیع. عناصر همسو با سرویس‌های جاسوسی غرب، در کف خیابان، از مردم بی‌محلی دیدند و سیلی دوم را از حضور حماسی همان مردم خوردند. بنابراین ناچار، کوشیدند تا دانشگاه‌ها با جمعیت قریب چهار میلیون نفری را اتاق جنگ خود قرار دهند، شاید که بتوانند مثلا ده درصد دانشگاهیان را به بازی بگیرند، اما آنجا هم تحقیر بزرگی را از دانشگاهیان به جان خریدند. در ادامه، کار را به رعب‌افکنی و شرارت برای نمایش اعتصاب زورکی در بازار کشاندند، اما جز ناکامی عایدشان نشد. این بساط آفتابه لگن هفت دست، سرانجام به منجلاب جنایات تروریستی ختم شد و همان، خون حماسه را در رگ‌های مردم غیور ما به جوش آورد تا لعنت و انزجار عمومی را نثار وطن‌فروشان کنند.
۴) اشرار اغتشاشگر و تروریست‌های اجاره‌ای در این دو ماه، جنایات بسیاری را مرتکب شدند و هر کدام باید تاوان سنگینش را بپردازند. اما جنایتی که مادر همه این جنایت‌هاست، جنایت «تحریف» توسط منافقین است. فتنه‌های خونین، از متن روند تحریف‌گری و وارونه‌نمایی حقیقت زاده می‌شوند. تحریف است که مرز حق و باطل را غبارآلود و امکان تشخیص را برای عوام دشوار می‌سازد و از همین طریق، امکان سربازگیری شیاطین را فراهم می‌کند. سرویس‌های غربی به‌ویژه در دو دهه اخیر، از منافقین جدید سربازگیری کردند. همچنان که معاون وزیر ارشاد دولت متظاهر به اصلاحات و برخی روزنامه‌نگاران همسو، از سردبیری شبکه صهیونیستی- سعودی «اینترنشنال» سر درآوردند؛ و نیز، برخی نمایندگان متواری مجلس ششم، که زیر پرچم آمریکا و انگلیس رفتند.
۵) خط تحریف به پیشاهنگی یهودیان، جریان لعنت شده الهی است و هرکس با آنها هم‌پیاله شود، گرفتار مرض سنگدلی و ویران کردن پل‌های پشت‌سر می‌شود. خداوند در آیات ۱۲ و ۱۳ سوره مائده، پیمان‌شکنی پس از هدایت را علت لعنت‌شدگی یهودیان برمی‌شمارد و سپس کار ویژه آنها را «تحریف» می‌نامد: «فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَهًًْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ. پس به خاطر اینکه پیمان‌شان را شکستند، آنان را لعنت کردیم
(از نعمت هدایت و توبه محروم کردیم) و دل ایشان را سخت گردانیدیم (که موعظه در آن اثر نکند). آنها کلمات خدا را تحریف و از جای خود تغییر می‌دهند و از کلماتی که به آنها یادآوری شده، نصیب بزرگی را از دست دادند».
۶) منافقینی که حقیقت را کتمان یا تحریف کنند، در لعنت‌شدگی، به شیاطین و یهود نسبت می‌رسانند، مگر اینکه خیانت خود را جبران کنند. پروردگار متعال درآیات ۱۵۹ و ۱۶۰ سوره بقره هشدار می‌دهد: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ. إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا... همانا آنان که آیات روشن و هدایتی را که فرستادیم، کتمان نمایند- بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم- آنها را خدا و تمام لعن‌کنندگان لعن می‌کنند؛ مگر آنان که توبه و اصلاح و روشنگری کردند». همچنین در آیات ۱۴۵ و ۱۴۶ سوره نسا تاکید شده است: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا. إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلهِ فَأُولَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ. همانا منافقان در پست‌‌‌ترین جای جهنم هستند و برای آنان، هرگز یاوری نخواهی یافت؛ مگر آنها که توبه و اصلاح کردند و به (دین) خدا درآویختند و دین خود را برای خدا خالص گردانیدند، پس این گروه، همراه مؤمنان هستند».
۷) اگر عقلانیت، چراغ راه انسان و مایه نجات اوست، عبور از خطوط قرمز حق، عقل را از زیرک‌‌‌ترین افراد می‌گیرد و دچار خبط و شیطان‌زدگی می‌کند. امیر مومنان‌(ع) در خطبه ۲۱۵ نهج‌البلاغه، به ماجرای کسی اشاره می‌کند که رشوه آورده بود. امام می‌فرماید به او گفتم: «أَمُخْتَبِطٌ أَمْ ذُوجِنَهًًْ أَمْ تَهْجُرُ. خرد آشفته‌‏ای؟ یا جن‌زده؟ یا دیوانه شده‌ای؟... علی را با نعمتی که نپاید و لذتی که به سر آید، چه کار؟! پناه می‌بریم به خدا از خفتن عقل و زشتی لغزش‌ها و از او یاری می‌خواهیم». امام، همچنین در توصیف منافقین پیمان‌شکن، تعبیر شگرفی دارد: «شیطان را ملاک و پشتوانه کار خود گرفتند و شیطان هم آنها را در دام‌‌های خود قرار داد؛ پس در سینه آنان تخم کرد و جوجه گذاشت و به‌تدریج، در عقل‌های آنان رخنه کرد و با چشمان‌شان نگریست و با زبان‌شان سخن گفت؛ آنان را گرفتار خطا و لغزش کرد و نادرستی و ناراستی‌ها را در نگاه‌شان آراست»(خطبه ۷ نهج‌‌البلاغه).
۸) چرا برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، در شرارت‌انگیزی اخیر، در زمین دشمنان سنگدل ملت ایران بازی کردند و نه‌تنها از جنایات مزدوران دشمن بیزاری نجستند، بلکه جنایت و شرارت را اعتراض جا زدند؟ آنها عقبه سقوط بیست ساله (بعضا سی ساله و بیشتر) دارند. در دوران مدیریتی و همچنین در چند نوبت آشوب‌افکنی‌های آنان، به والا‌‌ترین مقدسات ملت ما جسارت شد، اما خم به ابرو نیاوردند؛ و حال آن که اگر کسی حرفی می‌گفت که به تریج قبای جناح و حزب‌شان برمی‌خورد، غیرتی می‌شدند و غوغا برپا می‌کردند. تعجب نکنید اگر در فتنه ترکیبی اخیر، دُز بی‌غیرتی این جماعت بالاتر رفت. سقوط در مسیر انحراف و تحریف، انتها ندارد. اگر نام اعتراض مدنی بر واقعیت «اغتشاش، شرارت، تجزیه‌طلبی و تروریسم آشکار» گذاشتند، ۱۳ سال قبل هم کشور را با دروغ تقلب، به کام بی‌ثابتی کشاندند و با آتش‌زدن به سرمایه بزرگ مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات، معبری برای شبیخون سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس ساختند. آن همه فریبکاری و جنایت در سال ۱۳۸۸
- و تحریم برآمده از آن- در حالی رخ می‌داد که یکی از سران فتنه، چند نوبت در محافل خصوصی اذعان کرده بود که باور ندارد تقلبی رخ داده است. او چندبار در خلوت، به دروغ بودن ادعای تقلب اعتراف را کرد، اما یک‌بار حاضر نشد در حضور مردم شهادت بدهد و بر آتش دشمن افروخته فتنه آب بریزد. اسارت و لعنت‌شدگی از این آشکارتر؟! بی‌تردید، همین جریان آلوده تحریف بود که حاشیه امنیت برای تروریست‌ها و اشرار آدمکش ساخت و سلاح آنان را با گلوله‌های مسموم تحریف، خشاب‌گذاری کرد.
۹) امام خمینی(ره) با ذکاوت تمام و برآمده از همه ادبیات دینی و عبرت‌های تاریخی فرمودند «منافقین از کفار بدترند». دشمن داشتن منافقین، حکم قاطع قرآن حکیم است: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللهُ. دشمنان به حقیقت، آنها هستند، از آنان بر حذر باش، خداوند آنان را بکشد». خداوند بر همین مبنا، از دودستگی درباره منافقان منع فرموده است: «فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَاللهُ أَرْکَسَهُمْ بِمَا کَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلََّ اللهُ وَمَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا. شما را چه شده که درباره منافقین دو گروه شده‌اید؟ در صورتی که خدا آنان را به کیفر اعمال ناپسندی که مرتکب شده‌اند [در کفر و گمراهی] وارونه کرده است. آیا می‌خواهید کسانی را که خدا [به خاطر اعمال ناپسندشان] گمراه کرده هدایت کنید؟ و هر کس را خداوند [به خاطر اعمالش] گمراه کند هرگز برای او راهی نخواهی یافت».
۱۰) مجموع نیرو و امکاناتی که صهیونیسم مسیحی (آمریکا، اسرائیل برخی دولت‌های اروپایی و ارتجاع منطقه‌ای) پای آشوب ترکیبی اخیر هزینه کردند، ویرانگر‌تر از صدها بمب بتن‌شکن بود و با این همه شکست خوردند. بنابراین ایستادگی و چیرگی ملت ایران بر این فتنه ترکیبی هم، حماسه بسیار بزرگی است. جمهوری اسلامی ایران در برابر پیچیده‌‌‌ترین جنگ‌های قدرت‌های شرور، جانانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد، چون پشتوانه و عقبه قدرتمند مردمی دارد. دشمن، بزرگ‌‌‌ترین ضربه را از بینش مردمی خورد که پای ولایت ایستادند و مجال معرکه‌گیری در زمین فراهم شده از سوی جریان تحریف را به دشمن ندادند.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 خطر بی‌توجهی به مشکلات
✍️ فتح‌الله آملی
سردار رحیم صفوی می‌گوید: این فتنه‌ها تمام می‌شود اما باز هم ممکن است سراغمان بیاید. پس نباید بی‌توجه باشیم ما باید مشکلات مردم را حل کنیم. اصولاً انقلاب اسلامی آمده که مشکلات مردم را حل کند… در این سخن مشاور عالی رهبری گزاره‌های درستی مطرح شده است و آن امکان استمرار بحران و زیر خاکستر ماندن آتش تنش‌های اجتماعی در صورت بی‌توجهی است که با دمیدن بدخواهان به هر شعله دیگری می‌تواند هر لحظه خطرات امنیتی و اجتماعی تازه‌ای برای ملک و ملت به دنبال داشته باشد. این که بدانیم باید جلو وقوع جرقه‌های بعدی را گرفت و بسترهای پیدایی آن را از بین برد و بهترین اقلام در این مسیر حل مشکلات مردم است. گزاره درست بعدی را باید باتوجه به عبارت بعدی جست. اینکه اصولاً انقلاب آمده تا مشکلات مردم را حل کند. اگر نپذیریم که در راستای نمایش کارآمدی نظام کوتاهی‌ها و غفلت‌هایی داشته‌ایم قاعدتاً به لزوم اصلاح رویکردها و عملکردهایی که در این رابطه مانع ایجاد کرده‌اند پی نخواهیم برد. به همان نسبت که نادیده گرفتن قدرت حاکمیت در گذر از بحران امنیتی و اجتماعی پیش آمده کاملاً اشتباه و نشانگر عدم شناخت از اقتدار و پایگاه آن است، نادیده گرفتن مطالبات به حق که چه در حوزه زیست، سبک و امید به زندگی و چه در حوزه اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی وجود دارد که نیازمند رفع اشکالات ساختاری در اداره کشور و دست‌یابی به حکمرانی مطلوب است ما را دچار بحران‌های متعدد می‌کند. همین که این نگاه در بالاترین سطوح حاکمیت وجوه داشته باشد می‌تواند در مسیر تحولات مطلوب کمک‌رسان باشد.
متأسفانه برخی مقامات و اصحاب قدرت و رسانه و منبر و خطابه چنین گمان می‌کنند که اصولاً هر آنچه شاهد آنیم محصول جنگ رسانه‌ای دشمنان قسم خورده ایران و نظام است و در این طرف هیچ گرهی و یا غفلت و اشتباهی در کار نبوده و نیست. بی‌پرده باید گفت که این نگاه بسیار خوش‌بینانه، و گمراه‌کننده و اشتباه است و اصولاً کمکی به حل بحران هم نمی‌کند. اگر قرار است راه را بر هر ناامنی و دخالت بیگانه و گروه‌ها و گروهک‌های معاند و حرکت‌های تروریستی ببندیم و تمام قد از استقلال و آزادی و تمامیت ارضی و امنیت کشور حراست نمائیم چون همیشه نیازمند حمایت مردمی و وحدت کلمه و همراهی جامعه هستیم و لذا باید گوش شنوایی برای مطالبات آنها داشته باشیم. بی‌تردید در طول این مدت اتفاقات تلخ، تروریستی، حتی جنایتکارانه و کاملاً خلاف اخلاق و انسانیت ممکن است صبر و حوصله مدافعان امنیت کشور و آستانه تحمّل آنان را پائین آورده باشد که تا حدی طبیعی هم هست و نباید اجازه داد تا امنیت کشور و جامعه دچار آسیب شود اما این خشونت‌طلبی و اغتشاشگری عده‌ای معدود نباید موجد عکس‌العمل‌های افراطی و خارج از اخلاق و قانون شود و نیز نباید ضرورت توجه به مطالبات بخش وسیعی از جامعه را که خواستار اصلاح وضع موجود هستند از بین ببرد.

هیچکس در لزوم برخورد قاطع و بازدارنده با ترور و جنایت و ناامنی و حرکتهای تجزیه‌طلبانه تردید ندارد. اما اینکه همه معترضان را اغتشاشگر و عامل دشمن بخوانیم و درصدد رفع بسترهای ایجابی اعتراضات بخش مهمی از جامعه برنیائیم بی‌تردید زمینه‌های استمرار وضعیت بحرانی و سرباز کردن از جایی و نقطه‌ای دیگر را فراهم خواهد آورد.

اگر مشکلات جامعه را درست نبینیم و اگر گمان کنیم که مردم از سر سیری گلایه دارند و یا همه چیز خوب است و ما چقدر خوشبختیم، ره به خطا برده‌ایم. کافی است به میان آنان برویم و پای درد دل پیر و جوان و کاسب و مستأجر و دانشجو و… بنشینیم و روایت‌های آنان را بشنویم که چه دل پرخونی از تبعیض‌ها و فسادها و فاصله‌ها و نادیده گرفتن‌ها و بی‌توجهی‌ها و ناکارآمدی‌ها دارند و اینکه صدایشان به خوبی شنیده نمی‌شود و دردشان را گویی کسی حس نمی‌کند.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ تیم فوتبال و تیم سیاست
✍️ عباس عبدی
یکی از نمایندگان مجلس پیشنهاد متین و هماهنگی را داده که با سایر امور کشور نیز همخوانی دارد. وی گفته است که «جوانان مومن و انقلابی برای جایگزینی ورزشکارانی که سرود ملی نمی‌خوانند، فراوان داریم. وزارت ورزش افرا د معتقد را جایگزین کند. بار‌ها از استان‌های مختلف به من زنگ زدند و گفتند جوانانی داریم که معتقد به نظامند و دوست دارند در تیم ملی بازی کنند.»
اگر نیک بنگریم، تقریبا در همه حوزه‌ها چنین قاعده‌ای رعایت می‌شود. پس چرا برخی حوزه‌ها به ویژه ورزش و تا حدی هنر از این قاعده مستثنی هستند؟ و کسانی در آن به بازی گرفته می‌شوند که با معیارهای رسمی نه تنها انقلابی و مومن و متدین محسوب نمی‌شوند، بلکه برعکس می‌توان گفت ویژگی‌های مخالف دارند. حتی افراد دوتابعیتی را هم برای این کارها می‌پذیرند، چه رسد به اینکه در جای دیگری زندگی کنند. پس چرا در همه امور این ملاک‌ها را به اشد وجه رعایت می‌کنند، جز در ورزش و تا حدی هنر.
دو علت برای این امر وجود دارد؛ اول اینکه از نظر ساختار رسمی، ورزشکاران و هنرمندان در نقش پیمانکار یا کارگر یک برنامه هستند. پول می‌گیرند و کار می‌کنند و در نهایت سود آن به جیب کارفرما که حکومت باشد، می‌رود. همیشه هم در عروسی و عزا به خدمت ساختار رسمی در می‌آیند. درست مثل اینکه شما یک لوله‌کش کاربلد را دعوت به کار کنید. در این مورد نه به انقلابی بودن او کار دارید و نه به مومن و متدین بودنش و نبودنش. اگر بدانید شب قبل نیز خمار بوده، کاری به آن ندارید. چرا؟ چون می‌آید و کار خودش را درست انجام می‌دهد و دستمزدش را می‌گیرد و می‌رود. همه‌ چیز شفاف و روشن و قابل سنجش است. اگر یک مکانیک مومن و انقلابی برای تعمیر خودروی نماینده مجلس بیاورند و نتواند آن را تعمیر کند نه تنها هیچ پولی به او نمی‌دهند که ادعای خسارت هم خواهند کرد. در حالی که برای نمایندگی مجلس یا وزارت یا پست‌های مدیریتی چنین وضوح و روشنی وجود ندارد یا می‌توان آن را لایه‌هایی پنهان و توجیه کرد، چون این جایگاه‌ها به گونه‌ای تعریف نمی‌شود که این افراد ملتزم به انجام کار تعریف شده و وابسته به نتایج کارشان شوند، بلکه آنان موظف به انجام دستورات مافوق و نصب‌کننده خود هستند.
علت دوم نیز تفاوت در وضوح نتایج و به چالش کشیده شدن ادعاهاست، چون با آوردن چند نفر انقلابی و متدین به جای ورزشکاران تیم ملی فوتبال، عوارض فاجعه‌بار آنکه شکست، پشت شکست و با گل‌های خورده فراوان است، آشکار خواهد شد. اصولا با چنان بازیکنانی نمی‌توان رفت به جام جهانی. پس از ده دقیقه بازی که چند تا گل می‌خورند، تاب و توان خود را از دست می‌دهند و وسط زمین ولو می‌شوند. چنین تیمی موجب سرافکندگی ملی خواهد شد، به همین علت است که در حوزه ورزش متفاوت عمل می‌شود و افراد براساس صلاحیت و کارایی انتخاب می‌شوند و هنگامی که انتخاب بر این اساس بود، دیگر به حوزه خصوصی او، تتو کردنش، رنگ و آرایش مویش و حتی افکارش کاری ندارند و برای او مربی‌های بزرگ با دستمزدها بالا هم می‌آورند.
ولی این کار یک مشکل اساسی دارد. اینکه رابطه ورزشکار با حکومت، رابطه کارگزار و کارفرما نیست که هر وقت خواست او را اخراج یا حذف کند. ورزشکار و هنرمند ضمن اینکه پول می‌گیرند و کار می‌کنند در کنار آن محبوبیت نیز به دست می‌آورند، و همین محبوبیت نیز وبال گردن کارفرما می‌شود، زیرا اگر میان تداوم حضور ورزشکار در ورزش رسمی و در خدمت کارفرما بودن با حفظ محبوبیت شکاف بیفتد، در بیشتر موارد محبوبیت را ترجیح می‌دهند و از این مرحله تناقض سیاست‌های رسمی نمایان می‌شود. ورزشکار و هنرمندی که دیگر پیمانکار نیست، بلکه خودش تبدیل به کارفرما می‌شود.
همه اینها یک طرف، واقعیت بسیار بد این است که فاصله این مجلس و دولت با مجلس و دولتی که می‌تواند در یک رقابت آزاد شکل بگیرد، به اندازه فاصله تیم ملی موجود با تیمی است که از بازیکنان انقلابی، مومن و متدین شکل می‌گیرد. تفاوت نتیجه این دو تیم نیز به همان اندازه است، حتی بیشتر است. به این علت که برای انتخاب ورزشکار انقلابی و مومن، حداقل باید قدری فوتبال بلد باشد، تا داخل تیم بیاید، در حالی که در این حوزه‌ها حتی احتیاج به دانستن این حداقل‌ها هم نیست.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فرصت‌ها از دست نرود
✍️ قاسم محبعلی
به رغم اینکه برخی معتقدند تحریم‌ها بر وضعیت اقتصادی اثر نگذاشته است و شرایط موجود به علت کم‌کاری‌های برخی از مدیران گذشته است اما واقعیت‌های جامعه نشان می‌دهد که اینگونه نیست و علت اصلی شرایط کنونی اقتصادی را اتفاقا باید در همان تحریم‌هایی جست و جو کرد که عملا وضعیت صادرات و واردات و همچنین موقعیت اقتصادی ایران را در بین کشورهای منطقه با چالش روبه‌رو کرده است. گزارش‌های مختلف حاکی از آن است که تحریم‌ها روند رشد اقتصادی ایران را با تاخیر روبه‌رو کرده است. شرایط به گونه‌ای است که قدرت خرید مردم هم کاهش پیدا کرده است و با توجه به رکود تورمی هم عرضه و هم تقاضا در اقتصاد ایران با کاهش روبه‌رو شده است. در نتیجه این فشارها فقر افزایش یافته و وضعیت بهداشت و درمان دچار مشکلاتی شده به طوری که برخی شهروندان برای امور درمانی خود با مشکلاتی روبه‌رو شده‌اند. برخی مسئولان هم در پدید آمدن برخی مشکلات سهیم هستند چرا که از تجربه کافی برخوردار نبوده و از افراد کارشناس و خبره برای اداره بخشی استفاده نمی‌کنند که مدیریتش به آنها سپرده شده است. این در حالی است که اگر تدبیر جدی برای تورم و مشکلات اقتصادی نشود، در آینده با وضعیت نامناسبی مواجه خواهیم شد.

برای حل این موارد باید تصمیم گرفته شود که روابط خارجی ترمیم تا گشایشی در اقتصاد ایجاد شود و وضعیت خروج سرمایه معکوس شده و به ورود سرمایه و تکنولوژی تبدل شود. اگر این تصمیمات اتخاذ نشود یا باید در انتظار شرایط متفاوت‌تری باشیم چرا که غربی‌ها ممکن است با همین فرمان پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کنند. رسیدگی به پرونده ایران در شورای امنیت می‌تواند آثار نامناسبی برای تهران به‌همراه داشته باشد. از جمله اینکه شاهد بازگشت قطعنامه‌های پی در پی شورای امنیت علیه تهران باشیم. این شرایط اساسا به نفع منافع ملی ایران نیست از این منظر باید تلاش کرد با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به توافقاتی در مورد سوالات آنها رسید تا به نوعی بتوان از ایجاد شرایط نامناسب در آینده جلوگیری شود و بررسی پرونده هسته‌ای تهران و ورود این پرونده به شورای امنیت با توجه به مواضع کشورهای غربی نفعی برای تهران نخواهد داشت. از این‌رو باید چاره‌ای اندیشیده شود تا نه تنها پرونده ایران به شورای امنیت ارسال نشود بلکه شرایط بهتری هم برای تهران در مجامع بین‌المللی ایجاد شود.


🔻روزنامه همشهری
📍 سرود ملی، غرور ملی
✍️ مهدی بیات
پس از شکست کارزار جمع‌آوری امضا برای اخراج تیم ملی فوتبال ایران از رقابت‌های جام‌جهانی۲۰۲۲ قطر، گردانندگان همان کمپین مدتی است دست به‌کار شده‌اند تا این بار سرود ملی میهن را تحریم کنند. گردانندگان چنین کارزارهایی برای دستیابی به هدف خود، با دعوت از افرادی مثلا روشنفکر یا وطن‌پرست و دوستدار ملت ایران در برنامه‌های مختلف شبکه‌های تلویزیونی وابسته به بیگانگان، با ارائه تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگون و با به‌کار بستن انواع و اقسام روش‌های جنگ روانی و رسانه‌ای سعی دارند فضایی متشتت ایجاد کنند تا بین مردم و ورزشکاران و مشخصا اعضای تیم ملی فوتبال حاضر در رقابت‌های جام‌جهانی۲۰۲۲ قطر، ذهنیتی منفی نسبت به سرود ملی که یکی از نمادهای ملی ایران است ایجاد شود؛ تا بدین شکل آنها را از خواندن سرود ملی پیش از بازی‌های رسمی خود بازدارند.
توجیه این مدعیان وطن‌پرستی آن است که موفقیت‌های ورزشی موجب خوشحالی حاکمیت و شخصیت‌های سیاسی کشور می‌شود؛ لذا نباید به آنان اجازه داد تا در خوشحالی چنین موفقیت‌هایی با ملت سهیم شوند؛ غافل از آنکه سهم و بهره اصلی در پیروزی‌های ملی از آن مردم است یا توجیه می‌کنند که تیم ملی فوتبال ایران، حکومتی است و هر‌ آنچه به حکومت بازگردد، حتی سرودملی، باید تحریم شود؛ بی‌آنکه به واژه‌ ملی و نام مقدس ایران دقت کنند. آیا دیگر کشورها نیز با چنین مستمسک‌هایی، تیم‌های ملی خود را تحریم کرده‌اند؟
پس از پیروزی انقلاب کوبا در سال۱۹۵۹ میلادی به رهبری فیدل کاسترو و به‌دنبال تغییرات اساسی و اصلاحات کامل در شئون سیاسی و اجتماعی، بسیاری از دگراندیشان که با مشی حکومت جدید در تضاد و تعارض قرار داشتند، زادگاه خود، کوبا را برای همیشه ترک کرده و به کشورهای دیگر رفتند و بیشترشان در ایالات‌متحده ساکن شدند و هرگز نتوانستند برای بار دیگر سرزمین مادری خود را ببینند. در طول همه این سال‌ها مخالفان حکومت کوبا و رهبر آن کاسترو در تبعید و غربت به‌سر بردند، اما این موضوع هیچ‌گاه سبب نشد که آنان از کشور و ملت خود رویگردان شوند و تحریم ورزش کوبا و ورزشکاران کوبایی را از نهادهای بین‌المللی طلب کنند؛ بالعکس هرگاه ورزشکاران کوبایی در آوردگاه‌های بین‌المللی حاضر می‌شوند به استقبالشان رفته و آنان را مورد تشویق و حمایت خود قرار می‌دهند؛ حتی زمانی که در خاک آمریکا و در برابر حریفی از ایالات‌متحده مسابقه دارند.
اما این جماعت مدعی وطن‌پرستی این روزها به انحای مختلف دست به هر کاری می‌زنند تا رنج مردم را مضاعف کرده و کام آنان را بیش از پیش تلخ کنند. البته از کسانی که با دشمنان مردم ایران جلسه می‌گذارند و از آنان درخواست می‌کنند تا تحریم‌های اقتصادی بیشتر و فلج کننده‌‌ای علیه زادگاه‌شان وضع کنند، توقع بیش از این هم نیست. آنها بیشتر با مردم ایران عناد و ناسازگاری دارند تا نظام سیاسی حاکم بر آن، ولی این شاهکار آخرشان واقعا دیگر نوبر است؛ چون در طول تاریخ معاصر هیچ اپوزیسیونی خواستار تحریم نمادهای ملی خود نشده است که اینان خواهان اخراج تیم ملی فوتبال ایران از جام‌جهانی یا نخواندن سرود ملی آن هستند. مسلما نه در داخل و نه در خارج از ایران هیچ‌یک از هموطنان خواستار تحریم سرود ملی نیستند؛ حتی در بین گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور هم فقط تجزیه‌طلبان به این کارزار پیوسته‌اند و با آن همراهی می‌کنند و دیگر گروه‌ها و اشخاص دست‌کم حساب خود را در این مسئله از گردانندگان و حامیان کارزار تحریم تیم ملی و سرود ملی ایران جدا کرده‌اند؛ چون نیک می‌دانند بدنامی‌اش تا ابد چون داغ ننگ بر پیشانی‌شان نقش خواهد بست.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 دولت‌ها چه نفعی از تورم می‌برند؟
✍️ دکتر احمد یزدان‌پناه
تورم پیش‌بینی‌نشده (unanticipated) یا غیرانتظاری به وضعی گفته می‌شود که تورم محقق‌شده بالاتر از سطح تورم انتظاری که معمولا برابر با تورم هدف بانک مرکزی است، رخ دهد. تورم پیش‌بینی‌نشده بر توزیع مجدد درآمدها و ثروت جامعه اثرگذاری معناداری دارد؛ چراکه برخی گروه‌ها درآمدشان وابسته به تورم انتظاری است و گروه‌هایی دیگر درآمدشان وابسته به تورم محقق شده است.
ضمن آنکه توزیع مجدد ثروت وقتی رخ می‌دهد که قیمت برخی دارایی‌ها (مسکن، زمین، طلا و...) افزایشی سریع‌تر از سطح عمومی قیمت‌ها داشته باشد؛ درحالی‌که سایر دارایی‌ها افزایشی به مراتب کندتر از نرخ افزایش سطح عمومی قیمت‌های جامعه دارند.

یکی از مهم‌ترین بازتوزیع درآمدها و ثروت که شعار عدالت دولت‌ها را هم زیر سوال می‌برد در زمان ظهور و بروز تورم پیش‌بینی‌نشده که در جامعه رخ می‌دهد، مربوط به اثر توزیعی آن نوع تورم بر توزیع درآمد و بین بدهکاران و بستانکاران جامعه است.

بدهکاران از تورم نفع می‌برند؛ زیرا در زمان بازپرداخت بدهی خود به طلبکاران پولی را به آنها می‌پردازند که از نظر پولیت یعنی «قدرت خرید» ارزش کمتری پیدا کرده است.
اما تورم پیش‌بینی‌شده یا مورد انتظار همان‌طور که در اول یادداشت اشاره شد بر توزیع مجدد درآمدها و ثروت در جامعه به مراتب اثرات کمتر و کوچک‌تری به‌جا می‌گذارد.

وقتی تورم پیش‌بینی نشدنی است افراد چه مصرف‌کننده، چه تولیدکننده و چه دولت رفتار مالی خود را بر پایه محافظت از تورم تنظیم می‌کنند و به اقداماتی مبدل می‌شود که «امنیت اقتصادی» آنها را در مقابل شری به‌نام تورم حفظ کند. برای مثال وام‌دهندگان نرخ بهره بیشتری می‌طلبند و سرمایه‌گذاران در پی دارایی‌هایی هستند که سپر پوشش ریسک کارآتری برای آنها در این کارزار فراهم می‌آورد.
تورم تولید کالا و خدمات مورد نیاز مردم را کاهش می‌دهد؛ زیرا تورم با تضعیف و تبخیر قدرت خرید مردم نمی‌گذارد از درآمدهای مردم چیزی به نام «پس‌انداز» باقی بماند تا در چرخه اقتصاد جامعه به «سرمایه‌گذاری» ‌یعنی موتور تولید و اشتغال بدل شوند. به عبارت دیگر به‌دلیل نوسانات بزرگ تورم، منابع مالی در بلندمدت شکل نمی‌گیرد تا موتور رشد اقتصادی شود و اقتصاد همواره از کمبود منابع در رنج است. همین کمبود منابع باعث فشار بر بانک مرکزی می‌شود و همین وضعیت تورم را بدتر می‌کند.

تورم و دولت
تورم پیش‌بینی‌نشده منافعی برای دولت‌ها دارد؛ چراکه دولت همیشه یک ابربدهکار به حساب می‌آید و به مردم مقروض است و تورم ارزش و مقدار بدهی واقعی دولت را کاهش می‌دهد.

یک مثال کلاسیک تاریخی: ایالات متحده چندین بار با تجربه نرخ‌های بالای تورم پیش‌بینی‌نشده بدهی ملی خود را به‌طور معنا‌دار کاهش داده است. یکی از مهم‌ترین آن موارد برای وقتی است که در آنجا نرخ بالای تورم به ۹/ ۱۲درصد و ۱۱درصد در سال‌های ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ رسید، یعنی وقتی که آمریکا به‌عنوان سود‌برنده‌ترین کشور از جنگ جهانی دوم در حال «بهبود» (ریکاوری) اقتصاد خود بود و دولت از کنترل قیمت‌های زمان جنگ دست برداشته بود. این جهش تورمی به دولت مزبور کمک شایانی کرد تا «نسبت بدهی به GDP» کشور را از ۹/ ۱۱درصد سال ۱۹۴۶ به ۹۲درصد در سال۱۹۴۸ برساند. افزایش قیمت‌ها به‌طور مستقیم ارزش واقعی بدهی دولت را تقلیل می‌دهد (در شکل کاهش نسبت بدهی ملی به تولید ناخالص داخلی یا GDP)، البته به شرط ثابت ماندن سایر عوامل؛ چراکه تورم GDP رسمی یا پولی را متورم می‌کند و بیشتر از واقعی نشان می‌دهد. بنابراین یک تورم سورپرایز موجب انتقال ثروت از دارنده اوراق قرضه آمریکایی، چه شهروند چه بیگانه، به سوی مالیات‌دهنده آمریکایی ‌می‌شود!

نکته مهم آن است که در تورم نوع پیش‌بینی‌نشده این انتقال ثروت از بستانکاران به سوی قرض‌گیرندگان نفع آنان به هزینه دیگران است و این از هزینه‌های خاص تورم است که ذی‌نفعی مثل دولت طبیعی است به دیده اغماض بنگرد. به‌علاوه دوباره باید گفت این هزینه شدت و حدت بیشتری نسبت به هزینه نوع تورم پیش‌بینی‌شده دارد.

از طرف دیگر، تورم پیش‌بینی‌نشده برای دولت‌ها منفعت دارد؛ زیرا دولت با بالا رفتن درآمد اسمی یا پولی مالیات‌دهندگان بر اثر تورم، درآمد مالیاتی بیشتری نصیبش می‌شود.
از باب احتیاط اجازه دهید باز مثال از اقتصادهای خارجی بزنیم. کنگره آمریکا چند ماه پیش اعلام کرد که به لطف تورم بی‌سابقه در آن کشور انتظار می‌رود امسال دولت یک افزایش درآمد مالیاتی بسیار بزرگ ۸۰۰میلیارد دلاری (معادل بودجه سالانه پنتاگون) را تجربه کند. برآورد آن است که امسال کسری بودجه آن کشور به خاطر آن افزایش درآمد مالیاتی یک تریلیون دلار تقلیل یابد.

به هر حال، افزایش درآمد اسمی مردم «طبقه مالیاتی» آنها را تغییر می‌دهد شما که مثلا با این سطح درآمد شامل ۱۰درصد مالیات می‌شدید حالا به لطف تورم باید ۱۸درصد مالیات بپردازید. البته در سیستم‌های مالیاتی پیشرفته مالیات‌ها شاخص‌بندی می‌شوند تا سازوکاری باشد برای جلوگیری از آثار منفی توزیع درآمد و درمانده شدن اصل عدالت مالیاتی.

گروهی از اقتصاددانان بر این باورند که منافع ناشی از تورم انگیزه دولت‌ها را از پیگیری جدی و دلسوزانه سیاست‌های ضد تورمی کاهش می‌دهد که ما شاهد آن در کشورهای با نام دلخوش‌کننده در حال توسعه هستیم.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین