شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 2:46:48 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 پلان بعدی پرونده هسته‌ای
✍️ یوسف مولایی
گشایش اقتصادی این روزها مهم‌ترین مساله‌ای است که ایران به آن نیاز دارد؛ ایران در شرایط تحریمی قرار دارد و این روند فشار اقتصادی دامنه‌داری را متوجه مردم ایران کرده است. من اقتصاددان نیستم اما اخبار حاکی از آن است که بسیاری از شاخص‌های اقتصادی در اثر تحریم‌ها و سایر مشکلات در مدیریت دچار رشد منفی شده‌اند. بنابراین مجموعه تصمیم‌سازی‌ها در ایران باید به گونه‌ای باشد که نهایتا منجر به بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش فشار بر مردم شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که می‌توان روند مطلوب‌تری را در پرونده هسته‌ای کشور شکل داد و معتقدند که به درستی از ظرفیت‌های کشور استفاده نشده است. باید از همه ظرفیت‌ها بهره برد تا نهایتا هدف نهایی که رفع تحریم‌ها و توسعه مناسبات اقتصادی و ارتباطی با جهان پیرامونی است، محقق شود. پس از قطعنامه‌های اخیر آژانس، ایران تصمیم گرفت تا غنی‌سازی ۶۰درصدی را در فردو توسعه دهد. شخصا معتقدم، بهتر بود به گونه‌ای عمل می‌شد که کار به اینجا نمی‌رسید؛ احتمالا مسوولان دولتی تصور می‌کنند که با این تصمیم و از طریق مصاحبه امروز آقای اسلامی، کشورهای اروپایی و امریکا عقب‌نشینی می‌کنند و زمینه برای پیگیری مطالبات ایران فراهم می‌شود.‌ ای‌کاش همین‌گونه می‌شد، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند یک چنین احتمالی بسیار ضعیف است. ایران به جز احیای برجام و انتخاب تعامل، راه دیگری برای حل مشکل تحریم‌ها و توسعه مناسبات ارتباطی و اقتصادی با جهان ندارد. از این فرصت می‌بایست استفاده شود تا کشور در مسیر درستی قرار بگیرد. تا به امروز ۲ قطعنامه علیه ایران در آژانس صادر شده است. در واکنش به این قطعنامه‌ها، ایران فعالیت‌های غنی‌سازی خود را به ۶۰درصد ارتقا داده است. در این میان، بسیاری می‌خواهند بدانند، پلان بعدی چه خواهد بود؟ با توجه به اینکه فعالیت‌های آژانس انرژی اتمی با صلح و امنیت بین‌المللی در ارتباط است، این نهاد زیر نظر شورای امنیت کار می‌کند. از سال ۹۳ که کره شمالی، فعالیت‌های هسته‌ای خود را تشدید کرد، ارتباط آژانس و شورای امنیت فشرده‌تر شد. لذا پرونده ایران در گام بعدی نهایتا به شورای امنیت سازمان ملل ارسال می‌شود و دیگر ارتباطی با آژانس ندارد. آژانس تنها قطعنامه صادر می‌کند، هشدار می‌دهد، اجماع ایجاد می‌کند و پرونده را به شورای امنیت ارسال می‌کند. ایران اما با توجه به روابط نزدیکی که با چین و روسیه دارد به حمایت آنها دلگرم است. اگر کار به تصمیم‌گیری شورای امنیت برسد، ایران به مناسبات ارتباطی‌اش با چین و روسیه خوش‌بین است تا تصمیمات شورای امنیت را وتو کنند. اینکه آیا یک چنین حمایتی از ایران توسط روسیه یا چین صورت می‌گیرد یا نه، با گذشت زمان مشخص می‌شود. هرچند ایران نگرانی از شورای امنیت ندارد، اما به عنوان کشوری که مخاطب آژانس قرار گرفته است، جهان به سمت راهکارهایی حرکت می‌کند تا ایران را ناچار به پذیرش خواسته‌های بین‌المللی شود. می‌توان پیش‌بینی کرد که فشارهای اقتصادی علیه ایران افزایش چشمگیری پیدا کند و امکان فروش نفت حتی به صورت حداقلی برای ایران فراهم نشود. این روند برای اقتصاد ایران که سال‌هاست، فشار زایدالوصف را تحمل می‌کند به معنای افزایش نرخ ارز، نوسانات در بازارها و افزایش مشکلات امنیتی است. در مرحله بعد طرف مقابل به جز راه‌اندازی مکانیسم ماشه برای بازگرداندن ایران از مسیر خود مسیرهای دیگری را نیز امتحان می‌کند. اگر عملکرد ایران شفاف نباشد، مشکل پادمانی با آژانس حل و فصل نشود و روند دوری از فضای بین‌المللی در پیش گرفته شود، فشارها بیشتر می‌شود. غرب اعلام کرده که مرحله گریز هسته‌ای را خط قرمز می‌داند و از هر ابزاری برای جلوگیری از آن بهره می‌برد. بعید است با تصمیم ایران، غرب عقب‌نشینی کند، لحن خود را ملایم کند و به سمت گفت‌وگو گام بردارد. در این صورت می‌توان گفت که باید منتظر فشارهای بیشتری باشیم؛ در مراحل بعدی نیز مکانیسم ماشه و تلاش برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران در دستور کار خواهد بود. باید دید نهایتا در این مسیر، متغیر تازه‌ای ظهور می‌کند که دو طرف را به هم نزدیک‌تر کند و فضای تخاصم میان دو کشور را به وضعیت باثبات‌تری سوق دهد یا اینکه دو طرف همچنان به فاصله گرفتن از هم ادامه می‌دهند.


🔻روزنامه کیهان
📍 تعریف بی‌تحریف
✍️ محمدهادی صحرایی
«مجید شریف واقفی... یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود که توسط دیگر اعضای سازمان به خاطر تعلقات اسلامی‌اش کشته شد ... شریف واقفی در سال ۱۳۴۲ در واقعه پانزده خرداد در قم به رهبری سید روح‌الله خمینی در ردیف کفن‌پوشان به پشتیبانی از خمینی راهپیمایی کرد. شریف واقفی با وجود شرایط در آن زمان عکس‌ها و اعلامیه‌های روح‌الله خمینی را در کوچه و بازار نصب می‌کرد. وی پس از ورود به دانشگاه، همراه با دوستان خود انجمن اسلامی آن دانشگاه را بنیان نهاد. سپس برای مبارزه علیه شاه به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با صعود در سلسله مراتب آن به یکی از رهبران سازمان تبدیل شد. پس از مدتی بعضی از سران این گروه تصمیم گرفتند ایدئولوژی سازمان را از اسلام به مارکسیسم تغییر دهند. شریف واقفی به شدت با این تصمیم به مخالفت پرداخت؛ که این مخالفت باعث اخراج وی از شورای مرکزی شد. [...] همسر سازمانی وی به مرکزیت سازمان خبر داد که مجید قصد تأسیس شاخه اسلامی مجاهدین خلق را دارد و در حال عضوگیری از اعضایی است که هنوز به اسلام وفادارند. به دنبال آن با ابلاغ سازمان قراری بین [...] با مجید در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ در سه راه بوذرجمهری نو (۱۵ خرداد شرقی) گذاشته می‌شود. هنگامی که وی بر سر قرار حاضر می‌شود توسط [...]و [...] کشته شده و سپس برای جلوگیری از هویت یابی، جسدش توسط [...] و [...] سوزانده می‌شود و آن را در محل دفن زباله‌ها در خارج از تهران می‌اندازند.»
این متن ویکی پدیا یا همان دانشنامه به ظاهر آزادی است که برای کاربرانش قابلیت تغییر و اصلاح نیز فراهم کرده است. هدف از آوردن این گزیده آن است که بدانیم سازمان مجاهدین خلق با صدها کاربر فضای مجازی در کمپ‌های خود و حمایتهای تمام قد آمریکا و اروپا هم نتوانسته لکه‌های ننگ دیکتاتوری، تصلب و خیانت وحشتناکی را که حتی در بین خانواده اعضائش وجود دارد‌، از دامن خود پاک کند که یک نمونه آن داستان شهید شریف واقفی است. این نتوانستن از ناتوانی فنی نیست، از روشنی و وضوح این جنایت و جاری بودن آن است که دیگر پوشاندنی نیست. مثل حقیقت و مظلومیت انقلاب اسلامی.
در مورد کومله و دموکرات هم می‌توان شواهد بسیاری از این قبیل پیدا نمود که هرگز قابل کتمان نیست. خاصیت ضدانقلاب در میدان است
که تا مرگش از ننگ و خفت خلاصی نمی‌یابد و نمی‌تواند بوی خون را از نفَس و رنگ آن را از دامن خود بزداید. و کشتن خداپرستانِ بی‌گناه، مضاعف است و کشتن، تنها به ریختن خون نیست. آن کس که با نوشتن و سخنرانی
یا سکوت، یا با بی‌انصافی و رسانه یا دروغ، مردم کشور را دچار ترس و تحیر، یا اعوجاج و آشوب می‌کند هم به نوعی خود را در لشگر خداستیز ضدانقلاب جا داده است. انکار توفیقات و دستاوردهای بی‌نظیر انقلاب اسلامی را تنها می‌توان به منکران نور و گرمای خورشید تشبیه کرد که از حواس طبیعی و عقل مُدرِک محرومند.
نمی‌توان کمبود و سختی را نادیده گرفت‌، ولی می‌توان با معدل گرفتن و مقایسه علمی به نتیجه صحیح رسید. کارآمدی را اگر در معادله صحیحِ میزان دستیابی به اهداف‌، با توجه به امکانات و محدودیتها قرار دهیم، دانسته می‌شود که انقلاب نشان شده اسلامی ما، نه یک بار و صد بار، که هزاران بار تا کنون معجزه انجام داده است. انقلابی که از صفر شروع شد، پس از تحمل ۴۳ سال، سخت‌ترین و بی‌نظیرترین و بیشترین تحریم‌های
پس از جنگ و ترور تحمیلی، به موشک‌هایپرسونیک و درمان سرطان و کنترل کرونا و... رسیده و آلمان ثروتمند و صاحب بنز و بی‌ام و و زیمنس و بوش و...‌، اکنون و به خاطر جنگ روسیه و اوکراین در صدها کیلومتر آن طرف‌تر، در‌هایپر مارکت‌هایش هیزم و ذغال می‌فروشد و فلان مسئول ارشد اروپایی، مردم اروپا را توصیه می‌کند به جای روشن کردن حمام و مصرف سوخت، حوله مرطوب به خود بکشند و در لندن، تخم مرغ را جیره‌بندی کرده‌اند و چهار سال است که جلیقه زردها، خیابان‌های پاریس را با خون خود رنگ می‌کنند و آن زن قهرمان، به صورت مکرون سیلی می‌کوبد تا بیدار شود.
با همین فرمول کارآمدی می‌توان مدعیان را زمین زد و با صدای رسا از انقلاب اسلامی دفاع کرد و مارپیچ سکوت را شکست.
امام راحل، شنا را در اقیانوس به ما آموخت نه در حوض خانه.
و امام حاضر نیز به ما گفته که تقوای‌ستیز کارآمدتر از تقوای پرهیز است.
صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه / بشکست عهد صحبت اهل طریق را / گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود / تا اختیار کردی از آن این فریق را / گفت آن گلیم خویش به در می‌برد زموج / وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را.
این داستان را هنوز از کتاب «طرح کلی‌اندیشه اسلامی» به یاد داریم. گویی آوینی این را می‌دانست که می‌خواست خانه تقوا و عقل و هنرش را در دهانه آتشفشان بنا کند و کرد. فرزندان مکتب خمینی و خامنه‌ای در انقلاب و جنگ و فتنه‌های پس از آن بزرگ شده و یک شبه مرد می‌شوند. وقتی خدا « لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُون‏» را خواست، تکلیف مشخص شد و سیدالشهداء هم راهبری کرده و راه ما را روشن کرد.
آن که حسین را شناخت، برای یاری حق، سر از پا نشناخت و تسلیم امثال یزید هواپرست و باج دادن نمی‌شود. از ابتدای تاریخ انقلاب اسلامی که در ۵۷ به پیروزی رسید تاکنون، اگرچه نسل در نسل، داغ و درفش و دشنه و دشنام دشمنان را به جان خریده و خون دل خورده و از غصه به خود پیچیده‌ایم، هرگز چشم از طلیعه ظهور برنداشته و به حقانیت راه خود شک و به آرمان‌های امام پشت نکرده و آقا را تنها نگذاشته‌ایم. شاهد ما زخمهای تن علی وردی و عجمیان است که نشمرده به خاک سپردیم تا به خدای آسمان‌ها برساند. چند نفر مثل این دو عزیز پاره پاره و آرتینی که غصه اش رهامان نمی‌کند بیاوریم تا حقانیت فرزندان مظلوم انقلاب را دیرفهمان و دیرباوران ببینند؟ برخی با این همه مظلومیت و مدارا و مماشات انقلابیون با اغتشاشگران و غافلان، هنوز با کلیپ، سخنرانی، سکوت، به پستو تپیدن و یا بیانیه‌های دوپهلوی بزدلانه یا طمع‌کارانه، یا جای شهید و جلاد را عوض می‌کنند یا از شهید می‌خواهند که زیر تیغ جلاد، کمتر تکان بخورد. حق را یاری نمی‌کنند.
اینها یا همیشه عقل خود را به دروغ‌های رسانه‌های استکباری آلوده می‌کنند و یا واقعاً چیزی نمی‌فهمند. وقتی این خواص بی‌خاصیت نفهمند‌،
چه توقعی است از کسانی که کلیپ‌های «دلقک واره» شان برای گدایی طرفدار و دیده شدن و خودشیرینی، مضحکه مردم شده است. یکی به میخ و یکی به نعل سیاسیون، اشکهای زورکی، بغض‌های تصنعی و خواص معلوم‌الحالی که در فتنه‌ها معمولاً لال می‌شوند و گروهی ناشناس و بی‌اندیشه که همیشه برای دوستی گرگ و آهو‌ گریه و برای کدورت بینشان مویه می‌کنند.
برای اثبات حقانیت انقلاب مظلوم اسلامی ما، بغض دختر بیرامی هنگام توصیف پدرش کافی نیست؟ سؤال بی‌جواب او و کودکان شهدا که به کدام گناه، یتیم شده‌اند را کدام نهاد حقوق بشری می‌تواند بدهد؟ این که
کی روش، توانسته دوست و دشمن ایران را بشناسد عالی است ولی با کرور کرور تسبیح به دست مدعی و خواص بی‌خاصیت و سلبریتی و آقای گل و آقای هزار چهره و مجری و دانشجو و استاد و غیره‌ای که هنوز نمی‌فهمند‌، چه کنیم؟ آنها که بوی عفن توطئه انگلیس و فرانسه و آمریکا و اسرائیل را حس نمی‌کنند و حالی نمی‌شوند که سناریوی آنچه در کف خیابان‌های ایران اتفاق می‌افتد را همان کسی که نسخه افغانستان و عراق و لیبی و سوریه را نوشت، نوشته است و به چیزی غیر از الک کردن خاک ایران نمی‌اندیشد.
حرمت شهید ما تا آسمان بلند است ولی در این امتحان بزرگ می‌توان حنجره‌ها و قلم‌های دروغگو را شناخت. آن که برای مردن حیوانی، خود را همان حیوان می‌نامد یا آنها که پی‌درپی از کرامت و حرمت آدمها و منشور حقوق شهروندی و هزار ادعای دیگر دارند و امنیت را تصادفی می‌دانند، چرا برای چاقو و لگد خوردن جوان غیوری که برای محافظت از حیا و عفت دختر و زنِ مردم، خود را به خطر‌انداخته و در زیر دست و پای شیاطین، نیمه جان شده حرفی نمی‌زنند و چانه یا قلم نمی‌جنبانند؟ از حرامیِ لقمه است یا چیز دیگری که چنین سکوت مرگ مدعیان را گرفته و به خفت سازش در برابر ظلم و ظالم، نشانده است؟ لعنت بر آن پست و مقامی که قیمتش سکوت در فتنه‌ها باشد. نفرین بر آن ترس و طمعی که زبان و قلم را از گفتن و نوشتن باز دارد. خجالت برای آن مدرک ننگی که در گرو سکوت برداشته‌اند و مرگ بر آن مغزی که تدبیرش بی‌طرفی، برای انتقام باشد.
اگرچه اروپا، زمستان سردی در پیش دارد ولی زمستان ما خواهد رفت و سیاهی به ذغال خواهد ماند. ما نبض بی‌رمق دشمن را زیر دست خود حس می‌کنیم که از « من آرامم » و « إنَّ معی ربّ» آقا آرامش می‌گیریم. کسی که همقدم انقلاب ما بوده می‌داند که این مسیر سخت و ناممکن را چگونه به این‌جا و آخر رسانده‌ایم. جنگ سخت و ترور دهه شصت و قتل عام فرهنگی دهه هفتاد و کودتای ۸۸ و فتنه انحراف آن دهه و حمله لیبرال‌های نفوذی کدخداپرست دهه نود که اکنون به فیک نیوزها و دروغ‌های رباتی و کسانی که بعد از علف و گل، شجاع می‌شوند و جز فحش رکیک، برهنگی، شکنجه و غریب‌کشی، حرفی ندارند رسیده را می‌داند. جان شیطان به حلقوم رسیده و دشمنان ما از آیزنهاور و کارتر به ترامپ خیره سر و بایدنِ بی‌هوش و حواس و از موشه دایان به صندلی بی‌ثبات صهیونیزم و از الیزابت به چارلز رسیده‌اند. آمریکا را مشکلات و دعوای الاغ و فیل خواهد بلعید و اسرائیل را بی‌هویتی و بی‌ریشه‌گی خواهد بُرد و سعودی را اگر یمن، به سزا نرساند، ترس مرگ با موشک یا پهپاد، ذره ذره خواهد کشت و...
و زمین به وارثان مستضعف و مؤمنش خواهد رسید؛ با استعانت از خدا و صبر در مبارزه و إن‌شاءالله.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 همه مقصر بودند به غیر از کی روش؟
✍️ داود مختاریانی
جذابیت فوتبال به غیر قابل پیش بینی بودن و نتایج عجیب آن است. شکست تیم ملی فوتبال ایران برابر انگلیس اتفاق غیر قابل پیش بینی نبود و اکثر کارشناسان فوتبال پیش بینی این نتیجه را می‌کردند ولی دریافت ۶ گل را تقریباً هیچ کارشناسی پیش بینی نکرده بود.
اگر نگاهی به آمار و ارقام بازی ایران و انگلیس بیندازیم متوجه می‌شویم که اتفاقات فوتبال نقش زیادی در این نتیجه نداشته‌اند و عملکرد کلی تیم اشکال داشته است.

به این آمار توجه کنید:

درصد مالکیت: انگلیس ۶۹%- ایران ۳۱%

شوت‌ها: انگلیس ۱۳- ایران ۸

داخل چارچوب: انگلیس ۷ – ایران ۳

کارت زرد: انگلیس صفر – ایران ۲

خطا: انگلیس ۹ – ایران ۱۴

آفساید: انگلیس ۲-ایران ۲

پاس: انگلیس ۸۱۰ – ایران ۲۳۲

کرنر: انگلیس ۸ – ایران صفر

با این آمار جای هیچ دفاعی از عملکرد تیم فنی باقی نمی‌ماند و بسیاری از اهالی فوتبال با اعلام اسامی بازیکنان قبل از مسابقه، پیش بینی باخت پرگل را کرده بودند زیرا ترکیب تیم به هیچ وجه هماهنگ نبود و کی روش برای اینکه اثری از تفکرات اسکوچیچ در تیم نماند، خودخواهانه ترکیب را متحول کرده بود. او بعد از مسابقه به جای عذرخواهی و شرح فنی دلایل انتخاب چنین ترکیبی، شروع به فرافکنی و ایرادگرفتن از زمین و زمان کرد بدون اینکه ذره‌ای خود و تفکرات اشتباهش را مقصر بداند.

چطور یک مربی می‌تواند بدون نگرانی از برخورد مدیران بالادستی چنین راحت پا روی حقایق بگذارد و به جای عذرخواهی و قبول اشتباهات از زمین و زمان طلبکار باشد؟

شاید خیلی‌ها بگویند اکنون جای این صحبت‌ها نیست و بگذاریم جام جهانی تمام شود، ولی دقیقاً باید هم اکنون تکلیف این مربی معلوم شود تا در دو بازی بعدی هم با تفکرات عجیب خود بیشتر از این تیم اول آسیا را دچار بحران نکند. اینکه کی روش امروز کنار گذاشته شود ممکن است اقدامی احساسی و غیر منطقی به نظر برسد و حواشی تیم را از اینکه هست بیشتر کند(هر چند اگر حساب شده انجام شود ممکن است شوک مثبت به تیم بدهد) ولی فدراسیون فوتبال حداقل برای دو بازی بعدی، یکی از مربیان کار بلد داخلی را به کادر فنی اضافه کند تا هم از تکرار اشتباهات عجیب در ترکیب تیم جلوگیری کند و هم اینکه ارتباط مستقیم با بازیکنان برقرار و آنها را از شوک بازی قبل خارج کند .

همان کاری که کریم باقری در زمان مربیگری اسکوچیچ به عهده داشت و توانست حواشی تیم را به حداقل برساند و تیم با اقتدار به جام جهانی صعود کند.

کی روش نباید فراموش کند که در استخدام فدراسیون فوتبال است و رئیس فدراسیون شخص دیگری است نه او.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ همه در تغییر به جز سیاست
✍️ عباس عبدی
ویژگی مثبت هر انسان و حتی موجود زنده انعطاف‌پذیری و نه یک‌دندگی آن است. ما نمی‌توانیم در دمای منهای ۱۰ درجه از همان پوشش و لباسی استفاده کنیم که در هوای ۴۰ درجه بالای صفر استفاده می‌کنیم. شاید اندازه و اثر درجه حرارت هوا خیلی روشن و قابل درک باشد، ولی سیاست هم کمابیش همین‌گونه است، یک نظام کارآمد، قابلیت انعطاف دارد. این را نباید به عقب‌نشینی تعبیر کرد. ما که در هوای ۱۰- گرم‌ترین لباس را می‌پوشیم، آیا هنگامی که وارد هوای گرم ۴۰ درجه می‌شویم و لباس‌های خود را به حداقل می‌رسانیم عقب‌نشینی کرده‌ایم؟ این یک‌دندگی عین بلاهت و نابخردی است. ما به همان علتی که در هوای ۱۰- لباس بسیار گرم می‌پوشیم، در هوای گرم نیز باید لباس خنک بپوشیم. در ظاهر دو نوع لباس متفاوت داریم، ولی درواقع هر دو از یک منطق مشترک تبعیت می‌کنند. آنچه که امروز جامعه ایران با آن مواجه است، تبعیت از چنین منطق ساده‌انگارانه‌ای است که گویی مرغ سیاست آنان یک پا دارد و به هیچ تغییراتی پاسخ نمی‌دهد. اجازه دهید مستقیم‌تر سخن گفته شود. طی ۴۴ سال گذشته تحولات ایران بسیار عمیق بوده است. چند نسل آمده که هر کدام دنیای متفاوت و ارزش‌های گوناگون خود را دارند. هیچ‌کدام آنان تجربه انقلاب را نداشته‌اند. اگر دوره اجتماعی شدن افراد را از ورود به مدرسه درنظر بگیریم، یعنی افراد ۵۰ سال و کمتر هیچ ارتباطی با انقلاب نداشته‌اند. از سوی دیگر جهان نیز تغییرات بسیار بزرگی کرده، جهان دو قطبی شرق و غرب از میان رفته، فضای حاکم بر آن دوران که روحیه انقلابی بود دیگر وجود ندارد و جای آن حتی نوعی آنارشی در حال ظهور و قدرت‌گیری است. جهان رسانه زیر و رو شده و وارد عصر دیجیتال شده است. در ایران تحولات نهاد خانواده فوق‌العاده بوده. تغییرات در شهرنشینی، آموزش و تحصیلات عالی، حضور زنان، بسیار گسترده است. تحولات منطقه‌ای عمیق و همچنان وضع منطقه ناپایدار است. وضعیت ایران نسبت به کشورهای اطراف دچار تحول و تغییر شده است. به عبارت دیگر امروز در وضعیتی زندگی می‌کنیم که نه روابط بین‌الملل، نه نظام رسانه‌ای نه ساختار اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و نه حتی و مهم‌تر از همه نه ویژگی‌های شخصیتی فردی در ایران مطلقا مشابه گذشته نیست و همه اینها نیاز به تغییر و تحول را در سیاست و حکمرانی ضروری کرده است، ولی دریغ از اینکه همه‌ چیز تغییر کرده جز سیاست که اگر هم تغییری داشته در جهت خلاف مسیر انطباق یافتن با این تحولات بوده و تغییرات آن همسو با تغییرات مذکور نبوده است. این ناهمخوانی است که موجب می‌شود جامعه دچار عدم تعادل شود و ثبات آن در خطر قرار گیرد که گرفته است.
اکنون و براساس این قاعده از دست‌اندرکاران حکمرانی در ایران باید پرسید که چه اتفاقی رخ دهد یا چه شرایطی حادث شود که سمت و سوی نحوه حکمرانی را تغییر خواهید داد؟ آیا همین شیوه ادامه دارد، ولُو بلغ ما بلغ؟ اگر بلی، اینکه شیوه حکمرانی نیست. حکمرانی و سیاست، پاسخ مناسب به اتفاقات در شرایط خاص آنهاست و باید معطوف به نتیجه باشد. این با بی‌اصولی و تذبذب فرق می‌کند. هر قدر تذبذب بد است، یکدندگی بدتر است. باید از متولیان امر، این سوال را پرسید که در چه زمانی و تحت چه شرایطی فرمان حکمرانی تغییر خواهد کرد؟ چه وضعی باید پیش ‌آید تا به ضرورت این تغییر پی ببرید؟
تیم‌های فوتبال هم براساس ترکیب طرف مقابل، تاکتیک یا افراد تیم را تغییر می‌دهند، چگونه شما عکس این عمل می‌کنید؟ امیدواریم، حداقل این یک پرسش را بی‌پاسخ نگذارید.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اقدام متقابل ایران در برابر آژانس
✍️ احمد دستمالچیان
آمریکا بعد از قطع مذاکرات وین تحرکاتی را انجام داده و با کمک اروپا و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در شورای حکام قطعنامه‌ای را علیه تهران به تصویب رسانده است و خواستار همکاری ایران با آژانس شده. در حالی که آن قطعنامه کاملا سیاسی و درجهت اهداف سوء آمریکا و اروپاست. زمانی که آژانس محل اقدامات سیاسی باشد از اعتبار و جایگاه خواهد افتاد. بارها ایران اعلام کرده بود که آمادگی کامل برای همکاری با آژانس را دارد و آقای اسلامی و تیم همراه سفری در این زمینه به وین داشت و قرار بر این بود که آقای گروسی به تهران سفرکند اما متأسفانه آقای گروسی بعد از سفری که به تل‌آویو انجام داده و احتمالا قول و قرارهایی با مقامات صهیونیستی داشتند، وی با همراهی اروپا تصمیم گرفته که قطعنامه‌ای علیه ایران به تصویب برساند. از این منظر طبیعی است جمهوری اسلامی ایران در برابر هرگونه باج خواهی نه امتیازی می‌دهد و نه تحت هیچ شرایط ناعادلانه امتیاز دهد. وقتی شورای حکام اقدامی ضدایرانی انجام دهد، ایران در چارچوب تعهدات خود مجاز است اقداماتی متقابل انجام دهد. به نظر تصمیم اخیر سازمان انرژی اتمی ایران یک سیگنال بسیار قوی و محکمی به اروپا و آمریکا بود که اگر بار دیگر بخواهند پرونده اتمی ایران را که بارها آژانس انرژی هسته‌ای برعدم انحراف فعالیت‌های هسته‌ای گواهی داده و بیش از ۲۰ مرتبه بر این مورد مهر تاکید زده، بخواهد دوباره پرونده تهران را وارد فضای سیاسی کنند؛ ایران هم بدون شک متناسب باگام‌هایی که طرف مقابل برمی‌دارد گام برخواهد داشت. همان طور که بارها مقامات عالیه جمهوری اسلامی ایران به‌طور دقیق این مورد را مطرح کردند. به نظر، هم‌آژانس و هم اروپا و هم آمریکا در برابر آزمایش بسیار مهمی قرار گرفتند که آیا باید همچنان بازیچه دست صهیونیست‌های افراطی در سرزمین‌های اشغالی باشند یا راه خود و مصالح خود را طی کنند. غربی‌ها اگر بخواهند اسیر دست صهیونیست‌ها باشند بدون تردید باید هزینه‌های سنگینی را پرداخت کنند. جمهوری اسلامی ایران در طول‌ سال‌های گذشته ثابت کرده که در عزم خود راسخ است و تحت هیچ شرایطی تسلیم زورگویی نمی‌شود. جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اقدامات صلح‌آمیز هسته‌ای خود تا به حال هرگونه همکاری لازم را با آژانس انجام داده است و مشخص نیست اگر این پرونده سیاسی شود، برخورد جمهوری ایران چه خواهد بود. چراکه یک‌بار آقای خرازی رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی تلویحا به مطلبی اشاره کردند که آن مطلب هم مهم است و هم معلوم می‌شود که آن موضع‌گیری از سیاست‌های راسخ نظام جمهوری اسلامی ایران است که ایران به تولید دانش فنی ساخت بمب رسیده است اما بنا بر فتوای مقام معظم رهبری به سمت ساخت بمب حرکت نمی‌کند. اینگونه نیست که غرب فکرکند جمهوری اسلامی ایران وقتی تحت فشار قرار دهد عقب می‌نشیند. ایران موقعیتی را برای خود فراهم آورده که متناسب با گام‌هایی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بردارند ایران هم گام بردارد. خصوصا اروپا بیش از همه باید هزینه این اقدامات ضد ایرانی خود را بپردازد. برای اینکه در حد و قواره اروپایی‌ها نیست که در برابر ایران قدعلم کنند و هم اروپا در شرایطی نیست که در برابر ایران قرارگیرد. اروپای ضربه خورده اقتصادی، اروپای تحت فشار بحران اوکراین، اروپای بحران زده انرژی و اروپای بحران زده به معنای عام در شرایطی نیست که در امور داخلی ایران دخالت کند. آلمان، فرانسه و انگلستان بدانند که جمهوری اسلامی ایران در زمان خود به برخی شرارت‌هایی که در وقایع اخیر در ایران انجام دادند، واکنش نشان خواهد داد. اینگونه نیست که کشورهای اروپایی بخواهند در امور داخلی ایران دخالت کنند و بدون جواب بماند. حتما جواب لازم و مقتضی را در جای خود خواهند گرفت.جمهوری اسلامی ایران با صداقت و شفافیت به میدان مذاکرات آمد و برجام شکل گرفت وقتی که توافق شد معاهده برجام موضوع تعهدآوری بین دو طرف بود. تعهداتی را باید جمهوری اسلامی ایران و تعهداتی را باید طرف مقابل انجام می‌داد. بدون شک ایران تعهدات خود را انجام داد اما این آمریکا و اروپا بودند که کارشکنی کردند و از برجام خارج شدند. آنها حتی به امضای مسئولین آمریکایی قبلی بی‌احترامی کردند. در این شرایط رهبری انقلاب اعلام کرد که آمریکا اگر بخواهد به تعهدات خود عمل کند باید ضمن انجام تعهدات ایران آمریکا را راستی آزمایی کند. در مرحله بعد جمهوری اسلامی ایران باید تعهدات خود را انجام دهد. تمام فعالیت‌هایی که در حال حاضر در سازمان انرژی اتمی صورت می‌گیرد، در داخل مقررات پادمان است و آن دسته از تعهدات اضافی که در چارچوب برجام صورت گرفته، هم اینک توسط ایران درحال عقبگرد است. ایران نه درگذشته نه درحال حاضر پادمان را زیر پا نگذاشته که این تعهد نشان می‌دهد ایران می‌خواهد توافق مجدد شکل گیرد.


🔻روزنامه اسکناس
📍 فرصت سرمایه‌گذاری تا ۱۵ سال آینده
✍️ یحیی آل‌اسحاق
در حوزه امنیتی و سیاسی کشور عراق در جایگاهی است که تا ۱۵ سال دیگر به بزرگ‌ترین منطقه سرمایه‌گذاری اقتصادی تبدیل می‌شود و در حال حاضر با توجه به اینکه از زمان حزب بعث تمام سرمایه‌گذاری در این کشور در حوزه نظامی صورت گرفته است، کشور عراق نیاز به زیرساخت‌سازی در تمام حوزه‌ها دارد؛ با توجه به اینکه عراق، کشوری است که از نظر مالی وزن بالایی دارد. عراق با جمعیتی حدود نصف کشورمان، ۲ برابر کشور ایران نفت دارد و چهار برابر کشورمان نفت صادر می‌کند. این مقدار به ۴ میلیون بشکه می‌رسد که احتمالا در آینده به ۱۰ میلیون بشکه نیز برسد. همچنین از نظر موقعیت جغرافیایی نیز در وضع بسیار خوبی است. وضعیت خوب کشور عراق از نظر اقتصادی و منطقه‌ای، فرصت بسیار خوبی به ایران می‌دهد. در مذاکرات مسئولین دو کشور با یکدیگر توان مبادلات ۲۰ میلیارد دلاری از طرف هر دو کشور مطرح شده است که می‌توانیم از این سطح ۲۰ میلیارد دلاری استفاده کنیم. از نظر امنیتی با اینکه در حال حاضر کشور عراق در وضع خوبی قرار ندارد، اما تمام مسئولین و صاحب نظران عراقی می‌دانند که مسائل اقتصادی را باید در اولویت قرار دهند و اگر بتوانند روابط اقتصادی خود را با دیگر کشور‌ها هماهنگ کنند به اهداف امنیتی خود نیز می‌رسند. در حال حاضر مشاهده می‌شود که کشور‌هایی مثل آمریکا، چین، ترکیه، عربستان و حتی عمان که به نوعی در رابطه با عراق رقیب ایران به شمار می‌آیند، تمام همت خود را در تمرکز بر اقتصاد عراق گذاشته‌اند و هزینه‌هایی را که قبلا در مقابله با داعش مصرف می‌کردند را در سرمایه‌گذاری، حمایت و افزایش زیرساخت اقتصادی عراق به کار می‌برند. این کشور‌ها می‌دانند که اقتصاد کشور عراق بر عهده هر کشوری که باشد جهت‌گیری‌های سیاسی عراق نیز در آینده در جهت منافع آن کشور است. یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های آمریکا در رابطه با ایران، نگرانی از حضور ایران در منطقه و عراق است؛ بنابراین از همه ابزار خود استفاده می‌کند تا برای فعالیت ما در عراق محدودیت به وجود بیاورد. در سایر حوزه‌ها نیز ابتدا سعی می‌کند تا ابتدا خود در اموری مثل ساخت زیربنایی، حمل و نقل، زیرساخت برق، گاز و نفت، نظام بانکی و دیگر موارد وارد شود و اگر هم خودش نتوانست سعی می‌کند تا کشور‌های رقیب ما این کار را انجام دهند. این در حالیست که مسئولین کشور هنوز به رابطه مستقیم بین سیاست‌های تجاری، توسعه‌ای و امنیتی واقف نیستند و حاضرند تا در مسائل سیاسی و امنیتی هزینه‌های بسیار فراوانی را خرج کنند، در صورتی که حاضر نیستند تا از مسائل اقتصادی که با شرایط سیاسی و منطقه‌ای کشورمان با ریسک مواجه است، حمایت کنند. در صورتی‌که کشور‌های رقیب ما در عراق هرگونه حمایتی را از واحد‌های افقتصادی فعال خود در عراق می‌کنند تا فعالیت آن‌ها در عراق پابرجا بماند. عراق دومین بازار صادراتی ایران است و در برخی سال‌ها یک سوم از صادراتمان مربوط به عراق بوده است که مقدار قابل توجهی است و این در صورتی است که به آن مقدار که باید به ظرفیت تجارت با این کشور توجهی نمی‌کنیم. ویژگی بسیار مهم بازار عراق این است که هر کالا و محصولی از یک ظرف پلاستیکی گرفته تا پروژه‌های نیروگاهی در این بازار قابل عرضه است و خریدار دارد. از طرفی کشورمان در تجارت با عراق مزیت‌های نسبی مثل نزدیکی، آشنایی‌های فرهنگی، سطح تکنولوژی و دیگر موارد را نسبت به رقبای خود دارد، ولی در حال حاضر نقش خود را در این کشور ایفا نمی‌کند و تمام این مسائل به جایگاه دیپلماسی اقتصادی در نظام تصمیم‌گیری بر‌می‌گردد. امسال حدود ۲۵ درصد افت وزنی و ارزشی در تجارت با عراق داشته‌ایم که این مسئله چند دلیل دارد. در سال‌های گذشته درآمد‌های حاصل از گاز را در صادرات ایران و عراق محاسبه کرده‌ایم، اما امسال هنوز این رقم به تجارتمان با عراق اضافه نشده است و در صورتی که این میزان را اضافه کنیم اختلاف کمتر خواهد شد. دلیل دیگر آن افزایش تعرفه‌های واردات از ایران به اقلیم کردستان عراق است که در میزان تجارت ایران و عراق موثر بود و در نهایت برخی مواد مثل غذایی و پلیمری به دلیل مسائل داخلی کشور محدودیت‌های برای صادرات داشتند که این امر هم در این کاهش موثر بوده است. البته محدودیت صادرات محصولات پلیمری برطرف شده و صادرات از سر گرفته شده است. با اینکه نسبت به هفت ماه گذشته با کاهش صادرات به عراق توسط کشورمان مواجه بوده‌ایم، اما در آبان ماه نسبت به مهر ماه ۱۴۰۱ با افزایش صادرات مواجه بوده‌ایم و امیدواریم تا پایان سال این کاهش جبران شده و حتی نسبت به سال گذشته افزایش داشته باشد. آینده عراق و ایران به دلیل اینکه امنیت، توسعه و شرایط اقتصادی دو کشور با یکدیگر مرتبط هستند افق روشنی برای افزایش مبادلات تجاری دارد و یکی از بازار‌های پایدار در منطقه و حتی در جهان برای فعالین اقتصادی و سرمایه‌گذاران آینده نگر می‌تواند عراق باشد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 لزوم احیای منطق سیاسی
✍️ دکتر روح‌اله اسلامی
سیاست از جنس خبر نیست؛ چراکه خبر واقعیت را با قصد‌های مختلف بازنمایی می‌کند. حاکم شدن خبر به جای سیاست ذهن‌ها را مشوش و جنگ روایت را ایجاد می‌کند. جنگی که یارکشی می‌کند و هرگونه میانه‌روی و اعتدال را منکوب می‌سازد. سیاست از جنس امنیت نیست؛ چراکه امنیت ساختاری سلسله‌مراتبی و تابع دارد و تمام تلاش خود را برای منحل کردن مساله به‌کار می‌گیرد. سیاست از جنس قانون نیز نیست؛ چراکه قانون در شرایط عادی و اوضاع بسامان در تعادل نیروها با مشروعیت مردمی و ضمانت اجرای حکومت معنا‌دار است.
سیاست از جنس احساس و خیابان نیست؛ چراکه خیابان همه نهادها و احزاب و سیاست‌های رسمی را کنار می‌زند و در ابهام‌شناختی خشونت ساختاری را حاکم می‌کند. در مساله کنونی کشور سیاست به مثابه خبر، امنیت، قانون و در کف خیابان دنبال می‌گردد. در چنین فضایی آنچه به حاشیه رفته است، میانه‌روی و اعتدال و حذف‌شدن نخبگان و احزاب و گروه‌های واسطه‌ای هستند که همیشه ضربه‌گیر و فرشتگان نجات کشور بوده‌اند. فضای رادیکال اعتبار نخبگان، احزاب، اشراف و همه نهادهای واسط را از کار انداخته است و در چنین شرایطی اعتدال و میانه‌روی با عنوان وسط بازی برچسب می‌خورد. میدان دادن به رادیکال‌ها که اغلب تجربه سیاسی ندارند، بازی کردن در روایت هزار خنجری است که از بیرون قصد محاصره ایران و از پا انداختن کشور را در ذهن می‌پرورانند.

سیاست هر چند با امنیت، احساسات، خبر، علم و مذهب ارتباط دارد؛ اما هیچ‌کدام از این موارد نیست. سیاست بیشتر از جنس مصلحت و حفظ منافع اکثریت و به رسمیت شناختن و احترام به اقلیت‌ها است. در سیاست آنچه اهمیت دارد، انعطاف و میانه‌روی است. سیاست برای دوری از خشونت و جلوگیری از جنگ شکل گرفته است و هرگونه روایت ایدئولوژیک، متعصبانه، لجوجانه و قهرمان‌گرایی‌هایی که بازی صفر و صد را رقم می‌زند از سیاست به دور است. در میدان سیاسی همه حق دارند و باید همه طرف‌ها را دید. جامعه متکثر است و روایت‌ها و منطق‌های مختلف هر یک گوشه‌ای از واقعیت را انعکاس می‌دهند. جامعه نیاز به سیاستمداران استخوان‌دار دارد که لحظات بحرانی به میدان بیایند و مساله را تبیین کنند و راهکار ارائه دهند. کشور را احزابی لازم است که تجربه سیاسی و فرآیند سیاستگذاری را تمرین دهند و دولت‌های در تبعید باشند.

واسطه‌ها مانع برخورد حکومت و جامعه می‌شوند و گروه‌های متعدد را نمایندگی می‌کنند. جامعه و حکومت یکدست نیست و مطالبات در نهادهای واسط طبقه‌بندی و دارای اولویت می‌شود. جنس سیاست از مصلحت است و با روایت‌های ایدئولوژیک رادیکال همزیستی ندارد. سیاست به مثابه گفت‌وگو و انتخاب راه میانه است و با ابزارهای چانه‌زنی و مذاکره به‌دست می‌آید. منطق سیاسی در ایران با میدان دادن به بی‌تجربه‌ها تضعیف شده است و بخش‌های بزرگی از ملت نمایندگی در حکومت ندارند و احساس بی‌قدرتی می‌کنند و مطالبات آنها بی‌نتیجه مانده است. ما ملتی کهن و کشوری باستانی هستیم که زندگی جمعی ما از گذشته تاکنون بر محوریت آزادی و اعتدال روایت شده است. هیچ مساله‌ای نیست که در سیاست راه‌حل نداشته باشد. لجبازی، رادیکال‌گرایی، برخورد احساسی و رویکرد امنیتی کنار زدن سیاست و سیاستمداران از عرصه جامعه است. مشکلات اساسی کشور اول بیکاری، دوم تورم، سوم خشکسالی و بحران آب و در نهایت سیاست خارجی است.
میدان سیاسی را باید به احزاب و نهادها واگذار کرد و به راهکارهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آنها گوش داد. از گفت‌وگوهای علمی و ملی، راهکارهای معتدل و میانه شکل خواهد گرفت. تمام توان حکومت باید برای مهار تورم، ایجاد شغل، مدیریت آب و تنظیم سیاست خارجی متمرکز شود. بقیه موضوعات حاشیه‌ای است و ملت خودشان می‌دانند چگونه با عقل و عرف آنها را سامان‌دهی کنند. مشکلات ایران از جنس تناقضات سخت و آسیب‌های غیرقابل حل و بن‌بست‌های ویرانگر نیست و به راحتی با هوش سیاسی و بازی دادن به میانه‌روها قابل حل است. سوپاپ‌های جامعه جلوی انفجار دیگ در حال جوش را می‌گیرند و منطق اعتدال گفت‌وگو را به میان شهروندان می‌آورد. وضعیت کنونی خشونت را ایجاد می‌کند و باعث می‌شود کشور به سمت هرج و مرج و ناامنی که از بیرون دشمنان کشور طراحی کرده‌اند، حرکت کند. بار دیگر باید به منطق سیاست که بر مصلحت، دیپلماسی، اعتدال، میانه‌روی و گفت‌وگو است، بازگشت. این مهم از طریق میدان دادن به نخبگان و احزاب و رها کردن ملت و پرداختن حکومت به چهار مساله اصلی کشور قابل انجام است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین