شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 3:56:40 AM

دونالد ترامپ در ۴آوریل۲۰۲۳ وارد دادگاه جنایی نیویورک و با ۳۴مورد اتهام مواجه شد. او اولین رئیس‌جمهور پیشین آمریکاست که توسط دادگاه جنایی فراخوانده و تفهیم اتهام می‌شود. 
فرجام دادگاه ترامپ

آمدن او از فلوریدا به نیویورک یکی از پرسر و صداترین حوادث سیاسی در تاریخ معاصر آمریکاست. البته او در دادگاه اتهامات را رد کرد. قرار است در ماه دسامبر در این دادگاه محاکمه شود. این دادگاه جنجالی درمورد شخصیت جنجالی که در عین حال کاندیدای پیشتاز حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری۲۰۲۴ است، به معنای واقعی جلب ‌توجه کرده و صحنه‌ای هیجان‌انگیز در سیرک بزرگ اجتماعی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌وجود آورده است که از یک سال آینده، این سیرک تماشایی و البته سرنوشت‌ساز، مردم و سیاستمداران آمریکایی و غیرآمریکایی را سرگرم خواهد کرد.

ماورای جنبه‌های هیجان‌های لحظه‌ای و سرگرم‌کننده پرسش اساسی وجود دارد و آن اینکه چگونه می‌توان به دادگاه فراخوانده شدن دونالد ترامپ را تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ سه مفهوم «فرد»، «جامعه» و «ساختار» و کنش و واکنش بین آنها روشن‌کننده پویایی سیاسی آمریکا خواهد بود؛ البته با نتایج ترکیبی و ملغمه‌ای از روشنی‌ها و ابهام‌های سرنوشت‌ساز.

بی‌تردید در قلب این دادگاه، فردی خاص قرار دارد؛ خاص‌بودگی او چندوجهی است. او شخصیتی جنجالی و رئیس‌جمهور متفاوتی در مقایسه با دیگر حدود چهل‌رئیس‌جمهوری است که در بیش از دویست‌سال گذشته در کاخ سفید مستقر شدند. برآمدن او خاص بود؛ او فاقد پیشینه اجرایی- اداری، قضایی، نمایندگی مجلس و در یک کلام، فردی خارج از حوزه نخبگان و حکمرانان سیاسی ایالات متحده بود که با استفاده از مهارت‌های ارتباطی که ناشی از کار او در شوهای تلویزیونی بود و همچنین زبان تند و رادیکال و بی‌رحم در مقابل مخالفان، ابتدا بر حزب جمهوری‌خواه مسلط شد و سپس به کاخ سفید راه یافت. دوران ریاست‌جمهوری او از ۲۰۲۰-۲۰۱۶ مشحون از ماجراهایی بود که بر روش پرخاشگرانه، دروغ‌گرا و نژادپرستانه استوار بود. بی‌محابا به همه تاخت و شکست خود را در انتخابات۲۰۲۰ نپذیرفت و رهبر واقعی شورش علیه روزهای تند سیاسی بود که در حمله بی‌سابقه طرفدارانش به کنگره آمریکا در ۶ژانویه۲۰۲۱ انجامید.
ترامپ از زاویه دیگری هم استثنایی و خاص است و آن کثرت شکایت‌ها و پرونده‌های قضایی است که علیه او در دادگاه‌های مختلف آمریکا به ثبت رسیده است. حداقل سه دسته پرونده در این حوزه قابل یادآوری است. دسته اول به شکایت‌های شخصی از سوء‌رفتارهای مالی و جنسی او اختصاص دارد.

دسته دوم به نقش او در آشوب‌های ژانویه۲۰۲۱ در حمله به کنگره آمریکا ارتباط پیدا می‌کند. حدود ۱۰پرونده در این زمینه علیه او به ثبت رسیده و اقامه دعوی شده است.

چندین نماینده مجلس و چندین پلیس و مامور محافظ کنگره از او شکایت کرده‌اند و دسته سوم به چگونگی نقش او در انتخابات۲۰۲۰ و تلاش برای تغییر آرا از جمله زیر فشار قرار دادن مسوولان برگزاری انتخابات در ایالت جورجیا است. ناگفته نماند که علاوه بر این دسته‌بندی‌ها شکایت‌های دیگری از او وجود دارد؛ مانند شکایت خانم مری ترامپ برادرزاده او که معتقد است ترامپ با حقه و کلک او را از ارث خانوادگی محروم کرده است. همچنین چندین تحقیق در سطح ملی و ایالتی درباره ترامپ و عملکرد او در جریان است و نباید فراموش کرد که او به‌عنوان رئیس‌جمهور استیضاح شد؛ ولی به خاطر رای جمهوری‌خواهان در کنگره جان سالم به در برد.

این فرد جنجالی و خاص، با هنرپیشه‌ای که در فیلم‌های بزرگسالان بازی می‌کند، رابطه داشته و از طریق مباشر و وکیل خود به خانم استورمی دانیال صد‌وسی‌هزار دلار در واقع حق‌السکوت در روز انتخابات۲۰۱۶ داده و جالب آنکه این حق‌السکوت به‌عنوان هزینه‌های حقوقی در دفاتر ترامپ توسط وکیل و مباشر او مایکل کوهن ثبت شده است. جالب‌تر آنکه مایکل کوهن در حال حاضر از مخالفان سرسخت ترامپ است. او که به‌خاطر اقداماتی که برای ترامپ انجام می‌داده، به زندان افتاده کتابی به نام «انتقام» درباره رفتار ترامپ به نگارش درآورده است. دادستان دادگاه جنایی نیویورک از طریق روند پیچیده هیات منصفه حدود سی‌نفره که از مردم عادی تشکیل می‌شود، موضوع قانون‌شکنی ترامپ را دنبال کرده و هیات منصفه رای به تخلف او داده و حال دادگاه جنایی شروع به‌کار کرده است. همه این روزها خاص است.

این خاص‌بودگی شخصیت ترامپ زمانی بیشتر روشن می‌شود که در نظر بگیریم که او حزب جمهوری‌خواه را قبضه کرده است. هرچند تک و توک صداهای مخالف علیه او در حزب شنیده می‌شود؛ ولی رهبری و برند حزب جمهوری‌خواه با اوست و جالب است که بعد از اعلام راه افتادن دادگاه وی، هواخواهان او مبلغ ۷میلیون دلار به پویش انتخاباتی او ظرف چند روز کمک کردند و این خود محل تامل و مداقه درباره جامعه آمریکا در مقطع کنونی است.

بی‌تردید جامعه آمریکا در یکی از پیچ‌های مهم تاریخی خود قرار دارد؛ جامعه آمریکا از پیچیده‌ترین جوامع بشری است. فی‌الواقع باید در نظر داشت که از جامعه‌ای قاره‌ای سخن گفته می‌شود که نه پنجاه ایالت بلکه پنجاه دولت در قراردادی اجتماعی در کنار هم قرار گرفته‌اند. در برخی از متون حقوقی از جمله قراردادهای دفاعی ایران و آمریکا در ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) به جای ایالات متحده آمریکا دولت‌های متحده آمریکا به‌کار برده شده است. این دولت و جامعه قاره‌ای در درون خود در کنار مشترکات، از تنش‌های متعدد و گوناگون نیز برخوردار است. این تنش‌ها حول محورهایی چون «نژاد»، «میزان ثروت»، «میزان قدرت» روایت‌ها و برداشت‌های مختلف از هویت آمریکایی در داخل و ماموریت‌های جهانی آمریکا در خارج و همچنین تفسیرها و برداشت‌ها از مفهوم آزادی شخصی و وظایف دولت می‌چرخد. به‌عنوان نمونه تقریبا هفته‌ای نیست که در گوشه و کنار آمریکا، بر اثر تیراندازی تعدادی بی‌گناه در فروشگاه‌ها و مدارس کشته نشوند. اما در این زمینه بین آنها که خواهان محدودکردن فروش اسلحه‌اند و آنهایی که از حق داشتن اسلحه دفاع می‌کنند، تنش سنگینی بر سر مفهوم آزادی قرار دارد.

در میانه این تنش‌ها، ترامپ بی‌تردید شخصیتی است که نه فقط از این شکاف‌ها بهره برده و آنها را مورد سوء‌استفاده قرار داده، بلکه در دو قطبی کردن جامعه آمریکا نقش اساسی ایفا کرده است. جالب است که برخی از هواداران او را طرفدار خدا، طرفدار وطن و طرفدار خانواده (For God, For Country and For Family) می‌دانند و معنای این گزاره آن است که مخالفان، ضد دین، ضد وطن و بی‌بندوبارند.

جامعه آمریکا همان‌گونه که در زمان به قدرت رسیدن ترامپ و در دوران ریاست‌جمهوری او و بعد از آن نشان داد، مانند هر جامعه دیگری مستعد تمایلات پوپولیستی و سیاست توده‌گراست و ترامپ استاد بهره‌برداری از احساسات توده‌ای برای حداکثر کردن منافع شخصی است، اما این همه ماجرا نیست. آمریکا از ساختارها و نهادهایی برخوردار است که با ماهیتی نظارت‌گرا و تعدیل‌کننده تنظیم شده‌اند و ایجاد توازن سیاسی و اداری، ماموریت و کارکرد اصلی آنهاست. توازن قوا بخش جدانشدنی از ساختار قانون اساسی و فرهنگ سیاسی آمریکاست. در این خصوص سه پایه «رسانه»، «مجالس قانون‌گذاری» و «نهادهای قضایی» قابل توجهند و باید به خاطر آورد که دو خبرنگار واشنگتن‌پست کارل برنشتین و باب ودوارد، روندی را در کشف افتضاح واترگیت در ۱۹۷۲ راه انداختند که به استیضاح و برکناری یکی از قدرتمندترین روسای‌جمهور تاریخ آمریکا که از قضا او هم جمهوری‌خواه بود؛ یعنی ریچارد نیکسون انجامید. محاکمه ترامپ در دادگاه جنایی نیویورک، اقدامی بدون سابقه و نشانگر نقش ساختارها و نهادهایی است که در یک چشم‌انداز تعدیل قدرت اجرایی در آمریکا باید مدنظر قرار گیرد.

اما باز هم این پایان ماجرا نیست. محاکمه او قرار است در ماه دسامبر یعنی ماه‌های پایانی انتخابات انجام گیرد.

ترامپ مانند هر سیاستمدار دیگری از هر لحظه، استفاده سیاسی می‌کند. شاید این دادگاه و روند مربوط به آن به نفع ترامپ شود و تمام نقش‌های تعدیلی و تنظیمی ساختارها و نهادها با چالش روبه‌رو شوند.

آنچه روشن است آغاز هیجان‌های انتخاباتی و آنچه مهم است سرنوشت سیاست در آمریکاست. سیاست سرنوشت محتومی ندارد و بسته به کنش کنشگران و متن‌ها و شرایط داخلی و بین‌المللی ممکن است شگفتی‌آفرین شود. شگفتی‌آفرینی در ذات پویای سیاست نهادینه شده است.

منبع: دنیای اقتصاد


دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور/استاد دانشگاه

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین