به گزارش اقتصادنامه، به این معنی که برای بررسی وضعیت اقتصاد میتوان حال و روز این نشانگرها را نگاه کرد. ارزش این نشانگرها به این است که خلاصهای از وضعیت یک پدیده پیچیده و بسیار بزرگ مثل اقتصاد را به صورت سریع و خلاصه شده به ما میگویند. درست مثل درجه حرارت بدن انسان یا فشار خون که نشاندهنده وضعیت سلامت ما است. بالا یا پایین بودن فشار خون به ما هشدار میدهد که وضعیت غیرعادی است و باید به فکر چاره بود.
اهمیت این نشانگرهای ساده در سرعت انتقال اطلاعات و فشردهسازی مفاهیم و دادهها نیز هست. همه افراد نمیتوانند هزاران صفحه گزارش اقتصادی و آماری را بخوانند اما چک کردن نرخ ارز در ابتدای روز مثل گرفتن فشار خون، سریعا به ما میگوید که حال اقتصاد چگونه است. دانش و سواد لازم برای فهمیدن و تفسیر این نشانگرها نیز ساده است و تقریبا همه از آن سر درمیآورند. اما همانقدر که این نشانگرها مهم هستند، دستکاری آنها خطرناک است. دستکاری عمدی و غیراصولی نرخ ارز مثل دستکاری آمپر بنزین ماشین است یا از آن بدتر دستکاری دستگاه اندازهگیری فشار خون برای آنکه خودمان را گول بزنیم که حال ما خوب است و مریض نیستیم! نکته مهم آنکه اگر از بالا به مسائل نگاه کنیم و در جهان اقتصاد گیر نکنیم، نشانگر نرخ ارز فقط وضعیت اقتصاد را به ما گزارش نمیدهد.
بلکه نشان از حال و روز دگر عضوهای جامعه مثل سیاست و فرهنگ هم دارد. زیرا فرهنگ و سیاست و اقتصاد به یکدیگر گره خورده و در حقیقت یک چیز واحد هستند و از هم جدا نیستند. بنابراین نرخ ارز نشان میدهد که اوضاع در سیاست و فرهنگ چگونه است.
بالا و پایین شدن شدید آمپر ارز، نشان از تغییرات شدید و تلاطم در عرصه سیاست دارد. برای درک بهتر این موضوع باید عکس قضیه را تصور کرد. یعنی تصور کنید که صرافان و معاملهگران ارز چگونه به تحولات سیاسی توجه میکنند و مثلا سخنرانی فلان مقام را با دقت گوش میدهند (سریال آقای دلار را در خاطر آورید). هدف آنها چیست؟ آنها میخواهند ببینند که حال و روز سیاست چگونه است. زیرا سیاست سریعا بر اقتصاد (و نرخ ارز) اثر میگذارد. در نتیجه عکس آن هم صادق است و نرخ ارز نشاندهنده وضعیت سیاست هم هست. تلاطم نرخ ارز نشان از تلاطم در سیاست دارد و بدین معنی است که سیاست نمیتواند آرامش را به اقتصاد بازگرداند. یا اینکه اقتصاد از سیاست هراس دارد و نمیتواند رفتارهای سیاسی و تصمیمات را پیش بینی کند و این هراس را آمپر ارز خیلی فوری به ما گزارش میدهد. ازسوی دیگر اقتصاد و سیاست ارتباط نزدیکی با فرهنگ دارند. یعنی اگر سیاست نتوانسته آرامش را به اقتصاد بازگرداند احتمالا عدم آرامش در عرصه سیاست هم به علت نبود آرامش در حوزه فرهنگ است. جدالها و دعواهای سیاسی ریشه در تفاوت و تضاد در عقاید و افکار دارد.
هر گروه و جناحی برای خود منافع و اصول و مرامی دارد و وقتی این اصول با اصول دیگران در تضاد شدید قرار میگیرد و یک گروه فکر میکند که باید به راست رفت و گروه دیگر فکر میکند باید به چپ رفت و بقیه را هم وادار به این کار کرد (چون از دید آنها خیر عموم در آن است) آنگاه جدال آغاز میشود. حالا اینجا هرقدر هم یک گروه فریاد بزند که اصلا ما به این فکر و سلیقه شما اعتقاد نداریم باز هم فایده ندارد. چون گروهها هر یک طبق سلیقه و عقاید خود عمل میکنند و وقتی این سلایق بیش از حد متفاوت شد، آن وقت نمیتوان انتظار داشت که وفاق و وحدت پدید آید. وقتی آمپرهای اقتصادی بیش از حد بالا و پایین میشود، به ما میگوید که تضادهای فکری و سیاستهای متفاوت و ناهماهنگ به اوج رسیده است.
البته تفسیر این ارتباط دشوار است و در واقع فهمیدن یا خواندن آمپر ارز در اینجا نیاز به سواد و دانش خاصی دارد. اما در هر حال آمپر ارز حداقل یک دید کلی و خلاصه به ما میدهد که شبیه یک اشاره کوچک ولی ارزشمند است. در نهایت اینکه، ارزش این نشانگرها را باید درک کرد و قدر اطلاعات فشرده آنها را باید دانست. البته آنها فقط به ما اشاره میکنند و ما میتوانیم این اشارات را درک کنیم یا اینکه آنها را نبینیم یا اصلا کل آمپر را از کار بیندازیم و خطر بیاطلاعی را به جان بخریم!
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط