🔻روزنامه تعادل
📍 چشمانداز پیش روی بورس
✍️ فردین آقابزرگی
چشمانداز بازار سرمایه تا پایان سال مثبت است؛ اما ناملایماتی را در بورس وجود دارد که طبیعتا انتظار داریم اثرات منفی این تصمیمات را در بورس ببینیم، اما نکته قابل توجه در اینجا این است که ما برای اندازهگیری و مقایسه بازارها باید سایر بازارها را در کنارش ببینیم. مثلا فرصت سرمایهگذاری در کنار بازار بورس چه بازارهایی است؟ مسکن، خودرو، ارز و طلا و کالاهای سرمایهای و... کلیه بازارها بعد از طی کردن پیچ سخت قیمت و اور ولیو بودن بخش مسکن و خودرو در شش ماه اول ۱۴۰۲ به نقطه رکود رسیدهاند. طبق اصول اقتصاد، بازارها مثل یک ظرف مرتبط هستند و باید همسو با همدیگر حرکت کنند نه اینکه خلاف آن باشد. اما اینجا بورس با سایر بازارها واگرایی پیدا کرده است، یعنی در حالی بورس از سال ۹۹ تا الان دچار سیر نزولی شده که سایر بازارها در حال صعود بودند. نکته بعدی این است که حتی اگر بخواهیم کارنامه اقتصادی و خروجی عملکرد دولت سیزدهم را مورد نقد و بررسی قرار دهیم به مجلس میرسیم چرا که بخشی از آنچه در اقتصاد ایران میگذرد ناشی از هماهنگی بین دولت و مجلس است. در غیر این صورت اگر نمودی از اختلافات و تضاد افکار و نظرات بین دولت و مجلس را در دو سال گذشته شاهد بودیم خروجی و کارنامه بودجه سال آینده با ناترازی ۷۰۰ همت حاصل نمیگردید ضمن اینکه براساس گفتههای مسوولان تا پایان آذر ماه سال جاری همچنان ۴۰ درصد منابع درآمدی بودجه ۱۴۰۲ محقق نشده است. ۴۰ درصد بودجهای که به خودی خود ۴۰۰ همت ناترازی داشت لذا نشانهها و سطح رضایتمندی از عملکرد مقام قانونگذار مرجع مقننه که انتظار میرفت در اقتصاد و بورس شاهد آن باشیم نمیبینیم، علیرغم صحبتها و برنامهای که پیشبینی میشد حتی برنامه هفتم همه به گفتار میگفتند محور اقتصاد و بازار سرمایه است اما عملکردها به نفع و در راستای رشد بازار سرمایه و اقتصاد نبوده است. با توجه به جزییات برنامه هفتم نکته خاصی در راستای حمایت از بازار سرمایه از سوی سیاستگذار مشاهده نمیشود در حالی که این قانون برنامهای است که مجلس ارایه میکند و پیشنویس آن را از دولت گرفته در حالی که مجلس در راستای سیاستگذاریهای بلندمدت میتوانست اعمال نظر کند اما متاسفانه در این مسیر حرکت نکرده است و این جای تفکر دارد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بازرگان خوب-بازرگان بد
✍️ مسعود حقیقتطلب
کالای بد کالای خوب را از بازار خارج میکند. این قاعده در همه بازارهایی که سیگنال قیمتی مختلشده و عملکرد دقیقی ندارد، برقرار است.برای مثال، در بازار اعتبارات ریالی، وقتی نرخ سود اسمی تثبیت میشود و نرخ تورم برای مدت طولانی در سطوح بالا جولان میدهد، به تبع آن نرخ سود حقیقی برای مدتها منفی میماند.در چنین بازاری، قیمت پول (نرخ سود اسمی) قادر نیست اعتبارات ریالی را به سمت تولیدکنندگان واقعی اقتصاد هدایت کند و سهم بیشتر تسهیلات در اختیار افرادی قرار میگیرد که صرفا ژست تولیدکننده به خود گرفتهاند و با ترفندهای مختلف و برقراری ارتباطات ناسالم با توزیعکنندگان اعتبار، منابع ریالی را صاحب میشوند و آنها را به بازارهای مالی منتقل میکنند تا بتوانند منافعی متناسب با نرخ تورم کسب کنند.
بازار ارز نیز دقیقا مشابه بازار ریال است. وقتی قیمت ارز رسمی برای مدت طولانی در سطوحی پایینتر از قیمت ارز آزاد تثبیت شود، سیگنال قیمتی خاصیت خود را از دست داده و بازرگانان واقعی که سالها صادقانه به امر واردات مشغول بودهاند و شبکه توزیع کالاهای وارداتی خود را شکل داده و با نرخ سودی معقول و قابل قبول کالاهای وارداتی را به دست مصرفکننده نهایی میرساندهاند، ناچارند با افرادی که هیچ تجربه موفق و موثری در امر تجارت نداشته و صرفا به دنبال استفاده از منافع ارز ارزانقیمت هستند، رقابت کنند.
پیروز این رقابت نیز از قبل مشخص است؛ چون چنین رانتخوارانی که اقدام به تاسیس شرکت بازرگانی کرده و حداکثر تلاش خود را وقف شکلدهی شبکه رانت کرده و با انواع ابزارها خود را در صف ارز رانتی قرار میدهند، اجازه نخواهند داد بازرگان واقعی سهم قابلتوجهی از منابع ارزی کشور داشته باشد. حال اگر بازرگان بد اقدام به واردات کند، به سودِ کم قانع نیست و محصول وارداتی را با قیمت ارز بازار آزاد قیمتگذاری خواهد کرد. در حالت دیگر، بازرگان بد وارداتی انجام نداده و ارزهای بیزبان را در بازار آزاد به فروش میرساند تا از این خوان نعمت چیزی هم به سفتهبازان و متقاضیان خروج سرمایه برسد.
همانطور که آشکار است، وقتی سیگنال قیمت ریال مختل شود، تولیدکنندگان واقعی بهناچار زمین بازی را ترک میکنند و وقتی سیگنال قیمت ارز مختل شود، بازرگانان واقعی باید بازی را به نفع بازرگانان رانتخوار ترک کنند و این همان قانون گرشام است که کالای بد کالای خوب را از بازار خارج میکند. قانون گرشام مفهوم مهلکتری هم دارد و آن این است که با تداوم این وضعیت، بنیه اقتصادی کشور به مرور زمان از بین خواهد رفت. وقتی بازیگران خوب (تولیدکنندگان واقعی و بازرگانان باتجربه) که عادت دارند روی پای خودشان بایستند و بدون وابستگی به دولت به فعالیت اقتصادی خود ادامه دهند، زمین بازی را به نفع بازیگران بد (تولیدکنندگان و بازرگانان رانتخوار) که حیات آنها به ارز دولتی و ریال دولتی گره خورده است، ترک میکنند، ستونهای اقتصاد ترک میخورد و مابقی داستان را همه میدانیم.
نکته پایانی که تمایل دارم درباره آن بحث کنم این است که راهکار برونرفت از این وضعیت لزوما این نیست که قیمت ریال یا قیمت ارز بازار رسمی افزایش یابد. راهکار میتواند این باشد که نرخ تورم و انتظارات تورمی و همچنین نرخ ارز بازار آزاد کاهش یابد. ممکن است سیاستگذار پولی مدعی باشد که اساسا هدف از تثبیت نرخ ارز این بوده که نرخ تورم و انتظارات تورمی کنترل شود؛ اما باید به این نکته توجه داشت که پایین آوردن نرخ تورم با نیروی درآمدهای نفت و گاز نمیتواند راهکار پایدار و قابل اتکایی باشد؛ چون اولا سهم خزانه از درآمدهای نفت و گاز به اندازهای نیست که بتواند پاسخگوی کل تقاضا در بازار رسمی ارز کشور باشد و ثانیا در صورتی که تحریمهای جدیدی علیه کشور اعمال شود و فروش نفت و گاز دشوارتر شود، گریزی از رها کردن این سیاست نخواهد بود. بماند که این نوع نگاه به درآمدهای نفتی اساسا تناسبی با توسعه بلندمدت کشور ندارد.
کاهش نرخ تورم، انتظارات تورمی و نرخ ارز بازار آزاد یک شاهکلید دارد. شاهکلید، تغییر رویکرد تصمیمگیرندگان است. این رویکرد که دولت هرسال میتواند کسری بودجه داشته باشد، منابع ریالی بانکها و منابع ارزی کشور ابزار اجرای سیاستهای رفاهی باشد، دستگاه سیاست خارجی نقش موثری در ایجاد فضای مثبت ایفا نکند و دست آخر همگان انتظار داشته باشند بانک مرکزی نرخ تورم و نرخ ارز بازار آزاد را پایین بیاورد، سبب میشود در بر همان پاشنه بچرخد و وضعیت کشور تغییری نکند.
🔻روزنامه کیهان
📍 معجزه نیست؟! البتهکه هست
✍️ حسین شریعتمداری
۱- جان ساورز، رئیس سابق سرویس اطلاعات خارجی انگلیس (MI۶) که مدتی نیز عضو تیم مذاکرهکننده این کشور با ایران بود میگوید؛ « انقلاب در ایران برگرفته از آموزههای اسلامی است و مردم ایران به اسلام اعتقاد عمیق دارند و به همین علت، مخالفت با جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام میدانند». این سیاستمدار کهنهکار انگلیس با طرح این نکته نتیجه میگرفت که «در ایران نمیتوان به موفقیت گروههای اپوزیسیون امیدی داشت چرا که مردم گروههای مخالف نظام را مخالف با اسلام میدانند و آنها را طرد و نفی میکنند».
(نقل به مضمون).
۲- ریچارد رورتی که از او با عنوان پدر انقلابهای رنگی (بخوانید کودتاهای مخملی) یاد میکنند، یکی از کارشناسان ارشد سازمان سیا در جنگهای عقیدتی است. او در ژوئن سال ۲۰۰۷ درگذشته است. رورتی یکی از چند عضو سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و فرانسه است که قبل از فتنه ۸۸ به ایران سفر کرده و با کسانی که قرار بود در آن فتنه آمریکایی - اسرائیلی نقش ایفا کنند ملاقات داشته است. رورتی با اشاره به کودتاهای مخملی در اوکراین و گرجستان و... میگوید که در تمامی آنها، مخالفان در صحنه باقی مانده و به تظاهرات خود علیه نظامهای قبلی ادامه دادند تا در نهایت به موفقیت دست یافتند! او تاکید میکند که این فرمول در ایران جواب نمیدهد و توضیح میدهد که جمهوری اسلامی برای مردم ایران یک اعتقاد دینی است و مخالفان نمیتوانند در میدان بمانند. او توصیه میکند که مخالفان بعد از ریزش به فضای مجازی کوچ کنند، چرا که در فضای مجازی افراد قابل شمارش نیستند. گفتنی است در فتنه ۸۸ بعد از آگاهی بسیاری از فریبخوردگان و جدا شدنشان از فتنهگران، خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام کرد که آمریکا
۴۰۰ میلیون دلار برای انتقال هواداران جنبش سبز! (فتنهگران) از کف خیابان به فضای مجازی اختصاص داده است!
۳ - نه فقط پیروزی انقلاب اسلامی با حضور گسترده و چند ده میلیونی مردم رقم خورده است، بلکه طی ۴۵ سال گذشته تمامی عقبههای سخت و نفسگیر را با حضور فراگیر و همه سویه مردم پشت سر نهاده و به سلامت از آنها عبور کردهایم. دفاع مقدس ۸ ساله در مقابل تمامی قدرتهای ریز و درشت آن روز جهان، مقابله با آشوبهای چندگانه، ایستادگی در مقابل تحریمهای -به قول آمریکا- فلجکننده، عبور از فتنههای رنگارنگ، مقابله با دهها گروه تروریستی، بمباران مناطق مسکونی کشورمان، رسیدن به پیشرفتهای شگفتانگیز علمی. دستاوردهای خیرهکننده و دشمنسوز نظامی، غلبه بر سنگاندازیهای دشمن در تاسیسات هستهای، تاکید همهساله بر پشتیبانی از انقلاب اسلامی و... فقط شمار اندکی از فهرست پُرشمار موفقیتهای چشمگیری است که با حضور فراگیر مردم کشورمان در صحنه، رقم خورده و به حماسههای ماندگار تبدیل شده است.
دیروز حضرت آقا در دیدار پر شور مردم قم با ایشان از این گزاره منطقی و تجربهشده رونمائی کرده و تاکید فرمودند که «حضور مردم در صحنه معجزهآفرین است» نگاه حکیمانهای که مروری هرچند گذرا بر رخدادهای ۴۵ سال گذشته و عبور پیروزمندانه از توطئههای پیدرپی دشمنان، کمترین تردیدی در واقعبینانه و عالمانه بودن آن باقی نمیگذارد. این همه اگر معجزه نیست، پس چیست؟!
۴- دشمن به دلایل یاد شده، توان به میدان کشیدن مردم علیه نظام اسلامی را ندارد و اما، تازهترین برگی که این روزها و در آستانه انتخابات پیشروی به میدان آورده است، القای این توهم است که حضور در انتخابات تاثیر چندانی در سرنوشت کشور و حل مشکلات ندارد! به بیان دیگر، به جای توصیه به مخالفت با نظام که ناکارآمدی آن را صدها بار آزموده است، توان خود را برای پیشگیری از حضور آنان به میدان آورده است و باز هم به قول حکیمانه و هوشمندانه دیروز رهبر معظم انقلاب: «دشمن سیاست بیرون کشیدن مردم از صحنه را پیگیری میکند». دشمن میداند که مجلس شورای اسلامی نماد جمهوریت و دخالت مردم در سیاستگذاری نظام در تمامی عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی و... است و مجلس خبرگان نماد اعتقاد عمیق ملت به تداوم اسلامیت نظام است. بدیهی است مجلسی که با حضور گسترده و حماسی مردم در انتخابات شکل گرفته باشد، از اقتداری مثالزدنی برای پیشبرد اهداف و گرهگشایی از مشکلات برخوردار خواهد بود و این دقیقاً همان نکته ناخوشایند برای دشمنان تابلودار و بیتابلوی ایران اسلامی است.
۵- حضرت آقا پیش از این نیز در دیدار هزاران نفر از مداحان
اهل بیت(ع) به نکته دقیقی اشاره کرده و فرموده بودند « انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است». در این خصوص گفتنی است که حضرت امام رضوانالله تعالی علیه میزان آیات و روایات درباره سیاست را بیش از آیات و روایات درباره عبادات میدانستند و میفرمودند: «از پنجاه و چند بخش فقه، تنها هفت یا هشت بخش آن مربوط به عبادات است و دیگر بخشها مربوط به سیاست و امور اجتماعی و روابط انسانها با یکدیگر است».به بیان دیگر، این پرسش در میان است که مگر خدای مهربان اسلام عزیز را برای پیاده شدن و اجرای احکام آن به بشریت ارزانی نداشته است؟ پاسخ به یقین مثبت است. در این صورت نمیتوان و نباید تنها به اجرای احکام مربوط به اعمال شخصی و فردی نظیر نماز و روزه و طهارات و... بسنده کرد چرا که بیشترین بخش از احکام و دستورات اسلام درباره امور سیاسی و اجتماعی است. اکنون به این نقطه میرسیم که اگر پیاده شدن اسلام عزیز یک ضرورت غیر قابل تردید است - که هست- برای این منظور چارهای جز اجرای احکام سیاسی و اجتماعی آن نیست و اجرای احکام سیاسی و اجتماعی اسلام -به فرموده دقیق و عالمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب- فقط با تشکیل حکومت امکانپذیر است و در غیر این صورت، اسلام عزیز را به انزوا کشاندهایم، همانگونه که نزدیک به ۱۴۰۰ سال در غربت بوده است. اساساً تفاوت اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی در همین نقطه است.
حالا به بیان حکیمانه و پیش گفته حضرت آقا برمیگردیم که «انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است». همین جا اشاره به دیدگاه شهید سلیمانی که به حق سردار دلها لقب گرفته بیمناسبت نیست. شهید سلیمانی در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد: «امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)».
۶- رهبر معظم انقلاب در بسیاری از دیدارهای خویش با اقشار مختلف مردم بر ضرورت جهاد تبیین تاکید فرمودهاند و در دیدار اخیر با مداحان اهل بیت علیهالسلام میفرمایند «برخی میخواهند انتخابات و حضور مردم که اثبات تحقق مردمسالاری دینی است ضعیف و نامناسب باشد تا حرف و ایده امام بزرگوار و وعده الهی دروغ درآید که در مقابل این حرکت خصمانه، مجاهدان تبیین باید با بیان حقایق بایستند و به وظیفه خود عمل کنند». دیروز هم تاکید داشتند که «هرکس مخاطبی دارد باید حضور مردم در صحنه را ترویج کند». به بیان دیگر هرکس به اسلام و نظام اسلامی وفادار است باید در انتخابات شرکت کند و دیگران را نیز به این حضور حماسی و سرنوشتساز ترغیب کند. در این میان بیتفاوتی نه فقط معنی ندارد بلکه اساساً وجود خارجی نیز ندارد. بیتفاوتی نسبت به یک دیدگاه و نظر، خود یک دیدگاه و نظر است.
درباره مشکلات موجود، مخصوصاً مشکلات اقتصادی و معیشتی و نقش انتخابات پُر شور و حضور حماسی در مقابله با آنها نیز گفتنیهایی هست که به نوبتهای بعدی میگذاریم. انشاءالله.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 تروریسم وطن ندارد
✍️ سید مسعود رضوی
سلام من ببر ای باد مَر خراسان را
مَر اهلِ فضل و خرد را، نه عام و نادان را
بمب گذاری و کشتار و شهادت هموطنان بیگناه و غیرنظامی، به ویژه کودکان، دانش آموزان، بانوان در مراسم کرمان، نشان داد که اندکی غفلت برای ایجاد وحشت و فاجعه کافی است. این جنگ نابرابر و کور که تروریستهای سلفی به راه انداخته و نام آن را انتحاری و جهاد نهاده اند، تنها تفسیر ناصواب آیات قرآن و روایات نبوی است ولی در اصل بحرانی است بی برهان، که نه با دین و قرآن و سنت سازگار است و نه با اخلاقِ فضیلت و اصولِ انسانیت!
مسئولان در خبررسانی و انسجام و دقت در بیان رویدادهایی که جنبه امنیتی و مخاطبان ملی و میلیونی دارد، بهتر است با دقت و تمرکز عمل کنند. بیان مواضع متکثر و گاه متناقض، بلافاصله به واکنش و برخورد می انجامد. زیرا پرسشهایی مطرح
می شود و عده زیادی به جای مراجع رسمی، به فضای متزلزل و ناموثق دیگر رو می آورند. از شبکه های معاند ماهوارهای تا شایعات و تکگویی و تفسیرهای نا موجه در شبکه های مَجازی و حتی ظن و گمان محلی و ناموجه که در پی ایجاد وحشت در محاورات عامه و عموم بازتولید
می شود. مسئله دوم، اشارات به موطن تروریستهاست که در دو مورد حملات به حرم شاهچراغ در شیراز، و مورد اخیر در کرمان، به رغم تفاوت شکلی بسیار زیاد، منشاء ترورها گروهک داعش معرفی شده و این موضوع با بیانیه این گروه منحوس و جنایت پیشه هم خوانی دارد. اما تأکید بر ملیت تاجیکستانی افراد تروریست، گاهی قبل از شناسایی اسم و رسم و جنازه و آزمایشات ژنتیکی که مؤید اصالت افراد است، و بالاتر از همه، گرفتن تأیید از وزارت کشور تاجیکستان، به نظر می رسد امری غیر ضروری است که برای عدم مواجهه با برخی همسایگان شرقی مطرح می شود.
البته ضرورتها و اولویتهایی در این عرصه وجود دارد و برای هر فرد سیاسی یا امنیتی و انتظامی و حتی صاحب نظرانی که در این باره می اندیشد این مسائل دارای اولویت نیست، اما برای کسانی که به مصالح تمدنی و حوزه عالیتر و مهم تری می اندیشند، بسیار مهم است. زیرا رابطه تمدنی، از ریشه دارترین و پایدارترین ارتباطها میان اقوام و ملتهاست. پشتوانه آن هم، تنها بیانیه و معاهدات سیاسی نیست، بلکه چندهزاره مراوده، همفکری، همزبانی، و اشتراک در ادبیات و
ریشه های فرهنگی است.
از این نظر، ایران چند حوزه تمدنی با پیوستارهای قدرتمند دارد که باید از آنها به دقت حفاظت کند و همچون ذخیره و سرمایه ای برای افق گشایی در هر مرحله و مرتبه ای از آن بهره گیری کند. زبان و ادبیات و فرهنگ مشترک ایران، تاجیکستان و افغانستان، یکی از کهنترین و
ریشه دارترین پیوندهای تمدنی است که بدان خراسان بزرگ می گویند.
یک حوزه دیگر عراق است که نه تنها کشور کنونی عراق؛ که بسیار پیش از آن صفحات مرکزی ایران از شرق زاگرس را بدین نام می خواندند و تیسفون و بغداد تا سنجار و انبارهم که همه اسامی ایرانی است بدان در غرب رشته کوه زاگرس امتداد بخشید. امروزه این حوزه تمدنی شامل شرق و غرب زاگرس است.
یک حوزه دیگر، جنوب شرق از درنگیانا یا سیستان و بلوچستان تا سند و هند است که خود داستانی دراز دارد. بنابر این همانطور که فرقه گرایان تکفیری را که شیعیان کشمیر و لاهور و پیشاور یا هزاره های مظلوم را قتل عام می کنند، ما افغانستانی یا هندی و پاکستانی نمی خوانیم و امثال ریگی معدوم را ایرانی نمی دانیم، نباید سوءظن نابجا درباره همزبانان عزیز تاجیکستانی هم ایجاد کنیم. ملتی که از امیر نصر سامانی و رودکی سمرقندی تا صدرالدین عینی و صدر ضیا به فرهنگ ایران عشق ورزیده و زبان و سنن این ملت را گرامی و پاس داشته اند. حوزه خراسان زیبایی و عظمت دارد و درآفتاب فرهنگ مشترک و معنویت بی همتایش می درخشد. نامشان عزیز است و اقوام و ملل آن بزرگ و نجیب اند.
منافقین که زمانی در سایه صدام ضحاک معاصر و هنگامی در آلبانی می زیستند، امروز شهروند صهیونیزم هستند و نام گرامی ایران از این ننگ بری است. زمانی داعش نیز از نام بزرگ شام و عراق بهره گرفت و زمانی هم شاخه خراسان برای خود تدارک دید. زهی خیال باطل زهی اوهام و دروغ! تروریسم وطن و نام ندارد و اگر خود را به قوم و ملتی منتسب کند دروغ گفته و داعش دروغگوترین تبهکارانند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 خاندوزی و شعلهورکردن خشم مردم
✍️ محمدصادق جنانصفت
احسان خاندوزی شاید هرگز باور نمیکرد روزی وزیر بزرگترین وزارتخانه اقتصادی کشور و مسوول اول اجرایی برای درآمدسازی بهینه و پایدار برای دولت شود و بهطور همزمان سخنگوی اقتصادی دولت نیز باشد، اما همای شانس از جنسی ویژه بر دوش او نشست و در حالی که دهها نفر از اصولگرایان، برتر از او بودند، کنار ماندند تا او به منصب وزارت اقتصادی و دارایی برسد.
شاید اگر او این احتمال را میداد که روزی وزیر خواهد شد از آداب وزیر بودن چیزهای بیشتری میآموخت و روی سنجههای گفتوگو با شهروندان و اینکه از سر عمد یا از سر ناآگاهی چیزهایی نگوید که خشم شهروندان را شعلهورتر کند و آخرین ذرههای اعتماد به دولت را از دست ندهند بیشتر کار میکرد و میآموخت. شوربختانه این وزیر بدون آمادگی ذهنی و تخصصی برای وزارت، ناگهان خود را در ساختمان کوهپیکر وزارت اقتصاد دید و رییس دولت سمت سخنگویی در اقتصاد را نیز به این مقام بیتجربه داد.
نتیجه فعالیت و نمایش آداب و ادب وزارت از سوی این سخنگوی دولت نشان داده که در این دو سال کمتر آموخته و بیشتر از اندازه و استاندارد واقعیاش به ماجراهای خشمگین کردن فعالان اقتصادی و مردم دامن زده است. به تازهترین سخنان او درباره فساد عظیم چای دبش دقت کنید. او گفته است: «شرکت چای دبش بابت ارزی که برای واردات چای دریافت کرده بود، پولش را پرداخته و اموال مردم به جایی نرفته است.
به بانک مرکزی پول داده، ارز دریافت کرده و قرار بوده با آن کالا و تجهیزات وارد کند که نصف آن را وارد کرده و نصف دیگر را وارد نکرده است. پولی از کشور خارج نکرده، ساختمانها و ماشینآلات مربوط به آن نیز در اختیار قوه قضاییه است. برای جلوگیری از همین حد از تخلف هم که رخ داد از فروردین امسال با ایجاد سامانهای قرار شد هر شرکتی میخواهد تخصیص ارز بگیرد، در سامانه ثبتنام کند تا معلوم شود سال گذشته و دو سال قبل چقدر دریافت کرده است.»
خاندوزی در این عبارت اولا، جرات کرده بدون اینکه نظرسنجی دقیقی از مردم داشته باشد درباره نظر آنها در مورد فساد کبیر چای دبش حرف بزند.
دوما، با بیباکی یا از روی ناآگاهی نسبت به تفاهیم تلاش میکند فساد را به تخلف تقلیل دهد و سوما، با عبارت نامفهوم نصف پول را بیرون بردند و نصفی در داخل است و فسادکار پول بانک مرکزی را داده، سفیدنمایی میکند.
تاسفبار این است که کارنامه او در این دو سال با توجه به اینکه سیاست مالیاتی در کانون سیاستهای مالی قرار دارد و نیز مقوله بسیار بااهمیت خصوصیسازی نشان میدهد نمره قبولی نمیگیرد و حتی نزدیک مرز قبولی نیست. گلایههای پرشمار فعالان اقتصادی از مالیاتستانی در این دو سال از سیاست مالیاتی و رفوزگی در خصوصیسازی و درجا زدن بورس اوراق بهادار از نقطههای ناروشن پرونده او محسوب میشوند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 تزریق امید! کدام امید؟
✍️ عباس عبدی
میان طرفداران وضع موجود با مخالفان یا منتقدان نوعی اتفاق نظر نسبی وجود دارد که امید مردم نسبت به بهبود امور کم شده یا در واقع ناامید شدهاند. نسبت کسانی که معتقدند وضع اقتصادی کشور در دو، سه سال آینده نسبت به امروز بدتر خواهد بود، حدود ۵ برابر کسانی است که امیدوارند یا معتقدند که بهتر خواهد شد. البته بیش از این ارقام نیز نسبت به توانایی گروه اقتصادی دولت در حل مسائل ناامیدند. مدیر یک مرکز پژوهشی دولتی نیز اعلام کرده که مساله اصلی در مهاجرت از کشور، ناامیدی نسبت به آینده است. مجموعه این شواهد و قرائن منجر به این شده است که دستاندرکاران امور از رسانهها بخواهند که فعالیتهای دولت را منعکس کرده و در مردم امید ایجاد کنند. اخیرا در جلسه رسمی رییسجمهور با فعالان سیاسی و رسانهای ضمن تهاجم شدید به رسانههای مستقل از حکومت، خواستهاند که فعالیتهای مثبت دولت بازتاب داده شود. مشابه همین در جلسه سطح بالای دیگر با اصحاب رسانه تکرار شده است. بنده شخصا امیدوارم و هنوز امیدم را از دست ندادهام. اگر ناامید شده باشم، طبعا فعالیت و نوشتن و حضور اجتماعی و رسانهای امری بیهوده خواهد بود. ولی امیدم آن چیزی نیست که دولت انتظار دارد.
اتفاقا در مورد بهبود وضع با وجود این نیروهای بدون برنامه در مدیریت امور، مثل اکثریت مردم ناامید هستم و احتمال اندکی هم برای بهبود امور با وجود آنان نمیدهم. امیدم به تغییر سیاستها و راهبردهای موجود است که پس از آن وضع کشور بهتر شود. اتفاقا آنان میکوشند که این امید را از ما بگیرند و بگویند که هیچ تحولی در راه نخواهد بود. ولی واقعیت سیاسی جز این است. ناتوانی آقایان در حل مسائل اصلی جامعه انکارناپذیر است و مهمتر اینکه هیچ برنامهای برای حل مسائل کشور ارایه نمیشود، چون وجود ندارد. سیاستهای اقتضایی چنان است که مجالی برای فکر کردن باقی نمیگذارد. نمونه تاسفآور آن، سیاستهای خودرویی است که جز اظهار تاسف برای یک دولت نمیتوان کار دیگری کرد. تقریبا یکسال است که توانستهاند قیمت ارز را تا حدودی تثبیت کنند، ولی تورم همچنان ۴۰ درصد است. این یعنی، اگر با یک جهش جدید در قیمت ارز مواجه شویم، چه بسا فنر تورم برای عبور از ۵۰ تا ۶۰ درصد هم باز شود. وضعیت انرژی، کاملا بحرانی است. و احتمال اینکه سال آینده بحران برق و سپس گاز گسترده شود فراوان است. امسال هم به علت گرم بودن بیش از اندازه هوا، کمبود گاز نمود چندانی پیدا نکرد، هر چند بسیار از بنگاههای تولیدی با قطع آن مواجه شدهاند. در سیاست خارجی، هیچ چشماندازی برای رسیدن به ثبات و پایداری نسبی دیده نمیشود، برجام هم عملا از دایره گفتوگوها حذف شده است. آنان که در دشمنی با FATF از هیچ چیز فروگذار نمیکردند، اکنون تغییر موضع دادهاند، هر چند خیلی دیر و ناکافی است. چشمانداز مشکلات اجتماعی نیز امیدوارکننده نیست حتی انتظار میرود تشدید شود. اصولا در این زمینه مسوولان کمترین دغدغه را از خود نشان میدهند و چه بسا سیاستهایشان در تشدید آن هم عمل میکنند. مساله زنان، حجاب، آموزش، بهداشت، فقر و نابرابری و... تا دلتان بخواهد میتوان نوشت و نوشته هم شده است. در یکسال گذشته ۳۰ درصد کشتار گوشت قرمز کاسته شده است، مصرف سرانه خانوار گوشت سه دهک پایین جامعه به کمتر از ۲ کیلو در سال رسیده است. گزارش رسمی دیگری نشان میدهد که وضعیت مردم در شهر تهران (به عنوان یکی از شهرهای کشور) از نظر سرزندگی بسیار منفی است و آن را «ابرشهر افسردهها» توصیف کردهاند. همین مردم هنگامی که به سال آینده نگاه میکنند متوجه میشوند که با افزایش حداکثر ۲۰ درصدی حقوقشان باید ۴۰ درصد تورم را تحمل کنند، یعنی حدود ۲۰ درصد از درآمد واقعی آنان کاسته میشود. آلودگی هوا امسال رکورد زده است. علتش هم سوخت و خودروهای فرسوده و بیکیفیت است. با شبهانحصاری کردن فرهنگ، بهطور کامل از اعتبار افتاده است.
حالا با همه اینها فرض کنید که بتوان با تیترهای امیدوارکننده، به مردم امید تزریق کرد!! (اصطلاح تزریق امید از سوی اصحاب قدرت به کار برده میشود) خوب اگر این کار شدنی است، چرا با ۹۹ درصد رسانههای کشور که در دست دارید اعم از صداوسیما، خبرگزاریهای اصلی، سایتهای گوناگون و مطبوعات مورد حمایت خود این نقش تزریقاتچی امید را عهدهدار نمیشوید؟ چرا نمیتوانید؟ یا اینکه برخلاف تصور شما، امید تزریقکردنی نیست، یا اگر هم باشد رسانههای ۹۹ درصدی شما قادر به انجام آن نیستند. خب این بهترین دلیل بر ناتوانی شماست که با انحصار ۹۹ درصد رسانهها نمیتوانید نقشی را که برای رسانه تعریف کردهاید، انجام دهید. شما دنبال تزریق امید از سوی چند رسانه مکتوب نیستید، دنبال بیاعتبار کردن آنها از طریق تیترهای بیهوده و سفارشی هستید. امید براساس واقعیات شکل میگیرد. اگر تزریقکردنی است، پس در رسانههای خود انجام دهید. بیاعتباری رسانههای رسمی به دلیل وجود همین رویکردهای نادرست است. وظیفه اصلی ایجاد امید، متوجه حکومت و دولت است. قرار نیست شما هر کاری میخواهید انجام دهید و وضع کشور را به عقب ببرید بعد به دیگران بگویید که در گوش مردم لالایی امید بخوانند. راه منطقیتر عوض کردن جای شما و منتقدان است که زیر بار نمیروید.
کافی است که قدری به ادعاهای سه سال پیش خود رجوع کنید تا ببینید چه وعدههایی دادهاید و در آن زمان در خیال خود چقدر ساده مسائل را حل میکردید؟ حالا حتی قادر نیستید کوچکترین آنها را حل یا حتی در همان وضعی که تحویل گرفتهاید حفظ کنید. حتی وضع امنیتی کشور را هم تضعیف کردید. شاخصی که همیشه در ایران در سطح بالایی بود. ما امیدواریم. امید به تغییر سیاستها و رویکردها برای حل مسائل مردم و ناامیدیم از اینکه با ادامه این رویکردها حتی یک مساله عادی نیز حل شود. مهمترین دلیل برای ناامید بودن از وضع جاری این است که شما هنوز نمیدانید یا نمیخواهید بدانید که خودتان علت آن هستید و درمان ناامیدی هم خودتان هستید و نه چند رسانه شاخ شکسته.
🔻روزنامه شرق
📍 نظام کیفر یا پاداش
✍️ کامبیز نوروزی
حقوق فقط در ظاهر نظام کیفر و عقوبت و تنبیه است. اگر کسی جرمی مرتکب شود، کیفر میبیند. اگر کسی پیمانشکنی کند، تنبیه میشود و باید آن را جبران کند. این خصلت حقوق بیشتر دیده میشود؛ چون استثناست. هر اندازه هم روند آمار جرائم رو به بالا باشد، مثل شرایط کشور، یا هر اندازه پیمانشکنی و سرپیچی از تعهدات زیاد باشد، که سالهاست آمار آن در کشور روند افزایشی دارد؛ اما باز هم به نسبت، تعداد انسانهایی که جرمی مرتکب نمیشوند و بر عهد و پیمان خود با دیگران پایبندند، اندک است. سویه یا خصلت دیگر مهمتر حقوق که از چشمها پنهان میماند، این است که حقوق، نظام پاداش است. شاید برشمردن چنین خصلتی برای حقوق کمی غریب و دور از ذهن به نظر برسد. ما کیفرها و تنبیههایی را که قوانین و مقررات تعیین کردهاند، میبینیم. یا خود دچار آنها میشویم یا خبرهایش را میخوانیم که فلانی را به خاطر دزدی یا خیانت در امانت یا چک بیمحل و صدها جرم دیگر مجازات کردهاند. یا خانه کسی را برای پرداخت بدهیاش به دیگری به حراج گذاشتهاند. اما پاداش حقوق چنین آشکار و روشن نیست؛ زیرا به اندازهای ساده است و در زندگی روزمره ما روان و جاری میتواند باشد که از فرط حضور نمیتوانیم آن را ببینیم و احساس کنیم! چیزی مثل هوا! اگر در جامعه قانون براساس حاکمیت مردم نوشته شود، نه تثبیت و توسعه منافع گروهی و قدرتهای پنهان و آشکار مافوق، اگر قوانین درست و بهدقت اجرا شوند، اگر در اجرای قانون تبعیض نباشد، اگر عرفها و سنتهای مردم پاس داشته شوند و مقابله با مردم در دستور کار قرار نداشته باشد، اگر از دادگاهها عطر عدالت به مشام برسد و... میتوانیم بگوییم در جامعه حقوق و نظم حقوقی حاکم است. نتیجه چنین وضعیتی بهسادگی معلوم است. در چنین جامعهای انسانها زندگی کریمانهای دارند و میتوانند با آرامش و بدون «اضطراب» زندگی کنند؛ امروز و فردایشان روشن است و اسیر «معما»های متعدد نیستند که آنها را سردرگم و بلاتکلیف کرده باشند؛ همه چیزشان در معرض «مداخله» قدرتها نیست تا مجبور باشند برای سادهترین چیزهای یک زندگی عادی دشوارترین و پیچیدهترین مسیرها را طی کنند و مانند «رعیت» چشم به دست اربابها داشته باشند. بیمی از ستم کمتر دارند که عدالت حاکم است. آنطور زندگی میکنند که خود میپسندند و آزادی مقهور داغ و درفش نیست و... . اینها همه همان پاداشهایی هستند که حضور و غلبه و حاکمیت «حقوق» به طور طبیعی به زندگی عمومی سرازیر میکنند. این است که میتوانیم حقوق را بهعنوان نظام پاداش تلقی کنیم؛ پاداشهایی که وجود آنها مشروط به وجود یک نظم حقوقی کارآمد و انسانی و عادلانه و بدون تبعیض است. در چنین شرایطی جامعه نیز بر زمینه نظم پایدار عقلانی و مشروع بر سر سازگاری با نظام حقوقی بوده و آن را به طور خودبهخودی ارتقا میبخشد و موجب ارتقای شاخصهای سعادتمندی میشود. اگر نظم حقوقی حاکم نباشد، طبعا آنچه بهعنوان پاداشهای نظم حقوقی مینامیم، نیز در جامعه پدیدار نمیشود. در وضعیتی که در آن پاداشهای حقوقی خلق نشوند، فقط بخش کیفر و عقوبتی توسعه پیدا میکند که بدون رعایت اصول حقوقی و قانون و عدالت و انصاف متکی بر زور پیش میرود. در چنین میدانی دست بالاتر از آن زور بیشتر است و هر زمان کسی برنده این مسابقه بیقاعده است. قانون به سطح دستاویزی تنزل پیدا میکند که برای توجیه رفتارها استفاده میشود. جامعه از آنچه بهعنوان حقوق و قانون گفته میشو،د خیری نمیبرد؛ زیرا این درک را دارد که این کلمات به واژگانی تهی از معنا و مفهوم بدل شدهاند که واقعیت پیدا نمیکنند. فقط به وسایلی برای ربودن قدرت از دست رقیب و توسعه تسلط بر منابع به کار گرفته میشوند. اینجاست که جامعه دیگر سازگاری و همراهی نمیکند و هر تبلیغی اثر خود را از دست میدهد. وقتی نظام حقوقی دچار اختلال شده و نتواند منشأ خیر و مولد پاداش عمومی باشد، نظام کیفر منشأ تولید خیر نخواهد بود.
🔻روزنامه کسبوکار
📍 ضرورت تکمیل زنجیره تولید
✍️ مسعود دانشمند
بخش تولید و صنعت نیازمند سرمایه و تامین نقدینگی است. باید شرایط برای رقابت پذیری بخش تولید و صنعت فراهم شود. تامین سرمایه و پرداخت تسهیلات می تواند این مهم را رقم بزند. با تحقق شرایط تولید قادر خواهد بود با رقبای جهانی روبرو شود. صنعت امروز نیازمند حمایت است.
متاسفانه بانکها به دلیل رشد تورم و کاهش سپردههای سرمایهگذاری و عدم امکان اصلاح ساختار ترازنامهای، در شرایط فعلی محیط کسبوکار قادر به تامین کامل سرمایه در گردش مورد نیاز واحدهای تولیدی نیستند. هنگامی که با کسری منابع در بانکها مواجه هستیم، عمدتا این منابع محدود توسط شرکتهای بزرگ جذب میشوند و دیگر منابعی برای شرکتهای متوسط و کوچک باقی نمیماند و ریسک بالایی را برای اقتصاد، اشتغال و امنیت کشور
ایجاد میکند.
اگر پول وارد کشور شود و با برنامه باشد، مشکلات را حل خواهد کرد. اگر بیبرنامه باشد مثل پولهای قبلی بیتأثیر خواهد ماند. باید مشخص شود کدام بخش صنایع قرار است این پول را بگیرد. باید بتوان ظرفیت کارخانهها را پر کرد تا با افزایش تولید اثری بر روی قیمت کالاها گذاشته شود. وارد کردن شوک به بازارها گرفتاری ایجاد میکند. باید با یک شیب ملایم قیمت ارز را مدیریت کرد تا به مرور و بدون شوک ارزانی را شاهد باشیم. این اتفاق اگر رخ دهد مقاومتهای بازارها نیز شکسته میشود.
تولید ما به واردات مواد اولیه نیاز دارد و در ادامه زنجیره تولید، به بازار فروش احتیاج داریم. پس دو سر تولید، بازرگانی است. بدون بازرگانی و تجارت زنجیره تولید کامل نمیشود. برای بهینه شدن فرآیند تولید و تأمین، لازم است کل زنجیره تولید در یک ساختار به شکل متمرکزباشند.
در این راستا دولت باید بدنه خود را کوچک و چابک کند، در نقش تاجر ظاهر نشود و تنها سیاست گذاری کند و سازمانهای اقتصادی را به بخش خصوصی واگذار کند تا عملکرد خوب بخش خصوصی بروز و ظهور پیدا کند. سالها است که عدم تامین نقدینگی، عقبماندگی تکنولوژی را به درد مزمن صنعت تبدیل کرده و نارضایتی تمامی ذینفعان را به همراه داشته است.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست