بررسی معاملات عمده صورتگرفته روی استارتآپها در دهه اخیر نشان میدهد که این اتفاق اولین خروج موفق و فروش کامل سهام توسط موسسان یک استارتآپ بر مبنای قیمت بازار است.
چرا آسمانِ خروج از ساختار سهام استارتآپها، چه برای موسسان و چه برای سرمایهگذاران، کمفروغ و بیستاره است؟ دلیل این نقصان را باید در ابتر بودن زنجیره خلق و تکامل اکوسیستم استارتآپی ایران جستوجو کرد.
سرمایهگذاران خطرپذیر یا جسورانه، معمولا با انتخاب تیمها و ایدههای مناسب در مراحل مختلف رشد یک کسبوکار آنلاین روی آن سرمایهگذاری میکنند و با کمک به رشد و توسعه آن و تزریق منابع مالی و فکری سبب میشوند که استارتآپها سریعتر به مرحله تسخیر بازار و تبدیل شدن به یک شرکت با ابعاد ملی و بعضا جهانی برسند.
سپس با عرضه سهام استارتآپ در بورس یا خرید آن توسط شرکتهای بسیار بزرگ، سرمایهگذاران اولیه از ساختار سهام خارج میشوند و بازده مالی مورد انتظار خود را کسب میکنند؛ فرآیندی که بهطور معمول به ۵ الی ۱۰سال زمان نیاز دارد.
در کشور ما اما، این زنجیره به درستی شکل نگرفته است؛ در واقع امواج طولانیمدت تورم بالا و همچنین رشد اقتصادی پایین باعث شده است اندک سرمایه سیال موجود در کشور، به پیشران رشد صنایع سنتیتر که امکان نقدشوندگی و سودآوری بالاتری دارند تبدیل و جریان ورود سرمایه به اکوسیستم استارتآپی مختل شود.
در واقع یکی از مهمترین آسیبهای تورم بالا و طولانی به روشنی اثر منفی خود را در این زمینه نشان داده است: سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی دچار نزدیکبینی میشوند و هرگونه فعالیت اقتصادی که نیازمند طی شدن روند طولانی کاشت-داشت-برداشت باشد، دچار سکته میشود.
دادههای موجود از وضعیت سرمایهگذاری در صنعت فناوری اطلاعات کشور به روشنی گواه صحت استدلال فوق است؛ بر مبنای گزارشهای فصلی معتبر و مورد استناد موسسه KPMG، در سال گذشته میلادی مجموع سرمایهگذاری روی استارتآپها در سطح جهانی حدود ۳۵۰میلیارد دلار بوده است.
سهم عربستان سعودی از این مبلغ ۱.۴میلیارد دلار، امارات متحده عربی ۷۰۰میلیون دلار و ترکیه نیز با داشتن ۶استارتآپ یونیکورن (ارزش بازار هر یک بالاتر از یکمیلیارد دلار) طی این مدت بیش از ۳میلیارد دلار بوده است.
این در حالی است که در فقدان گزارشهای رسمی، برآوردها حاکی از این است که طی همین مدت مجموع جذب سرمایه توسط استارتآپهای ایرانی تنها بین ۱۰۰ الی ۲۰۰میلیون دلار بوده است. فراموش نکنیم یکی از شروط اساسی و لازم ولی ناکافی در موفقیت یک استارتآپ این است که بتواند در زمانهای مناسب، از سرمایهگذاران مناسب و مرتبط، مقدار مناسب پول را بر مبنای ارزشگذاری مناسب و منصفانه دریافت کند و درصورتیکه هر یک از اضلاع این مربع واجد صفت مناسب نباشد، احتمال موفقیت آن به نحو محسوسی کاهش مییابد.
در نهایت، ضمن آرزوی تکرار این اتفاق نیکو برای استارتآپهای بزرگ دیگر، توجه سیاستگذار را به این نکته کلیدی جلب میکنم: صنایعی که نیازمند رسوب سرمایه به مدت طولانی هستند، در فضای گنگ و پیشبینیناپذیر اقتصادی بیش از سایر صنایع آسیب خواهند دید. در نتیجه، سهم این صنایع از تولید ناخالص داخلی به مرور کم میشود و در میانمدت اثر آن بر کاهش نرخ رشد اقتصادی پایدار محسوس خواهد بود.
عصاره تمام خواستههای کنشگران اقتصادی پیشبینیپذیری اقدامات سیاستگذار است. فراموش نکنیم که برای بخش خصوصی سیاستهای اقتصادی و سیاسی که به مدت طولانی با ثبات بوده و از قبل برای همه بازیگران مشخص باشند، حتی اگر بهترین سیاستها نباشند، به مراتب نسبت به حتی بهترین نظام سیاستگذاری که عمر آن کوتاه باشد، ارجح است.
دکتر محمدرضا فرحی، استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتیشریف
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست