🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تحلیلی بر عوامل موثر بر تغییرات تورم در اقتصاد ایران
✍️ دکتر شهبد صیقلانی
در این مطلب سعی شده است رابطه میان تورم، رشد نرخ ارز و متغیرهای اسمی اقتصاد بر اساس تفکیک افق زمانی کوتاهمدت و بلندمدت بررسی شود.با توجه به رفتار و اثرات بازخوردی متفاوت این متغیرها در مقیاسهای زمانی متفاوت، نمیتوان از یک قاعده کلی برای رابطه علّی میان آنها استفاده کرد. در نظر گرفتن علّیتهای یکطرفه (براساس تئوریهای کلاسیک اقتصاد کلان) بین این متغیرها بدون در نظر گرفتن پویایی کوتاهمدت آنها میتواند سیاستگذاری اقتصادی را با چالش مواجه کند.
در دو نمودار محاسبه همبستگی میان نرخ تورم و رشد متغیرهای اسمی اقتصاد ایران (پول، نقدینگی، پایه پولی و نرخ ارز) را با استفاده از دادههای فصلی این متغیرها ملاحظه میکنید. در نمودار اول متغیرها روندزدایی شدهاند و در نمودار دوم از نرخ رشد ساده آنها استفاده شده است، لذا در هر دو حالت امکان مقایسه را با نرخ تورم که خود رشد شاخص قیمت مصرف کننده است، به مخاطب میدهند. بررسی همحرکتی میان متغیرهای یادشده در تفاضل اول یا حالت روندزداییشده، منعکسکننده رابطه کوتاهمدت میان آنها است.
مقایسه رشد شاخص قیمت مصرفکننده (تورم) با متغیرهای اسمی اقتصاد در دهههای مختلف حاکی از آن است که اگر سال پایه را ابتدای دهههای مختلف در نظر بگیریم، رشد نرخ ارز (در حالت اول) و رشد پول (در حالت دوم) بیشترین همحرکتی را با تورم در دهههای مختلف در ایران دارد.
لذا نوسانات شاخص قیمت مصرفکننده بیشترین همبستگی را با نوسانات نرخ ارز و پول در کوتاهمدت دارند. همچنین دو متغیر پایه پولی و نقدینگی بعد از ارز و پول به ترتیب بیشترین همحرکتی را با تورم داشتهاند. بر این اساس با توجه به همبستگی کمتر رشد نقدینگی با تورم، کاهش نقدینگی در چرخههای کوتاهمدت لزوما با کاهش تورم همراه نخواهد بود.
زمانی که همبستگی میان این متغیرها در سطح محاسبه میشود، تقریبا همحرکتی بالای ۹۸درصد را با هم دارند و این مساله حاکی از رابطه بلندمدت قوی میان متغیرهای مورد بررسی است که با تئوریهای اقتصادی که در بلندمدت صحت آنها برقرار است، همخوانی دارد. اما پویایی این متغیرها در کوتاهمدت لزوما با قواعد اقتصادی اثباتشده که در بلندمدت برقرار هستند، همسو نخواهد بود و از این رو است که ادبیات چرخههای تجاری و بررسی دینامیک متغیرها در کوتاهمدت اهمیت ویژهای برای سیاستگذاری اقتصادی پیدا میکند.
بر این اساس اگرچه بررسی رابطه همبستگی میان دو متغیر نمیتواند رابطه علّی میان آنها را تضمین کند، با این حال اولین قدم در تشکیل یک فرضیه و بررسی رابطه علّی میان متغیرهای مذکور، چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت، اطمینان از همحرکتی میان این متغیرها بهعنوان بخشی از حقایق سبکشده اقتصاد مورد مطالعه است.
تورم کل از ابتدای۱۴۰۱ تا اردیبهشت۱۴۰۲ روند صعودی داشته و تورم نقطه به نقطه در ابتدای سال۱۴۰۲ حدود ۵۵.۵درصد گزارش شده است. با اتخاذ سیاست پولی انقباضی بانک مرکزی که با کنترل مقداری ترازنامه بانکها همراه بوده و همچنین ثبات بازار ارز، تورم نقطه به نقطه و سالانه کاهش داشته است.
کاهش تورم نقطه به نقطه از فروردین۱۴۰۲ تا تیرماه با شیب تند ادامه داشته؛ بهطوری که از ۵۵.۵درصد تا ۳۹.۴درصد کاهش یافته است. تورم ماهانه نیز از اعداد بالای ۳ یا ۴درصد در سال۱۴۰۱ به حدود ۲درصد در سال۱۴۰۲ رسیده که حاکی از موفقیت بانک مرکزی در کاهش تورم بوده است.
با این حال نکته قابل توجه چسبندگی تورم نقطه به نقطه از تیرماه۱۴۰۲ در حوالی ۳۹درصد بوده که در هفتماه اخیر بهرغم کاهش مستمر رشد نقدینگی، در این محدوده باقی مانده است. بر این اساس سوالی که میتواند مطرح باشد، میزان اثرگذاری سیاست کاهش رشد نقدینگی با تکیه بر کاهش ضریب فزاینده پولی بر کاهش تورم در مقطع کوتاهمدت ۹ماه ابتدایی۱۴۰۲ است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
با توجه به پویاییهای کوتاهمدت تورم و متغیرهای پولی که در بخش قبلی بررسی شد، نسبت دادن کاهش تورم در بازه هفتماهه ابتدایی سال۱۴۰۲ به سیاست کاهش رشد نقدینگی با توجه به ضعیف بودن همبستگی میان تورم و رشد نقدینگی (رابطه کوتاهمدت آنها) جای تامل دارد. اتخاذ سیاست کاهش رشد نقدینگی همسو با کنترل تغییرات نرخ ارز و کاهش رشد تقاضای پول همگی در کنترل انتظارات تورمی کارگزاران اقتصادی در نیمه اول۱۴۰۲ تاثیر داشته است.
بیشترین همبستگی میان نرخ ارز و تورم در کوتاهمدت تایید میشود و کاهش انتظارات تورمی به دلایل آرامش روابط بینالمللی و متعاقبا کاهش نوسانات نرخ ارز نیز در روند کاهشی نرخ تورم در سال۱۴۰۲ موثر بوده است. بهطور کلی سیاست کاهش رشد نقدینگی، با توجه به زمانبر بودن اثرگذاری آن، در میانمدت و بلندمدت به شرط عدم اصابت تکانههای خارجی (تحریم، شوکهای سیاسی و... که با افزایش نرخ ارز همراه هستند) بر کاهش تورم کارساز خواهد بود و این مساله در راستای رابطه قوی همبستگی میان این دو متغیر در بلندمدت است.
لذا انتظار اینکه کاهش رشد نقدینگی بهسرعت اثر خود را بر تورم نشان دهد، در شرایط فعلی انتظار منطقی نخواهد بود. با این حال اثرات کاهش رشد نقدینگی و ادامهدار بودن اتخاذ این سیاست از طرف بانکمرکزی قطعا تاثیرات مثبت خود را در جهت کاهش تورم در طول زمان نشان خواهد داد.
از دلایل احتمال توقف روند کاهشی تورم برای ادامه سال۱۴۰۲و سال۱۴۰۳ میتوان به کاهش اثربخشی سیاست پولی با تاکید بر کاهش رشد نقدینگی از طریق کنترل مقداری ترازنامه بانکها و کاهش ضریب فزاینده پولی اشاره داشت.
آنچه در سال۱۴۰۲ مشاهده شده، تاکید بانکمرکزی بر کاهش قدرت خلق پول بانکها از طریق کنترل دو سمت ترازنامه بانکها بوده است. ادامه این اقدام با توجه به پرداختیهای تکلیفی سیستم بانکی و بدهی دولت به بانکها میتواند ناترازی بانکها را افزایش دهد و فشار بیشتری بر ترازنامه بانک مرکزی ایجاد کند.
به عبارت دیگر از یکسو، اگر در شرایط فعلی به هر طریقی سیاست کاهش رشد نقدینگی پیگیری نمیشد، در غیاب واکنش انقباضی بانک مرکزی به تورمهای بالا، احتمالا انتظارات تورمی کارگزاران اقتصادی بیش از پیش تحریک میشد و با افزایشهای بالاتر در تورم و انبساط بیش از پیش اقتصاد روبهرو بودیم. از سوی دیگر انتظار ادامه کاهش تورم با اصرار بر نحوه فعلی کاهش نقدینگی (صرفا با تاکید بر کنترل ترازنامه شبکه بانکی) احتمال عدم موفقیت بانکمرکزی را بالاتر میبرد.
در ادامه توضیح داده خواهد شد که چرا نحوه فعلی کاهش نقدینگی نمیتواند به کاهش پایدار کلهای پولی و لذا کاهش تورم کمک کند. ادامه روند مثبت کنترل تورم در اقتصاد ایران مستلزم درک عوامل موثر بر تورم و لذا انتخاب کردن لنگر انتظارات تورمی متناسب در دو بعد کوتاهمدت و بلندمدت است. بر این اساس عوامل تاثیرگذار را به دو قسمت عوامل کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم میکنیم.
در اقتصاد ایران بهویژه در دهه۱۳۹۰، انتظارات تورمی با محرک تحریمها و عوامل سیاسی با تاثیر بر ترکیب سرمایهگذاری در بازار دارایی و عوض کردن توازن تقاضای دارایی به ضرر ریال و به نفع دلار، بازار ارز را بهعنوان اولین مقصد تحت تاثیر قرار داده و در ادامه تغییرات نرخ ارز با مکانیزمهای انتشار متفاوت بار دیگر بر بخشهای عرضه و تقاضای اقتصاد ایران تاثیر داشته است.
با توجه به همحرکتی بالای نرخ رشد ارز و تورم در اقتصاد ایران، در کوتاهمدت نوسانات نرخ ارز مجرای مسلط اثرگذاری بر تورم است و بیشترین توضیحدهندگی را در تغییرات تورم دارد. در دهه ۹۰ در ۴ مقطع (۱۳۹۲-۱۳۹۱)، (۱۳۹۸-۱۳۹۷)، (۱۴۰۰-۱۳۹۹) و (۱۴۰۱-۱۴۰۰) چرخه کوتاهمدت تورم با محرک تحریمها و عوامل سیاسی مشاهده شده است.
در این تحلیل که ناظر بر پویاییهای کوتاهمدت تورم است، نقش کلهای پولی را میشود به انبار باروتی تشبیه کرد که از دهههای گذشته نامتناسب با شرایط حقیقی اقتصاد رشد کرد و نرخ ارز را میتوان به کبریتی تشبیه کرد که درنهایت باعث متورم شدن اقتصاد میشود و همحرکتی بالای رشد نرخ ارز و تورم که در دادههای اقتصاد ایران مشاهده میشود، بهدلیل همین تقارن زمانی دینامیک این دو متغیر است.
در غیاب تکانههای خارجی و کنترل نرخ ارز (بهدلیل درآمدهای نفتی بالا) در دهه۸۰ و تا حدی دهه۷۰، نقدینگی خلقشده در اقتصاد قابلیت متورم کردن بیش از اندازه اقتصاد را نداشته است و به همین دلیل در بازه زمانی ۳۰ساله ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۰، همبستگی تورم با رشد نقدینگی کمتر از تورم با نرخ ارز دیده میشود.
لنگر کردن انتظارات تورمی کوتاهمدت در اقتصاد ایران که با تکانههای متعدد خارجی روبهرو بوده، مشکلی جدی برای سیاستگذار پولی بهوجود آورده و چالش سیاستگذار انتخاب سیاستهایی باورپذیر و قابل اعتماد برای کارگزاران اقتصادی است.
در سالهای اخیر کارگزاران اقتصادی با افزایش یادگیری از تجربه سیکلهای کوتاهمدت اقتصاد ایران، اتفاقات و تکانههای خارجی (عوامل سیاسی و تحریمها و...) آتی را با سرعت بیشتری در بازار ارز و داراییهایی مانند طلا و مسکن قیمتگذاری میکنند. لذا این شرایط لنگر کردن انتظارات تورمی را به مراتب سختتر کرده است.
کما اینکه با توجه به کاهش حدود ۲۰درصدی رشد نقدینگی و ثبات بازار ارز در ۹ماه۱۴۰۲، مشاهده میکنیم که نرخ تورم کاهش محسوسی نداشته است. درواقع انتظارات تورمی کارگزاران اقتصادی حتی جلوتر از بازار نرخ ارز بوده است.
برای آنکه این نوع از انتظارات تورمی مدیریت شود، باید بهصورت جلونگر به آن نگاه شود و لذا مدیریت نوسانات نرخ ارز میتواند تاثیر مثبتی بر کاهش تورم در کوتاهمدت داشته باشد. کنترل نوسانات نرخ ارز به معنای کنترل نرخ رشد ارز و جلوگیری از بیشجهشهای آن است.
این موضوع متفاوت از کنترل نرخ ارز در سطح این متغیر است. کنترل سطح نرخ ارز باعث فاصله گرفتن نرخ ارز از قیمت تئوریک اقتصادی آن خواهد شد و اتفاقا احتمال تشکیل فنر ارزی و بیشجهشهای بعدی را تقویت خواهد کرد.
از طرفی ادعای کنترل سطح نرخ ارز با توجه به شوکهای متفاوتی که در اقتصاد ایران وجود دارد، میتواند به اعتبار سیاستگذار پولی لطمه وارد کند و در مراحل بعدی با افزایش یادگیری کارگزاران اقتصادی موجب کماثر شدن سیاستهای بانک مرکزی شود.
در پایان نظر نگارنده نافی اثرگذاری کلهای پولی بر تورم در اقتصاد ایران نیست و سعی بر این است که تفکیک مشخصی از نقش متغیرهای پولی و نرخ ارز در افق زمانی کوتاهمدت و بلندمدت بر تورم ارائه شود. توجه به تاثیرگذاری و پویایی این متغیرها در کوتاهمدت و بلندمدت میتواند به تصمیمگیری و سیاستگذاری بهتر پولی کمک کند.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 منطبق بر کدام قانون؟
✍️ محمدهادی جعفرپور
مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی مبنی بر ممنوع دانستن استفاده از فیلترشکنها با واکنشهای متنوعی از سوی اهالی رسانه و کارشناسان حقوقی و فعالان مدنی مواجهه شده، هریک از ایشان از منظر تخصصی خویش به نقد چنین مصوبهای پرداختهاند.
آنچه پیش از نقد و طرح ایرادات وارد بر مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی راجع به ممنوع دانستن استفاده از فیلترشکنها ضروری و لازم به نظر میرسد بررسی صلاحیت و شناسایی وظایف این شوراست تا سپس پیگیر پاسخ این پرسش باشیم که شورای عالی فضای مجازی تا چه میزان از عهده تکالیف سازمانیاش برآمده! در هشتمین جلسه شورای عالی فضای مجازی مورخ ۲۵/۶/۱۳۹۱، براساس ماده ۹ اساسنامه مرکز ملی فضای مجازی، شرح وظایف و اختیارات و اعضای «کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی کشور» به شرح زیر تصویب شد: شرح وظایف و اختیارات کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی کشور جهت تنظیم سیاستها، نظارت، هدایت، هماهنگی و تصویب مقررات و آییننامههای کلان در همه ابعاد فضای مجازی در چارچوب مصوبات شورای عالی فضای مجازی تشکیل میشود و وظایف و اختیارات آن به شرح زیر است:
۱ـ تصویب معیارها، سیاستها و نظامهای کنترل کیفی و فنی در همه زمینههای فضای مجازی از جمله امنیتی و محتوایی و همچنین سیاستها و معیارهای ارائه محتوا، خدمات، توسعه و بهرهبرداری در فضای مجازی کشور در چارچوب مصوبات شورای عالی. پیرو موارد مندرج در بند یک این پرسش مطرح است که آیا کیفیت سرویس دهی به کاربران و امنیت فضای سایبری منطبق بر تکالیف تعریف شده برای شوراست؟ پاسخ واضح و روشن است، حجم حملات سایبری و هک شدن سرورهای مراجع و نهادهای حاکمیتی و قطع اینترنت نشانه عدم کفایت برنامههای این شورا و نقصان عملکرد کارشناسان این مرجع است.
۲ـ سیاستگذاری، هماهنگی و تصویب ضوابط کلی صدور مجوز فعالیت و بهرهبرداری در چارچوب مصوبات شورای عالی برای ارائه هر گونه فعالیت در فضای مجازی شامل محتوا (اعم از داده، متن، صوت و تصویر)، خدمات و زیرساختهای فنی و ارتباطی. آیا کارشناسان این شورا موفق به اعمال و اجرای سیاستهای منطبق بر شرایط روز و مقتضیات فعالیت در فضای مجازی شدهاند؟
۳ـ تدوین و ارائه پیشنهاد درخصوص تعیین نوع فعالیتها و بهرهبرداریهای غیرمجاز در فضای مجازی و تعیین جریمه و مجازات در موارد نیاز جهت تصویب در شورای عالی و عنداللزوم ارجاع به مراجع قانونگذاری. معیار و ملاک این شورا برای تعریف نوع فعالیت و تعریف جریمه و مجازات چیست؟ آیا در سیاستهای اتخاذ این شورا به اصول حقوقی، منشور حقوق شهروندی، قانون دسترسی آزاد به اطلاعات و... توجه شده است؟
۴ـ سیاستگذاری در زمینه نرخ گذاری برای کلیه خدمات فضای مجازی در چارچوب مصوبات شورای عالی. با توجه به مفاد این بند، افزایش نرخ و تعرفه اینترنت در کشور با توجه به پهنای باند و سرعت اینترنت چه بوده؟ اعمال فیلترینگ بر مبنای کدام دلیل موجه صورت گرفته؟
۵ ـ ایجاد هماهنگی و نظارت بر عملکرد دستگاههای صادرکننده مجوزهای ارائه خدمات و محتوا در فضای مجازی در چارچوب مصوبات شورای عالی. دستگاهها صالح به صدور مجوز برای ارائه خدمات و محتوا در فضای مجازی بنا به کدام متر و معیار شناخته میشوند؟
۶ ـ تدوین سیاستها و تصویب مقررات کلان مورد نیاز فضای مجازی کشور از جمله توافقنامههای درجه و سطح خدمات، حمایت از حقوق کاربران فضای مجازی و تنظیم روابط فعالان فضای مجازی در چارچوب مصوبات شورای عالی. کدام توافقنامه این شورا منطبق بر نیازهای روز جامعه بوده؟ تعطیلی چندین هزار فروشگاه اینترنتی ناشی از فیلترینگ در راستای این بند از وظایف شورا بوده؟
حال مصوبه اخیر این شورا که مقرر میکند:
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی و ارتباطات و فناوری اطلاعات موظف است ظرف مدت یک ماه طرحی را برای ترغیب تولید کنندگان محتوا و کسب و کارهای فعال در سکوهای خارجی به منظور فعالیت آنها صرفاً در سکوهای داخلی آماده کند و برای تصویب در شورای معین ارائه دهد.
تبصره– لازم است طرح به گونهای آماده شود که طی شش ماه پس از ابلاغ حداقل ۵۰ درصد از تولیدکنندگان محتوای صفحات و کانالهای پرمخاطب بستر فعالیتشان را از سکوهای خارجی به سکوهای داخلی منتقل و فعالیت نمایند مرجع تعیین شاخص صفحات و کانالهای پرمخاطب مرکز ملی فضای مجازی کشور است.
آیا تجربه حاصل از فیلترینگ پلتفرمهای خارجی ظرف یکسال و چند ماه گذشته پاسخ روشنی به این بند و تبصره نمیدهد؟ آیا سیاستهای شورا در ترغیب کاربران در استفاده از پلتفرمهای داخلی موثر بوده؟
۲- هرگونه تبلیغ اشخاص حقوقی در بستر سکوهای خارجی غیرمجاز ممنوع است.
ملاک و معیار سکوهای خارجی غیرمجاز چیست؟ بنا به کدام اصول و قاعده حقوقی به انشای چنین محدودیتی اقدام شده است؟
۳- وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با همکاری کارگروه تعاملپذیری دولت الکترونیکی موظف است امکان ارائه خدمات دولتی فراگیر و ضروری را به صورت انحصاری در بستر سکوهای داخلی فراهم نماید.
تبصره- وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف است امکان ارائه حداقل دو مورد از خدمات فراگیر و ضروری دولتی در سکوهای داخلی را تا شش ماه پس از ابلاغ فراهم نماید مرجع تعیین فراگیر و ضروری بودن خدمت ارائه شده مرکز ملی فضای مجازی کشور است. آیا سکوهای داخلی فعال توان و ظرفیت ارائه خدمات و تامین نیازهای کاربران را دارند؟ آیا امنیت کاربران در این سکوها تعریف شده است؟ برای مقابله با حملات سایبری اندیشهای به کار گرفتهاید؟
۴– با هدف رفع نیاز و ایجاد تنوع در سبد مصرف کاربران با سازوکارهای حکمرانی پذیر، تنظیم گرانبخشی موظف هستند در حوزه تنظیمگری خود ظرف مدت یک ماه خدمات و سکوهای پرکاربرد (بالفعل یا بالقوه) خارجی را شناسایی و امکان فنی برای دسترسی کاربران به خدمات مفید خارجی را در قالبهای حکمرانی پذیر همچون پنجره دسترسی روی سکوهای داخلی مذاکره برای تأسیس نمایندگی داخل کشور درگاههای متنوع حکمرانی پذیر با سرمایه گذاری بخش خصوصی و تنظیم گری حاکمیتی، و…) بررسی نموده و ضوابط ارائه خدمات یاد شده را به مرکز ملی فضای مجازی کشور ارائه کنند مرکز ملی نیز ضوابط واصله را بر اساس شاخصهای حکمرانی پذیری و فنی ارزیابی و مجوز لازم را به تنظیم گران بخشی برای فعالیت بخش خصوصی تحت نظارت آنها بدهد.تبصره- در صورت اختلاف بین تنظیمگر بخشی و درخواست کننده مجوز کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی کشور مرجع رسیدگی به اختلاف است. شیوه اخذ نمایندگی از سکوهای خارجی چگونه تعریف میشود؟ ضوابط و معیار انعقاد تفاهمنامه با سکوهای پرمخاطب و فعال چیست؟
۵- به منظور مقابله با تحریمهای ظالمانه خارجی در حوزه فناوری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات موظف است خدمت تحریمشکن را به شکل رایگان فراهم کند همچنین آن وزارتخانه موظف است در صورت تمایل بخش خصوصی مجوز لازم را اعطا و زمینه را برای فعالیت آنها در ارائه خدمات تحریم شکن فراهم کند.
منظور از خدمات تحریمشکن رایگان برای رفع آثار تحریمهای ظالمانه خارجی چیست؟
۶- استفاده از ابزارهای پالایششکن ممنوع میباشد مگر مواردی که دارای مجوز قانونی میباشند؛
تبصره– برای بررسی ساماندهی وضعیت ابزارهای پالایش شکن کار گروهی ۷ نفره با مسئولیت رئیس مرکز ملی فضای مجازی کشور و عضویت دادستان کل کشور وزرای اطلاعات و ارتباطات و فناوری اطلاعات نماینده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دو نفر از اعضای حقیقی شورای عالی تشکیل و نتایج بررسیهای صورت گرفته را به شورای عالی ارائه نمایند.
معیار صدور مجوز قانونی برای استفاده از ابزار پالایش شکن (فیلترشکن) چیست؟ کدام نهاد یا ارگان صلاحیت صدور مجوز قانونی برای استفاده از این ابزار را دارد؟
آنچه از سوی شورای عالی فضای مجازی در قالب مصوبات متعدد انشا و اجرا شده است فارغ از اینکه در حدود اختیارات و صلاحیت این شورا باشد یا خیر، موجب تحدید دایره شمول مصادیق حقوق شهروندی مصرح در فصل سوم قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی و سایر اسناد بینالمللی دایر بر تعرفه حقوق بشر و حق دسترسی به اطلاعات و نشر آزاد اطلاعات و... شده است که در کنار این مسائل جرمانگاری برخی رفتارها از سوی این شورا خلاف اصول حقوقی و موازین قانونی است.
🔻روزنامه کیهان
📍 تو ما را میشناسی
✍️ محمدهادی صحرایی
قالُوا إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ...۱
ماه شعبان را به ماه نشاط و شادی میشناسیم. ماه بیوفات و شهادت. ماه بیغصه و غم. ماه پرمهر و محبت. ماه پرنعمت و رحمت. ماهی که نسیم رحمتش جانبخش و روحافزاست. ماهی که در شرافتش همین بس که دروازه ماه خداست. و ماه موالید شریفی که هر کدامشان تاریخساز و منجی انساناند. و ماه مهدی موعودی که خدا او را ذخیره خود و مرد همیشه پیروز بشریت قرار داده و دل محرومان را به او امیدوار و دل مردم را به او خشنود کرده است. وه که چه دورانی است روزگار او برای دوستانش و چه لذتبخش است زندگی با او برای انسانهایی که تمام حجم قفس را گشته و اکنون میخواهند که به آسمان سری بزنند. خدا روزگارش را برساند و دیدار او را نصیب کند و ما را از مصلحان منتظری قرار دهد که زمینه ظهور آن مصلح کل و آن ولایت عظمی را محقق میکنند.
ماه شعبان ماهی است که باید در آن مهدی امت را از نو شناخت و خدا در ظهورش تسهیل و تعجیل کند که تنها او میتواند این عالم مبتلا و ملتهب را آرام کند. ماه شناخت عمیق او و انقلاب جهانی اوست تا بتوان خود را با نظم نوین مهدوی سازگار نمود. اینکه گفته میشود شعار نیست؛ شعائر قیام و انقلاب و اصلاحگری است. آن موعودی که تمام ادیان الهی و فرقههای برآمده از فطرتی که به خاطر فقر فکری و فرهنگی راه را گم کرده و عنادی با حقیقت ندارند، همان مهدی است که خدا زمین ظلم گرفته و بنده اسیر ظالمین را با عدالتش آزاد میکند و هرگز فقط متعلق به شیعه نیست. آنها که آن باران بهاری و آفتاب حیاتبخش و هوای تازه و آزاد را منحصر در تشیع میکنند، یا غافلند یا دشمنانیاند که میخواهند عداوت خود را کمهزینه و متعرضان و معترضان خود را کمتر کنند.
عاقلی که به آفریدگار احد و فطرت واحد و معاد معتقد است میداند که ظهور منجی حتمی است. صبح روشن آمدنی و بهار دلها رسیدنی است. منتقم مظلومان و پناه ترسیدگان و امان بیپناهان و پدر محرومان و یاور مستضعفان و مونس غریبان و امید گرفتاران و شادی افسردگان و معشوق عاشقان و ضامن بینوایان و آرامش بیقراران و پایان سختیها و حلّال مشکلها و داعی إلی الله و هادی گمراهان
و ناجی غریقان و ویرانکننده کاخ کافران و ستمگران و گَردنشکن گردنکشان
و حجت خدا بر بندگان و امام مؤمنین و آقای متقین و برپاکننده حق و عدالت و داد و احیاکننده اصول فراموش شده یا به انحراف رفته دین و رونق زمین و برکت آسمان و صاحب زمان و وارث انبیا و مهدی فاطمه که سلام خدا و خوبان بر آنها، خواهد آمد.
نمیشود به مهدی معتقد بود و منتظر نبود. نمیشود منتظر بود و آماده نبود. نمیشود آماده بود و قیام به عدل نکرد. و نمیشود قیام به عدل کرد و نایب امام عدل را نشناخت. امام عدل، مشخص و نایبش در میان ماست. از داستان غمبار و عبرتآموز کربلا فهمیدهایم که تا آمدن سیدالشهدا به کوفه، ولیِّ امر مطلق، مسلم بن عقیل بود و امروز هم تا آمدن امام غایبمان، ولیِّ فقیهمان مشخص است. آن که هر پرچم برافراشته قبل از ظهور را گمراه میخواند و هر قیام قبل از آن را باطل میداند و به آنچه نمیداند استناد میکند، کتاب را سروته گرفته که نمیفهمد. و نمیفهمد که بیعملی و بیاقدامی و نشستن، حربه شیطان بود که فقیهان نامهنویس و بیوفای کوفه را از یاری سیدالشهدا منصرف کرد و خانهنشین نمود و حسین را به گودال قتلگاه کشاند و ما را بیچاره کرد.
مهدی، خواهد آمد و ما از خمینی کبیر و خامنهای عزیز، آموختهایم که انقلاب اسلامی را نهتنها مقدمه و مطلع، که جزئی از ظهور بدانیم. طبق برهان صدیقین هم که باشد، نمیتوان چیزی جز این برای انقلاب اسلامی در نظر گرفت همانگونه که با تحلیل تجربیات و تحرکات و تدارکات
۴۵ سال گذشته دشمنان هم نمیتوان چیزی جز این برداشت کرد که این انقلاب اسلامی، طلیعه ظهور و اتفاقات مهمی است که مدیریتش فراتر از اراده و اداره زمینیهاست. کسی که تاریخ انقلاب اسلامی را بداند، میداند که اگر نظر آسمان و اراده آسمانیها بر این انقلاب نبود، هرگز این انقلاب پیروز نمیشد و در همان روز اول پیروزی، توسط دشمنان بلعیده میشد و هرگز به اینجا نمیرسید که چالش روزانه شیاطین و کابوس شبانه آنها باشد.
۴۵ ساله شدن انقلاب اسلامی در این مشکلات تو در تو، بیشتر به افسانه میماند تا واقعیت. و واقعیت حقیقی که باورش دشمنان را دیوانه کرده است رشد و پیشرفت شگرف و شگفت انقلاب اسلامی در این مدت است. ما نهتنها تاب آوردیم، که پیشرفت هم کردیم و در این پیشرفت، تکثیر شدیم و الگو شدیم و چنان بزرگ شدیم که سطح درگیری ما با دشمنان چنان زیاد شده است که موجودیت خود را در خطر میبینند. زیاد و زیادتر شدن دشمنی آنان با ما به خاطر بیشتر شدن سطح اصطکاک ما با آنهاست. اگر ما ضعیف و کوچک و نادیدنی و از بین رفتنی بودیم، تمرکز و توجه بیاندازه آنها بر ما توجیه نداشت. خدا احمد متوسلیان را به ما برگردانَد و ای کاش اکنون در کنارش بودیم و میدید که امروزه دشمنانمان هر گوشه جهان را که نگاه میکنند «لا إله إلا الله» را میبینند و پرچم افراشته ایران که شعار تمام انبیا است.
«لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُون» و شرح آن در لابلای کتابها و اندیشه امام، امروز به آزادگان جهان رسیده و پیام آزادگی و شجاعت را میتوان در یمن، لبنان و غزه دید. روی دیگر سکه جنایات بینظیر صهیونیزم و پشتیبانهایش، مظلومیت بینظیر مردم غزه و جوانان حماس است که مرگ شرافتمند را برتر از زندگی ذلتبار میداند. و این پیام سیدالشهدا را انقلاب اسلامی از اعماق ۱۳۸۴سال پیش به گوش مردمان مظلوم امروز رسانده است. و این بیداری تنها متعلق به مسلمین نیست. جرأت گرفتن مردم جهان در مخالفت با استکبار جهانی و بیتابی آنها در دفاع از مظلوم را در کدام عرصه تاریخ میتوان دید؟ و چه انگیزهای آنها را به مطالعه قرآن فراخوانده است؟ هرچند که فراعنه صهیونیزم بینالمللی و استکبار جهانی که رمقشان را جمهوری اسلامی به مرور کشیده، به یکباره از بین میروند و مستضعفین، یکباره وارث زمین میشوند ولی نباید از قلهای که به آن نزدیک شدهایم و موفقیتها غافل شد.
اینها که گفته شد، رسم جاننثاری بود/ وز هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است. یادت به خیر حافظ شیرین سخنان تا که بخوانی بر ما/ شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان/ که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان/ مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت/ گفت ای چشم و چراغ همه شیرینسخنان/ دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل/ مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان. خوش به حال شاعرانی که میگویند: ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد/ تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد. یا آنکه گفت: ای دل بشارت میدهم خوش روزگاری میرسد/ یا درد و غم طی میشود یا شهریاری میرسد/ ای منتظر غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر/ گردی به پا شد در افق، گویی سواری میرسد.
آقاجان! مثل یوسف که برادران ستمکارش را شناخت ولی برادرانش او را نشناختند؛ ما را تو میشناسی ولی ما مثل تو نیستیم. این یک حقیقت است که اصلاً شبیه نیست/ رفتار ما به رسم مسلمانی شما/ با این همه بد بودن ما باز هم ببین/ دارد از دوریتان سینه ما میسوزد و دل ما که برای ظهور شما شور میزند. وین چه صبری است که به افشردن جان میماند؟ شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای، یار کنعانی ما! مسند مصر آن تو شد/ وقت آن است که بدرود کنی زندان را/ عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند/ عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری. مولای غریب! شب عید است و نباید سخنی غیر از شور و شعف و شوق به تو گفت ولی چه میشود که دلتنگی مجال شادی نمیدهد. هم دلتنگ توییم و هم از مصایب به ستوه آمدهایم.
فرمودند: زمین را پر از عدل میکنی همانگونه که از ستم
پر شده است؛ و چقدر این زمین پر شده از ظلم، طاقتفرساست. دیدن ستمی که امروز به مردم غزه میشود هر آزادهای را بیتاب میکند. سالار سرداران و امیر دلاوران! میلادت مبارک و پرسرور باد که چراغ امیدواری در دل افسردگان روشن کرده و جهان را به تو متوجه کرده است. بیتاب توییم و مجاهدان شریفمان، ایستاده و مهیا شده برای یاری تواند. کار، زخمی شده و جراحی غده سرطانی را جوانان جهادی شروع کردهاند، منتظریم تا ازاله شرک صهیون و کفر استکبار و نجات مستضعفین و محرومین را با تو جشن بگیریم. بیا که بیصبریم و مشتاق آن روز بهشتی هستیم که مؤمنین به هم میگویند: نیایش آنان در آنجا سبحانک اللّهم و درودشان در آنجا سلام است، و پایان نیایش آنان این است که: الحمد لله رب العالمین.۲
محمدهادی صحرایی
۱- گفتند: مگر تو یوسفى؟ گفت: من یوسفم و... سوره یوسف آیه ۹۰
۲- سوره یونس آیه ۱۰
🔻روزنامه اطلاعات
📍 بعد از ماهها نسلکشی!
✍️ ابوالقاسم قاسمزاده
ماه ها از اجرای طرح «نسلکشی و زمین سوخته» در سراسر غزه و فلسطین اشغالی از سوی رژیم صهیونیستی با فرماندهی نتانیاهو گذشت؛ در حالی که مقاومت فلسطینیان مظلومانه ادامه دارد. تا اینجا رژیم صهیونیستی کمترین دستاوردی نداشتهاست. در سراسر جهان مردم همچنان اعتراضهای خود را در خیابانهای کشورشان زنده نگهداشتهاند. دولت رژیم صهیونیستی اکنون منفورترین دولت ضدبشری در افکار عمومی جهانیان خوانده میشود.
در این شرایط، وزارت بهداشت غزه روز چهارشنبه بعد از ماه ها جنگ علیه فلسطینیان از افزایش شمار شهدا و مجروحان خبر داد.
همزمان چند جریان در صحنه خبری درباره ادامه فاجعه نسلکشی و به جا گذاشتن زمین سوخته در سراسر فلسطین اشغالی از سوی نتانیاهو و بایدن ادامه دارد. جریان اولی از سوی کاخ سفید با سفرهای وزیر خارجه بایدن به منطقه و فراهم آوردن فضای خبری مناسب برای بایدن است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، قرار دارد. در این سفرها، مدام وزیر خارجه آمریکا از آتش بس فوری و تحقق شناسایی دولت مستقل فلسطینی، میگوید؛ اما روزنامه مشهور اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» دیروز اطلاع داد: «درباره جزئیات مذاکره در قاهره، بر سر تعداد اسرایی که آزاد خواهند شد، مدت زمان آتش بس و مواضع استقرار نظامیان اسرائیل در غزه، هیچ توافقی صورت نگرفته است.» همزمان در خبرها آمد«کنست اسرائیل با اکثریت آراء طرح عدم به رسمیت شناختن تشکیل یک جانبه کشور فلسطین را که چندی پیش از سوی کابینه دولت اسرائیل ارائه شده بود را به تصویب رساند.»
با این تصویب جریان سیاسی تبلیغاتی دولت بایدن یکباره شکست خورد! آن هم در حالی که دو روز قبل دولت بایدن، طرح ارائه شده در شورای امنیت سازمان ملل برای آتش بس فوری در غزه را «وتو» کرد! همه اعضاء شورای امنیت برای تصویب قطعنامه رأی مثبت دادند ولی با رأی ممتنع دولت انگلیس و وتوی دولت آمریکا از دستور کار شورا خارج شد! بعد از اعلام این خبر، نماینده دولت عربستان سعودی ضمن اعتراض به اقدام نماینده آمریکا در شورای امنیت که با «وتو» آن را از دستور کار شورا خارج کرد گفت:«باید اصلاحات ضروری در شورای امنیت انجام بگیرد و از اقدام وتوی دوباره قطعنامه آتش بس در غزه ابراز تأسف کرد!» رئیس جمهوری برزیل «لولا داسیلوا» نیز ادامه جنایات در غزه را با «هولوکاست» هیتلری مقایسه کرد و آن را «جنایت ضدبشری» نامید.
بلافاصله دولت نتانیاهو رئیس جمهوری برزیل «لولا» را عنصر نامطلوب نامید و برزیل روز دوشنبه گذشته، سفیر خود را از اسرائیل فراخواند.
اکنون در حالی که دولت بایدن قطعنامه پیشنهادی دولت الجزایر که خواستار آتش بس فوری در غزه شده بود را با استفاده از «حق وتو» در شورای امنیت سازمان متوقف کرده است و در مجلس اسرائیل(کنست) با اکثریت آراء طرح عدم به رسمیت شناختن تشکیل کشور فلسطین تصویب شده است، نتانیاهو میدان را برای ادامه جنایتهای جنگی با محوریت اجرایی طرح «نسلکشی و بجا گذاشتن زمین سوخته» باز میبیند و بعد از ماه ها همچنان جنایات جنگی در فاجعه غزه(فلسطین) را ادامه میدهد.
سوی دیگر ادامه جنایت جنگی دولت نتانیاهو، بی عملی دولتهای عربی در منطقه را نشان میدهد که بعد از ماه ها از قتل عام فلسطینیان همچنان سیاست مماشات با محکومیت لفظی را در پیش گرفتهاند. این سیاست دست نتانیاهو را برای قتل عام فلسطینیان باز گذاشته است.
نتانیاهو اگر چه در داخل اسرائیل و تا حدودی از سوی یهودیان در جهان به ویژه در کشورهای غربی (آمریکا و اروپا) در فشار روانی قرار گرفته است، اما استراتژی او بر قدرت ماشین جنگی اسرائیل استوار است و فقط به تحقق پیروزی استراتژی «نسلکشی و زمین سوخته» میاندیشد. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، لابی قدرتمند یهودیان صهیونیست آمریکایی، بستر ادامه جنایتهای او را فراهم میسازد. پوتین(روسیه) نیز تا اینجا فاصله خود از این بحران را حفظ کرده است و دولت چین با محوریت تجارت مقدم بر سیاست، از این بحران منافع خود را میبرد!
به دلیل ادامه چنین جنایت جنگی و نسل کشی ای مردم در سراسر جهان اعتراضهای خود را علنی کردهاند. اما جهان، دنیای «قدرت و سیاست» است! که براساس حقوق بشر و «عدالت» استوار نیست و نمیچرخد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 تهران- مسکو؛ اتحاد ادامه دارد
✍️ نادر کریمیجونی
ماهعسل تهران- مسکو همچنان ادامه دارد و به نظر نمیرسد روابط گرمی که هماکنون میان ایران و روسیه جریان دارد، دستخوش تغییر جدی و دگرگونی ماهوی شود. چه اهمیت دارد که این رابطه، تکنیکی باشد و بر اثر تحولات موجود و نیازهای دو طرف شکل گرفته باشد یا استراتژیک باشد و منافع راهبردی و بلندمدت تهران- مسکو را دربر گرفته باشد.
مهم این است که در مقطع کنونی ایران نه فقط در کنار روسیه قرار گرفته و در مواردی خدمت یا تجهیزات نظامی به این کشور ارائه میکند و از طرف مقابل روسیه نه فقط حمایتهای جدی و تعیینکننده خود در شورای امنیت را در اختیار ایران قرار داده و از این بابت خیال ایران را از شکلگیری اجماع بینالمللی علیه خود، راحت کرده، بلکه بخشی از سرمایههایی که قبلا به سوی اروپا، ایالات متحده و کانادا میرفت و در آنجا سرمایهگذاری میشد را به سوی ایران روانه کرده و تلاش میکند علاوه بر منافع اقتصادی، به برخی منافع راهبردی مانند دسترسی به آبهای گرم خلیجفارس نیز دست یابد. این دسترسی که روسها از سالیان دور درصدد راهاندازی و برقراری آن بودند یک کریدور راهبردی برای انتقال کالاهای روسی به خاورمیانه در اختیار مسکو میگذارد و رهبران کرملین را از اتکا به مسیرهای دشوار و یخزده دریاهای اطراف روسیه، میرهاند؛ رویدادی که نقش و تاثیر بسیار مهمی در کاهش هزینههای تجارت و انتقال کالاهای روسی به مقصد بازارهای مصرف دارد.
جنگ روسیه با اوکراین وارد دومین سال خود شده و روسیه بیش از پیش به سلاحهای ایرانی و کرهای اتکا پیدا کرده است. معلوم نیست که آیا چین هم به طور مخفیانه و غیررسمی، سلاح در اختیار روسیه میگذارد یا نه، اما قدرمسلم آن است که اگر حمایتهای تسلیحاتی ایران و کرهشمالی نبود، روسیه قطعا نمیتوانست توفیقهای کنونی در منازعه با اوکراین را حاصل کند. همانگونه که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان نظامی بر این باورند که یکی از عوامل شکست اوکراین در مناطق شرقی، نبود حمایتهای تسلیحاتی غرب از کییف بوده است. در اینباره توضیح داده میشود که تحویل ندادن F-۱۶ها از سوی ایالات متحده و موشکهای بالستیک از سوی آلمان به کییف توانایی جنگی اوکراین در منازعه فعلی را به شدت کاهش داده و باعث شکست آن کشور در جبهههای شرقی شده است.
همکاریهای ایران و روسیه البته در موضوع غزه نیز ادامه پیدا کرده است. باور عمومی آن است که دستکم یکی از برندگان منازعه اسرائیل و حماس، روسیه بوده، چراکه بخش مهمی از حمایتهای تسلیحاتی و اقتصادی که قرار بود نصیب اوکراین شود را به سوی اسرائیل روانه و بدین ترتیب عملا روسیه را در مقابل اوکراین تقویت کرده است. از این بابت چندان عجیب نیست که روسیه در این منازعه از فلسطینیها حمایت کند، ضمن آنکه روسیه با ایستادن در کنار فلسطینیها، عملا حمایت اسرائیل از اوکراین را هم تلافی میکند. حمایت روسها از فلسطینیها، روابط تهران- مسکو را گرمتر کرده و به این روابط عمق بخشیده است. از این منظر روابط نظامی-استراتژیک دو همسایه، ابعاد منطقهای و بینالمللی هم پیدا کرده که درهمتنیدگی منافع این دو همسایه شمالی- جنوبی را بیشتر و جدایی آنها از یکدیگر را دشوارتر و دور از ذهن میکند.
تا آنجا که به ایران مربوط است روسیه شریک خوبی است که تواناییهای مورد نیاز تهران را دارد. به لحاظ راهبردی ایران برنامه بلندپروازانه هستهای خود را ادامه میدهد و نمیخواهد در پیگیری این برنامه هستهای وقفه یا خللی پیش آید. هماکنون اعتراضهای متعددی علیه روند رو به گسترش فعالیتهای هستهای ایران ابراز شده که هشدارهای مکرر رافائل گروسی فقط یکی از آنهاست. این برنامهها، بیش از یک سال در دست اجرا بوده و نگرانیهای زیادی در غرب پدید آورده که غرب نیز با افزایش تعداد، موضوعها و عمق تحریمهای سیاسی- اقتصادی بر آن افزوده است. در مقابل روسیه و متحدانش مانند بلاروس، مجارستان و کشورهای اوراسیا تا حدی این تحریمها را بیاثر کردهاند، همچنین نزدیکی تهران و مسکو مانع از آن شده که تحریمهای اعمالشده علیه ایران تاثیر زیادی داشته باشد.
حمایتهای سیاسی روسیه از ایران هم تعیینکننده بوده است. در همین هفتههای اخیر که ایالاتمتحده و متحدانش پیشنویس قطعنامهای علیه حوثیهای یمن را به شورای امنیت ارائه کردند نام ایران به عنوان حامی جنگجویان یمنی در قطعنامه درج شده بود که با دخالت روسیه از متن حذف شد. در عین حال به دفعات زیاد در شورای امنیت سازمان ملل متحد روسیه هم از حق وتو و هم از نفوذ خود به نفع ایران استفاده کرده که در تمام موارد منافع مستقیم و غیرقابل انکاری برای ایران داشته است. نفوذ روسیه در منطقه اوراسیا، برای اقتصاد ایران مفید بوده و توانسته درهای تجاری این منطقه را به روی کشورمان باز کند. در مقابل ایران هم با دعوت از نظامیان چینی و روسی و برگزاری مانورهای مشترک با ایران، چین و روسیه پای نظامیان این کشورها را به آبهای خلیجفارس باز کرده و به دو قدرت آسیایی امکان عرضاندام در منطقه راهبردی تنگه هرمز را داده است. بهویژه آنکه اگر این دعوت از سوی ایران انجام نمیشد بعید به نظر میرسد که قدرتهای اروپایی و ایالاتمتحده مایل به حضور نظامیان چینی و روسی در خلیج فارس باشند.
عمر چنین روابطی تا کجاست؟ بعید به نظر میرسد که تا وقتی ولادیمیر پوتین در مسکو حکمرانی میکند، سیاستهای راهبردی مسکو تغییر جهت دهد. چنین به نظر میرسد که با جهتگیریهای فعلی مناسبات مسکو و غرب به سوی همگرایی یا ذوب شدن یخهای روابط نرود. جنگ در اوکراین هم دستکم تا ماههای آینده ادامه پیدا خواهد کرد و اگر زلنسکی رییسجمهوری اوکراین حاضر شود در ازای واگذاری بخشی از خاک خود، صلح را به منطقه و کشورش بازگرداند آنگاه منازعه فعلی اگرچه فروکش میکند، اما به زخم کهنه تبدیل میشود که هیچگاه التیام پیدا نخواهد کرد.
به این ترتیب شانس زیادی برای همگرایی میان روسیه و غرب، دستکم در چشمانداز پیشرو وجود ندارد که همین امر باعث میشود همکاریهای تهران- مسکو همواره زمینههای زیادی برای تداوم داشته باشد.
🔻روزنامه اعتماد
📍 درک نادرست از مرجعیت
✍️ عباس عبدی
یکی از مسائلی که در سیاست اهمیت ویژهای دارد، مفهوم گروههای مرجع است. این مفهوم از گذشته شکل گرفته و بار معنایی آن همچنان بر دوش کلمات و تحلیلها سنگینی میکند، در حالی که جهان تغییر کرده است و چنین پدیدهای دیگر وجود ندارد یا بسیار ضعیف شده است. در گذشته، رهبران سیاسی در جایگاهی بودند یا قرار میگرفتند که حرف آنان فصلالخطاب بود. رابطه مردم با آنان رابطه رهبر ـ پیرو یا مرید و مرادی بود. فراموش نکنیم که رهبران سیاسی بهطور معمول با اطرافیان و مشاوران خود مشورت میکردند، ولی در نهایت حرف خودشان راهگشا و مُطاع بود. بالاترین سطح اینگونه از رابطه رهبر- پیرو در جریان پیروزی انقلاب میان مردم و رهبری امام دیده شد. این رابطه یک رویه دیگری هم داشت که شاید کمتر مورد توجه قرار میگرفت. درست است که مردم مرید رهبران خود بودند، ولی رهبران نیز رعایت مطالبات و خواستهای مردم را میکردند، حتی اگر به لحاظ شخصی چندان توافقی با آن نداشتند. به عبارت دقیقتر در بسیاری از موارد رهبران تابع پیروان میشدند، چون میدانستند که اگر چنین نکنند، اعتبار و قدرت نفوذ خود را از دست خواهند داد. بنابراین نفوذ مواضع رهبران کاریزماتیک در گذشته، بدون قید و شرط هم نبود. این پدیده از دهه ۹۰ میلادی قرن بیستم، به علل گوناگون و مهمترین آن شکلگیری رسانههای جدید، به مرور تضعیف گردید، و اکنون به اوج خود رسیده است، زیرا شبکههای اجتماعی به گونهای است که چندان اعتبار و زمینهای برای ظهور و بروز چنین رهبرانی باقی نمیگذارد. این شبکهها میان عنصر محبوبیت و نیز دنبالکنندگی (فالوور) با تبعیت فاصله انداخته است.
به عبارت دیگر از افراد و گروهها قدسیتزدایی کرده است. به ویژه آنکه این شبکهها موجب بالا آمدن چهرههایی شده است که خودشان هم داعیه قدسیت ندارند و یک سلبریتی هستند و نه بیشتر.
این موضوع در انتخابات ایران به گونهای رقم خورده که هنوز عدهای گمان میکنند که مراجع سیاسی مردم چون گذشته در رفتارشان اثرگذار هستند. با توجه به تجربه گذشته به ویژه انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و کلید واژه «تکرار میکنم»، این تصور وجود دارد که این گفتههای خاتمی بود که مردم را به پای صندوق رای کشاند تا به فرد مورد نظر رای دادند. واقعیت این است که این اظهارنظر گرچه مهم بود، به ویژه و با توجه به نزدیکی آرا، حتما در نتیجه نهایی بسیار هم تعیین کننده بود. ولی تصور اینکه مردم فقط منتظر شنیدن چنین دستوری بودند تا به پای صندوق بیایند، نادرست است. در واقع این گفتارهای رهبران سیاسی فقط در صورتی شنیده میشود که زمینه مناسب آن ابتدا فراهم شده باشد. رهبران سیاسی در شرایط کنونی حتی قادر نیستند که حواریون خود را با دستورات خود همراه کنند، چه رسد به اینکه بخواهند مردم را بسیج کنند. اگر بخواهم از تمثیل استفاده کنم، مثل خودرویی است که روی سطح شیبدار قرار دارد ولی به علت اصطکاک به سمت پایین حرکت نمیکند، کافی است که یک یا چند نفر آن را هُل دهند و نیروی مقاومت اصطکاک را خنثی کند، از اینجا به بعد خودرو با سرعت شتابدار به سوی پایین حرکت خواهد کرد. در واقع انرژی پتانسیل در این خودرو وجود دارد، فقط باید با یک هُل دادن، مقاومت در برابر بروز آن را خنثی کرد. حالا اگر این خودرو در سطح شیبدار ولی رو به بالا قرار داشته باشد، با هُل دادن میتوان آن را به حرکت در آورد ولی ادامه دادن حرکت نیروی خیلی زیادی میخواهد که امکان تامین آن وجود ندارد، لذا پس از مدتی هُلدهندگان خسته میشوند ولی از آنجا که مقاومت اصطکاک را خنثی کرده و به حرکت در آمده است، به عقب برمیگردد و هُلدهندگان را نیز زیر خواهد کرد.
این اشتباه در انتخابات اخیر از سوی همه جریانها کمابیش دیده میشود. پیشتر در انتخابات ۱۳۹۶، جریان تحریم خیلی فعال شد، ولی توجه نداشت که خودرو در شیب به سوی صندوق قرار داشت و آنان میخواستند آن را به دور شدن از صندوق هُل دهند، لذا نتیجه معکوس گرفتند. در انتخاباتهای بعدی، ماجرا تغییر کرد. اکنون و در ادامه این تغییر، توجه نمیکنند که هیچ مرجع سیاسی مهمی که رابطه خوبی با پیروان داشته باشد، باقی نگذاشتهاند که مردم روی حرف او حساب کنند. حتی اگر هم چنین مرجعیتی باشد، لزوما نمیتواند برخلاف مسیری که در ذهن اغلب مردم است، حرکت کند. دنیای امروز، از اغلب افراد مرجعیتزدایی کرده است. تنها راه موثر برای جلب مشارکت عمومی توجه مستقیم به خواست آنان و امیدوار کردنشان به آینده است. کلید امیدوار کردن مردم نیز دست حکومت است. کار سختی نیست. کافی است به مردم و خواست آنها احترام بگذارید و راه را بر آنان نبندید. بقیه راه را خودشان خواهند رفت.
🔻روزنامه شرق
📍 سر کردن با امر غریب
✍️ احمد غلامی
در شرایطی که جامعه دستخوش تجربیات متفاوتی است، سخن گفتن از مفاهیم انتزاعی که راهنمای برونرفت از وضعیت کنونی نباشد، شاید بیربط و نابجا به نظر برسد. درعینحال، این پرسش مطرح میشود که این ادعا که افراد جامعه درصددند از وضعیت موجود خلاص شوند تا چه میزان صحت و عمومیت دارد. شاید در این میان، خواستِ خلاصی از تنگناهای اقتصادی، عینی و واقعیتر از دیگر مسائلی باشد که جامعه با آن دستبهگریبان است؛ مسائلی مانند فساد، نوع رفتار دولت با مردم و مردم با مردم و دولت با دولتیان که این روزها مبتلابه جامعه ما است. تنگناهای اقتصادی عامل فساد، خشونت و احساس ناامنی است و شاید بتوان گفت آنچه بیش از هر چیز جامعه را مضطرب میسازد، نه تهیدستی و خشونت و فساد بلکه موقعیتهای ناایمن است. در موقعیت ناایمن است که جامعه دچار اضطراب و نگرانی میشود. در این شرایط مردم منتظر هر امر غریبی هستند. «امر غریب» پدیدۀ ناآشنایی است که در حدفاصل بین سوژه و ابژه رخنه میکند. با مثالی سادهتر میشود امر غریب را اینگونه فهمید که دیدن جنازهای در تاریکی شب ترسناک است، اما دیدن جنازهای بیسر در همان موقعیت احساسی فراتر از ترس به وجود میآورد که آن را میتوان بهعنوان امر غریب درک کرد. امر غریب با نگرانی و ناامنی همراه است و هر موقعیت ناامن زمینهساز امر غریب است. امر غریب در برابر زندگی روزمره قرار دارد. به گفتۀ ارنست ینتش، روانپزشک و روانشناس آلمانی، «کسی را در جهان پیدا نمیکنید که در شرایط عادی صبحها از طلوع خورشید غافلگیر شود، به این دلیل که این منظرۀ هرروزه از دوران کودکی بهعنوان رسمی عادی که نیازی به تفسیر ندارد تا حد زیادی در بطن فرایندهای ذهنیِ فرد بیتجربه و زودباور جا خوش کرده است. احساس خاص تردید و سردرگمی اغلب تنها زمانی ظاهر میشود که کسی عامدانه چنین مسئلهای را از طرز تلقی متعارفش خارج کند». پس امر غریب، قدیمی و شناختهشده و آشنا نیست و با امر جدید، بیگانه است. برگردیم به جامعۀ کنونی ما و با مثالی ساده پیش برویم. اگر چرخ ماشین شما در خیابان پنچر شود، بهندرت کسی کمکتان میکند. بخشی از این عدم همکاری به گرفتاریهای روزمره بازمیگردد اما همین دلمشغولیهای روزمره است که بهانه و دستاویزی میشود که آدمها به شما کمک نکنند؛ چراکه دائم شنیدهاند دیگران با همین کمکهای بهظاهر ساده دچار مصائبی شدهاند که هرگز باورش را نمیکردهاند. از اینرو آدمها برای پرهیز از مواجهه با امر غریب تلاش میکنند از کنار یکدیگر بهسرعت بگذرند. این عدم همیاریِ بهظاهر ساده نشان میدهد که مردم در زندگی روزمره منتظر وقوع امر غریباند. فراموش نکنیم در سیاست هم آنان برای جلوگیری از وقوع امر غریب، تن به مشارکت در انتخابات دادهاند. ریاستجمهوری حسن روحانی بیش از هر چیز مدیون وقوع نامنتظرۀ امر غریب بود. ناطقنوری ناخواسته در دوم خرداد ۷۶ نمایندۀ امر غریبی شده بود که گویا با جامعه نسبتی نداشت. بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ و انتخاب سیدمحمد خاتمی و بعد از آن حسن روحانی به دلیل وقوع جنگ اجتنابناپذیر که مردم را تهدید میکرد، امر غریب اثردهی خود را از دست داد و به امری روزمره تبدیل شد. اینک جامعه از رهگذر بیشمار بلایای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دچار اضطراب وقوع امر غریب در همۀ شئونات زندگی روزمره شده است. به معنای دقیقتر جامعه آلودۀ امر غریب است. به گفتۀ ارنست ینتش، «ما در زندگیمان علاقه نداریم که خود را در معرض ضربات عاطفی شدید قرار دهیم، اما در تئاتر یا حین مطالعه مشتاقانه به آنها تن میدهیم: از این راه هیجانات قدرتمندی را تجربه میکنیم که در ما احساس شدیدی را نسبت به زندگی ایجاد میکنند، بیآنکه مجبور باشیم پیامدهای علل این حالات ناخوشایند را اگر برای مثال بنا بود به شکلی متناظر خودشان اتفاق بیفتند بپذیریم». در سیاست نیز گاه ما دست به انتخاب امر غریب میزنیم که شاید رأی به دولتهای نهم و دهم از این منظر قابل بررسی باشد. آنچه بیش از وعدههای سیاسی و اقتصادی احمدینژاد برای مردم جذاب بود، خودش بود که بهعنوان امر غریب آنان را دچار هیجان بدون هزینه میکرد، یا به معنای دقیقتر، انتخاب او امر غریبی بود برای انتقامگرفتن از کسانی که شرایط را برایشان ناامن ساخته بودند. شاید کمتر جامعهای همچون ایران چنین دستخوش امر غریب باشد. جامعهای که در حال سرکردن با امر غریب است، بدیهی است به رمان، سینما و هر مقولۀ ادبی و هنری و فلسفی تمایل نداشته باشد. این اضطراب دائمی از وقوع امر غریب، جامعه را از پا درخواهد آورد. برای ارتقای معنوی و روحی، بیش از هر چیز به آرامش نیاز است. زیستن در وضعیت وقوع نامنتظرۀ امر غریب، نوعی بازگشت به جامعۀ بدوی است، آدمی که هر لحظه در زندگی خصوصی و اجتماعیاش منتظر فاجعه است. کافکا بیش از هر نویسندۀ دیگری توانسته این وضعیت را در «مسخ» نشان بدهد: «یک روز صبح، همین که گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشرهای تمامعیار و عجیب مبدل شده بود... گرهگوار فکر کرد: چه بر سرم آمده؟ معهذا در عالم خواب نبود. اتاقش، درست یک اتاق مردانه بود. گرچه کمی کوچک، ولی کاملا متین و بین چهار دیوار معمولیاش استوار بود».
جامعهای که همواره در انتظار وقوع امر غریب باشد، در موقعیت مسخشدگی به سر میبرد. اگر بخواهیم به پرسش آغازین یادداشت مبنی بر اینکه چقدر آدمهای جامعۀ کنونی درصددند از این وضعیت خلاص شوند، پاسخ بدهیم، نمیتوانیم قاطعانه بگوییم آنان برای خلاصی از این وضعیت توانمند هستند؛ چراکه وضعیت دائمی امر غریب و سر بردن در اضطرابِ مدام، سیستمهای دفاعی جامعه را از کار انداخته است و سوژههای بیتاب از این اضطراب ناگزیر برای خلاصی از این وضعیت به هر گزینهای تن خواهند داد.
* برای نوشتن این یادداشت از کتاب «امر غریب» زیگموند فروید، ترجمۀ مهرداد پارسا، انتشارات شوند، استفاده شده است.
🔻روزنامه همشهری
📍 فسادستیزی مبارزه با اژدهای هفتسر
✍️ علی اخباری
یکی از گلایههای همیشگی مردم نسبت به مسئولان، نداشتن اراده جدی در مبارزه با فساد است؛ چه در ناحیه پیشگیری از وقوع فساد و چه در برخورد با مفسدان اقتصادی.
دولت سیزدهم و مجلس یازدهم با شعار مبارزه با فساد از مردم رأی گرفتند و بررسی کارنامههای آنها در این جهت میتواند محک خوبی برای صدق ایشان باشد.
انتشار فهرست ابربدهکاران
یکی از مطالبات مردم شفاف شدن اطلاعات دریافتکنندگان تسهیلات کلان بانکی است چراکه عدماطلاع افکار عمومی از نام بدهکاران باعث میشود از فشار افکار عمومی در امان باشند. در دولتهای پیشین نیز برخی از روسای جمهور مدعی بودند که لیست ابربدهکاران در جیبشان است و روزی آن را افشا خواهند کرد اما هیچگاه این اتفاق نیفتاد.
دولت سیزدهم برای پاسخگویی به این مطالبه مردم و از بین بردن حاشیه امن ابربدهکاران کلان بانکی، اسامی این افراد را برای نخستینبار منتشر کرد؛ برهمین اساس، نامهای بیش از ۱۲۰۰تسهیلاتگیرنده دارای بدهی غیرجاری با مجموعه مانده بدهی (اصل بدهی) بیش از ۱۰۲همت به اطلاع عموم رسید.
حذف زمینههای سوءاستفاده در دستگاههای صادرکننده مجوز کسبوکار
یکی از مشکلاتی که متقاضیان ایجاد کسبوکارهای جدید از آن گلایه داشتند وجود زمینههای ایجاد فساد در دستگاههای صادرکننده مجوز کسبوکار بود که این بستر فسادزا نیز توسط دولت سیزدهم بهواسطه حذف شروط مبهم و تغییرپذیر برای صدور مجوز و سهولت دریافت مجوزهای کسبوکار و حذف تأثیر سلایق شخصی مأموران دولتی و بخش عمومی در صدور مجوزها از بین رفت.
برخورد بدون اغماض
بعضی مسئولان دولتهای قبلی صریح میگفتند فلان شخص خط قرمز ماست و نباید به او نزدیک شوید. دولت سیزدهم اما در این زمینه با کسی تعارف ندارد و خط قرمزش منافع ملی است. گشت ارشاد مدیران که از وعدههای آقای رئیسی بود تا به امروز ۲۰پرونده قضایی برای مدیران دولتی به قوه قضاییه فرستاده و ۶۰ مدیر را هم برکنار کرده است.
شاخصترین این برخوردها و تشکیل پروندهها در ماجرای چای دبش بود؛ فسادی که در شبکه تخصیص بودجه و واردات چای رقم خورده بود.
شرکت مذکور چای هندی ۱۴دلاری ثبت سفارش کرده است اما چای ایرانی درجه دوی ۲دلاری به مردم داده بود.
علاوه بر آن تمام بازار داخلی با محدود کردن دیگر واردکنندگان دست این شرکت خاص افتاد، بیش از ۷ماه تامین ارز و ثبت سفارشی برای چای از سوی شرکت دیگری انجام نشد و انحصارا در اختیار این شرکت خاص بود. پیامد این پرونده رانتی در بازار چای سبب شد سال گذشته قیمت چای معمولی از ۱۲۰ تا ۲۴۰هزار تومان بالا برود.
دولت سیزدهم بلافاصله با تشخیص فساد، تخصیص ارز به این شرکت را متوقف کرد و پرونده را به قوه قضاییه ارجاع داد و تمامی مدیران مرتبط با این فساد را برکنار کرد.
اقدامات مجلس
۱. قانون حمایت از افشاگران فساد
ظرفیت مردمی برای مبارزه با فساد یکی از جدیترین راهکارهای از بین بردن این اژدهای هفتسر است.
افشاگران فساد که در اصطلاح جهانی و عامیانه به آنها سوتزنان فساد گفته میشود، رسما صاحب قانون حمایتی شدند.
مفاسدی مثل رشوه، اختلاس، تصرف غیرقانونی در اموال دولتی یا عمومی، موضوع این قانون است.
حمایتها در ۳بخش تعریف شده
۱. پاداش تا سقف ۲درصد از فساد افشاشده به سوتزن
۲. حمایت از افشاگران فساد در برابر تهدیدهای مفسدان
۳. ایجاد یک سامانه برای بارگذاری و پیگیری فسادهای افشاشده؛ بدون اینکه هویت افشاگر روشن شود.
۲. حذف ارز ترجیحی
یکی از گلوگاههای ایجاد فساد در سیستم اقتصادی کشور، ۲نرخی بودن ارز بود. ارز ۴۲۰۰ به واردات کالای اساسی تعلق میگرفت، اما در عمل با توجه به پیچیدگیهای فضای اقتصادی کشور، مفاسد متعددی رقم میخورد. پرونده چای دبش یکی از آن نمونههای عینی این سیاست معیوب است.
۳. تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار
در رتبهبندی موانع کسبوکار یا سهولت کسبوکار از ۱۰ شاخص موجود یکی از بدترین شاخصهای ارزیابی اقتصاد ایران مربوط به شروع کسبوکار است.
ایران در دشواری شروع فعالیت اقتصادی، دارای رتبه۱۷۸ در دنیاست.
مراحل پیچیدهای در اخذ مجوزهای کسبوکار دست و پای فعالان اقتصادی را میبندد و انگیزه تولید را از فعالان میگیرد که مبدأ فرایندهای ناسالم و فسادآلود در اقتصاد است. تصویب این طرح موجب کاهش و از بین رفتن امضاهای طلایی و حذف اعمالنظرهای سلیقهای همراه با رانت و رشوه شد.
جمعبندی
امروز کشور ما تشنه فعالیت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایهگذاری مطمئن است و اینهمه به فضایی نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جوینده کار و همه قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حکومتی و امانت و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن شوند و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از امکانات حکومتی قطع نشود و اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولیدکننده و اشتغالطلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راههای نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد. این بخشی از فرمان ۸مادهای رهبر انقلاب در ۲۰سال پیش است.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست