🔻روزنامه تعادل
📍 ۹ دستاورد از یک حمله
✍️ جعفر قنادباشی
معتقدم بسیاری از ابهامات در منطقه که سالها در خصوص آنها تبلیغات و پروپاگاندا شده بود، پس از حمله ۱۴آوریل ایران از میان رفت و فضای شفافتری به نفع ایران ایجاد شده است.اما اگر قرار باشد دستاوردهای ایران از این حمله را دستهبندی کنیم، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- برخی طرفهای منطقهای و فرامنطقهای همواره در خصوص توانایی نظامی و موشکی ایران تردید ایجاد میکردند، اما امروز مشخص شده ظرفیتهای نظامی و تسلیحاتی ایران بسیار بالاست. دامنه وسیعی از تواناییهای موشکی شامل موشکهای کروز و بالستیک در این عملیات به کار گرفته شد تا مشخص شود، ایران از منظر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ظرفیتهای بسیاری برای دفاع از خود و مردمش تحت اختیار دارد.
۲- دستگاههای تبلیغاتی غربی و صهیونیستی، سالهای سال اعلام میکردند ایران هرگز خود به صحنه نمیآید و تنها گروههای فلسطینی، لبنانی، یمنی، عراقی و سوری را به ورطه خطر میافکند. این ادعا هم رنگ باخت و ثابت شد ایران هر زمان که نیاز باشد در وقت مناسب با تمام قوا وارد میدان تنازعات میشود. البته پیش از این هم شهدای بسیاری از ایران برای تامین امنیت عراق و سوریه و...فدا شده بود. امروز اما به صورت عینیتر نشان داده شد که ایران آماده برخورد با دشمنان است.
۳- ابهام دیگری که مطرح میشد این بود که ایران در توانایی دفاعیاش، متکی به کشورهای خارجی مانند روسیه و چین و...است. در حالی که پس از این حمله مشخص شد، ایران بدون تکیه بر سایر کشورها، موشکها و تسلیحات تولید داخلی خودش را استفاده میکند. موضوع مهمتر قابلیت پرتاب موشکهای کروز و بالستیک از این فاصله دور است.
۴- طبیعی است که این توانایی ایران باعث عصبانیت و ناراحتی کشورهای غربی شود، آنها سالانه صدها میلیاردها دلار تجهیزات نظامی به کشورهای عربی میفروشند، وقتی ایران به راحتی توانست این سامانههای دفاعی را بشکند، طبیعی است که چشمانداز فروش سلاحهای غربی به کشورهای منطقه با مشکلاتی همراه خواهد شد. امریکا بیشترین سلاحهای ضد موشکیاش را در اختیار اسراییل قرار داده بود. ایران این گنبد آهنین را شکست و به اهداف مورد نظرش شلیک کرد. نباید فراموش کرد، بالاترین درآمدهای تسلیحاتی جهان به امریکا، فرانسه، انگلیس و...تعلق دارد، این ظرفیت مالی با حمله ایران خدشهدار شد.
۵- دستاورد بعدی حمله، این بود که مشخص شد ایران برای هرگونه نبرد احتمالی در آینده، الزاما نیازی به هواپیما، تانک و سایر تسلیحات انحصاری غربی ندارد. ایران در طول ۴۵ سال پس از پیروزی انقلاب نه تانکی از امریکا و انگلیس و...خریداری کرده و نه دلاری برای هواپیماها و جنگندههای امریکایی هزینه کرده است. اما به راحتی با پرندههای تولید داخل توانست، نبردی در این سطح را راهبری کند و اهدافش را نیز محقق کند. برخی تحلیلگران تصور میکردند برای بازدارندگی نظامی حتما باید جنگنده بمبافکنهای امریکایی را به کار گرفت، این ضرورت هم از دستور کار خارج شد.
۶- دستاوردهای پهپادی ایران، دستاورد مهم بعدی در این عملیات بود. برخی کشورهای غربی طی ماههای اخیر و زمانی که مطرح میشد ایران در جریان نبرد روسیه با اوکراین، پهپاد به روسیه صادر کرده، در توانایی پهپادی ایران، تردید وارد ساخته و در این موضوع تشکیک میکردند. با این عملیات اما ایران ثابت کرد که هر چند پهپادی به روسیه نداده، اما به اندازهای ظرفیت دارد که بتواند بزرگترین حمله پهپادی تاریخ را اجرایی کند.
۷- برخی کشورهای منطقهای ادعا میکردند، ایران در سطح منطقه فاقد محبوبیت است. این عملیات نشان داد، ایران بالاترین سطح محبوبیت را داراست. این عملیات هم سطح محبوبیت ایران را در منطقه و جهان به شدت بالا برد. نظرسنجیهای مستند از کشورهای منطقه نشان میدهد بهرغم همه تبلیغات منفی علیه ایران در کشورهایی چون عراق، فلسطین، عمان، مصر، سوریه، لیبی حتی اردن و عربستان و...بالاترین سطح محبوبیت متعلق به ایران است. مردم منطقه و افکار عمومی بینالمللی، ایران را به خاطر مقابله با تجاوزات اسراییل، تحسین میکنند و به حاکمان و دولتهای خود نقدهای جدی را به دلیل حمایت از اسراییل وارد میسازند.
۸- یکی از سناریوهای مهم اسراییل، طی سالهای اخیر و از زمان ظهور داعش این بود که بهزعم خود، بازوهای نیابتی ایران در منطقه را قطع کرده تا نوبت به ایران برسد. اسراییلیها و غربیها معتقد بودند این بازوهای منطقهای ایران هستند که برای کشورمان ارزش افزوده اعتباری در منطقه ایجاد می کنند و اگر حشدالشعبی، حماس، حزبالله، انصارالله و... تضعیف شوند، شکست ایران کار سختی نخواهد بود. مبتنی بر این ایده کلی تصور میشد، مردم ایران رفاهزده شدهاند و دیگر حاضر نیستند پشت سیستم سیاسی بایستند. نبرد اخیر این تصورات را هم از میان برد، مشخص شد ایرانیها در زمان مواجهه با دشمن خارجی، بهرغم همه مشکلات داخلی، متحد شده و از تمامیت ارضیشان دفاع میکنند. ضمن اینکه مشخص شد، ایران آماده است تا از متحدان منطقهای خود نیز دفاع کرده و دشمنان را عقب براند.جالب اینجاست این عملیات از همه شهرهای ایران برنامهریزی شد و همه مناطق کشور در این رویارویی مهم مشارکت داشتند.
۹- موضوع مهمتر رویکرد مسوولانه ایران در این عملیات بود. ایران هیچ مرکز مردمی و رفاهی اسراییل را منهدم نکرد، بیمارستانها، مراکز آموزشی، ادارات، مراکز خدماتی و...اسراییل مورد حمله ایران قرار نگرفتند، بلکه مراکز خاص نظامی و جاسوسی بود که هدف قرار گرفتند.
مجموعه این گزارهها نشان میدهد مجموعهای از دستاوردهای متنوع بر اثر این حمله شکل گرفتهاند که میتوان آنها را در قالب ارزش افزوده این عملیات مهم و تاریخی دستهبندی کرد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ضرورت شناسایی بازار
✍️ مسعود حقیقتطلب
اخیرا مقامات دولتی عنوان کردهاند که بازار آزاد ارز را به رسمیت نمیشناسند. قاعدتا منظور گویندگان این است که عرضه، تقاضا و نرخ ارز بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسند و هر نوع استناد و کاربست این سه واژه در ارزیابی سیاستهای ارزی رسمی کشور نیز مورد قبول نیست.
برای نمونه، اگر کسی بخواهد اثرات سیاست تثبیت نرخ ارز را ارزیابی کند و نتایج آن را در اختیار مقامات قرار دهد، نباید به شاخص (شکاف نرخ ارز بازار آزاد و بازار رسمی) استناد کند؛ چون اساسا شاخص مزبور وجاهت ندارد.
به علاوه، اگر میخواهید دلایل کاهش انگیزه صادرکنندگان غیرنفتی به صادرات، افزایش میزان فساد واردکنندگان و غیره را تحلیل کنید، به دنبال استفاده از واژه نرخ ارز بازار آزاد نباشید وگرنه تحلیل شما توسط سیاستگذار مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. البته طبیعی است که گاهی سیاستگذاران تمایل دارند وقتی با مسالهای دشوار و پیچیده روبهرو میشوند، ترجیح دهند اصل مساله را با اما و اگر ببینند؛ اما تبعات این اقدام گاهی میتواند رفاه کل جامعه را کاهش دهد. نادیدهانگاری بازار آزاد ارز یکی از همین مسائل است.
در این یادداشت تلاش میکنم جنبههایی از تبعات اجتماعی این نوع نگرش به بازار آزاد ارز را تبیین کنم. البته، شاید این بحثها برای مخاطبان مباحثی ساده و سطحی باشد، اما از تکرار برخی مباحث گریزی نیست. بیفزایم که این نوشتار به دنبال ارائه هیچ نوع توصیه سیاستی در حوزه مباحث ارزی نیست و صرفا به دنبال واکاوی صورتمساله است. مستحضرید تقاضای بازار آزاد ارز شامل تقاضای ارز برای قاچاق کالا و ارز (واردات کالاهای ممنوعه به کشور و خروج سرمایه از کشور) و همچنین تقاضای سفتهبازی برای حفظ قدرت خرید است. عرضه ارز در این بازار نیز از محل کمگویی صادرات و بیشگویی واردات و همچنین مداخلات ارزی بانک مرکزی انجام میگیرد. آشکار است که تمام محلهای تامین ارز بازار آزاد از بازار رسمی منشعب شده است.
به این معنا که ارزهای کشور به دو بخش تقسیم میشود که یک بخش آن در بازار آزاد به فروش میرسد. بهطور طبیعی، وقتی بنیانهای اقتصادی کشور ضعیف باشد (ناشی از تداوم نرخهای بالای تورم، رشد اقتصادی غیرنفتی اندک...) یا کشور با یک شوک سیاسی منفی مواجه شود، سهم بازار آزاد از ارزهای کشور افزایش خواهد یافت. بهویژه آنکه فروش ارز در بازار آزاد بتواند با قیمتی به مراتب بالاتر از بازار رسمی انجام شود.
حال سوال این است که اگر میزان عدم تعهدات صادرکنندگان و واردکنندگان بیشتر باشد، چه دلیلی برای آن قابل تصور است؟ مشکل از کمبود مقررات، ابلاغیهها و بخشنامههای ارزی است یا مکانیزم نرخگذاری درست کار نمیکند؟
بهعلاوه، اگر میزان صادرات غیرنفتی در سال۱۴۰۲ نسبت به سال۱۴۰۱ کاهش یافته و تعداد مفسدههای کشفشده در حوزه واردات روند فزاینده دارد، آیا میتوان صرفا با تهدید صادرکنندگان و دراز کردن چند واردکننده فاسد، مشکل را حل کرد یا اینکه لازم است به همان شاخصهایی رجوع کرد که سیاستگذار آنها را فاقد وجاهت میداند؟ پیش از این بارها فشار بر صادرکنندگان در دورههای مختلف آزمون شده اما هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسیده است. راهکار توجه سیاستگذار به فاصله قیمتی ارز رسمی تا آزاد است و با کاهش آن، حجم تبادلات رسمی خود را افزایش دهد.
از سوی دیگر مطرح میشود که چون ۶۰میلیارد دلار به نرخ رسمی در سال۱۴۰۲ برای واردات پرداخت شده، قیمت کالاها نیز باید بر همین مبنا به دست مردم برسد و ارتباطی بین قیمتگذاری کالاها با نرخ بازار آزاد وجود ندارد. برای این گزاره باید گزارشی جامع از نرخ تورم ریز اقلام سبد مصرفکننده از سال ۱۳۹۷ به بعد (که یکبار تجربه تثبیت نرخ در سطح ۴۲۰۰تومان و بار دیگر در سطح ۲۸هزار و ۵۰۰تومان را داشتهایم) منتشر شود تا مشخص شود اقلام مشمول این ارزها بر مبنای نرخ بازار رسمی قیمتگذاری شدهاند یا نرخ بازار آزاد. واقعیت آن است که زنجیره توزیع اقلام وارداتی بسیار پیچیده و مویرگی است و بسیار دشوار است که بتوان بر نحوه قیمتگذاری همه اقلام مشمول ارز ترجیحی نظارت کامل و دقیق اعمال کرد.
به هر حال اگر گزارش مزبور نشان دهد که تامین ارز ترجیحی موفقیت چندانی در کنترل تورم اقلام مشمول نداشته، آنگاه ممکن است درباره توجه به بازار آزاد ارز، تجدیدنظری شود. در نهایت آنکه، انتخاب مکانیزم کشف قیمت در بازار رسمی ارز و همچنین انتخاب ابزارهای سیاستگذاری ارزی همگی معلول نوع نگاه ما به بازار آزاد است. چشم بستن بر بازار آزاد، درک ما از واقعیات را محدود میکند و انتخاب استراتژیهای ارزی اشتباه و پرهزینه را افزایش میدهد.
🔻روزنامه کیهان
📍 پایان صبر استراتژیک ایران!
✍️ دکتر محمدحسین محترم
عملیات پشیمانکننده «وعده صادق» را باید مصداقی از این فرمایش خداوند دانست که فرمود«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ، أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ، وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ...- مگر ندیدى پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد و نیرنگشان را بر باد داد و بر سر آنها دسته دسته پرندگانی از ابابیل فرستاد؟...». شب یکشنبه به گفته نیویورکتایمز و مقامات اسرائیلی با شلیک ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین ایران بهسمت اسرائیل وحشتناکترین شب صهیونیستها و آرامترین شب مردم غزه و البته شادترین شب مردم منطقه و بخصوص ملت ایران بود. اولین نقطهای که موشکهای ایرانی مورد حمله قرار دادند، مهمترین پایگاه هوائی اسرائیل یعنی پایگاه نقب، همان پایگاه نظامی بود که هواپیماهای جنگی اسرائیل از آنجا برخاستند و به کنسولگری جمهوری اسلامی حمله و سردار زاهدی و یارانش را به شهادت رسانده بودند. لذا شاید بتوان این شب را «لیلهًْالله» و «لیلهًْالقدر بازدارندگی مقاومت» نامید. اما برای تحلیل ابعاد و پیامدها و دستاوردهای پاسخ پشیمانکننده ایران شاید هنوز زود باشد، ولی در این خصوص چند نکته مهم:
۱- ایران با صبر استراتژیک خود بیش از شش ماه در مقابل حملات گستاخانه اسرائیل به مستشاران و نیروهای خود، خویشتنداری نشان داد و نشان داد سیاست اصلی جمهوری اسلامی عدم گسترش جنگ و تنش در منطقه است. اما از یکسو وقتی سازمانهای بینالمللی و بخصوص سازمان بیخاصیت ملل متحد نتوانست ذیل بند هفت به جنایت اسرائیل پاسخ دهد و این رژیم یاغی را مهار کند و از سوی دیگر وقتی صبر استراتژیک ایران تنشها را کمتر نکرد و اسرائیل به چراغ سبز آمریکا از این سیاست ایران سوءاستفاده و از خطوط قرمز جمهوری اسلامی عبور کرد و نشان داد همچنان خواستار تنش بیشتر است، ایران مجبور شد برای جلوگیری از تنشزایی بیشتر رژیم صهیونیستی، اسرائیل را تنبیه کند. لذا در حقیقت پاسخ ایران یک پاسخ ثباتزا برای مهار اسرائیل و در جهت ثبات منطقه است و نشان داد که صبر استراتژیک و آستانه تحمل ایران تمام شد و دیگر تماشاگر نیست.
۲- پاسخ پشیمانکننده ایران چک سفید امضای آمریکا به اسرائیل برای انجام هرگونه جنایتی در منطقه را باطل کرد و آمریکا دانست که سگ هار او از حالا به بعد «لات کوچه خلوت» نیست! لذا به اذعان تمام رسانههای جهان این «بزرگتر از پیشبینیها» و بزرگترین حمله پهپادی و موشکی تاریخِ دنیا بود که به گفته رسانههای اسرائیلی«ایران قواعد بازی و چهره جنگ را کاملا تغییر و اسرائیل را به سمت یک رویداد اساسی برگشتناپذیر حرکت داد». عملیات وعده صادق نشان داد اسرائیل و آمریکا دچار «سندرم گیجکننده بحران در بحران»، و بحران عمیق اسرائیل با بحران شخصی سیاستمداران حاکم بر اسرائیل همزمان شده است. اسرائیل تلاش دارد از هر بحرانی با بحران جدیدی خارج شود، اما از هر بحرانی که بخواهد خارج شود دچار بحران بزرگتری میشود و بحرانهای جدید پیامدها و مشکلات بیشتری برای اسرائیل و آمریکا ایجاد میکند و سندروم بحران آنها چند لایه میشود.
۳- اهمیت این پاسخ پشیمانکننده بدون توجه به پیامدها و تبعات آن است. به این معنی که بعد از اینکه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پیشرفتهترین پهپاد آمریکا در خلیجفارس را به علت تجاوز به حریم هوائی ایران ساقط کرد و سپس پایگاه نظامی عینالاسد را به عنوان یک هدف مهم آمریکایی در پاسخ به شهادت شهید سلیمانی زدند، این سومین عملیات مستقیم اقتدارآفرین ایران در دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود و اولین حمله مستقیم به رژیم صهیونیستی بعد از سال ۱۹۶۷بود و نشان داد در این دفاع هیچگونه اغماضی نمیکند و کوتاه نخواهد آمد و وعده ایران یک شوخی و رجزخوانی توخالی نیست. اما آنچه اهمیت آن را بیشتر میکند حمله مستقیم از خاک ایران به عمق خاک رژیم صهیونیستی بود. لذا جمهوری اسلامی نشان داد صادقالوعد است و این یعنی مسئولیتپذیری جمهوری اسلامی در دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و امنیت مردم است.
۴- پاسخ جمهوری اسلامی اوج وقاحت آمریکا و انگلیس و فرانسه را به نمایش گذاشت. این کشورها در نفاقی آشکار حمله به کنسولگری ایران را که برخلاف تمام قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی است، محکوم نکردند، اما پاسخ ایران در دفاع از خاک خود را محکوم و خبیثانه ایران را به تنشزایی متهم کردند و مفتضحانه بعد از به خاک و خون کشیدن غزه و کشتن بیش از ۳۲ هزار مردم بیدفاع ادعا کردند هیچ کس خواستار دیدن ریختن خونهای بیشتر نیست! لذا این کشورها اگر خواستار تنشزدایی هستند باید خود آنها اسرائیل را مهار کنند و اگر نکنند ایران این رژیم جعلی را مهار خواهد کرد و اگر آنها بخواهند در دفاع از این سگ هار خود وارد میدان شوند، حتما خود انها هم تنبیه خواهند شد.
۵- پاسخ ایران چند مرحلهای و ترکیبی و از چند جبهه بود. مرحله اول عملیات روانی انتظار و ترس بود که بر اسرائیل و آمریکا تحمیل شد که خود پیامدها و دستاوردهایی داشت و نیاز به تحلیل در مجالی دیگر است و همین بس که خود صهیونیستها اذعان کردند «اینکه کل اسرائیل در وحشت چندین روزه بود، این یک پیروزی برای ایران است». مرحله دوم هک شدن رادارها و سیستم برق رژیم صهیونیستی. مرحله سوم حرکت پهپادهای انتحاری به سمت اسرائیل از سوی ایران برای مشغول و مختل کردن پدافند هوائی اسرائیل. مرحله چهارم شلیک موشکهای کروز و بالستیک به اهداف اصلی. مرحله پنجم هماهنگی با گروههای مقاومت و تشدید حملات حزبالله و انصارالله یمن و گروههای مقاومت عراقی به اهداف داخل اسرائیل. مرحله ششم ارسال پیام به آمریکا و کشورهای منطقه و بلکه به کل جهان که هرگونه کمک به اسرائیل عواقب پشیمانکننده برای آنها حتی بستن تنگه هرمز را میتواند به دنبال داشته باشد مرحله هفتم هشدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه اگر اسرائیل حماقت خود را تکرار کند، قدم بعدی شدیدتر خواهد بود. مرحله هشتم آمادگی برای بعد از حملات پشیمانکننده است که به گفته فرمانده کل سپاه «از این به بعد رژیم صهیونیستی در هر نقطهای به منافع، داراییها، شخصیتها و شهروندان ما تعرض کند، از مبدا ایران او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد».
۶- فرمانده هوافضای سپاه ایران قبلا گفته بود«ما هستهای نداریم ولی کلاهکهای موشکهای ما به اندازهای هست که اسرائیل را چند بار شخم بزند»! لذا اهمیت عملیات وعده صادق اولا در حجم زیادِ بلند شدن پهپادهای ایرانی و هماهنگی آنها با موشکهای شلیک شده و ثانیا در اصابت دقیق پهپادها و موشکهای شلیک شده به اهداف از قبل تعیین شده بود. با وجودی که حدود سه ساعت طول کشید تا پهپادهای ایران به عمق سرزمینهای اشغالی برسند، اسرائیل و گنبد آهنین ادعائی این رژیم و سامانه پاتریوت آمریکا و ادعای بایدن در رهگیری موشکهای شلیک شده ایران به سمت اسرائیل، نتوانستند آنها را رهگیری و ساقط کنند. ثالثا عملیات تاریخی ایران رکوردهای ماندگاری در دستگاه محاسباتی دشمنان ثبت کرد از جمله بزرگ ترین،پرحجم ترین، بلندترین برد جغرافیایی و طولانیترین حمله پهپادی و موشکی جهان که برای اولین بار از موشکهای با کلاهکهای بارشی استفاده شد.رابعا برای اولین بار مفهوم هشدار جمهوری اسلامی همگانی فهمیده شد، و هیچ کدام از متحدان رژیم صهیونیستی بخصوص کشورهایی که ادعای عادیسازی روابط با آنها را در سر میپروراند. خامسا حتی خود آمریکاییها به عنوان حامی اصلی اسرائیل هم نتوانستند به کمکش بیایند و آشکار شدن این ناتوانی به رغم التماسهای رژیم صهیونیستی، در پی برقراری معادله وحشتی بود که از سوی محور مقاومت در منطقه ایجاد شده است. البته تلاشهای سیاسی- دیپلماتیک فشرده و رسانهای گسترده و همچنین تهدیدات امنیتی آمریکا برای منصرف کردن ایران از تصمیم خود نیز هیچ دستاوردی برای آنها نداشت و با شکست سنگینی هم در حوزه نظامی و امنیتی و هم در حوزه دیپلماتیک و سیاسی مواجه شدند و در مقابل اراده و قدرت مقاومت هنگ کردند. اعتراف سخت و تلخ روزنامه هاآرتص اهمیت عملیات مقتدرانه وعده صادق را بیشتر آشکار نمود که اذعان کرد«ما جنگ را باختهایم، اما به علت دشواری پذیرش و ناخوشایندی آن باید به خودمان دروغ بگوییم!». لذا از امروز باید منتظر دور جدید دروغهای بزرگ و فضاسازیهای سیاسی-رسانهای امپراطوری رسانهای شکست خورده اسرائیل و آمریکا باشیم.
۷- رهبر انقلاب قبل از این تاکید کرده بودند؛ «در این چند ماه جبهۀ مقاومت از وضع واقعی خود رونمایی کرد، نه آمریکاییها، نه غربیها و نه کشورهای منطقه قدرت مقاومت را نمیدانستند، اما حالا فهمیدند»!. این «وضع واقعی مقاومت» در حقیقت همان «قدرت کوبنده»ای است که با عملیات وعده صادق تضمین شد و قرآن میفرماید چه دانی که چیست؟: «مَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَه»!، و این قدرت کوبنده سه ویژگی مهم دارد «صدای بلند» و «ایجاد وحشت و ترس» و «رسوایی و شکست دشمنان». لذا بعداز طوفان الاقصی پاسخ پشیمانکننده وعده صادق صدای بلندی بود که وحشت و ترس را به جان صهیونیستها انداخت و شکست و رسوایی دشمنان را در ابعاد مختلف رقم زد و آن را عیان کرد! حالی که قدرت مقاومت را فهمیدند، استراتژیستهای مشهور سیا و رؤسای موساد و ارتش آمریکا و رسانههای آمریکایی- اسرائیلی اذعان میکنند که با «رهبری راهبردی و هوشمندانه ایران، آمریکا به این نتیجه قطعی رسیده که هیچ چشمانداز روشنی برای اسرائیل وجود ندارد»!
🔻روزنامه اطلاعات
📍 ما و فرزندانمان
✍️ دکتر محمدعلی فیاضبخش
در روزگار جوانی ما و خردسالی و کودکی فرزندانمان در موشکباران شهرها از سوی رژیم بعثی، آنچه شرایط را بر ما و فرزندانمان پذیرفتنی و بلکه مقاومتی میکرد، حسی وطندوستانه در بستر اعتقادی دینی بود که هجوم یک ارتش بیگانه را بههیچروی برنمیتافت، بلکه غیرت مقاومت و حمایت از رزمندگان را در ما دوچندان میکرد. فرزندانمان پذیرفته بودند، که در دوراهی غرور ملی و آرمانهای دینی از یکسو و تحقیر و وادادگی از دگرسو هستیم؛ زین روی همراه ما، ترسها و وحشتهای بمبها و موشکها را ـ گرچه مخفی نمیکردند- در همان غرور کودکانه درمیپیچیدند و همصدا با بزرگترهاشان همراهی و صبوری میورزیدند.
بازتولید همان حسّ غرور وطندوستی و یکپارچگی سرزمینی و همبستگی ملی، امروز در جلوهای دیگر، میتواند استرسهای فرزندانمان را بکاهد؛ هرچند همیشه امیدوار بودهایم که احساس غرور ملی و تعلقِ سرزمینی خارج از سایه جنگ باشد. به ویژه والدین، خود نیز تا جایی که ممکن است، باید روزنههای استرسزا را مسدود کنند و لااقل در حجم مکالمات و گفتگوهای روزمره، کودکان را از فضای کودکانه خود دور نکنند و سهم هر موضوعی را در زندگی خانوادگی در جای خود بنشانند و پیشاپیش به استقبال اتفاقاتِ نیفتاده و اما و اگرهای پیشاواقعه، نروند.
در عینحال نمیتوان بر این واقعیت چشم پوشید و با تعارف از کنار آن گذشت که توحّش بیلگام رژیم غاصبِ قصّاب، همراه با کفزدنهای نظامی و دیپلماتیک پدران نامشروعش، خدشهای بر آرامش زندگی مردمان، به خصوص کودکان ما نیندازد؛ اما میتوان فضای خانهها و مدارس را با نشاطی که جبرانکننده استرسهای لامحاله و ناخودآگاه باشد، پر کرد و در عینحال از تاریخ پرفراز و نشیب مقاومتی غرورآفرین در دهه ۶۰ بر فرزندان روایت کرد و….در عین حال از بزرگترهای تصمیمساز و تصمیمگیر خواست که همچنان و بلکه بیش از پیش، هم مصالح ملک و ملت را جلوی چشم داشتهباشند و هم امنیت ملی و بینالمللی این مردمان خوب را از پیشِ دیده واننهند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 ضرورت بازسازی امید
✍️ مجید سلیمیبروجنی
حال و احوال اقتصاد روزبهروز نگرانکنندهتر از روزها و ماههای گذشته میشود. به جرات میتوان گفت کمتر کسی فکر میکرد که در همین ابتدای فروردینماه شاهد افزایش غیرمنتظره قیمتها در دلار و سکه و مایحتاج روزمره زندگی مردم باشیم. این در حالی است که طی این مدت رییسدولت و مردان اقتصادیاش تنها نظارهگر ماجرا بودهاند و احیانا اگر پاسخی هم دادهاند، بیشتر
به عصبانی کردن مردم منجر شده است.
هنوز فروردین به پایان نرسیده که مردم خبرهای وحشتناکی را شنیدند؛ تورم و بیارزشتر شدن پول ملی، زورگیری و تیراندازی در بزرگراه صدر و آن هم در روز روشن، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و به شهادت رسیدن چند نفر از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ نظامی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی در خاک آن کشور و احتمال وقوع جنگی میان دوکشور. سال۱۴۰۲ در حالی به پایان رسید که خاطرات تلخی از خود برای ایرانیان بهجا گذاشت؛ سالی که فشار همهجانبه اقتصادی به اوج رسید و مردم سفره خود را کوچکتر از همیشه دیدند و کسبوکارها با ترس و ناامیدی، کمرونقتر از همیشه بودند. در همه جای دنیا در چنین وضعیت اقتصادی، منتقدان و حتی مردم به نقد عملکرد دولتها میپردازند و اغلب اوقات نقدها تندوتیز است چون که پای کاهش رفاه و فقر بیشتر مردم در میان است. متاسفانه در کشورمان میبینیم که دولتمردان در پاسخ به این انتقادات، همه کاستیها را به دولت قبل نسبت میدهند و در دفاع از عملکرد ضعیف خود، منتقدان را «همکار دشمن» میخوانند که هدفشان القای ناامیدی به بطن جامعه است. رییسدولت سیزدهم نیز بارها اصرار داشته که هدف منتقدان ناامید کردن مردم از آینده پرفروغ و روشن کشور است اما واقعیت این است که صحبت کردن از امید به آینده در شرایط موجود برای اکثریت مردم قابل فهم و پذیرش نیست. متاسفانه وضعیت اقتصادی و سفره مردم چنان شده که سختی و فشار بر دوش خانوارها دوصدچندان است؛ وضعیت آموزش و بهداشت هر روز بدتر میشود. چشمانداز پیشرو چنان تاریک شده که ترجیح بسیاری از مشاغل بر مهاجرت از این دیار بوده و بسیاری از سرمایههای انسانی، در قالب تخصصهای گوناگون رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند. ضعف انگیزه چنان شده که بهرهوریها اندک است. سلانهسلانه در تقلا برای ماندن، برای کار کردن و برای موثر بودن عمر میگذرانی، حتی اگر روز و احوال چندان خوشایند هم نباشد. زمانه مانع از شکلگیری برآیندی مثبت از اوضاع است. طی چند سال اخیر صحبت از «فروپاشی اجتماعی» و از دست رفتن «سرمایه اجتماعی» زیاد شده است. در دو سال اخیر اتفاقات زیادی در جامعه ایرانی مخصوصا برای بانوان افتاده است. چیزهای زیادی زیرپوست جامعه و کشورمان تغییر کرده که هرچقدر هم دولتمردان بخواهند آن را کتمان کنند اما باز هم قابل چشمپوشی نیستند. متاسفانه عملکرد نهادهای مسوول و دولت به دوقطبی شدن شدید جامعه تبدل شده است. جامعه دوپاره به این راحتیها اداره نخواهد شد. جامعهای که منافع یک گروه در متضرر شدن دیگری است، جامعهای ناپایدار است، مدیریت آن بسیار دشوار بوده و در بلندمدت بحرانآفرین خواهد بود.
اقتصاددانان در طول سالهای گذشته همواره از امید و اعتماد جامعه به عنوان موتور محرک اقتصاد یاد کردهاند. به عقیده آنها رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عمومی عواقب زیانباری برای اقتصاد دارد اما موضوع این است که یأس و ناامیدی جامعه محصول بیاعتنایی تصمیمگیران و سیاستگذاران به ابرچالشهای سیاسی و اقتصادی و سیاستگذاریهای غلط است و نه حاصل شیطنت رسانهها. امید به معنی باور داشتن به نتیجه مثبت اتفاقها با شرایط موجود است. امید با بهبودی پیوند مستقیم دارد و زمانی میتوان در موردش بحث کرد که احتمال بهبود وجود داشته باشد. در کشور ما سیاستمداران از طریق بیثبات کردن اقتصاد، تشدید نااطمینانی، اعمال سیاستهای نادرست و دادن رانتهای اقتصادی به گروههای حامی خود، نابرابری را تشدید و جامعه را ناامید میکنند اما از منتقدان میخواهند که سکوت کنند و به ناامیدی دامن نزنند. به اعتقاد کارشناسان، هر فسادی که اتفاق میافتد، شرایط ذهنی جامعه را بدتر میکند و اعتماد را بیشتر از بین میبرد. واقعیت این است که برای گذار از این دوره خطرناک اقتصاد، ایران برای از خروج از رکود باید بتواند به هر طریق ممکن انگیزه سرمایهگذاری ایجاد و آن را تشویق کند. بخشخصوصی در حال حاضر انگیزه و علاقهای برای سرمایهگذاری ندارد و بسیار محتاط شده است. در مجموع میتوان گفت هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازساری امید و بازگرداندن اعتماد به بطن جامعه اهمیت ندارد. آنچه در حال حاضر اثر تعیینکننده در همه زمینهها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است که متاسفانه سیاستمداران از آن غافل ماندهاند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 طعم قدرتنمایی ایران را با رویارویی در برابر زنان تلخ نکنیم
✍️ زهرا نژادبهرام
پس از قدرتنمایی سیاسی و نظامی کشور در برابر اسراییل که با حمله به بخش کنسولی سفارت ایران صورت گرفت، اجرای مانور یا طرح نور موجب نگرانی جدی شده است و به نظر میرسد مسالهای که امری فرهنگی و اعتقادی است به جرم و مجرمیت مبدل شده است. طرحی که از ۲۶ فروردین جاری، به صورت خودخوانده از سوی نیروی انتظامی بدون ظرفیتهای حقوقی و قانونی به اجرا در آمده است، در شرایط کنونی کشور مناسب نیست. اجرای این طرح برای خانوادهها و خواهران و دختران و زنان کشور نوعی اضطراب و نگرانی را ایجاد کرده که یقینا مسائل تازهای را به همراه خواهد داشت. به اعتبار برخی خبرهای منتشرشده ۵۰۰ زن در روز اول اجرای این طرح دستگیر شدهاند و به بسیاری از زنان تذکرهای تند یا نرم داده شده که نوعی فشار روانی بر جامعه تحمیل کرده است. این مهم در کنار دیگر دغدغههای جامعه نظیر مشکلات اقتصادی و صفبندی برخی کشورها در برابر ایران به همراه مسائل متعدد دیگر دامنه نگرانیها را بیشتر ساخته است. خبرهای رسیده موید تنش و درگیری در جامعه به خصوص در شهر تهران است که به صلاح مردم و کشور نیست. فراموش نکنیم که کشور در شرایطی است که نیازمند همگرایی و همراهی و چشیدن طعم اقتدار نظامی و سیاسی خود در برابر دشمنان است و مواجه شدن با این اقدام مسائل خاصی را به همراه داشته که چالشبرانگیز است. زنان و دختران این سرزمین نیمی از جمعیت کشور هستند که برای همه نوع فداکاری و جانفشانی اگر جلوتر از برادران و همسران و پدران خود نبودهاند هماندازه آنها برای این سرزمین تلاش کرده و میکنند. این نوع رفتارها در شأن زنان ایرانی نیست که پلیس با فشار انتظامی سعی در تغییر رفتار برخی از آنها داشته باشد. حفظ حرمت و احترام زنان این سرزمین یعنی احترام به وطن و شهروندان این کشور است، پس با رویکردهای انتظامی سعی در دور شدن از این نگاه، نباشیم. تجربه بشری اثبات کرده که هیچ امر فرهنگی با رویکرد انتظامی قادر نیست نهادینه شود. تعجب بر این است که پس از ۴۰ سال تلاش انتظامی چگونه است که دوباره با همین نگاه سعی در جاری ساختن امر فرهنگی داریم. . حجاب امری فرهنگی است که باید با امور تشویقی و ترغیبی روبهرو شد نه آنکه با نگاه جرمانگارانه و انتظامی سعی در جاری و ساری کردن آن داشته باشیم. . بازگشت ونهای بدون نام گشت ارشاد به خیابانها و موتورسواران و نیروهای انتظامی برای تذکر و دستگیری زنان برای حجاب تعجببرانگیز است. خسارتهای ناشی از این نوع نگرش در سال ۱۴۰۱ به اندازه کافی کشور را با چالش روبهرو کرده است. چگونه است که دوباره با همین رویکرد قصد داریم امر فرهنگی را انتظامی کنیم.
در واقع، اقتداری که مردم ایران را دلشاد کرده با رویکردهای تقابلی با مردم با چالش روبهرو نکنید! مردمان این سرزمین برای وطنشان هشت سال جنگ تحمیلی را از سر گذراندند و نیازمند آرامش هستند هر چند که شرایط سخت اقتصادی و رویکردهای متفاوت در سیاستگذاریهای مقطعی و موردی و رفتارهای غیرمتعارف اقتصادی و اختلاس فشار زیادی بر مردم وارد کرده است! چه خوب است که نیروهای انتظامی برای این مسائل به میدان بیایند و با کمک نهادهای مرتبط جلوی تخلفاتی از این دست را بگیرند و مجرمین را به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند! ای کاش نیروی انتظامی که برای حفاظت از خاک این سرزمین فداکاریهای بسیاری را انجام داده و طی چند روز گذشته با هجوم تروریستها روبهرو و شهدای زیادی را تقدیم کرده فراموش نکند! که همیشه نقطه اتکای امنیت مردم هستند! این نوع رویکردها موجب تردید نسبت به احساس امنیت مردم به خصوص زنان در برابر آنها میشود که این نه به صلاح کشور است و نه صلاح مردم! از این رو میتوان گفت این اقدام از سه منظر نامناسب است؛ نخست از نظر زمانی که کشور در شرایط خاص نظامی و سیاسی است، دوم از منظر اینکه تمامی نهادهای فرهنگی و مسوول در این امر اتفاقنظر داشتهاند که مساله حجاب امری فرهنگی-اجتماعی است که نباید با ابزارهای انتظامی مورد توجه قرار گیرد و تجارب تلخ و دردناک گشت ارشاد به اندازه کافی ضرورت عدم بازگشت به این نوع رویکردها را با خود همراه داشته است و سوم اینکه هنوز طرحی تحت عنوان حجاب که مجلس تایید کرده به قانون مبدل نشده و به یکباره با رویکردهای جزیرهای نباید در این مسیر حرکت کرد! از این رو لازم است نسبت به این اقدام هر چه زودتر تجدیدنظر شود و از نظرات کارشناسان فرهنگی-اجتماعی بهره گرفت و از شرایط ایجاد شده در طول هفته جاری برای احساس امنیت و سرافرازی مردم استفاده کرد و فضای اجتماعی را ارتقا و سرمایه اجتماعی حادث شده برای غرور ملی را تقویت کرد!
🔻روزنامه شرق
📍 شعور مردم یا شعر برای مردم
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
حجتالاسلام حسینیبوشهری که معمولا در برنامههای مذهبی صداوسیما جایگاه مناسبی دارد، در یک برنامه تلویزیونی میگوید که نوع برخورد با فساد در کشور ما، اهانت به شعور مردم است. چنین اظهارنظری از سوی یک چهره مورد اعتماد حاکمیت که دهها برنامه مفصل گفتوشنود در صداوسیمای جمهوری اسلامی و از جمله در برنامه روزانه سمت خدا دارد به شدت قابل بررسی و شنیدن است، البته اگر گوش شنوایی باشد، چنانکه خداوند در قرآن کریم در مقابله با منافقان که بر پیامبر (ص) ایراد میگرفتند که به همه حرفها گوش میدهد، به پیامبر (ص) میفرماید که میگویند تو گوش هستی و این امر خیری است. به تعبیری پیامبر کاملا شنونده بود، حال شنونده به پیام وحی یا شنونده به حرف دیگران. کما اینکه میفرماید بشارت باد بر پرستندگانی که همه حرفها را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند.
به یاد دارم زمانی که در سازمان برنامه و بودجه در سالهای دهه ۵۰ حضور داشتم، همکاری، تابع فرقه ضاله در کنارمان کار میکرد. گاه و بیگاه با هم جدلی و گفتی داشتیم و او خود را بسیار بیطرف و نسبت به فرقه ضاله بیتفاوت نشان میداد و گاه که برخی مطالب مندرج در کتب آنان را به عنوان شاهد ضلالتشان میگفتیم، انکار میکرد. از قضا دوستی داشتم که به تمام کتب آنها به صورت حرفهای دسترسی داشت. از او دعوت کردم که یک روز با کتب مربوطه میهمان ما باشد و دلیل آن را هم گفتم. روز موعود به عنوان یک مراجعهکننده آمد و در کناری نشست و ما بحث را با آن همکار شروع کردیم و او هم انکار کرد. دوست تازهوارد در میان بحث وارد شد و گفت اتفاقا من این کتب را به همراه دارم و سپس کتابهای مربوطه را در صفحات مشخص باز کرد و از همکار پیرو ضلالت دعوت کردم آنها را ببیند. او استنکاف کرد و چون از روی کتاب شروع به خواندن کردیم، در میان بهت ما به روی زمین دراز کشید و با دستانش گوشهایش را گرفت و گفت اصلا حاضر به شنیدن نیستم.
روز بعد از او پرسیدم که وقتی یکی از اصول شما «تحری حقیقت» است، چرا گوش خود را گرفتید. گفت ما به حقیقت رسیدهایم بنابراین تفحص دیگر معنی ندارد و اباطیل نباید وارد ذهن ما شود.
این داستان را برای آن نقل کردم که میبینیم اینک برخی گوشهای خود را گرفتهاند تا نشنوند و همین موجب میشود که حجتالاسلام حسینیبوشهری بگوید نحوه مقابله با فساد، اهانت به شعور مردم است.
البته ایشان حتما به یاد دارد که برخی از گذشته دور بهخصوص در زمان شاهان قاجار معتقد بودند که «العوام کالانعام» یعنی عامه مردم مانند چارپایان هستند و دور نیست زمان مربیان نطق و خطابه که به مشتاقان یادگیری نطق و خطابه میگفتند که فرض کنید در مقابل شما تعدادی گوسفند نشستهاند و حرف شما را نمیفهمند، بنابراین هر چه میخواهید بگویید.
اشتباه نشود؛ مصداق این سخن تنها برخی افراد مذهبپیشه نیستند؛ بسیاری از افرادی که خود را روشنفکر مینامند و به مذهب نیز عقیده ندارند اما طالب وجاهت علمنمایی هستند، سخن خود را به طریقی میگویند که خود نیز درکی از آن ندارند و صرفا جملاتی آکنده از عبارات و اصطلاحاتی به زبان میآورند که علیرغم معنیداشتن هر کلمه، در جمع هیچ معنایی از آن مستفاد نمیشود و آقای آلن سوکال در کتاب «چرندیات پستمدرن» بهخوبی آن را تحلیل و تشریح کرده است.
در حالیکه اینان عامه را بیشعور میانگارند و کلام خود را به طریقی میپیچانند که معنایی از آن حاصل نشود، خود دچار بیشعوری هستند. در این باب خاویر کرمنت در کتاب «بیشعوری» مصادیقی شخصی از بیشعوری برخی مدعیان مدیریت و استکبار را آورده است.
به خاطر دارم از مرحوم آیتالله محمدتقی فلسفی سؤال کردم که چرا آنقدر به تنظیم میکروفن و بلندگوها حساس هستید. ایشان گفتند پیامبر ما به زبان مردم با دیگران صحبت میکرد و من هم روی منبر برای مردم سخن میگویم و باید آنان متوجه سخنان من بشوند و آن را بفهمند فلذا سخن را بسیار واضح میگویم و اگر واسطهها که بلندگوست خراب شود، اصلا وجود من در بالای منبر چه خاصیتی خواهد داشت.
آنچه حجتالاسلام حسینیبوشهری گفته حاصل دو امر است؛ نخست سکوت در برابر آنچه در جامعه بهعنوان سوءاستفاده، رانت و تجاوز به بیتالمال مطرح میشود و دیگر سخنان انحرافآمیز در توجیه برخی خطایا مانند آنکه وزیر امور اقتصاد و دارایی درخصوص تخصیص سه میلیارد دلار ارز به چای دبش میگوید که مردم نگران نباشند، وجه ارز به بانک پرداخت شده است، در حالی که اصل موضوع یعنی چرایی تخصیص ارز کلان به امری بیوجه، مورد مطالبه است و اینک هم سکوت در این زمینه همچنان پابرجاست. البته گرفتن گوش و نشنیدن فقط در مورد نظر مردم درخصوص فسادها آنطور که گفته شد منحصر نیست، بلکه در برابر بسیاری دیگر از صداها گوش خود را گرفتهاند؛ مانند صدای تهکشیدن آب چاهها، صدای نشست دشتها و شهرها، صدای آلودگی رودخانهها و تالابها، صدای آلودگی پسماندها، صدای خشکشدن کشاورزی وابسته به چاهها، صدای کمشدن سطح جنگلها و بسیاری دیگر از صداها که شنیده نمیشود والا در سخنان مسئولان در طول سال گذشته، چه مسئولان اجرائی و چه مقننه، دقت کنید که چه حجمی از کلام خود را به مسائل فوق اختصاص دادهاند، عمل بماند. بارها در محافل و مجالس سیاسی و اجتماعی صحبت از شفافیت شده است ولی عملا دستگاههای اجرائی از شفافکردن مسائل خودداری کردهاند و در حقیقت اقدامات دستگاههای اجرائی صرفا در بایگانیهای مربوطه ضبط میشود. برای مثال بارها وعده انتشار و تخصیص ارز به اشخاص حقوقی و حقیقی مطرح شده ولی بانک مرکزی از انتشار آن سر باز میزند و تنها اخیرا تخصیص ارز را در سه گروه بهصورت کلی اعلام کردهاند که جزئیات آن کاملا پنهان است و در حقیقت باید این جزئیات در سامانههای مربوطه درج شود و مردم بدانند ارز متعلق به آنان چگونه تخصیص داده شده یا فروخته شده است. به نظر میرسد مسئولان از ضربالمثل «اسمش را نیاور، خودش را بیاور» پیروی میکنند و به جای توضیح و تشریح صرفا به دلخواه عمل میکنند و این نوع رفتار بیگمان حاکی از اعتقاد به عدم شعور عام باشد. در حالی که سکوت مردم و پافشارینکردن مردم را نباید به حساب عدم درک گذاشت. یقینا وجدان جامعه بسیار بیدار است و نوع اطلاعرسانی مسئولان به مردم همانطور که نقل شد، اهانت به شعور مردم است و بدیهی است چنین تفکری پایدار نخواهد بود.
🔻روزنامه رسالت
📍 بکش اما خطا نکن!
✍️ حنیف غفاری
این روزها رسانههای وابسته به حزب دموکرات آمریکا و اکثر احزاب سنتی اروپا، مواضع جوبایدن رئیسجمهور آمریکا در مخالفت ظاهری با سیاستهای نتانیاهو در نوار غزه ( خصوصا در قبال بمباران رفح) را برجستهسازی کرده و آن را نماد طغیان کاخ سفید علیه تلآویو قلمداد میکنند! حتی تحلیلگران غربی یک گام فراتر رفته و میگویند بایدن دیگر بیش از این تحمل حضور نخستوزیر کنونی رژیم اشغالگر قدس در مسند قدرت را ندارد! جو بایدن در مصاحبهای تلویزیونی رویکرد نتانیاهو، در نوار غزه را خطا خواند و ضمن اعلام مخالفت خود با آن افزود : از مقامات اسرائیل میخواهم با اعلام
آتش بس بگذارند طی ۶ یا ۸ هفتۀ آینده غذا و دارو وارد نوار غزه شود.در خصوص مواضع اخیر بایدن نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه سخن گفتن از تفکیک نتانیاهو و بایدن، تمایز میان واشنگتن و تلآویو و حتی اختلافات راهبردی و تاکتیکی طرفین در قبال تحولات منطقه ( ازجمله جنگ غزه ) اساسا خطاست. نباید فراموش کرد که از نخستین لحظه جنگ غزه تاکنون، بهمانند گذشته، واشنگتن بهمثابه متغیری وابسته به تلآویو وارد میدان شده و حتی در جنگ اخیر، بخش عمدهای از فرماندهی میدانی، نظامی و امنیتی نبرد نیز بر عهده پنتاگون و سنتکام است. ازاینرو ادعای بایدن مبنی بر خطا بودن رویکرد نتانیاهو، نوعی فرافکنی آشکار در قبال نقش پررنگ کاخ سفید در کشتار و نسلکشی غزه و البته شکست مشترک آمریکا-اسرائیل در میدان نبرد با حماس است.
نکته دوم اینکه آمریکا اخیرا پس از رأی ممتنع به قطعنامه شورای امنیت ( که در آن صرفا از آتشبس موقت در غزه سخن گفته شده بود)، بلافاصله این قطعنامه را اختیاری توصیف کرد تا صهیونیستها با خیالی راحت نسبت به لازمالاجرا نبودن آن، برای کودکان و زنان بیپناه فلسطینی خطونشان بکشند.فراتر از آن، هدف آمریکا از تأکید بر یک آتشبس موقت ۶ تا ۸هفتهای ،هرگز صیانت از جان انسانهای بیگناه در فلسطین نبوده و نیست.
هدف مشخص واشنگتن این است که حماس با آزادی همه اسرای صهیونیست در غزه موافقت کند و متعاقبا، مدتی کوتاه از نبرد به دور بماند و پس از پایان آتشبس موقت، رژیم اشغالگر قدس بدون هیچ نگرانی و دغدغهای ( ازجمله وجود اسرای صهیونیست در غزه)، به بمباران وحشیانهتر غزه، رفح و خان یونس بپردازد.این نقشه شوم مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، بارها از سوی حماس و گروههای مقاومت رصد شده و قطعا اجازه اجرایی شدن آن داده نمیشود. نکته پایانی اینکه بخشی از بازی تبلیغاتی بایدن و سخنان مزورانه وی در قبال جنگ غزه، ناظر بر نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکاست. با توجه به اینکه جنگ غزه تبدیل به پاشنه آشیل دموکراتها در ایالات مهم و سرنوشت سازی مانند میشیگان، پنسیلوانیا و نوادا شده است، اکنون بایدن بر آن است تا حداقل در ظاهر، بدون آنکه در عمل تغییری نسبت به سیاستهای وحشیانه مشترک خود و نتانیاهو در غزه صورت دهد، از تمایز و تفاوت ویژه خود با نتانیاهو و صهیونیستها سخن بگوید.قطعا این بازی نخنما نیز تاریخمصرف معینی دارد و نمیتواند تبدیل به یک سوپاپ اطمینان کاذب برای رئیسجمهور قاتل و کودک کش آمریکا شود.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست