جمعه 2 آذر 1403 شمسی /11/22/2024 10:50:19 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 نوسازی در شهرها و مسیل‌های بر باد رفته
✍️ اسماعیل کهرم
هزاران سال است که انسان روی کره‌زمین زندگی می‌کند و با فراز و نشیب‌ها و حوادث مترقبه و غیرمترقبه آن خو گرفته است. تجربیات انسان از زیست روی زمین، روی هم تلنبار شده به گونه‌ای که امروز داشته‌های فراوانی در قالب علوم مختلف انباشت شده است. در این میان اما هستند کشورهایی که بی‌توجه به این علوم و تجربیات راه خود می‌روند و تجربیات تکرار شده قبلی را دوباره آزمون می‌کنند. با وقوع سیل در مشهد، باز هم پرونده‌ای در ایران با عنوان چرایی بروز سیل باز شده است. معتقدم دلایل متعددی برای وقوع خسارات ناشی از سیل در مشهد و سایر شهرهای ایران وجود دارد که مهم‌ترین آن این است که ما برای حرکت سیل در شهرها و مناطق گوناگون مسیر و راهی را لحاظ نکرده‌ایم. در گذشته، مسیرهایی با عنوان «مسیل» در نقاط مختلف وجود داشت که محل عبور سیل از این مناطق بوده است. در پاسداران تهران جایی که خانه من در آن قرار دارد، مسیل‌هایی وجود داشت که امروز این مسیل‌ها به بزرگراه امام علی بدل شده و در ادامه به بزرگراه صیاد شیرازی پیوند خورده است. اگر خدای ناکرده سیلی در تهران راه بیفتد، در بزرگراه امام علی جاری می‌شود و سپس مسیر جنوب را در پیش گرفته و در بزرگراه صیاد شیرازی می‌ریزد. این مناطق مسیل‌هایی بودند که سیل را منتقل می‌کردند. در کلانشهرهای کشور به جای حفاظت از این آبراهه‌ها و مسیل‌ها در کناره‌های این مسیل‌ها با رویکردهای سوداگرانه ساختمان‌سازی شد. اگر در امتداد بزرگراه صیاد شیرزای حرکت کنید، متوجه می‌شوید چه دامنه انبوهی واحدهای مسکونی و تجاری و بازرگانی چندمرتبه در حاشیه این آبراهه‌ها ساخته شده است. چنانچه باران‌های شدیدی در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر بیاید، شک نکنید تا طبقه سوم این ساختمان‌ها تخریب شده و آب حتی به اتاق خواب‌های طبقه اول ساختمان‌ها هم نفوذ می‌کند، بنابراین مسیلی برای حرکت سیل در شهرهای ایران و حفاظت از مردم و کسب و کار شهرها لحاظ نشده است. روندی که باعث وقوع فاجعه در کشور شده همین فقدان است. همین‌طور در مناطق سیل‌خیز دیگر، چنانچه مسیلی برای حرکت سیل لحاظ نشده باشد، راهی مناطق مسکونی شده و فجایع بسیاری را ایجاد می‌کنند. البته علاوه بر این مسائل، حاشیه‌های حافظ رودخانه‌ها هم از میان رفته‌اند. به عنوان نمونه در سواحل رودخانه‌های ایران هم با رویکردهای سوداگرانه ساخت و ساز شده و مجالی برای حفاظت از شهرها در برابر سیل باقی نمانده است. این تجربه اشتباه در شهرها و استان‌های مختلف تکرار شده است. پس از وقوع سیل سال‌های اخیر تهران، من در ایران نبودم اما اسناد آن به دستم رسید که باران‌های شدید تهران سیل ایجاد کرد و در میدان تجریش به زیر زمین تهران نفوذ کرد. گل و لای به داخل قطار زیرزمینی شهر تهران و مترو نفوذ کرد و باعث از بین رفتن بسیاری از شهروندان تهرانی شد. این رفتاری است که خودمان با طبیعت انجام داده و خودمان را در برابر محیط‌زیست بی‌دفاع گذاشته‌ایم. برخی افراد و گروه‌ها در کنار سواحل دریای مازندران سندسازی کرده و باغ و ویلا و خانه ساخته و به قیمت‌های نجومی فروختند. عده‌ای به قیمت بی‌دفاع شدن شهرهای ایران، میلیاردر شدند و سودهای نجومی به جیب زدند. نهایتا آب، پیشروی کرد و باغات و درخت‌ها و مراتع به دلیل نفوذ آب شور از میان رفتند و هزاران میلیارد تومان به کشاورزی و محصولات باغی کشور خسارت وارد شد. ظریفی می‌گفت: «ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند/ داد و فریاد برآری که مسلمانی نیست...» ما از طبیعت می‌دزدیم و زمانی که طبیعت حق خود را از ما می‌گیرد، فکر می‌کنیم که کائنات با ما دشمنی دارند. اما اینها واقعیت اعمالی است که ما پیش از این انجام دادیم و امروز خروجی آن را برداشت می‌کنیم. نوسازی و ساخت و ساز صنعتی در کشور باید با پیوست‌های زیست محیطی و چشم‌اندازهای طبیعت اجرایی شوند. اگر غیر از این باشد، نه صنعت ارزش افزوده‌ای برای ما خواهد داشت و نه طبیعت منحصر به فرد ایران برای آیندگان به‌جای می‌ماند. آنچه امروز پیداست از ماست که بر ماست.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ایران و ابهام راهبردی در عصر آشوب منطقه‏‏‌ای
✍️ دکتر ابراهیم متقی
موضوعات راهبردی همواره از اهمیت و سختی قابل‌توجهی برخوردارند. دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران روند پرفراز و نشیبی را در سال‌های گذشته طی کرده است. در هر دوران تاریخی ایران تلاش داشت شکل خاصی از موازنه و تعادل را در دستور کار قرار دهد.
ضرورت‌‌‌های موازنه و تعادل ایجاب می‌کند که بازیگران اهداف خود برای نیل به توافق را مشخص کنند. یکی از علل اصلی تداوم و عدم‌حل بحران ایران و آمریکا در ارتباط با فعالیت هسته‌‌‌ای ایران را می‌‌‌توان ناشی از «یک‌جانبه‌‌‌گرایی تاکتیکی ایالات‌متحده» دانست.
چنین رویکردی به گونه اجتناب‌‌‌ناپذیری تاثیر خود را بر فضای منطقه‌‌‌ای و الگوی رفتار سایر بازیگران از جمله نهادهای بین‌المللی و کارگزاران اجرایی آنان می‌‌‌گذارد. آنچه رافائل گروسی در روند دیدار خود از ایران مورد توجه قرار داد، تاکید بر «سختی کار برای نیل به توافق» بوده است.

واقعیت آن است که موضوعات راهبردی صرفا در شرایطی در وضعیت دشواری قرار می‌‌‌گیرند که کارگزاران اجرایی و رهبران سیاسی قدرت‌‌‌های بزرگ توجه چندانی به اهداف و منافع دیگران نداشته باشند. گوترش، دبیر کل سازمان ملل، در بسیاری از موضوعات بحرانی تلاش دارد تا انگاره موازنه، مصالحه و رویکرد کل‌‌‌گرایانه را به‌‌‌عنوان زیربنای اعتماد‌‌‌سازی در دستور کار قرار دهد.

تمامی نظریه‌‌‌پردازان روابط بین‌الملل به این موضوع توجه و اشاره دارند که امکان حل و فصل اختلافات و منازعات در شرایطی به وجود می‌‌‌آید که شکل خاصی از موازنه در دستور کار قرار گیرد. موازنه را می‌‌‌توان در زمره نشانه‌‌‌هایی از کنش همکاری‌‌‌جویانه بازیگران در شرایط تهدید و بحران دانست.

ایران برای عبور از فضای پرآشوب و بحران‌‌‌زده منطقه‌‌‌ای تلاش دارد تا از سازوکارهای کنش متوازن، الگوی همکاری‌جویانه و عملگرایی راهبردی برای حل همه‌‌‌جانبه و فراگیر اختلافات و ابهامات استفاده کند.

کنش متوازن نیازمند رویکرد معطوف به حل مساله است. حل هرگونه معما و اختلافی در شرایطی حاصل می‌شود که زمینه برای مصالحه و درک متقابل بازیگران به وجود آید. تاکنون در بسیاری از مواقع کارگزاران و مدیران آژانس به‌موازات بسیاری از نهادهای بین‌المللی دارای رویکرد همکاری‌‌‌جویانه با ایران در راستای موازنه و کنش متقابل نبوده‌‌‌اند.

گروسی برای حل چالش‌‌‌های موجود نیازمند آن است که موضوع ایران و فعالیت هسته‌‌‌ای جمهوری اسلامی را فراتر از چارچوب پروتکل‌‌‌های فنی پیگیری کند. نگاه فراگیر و چندبعدی به موضوعات راهبردی می‌‌‌تواند گام نخستین برای حل موضوعات پرتنش و اختلافات فراگیر کشورها تلقی شود.

چرایی تداوم چالش و ابهام در روابط ایران و آژانس
بسیاری از نظریه‌پردازان و تحلیلگران موضوعات راهبردی بر این اعتقاد بودند که اختلافات ایران و ایالات‌متحده در دوران بایدن پایان می‌‌‌یابد. آنان فکر می‌‌‌کردند که جو بایدن از راهبردی بهره می‌گیرد که ادامه سیاست باراک اوباما خواهد بود، در حالی که واقعیت‌‌‌های سیاست و تصمیم‌گیری در آمریکا بیانگر آن است که هر رئیس‌جمهوری از سازوکارهای تداوم فراگیر و تغییر محدود در مقایسه با سیاست‌‌‌های دوران گذشته بهره گرفته و این امر کار بایدن برای حل و فصل چالش‌‌‌های هسته‌‌‌ای ایران و آمریکا را با دشواری روبه‌رو می‌‌‌ساخت.

بحران‌های منطقه‌‌‌ای تاثیر خود را بر الگوی کنش بازیگران می‌‌‌گذارد. هر کشوری در شرایط بحران و آشوب‌‌‌های گسترش‌‌‌یابنده، به‌‌‌گونه اجتناب‌‌‌ناپذیر تلاش خواهد داشت تا ضریب امنیت ملی خود را ارتقا دهد. برخی از نظریه‌‌‌پردازان روابط بین‌الملل از جمله «کنث بوث» موضوع ابهام راهبردی را عامل اصلی تغییر در موازنه قدرت می‌‌‌دانند.

چنین رویکردی الهام‌گرفته از اندیشه «توسیدید» و کتاب «تاریخ جنگ‌‌‌های پلوپونزی» است. هریک از نویسندگان روابط بین‌الملل به این موضوع واقف هستند که هرگونه تغییر در موازنه منطقه‌‌‌ای انعکاس شرایط بحران و ابهام تاکتیکی خواهد بود.

چرایی مقاومت ایران در برابر سیاست تهدید و فشار ایالات‌متحده
نقش‌‌‌یابی ایران در سیاست بین‌الملل و محیط منطقه‌‌‌ای با نشانه‌‌‌هایی از محدودیت‌های اقتصادی، فشار تاکتیکی و رویارویی امنیتی همراه بوده است. چنین نشانه‌‌‌هایی با انگاره «محی‌‌‌الدین مصباحی» درباره «تنهایی ژئوپلیتیک ایران» و برخی دیگر از اندیشه‌های نظریه‌‌‌پردازان سیاست خارجی ایران از جمله «گراهام فولر» و «روح‌‌‌الله رمضانی» همگونی و هماهنگی دارد. تنهایی ژئوپلیتیک ایران در دو دهه‌‌‌ گذشته با نشانه‌‌‌هایی از فشارهای تاکتیکی پیوند یافته و ضریب ابهام امنیتی ایران را به‌‌‌گونه قابل‌توجهی افزایش داده است.

سیاست تحریم اقتصادی و راهبردی ایران توسط ایالات‌متحده و برخی دیگر از قدرت‌‌‌های بزرگ را می‌‌‌توان به‌‌‌عنوان بخشی از واقعیت‌‌‌های فشار تاکتیکی دانست. ایران همواره تلاش دارد تا زمینه لازم برای مشارکت برخی دیگر از کشورهای منطقه‌‌‌ای برای موازنه‌‌‌سازی، تعادل و صلح منطقه‌‌‌ای را فراهم سازد. جنگ‌‌‌های منطقه‌‌‌ای را می‌‌‌توان در زمره برخی از واقعیت‌‌‌هایی دانست که الگوی رفتاری کشورها در شرایط بحران و آشوب را با نشانه‌‌‌هایی از تغییر همراه می‌‌‌سازد.

موضوعات اختلاف‌‌‌ساز در روابط ایران و آژانس
سفر گروسی به ایران از این جهت اهمیت داشت که می‌‌‌توانست زمینه حل برخی از موضوعات اختلاف‌‌‌ساز را به وجود آورد. مصاحبه گروسی پس از سفر به تهران بیانگر آن است که عادی‌‌‌سازی روابط ایران و آژانس در شرایط تداوم تحریم‌‌‌های اقتصادی آمریکا و نادیده گرفتن مفاد برجام توسط رهبران سیاسی ایالات‌متحده کاری دشوار خواهد بود.

ایران عموما تلاش دارد تا از سازوکارهای کنش همکاری‌جویانه با رویکرد عملگرایانه در جهت مصالحه و حل موضوع استفاده کند، در حالی که گروسی و بسیاری از مقام‌‌‌های اجرایی آمریکا بر سیاست‌‌‌های مکانیکی و الگوهای یک‌جانبه برای وادار‌سازی ایران به همکاری در شرایط عدم‌موازنه و تعهدات متقابل بهره می‌‌‌گیرند.

در چنین شرایطی پرسش اصلی آن است که ایران در دوران فشارهای اقتصادی، تهدیدهای امنیتی و ابهام ژئوپلیتیک از چه سازوکارهایی برای امنیت‌‌‌سازی و ارتقای موقعیت خود بهره می‌گیرد؟ آنچه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بعد از سفر تهران و اصفهان بیان کرد، نشانه‌‌‌هایی از ابهام را منعکس می‌‌‌ساخت. بحث اصلی گروسی ایجاد توافق برای اجرای «سند تفاهم ایران و آژانس» است که در اسفند ۱۴۰۱ تنظیم شده و تاکنون به دلیل موضوعات سیاسی و تحریم‌‌‌های اقتصادی آمریکا در مدار اجرایی قرار نگرفته است.

عملیاتی شدن این سند یکی از اهداف راهبردی آمریکا و بسیاری دیگر از قدرت‌‌‌های بزرگ محسوب می‌شود، در حالی که تحریم‌‌‌های اقتصادی علیه ایران هنوز ادامه دارد و این امر با الگوی کنش همکاری‌‌‌جویانه و متقابل ایران هماهنگ و متوازن نیست.

گروسی در مصاحبه مطبوعاتی خود به این موضوع اشاره دارد که محور و مبنای اصلی فعالیت آژانس مربوط به سند مشترک مارس ۲۰۲۳ خواهد بود؛ سندی که بدون توجه به چگونگی و تداوم تحریم‌‌‌های بین‌المللی و چالش‌‌‌های اقتصادی فراروی ایران اثربخشی و مطلوبیت چندانی نخواهد داشت.

دستور کار آژانس در سفر گروسی، اجرای توافقی است که در اسفند ۱۴۰۱ به انجام رسانده، در حالی که ایران تفسیر کاملا متفاوتی از چگونگی اجرای سند مارس ۲۰۲۳ در دستور کار قرار داده است. در نگرش ایران، این موضوع مورد توجه قرار دارد که «مسائل حال و گذشته» از یکدیگر قابل تفکیک بوده و سیاست آژانس باید مبتنی بر «دستور کار جدید» قرار داشته باشد. چنین رویکردی به مفهوم آن است که آژانس قادر نخواهد بود زمینه همکاری‌‌‌های دوجانبه با ایران را بدون توجه به تداوم فشارهای اقتصادی در دستور کار قرار دهد.

نشانه‌‌‌های عملگرایی در دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران
ایران همواره دستور کار اسفند ۱۴۰۱ را به‌‌‌عنوان موضوعی مثبت ارزیابی کرده و آن را زیربنای حل چالش‌‌‌های فنی و تکنیکی با آژانس می‌‌‌داند. تاکنون آژانس برای عبور از چالش‌‌‌های موجود، ابتکار عمل مناسبی نداشته و این امر می‌‌‌تواند چالش‌‌‌های بیشتری را برای آینده امنیت منطقه‌‌‌ای به‌‌‌وجود آورد.

آنچه را که در قالب مسائل گذشته و حال مطرح می‌شود، به همان گونه‌‌‌ای که در قالب موضوعات مربوط به «امکان‌‌‌پذیری ابعاد فعالیت نظامی» موسوم به PMD مورد توجه قرار می‌گیرد، نمی‌‌‌توان محور اصلی سیاست اقتصادی یا تکنیکی ایران و آژانس دانست.

گروسی در بسیاری از موارد صرفا به موضوعات تکنیکی اشاره کرده، در حالی که هر موضوع تکنیکی نیازمند حل مسائل سیاسی و اقتصادی کشورها در روند عبور از چالش‌‌‌های امنیتی خواهد بود. هم‌‌‌اکنون ایران و آژانس هر یک به‌‌‌گونه‌‌‌ای متفاوت احساس می‌کنند که در وضعیت «ابهام راهبردی» قرار دارند. کشورهایی که خود را در فضای ابهام و عدم‌تعهد موثر گروه‌‌‌های رقیب احساس می‌کنند، طبیعی است که تمایل چندانی به همکاری‌‌‌های چندجانبه و موثر نداشته باشند.

به همین دلیل است که یک هفته پس از سفر گروسی هنوز هیچ‌گونه نتیجه‌‌‌ای برای عبور از چالش‌‌‌های امنیتی موجود به‌‌‌وجود نیامده است. نقش‌‌‌یایی آژانس صرفا در شرایطی می‌‌‌تواند اهمیت و مطلوبیت موثری داشته باشد که موضوعات تکنیکی با نیازهای سیاسی پیوند یابد. همان‌گونه‌‌‌ که ایالات‌متحده فعالیت اصلی ایران را به موضوعی سیاسی تبدیل کرده است، برای عبور از بحران نیز باید زمینه برای متوازن‌‌‌سازی تعهدات ایران، آژانس و سایر بازیگران سیاست بین‌الملل به‌‌‌وجود آید.

آژانس تمایلی به اتخاذ سازوکارهای موازنه با ایران ندارد. آژانس تلاش دارد تا از سیاست و دیپلماسی اجبار در ارتباط با ایران استفاده کند. در چنین شرایطی ایران ناچار خواهد بود تا سیاست کنش متقابل در برابر اقدامات آژانس را در دستور کار قرار دهد. سیاست امنیتی ایران در ارتباط با محیط منطقه‌‌‌ای مبتنی بر همکاری‌‌‌های متوازن با سیاست جهانی و نهادهای بین‌المللی است. ایران تلاش دارد تا شکل خاصی از موازنه را از طریق همکاری‌‌‌های چندجانبه پیگیری کند.

نتیجه
موازنه‌‌‌گرایی را می‌‌‌توان یکی از شاخص‌‌‌های اصلی کنترل بحران دانست. گروسی هیچ‌گونه تمایلی به اتخاذ سازوکارهای موازنه ندارد. انگاره گروسی مبتنی بر آن است که به موضوعات سیاسی توجهی نداشته و تمایل دارد تا روند حل و فصل چالش‌‌‌ها را از طریق طرح موضوعات فنی پیگیری کند. هرگونه توافق ایران و آژانس بدون توجه به دیپلماسی چندجانبه امکان‌‌‌پذیر نخواهد بود.

اگرچه سفر گروسی به تهران نشانه‌‌‌هایی از همکاری سازنده را منعکس می‌‌‌سازد؛ اما دیدار مقامات اجرایی ایران و طرح موضوعات سیاسی از سوی جمهوری اسلامی را نمی‌‌‌توان به‌‌‌عنوان اقدام غیرمسوولانه تلقی کرد.

سیاست ایران در برابر مطالبات گروسی خارج از «دستور کار مارس ۲۰۲۳»‌‌‌ نخواهد بود. دستور کار مارس ۲۰۲۳ ماهیت چندجانبه و فراگیر دارد. تمامی بازیگران دولتی و نهادهای بین‌المللی در برابر اقدامات و سیاست‌‌‌های یک‌جانبه ترامپ مسوول خواهند بود. بنابراین گروسی باید به این موضوع واقف باشد که ایران و پادمان هسته‌‌‌ای تابعی از ضرورت‌‌‌های امنیت‌‌‌ساز در دنیای آشوب‌‌‌زده خواهند بود. سیاست راهبردی ایران، همکاری‌‌‌های متوازن با آژانس و نهادهای بین‌المللی است.

انگاره ایران هیچ گاه عبور از قواعد بنیادین آژانس نبوده و تمایلی به تهدید بازیگران ندارد. آنچه از سوی برخی کارگزاران و مشاوران راهبردی ایران درباره قابلیت‌‌‌های هسته‌‌‌ای ارائه شده، به مفهوم آن است که هر گاه کشوری در معرض تهدید و آشوب قرار داشته باشد، طبیعی است که از تمامی ابزارهای در دسترس خود برای مقابله با تهدیدها بهره خواهد گرفت. سیاست امنیتی ایران مبتنی بر سازوکارهای یک‌جانبه‌‌‌ نیست. الگوی رفتار ایران تابعی از موازنه، همکاری و انعطاف‌‌‌پذیری در ابعاد کنش دوجانبه و چندجانبه خواهد بود.


🔻روزنامه کیهان
📍 یاری که جایگزین ندارد
✍️ عباس شمسعلی
دیروز سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به کار خود پایان داد. نمایشگاهی که هر سال محل مراجعه بخش‌هایی از مردم و اهالی کتاب و قرارگاهی برای تهیه کتاب‌های مورد نیاز اقشار مختلف همچون دانشجویان، طلاب، اساتید و... است. امسال نیز بنا بر خبرها و اعلام مسئولان برگزاری نمایشگاه کتاب، میزان ریالی خرید کتاب افزایشی و استقبال اقشار مختلف خوب بوده است.
اما با توجه به اهمیت مسئله کتاب و کتابخوانی باید این مسئله مهم را
فراتر از فضای نمایشگاه و در بطن شرایط جاری جامعه ارزیابی کرد.
متاسفانه از سال‌های گذشته اشکال و نقدی قابل تأمل در خصوص میزان کم سرانه مطالعه در کشورمان مطرح بوده است و همچنان نیز وجود دارد. هرچه زمان گذشته است هم به دلایل مختلف این ضعف بیشتر به چشم می‌خورد.
البته در اینکه ما در جامعه افرادی هر چند در شماری کمتر از انتظار و در اقلیت داریم که رابطه خوبی با مطالعه و کتاب دارند شکی نیست اما سخن از فضای کلی و اکثریت جامعه است که به دلایلی شکاف ارتباط آنها و مطالعه و کتاب
روز به روز بیشتر می‌شود.
در کنار ضعف یا ناکافی بودن کار فرهنگی و جریان‌ساز برای ایجاد انگیزه و گرایش به سمت مطالعه و کتابخوانی، به میدان آمدن رقبایی سرسخت و جذاب برای کتاب همچون اینترنت و فضای مجازی، گوشی‌های تلفن همراه و قوی‌تر شدن رقبای قبلی همچون سینما و سریال‌های خانگی و تلویزیونی، موضوع گرانی کتاب نیز به دور شدن مردم از کتاب یا به عبارتی دور شدن کتاب
از سبد زندگی مردم کمک کرده است.
اما واقعیت مغفولی که در این هیاهوی مجازی و سینمایی و... باید مورد توجه قرار داد این است که با همه ابزارهای جدید و جذابِ در اختیار بشر، کتاب؛ همان که در فرهنگ ما از آن به عنوان یار مهربان یاد می‌شود همچنان جایگزینی ندارد.
این نکته مهم را رهبر انقلاب در بازدید سه‌ساعته و فرهنگ‌ساز خود از نمایشگاه کتاب در هفته گذشته مورد تاکید قرار داده و فرمودند: «اعتقاد من این است که همه آحاد مردم در طبقات مختلف سنی و علمی نیازمند به کتاب هستند و هیچ چیزی نمی‌تواند جای کتاب را بگیرد.» ایشان با اشاره به تاثیر فضای مجازی بر موضوع کتابخوانی، خاطرنشان کردند: «نباید فضای مجازی جای کتابخوانی را بگیرد و کتاب باید همواره در سبد خرید و در مجموعه اوقات مردم جای خاص خود را داشته باشد... فعالان فضای مجازی، ترویج کتاب و کتابخوانی را از جمله وظایف خود بدانند و کتاب‌های خوبی را که در زمینه‌های مختلف علمی، ادبیات، تاریخ، هنر، مسائل دینی و اعتقادی منتشر شده و در یک کلام «کتاب‌های مفید» را معرفی و ترویج کنند.»
قطعاً فضای مجازی می‌تواند مزایا و امکانات خوبی هم برای افراد داشته باشد اما شاید یکی از آسیب‌های گسترش فضای مجازی و جایگزین شدن شبکه‌های اجتماعی برای بسیاری از افراد به جای کتاب و مطالعه، ایجاد احساس کاذبِ دانستن و اطلاع از موضوعات مختلف و بی‌نیازی به مطالعه و کتابخوانی باشد. امروزه بسیاری از افرادی که روزانه ساعت‌های متمادی از وقت و عمر خود را در فضای مجازی می‌گذرانند، به غلط گمان می‌کنند نیازی به مطالعه و انس با کتاب ندارند. این زندگی مجازی و سیر در شبکه‌های اجتماعی باعث شده است بسیاری از این افراد دیگر حتی تمرکز و توان و حوصله مطالعه یک متن چند خطی را هم نداشته باشند.
این آفت که به جان نسل جوان و نوجوان و اقشار مختلف مردم در کشور ما
(و طبیعتاً بسیاری از مردم کشورهای دیگر افتاده است)، به قدری جدی است که باید برای اصلاح آن و فرهنگ‌سازی استفاده به اندازه و متناسب با نیاز واقعی از فضای مجازی و همچنین رفتن به سمت مطالعه و کتابخوانی کارهای جدی صورت گیرد. موضوعی که رهبر انقلاب در بازدید اخیرشان از نمایشگاه کتاب در خصوص آن بیان داشتند: «دستگاه‌هایی همچون وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و حوزه هنری باید در زمینه تولید کتاب مناسب برای نسل جوان و «وزارت آموزش و پرورش»
و «وزارت علوم» نیز باید در زمینه ترویج کتابخوانی میان نوجوانان و جوانان بیش از پیش تلاش کنند تا هم زمینه کتابخوانی فراهم شود و هم کتاب خوب در اختیار آنان قرار گیرد.»
یکی از کلیدی‌ترین و موثرترین سازوکارهای ترویج کتابخوانی و فرهنگ مطالعه مدارس هستند اما متاسفانه در سال‌های گذشته تاکنون آن‌طور که باید اقدام مؤثری در این زمینه به چشم نمی‌خورد. هنوز زمان زیادی از سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ نگذشته است که در کنار کتابخانه‌های فعال مساجد، کتابخانه مدارس هم بخشی فعال و جذاب برای بسیاری از دانش‌آموزان بود که عضویت در آن و به امانت گرفتن کتاب‌های داستان، علمی، مذهبی، تاریخی و... در کنار درس و فعالیت‌های روزمره به فعالیتی جذاب و رشددهنده برای آنها تبدیل شده بود.
امروزه شاید در کمتر مدرسه‌ای شاهد کتابخانه‌ای فعال، جذاب و جریان‌ساز باشیم و متاسفانه فرمول و تست و کلاس تقویتی جای بسیاری از فعالیت‌های مفید دیگر همچون کتابخوانی را گرفته است.
متاسفانه یکی از آسیب‌هایی که والدین دارای دانش‌آموز به‌خصوص در دوره ابتدائی با آن رو‌به‌رو هستند، سوق دادن دانش‌آموزان به سمت اینترنت از سوی برخی معلمان برای یافتن ساده‌ترین مباحث درسی یا پاسخ معمولی‌ترین سؤال‌های کلاسی است. سوق دادنی غیرضروری که علاوه‌ بر عادت دادن دانش‌آموز به دستیابی بی‌زحمت به پاسخ‌های درسی و کشتن قدرت خلاقیت و تفکر، با توجه به خطرات زیست مجازی در سنین پایین می‌تواند خطرات جانبی تربیتی هم برای وی داشته باشد. این در حالی است که می‌شود در این مواقع با طراحی هوشمندانه از جمله تدارک کتابخانه‌ای مجهز به کتاب‌های مورد نیاز و فعال در مدرسه، دانش‌آموزان را به سمت کتاب‌های غیردرسی مناسب کشاند و فرهنگ کتابخوانی را در بین آنها تقویت و نهادینه کرد.
برپایی نشاط‌آور مسابقات کتابخوانی در سطح مدرسه و تشویق دانش‌آموزان برای شرکت در آن و یا اختصاص حداقل یک زنگ از فعالیت درسی هفتگی به همخوانی کتاب یا زنگ مطالعه کتاب‌های مفید غیردرسی به شیوه‌های مختلف می‌تواند از جمله راهکارهای مؤثر برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در بین دانش‌آموزان و به عبارتی آینده‌سازان کشور شود. در این میان باید مسئولان آموزش و پرورش ایجاد و تجهیز کتابخانه مناسبِ هر مقطع تحصیلی در مدارس را به طور جدی دنبال کنند و در این راه از امکانات دستگاه‌های مختلف همچون شهرداری‌ها و جذب کمک‌ها و منابع مالی مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و کمک خیرین غافل نشوند.وقتی از آثار ترویج جذاب یک فرهنگ در بین دانش‌آموزان صحبت می‌شود می‌توان به ترویج سرودهای مذهبی، ملی و مناسبتی در بین دانش‌آموزان اشاره کرد که در سال‌های اخیر توانسته است به یک الگو در انتقال مفاهیم و ارزش‌ها و معرفی مفاخر ملی و مذهبی بیش از حد تصور مفید واقع شود.
در سال‌های اخیر این نقد مطرح می‌شود که برخی جوانان ما تحت تاثیر شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی به باورها و روایت‌هایی نادرست یا غیردقیق از تاریخ معاصر، تاریخ پهلوی و تاریخ جمهوری اسلامی یا حتی ارزش‌ها گرایش پیدا کرده‌اند، مسئله‌ای که بخشی از آثار سوء آن را در حوادث سال ۱۴۰۱ مشاهده کردیم، اما کمتر گفته می‌شود که تا چه حد منابع مستند و کتاب‌هایی جذاب و سیر مطالعاتی پاسخ‌دهنده به سؤالات و شبهات این جوانان با سازوکاری تسهیل‌شده در اختیار آنها قرار گرفته است؟ چقدر در حوزه حجاب منابع غنی مکتوب از بزرگان ما یا کتاب‌های جذاب و به روز شده از نویسندگان جدید در اختیار دختران جوانی که از فلسفه حجاب بی‌اطلاع هستند و به مسئله حجاب از آن زاویه‌ای نگاه می‌کنند که فلان شبکه ماهواره‌ای یا فلان صفحه اینستاگرامی مروج آن هستند قرار گرفته است؟ اگر می‌خواهیم این کمبودهای ناشی از غفلت به‌خوبی پر شود، باید به سمت ترویج فرهنگ کتابخوانی در بین نوجوانان و جوانان برویم.
رهبر انقلاب که خود از الگوهای برتر کتابخوانی و ترویج فرهنگ مطالعه هستند در جریان بازدید اخیر از نمایشگاه کتاب یکی از نیازهای جدی برای نسل جوان را تولید کتاب در زمینه شرح قضایا و حوادث گوناگون دانستند و فرمودند:
«در زمینه قضایایی همچون مشروطیت، دفاع مقدس، «انقلاب اسلامی» و شخصیت برجسته و کم‌نظیری همچون امام(ره) یا کتاب مناسب وجود ندارد و یا کتاب «خواندنی» بسیار کم است که باید در این موضوعات تولید کتاب مناسب برای نسل جوان انجام گیرد.»
مسئله گرانی کتاب هم واقعیتی غیرقابل انکار است که باید فکری برای آن کرد تا این مانع هم از سر راه دوستداران کتاب یا دور ماندگان از یار مهربان برداشته شود. در این راه خوشبختانه اقداماتی همچون خودکفایی تامین کاغذ از سوی دولت و گسترش دامنه فعالیت نهاد کتابخانه‌ها به شهرهای دوردست انجام شده است و باید با حمایت بیشتر از ناشران و اختصاص یارانه فرهنگی به کاهش قیمت تولید و عرضه کتاب و محرومیت‌زدایی در حوزه عدالت دسترسی به کتاب در مناطق محروم بیشتر نیز توجه شود. اما در خصوص گلایه گرانی کتاب از طرف خانواده باید گفت گاه خانواده‌هایی چندین میلیون تومان برای خرید یک کنسول بازی برای فرزندشان هزینه می‌کنند یا در هفته یا ماه چندین برابر قیمت
یک کتاب خوب برای خرید فست فود و تنقلات مورد درخواست فرزندانشان و موارد ضروری و غیرضروری دیگر هزینه می‌کنند اما به خرید کتاب که می‌رسند به بهانه گرانی از خرید محصولی که غذای روح و کمک‌کننده به رشد فکری فرزندشان است خودداری می‌کنند.
نکته مهم دیگر اینکه در نمایشگاه کتاب یا در سطح عرضه کتاب، در کنار انتشار کتاب‌های علمی، تحقیقی، غنی و جذاب و کاربردی در حوزه‌های مختلف، به وفور شاهد انتشار کتاب‌هایی کم‌اثر، غیرمفید با محتوایی تکراری و بدون طرح مبحثی جدید هستیم. در شرایطی که بحث گرانی کاغذ و برخی کمبودهای دیگر مطرح است، کاش نظارتی در خصوص ارزش محتوایی کتاب‌های عرضه شده هم وجود می‌داشت.
نکته پایانی اینکه، ارزش علم و مطالعه و کتابخوانی در فرهنگ ایرانی - اسلامی ما مورد توجه بوده است و در کشوری برخوردار از فرهنگی تا این حد غنی و با پشتوانه عظیم فرهنگی که دانشمندان و بزرگان آن مروجان علم و فرهنگ در سطح جهان بوده‌اند و هستند، غفلت از مطالعه و فرهنگ کتابخوانی زیبنده نیست.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 نتایج دیدار رهبران چین و روسیه
✍️ ابوالقاسم قاسم‌زاده
اولین دیدار رسمی «پوتین» در دور جدید ریاست جمهوری‌اش بر روسیه از چین و گفتگوی دوجانبه با «شی جین پینگ» انجام گرفت. خبر این دیدار بدون کمترین زمینه‌سازی قبلی، اغلب محافل سیاسی ـ امنیتی در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) را متعجب کرد! رسانه‌های غربی درباره گرمی روابط مسکو ـ پکن نوشتند واز نشانه‌های آن دیدار رسمی رئیس جمهوری روسیه از مؤسسه‌ای در «هاربین» است که به مرکز تحقیقات دفاعی استراتژیکی معروف است.
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: «پوتین، روز جمعه در یک نمایشگاه تجاری در یکی از شهرهای شمالی شرق چین شرکت کرد و از یک دانشگاه دولتی که به دلیل تحقیقات پیشرفته دفاعی ـ جنگی‌اش شهرت دارد، بازدید کرد و نشان داد که چگونه روابط اقتصادی و نظامی بین دو کشور(روسیه و چین) به رغم فشار غربی‌ها رشد کرده است. هدف از سفر پوتین به هاربین، یک شهر چینی که با گذشته روسی، نشان دادن این است که او دوستان قدرتمندی دارد. حتی اگر غربی‌ها به دنبال آن باشند که وی را بیش از پیش منزوی کنند.» در ادامه این گزارش آمده است:«... این دیدار پس از یک روز گفت‌وگو با او و شی چین پینگ، رئیس جمهوری چین انجام شد که به نظر می‌رسد نه تنها همسویی استراتژیک این دو رهبر قدرتمند و اتوکرات علیه غرب بیشتر شده، بلکه این دو یک رابطه شخصی هم دارند. رسانه‌های دولتی چین در گزارش تصویری سفر رئیس جمهوری روسیه نشان دادند که پوتین و شی پس از گفتگوهای رسمی روز پنج‌شنبه، زیر درختان بید قدم می‌زدند و در یک غرفه سنتی در محوطه وسیع ژونگ نانهای، دور یک میز به همراه مترجمانشان نشسته و چایی می‌نوشند. عصر هنگام که شی، پوتین را دید، رئیس جمهوری چین در ابراز محبتی نادر، ولادیمیر پوتین را به آغوش کشید؛ موردی که عمدتاً از «شی» سر نمی‌زند. ریچارد مک گرگور، کارشناس ارشد آسیای شرقی در مؤسسه لووی در سیدنی گفت: آغوش بسیار عمدی شی برای پوتین فقط برای دوربین‌ها و نشان دادن رابطه سیاسی نزدیک بین این دو کشور نبوده است. وی افزود: «همچنین نوعی تحقیر نسبت به واشنگتن وجود داشت که پکن را تحت فشار قرار داده است تا از حمایت مسکو دست بردارد. این به وضوح نشان می‌دهد که خواست آمریکا به هیچ وجه اتفاق نخواهد افتاد.» نمایش رفاقت به جز در مقابل دوربین‌ها، در بیانیه مشترکشان هم به اوج رسید که در آن ایالات متحده را هدف قرار دادند و پوتین و شی، واشنگتن را متهم به سرکوب کشورهایشان کردند. این بیانیه متعهد شد که روسیه و چین در بخش‌های حیاتی مانند انرژی، فضا و ارتش همکاری نزدیک‌تری خواهند داشت. اوج روابط امنیتی فزاینده بین دو قدرت دارای سلاح هسته‌ای، دیدار پوتین از هاربین است؛ در حالی که چین و روسیه متحدان رسمی متعهد به دفاع از یکدیگر با حمایت نظامی نیستند، نیروهای مسلح آنها در سال‌های اخیر بیشترین همکاری را با یکدیگر داشته‌اند.»
در شرایط کنونی که مهم‌ترین رویداد سیاسی برای هر دو حزب حاکم در آمریکا، «دمکرات‌ها و جمهوریخواهان» بسترسازی برای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده در این کشور است، «بایدن» رئیس‌جمهوری کنونی و «ترامپ» که خود را نامزد اصلی ریاست‌جمهوری آمریکا از حزب «جمهوریخواه» می‌خواند، با بحران‌آفرینی جنگی «نتانیاهو» در خاورمیانه مواجهند که برای هر دو نماینده نامزدی ریاست‌جمهوری آینده آمریکا، همچنان مشکل و بحران‌آفرین شده است؛ به‌ ویژه که در اروپا و آمریکا شدت اعتراض‌ها علیه ادامه کشتارها و جنایات جنگی نتانیاهو به اوج خود رسیده است. هم «بایدن» و هم «ترامپ» نتانیاهو را مُهره سوخته‌ای می‌شمارند که آینده انتخابات رقابت ریاست‌جمهوری برای هر دو را دچار خطر جدّی کرده است. ترامپ سعی دارد تا «نتانیاهو» را شکست‌خورده منزوی در افکار عمومی مردم آمریکا معرفی کند و «بایدن» همه تلاش خود را به‌کار می‌برد تا «بحران قتل عام» در غزه، رفح و در سراسر فلسطین اشغالی را هر چه سریع‌تر به پایان برساند. به بیان دیگر، نتانیاهو و سیاست‌های او که مدام «فاجعه بشری» را رقم می‌زند، مشکل انتخابات ریاست‌جمهوری آینده آمریکا برای «بایدن» و «ترامپ» شده است؛ اگر چه «ترامپ» فعلاً همه تلاش خود را به‌‌کار گرفته تا خود را وارد این ماجرا و بحران در خاورمیانه نکند.
بنابراین در شرایط کنونی دیدار رسمی دو رهبر روسیه و چین با در نظر گرفتن بحران در فلسطین اشغالی و سیاست‌ های جنگی و فاجعه‌بار نتانیاهو، بسیار مهم خوانده شده است.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 روشن کردن آتش نفرت کارگران در داستان مالیات
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
سازمان مالیاتی کشور برای دریافت مالیات از اصناف و پیشه‌وران با تنگنای سختی روبه‌رو شده است. این سازمان برای اینکه بتواند برای دولت درآمد پایدار تامین کند، نوک پیکان را به سوی شهروندان گرفته و می‌خواهد با همه نیروی مادی و فکری و تبلیغاتی مالیات‌ستانی کند‌.

این نهاد مالیات‌ستان در روزهای تازه‌سپری‌شده برای اینکه بتواند پیشه‌وران را با فشار سیاسی و تبلیغاتی وادار به پرداخت مالیات موردنظر خود کند، پای کارمندان و کارگران را به میان کشیده است‌. به این معنی که با ارائه آمارهایی از ریز مالیات پرداختی اصناف و سهم‌بندی آنها از میزان مالیات پرداختی به نسبت کل مالیات دریافتی نشان می‌دهد سهم اصناف با وجودی که ۳۰درصد اقتصاد را در اختیار دارند زیر ۱۰درصد است.
سازمان مالیات‌ستان با ارائه آمارهای ریزتر و تقسیم‌بندی اصناف به میزان مالیاتی که می‌پردازند به این نتیجه رسیده است که کمتر از ۱۰‌درصد اصناف مالیات‌پرداز بیشتر از کارمندان و کارگران مالیات پرداخت می‌کنند.
به نظر می‌رسد ارائه این آمارها در مجادله با اصناف و به میان کشیدن پای کارمندان و کارگران نه‌تنها کمکی به انسجام ملی نمی‌کند بلکه به تکه‌تکه کردن بیشتر شهروندان منجر شده و بر ابعاد خشم و اندوه کارگران و کارمندان می‌افزاید. از سوی دیگر کارمندان و کارگران با دیدن این ارقام به حامی سازمان مالیات‌ستان تبدیل نمی‌شوند بلکه از ناکارآمدی این نهاد ناامید شده و خواهند گفت زورشان فقط به ما می‌رسد. کارگران و کارمندان حتما با خود می‌گویند اگر دولت دلش به حال ما می‌سوخت در افزایش حقوق و مزد امسال دست‌کم به اندازه نرخ تورم کارشکنی نمی‌کرد. کارمندان و کارگران لابد می‌گویند چرا باید تاوان ناتوانی دولت در گرفتن مالیات از اصناف را ما باید بدهیم.
از سوی دیگر پیشه‌وران و اصناف می‌توانند و البته می‌گویند در حالی که نیک می‌دانیم با کاهش قدرت خرید شهروندان و نیز وضعیت تاسف‌بار فروش باید دولت متقاعد شود مالیات کمتری بگیرد چرا برای تامین هزینه‌های خود بر ما فشار وارد می‌کند؟
دولت سیزدهم در سیاسی کردن هر موضوعی که به مناسباتش با گروه‌های اجتماعی-اقتصادی برمی‌گردد مهارت دارد و بدون اینکه با بررسی‌های دقیق‌تر مسائل را حل کند به‌طور عجیبی آن را به رسانه‌ها می‌کشاند. سیاسی کردن یک موضوع مربوط به کسب‌و‌کار به ویژه از سوی برخی سایت‌ها و تزریق بدبینی و کینه‌ورزی شهروندان به اصناف و یارگیری از کارمندان و کارگران راه‌حل منطقی نیست. حل مسائل اقتصادی با روش‌های سیاسی و تحریک احساسات شهروندان شاید گره کار امروز را باز کند اما کارگشایی درازمدت نخواهد داشت.


🔻روزنامه اعتماد
📍 عقل که نباشد!
✍️ عباس عبدی
آیا برای اصلاح جامعه وجود انگیزه خیرخواهانه نزد مسوولان کافی است؟ شاید متوجه شده‌اید که در جوامع توسعه نیافته؛ انگیزه‌های مدیران و سیاستگذاران خیلی مهم تلقی می‌شود و وجود انگیزه‌های خیرخواهانه و صادقانه را شرط لازم و حتی کافی برای سیاستگذاری یا قانونگذاری خوب و موثر و کارآمد می‌دانند. ولی واقعیت چیز دیگری است، سیاستگذاری بسیار پیچیده است و انگیزه صادقانه و خیرخواهانه به تنهایی برای سیاستگذاری و تحقق اهداف خوب کافی نیست، چه بسا بر اثر ناآگاهی آثار و عوارض سیاستگذاری ساده‌لوحانه بسیار سنگین باشد. انگیزه خوب ناآگاهی را می‌پوشاند. برای اثبات این ایده ساده مثال‌های فراوانی می‌توان ارایه کرد هم از کشورهای دیگر و هم به نسبت بیشتری از کشور خودمان. مورد مشهور آن ممنوعیت مشروبات الکلی در امریکا در اوایل قرن بیستم است که با هدف حفظ اخلاق عمومی، متمم ممنوعیت خرید و فروش و تولید الکل به قانون اساسی اضافه شد. فقط ۱۳ سال وقت لازم بود که متمم جدیدی به قانون اساسی اضافه و قبلی را نقض کردند. نه به این علت که مردم از فلسفه اولیه حفظ اخلاق عمومی عدول کردند یا خواهان رواج بی‌اخلاقی شدند، بلکه دیدند این منع موجب افزایش شدید قانون‌شکنی، گسترش روزافزون قاچاق، شکل‌گیری سازمان‌های حرفه‌ای و مافیا در امر قاچاق و فروش الکل و سایر اقلام ممنوعه، افزایش سایر جرایم، به ویژه از نوع سازمان‌یافته و جنایتکارانه و... شده است. متوجه شدند که حداقل در این مورد، جرم‌انگاری الکل راه‌حل نیست. اهمیت آن ، در این بود که فهمیدند این نامطلوبیت را نمی‌توان از طریق قانونگذاری و جرم‌انگاری حل کرد، چه بسا نتایج بدتری هم داشته باشد.
مورد جالبی که به تجربه شخصی خودم مربوط است، ممنوعیت چاپ برخی کتاب‌ها پیش از انقلاب است. کتاب‌هایی که اجازه چاپ نداشت برای جوانان قداست و حقانیت خاصی پیدا می‌کرد. کتاب‌هایی که امروز حتی ارزش نگاه کردن هم ندارند ولی ممنوعیت آنها در آن رژیم توهم حقانیت را برای مفاد آن به وجود می‌آورد و اتفاقا یکی از علل سقوط آن رژیم همین سیاست سانسور بود که موجب شد جوانان آن کتاب‌ها را با ولع بخورند به جای آنکه بخوانند و تامل کنند! این مساله برای فضای مجازی کنونی ایران هم هست که مسدود شدن آن مردم را به سوی فیلترشکن سوق داده و این عوارض اخلاقی و سیاسی مهمی دارد. همچنین سیاست سانسور ویرانگر است. اخیرا سخنان مدیر انتشاراتی ققنوس را می‌دیدم که توضیح می‌داد در دوره احمدی‌نژاد و با لغو مجوز کتاب‌های آنان از جمله کتاب‌های عباس معروفی که پیش‌تر منتشر می‌شد، بازار زیرزمینی کتاب در کشور راه افتاد که همه این کتاب‌ها را چاپ می‌کردند و با قیمت مناسب می‌فروختند و ناشران هم به آنان اعتراض نمی‌کردند. ولی نکته جالب این است که همین ممنوعیت‌های سلیقه‌ای موجب شد که تشکیلات و بازار سیاه غیرقانونی شکل بگیرد و خود را محدود به کتاب‌های مذکور نکند، هر کتاب دیگری را هم که مشتری داشت، منتشر می شد. کتاب‌هایی که در شرایط عادی هیچ ناشری حاضر به انتشار آنها نبود. به یاد دارم هنگامی که کتاب آقای عباس میلانی درباره شاه به انگلیسی منتشر شد، تصور می‌رفت می‌دانستند که مجوز انتشار در داخل را نخواهد گرفت. پس کسانی پیدا شدند که با نرم‌افزار کامپیوتری آن را ترجمه کردند و به قیمت حدود ۳۰ هزار تومان در بازار فروختند که رقم بالایی بود و شنیدم که بیش از ۴۰ هزار نسخه از آن چاپ و فروخته شد. در واقع دولت سانسورکننده هم چوب را می‌خورد و هم پیاز را. مساله حجاب در ایران نیز دچار همین وضع سیاستگذاری شده است. این نحوه مقابله با زنان نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه اعتبار و حرمت حجاب و چادر را هم نزد دیگران از میان می‌برد. چند روز پیش خانمی چادری توییتی به این مضمون زده بود که به چه دلیل هزینه این نوع برخورد را ما چادری‌ها باید بدهیم که مورد نفرت و متلک‌گویی دیگران قرار‌ بگیریم؟ جالب نظرات زیر توییت بود که اغلب آنان این رفتار را محصول سیاست‌های رسمی می‌دانستند در نتیجه استفاده از چادر در حال کاهش است. قانون فرزندآوری نیز از همین نوع است و در عمل به نتیجه عکس منجر خواهد شد. مگر ساختار موجود از کودکان به دنیا آمده در سه دهه اخیر چه خیری برای خود دیده است که چشم امیدش به کودکان دهه ۱۴۰۰ است؟ اتفاقا هر چه جوان‌تر و کم سن و سال‌تر هستند رویکردهای منفی‌تری نسبت به ساختار دارند. ضمن اینکه در همین دو سال اخیر روند فرزندآوری منفی‌تر شده به جای آنکه مثبت شود. پیشنهاد مشخص این است که حکومت از دخالت در این مساله دست بردارد که مشکل را بیشتر می‌کند. مساله فرزند کمتر زندگی بهتر دهه پنجاه را هم فراموش نکنید که اثر معکوس داشت. در این مورد به تجربه فاجعه‌بار رومانی نیز اشاره خواهد شد.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 ایرادی به تعطیلی شنبه‌ها وارد نیست
✍️ آلبرت بغزیان
همانگونه که در اقتصاد بحث تجارت، موتور رشد است و با تجارت همه کشورها منتفع می‌شوند همین امر در خصوص آن چه که تجارت را تسهیل می کند نیز صادق است. مثلا نهادهای بین‌المللی، تقویم یا کدهای بین‌المللی هر چه مشترک باشد در تسهیل تجارت نقس موثر و بسزایی دارد. یکی از این موارد همین بحث زمان و تعطیلات است و هر چه زمان مشترکی با جهان داشته باشیم بانک‌ها، تجار و حتی مسافرت‌ها طبق همان زمان‌ها تنظیم می‌شود و به نفع کشور خواهد بود.
لذا از نظر اقتصادی نمی‌توان هیچ ایرادی به تعطیلی شنبه‌ها گرفت و بهتر است روز کاری پنج شنبه را جایگزین آن کرد. هر چند که در مباحث مذهبی نیز تعطیلی جمعه را در تعطیلات داریم و هیچ رد خوری ندارد. ولی تعطیل شدن پنج شنبه هیچ توجیهی ندارد و عملا تعطیل است و آن نصفه روزی هم که هست بیشتر برای کارهای بانکی یا برخی شرکت‌های خصوصی است. اما عملا روز پنج‌شنبه از همان اول صبح تعطیل است. لذا آنهایی که ایراد می‌گیرند یا شرط می‌گذارند که مثلا بانک‌ها باز باشند باید گفت اگر بانک‌ها باز باشند بانک زمانی باز است که شرکت‌ها یا ادارات به کارهای خود مشغول باشند که بانک‌ها هم به فراخور این کارکردها و مراجعات باز هستند. بنابر این هیچ گونه ایرادی به بحث اقتصادی و منفعت تعطیلی شنبه‌ها نمی‌توان گرفت. از طرفی باید دید کشوری هست که مثل ایران پنج شنبه و جمعه در آن تعطیل باشد یا کشورهای پیشرفته‌تر حتی در همسایه باید دید در کدام کشورها جمعه و شنبه تعطیل است. لذا اینکه می‌گویند همین وضعیت تعطیل شدن پنج‌شنبه‌ها بهتر از شنبه‌هاست و هیچ خدشه‌ای هم به لحاظ اقتصادی وارد نمی‌کند . گویی اینکه فرض کنید اگر هم بخواهیم کاری انجام دهیم شنبه را تعطیل و پنج شنبه روز کاری باشد. ولی اگر قرار باشد که باز همان فرهنگ کاری سابق حاکم باشد مساله تعطیل شدن شنبه‌ها صرفا پیرامون بحث های بانکی است و معطل ماندن پاسخ بانک‌های خارجی که ممکن است شنبه باید پاسخ بدهند و نمی‌دهند چون تعطیل است و پاسخی که ما باید بدهیم و نمی‌دهیم چون پنج‌شنبه تعطیل هستم. لذا این جای تاسف دارد که چنین برداشتی صورت می‌گیرد که هیچ تفاوتی بین تعطیلی شنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها نیست. از سوی دیگر در خصوص بحث کاهش ساعات کارکنان که مورد موافقت مجلس نیز قرار گرفته است به نحوی مثل مالیات است. می‌گویند وقتی نرخ مالیات را بالا ببرید درآمد مالیاتی بیشتر می‌شود، اما پس از مدتی با افزایش نرخ مالیاتی درآمد کم می‌شود چون انگیزها از بین می‌رود. در مورد کاهش ساعات کاری نیز دقیقا همین روند جاری است هر چقدر ساعات کاری بیشتر باشند افراد بیشتر کار می‌کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند، اما این مورد نیز باید در نظر گرفت که فرد برای این کار باید از استراحت خود بزند و چون استراحت را کم می‌کند به مرور زمان فرسوده می‌شود و ضربه می‌بینند. از این رو باید یک تناسبی وجود داشته باشد که پایداری نیروها حفظ شود. لذا شاید به این نتیجه رسیده باشند که با کاهش ۴ ساعت باز هم همان کار از کارمند خواسته شده است. برای کسی که پشت میز نشسته و کار بیشتری ندارد ۴ ساعت بیشتر نیز تفاوتی ندارد، اما کسی که کارمند بانک است دائم ارباب رجوع دارد، اما کاهش ساعت کار این کارمند ارباب رجوع را ملزم می‌کند که زودتر مراجعه کند و کار فشرده‌تر می‌شود. گرچه در برخی جاها این کاهش ساعت کار فرصت می‌دهد که شخص به خانواده و زندگی خود برسد که امری مطلوب است.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 مالیات ابزار توسعه اقتصاد
✍️ مسعود دانشمند
اگر نظام مالیاتی ما بتواند پول‌شویی را در کشور کنترل کند، شاهد آن خواهیم بود که رشوه، رانت و قاچاق تا ۹۰ درصد کاهش پیدا می‌کند. این کار به‌وسیله دقت در اظهارنامه‌های مالیاتی محقق خواهد شد. سلامت دارایی هنگامی محقق می‌شود که در انتهای هرسال هر فرد اظهارنامه مالیاتی را تکمیل نماید. در این شیوه، اگر کارمندی که دارای حقوق مشخص است به طور ناگهانی یک خانه چندمیلیاردی خریداری کند، موظف است مسیر پول دریافتی خود به سازمان امور مالیاتی نشان دهد.
این مهم نیازمند تحقق برخی برنامه ها است. درصورتی‌که مردم و صاحبان مشاغل بدانند و مشاهده کنند پولی‌که بابت مالیات به دولت پرداخت می‌کنند صرف چه کارهای بزرگ و پروژه‌های عظیمی می‌شود، به‌طور قطع مشارکت خود را بیشتر خواهند کرد. مالیات ابزاری مهم در جهت تحقق عدالت، سلامت، بهداشت و بالابردن سطح فرهنگ در کشورهاست.
مالیات ابزاری مهم در جهت تحقق عدالت، سلامت، بهداشت و بالابردن سطح فرهنگ در کشورهاست. با اعتبار حاصل از مالیات بسیاری از پروژه های نیمه تمام کامل میشود و دیگر از کسری بودجه های سالیانه خبری نیست. در حال حاضر تنها فروشگاه‌ها و شرکت‌های رسمی مالیات خود را پرداخت می‌نمایند و فرار مالیاتی گسترده در کشور وجود دارد.
در حال حاضر هر ساله میلیارد‌ها تومان فرار مالیاتی در نظام اقتصادی ایران صورت می‌گیرد. باید تکلیف افراد و نهاد‌هایی که مالیات نمی‌دهند، مشخص شود، زیرا نمی‌شود که مردم عادی و فعالان اقتصادی مالیات خود را بپردازند، اما برخی به هر دلیلی از زیر این کار در بروند، سالهاست که این موضوع در جریان است، اما متاسفانه کاری برای اصلاح انجام نشده است، حال باید دید که چه زمانی دولت می‌خواهد به این فرار‌های مالیاتی ورود کرده و آن‌ها را سروسامان دهد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین