🔻روزنامه تعادل
📍 ضرورت تداوم راه رییسی و امیرعبدالهیان
✍️ جعفر قنادباشی
خبر شهادت رییسجمهور، وزیر امور خارجه و همراهان ایشان، مردم ایران را در غم و اندوه و بهت و حیرت فرو برد. یکی از حوزههای بسیار سرنوشتساز حوزه مدیریت کلان کشور که اثرات عینی بر رشد یا نزول شاخصهای کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... به جای میگذارد، راهبردهایی است که دولتهای مختلف در حوزه سیاست خارجی به کار میگیرند. در واقع این راهبردهای دیپلماتیک اثرات عینی در بهبود یا نزول شاخصهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تجاری و... به جای میگذارند. از این منظر عملکرد رییسجمهور و تیم حوزه سیاست خارجی ایشان، عملکرد قابل دفاع و قابل قبولی است. حسین امیرعبدالهیان به عنوان سکاندار حوزه سیاست خارجی ایران، دو ویژگی کلان را در حوزه سیاست خارجی همواره مدنظر قرار میداد. نخست اینکه اقداماتی که در حوزه دیپلماسی دنبال میکند مبتنی بر منافع ملی و مصالح عالیه کشور باشد. مساله دوم اتخاذ راهبردها و تصمیماتی در راستای گفتمان و ماهیت انقلاب اسلامی بود. این رویکردی است که دولتهای ایران در هر عصر و هنگامهای همواره باید به آن توجه کنند. این روزها در شرایط خاص منطقه و جهان که اتمسفر خاص سیاسی، دیپلماسی، راهبردی و... وجود دارد و این ضرورتها از سوی برخی قدرتها بر سایر کشورها دیکته میشود، اتخاذ راهبردهای مستقل و عزتمندانه، موهبتی است که کشورهای محدودی در سطح جهان از آن برخوردار هستند.
از این منظر امیرعبدالهیان نمونه برجستهای از دولتمردانی بود که تلاش میکرد ضمن استیفای منافع ملی، گفتمان و ماهیت انقلاب اسلامی را نیز دنبال کند. نمونه برجسته یک چنین راهبردی را در ماجرای حمایت ایران از فلسطین به عینه میشد مشاهده کرد. در واقع ایران از یک طرف با حمایت از محور مقاومت، نفوذ دایره راهبردی و اعتقادی خود در منطقه را مستحکم میکرد و منافع ملی خود را محقق و ازسوی دیگر با حمایت از ملت مظلوم فلسطین در برابر رژیم اشغالگر از گفتمان انقلاب اسلامی حفاظت میکرد. ایجاد تعادل در این دوگانه، موضوعی است که تنها از عهده مردان دلسوز، معتقد و متخصص بر میآید. نباید فراموش کرد که امروز در حوزه روابط بینالملل، دوران گذار حاکم است. جهان از دوره جهان دوقطبی و تکقطبی عبور کرده و مهیای ورود به عصر چندقطبی میشود. هنوز نظم بینالمللی خاصی در جهان اعمال نشده، در این شرایط قدرتهای بزرگ تلاش میکنند هژمون موردنظر خود را مسلط ساخته و از این طریق منافع ملی سایر کشورها را تحتالشعاع قرار دهند. شهید امیرعبدالهیان در یک چنین فضا و جهانی، توانست منافع ملی ایران را محقق کرده و اجازه ندهد منافع قدرتهای بزرگ در تنظیم راهبردهای ایران اثر بگذارد. در منطقه خاورمیانه امروز کشورهایی وجود دارند که ثروتهایی بیش از ایران و مختصاتی گستردهتر از ایران دارند، اما منافع ملی این کشورها فدای منافع و خواستههای قدرتهای بزرگ شده است. نمونه عینی این بیتوجهی به منافع ملی را در ماجرای مواجهه برخی کشورهای عربی در ماجرای فلسطین میتوان دید. بسیاری از کشورهای عربی که مشترکات تاریخی، هویتی، قومی، زبانی و... نزدیکی با ملت فلسطین دارند، ناچارند منافع ملت خود را قربانی منافع قدرتهای غربی کرده و به جای حمایت از فلسطین از عادیسازی روابط با اسراییل صحبت کنند. این کشورها در شرایطی که ادعای عربیت و میراث هویت عربی را دارند در تنش میان فلسطینیها و اسراییل، جانب اسراییل را میگیرند. امیرعبدالهیان به عنوان سردار حوزه دیپلماسی تلاش کرد راهبرد کلان کشور در حمایت از ملت مظلوم فلسطین را محقق کند. در این مسیر راهبردهایی را طراحی کرد که از منافع ملی و مصالح عالیه کشورمان هم صیانت شود. انتخاب علی باقری پس از شهادت امیرعبدالهیان هم با استقبال مناسب کارشناسان مواجه شده است. به طور کلی فرد جایگزین باید از ویژگیهای مشابه وزیر قبلی برخوردار باشد. علی باقری به عنوان فردی که طی ۳ سال گذشته در کنار شهید امیرعبدالهیان راهبردهای کلان حوزه سیاست خارجی کشور را دنبال میکرد، میتواند این مسیر را امتداد بخشیده و منافع ملی را محقق کند. علی باقری باتوجه به توانمندیها، تجارب و تحصیلات مرتبطی که دارد انتخاب قابلتوجهی است که میتواند راهبردهای کلان کشور در حوزههای راهبردی و دیپلماتیک را تداوم بخشد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 نهادگرایی و ثبات سیاسی در فضای تازه
✍️ دکتر ابراهیم متقی
حادثه سقوط بالگرد برخی از مقامات عالی سیاسی و راهبردی ایران بر اساس نشانههایی از «ابهام امنیتی» تعریف میشود. ابهام در شرایطی بهوجود میآید که موضوع از پیشینه، شکلبندی و فرآیند مشخص و تعریفشدهای برخوردار نیست.
سقوط بالگرد رئیسجمهور اسلامی ایران و هیات همراه از این جهت در فضای ابهام امنیتی قرار میگیرد که فاقد هرگونه پیشبینیپذیری رفتاری و کارکردی بوده است.
حادثه هدف قرار دادن فرماندهان نظامی ایران در دمشق بیانگر این واقعیت است که هرگاه در شرایط بحران، چالشهای امنیتی و فضای آنارشیکال منطقهای، کشورها از سازوکارهای مبتنی بر «پراکندگی تاکتیکی» استفاده نکنند، در آن شرایط هزینههای متراکمشدهای را پرداخت خواهند کرد.
۱- تاکتیک کنش مرحلهای در بیان حادثه تراژیک سقوط بالگرد
اعلام خبر سقوط بالگرد و سرنوشت سرنشینان آن در «فرآیند کنش تاکتیکی» انجام گرفت. علت اصلی آن را باید ایجاد زمان برای «مدیریت پس از حادثه» دانست. اگرچه الگوی رفتار کنش حفاظتی ایران در حادثه سقوط بالگرد و هدف قرار گرفتن فرماندهان نظامی ایران در سوریه بیانگر آن است که اصول حفاظتی مورد توجه قرار نگرفته، اما مدیریت اجتماعی، سیاسی و راهبردی موضوع نشانههایی از «کنش راهبردی نهادینهشده» را منعکس میسازد. اصلیترین ویژگی کنش ایران در شرایط پس از سقوط بالگرد «بیان مرحلهای موضوع» است. در این فرآیند تلاش شد تا جامعه از وضعیت شوک خارج شود و در نتیجه آن، ساخت سیاسی بتواند موضوع را در قالب «مدیریت زمان» قرار دهد. مدیریت زمان در شرایط بحران یکی از واقعیتها و ضرورتهای کنش تاکتیکی و مرحلهای دولتها تلقی میشود. به همانگونهای که انسانها در برابر اعلام بیمقدمه برخی از حوادث در فضای «کنش مبتنی بر شوک» قرار میگیرند، جامعه نیز در چنین فضایی قرار میگیرد و نیازمند آن است که احساسات و قالب ادراکی آن توسط کارگزاران حکومتی مدیریت شود. دومین ویژگی کنش خبری ایران در ارتباط با حادثه سقوط بالگرد را میتوان بر اساس «خونسردی راهبردی» مورد توجه قرار داد. رهبران و مقامات سیاسی ایران بهرغم آنکه نسبت به واقعیتهای حادثه تراژیک وقوف داشتند، اما از سازوکارهای کنش مرحلهای بهره گرفتند و به این ترتیب جامعه را در وضعیت «آمادهسازی ادراکی» برای پذیرش وضعیت شکلگرفته قرار دادند.
چنین رویکردی به مفهوم آن است که ایران خود را نه تنها برای مقابله با کارگزاران کنش تراژیک و مبتنی بر تهدید آماده میسازد، بلکه درصدد است تا زمینه «انسجامبخشی ادراکی گروههای شهروندی» را نیز فراهم سازد.
سومین ویژگی و نشانه واکنش و رفتار ایران را باید در بیان مقام معظم رهبری مورد توجه قرار داد. ایشان در روز یکشنبه ۳۰اردیبهشتماه۱۴۰۳ و همزمان با خبر حادثه تراژیک به این موضوع توجه داشتند که «ثباتبخشی اجتماعی» بخشی از ضرورت مقابله دقیق با حادثه محسوب میشود. بیان راهبردی ایشان مبتنی بر اینکه «هیچ اختلالی در کار کشور بهوجود نمیآید»، نشانههایی از ثبات سیاسی و نهادگرایی کنش راهبردی را منعکس میسازد. در این فرآیند حتی افتتاحیه مجلس خبرگان نیز در زمان مقرر انجام خواهد شد.
۲- نهادگرایی سیاسی و کنش اجتماعی در شرایط بحران و ابهام
عادیسازی فضای اجتماعی و نهادی از طریق بیان انگارههای ثباتبخش معنا پیدا میکند. در این ارتباط، رهبری به موجب اصل۱۳۱ قانون اساسی «هدایت دوران گذار» را عهدهدار شده و بر این اساس تلاش کرد تا زمینه لازم برای تداوم کنش نهادی در ایران فراهم شود. دولت نیز بر اساس توصیههای رهبری، فضای عادیسازی محیط اجتماعی را در دستور کار قرار داد. انگاره دولت مبتنی بر تداوم سیاست بوروکراتیک در دوران گذار محسوب میشود.
سیاست بوروکراتیک بیانگر این واقعیت است که ساخت اجتماعی ایران باید از سازوکارهای عادیسازی کنش اجتماعی و سازمانی بهرهمند شود. طبیعی است که جامعه ایرانی بر اساس نشانههایی از «آخرتگرایی» به سازوکارهای کنش تعزیهای مبادرت میکند، اما این امر به مفهوم ایجاد وقفه در فضای بوروکراتیک و ساختار سیاسی ایران محسوب نمیشود. انتخابات ریاستجمهوری برای عبور از دوران گذار و بازتولید شرایط جدید در اواسط تیر۱۴۰۳ برگزار خواهد شد.
چنین فرآیندی به مفهوم آن است که سیاست راهبردی ایران مبتنی بر نشانههایی از آرامسازی و عادیسازی ساخت اجتماعی در شرایط بحران و ابهام تاکتیکی خواهد بود. مقامات و کارگزاران سیاسی ایران تلاش کردند تا شکل خاصی از عادیسازی فضای اجتماعی را در دستور کار قرار دهند. طبعا دوران گذار نسبتا کممخاطره خواهد بود. به موجب اصل۱۳۱ قانون اساسی، رهبری مجوز اداره امور عمومی کشور را به معاون اول رئیسجمهور اعطا کردند.
برگزاری انتخابات میتواند روند جدیدی از جابهجایی قدرت بین نخبگان سیاسی ایران را بهوجود آورد. در روند و شرایط جدید، طبیعی است که ساخت کابینه ترمیم خواهد شد. شکل جدیدی از کنش مبتنی بر کارگزاری در دستور کار رئیسجمهور جدید قرار میگیرد. رقابت نخبگان میتواند معادله ریاست و هدایت قوه مقننه را تحت تاثیر قرار دهد. واقعیت آن است که معادله جدیدی در دستور کار قرار گرفته که این امر زمینه تناوب جدید نخبگان قدرت را امکانپذیر میسازد.
رقابتهای سیاسی در جامعه ایرانی همواره منعکسکننده احساس عمومی جامعه محسوب میشود و میتواند بخش دیگری از واقعیتهای سیاسی نهفته در جامعه را منعکس سازد. پرسشهای اصلی آن است که چه گروهی از نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور شانس حضور در آزمون انتخاباتی جدید را پیدا خواهند کرد و این افراد چه رویکردی در حوزه سیاست خارجی، الگوی کنش راهبردی و بازتولید آموزههای نهفته اجتماعی، نسلی و هویتی را در دستور کار قرار خواهند داد؟
بسیاری از نشانههای سیاسی و ساختاری بیانگر آن است که جلوههایی از تداوم الگویی با نشانههایی از تغییرات محدود در دستور کار انتخابات و کابینه آینده خواهد بود. در چنین شرایط و فضایی، تغییرات بنیادین در جهتگیری سیاسی، سیاست خارجی و الگوی کنش رفتاری دولت و جامعه شکل نخواهد گرفت. به همین دلیل است که موضوع مربوط به انتخابات و میزان مشارکت سیاسی شهروندان در روند انتخابات ریاستجمهوری و مجلس خبرگان رهبری در اواسط خرداد۱۴۰۳ اهمیت ویژهای خواهد داشت.
🔻روزنامه کیهان
📍 آخرین مأموریت آقای رئیسجمهور
✍️ محمد ایمانی
۱)اگر به اراده هر کدام ما باشد، دوست داریم خدمتگزاران مخلص، تا ابد باشند. در تلاطم روزگار، پشت مردم به خدمتگزاران بیادعا گرم است. در مقابل، فقدان چنین خدمتگزارانی، مصیبت بزرگی است؛ نه فقط برای عامه مردم، بلکه برای اولیای الهی. چنان که امیر مؤمنان(ع)، پس از دریافت خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مالک، و چه بود مالک! به خدا سوگند، اگر کوه بود، کوهى بى همتا و سرافراز بود و اگر صخرهاى بود، صخرهاى سخت بود که سُمّ هیچ ستورى، آن را نمىسود و هیچ پرنده اى به اوجش نتوانست پرید. به خدا سوگند مرگ تو، جهانی را تکان داد و عالَم دیگرى را خوشحال کرد. گریه کنندگان براى مثل مالک باید گریه کنند. آیا کسی که مثل مالک مورد امید باشد، پیدا مى شود؟».
۲) روزی که امام حسین(ع) به خاطر ستمهای وارده بر برادر و مولایش میگریست، امام حسن(ع) دلداری داد و فرمود: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ هیچ روزی مثل روز (شهادت) تو نیست». بنابراین، باید به زینب کُبری(ع) حق داد که شب عاشورا، هنگامی که از ماجرای فردا -و آنچه قرار بود بر مولا و همراهانش بگذرد- خبردار شد، بیطاقت شود و بگرید و بیهوش شود. اما امام حسین(ع) در همان موقعیت بسیار دشوار فرمود: «یا أُخَیَّةُ لاَ یَذْهَبَنَّ بِحِلْمِکَ الشَّیْطانُ. خواهر عزیزم! مبادا شیطان، شکیبایىات را برباید».
۳) شیطان، دزد شکیبایی است، همان گونه که ساقی باده سرمستی و غرور و غفلت در پیروزیهاست. به همین علت هم هست که امام صادق علیهالسلام، در بیان هشت علامت مؤمن، از جمله فرمود: «وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ. با وقار بهنگام آشفتگیها، بردبار هنگام بلاها و آزمایشها، شکرگزار به وقت آسایش». غلیان عواطف، اقتضای طبیعت است؛ اما اگر جامعهای توانست بر سر مستیها و سرخوردگیهای جاری در زندگی بشر معمولی چیره شود، حتما به قلههای سعادت و پیشرفت، با همه گردنههای پر خطرش خواهد رسید.
۴) آن روز که با نگرانی و دستپاچگی و درماندگی خواستند خبر مهیب سقوط خرمشهر در مقابل ارتش جنایتکار صدام را به امام(ره)بدهند، ایشان در حال اقامه نماز بود. وقتی نماز تمام شد و خبر را دادند، امام یک جمله بیشتر نگفت: «جنگ است دیگر». همین یک جمله را گفت و دوباره قامت بست: «الله اکبر»! مدتی بعد هم که خبر شورانگیز فتح خرمشهر را به ایشان دادند، با وقار تمام فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». همچنین، در آغاز آن جنگ مهیب و نابرابر که ارتش صدام در حال پیشروی بود و همه نگران بودند، امام فرمود «دیوانهای آمده و سنگی انداخته و رفته. نگران نباشید». و ملت ما به چشم دید که عاقبت کار با صابران و پرهیزگاران است.
۵) ملت ما آن سالها، تازه انقلاب کرده و گرفتار جنگ تحمیلی هم شده بود. بنابراین، رویداد تکان دهنده و زلزلهواری بود که علاوهبر بحران جنگ و غائله افکنی گروهکها، رئیسجمهور و نخستوزیر و دهها وزیر و نماینده مجلس و رئیس دستگاه قضائی ظرف دو ماه در دو عملیات تروریستی، به دست سازمان جنایتکار منافقین ترور شوند. یک ملت معمولی با هر یک از این بحرانها از هم میپاشید و تسلیم دشمنانش میشد، اما ملت ما به برکت همدلی و وحدتِ برآمده از ولایتپذیری، خم به ابرو نیاورد و پای در مرحله تازهای از موفقیت گذاشت. شهیدان رجایی و باهنر در حالی که چند ماه از شروع خدمتشان نمیگذشت، مظلومانه ترور شدند و غم شهادت آنها به مصیبت ترور آیتالله بهشتی و ۷۰ همرزمش علاوه شد. اما حضرت امام در همان موقعیت دشوار، با کلامی امیدبخش، ملت را آرام کردند و از آن عقبه بزرگ عبور دادند: «اگر رجایی و باهنر نیستند، خدا هست».
۶) اگر به اراده هر کدام ما باشد، دوست داریم خدمتگزاران مخلص، تا ابد باشند. اما مشیت الهی در اوج رافت و رحمت و حکمت، جز این است. فراز و نشیبهای روزگار، سنت جاری در زندگی بشر برای رشد مؤمنان اهل یقین است. مرگ، سنت قطعی جاری در زندگی انسانهاست و هنگامی که اجل محتوم فرا رسید، لحظهای تعجیل و تاخیر نمیافتد. چند ساعت قبل از شهادت شهید سلیمانی در بغداد، همرزمانش در سوریه به او میگویند «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا عراق نروید!». لبخند میزند و میگوید «میترسین شهید بشم؟!». سر گفتوگو باز میشود. هر کس نکتهای میگوید... دوباره سکوت میشود. حاج قاسم آرام و شمرده میگوید «میوه وقتی میرسه، باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته». سپس، به بعضیها اشاره میکند و میگوید: «اینم رسیده، اینم رسیدهست».
۷) همه انسانها بهنگام سرآمدن اجل، تسلیم مرگ میشوند و به پایان میرسند. اما آنها که شهیدانه زیستهاند، باید پاداش خود را بگیرند و آخرین ماموریت را هم به انجام برسانند. این تعبیر از امیر مؤمنان(ع) در اوصاف پارسایان است که فرمود: «أرادَتهُمُ الدُّنیا فَلَم یُریدوها، وأسَرَتهُم فَفَدَوا أنفُسَهُم مِنها. دنیاُ اراده آنها را کرد، اما آنها دنیا را نخواستند؛ و اسیرشان کرد، و آنان برای رها شدن، خود را فدیه دادند و فدا کردند». فدیه دادن برای رهایی از اسارت جهنم دنیا، کمترین مرتبه شهادت است؛ اما مرتبه بالاتر آنجاست که شهادت خوبان، خون بیداری و شرافت و حیات طیبه را در رگهای مردم به حرکت در میآورد، زنگارها را از قلبها میزداید، و آغاز گر حرکتی تازه میشود. ملت ایران و جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال، بیوقفه، و نو به نو، شهید پرورش داده و تقدیم راه عدالت و فضیلت کرده است. معنای این رویداد بیوقفه، آن است که دولت/ ملت ایران اسلامی، زنده و پویاست، و اجاقش، فروزان. بقا و پیشرفت ملت تمدنساز، با همین شهادتها تضمین میشود.
۸) آیتالله سید ابراهیم رئیسی (ره)، در سه سال ریاست جمهوری، برای خدمت به ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، شب از روز نمیشناخت. او آخرین بار، در حالی که به تازگی از سفر به مازندران و دیدار با مردم بازگشته بود، به مرز جمهوری آذربایجان رفت، تا در شرایطی که دشمنان دو ملت نفاق افکنی میکنند، سدّ قیز قلعه سی را به نشانه آبادانی منطقه و دوستی دو ملت افتتاح کند و سپس برای بهرهبرداری از چند طرح به تبریز برگردد. رئیسجمهور مردمی، و پر کار ما در این سالها، در حالی که حتی روز تعطیل برای او معنا نداشت، در کنار جلسات فشرده و طاقت فرسا، یا به میان مردم در استانهای مختلف رفت تا از نزدیک، از دل مشغولیهای آنان مطلع شود؛ یا در کشورها و نشستهای بینالمللی مختلف حضور یافت، تا ضمن گسترش دامنه دیپلماسی جمهوری اسلامی، پیامرسان ملت ایران باشد. سید ابراهیم رئیسی، برای خدمت، سر از پا نشناخت و عمیقا در قلب مردم جا گرفت. به همین علت هم بود که از بعد از ظهر روز یکشنبه که خبر سانحه برای بالگرد حامل ایشان منتشر شد، مردم در نقاط مختلف کشور دور هم جمع شدند، دعای توسل خواندند و برای سلامتی او دست به دعا برداشتند. کجای دنیا میتوان چنین پیوند عاطفی عمیقی را میان یک ملت و دولتمردانش پیدا کرد.
۹) صداقت و اخلاص، چشمه جوشانی است که آن به آن، زندگی میآفریند. آن دو سفری که سید ابراهیم رئیسی، در مجمع عمومی سازمان ملل، قرآن حکیم و تصویر سردار سلیمانی را بالای دست گرفت، بر این آیت الهی شهادت داد که پای پیمان الهی ایستاده است: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا». رئیسجمهور خستگی ناپذیر ما، از برخی سیاستبازان غافل و دشمنان دانا، طعنه و دشنام بسیار شنید و تخریب و ترور شخصیت بسیار دید، اما این طعنهها و یا ناسپاسی برخی خواص، او را از هدف متعالی خدمت به مردم و نظام باز نداشت. امروز، همه از جناحهای مختلف، بر بزرگی شخصیت او شهادت میدهند. او با سخت کوشی، اخلاص و تواضع، ساده زیستی و غمخواری مردم، و خدمتگزاری بدون تعطیلی، تراز بالایی از مدیریت و سیاست در مکتب اسلامی را به نمایش گذاشته و انتظارات مردم را به حق ارتقا داده است. مکتب مدیریتی رئیسی، ادامه مکتب سلیمانی است. او هم مانند شهید رجایی، دوران ریاست جمهوریاش به پایان نرسید، اما در این دوران کوتاه، فرهنگ تلاش و مجاهدت و صبر و تحمل و زخم زبان شنیدن و بزرگوارانه گذشتن را به نمایش گذاشت.
۱۰) دستاوردهای آیتالله شهید رئیسی در این سه سال دشوار، از اقتصاد و مدیریت تا فرهنگسازی و پر کردن شکاف دولت و ملت، هر کدام جای بررسی جداگانه را دارد. او، رئیسجمهور تراز و مدیر پر کار و کم ادعایی بود که با همه مشکلات، هرگز نگفت اختیارات ما کم است و طلبکار مردم و نظام نشد. سینهاش صندوقچه اسرار بود، اما هرگز علیه رقیبان یا حتی عناصر کینه توز سیاسی بهره نگرفت. مظلوم واقع شد، اما با نجابت عبور کرد؛ چون احساس میکرد زمان خدمت بسیار کوتاه است و این امانت مغتنم را نمیشود صرف فرو نشاندن هیجانها کرد. سید ابراهیم رئیسی، وصیت امیرمؤمنان(ع) به ابن عباس را به جان خریده بود که فرمود: «فَلا یَکُن اَفضَلَ ما نِلتَ فی نَفسِکَ مِن دُنیاکَ بُلوغُ لذهًْ اَو شِفاءُ غَیظ... نباید برترین چیزی که در نفس خود از دنیایت به آن میرسی، دستیابی به لذتی، یا فرونشاندن آتش خشمی باشد، بلکه باید خاموش کردن آتش باطل، یا زنده کردن حقی باشد» (نامه ۶۶ نهجالبلاغه).
۱۱) درباره کارنامه مدیریتی رئیس جمهور شهید در حوزههای اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک و فرهنگی باید در مجال دیگری نوشت. اجمالا این که رئیسی در شرایطی بسیار دشوار، با آبروی خود خطر کرد و پا در میدان خدمتی گذاشت که در اثر برخی سوء مدیریتها، به یک میدان مین کامل و ترکیبی تبدیل شده بود؛ میدان مینی که مدیر کانال معاند و امنیتی آمدنیوز قبل از بازداشت و انتقالش به ایران درباره آن گفته بود: «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاحطلبیم، یا عاشق [...] هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ کشور باید به نقطه جوش می رسید و اگر آدمی مثل رئیسی سر کار می آمد، کار به نقطه جوش نمیرسید». آقای رئیسی در حالی توانست این میدان مین ترکیبی را متر به متر خنثی و برای پیشرفت آماده کند، که خزانه خالی دولت با کسری ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیاردی و تعهدات انباشته دست بهگریبان بود و دولتمردان وقت، در مرداد ۱۴۰۰ به او گزارش میدادند دولت قادر نیست حقوق سر ماه کارمندان خود را بپردازد. کمترین کار رئیسی، اهتمام به مهار این کسریهای کمرشکن بود. او با اخلاص و صداقتش، بر سیاست بازی و پمپاژ دو قطبیسازی از درون دستگاه اجرائی و فرسایش روح و روان مردم نقطه پایان گذاشت، هر چند که خود آزار فراوان دید. یکی از مهمترین برکات حیات مدیریتی آیتالله شهید سید ابراهیم رئیسی، احیای واقعی امید در اقشار مختلف جامعه است و همین، دشمنی کینهتوزانه مستکبران جهان و دنبالهروهای آنها را برانگیخت. حالا او یک شاخص تراز در سیاست داخلی و بینالمللی است. پایان ماموریت ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی، آغاز ماموریت الهامبخشی او، از جایگاه خدمتگزاری فدایی و پاکباخته است. اکنون ملت ما همدلتر از همیشه شده است.
رضوان خدا بر او و همراهان شهیدش. طوبی لهم و حسن مآب.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 افسوس و دریغ و امید
✍️ فتحالله جوادی
حادثه تلخ و تاسفبار سقوط هلیکوپتر حامل رئیسجمهور و چند تن از مقامات بلندپایه کشور و گروه پروازی نه فقط مردم ایران را متاثر کرد بلکه در مجامع بینالمللی و کشورهای منطقه هم بازتاب گستردهای داشت برخی کشورها بین یک تا سه روز عزای عمومی اعلام کردند و تقریباً مقامات بلندپایه اکثر کشورها پیام تسلیت فرستادند و در همان شب تلخی که به دغدغه و استرس و انتظار گذشت هم بسیاری نگرانی خود را ابراز کردند. حتی آنها که به منش و روش دولت اعتراض و انتقاد و گلایه داشتند. با همه اختلاف نظرهایشان. به هر حال دکتر رئیسی هم جدای مقام و مناصب رسمی که داشت از ابتدای انقلاب مورد وثوق امام و در طول سالهای پس از انقلاب و بعد از رحلت آن عزیز هم در مناصب مهم خدمتی چون یک سرباز در خدمت نظام بوده و در دوران ریاستجمهوری هم مرتب با انجام سفرهای استانی و گفتوگو با مردم روحیه و نیت خدمت به مردم خود را نشان داد که آخرین اقدام او افتتاح سد خداآفرین در مرز مشترک ایران و آذربایجان همراه با رئیسجمهور این کشور بود که در جریان آن این اتفاق تلخ افتاد و منجر به درگذشت به تعبیر رهبری شهادتگونه او و همراهانش گردید. در پیام رهبری هم به این صفات و روحیات به خوبی اشاره شده است.
اما در کنار این افسوس و دریغ البته باید از یک نکته امیدوارکننده هم که در ساختار نظام و در تجربه زیسته ۴۵ساله گذشته آن قابل رصد است سخن گفت که چنین حوادث تلخی را میتوان در سایه آن مدیریت کرد. ما در طول انقلاب تجربههای تلختری را هم در فواصلی حتی کوتاهتر و مکرر تجربه کردهایم. هفتم تیر و ۸ شهریور از جمله آن نمونههاست و پس از آن رحلت امام و نگرانی که از بابت جانشینی و نحوه اداره کشور وجود داشت و ... حوادث تلخ و تابسوزی که در فواصلی اندک اتفاق افتاد و هر کدام میتوانست نظامی را فرو پاشد اما وقتی فاجعه ۷ تیر اتفاق افتاد با شرکت مجروحین حادثه با برانکارد، کار مجلس حتی یک روز هم دچار وقفه نشد.
و حال هم با وجود این حادثه تلخ، با یک فرمان رهبری مسئله مدیریت اجرایی کشور که در بسیاری از کشورها میتواند بحران بیافریند مدیریت شد.
این حادثه نوعی وفاق و همدلی هم به وجود آورد که در ارتقای سرمایه اجتماعی میتواند نقشآفرینی کند چرا که حتی منتقدان دولت و حتی مخالفان هم هر کدام با شدت و ضعفهایی از آن متاثر شدند یا تاثیر گرفتند و علت ابعاد گسترده و بینالمللی بازتاب حادثه هم به این خاطر است که ایران امروز کشور مهمی نه تنها در منطقه بلکه در مناسبات بینالمللی است و اگر بتوان با اصلاح کژکارکردیها و ترک فعلها و روندهای معیوب در نحوه حکمرانی و مدیریت کشور به ویژه در حوزه اقتصاد و البته با فاصلهگیری از یکسویهنگری و جزمیت جلب مشارکت مردمی و استفاده از حداکثر ظرفیت نخبگانی، مسیر درستتری را برای حل مشکلات داخلی برگزید و به کار بست، این وفاق بیشتر و سرمایه اجتماعی هم تقویت خواهد شد.
نکته مهم بعدی اما انتخاباتی است که در فاصله کمی از انتخابات مجلس در پیش خواهیم داشت که از اهمیتی حیاتی برخوردار است و آن هم تعیین رئیسجمهور بعدی است که از همین حال باید بهترین شرایط را برای برگزاری یک انتخابات پرشور فراهم کرد. فرصت بسیار مهمی که میتواند در صورت تدبیر درست و آسیبشناسی علت کاهش مشارکت در مراحل اول و به ویژه دوم انتخابات مجلس که اخیراً برگزار شد و اصلاح روندهای نادرستی که علت یا علل ایجابی آن بودهاند، به عرصه نمایش مشارکت قابل قبول و حداکثری مردم بدل شود چیزی که در حال حاضر سخت بدان نیازمندیم و در جای خود بسیار هم مهم و تاثیرگذار است. به سهم خود وقوع این حادثه تلخ را تسلیت میگوئیم و به روان درگذشتگانی که انشاءالله اجر شهید میبرند درود میفرستیم و البته امیدواریم به علل بروز این حادثه نیز با دقت تمام و بدون مسامحه پرداخته شود که مبادا قصور یا تقصیری در میان باشد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 دوران گذار؛ سهل و ممتنع
✍️ محمدصادق جنانصفت
از امروز تا روزی که انتخابات ریاستجمهوری برای جایگزینی مرحوم سیدابراهیم رییسی برگزار شود را میتوان دوران گذار به حساب آورد؛ دوران گذاری که یک دوره ۵۰روزه است. این دوره را از نظر اداره کشور میتوان دوران سهل و ممتنع دانست. چنین دورانی را از آنجایی که قانون اساسی پیشبینی کرده و به مدیران و ادارهکنندگان کشور تکلیف کرده است که چه کنند تا روز انتخابات فرا برسد میتوان سهل و آسان دانست. شورایی ۳ نفره شامل معاون اول رییسجمهوری و نیز سران قوای قانونگذاری و قضا مقدمات انتخابات را فراهم میکنند اما از سوی دیگر باید یادآور شد این روزها میتواند در صورت فقدان انسجام در میان طیفهای گوناگون سیاسی حاکم بر قوا و نیز نهادهای دیگر دوران سختی باشد. برای اینکه این سختی را بتوان لمس کرد میتوان به انتخابات تازه سپریشده مجلس قانونگذاری اشاره کرد. در انتخابات یادشده طیفهای متنوع از اصولگرایان نمایشی از افتراق داده و نشان دادند قدرت چیزی نیست که به سادگی بخواهند آن را به رقبای درونجناحی بدهند. از سوی دیگر در انتخابات مجلس در دور اول و دور دوم به دلیل نبود شور و هیجان انتخاباتی که نبود گروههایی از جناح سیاسی رقیب نیز آن را از هیجان انداخته بود، درصد واجدان شرایط رای دادن که به پای صندوقهای رای نیامدند رشد قابل اعتنایی نسبت به دورههای پیشین را تجربه کرد. بنابراین مدیریت دوران گذار که روند را تغییر دهد از کارهای سخت است. در این دوران گذار ۳ نفری که باید شرایط را برای انتخابات آتی فراهم کنند و نیز نهاد نظارتی باید از آزمایش دشواری بیرون آیند. جدا از مساله انتخابات آتی که یک مقوله بسیار مهم به حساب میآید، اداره کشور در این روزهای نهچندان آسان و چانهزنی با نیروهای سیاسی داخلی و نیز سیاست خارجی به هرحال در غیاب ۲ چهره اصلی در دولت، کار چندان آسانی به حساب نمیآید.
در این دوران جز مسائل سیاست داخلی که هرکدام در جای خود اهمیت دارند ادامه سیاست خارجی بر پایه گفتوگو با غرب و به ویژه آمریکا نباید از مسیر منحرف و از دستور کار خارج شود. این یک مقوله بسیار بااهمیت است که شهروندان با حساسیت کامل آن را دنبال میکنند. مساله سخت دیگر آمادهسازی ذهنیت جامعه برای توضیح برخی جزئیات رخداد مهم فنی است که چرا هلیکوپتر سقوط کرد. در انتها باید یادآور شد اندوه از دست دادن رییس دولت سیزدهم نباید برای هواداران شخص وی و نیز راهبرد دولت مستقر حقی فراتر از شرایط چند روز پیش ایجاد کند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 وجدان جمعی ایرانی، همدلی در بحران ها
✍️ علی ربیعی
شهادت رییسجمهور ایران در راه خدمترسانی و حل مشکلات مردم در حادثه سقوط بالگرد، اتفاقی بود که جامعه را متاثر کرد؛ با توجه به اینکه این اتفاق ناگوار برای رییسجمهور در زمان امر خدمترسانی به مردم به وقوع پیوست بر همدردی و غم مردم قدرشناس افزود. وجدان جمعی جامعه ایران از اساس در مسائل انسانی، بهخصوص در مورد آنان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند، تاثر عمیقتر و همدلی و همسویی نابتری را نشان میدهد.
در این زمینه به چند نکته قابل تامل میتوان اشاره کرد:
۱ -معمولا رخدادهایی در این سطح در جهان، باعث پدید آمدن نگرانیهایی میشود که حتی ممکن است منجر به برخی اتفاقات حاد سیاسی در کشورها شود؛ اما خوشبختانه در کشور ما با توجه به ساختارهای موجود و نیز همدلی و همراهی عمومی، فارغ از جناحبندیها و گروههای سیاسی، از سوی آنانی که دل در گروی ایران دارند (حتی کسانی که جزو منتقدان و مخالفان سیاستهای دولت دستهبندی میشدند) با یکپارچگی به ابراز همدردی عمیق پرداختند. بهرغم همه نقدها و انتقادات و با وجود همه نگرانیها، در مسائل ملی نوعی همبستگی ایجاد میشود و این یک نکته قوت و مثبت برای کشور است.
۲- سابقه تاریخی کشور ما در نوع مواجهه با بحرانها قابل توجه است. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۰ که فاجعهای با ابعاد بسیار عمیقتر رخ داد، جامعه در یک همبستگی پس از بحران، آرامشجویی را دنبال کرد. این امر در جامعه ایران، پیرو سنتی است که در فراز و نشیبهای تاریخی خود را نشان داده است. در حوادث جنگ، در اتفاقات سال ۶۰ و حوادث پس از آن، هر بار در پی وقوع یک بحران، شاهد نوعی گذار از بحران همراه با انسجام بودهایم. این بار نیز چنین فرآیندی قابل انتظار است.
۳ -از دیگر نکات قابل تامل در این حادثه ناگوار، میتوان به تلاشهایی که بیشتر به نفرتپراکنی و انتقامجویی شبیه است، اشاره کرد. افرادی که در مسائل مختلف بهخصوص در مسائلی همچون نسلکشی در غزه و یا موضوع شهادت رییسجمهور، دست به انتشار مطالبی میزنند که بخش اعظم آن سازماندهی شده است که در پی آن، دنبال ایجاد فضایی هستند که هر کس در این ماجراها برخلاف میل آنها بایستد...
به نوعی وادار به پشیمانی شود؛ در حالی که (همان طور که اشاره شد) وجدان جامعه جامعه ایرانی چنین نیست. بسیاری از مردم بهرغم ناراضی بودن از وضع فعلی، نگران و منتقد جدی (و در مواردی حتی خواهان تغییر وضعیت فعلی) باز هم در رویارویی با چنین حوادثی، وجه انسانی و اخلاقی خود را چنان متمایز به نمایش میگذارند که با این گونه اقدامات لشکرهای سایبری سازمانیافته بسیار متفاوت است. این بار هم در این سانحه ناگوار، شاهد تکرار این تجربه هستیم.
۴ - مانند همیشه در اطلاعرسانی و شیوه انتشار خبر، آنچنان نارسا عمل میکنیم که بستر هرگونه شایعهای فراهم میشود. عدم انسجام در خبررسانی، عدم پوشش خبری اقناعی و موضعگیریهای آشفته و غیرمتمرکز، آفتی است که در بیشتر رخدادهایی از این دست قابل مشاهده است و در این حادثه هم شاهد آن بودیم.
هنوز بسیاری از موارد همچون مسائل فنی و خبرهای متناقضی که منتشر شد، وجود دارد که نیازمند بحثهای کارشناسی دقیق است. جامعه ایران مستعد قرار گرفتن در معرض جریان هدفدار سایبری خبررسانی قرار دارد که میتواند ظرفیت شایعهپذیری جامعه را تقویت کند. لذا بدون تردید باید تمامی ابعاد این رخداد، به طور شفاف بیان شود.
۵- در این میان که جامعه حتی آن دسته از ناراضیان، گروههای سیاسی با دیدگاههای مختلف در مواضع همدلانه و فهم مصلحت ملی که لازمه چنین شرایطی است عمل میکنند، نوع موضعگیری غیرهمدلانه سخنگوی رسمی که بدون در نظر گرفتن شرایط همدلانه جامعه، تحت عنوان تمجید از رییسجمهور شهید خدمت - که امری درست و پسندیده است - ناشیانه و در وجه مقایسهای، گونهای رفتار غیرهمدلانه است. این امر متاسفانه انگار تبدیل به سندرومی شده که در همه رخدادها تکرار شده و اثرگذار است.
همانگونه که در دوران جنگ تحمیلی در پی رخدادهای تلخ، ظرفیتهای جدیدی در فضای اجتماعی به وجود میآمد، اکنون نیز میتوان فضای اجتماعی همراه را در جهت انسجام برای حل مسائل و حرکت به سمت ثبات بیشتر و اعتلای توان ملی دنبال کرد.
🔻روزنامه آرمان امروز
📍 دور افتخار پهپاد ترکیه!
✍️ صلاح الدین خدیو
مسیری که پهپاد آکینجی برای کشف بالگرد رئیس جمهور فقید پیمود و دور افتخاری که با ترسیم پرچم کشورش بر فراز دریاچهی وان زد، به نوعی نقشه راه توسعهی این کشور در دو دههی اخیر است.
ملی گرایی فناورانهی ترکی که پهپاد بیرقدار نماد آن است، رهیافت سیاسی پرطرفداری است که ریشه در اقتصاد سیاسی داشته و قابلیت بسیج اجتماعی، ورای شکاف مذهبی – سکولار را دارد.
پهپاد آکینجی نمایندهی تحول در اقتصاد ترکیه و میدان داری مجتمع های نظامی – اقتصادی است.
اردوغان که ابتدا به عنوان یک اصلاح طلب لیبرال به قدرت رسید، نمایندهی بورژوازی محافظه کار آناتولی و تولیدات آن نظیر شامپو و کریستال و تلویزیون و یخچال بود.
در یک محیط ژئوپولتیک اساسا بی ثبات و پویایی های یک اقتصاد جهانی شده، هم دستور کار اقتصاد عوض شد و هم پایگاه اجتماعی اردوغان که اکنون یک اقتدارگرای ناسیونالیست و راست گرا تلقی می شود.
پرواز آکینجی از شکافی بزرگ با اقتصاد منزوی و و منقطع از جهان ایران هم پرده برداشت.
اقتصادی که بر اثر تحریم و ناکارامدی از تحولات نوآورانه و فن آوریهای جدید محروم شده است.
بنابر درخواست دولت جمهوری اسلامی ایران تیم های امدادی دید در شب و پهپادی ترکیه ساعتی پیش به تبریز اعزام شدند.
این تیم ۳۲ نفره جستجو و پهپادهای دید در شب تا ساعتی دیگر به محل حادثه خواهند رسید.
وزرات دفاع ترکیه روز گذشته اعلام کرد: براساس درخواست مقامات ایران که از طریق وزرات خارجه کشورمان به ما منتقل شده یک فروند پهپاد آکنجی و یک فروند هلیکوپتر دید در شب را برای عملیات امداد و نجات به ایران انتقال دادیم.
یک گروه تجسس ۳۲ نفره از سوی سازماد امداد و نجات ترکیه هم ساعتی پیش به ایران آمده اند.
آکنجی از مهمترین و مدرن ترین پهپادهای جهان و ساخت کشور ترکیه است.
پهپاد شناسایی/رزمی آکنجی ترکیه که برای جستجو منطقه سقوط هلیکوپتر ابراهیم ریسی به کمک تیم های امدادی ایران آمده است محل وقوع حادثه را شناسایی کرد.
🔻روزنامه کسبوکار
📍 سرمایهگذاری لازمه رشد اقتصادی
✍️ عبدالمجید شیخی
رشد اقتصادی متکی به سرمایه گذاری مثبت خالص است. براین اساس در کشاکش تولید یک نرخ استهلاک در سرمایه را دارا هستیم و با میزان ورودی در سرمایه گذاری رو به رو می باشیم. اگر استهلاک را از فرآیند سرمایه گذاری و متغیر سیال سرمایه گذاری کسر نکنیم، با سرمایه گذاری ناخالص رو به رو خواهیم بود. شایان ذکر است تا بگوییم که اگر میزان برآیند این سرمایه گذاری صفر باشد، سرمایه گذاری ناخالص نیز صفر خواهد بود. افزون براین اگر هیچ سرمایه گذاری ورود پیدا نکند، سرمایه گذاری خالص کشور نیز منفی خواهد شد.
در دولت یازدهم و دوازدهم نرخ سرمایه گذاری خالص کشور منفی و رشد اقتصادی کشور نیز منفی شد. می دانید که نرخ سرمایه گذاری خالص کشور ارتباطی مستقیم با میزان رشد اقتصادی دارد و چنانچه میزان ورود سرمایه و سرمایه گذاری خالص کشور منفی شود، رشد اقتصادی نیز منفی می گردد. به موجب این ارتباط بود که در دولت یازدهم و دوازدهم رشد اقتصادی روندی منفی به خود گرفت. متاسفانه دولت سیزدهم اقتصاد را در حالتی نا بسامان تحویل گرفت؛ اقتصاد دچار یک نرخ رشد منفی بود و نرخ سرمایه گذاری خالص منفی داشت.
لازمه رشد اقتصادی، سرمایه گذاری می باشد و تاکنون دولت دراین مسیر موفق عمل کرده است. بنابراین به منظور رشد اقتصادی نیازمند سرمایه گذاری با اولویت درنظرگیری توان و سرمایه داخلی می باشیم. به کارگیری عوامل تولید در داخل کشور موجب ایجاد ارزش افزوده نهاده های تولیدی می گردد که صاحبان آن آحاد جامعه هستند.
سرمایه گذاری خارجی نرخ سود سرمایه را عاید خارجی ها خواهد کرد و به همین منظور ضرورت دارد تا در وهله نخست به رونق سرمایه گذاری در داخل کشور بپردازیم. اگرچه اولویت هرکشوری، افزایش سرمایه گذاری داخلی است. گاه سرمایه گذاری مشترک و جذب سرمایه گذاری های خارجی ضرورت پیدا می کند؛ به طورمثال وجود خلا هایی که کمبود سرمایه در آن دیده می شود. گاهی به سبب کمبود سرمایه درکشور از منافعی که قابلیت دسترسی دارند، محروم می شویم و در چنین شرایطی نیاز است تا به سرمایه گذاری خارجی بپردازیم.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست