جمعه 2 آذر 1403 شمسی /11/22/2024 11:54:01 PM

🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تهدید اقتصاد گوشه‌گیر
در فاصله یک هفته تا چهاردهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، لزوم توجه ویژه دولت چهاردهم به مساله سیاست خارجی اهمیت زیادی دارد. عملکرد دولت آتی در سیاست خارجی مستقیما بر سطح سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی، فروش نفت، ارتباط با شرکا، بهبود گردشگری و جلوگیری از فرار سرمایه از کشور اثر خواهد گذاشت.
با توجه به این نکته، مهم‌ترین راه افزایش سرمایه‌گذاری در کشور دسترسی به سرمایه خارجی است. بدون شک در فقدان یک سیاست خارجی سازنده، رویای رشد اقتصادی سریع و پایدار ناممکن خواهد بود.
درحالی‌که حدود یک هفته تا انتخابات ریاست‌جمهوری باقی مانده است، بعد اقتصادی سیاست خارجی به بخش جدایی‌ناپذیر نامزدهای ریاست‌جمهوری بدل شده است. در یکی از مناظره‌های روزهای اخیر یکی از نامزدها در ویژه برنامه انتخاباتی صداوسیما تصویری از ترافیک هوایی ایران نشان داد و گفت که به علت ضعف‌مدیریت و فقدان آگاهی، تنها ۲درصد از حجم پروازها از آسمان ایران عبور می‌کند. این عکس نشان می‌دهد که ایران در جغرافیای اقتصاد جهان مانند یک جزیره شده است.

این اظهارات تنها بخش کوچکی از یک پازل بزرگ‌تر را نشان می‌دهد که بیانگر فرصت‌های اقتصادی از دست رفته در سایه سیاست خارجی فعلی است. البته در روزهای اخیر، نامزدها موضوعاتی چون لغو تحریم‌ها، تعامل با FATF، افزایش تجارت و همکاری اقتصادی با کشورهای دیگر را مطرح کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد که عملیاتی شدن این وعده کار آسانی نباشد؛ هرچند که یک ضرورت برای دولت آینده است. «دنیای‌اقتصاد» در این گزارش به شش جنبه مهم سیاست خارجی می‌پردازد که آن را به یک فوریت برای دولت چهاردهم تبدیل می‌کند. با نزدیک شدن به موعد برگزاری چهادهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، برنامه‌های تبلیغاتی نامزدها جدی‌تر از قبل در حال پیگیری است.

در یکی از این برنامه‌ها، یکی از نامزدها با در دست داشتن یک عکس، به عبور کم‌رمق پروازهای بین‌المللی از آسمان ایران اشاره کرد و نسبت به آن اعتراض داشت. صحبت‌های این نامزد ریاست‌جمهوری را می‌توان بخشی از یک مساله بزرگ‌تر در نظر گرفت؛ مساله توجه به سیاست خارجی و اولویت آن به سیاست داخلی چیزی است که لزوم آن در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران به وضوح حس می‌شود و بهبود شرایط فعلی در گرو نگاه درست به آن است. به این ترتیب می‌توان این اهمیت را از ۶جنبه متفاوت بررسی کرد و به جزئیات آن پرداخت.

در جست‌وجوی سرمایه خارجی
بررسی داده‌های اقتصاد کلان ایران طی مطالعات متعدد نشان داده است که رشد اقتصادی در کشور از محل سرمایه‌گذاری رخ می‌دهد و بهره‌وری در آن جایگاه خاصی ندارد. به این ترتیب، تحریم‌های اقتصادی در سال‌های اخیر با محدود ساختن درآمدهای نفتی دولت و روند سرمایه‌گذاری در کشور موجب شده است چشم‌انداز رشد اقتصادی چندان امیدوارکننده نباشد. اقتصاددانان تاکید دارند که عبور از این وضعیت مستلزم تداوم سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران است و محل تامین آن منطقا یا از داخل کشور است یا از خارج کشور. با این حال مسلم است که با فقط منابع داخلی، آن هم در غیاب درآمدهای سرشار نفتی چنین اتفاقی امکان‌پذیر نیست. با توجه به این نکته، تنها راه افزایش سرمایه‌گذاری در کشور دسترسی به سرمایه خارجی است. بدون شک در فقدان یک سیاست خارجی سازنده، رویای رشد اقتصادی سریع و پایدار ناممکن خواهد بود.

نفت در قفس
یکی دیگر از مواردی که اهمیت سیاست خارجی برای اقتصاد ایران را گوشزد می‌کند، هزینه صادرات نفت است. منابع نفتی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین محصولات صادراتی کشور، نقش مهمی در تامین ارز مورد نیاز اقتصاد ایران دارد. با این حال در خلال صحبت‌های نامزدهای ریاست‌جمهوری، نکات قابل تاملی از وضعیت فروش نفت ایران بیان شد. بر این اساس، طبق گفته‌های یکی از نامزدها، در دوران تحریم حدود ۳۰درصد از منابع ارزی حاصل از فروش نفت در جابه‌جایی‌ها از دست می‌رود. با توجه به محدودیت تولید و صادرات، کاهش ۳۰درصدی درآمدهای نفتی به معنای محرومیت کشور از بخش قابل‌توجهی از منابع ارزی خود است. از این گذشته حفظ سطح فعلی تولید نفت نیز مستلزم سرمایه‌گذاری‌های جدید است که تامین آن از داخل کشور دور از ذهن به نظر می‌رسد.

در نهایت باید به تهاتر نفت نیز اشاره کرد که ایران را در موضع ضعف نسبت به خریدار قرار می‌دهد. از مجموع این نکات حول محور صادرات نفت می‌توان دریافت که سیاست خارجی و رفع موانع بین‌المللی بر سر راه نفت از اهمیت حیاتی برخوردار است.

حلقه ناکارآی دوستان
یکی دیگر از مسائل مهمی که در سال‌های اخیر کم و بیش اخبار آن به گوش رسیده است، ممانعت کشورهای همسایه و شرکای تجاری ایران از انجام مبادلات اقتصادی به بهانه تحریم است. به بیان دیگر، کشورهای نزدیک از نظر سیاسی مانند چین، روسیه و ترکیه نیز در موقعیت‌های مختلف، تحریم را دستاویزی برای عدم همکاری اقتصادی قرار داده‌اند. این موضوع از موارد یادشده نیز فراتر رفته و شامل کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز می‌شود. این مساله در آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده ایران در کره جنوبی و انتقال آنها به قطر کاملا مشهود است. بدون شک حل و فصل این موارد مستلزم برخورداری از یک سیاست خارجی کارآ است.

سهم ناچیز از گردشگری جهان
درحالی‌که گزارش‌ها از بازار ۱۱هزار میلیارد دلاری توریسم بین‌المللی در سال۲۰۲۳ حکایت دارد، اقتصاد ایران سهم قابل توجهی از این بازار را در اختیار ندارد. این در حالی است برخی همسایگان ایران مانند امارات متحده عربی و ترکیه درآمدهای قابل توجهی از گردشگری دارند و در سال‌های اخیر شهر دوبی پای ثابت ۱۰مقصد اول گردشگری جهان شده است. با این حال موانع مختلفی که از جانب تنگناهای سیاسی در عرصه بین‌الملل بر اقتصاد ایران وضع شده است، موجب می‌شود تا سهم ایران از این بازار بزرگ ناچیز بماند؛ مساله‌ای که بدون شک کلید آن در دست یک دیپلماسی سازنده قرار دارد.

خروج همزمان دو سرمایه
یکی از موارد کمتر توجه‌شده درباره اقتصاد ایران، مساله چشم‌انداز است. آنچه در دوران پس از توافق هسته‌ای به وقوع پیوست و دستاوردهایی مانند کنترل تورم را به ارمغان آورد، افق مناسبی بود که آحاد اقتصادی در پی این رویداد به دست آوردند. این موضوع درباره تورم‌های قابل توجه سال‌های اخیر، خروج سرمایه مالی و موج مهاجرت نیروی انسانی نیز صدق می‌کند. تحریم‌ها و چشم‌انداز ناروشنی که بر اقتصاد ایران سایه انداخته است، موجب می‌شود تا مهاجرت نیروی کار متخصص و خروج سرمایه از کشور به یک امر متداول تبدیل شود؛ اتفاقی که پیام امیدوارکننده‌ای برای اقتصاد ایران ندارد و تغییر این وضعیت در گرو بهبود سیاست خارجی کشور و برداشته شدن تحریم‌ها است.

فرار از تله رشد پایین
هر اقتصاد، فرصت‌های محدودی برای خروج از تله توسعه‌نیافتگی و ورود به باشگاه کشورهای با درآمد سرانه بالا دارد. اقتصاد ایران نیز از موضوع مستثنی نیست. بدون شک در صورتی که پنجره جمعیت جوان کشور بسته شود و اقتصاد ایران با بحران‌هایی چون پیری جمعیت، کمبود سرمایه‌گذاری و بحران‌های رفاهی ناشی از صندوق‌های بازنشستگی درگیر بماند، کار برای رشدهای پایدار با نرخ بالا و پیوستن به جمع توسعه‌یافته‌ها بسیار سخت می‌شود. به نظر می‌رسد با گذر زمان این وضعیت بغرنج‌تر شده است و در صورت عدم توجه به ابعاد مختلف آن، یک حسرت بزرگ را برای ساکنان این سرزمین برجای خواهد گذاشت. به این ترتیب برای دستیابی به رشد رفاه‌سازنیازمند آشتی با اقتصاد جهانی هستیم و در غیر این صورت، در نرخ رشد اقتصادی پایین به دام می‌افتیم.اعمال تحریم‌ها در یک دهه اخیر، آسیب قابل توجهی به وجه اقتصادی کشور زده و باعث شده است که سرعت رشد اقتصاد ایران در مقایسه با رقبای منطقه‌ای کم شود. تلاش دشمنان بیشتر بر این بود که ایران از جغرافیای اقتصادی جهان حذف شود که این موضوع می‌تواند اثر مخربی حتی برای امنیت ایران داشته باشد. از سوی دیگر، ایجاد گره‌های اقتصادی با کشورهای شرقی و غربی، باعث کاهش ریسک‌های امنیتی علیه اقتصاد ایران می‌شود.


🔻روزنامه تعادل
📍 عوامل نزولی شدن بازار خودرو
بررسی روند بازار خودرو، از رکود بیشتر بازار حکایت دارد؛ این در شرایطی است که قیمت‌ها در روندی نزولی قرار دارد. داغ شدن تنور انتخابات یکی از دلایلی است که تثبیت قیمت در بازار خودرو را به همراه داشته است. از سوی دیگر عدم تغییر قیمت دلار هم در این روند بی‌تاثیر نبوده است. دلار در یک هفته اخیر در یک دامنه در چرخش بوده و این عامل موجب شده تا فعالان بازار خودرو از آن به عنوان عاملی موثر در این بازار یاد کنند. فعالان بازار خودرو معتقدند با توجه به نبود فروشنده و مشتری و شرایط موجود در بازار روند ثبات قیمت در روزهای آینده هم ادامه‌دار خواهد بود. تثبیت قیمت خودروهای داخلی و مونتاژی‌ از شنبه گذشته آغاز شده است. برخی از فعالان بازار خودرو معتقدند که بازار خودرو با توجه به رکود مصنوعی که درآن ایجاد شده، دو مرحله دارد، مرحله اول رکود تا زمان انتخابات ریاست‌جمهوری است و مرحله دوم تا پایان تابستان است. یعنی شرایط رکود سنگین تا پایان شهریور ادامه‌دار است و این هفته نیز جدای از این داستان نیست.
بازار خودرو به روایت عدد

قیمت خودرو امروز، جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳، با تعطیلی بنگاه‌های خرید و فروش خودرو، همچنان در اغلب محصولات روند ثابت به چشم می‌خورد. در هفته‌های اخیر، تمامی خودروها روند نزولی داشته‌اند. گزارش‌ها نیز نشان می‌دهد، طی یکی دو روز گذشته بازار خودرو ثبات قیمت‌ها را تجربه کرده است.

رصد بازار خودرو نشان می‌دهد، پراید ۱۵۱ SE مدل ۱۴۰۳ در بازار خودرو به قیمت ۳۳۵ میلیون تومان و پراید ۱۵۱ SE مدل ۱۴۰۲ نیز به قیمت ۳۱۸ میلیون تومان به فروش می‌رفت.

در این میان، قیمت پژو ۲۰۶ تیپ ۳ پانوراما مدل ۱۴۰۲ در بازار ۶۴۵ میلیون تومان قیمت خورده است. پژو ۲۰۷ دنده‌ای مدل ۱۴۰۳ اما ۷۵۵ میلیون تومان به فروش رفت. این در حالی است که پژو ۲۰۷ پانوراما اتوماتیک TU۵P مدل ۱۴۰۳ بدون تغییر یک میلیارد و ۱۰ میلیون تومان به فروش رفت. پژو ۲۰۷ تیپ ۵ مدل ۱۴۰۲ نیز بدون تغییر ۶۶۰ میلیون تومان قیمت پیدا کرد. اما پژوپارس ELX-TU۵ مدل ۱۴۰۲ به قیمت ۸۰۰ میلیون تومان رسید. پژوپارس LX مدل ۱۴۰۲ هم ۸۴۵ میلیون تومان قیمت پیدا کرد.

بنا به این گزارش، تارا اتوماتیک V۲ مدل ۱۴۰۳ در بازار به قیمت ۹۲۰ میلیون تومان و تارا دنده‌ای V۱ مدل ۱۴۰۳ نیز ۷۶۵ میلیون تومان قیمت خورده است.

گزارش‌ها از بازار خودرو نشان می‌دهد، در پایان هفته گذشته دناپلاس اتوماتیک توربو آپشنال مدل ۱۴۰۳ بدون تغییر یک میلیارد و ۲۰ میلیون تومان قیمت خورد. دناپلاس اتوماتیک توربو آپشنال مدل ۱۴۰۲ هم ۹۹۰ میلیون تومان قیمت خورده است.

راناپلاس مدل ۱۴۰۳ نیز ۶۱۰ میلیون تومان قیمت پیدا کرد. راناپلاس مدل ۱۴۰۲ در بازار ۵۷۵ میلیون تومان به فروش رفت. همچنین ساینا S دنده‌ای بنزینی مدل ۱۴۰۳ در بازار ۴۴۰ میلیون تومان و ساینا S دنده‌ای بنزینی مدل ۱۴۰۲ هم ۴۱۰ میلیون تومان قیمت خورده است. اما سمند سورن پلاس EF۷ دوگانه‌سوز مدل ۱۴۰۳ در بازار ۷۸۵ میلیون تومان فروخته شد.

شاهین G اتومات CVT مدل ۱۴۰۳ هم ۸۱۵ میلیون تومان قیمت پیدا کرد. شاهین G اتومات CVT مدل ۱۴۰۲ در بازار به ۸۰۰ میلیون تومان رسیده است. همچنین کوییک GX L دنده‌ای مدل ۱۴۰۳ با افزایش ۸ میلیون تومانی به قیمت ۴۲۸ میلیون تومان به فروش رفت.
قیمت خودروها در فاز کاهشی

اسد کرمی، رییس اتحادیه دارندگان نمایشگاه‌ها و فروشندگان خودروی تهران درباره وضعیت بازار خودروی کشور، با اشاره به افت چشمگیر قیمت‌ها، می‌گوید: کاهش قیمت دلار به کاهش قیمت خودرو در بازار انجامیده و این شرایط، اوضاع ناخوشایندی را برای نمایشگاه‌داران و فروشندگان خودرو رقم زده است.

به گفته او، از ۱۵ خرداد تاکنون قیمت‌ها سیر ریزشی گرفته است و اکنون با کاهش ۳۵درصدی قیمت انواع خودروهای خارجی و کاهش ۲۵درصدی خودروهای داخلی مواجه هستیم.

کرمی متذکر می‌شود: بازار همچنان راکد است و اقدام دولت به واردات خودرو و فراهم آمدن امکان ثبت‌نام برای خودروهای وارداتی به این دلیل که در شمار محدود صورت گرفته است، نتوانست آنچنان که باید تغییر مطلوبی در بازار ایجاد کند زیرا بازار خودرو برای متعادل شدن نیاز به عرضه گسترده‌تری دارد.

 پیش‌بینی قیمت خودرو

براساس اظهارات مسیح فرزانه، کارشناس بازار خودرو، اتفاقاتی که در بازار خودرو در بهار ۱۴۰۳ افتاده، مشابه شرایطی است که سیاست‌گذاران در سال ۱۴۰۲ دنبال کردند. یعنی بازاری که در آن سیاست انقباضی پولی در آن شکل گرفته است و برای مهار تورم در مقطع‌های کوتاه‌مدت از این سیاست استفاده می‌شود، منتهی زمانی که سیاست پولی با سیاست مالی هم راستا نباشد تورم بیشتری در بازار دیده می‌شود.

او به تجارت نیوز گفته است: با توجه به انتخابات ریاست‌جمهوری که در پیش داریم همانند سال‌های گذشته بازارهای سرمایه‌ای مثل خودرو، ملک، طلا و ارزهای بین‌المللی با کمترین میزان تورم به صورت مصنوعی کنترل می‌شود. همچنین بازار خودرو با توجه به رکود مصنوعی که درآن ایجاد شده است دو مرحله دارد، مرحله اول رکود تا زمان انتخابات ریاست‌جمهوری است و مرحله دوم تا پایان تابستان است. یعنی ما شرایط رکود سنگین را تا پایان شهریور خواهیم داشت و این هفته‌ جدای از این داستان نیست.

بنابراین با توجه به ثابت ماندن قیمت ارز و حجم واردات و صادرات و حجم تولید همچنان قیمت خودرو روند کاهشی داشته است و در این زمان فعالین بازار خودرو و فروشنده‌ها برای اینکه مشتری را جذب کنند شرایط مختلف فروش می‌گذارند یا قیمت خودرو را تعدیل می‌کنند تا کسب‌وکار خود را بچرخانند. همچنین بازار با این شدت رکود، بهترین زمان برای مصرف‌کننده و خرید خودرو است.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 گسترش فقرغذایی
مسعود پزشکیان در دومین برنامه مناظره تلویزیونی میان نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، حسب حساسیت‌های مسوولیتی خود- که در دوران تصدی مسوولیت وزارت بهداشت نیز به نمایش گذاشته بود- یک گراف تصویری آماری از سقوط آزاد کالری مصرفی ایرانیان از ابتدای دهه ۹۰ به این‌سو به نمایش گذاشت که از افزایش عمق و شدت گسترش سوءتغذیه در میان ایرانیان حکایت داشت. ژرفای فاجعه آنجا مشخص می‌شود که برخلاف مدعیات دلارزدایان و مخالفان برجام و کسانی که تحریم‌ها را نعمت می‌دانند، این سقوط آزاد، همبستگی ویژه‌ای با شوک‌های ارزی و افزایش شدت اثرگذاری تحریم‌های یک‌جانبه خارجی دارد. براساس گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در سال گذشته منتشر کرده است، سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور از نزدیک به یک کیلوگرم در سال ۱۳۹۰، به کمتر از ۴۰۰‌گرم در سال ۱۴۰۲ رسیده و برآوردهای متخصصان سیاستگذاری تغذیه در ایران برای سال‌جاری نیز، نصف شدن سرانه مصرف گوشت قرمز نسبت به سال گذشته (۲۰۰‌گرم) است. در عمل می‌توان گفت که مهم‌ترین کالای مصرفی به منظور تامین پروتئین با کیفیت برای خانوارها، از سبد مصرفی خانوار حذف شده است و در عین حال، همچنان برخی از مسوولان اجرایی و به ویژه فرماندهان اقتصادی دو کابینه اخیر، بر عادی جلوه دادن همه چیز تاکید خاص دارند.در گزارش یادشده که از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی منتشر شد، شکاف کالری مصرفی به طور خاص به نمایش در آمده است به‌طوری که دهک دهم درآمدی در کشور ۳۲۸۴کیلوکالری سرانه مصرف را به شکل روزانه به ثبت رسانده و نخستین دهک درآمدی (فقیرترین افراد جامعه) کمتر از ۱۴۹۷کیلوکالری به شکل روزانه مصرف کرده‌اند. شاخص مصرف ماهانه گوشت مرغ نیز همچنان نزولی ا‌ست؛ سرانه مصرف هر فرد در ماه از یک کیلو و ۷۰۰ گرم، به کمتر از یک کیلو و ۴۰۰ گرم در ماه به ازای هر فرد کاهش یافته است. میانگین مصرف شیر پاستوریزه نیز حسب آمار، با کاهشی مهیب از ۳‌کیلوگرم در هر ماه به ازای هر نفر، به حدود یک ‌کیلو در هر ماه برای هر نفر کاهش پیدا کرده است. میزان مصرف تخم‌مرغ نیز با کاهش بیش از ۱۰‌درصدی نسبت به سال ۹۰، از اعمال فشار بر سبد پروتئینی خانوار حکایت دارد. این کاهش میزان مصرف سرانه حتی شامل کربوهیدرات‌های پرمصرفی همانند برنج نیز شده است که با کاهش از سطح ۳‌کیلو و ۱۰۰‌گرم در ماه، به حدود یک‌ونیم‌ کیلو در سال گذشته رسیده و به‌طور میانگین، کیفیت برنج مصرفی نیز سیر کاهشی به خود گرفته است و شامل بی‌کیفیت‌ترین ارقام برنج خارجی می‌شود.
خط قرمزی که جدی گرفته نشد
میزان مصرف اقلام یادشده، تحت‌الشعاع افزایش سهم اجاره‌بها از سبد هزینه‌های مصرفی خانوار نیز قرار گرفته است. در آبان ماه سال گذشته نیز رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه حدود ۶۰‌درصد از کالری مورد نیاز ایرانیان از طریق نان به مثابه قوت غالب تامین می‌شود، مهر تایید دیگری براین مدعا زد که سبد غذایی مصرفی ایرانیان همه خطوط قرمز خطر را پشت سر گذاشته است. شوربختانه نان‌های مصرفی در کشور نیز به خلاف وعده‌های دولتمردان مبنی بر غنی‌سازی نان، از کیفیت غذایی بسیار پایینی برخوردار بوده و از فیبر و پروتئین‌ و مواد معدنی تهی هستند در حالی که بسیاری از کشورهای فقیر به منظور فقرزدایی و افزایش توان جسمی در نیروی کار، اقدام به غنی‌سازی نان از طریق افزودن ویتامین‌ها و مواد معدنی و فیبر می‌کنند و از این‌رو، این کالای کم‌کشش را با حداکثر کیفیت به شهروندان می‌رسانند.
مطابق با آمارهای رسمی بیش از ۳۰‌درصد از ایرانیان با فقر مطلق دست و پنجه نرم می‌کنند و این موضوع باعث شده است تا دست‌کم این زنگ خطر را برای یک‌سوم ایرانیان با شدت بیشتری به صدا در بیاوریم.
کاهش میزان سرانه کالری مصرفی ایرانیان به سطح نیمی از میانگین خط قرمز استانداردهای حداقلی جهانی (۲۱۰۰ کیلوکالری)، به معنای کاهش شدید توان جسمی نیروی کار و افزایش شدید هزینه‌های سبد درمان در کشور است.
تورم بالای ۴۰‌درصد در هفت ‌سال اخیر و داشتن ۹‌سال با میانگین چنین نرخ تورمی در ۱۳‌سال گذشته، به شدت بر رابطه معنادار فقر با افزایش نرخ تورم صحه می‌گذارد.
سانسور گرسنگی
با این حال دولت فعلی که رکورد بیشترین کاهش سطح کالری مصرفی سرانه را به خود اختصاص داده است، علاوه بر سانسور و عدم انتشار آمار رسمی میزان سرانه مصرفی به شکل دقیق و همچنین حذف آمار سطح ریزمغذی‌ها- که به گرسنگی سلولی در افراد مرتبط است- به مرکز پژوهش‌های مجلس به عنوان یکی از معدود دریچه‌های ارزیابی برخی متغیرهای کلان اقتصادی و اجتماعی، تاخته است و این آمار را مخدوش نامیده است.
آمار مربوط به میزان آهن و کمبود آن و سایر مواد معدنی به ویژه روی و همچنین کمبود شدید کلسیم و ویتامین دی در مادران باردار که پیشتر مورد اشاره اعضای انجمن تغذیه ایران قرار گرفته است، پرده از فروچاله بزرگ‌تری از مساله گرسنگی در کشور برمی‌دارد زیرا علاوه بر پدیده گرسنگی شکمی که با میزان کالری دریافتی مرتبط است، مساله گرسنگی سلولی در کشور که به مصرف مکمل‌های غذایی و دارویی وابسته است و بر متغیرهایی چون میزان یادگیری و بهره هوشی در کودکان مرتبط است نیز، در وضعیت بسیار ناگواری قرار دارد. حذف مغزهای خوراکی همچون پسته و گردو و بادام و فندق از سفره خانوار، به همراه حذف گوشت‌های سفید مفید مانند ماهی و میگو در کنار کاهش شدید مصرف میوه و سبزیجات در خانوارها، هیچ‌یک از یک وضعیت نرمال خبر نمی‌دهند و باید یک تجدیدنظر کلی در سیاستگذاری تغذیه در کشور صورت بگیرد وگرنه ایران در آینده بسیار نزدیک، با کاهش چشمگیر کیفیت نیروی انسانی روبه‌رو خواهد بود و برای ایجاد تحولات اقتصادی در آینده با بحران منابع انسانی مواجه خواهد شد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 چرا مردم به مالیات‌ستانی معترض‌اند؟
مسعود یوسفی: سعید لیلاز و وحید شقاقی شهری در میزگردی که با موضوع مالیات برگزار شد به یک سوال مهم پاسخ می‌دهند: آیا در کشوری که درآمد نفت وجود دارد باید برای مالیات‌ستانی از مردم و اصناف مختلف به آنها فشار آورد؟ روی کاغذ، هیچ کس دوست ندارد مالیات بدهد و این موضوع برای تمام دنیا صادق است. اما دولت‌های کلاسیک از این ابزار برای تامین منابع جاری خود استفاده می‌کنند و حتی احزاب در کشورهای مختلف بر سر کم و زیاد کردن آن وعده‌های انتخاباتی می‌دهند. اما آیا ایران نقطه دیگری است؟ دو کارشناس این میزگرد بر سر اصل موضوع مالیات با یکدیگر توافق دارند اما شقاقی شهری معتقد است که مالیات‌ستانی نیاز به نهادسازی و کاهش تورم نیز دارد. در مقابل سعید لیلاز می‌گوید آنچه در ایران دیده می‌شود فشار نهادهای قدرتمند برای فرار از مالیات است که رسانه در اختیار دارند و حتی در مراکز تصمیم‌گیری نیز دخالت می‌کنند.

 دولت‌ها برای انجام مسوولیت‌ها و تعهدات خودشان نیاز به منابع مالی دارند. با اینکه عاقلانه‌ترین و مسوولیت‌پذیرانه‌ترین مورد برای یک منبع مالی پایدار مالیات است، اما دیدگاه‌هایی در ایران وجود دارد که معتقد است در کشوری که منابع طبیعی وجود دارد، نیاز به دریافت مالیات نیست و می‌شود با فروش منابع طبیعی اقدام به تامین مالی دولت کرد. بنابراین فشار مالیاتی یک فشار مضاعف به مردم است. اینجا هستیم تا بدانیم نسبت مالیات و اقتصاد سیاسی مالیات در ایران، با اقتصاد ایران چیست. در خدمت آقای وحید شقاقی‌شهری و آقای سعید لیلاز دو تن از کارشناسان محترم اقتصادی هستیم. سوالم را با آقای شقاقی شهری شروع می‌کنم. مقدمه را شنیدید. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟ آیا در کشوری که نفت دارد نیازی هست مالیاتی هم ستانده شود آن هم به شیوه تهاجمی؟

شقاقی شهری: بسم‌الله الرحمن الرحیم. تشکر از شما و آقای دکتر لیلاز که این فرصت مهیا شد که با هم درباره بحث مالیات گفت‌وگو کنیم. اقتصاد ایران تا دهه ۵۰ عملا وابسته به نفت و درآمدهای نفتی نبود. البته می‌دانید که در سال ۱۲۸۰ قرارداد بحث استخراج نفت امضا می‌شود. ۱۲۸۷ اولین چاه نفتی...

لیلاز: ۵ خرداد کشف شد...

شقاقی: در مسجد سلیمان استخراج نفت شروع می‌شود. ولی درآمدهای نفتی و قیمت نفت ناچیز بوده. کتاب هفت جلدی خاطرات آقای علم را اگر مطالعه کنید، متوجه می‌شوید تقریبا تا دهه ۵۰ نفت سهم گسترده یا مهمی در اداره اقتصاد ایران نداشته. ولی از دهه ۵۰ ورق اقتصاد برمی‌گردد و نفت به عنوان یک منبع مهم برای اقتصاد ایران می‌شود. از همان دهه ۵۰ بود که این سوال مطرح می‌شود که آیا نفت برای کشورمان نعمت است یا آسیبی برای اقتصاد ایران خواهد بود. اگر ۱۴۰۰ را در نظر بگیریم، حدود ۵۰ سال از آن تاریخ وابستگی کشور ما به نفت گذشته. فهم من این بوده که وقتی نفت از دهه ۵۰ سهم خودش را در اقتصاد ایران پیدا می‌کند، عملا موجب می‌شود ساختارهای اقتصاد ایران دیگر آن ساختارهای عقلانی نباشد یا نهادهای عقلانی شکل نمی‌گیرد. البته در همان کتاب هم ایشان می‌گوید وزیر اقتصاد وقت آقای عالیخانی، سال ۴۸ می‌گوید ایشان بعد از اینکه از وزارت اقتصاد کنار می‌رود، با این اتفاقاتی که در بحث درآمدهای نفتی می‌افتد و می‌دانید که تا دهه ۵۰ قیمت نفت بشکه‌ای کمتر از دو دلار بوده و بعد در دهه ۵۰ جهش قیمت نفت اتفاق می‌افتد. ایشان می‌گوید من با رییس سازمان برنامه نزد آقای هویدا رفتم و گفتیم شما به شاه ایران بگویید درآمدهای نفتی را چگونه باید خرج توسعه کشور کنیم. این مساله گذشت و بعدها که آقای هویدا را دیدیم پرسیدیم که آن بحث مصرف درآمدهای نفتی و نحوه استفاده از منابع نفتی چه شد؟ ایشان به ما گفت شاه دهه ۵۰، دیگر شاه دهه ۴۰ نیست. نفت یک سرنوشت دیگری برای کشور ما رقم زد. خوبی‌ها و بدی‌هایی داشت ولی معتقد هستم که ما زود به درآمد یا منبع نفت رسیدیم و مسیر عقلانیت طی نشد و نهادهای عقلانی شکل نگرفتند و عملا زود صاحب درآمدهای نفت شدیم بدون اینکه نهادهای عقلانی و ساختار عقلانی ما شکل بگیرند. یکی از آن ساختارهایی که شکل نگرفت، نظام مالیاتی بود. این نظام مالیاتی که باید سهم مهمی را در اداره حکمرانی اقتصاد ایفا می‌کرد شکل نگرفت. بعد از انقلاب هم همین مسیر طی شد. حدودا بین ۵۰ تا ۶۰ درصد درآمدهای دولت‌های ما همیشه وابسته به نفت بوده و سهم مالیات هم سهم ناچیزی بوده. شاید یک نقش کاریکاتوری یا دکوری را مالیات برای کشور ما داشته.

اصولا مالیات یک جور اختلال در فضا است. در واقع شما مردم و صاحبان کسب‌وکار را مجبور می‌کنید که بخشی از درآمدتان را به ما بدهید.

شقاقی شهری: البته اختلال نیست.

بخشی از اقتصاددان‌ها اعتقاد دارند که یک جور اختلال است.

شقاقی شهری: اگر ساختار نظام مالیات خوب کار کند این اتفاق نمی افتد.

اگر برسیم به همان بحث اصلی که سوال کردم که اصولا آیا در ایران امروز ما، نیازی هست به سمت مالیات برویم که بودجه دولت را تامین کنیم یا نه، بهتر است از درآمد نفتی استفاده کنیم؟

شقاقی شهری: مالیات سه وظیفه دارد. اولی درآمدهای پایدار دولت است. دومین وظیفه بازتوزیع ثروت است. سومین وظیفه‌اش هم جلوگیری از بحث احتکار یا مالیات‌هایی است که برای فعالیت‌های سوداگرانه بسته می‌شود. یعنی مالیات صرفا برای درآمد نیست و دو وظیفه دیگر را دارد. اتفاقا مالیات می‌تواند برای بازتوزیع ثروت هم وظیفه مهمی داشته باشد. ولی بحث اصلی این است که مالیات را باید از تولید، ثروت و درآمد دریافت کنیم. همه می‌دانیم از فقر و بدبختی و نداری که نمی‌شود مالیات گرفت. لذا این بحث را هرچه جلوتر برویم، من که مخالف نظام مالیاتی کارآمد نیستم. با اتکا اقتصاد مالیات هم موافق هستم چون موجب شفافیت می‌شود. موجب اصلاح دیگر ساختارهای اقتصادی می‌شود. گردش پولی را در اقتصاد ایران شفاف می‌کند. ولی سوال مهم این است که از دهه ۹۰ تاکنون شرایط اقتصادی ما به نحوی پیش رفته که الان فشار مالیاتی شرایط را بدتر خواهد کرد. دهه ۹۰ رشد اقتصاد ایران زیر یک درصد با تورم ۲۷ درصد بود. در هفت سال اخیر از سال ۹۷ تاکنون اگر امسال را هم اضافه کنیم هفتمین سال پی در پی است که تورم‌های بالا را داریم. اقتصاد ایران در طول ۱۰۰ سال اخیر هیچ دوره‌ای، هفت سال پی در پی تورم بالا نداشته. میانگین تورم اقتصاد ایران ۲۰ درصد بوده. در شش سال اخیر میانگین تورم ۴۰ درصد شده. میانگین تورم بالای ۴۰ درصد، مفهومش یک فقر مضاعف است. یعنی عملا در حال از دست دادن دهک‌های متوسط هستیم، تولید هم به‌شدت ضربه دیده. یعنی شما یک تولید شکننده دارید با مردمی که در حداقل معیشت‌شان گرفتار هستند. سوال اساسی این است که در این شرایط آیا می‌توانیم به سمت مالیات‌محوری برویم یا باید اجازه بدهیم که شرایط اقتصاد ایران احیا شود و بعد سراغ مالیات محوری برویم. لذا بنده مخالف نظام مالیاتی نیستم، ولی معتقد هستم که در شرایط کنونی اقتصاد ایران که تولید ما به‌شدت ضربه دیده، نمی‌توان به راحتی مالیات گرفت. گزارشی که من دیدم حاشیه سود بنگاه‌های ما سال ۱۴۰۲، ۱۴ درصد بوده. در حالی که سال ۱۴۰۱، ۳۵ درصد بوده. یعنی عملا بخش عمده‌ای از شرکت‌های تولیدی ما الان در شرایط نامناسبی به سر می‌برند. در ضمن بخش درآمدی ما هم تحت‌‌الشعاع تورم‌های بالا و پی در پی قرار گرفته. لذا من الان چندین ماه است که مدام این واقعیت و گزاره را به مردم و سیاست‌گذاران منتقل می‌کنم که الان شرایط اقتصاد ایران، شرایط تشدید مالیات یا افزایش نرخ‌ها یا افزایش پایه‌های مالیاتی نیست. اجازه دهید کمی اقتصاد تنفس به خودش ببیند و ان‌شاالله هر زمان اقتصاد تنفسی به خودش دید می‌توانیم آرام آرام نظام مالیاتی را سامان بدهیم.

آقای لیلاز با توجه به صحبت‌های آقای شقاقی شما چقدر با این حرف موافق هستید یعنی باید اجازه بدهیم شرایط بهتر شود و بعد یک نظام مالیاتی خوب پیاده کنیم یا وقتش شده است؟

لیلاز: بسم‌الله الرحمن الرحیم. سعی می‌کنم کوتاه صحبت کنم. اگر کار بخواهد به جایی برسد که بتوانیم اجازه بدهیم هیچ‌وقت درآمد نفتی را رها نخواهیم کرد. بحث مالیات‌ستانی بحث اجازه دادن یا ندادن نیست، بحث اجبار است. یعنی تا گریزناپذیر نشود که دولت‌ها به مالیات‌ستانی روی نمی‌آورند.

چرا بحث اجبار است؟

لیلاز: درآمد نفت اگر به عنوان یک پدیده پایدار باشد و می‌توانستیم تا قیامت روی این درآمد حساب کنیم، چه اشکالی داشت نفت را می‌فروختیم و می‌دادیم مردم می‌خوردند. اجازه دهید رگرسیونی به موضوع نگاه کنم. گذشته‌نگرانه و تاریخی نگاه کنیم. مساله نفت دو مشکل دارد؛ یکی اینکه کار شما را به بیرون از اقتصاد احاله می‌کند یعنی یا نفت را بخرند یا نخرند، یا قیمت نفت بالا باشد یا نباشد. ربطی هم به نظام سیاسی و رفتار سیاسی کشور در دنیا ندارد. الان قیمت جهانی نفت خام به خاطر جنگ اوکراین تقریبا دو برابر متوسط دوره آقای روحانی و اوایل تحریم است. مساله اینجاست که شما اگر روی درآمد ناپایدار یک هزینه پایدار ایجاد کنید، مثل این است که بلیت بخت آزمایی‌تان برنده شده و اجاره ماهانه پنج میلیون تومانی را ماهی ۵۰ میلیون تومان کنید. خب معلوم است که عاقلانه نیست.

اگر پول نفت صرف سرمایه‌گذاری شود مثل کشورهای اسکاندیناوی چطور؟

لیلاز: آن دولت کلاسیک است. اشکال دوم نفت این است که مثل هر درآمد بادآورده دیگری تو را فاسد می‌کند. مگر ملت ایران از فساد به تنگ نیامده؟ خب به خاطر نفت است. دولتی که نفتی می‌شود... من همیشه این مثال را می‌زنم اگر الان برای آقای یوسفی پیامک بیاید که مادربزرگ پدریتان در نهایت احترام مرحوم شده‌اند و وصیت کرده جگر گوشه من آقای یوسفی خیلی خوشتیپ است، ۵۰۰ میلیارد تومان ثروتم را می‌خواهم به ایشان بدهم خدا شاهد است که شما بدون خداحافظی از این در بیرون می‌روید ... چرا؟ چون ثروت بادآورده ویژگی‌اش این است که تو را فاسد می‌کند، بعد که یک استبدادی حاکم می‌شود... چرا آقای شقاقی می‌گویند شاه دهه ۵۰ با دهه ۴۰ فرق می‌کند؟ چون شاه دهه ۵۰ درآمد نفتی داشت و دهه ۴۰ نداشت. اصلا دموکراسی چیزی جز توازن قوای اجتماعی نیست و درآمد نفتی این توازن قوای اجتماعی را به هم می‌زند. یعنی هم به لحاظ سیاسی، هم به لحاظ اقتصادی تو نمی‌توانی رویش حساب کنی. اما در مورد مالیات، کف دولت، کف دولتی است که آدام اسمیت می‌گوید یک قوه قضاییه که داور جامعه شود به قول هابز لویاتان باشد، اگر من با آقای شقاقی دعوایمان شد بتوانیم آنجا داوری کنیم. یک پلیسی می‌خواهیم که امنیت فراهم کند برای بورژوازی محترم. زیرساخت‌هایی هم نیاز داریم که بتواند کشور را در شرایط عادی اداره کند و آموزش و پرورش. این حرف‌های آدام اسمیت است. خب این احتیاج به هزینه دارد، احتیاج به یک ساختار اداری دارد. حالا مارکسیست‌ها می‌گویند ماشین سرکوب دولت، ولی اسمیتی‌ها می‌گویند این ماشین خدمات‌رسانی برای پیشبرد اقتصاد است. چه برای سرکوب و چه برای خدمات‌رسانی، به هزینه نیاز داریم. شرکت تعاونی هم که تشکیل می‌شود هزینه دارد، مدیرعامل و کارمند استخدام می‌کنید، دفتر می‌گیرید. بنابراین در ضرورت مالیات که تردیدی نیست و این را کسی مورد بحث قرار نمی‌دهد. اینکه شما می‌گویید به عنوان یک حلال مبغوض و ناخوشایند، نئولیبرال‌ها این را می‌گویند والا کسی در مورد اصل داستان که باید مالیات بگیریم کسی تردیدی ندارد. میلتون فریدمن در مقدمه کتاب «راه بردگی» که در سال ۱۹۹۴ چاپ بعدی‌اش منتشر شد می‌گوید در ۵۰ سالی که از نوشتن کتاب «راه بردگی» ۱۵: ۰۹ می‌گذرد، سهم دولت فدرال در تولید ناخالص داخلی ایالات متحده از ۲۵ درصد به ۴۵ درصد رسیده. اینکه جمله من نیست و من به شما می‌گویم الان حتی بیشتر از این است. در سال ۲۰۲۴ میلادی، برای اولین بار در تاریخ امریکا بهره بدهی فدرال دولت امریکا از مجموع هزینه‌های نظامی امریکا جلو زد و به ۸۴۰ میلیارد دلار رسید. این بهره بدهی‌ها برای اداره کشور است چون تو امنیت بیرونی و امنیت داخلی نیاز داری. اینکه شما بگویید بهتر است که مالیات‌ستانی را به فرصت دیگری احاله کنیم من می‌گویم اگر می‌توانستیم این کار را کنیم اصلا این بحث بلاموضوع می‌شد چون هرگاه توانستیم این بحث شده. هیچ دولتی دوست ندارد از مردمش مالیات بگیرد مگر اینکه مجبور شود.

هیچ دولتی دوست ندارد؟

لیلاز: هیچ دولتی. همه دولت‌ها پوپولیست هستند.

یعنی حتی در اقتصادهای لیبرالی که مثلا همین آدام اسمیت پایه گذار فکری آن بوده‌اند؟

لیلاز: بله اصلا دعوا در احزاب سیاسی کشورهای غربی این است که یکی می‌گوید من کمتر مالیات می‌گیرم، یکی می‌گوید من بیشتر.

به همین خاطر گفتم اختلال است چون شما باید از کسی پول بگیرید و به دیگری بدهید.

شقاقی شهری: عذر می‌خواهم ابتدا یک جمله تقدم و تاخر، نهادهای عقلانی و ساختار عقلانی. نروژ مثال معروفی است. الان صندوق ثروت نروژ، بیش از یک هزار میلیارد دلار ثروت دارد. آن هم نفتی بوده. ولی نهادها ابتدا وقتی عقلانی می‌شوند، دهه ۴۰ اشاره کردم بحث‌ها باید کمی عمیق شود. بحث سطحیت این است که همه می‌فهمیم که مالیات مهم است. همه می‌دانیم دولت‌ها در شرایط عادی با توجه به ساختارهای پوپولیستی و نفتی، سراغ مالیات نمی‌روند. کسی با اینها مخالفتی ندارد. منِ شقاقی که مخالف این بحث‌ها نیستم. دهه ۴۰ ما تمرین می‌کردیم برای اتکای اقتصاد به بخش خصوصی. نفت که نبود.

در واقع بخش خصوصی وابسته به دولت.

شقاقی شهری: دهه ۴۰ دنبال خریدار نفت بودیم که نبود. نفت هم بشکه‌ای کمتر از دو دلار بود. سهم نفت بسیار ناچیز بود لذا اقتصاد آرام آرام بعد از اصلاحات ۱۳۴۰، یعنی نظام فئودالیته مانندی که ما داشتیم، یعنی کشاورزمحوری را، دهه ۴۰ تمرین می‌کردیم برای نهادسازی‌های عقلانی مبتنی بر بخش خصوصی. رشد اقتصادی دهه ۴۰ را هم که نگاه کنید بیش از ۱۲ درصد و تورم زیر دو است. یعنی کشور برای ساخت تمرین می‌کرد. من می‌گویم ما زود به نفت رسیدیم. اگر کمی هم فاصله می‌افتاد نهادها عقلانی می‌شد، ساختارهای عقلانی و مدرن شکل می‌گرفتند و آن زمان بلد بودیم چگونه از نفت استفاده کنیم.

لیلاز: ما که الان با اگر و مگر بحث نمی‌کنیم.ما باید با واقعیت عینی موجود صحبت کنیم.

شقاقی: ما افتادیم در یک دولت- ملت رانتیر نفتی با نهادهایی که مبتنی بر همین مصداق دولت- ملت رانتیر نفتی بودند لذا نفت اجازه نداد که ساختارهای اقتصادی ما مبتنی بر عقلانیت باشد.

لیلاز: بله ولی الان بحث ما مالیات است.

شقاقی: مالیات هم یکی از آن ساختارهاست.

لیلاز: عرض من این است اینکه می‌گوییم اگر چنین می‌شد، یک تمرین ذهنی بسیار زیباست و خیلی هم جذاب است ولی هیچ ارزش عملیاتی ندارد. واقعیت این است که باید وضعیت موجود عینی را ترسیم کنیم. نروژ یک کشور ۵، ۶ میلیونی نفتی است در برابر یک تجربه یک و نیم میلیارد نفری نفتی. بنابراین یک درصد تجربه جهان هم نمی‌شود. می‌توانیم کنار بگذاریمش چون همه کشورهای دیگر به همین وضع دچار شده‌اند. البته این را هم بگویم که الان یک ادبیاتی شکل گرفته راجع به اینکه نروژ هم از بیماری هلندی که ناشی از وفور درآمدهای یکجا بوده، به نسبت خودش برکنار نمانده. ولی اگر می‌توانستیم صبر کنیم و تاریخ را به عقب برگردانیم، اول کشور را بتوانیم مثل نروژ کنیم و بعد مالیات بگیریم که خیلی خوب بود.

یعنی معتقدید که برای این کار دیر شده است؟

لیلاز: ما الان روی این تصمیم می‌گیریم. الان مساله مالیات‌ستانی در ایران اجتناب‌ناپذیر شده. در همه جای دنیا تا اجتناب‌ناپذیر نشود کسی مالیات نمی‌گیرد. مالیات‌ها را کم می‌کنند.

اما نگاه مردم این است که وقتی مالیات مثلا ۳۰۰ همت بوده و ۲ سال بعد ۱۳۰۰ همت می‌شود باید در زندگی من آثارش دیده شود. آدام اسمیت چهار اصل بنیادین برای عدالت مالیات دارد. اولینش این است که توانایی پرداختش را داشته باشید. یعنی مردم بتوانند این مالیات را بپردازند. آدام اسمیت این را می‌گوید، من نمی‌گویم.

شقاقی: یعنی همان شرطی که من گفتم یعنی هفت سال پی در پی تورم ۴۰ درصد.

لیلاز: آقای شقاقی من به شما ثابت می‌کنم که سهم مالیات در تولید ناخالص ایران تفاوت چشمگیری در هفت سال گذشته نکرده است.

شقاقی شهری: این را هم که می‌پذیریم چون هنوز ساختار مالیاتی برای ایران اتفاقی نیفتاده.

لیلاز: فشار مضاعف نیاورده‌ایم. اصلا گریه کردن ندارد.

کمتر هم شده. سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی پایین آمده.

شقاقی شهری: در تولید ناخالص داخلی بله ولی در درآمد خانوار فرق می‌کند.

لیلاز: نه نسبت مالیاتی کارگران افزایش پیدا کرده، حقوق‌بگیران سابق افزایش پیدا نکرده. در تولید که من خودم تولیدکننده هستم مالیات‌ها کاهش پیدا کرده. ۲۵ درصد ۲۰ درصد شده. اینکه جلوی فرارهای مالیاتی را بگیریم و از آن بورژوازی که تا الان می‌توانست فرار کند، این هم به دو علت بود که می‌توانست فرار کند و الان نمی‌تواند. یکی اینکه حاکمیت یکدست شده و الان گریز از آن سخت‌تر شده. در آن موقع بین شکاف‌های حاکمیت می‌توانستند فرار کنند. دوم اینکه تکنولوژی به داد مالیات‌ستانی رسیده. نه فقط در ایران، در همه جای دنیا. بین فلاسفه و اقتصاددان‌ها دو نفر هستند که خیلی خوب تکنولوژی را فهمیده‌اند. یکی اسمیت بود و یکی هم کارل مارکس و شما الان نقش این را در اقتصاد ایران می‌بینید. فرار مالیاتی غیر ممکن شده. بنابراین همه‌مان باید قویا از یک دولت مالیات‌ستان نیرومند که فشار مالیاتی‌اش را روی طبقات فرودست نیاورد، بلکه روی طبقات فرادست بیاورد، حمایت کنیم. ولی اینکه حالا این مالیات که می‌گیرید باید به یک دولت کارآمد و پاسخگو پرداخت شود، و دولت را پاسخگو کند نه تنها یک فریضه و فضیلت بزرگ است، بلکه گریزناپذیر هم خواهد بود. اگر دنبال دموکراسی هستید باید دولت‌تان را مالیات‌ستان کنید. دولت رانتییر دولتی است که می‌گوید من به رای مردم... خس و خاشاک هستند. رابطه خس و خاشاک با رابطه درآمد نفتی کاملا مستقیم است.

دولت نفتی نیازی به مردم ندارد؟

لیلاز: یک جور طلاق عاطفی اتفاق افتاده. مردم هم به دولت نیاز ندارند. در همین دوره که آقای شقاقی از خاطرات علم نقل می‌کنند، یک زمان تصمیم داشتند دفعاتی که در خاطرات علم شاه می‌گوید که فلان خورده واژه فلان خوردن‌های شاه را روی یک گرافی ببرم با تحولات درآمد نفت ایران همراه کنم دیدم کاملا با هم همخوان هستند.

یعنی هرچه درآمدهای نفتی بالاتر رفته اعتماد به نفس شاه هم بیشتر شده؟

لیلاز: طبیعتا همینطور است و بی‌نیازی‌اش از رای مردم، بی‌اعتنایی‌اش به مردم، یک طلاق عاطفی شکل می‌گیرد. مالیات‌ستانی را باید تشویق کنیم نه تنها دولت را پاسخگو می‌کند بلکه در دولت پاسخگو ضرورت هم ایجاد می‌کند.

شما گفتید مالیات‌ستانی به نحوی باشد که در حمایت از مالیات‌ستانی از فرادستان باشد...

لیلاز: من نگفتم باید باشد. آقای شقاقی هم همین را فرمودند.

شاید دیدگاه آقای شقاقی این است که ما هنوز آن نهادها را نداریم که از فرادستان بگیریم ولی شما می‌گویید داریم.

لیلاز: میزان افزایش یارانه‌ها که بیشتر از مقدار مالیات‌ستانده شده است.

آقای شقاقی شما با این موضوع موافق هستید؟

شقاقی: بحث‌های آقای لیلاز از بدیهیات است و کسی با هیچکدام از اینها مخالف نیست. من که می‌گویم اداره شفاف اقتصاد با مالیات است. پاسخگویی با مالیات تقویت می‌شود. اینها که بدیهیات است و کسی هم مخالفشان نیست. یادم هست که آقای دکتر همتی سال ۹۷ جلسات اقتصاددانان را تشکیل داد. همزمان شده بود دور دوم تحریم‌ها که آقای ترامپ اعمال کرد. ۲۰ نفر اقتصاددان بودیم که ایشان آن جلسات را تشکیل می‌داد. من اول آن جلسات خاطرم هست که رفتم و گفتم چقدر خوب شد که تحریم شدیم. آقای دکتر جلالی نایینی اجازه نداد کلام من منعقد شود و شروع به حمله کرد که دکتر شقاقی چه می‌گویی تحریم شدیم، ملت بدبخت می‌شوند. من احساسم این بود که هر چقدر فشار سنگینی از بُعد تحریمی به کشور ما وارد می‌شود عقلانیت ما در اصلاحات ساختاری تقویت خواهد شد. همان عبارتی که شما گفتید.

لیلاز: یعنی از روی ناچاری.

شقاقی: یعنی تا فشاری بر روی ما وارد نشود دست به تصمیمات سخت نمی‌زنیم.

لیلاز: همه جای دنیا همین طوری است.

شقاقی: البته ایشان اجازه نداد کلام من منعقد شود ولی هفت سال گذشت و همین آقای دکتر فرزین که اخیرا تشکیل اقتصاددانان را دنبال می‌کرد، دوباره من آقای دکتر جلالی نایینی را دیدم ولی این بار در همان جلسه گفتم دکتر خاطرتان هست هفت سال پیش این جمله را گفتم و شما به من حمله کردید. من فکر می‌کردم که ما این اصلاحات ساختاری را شروع خواهیم کرد. عذر می‌خواهم من از حرفم برگشتم. یعنی هفت سال گذشت ولی اصلاحات ساختاری آغاز نشد. یکی از آن اصلاحات ساختاری در حوزه مالیات است، یکی از اصلاحات ساختاری که می‌بایست اتفاق می‌افتاد.

اگر روی مالیات تمرکز کنیم فکر می‌کنید چه اصلاحاتی باید انجام شود؟

شقاقی: من با حرف‌های دکتر لیلاز مخالف نیستم. من هم معتقد هستم که یک اقتصاد سالم، شفاف و دولت پاسخگو باید برپایه یک نظام مالیاتی کارآمد استوار باشد. من هم الان می‌دانم که ساختارهای دولت الکترونیک در کشور تقویت شده. به راحتی می‌توانیم نظام مالیاتی کارآمد را استوار کنیم. ما الان این مسیر را طی کردیم. ولی سوالی از دکتر لیلاز پرسیدم. من سال ۷۹ که به تهران آمدم و تحصیلات ارشدم را ادامه دادم، سال ۸۷ دکترایم را در اقتصاد گرفتم. اولین همایشی که سال ۸۰ شرکت کردم، همایشی بود برای نظام مالیاتی تحت عنوان «مالیات بر ثروت». الان بیست و اندی سال گذشته ولی مالیات بر ثروت نداریم. اخیرا دیدم دولت مالیات بر ارزش افزوده را یک درصد می‌خواست بالا ببرد. من می‌گفتم مالیات بر ارزش افزوده همان مالیات بر مصرف است من که برای خرید کالا می‌روم، باید مالیات بر ارزش افزوده بدهم. اینکه اصلاح نشد. یعنی شما همچنان بر دهک‌های میانی به پایین... سوال اصلی این است که می‌خواهیم اصلاح مالیات انجام بدهیم ایراد ندارد. اصلاح مالیات باید با یک نقشه معقول زمانبندی شده و در یک شرایط مشخص باشد. من می‌گویم الان که هفت سال است دهک‌های میانی ما نابود شده‌اند. من دهک میانی هستم. سال ۸۰ برای اینکه در رستوران غذا بخورم هیچ‌وقت تعلل نمی‌کردم. ولی الان بعد از گذشت ۲۰ سال وقتی خانواده‌ام به من می‌گویند به رستوران برویم تعلل می‌کنم، هزینه فرصت می‌کنم. می‌خواهم بگویم دهک میانی ما الان با شرایط بدی مواجه است به خاطر ۱۰ سال تورم دهه ۹۰، بالاخص شش سال تورم ۴۰ درصدی. شما الان با این ابزارهای مالیاتی اگر بخواهید بر دهک‌های میانی و پایین فشار بیاورید، اولا که گیرتان نمی‌آید، ثانیا که مسیر را اشتباه می‌روید. ایرادی ندارد، برویم سراغ مالیات بر ثروت.

لیلاز: اولا که مالیات بر ثروت را شروع کرده‌اند.

شقاقی: نه شروع نشده.

لیلاز: مثلا خانه‌های خالی و گران قیمت...

شقاقی: سوال این است که آقای دکتر لیلاز چقدر ثروت دارد. بخشی از ثروتش را سالیانه مالیات بدهد.

لیلاز: اجازه دهید کمی با فکت و نمودار صحبت کنیم. حوزه اقتصاد حوزه فکت و نمودار است وگرنه این بحث‌ها ۱۰ شاهی قیمت ندارد. درآمد مالیاتی دولت در چهار سال گذشته چهار برابر شده. در حالی که GDP ایران دوبرابر شده. گزاره دوم اینکه فشار بر طبقات محروم در این دوره از نظر درصد درآمد، افزایش پیدا نکرده.

منظور از درصد درآمد چیست؟

لیلاز: درصد درآمدی که مالیات‌ستانی می‌شود. ما در مورد مالیات صحبت می‌کنیم نه توزیع ثروت.

باید دقیق صحبت کنیم.

لیلاز: درصد درآمدی از مردم که مالیات می‌دهند، نسبتش که تغییر نکرده. در تولید کاهش هم پیدا کرده. وقتی درصد درآمد شما ثابت بوده ولی کل درآمد دولت به‌شدت افزایش پیدا کرده، معنایش این است که دولت منابع جدیدی از درآمد ایجاد کرده که بدیهی است. بنابراین نباید این‌قدر تصور کنیم که هیچ کاری انجام نشده. شواهد نشان می‌دهد گام‌هایی برداشته شده البته این گام‌ها هنوز خیلی راه دارد تا به جای موثری برسد. ولی لایحه قانون بودجه سال ۱۴۰۲، ۷۶۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی را پیش‌بینی کرده بود که به ۸۰۷ هزار تا رسید.

بیشتر هم شده؟

لیلاز: بله یعنی هشت درصد بیشتر. عرض من این است که هرگاه تورم به علاوه تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت به‌علاوه این دو، درصد درآمد رشد مالیاتی دولت افزایش پیدا کند، معنی‌اش این است که فشار روی تمام جامعه یکسان است. مگر اینکه دولت نسبت‌های اینها را در درونش تغییر بدهد که ما هیچ شاهدی مبنی بر اینکه فرودستان الان درآمد بیشتری، به نسبت درآمدشان، می‌پردازند، نداریم. یعنی نسبت‌های درآمد مالیاتی ثابت بوده. حقوق‌بگیرهایی مثل من و شما. بنابراین اتفاقاتی می‌افتد و ما باید این روند را تقویت و تشویق کنیم. مالیات بر ثروت، مالیات بر خانه‌های خالی، مالیات بر نقل و انتقال خودروهای گران‌قیمت. من خودم جزو همان‌ها هستم. برای من ۶۳ میلیون تومان مالیات برای خانه‌ای که در آن ساکن هستم در سال ۱۴۰۱ آمده ولی بالاخره من از مجموع این سیاست دفاع می‌کنم.

شما دفاع می‌کنید اما یک عده می‌گویند یک دولتی آمده، حالا شرایطی ایجاد شده، تحریم شدیم یا هر چیز دیگر، بالاخره با سیاست‌هایی تورم ایجاد شده. اینکه شما مالیات را از یک مالیات دیگر بگیرید چندان درست نیست.

لیلاز: من حرف شما را قبول دارم. اگر شما بخواهید سهم مالیات‌تان را در GDP بالا ببرید باید از یک جای جدیدی بگیرید. از آسمان که نمی‌آید. یا باید از فرودستان بگیرید یا به قول دکتر شقاقی از طبقه متوسط یا از فرادستان. شواهد نشان می‌دهد اینها از فرادستان می‌گیرند.

شواهد نشان می‌دهد؟

لیلاز: بله.

آقای دکتر شقاقی شما با این شواهدی که آقای لیلاز تاکید دارند، موافق هستید؟

شقاقی: تولید ما در دهه ۹۰ از حدود ۶۰۰- ۵۴۰ میلیارد دلار ۴۰، ۳۰درصد پایین‌تر آمده. تولید ناخالص داخلی ما به قیمت ثابت.

لیلاز: آقای دکتر ما که درباره مالیات‌ستانی جاری صحبت می‌کنیم.

شقاقی: متوجه هستم می‌خواهم بگویم کیک اقتصاد ایران کوچک شده.

لیلاز: به قول خودتان اینها بدیهیات است.

شقاقی: دوم اینکه تورم هم یعنی اینکه نوعی مالیات را تحریم می‌کنیم. تورم هم مالیاتی است که دولت‌ها به خاطر ناکارآمدی به مردم تحمیل می‌کنند. از حیث مالیات حرف شما درست است ولی من می‌گویم تورم به من تحمیل شده، قدرت معیشت ایرانی‌ها را کاهش داده، لذا من توان پرداخت مالیات را ندارم.

اجازه بدهید در مورد مالیات صحبت کنیم.

شقاقی: مگر می‌شود مالیات را بدون تورم بررسی کرد.

آقای لیلاز می‌گویند شواهدی وجود دارد که مالیات از فرادستان گرفته می‌شود و سوال من هم در همین راستا بود.

لیلاز: در این مورد یقین داریم.

شقاقی: مالیات بر خانه‌های خالی بود که اتفاقی نیفتاد. در قوانین بودجه ما چندین سال است که مالیات بر خانه‌های خالی تصویب شده.

پس چطور است که افزایش درآمد مالیاتی داریم؟

شقاقی: آقای دکتر شما گزارشی به ما بدهید، اگر دارید. من شواهدی از اینکه مالیات بر خانه‌های خالی در قانون بودجه...

لیلاز: خانه‌های خالی که یک وجه بود. به قول ارسطو من صغرا کبری چیدم. یک گزاره مطرح کردم که سهم مالیات در دستمزد کارگران، کارمندان و بازنشسته‌ها افزایش پیدا نکرده. گزاره دوم اینکه رشد درآمدهای مالیاتی بیش از رشد GDP بوده. بله وقتی بحث از مالیات‌ستانی می‌شود، این بدیهیات است و شما در این نمی‌توانید تشکیک کنید. آقای شقاقی بحث را منتقل می‌کنند به فقر و نابرابری. اینها که موضوع‌های دیگری است که قبول داریم و در موردشان هم بحث می‌کنیم. عرض من این است که ما با سرعتی اندک نه خیلی زیاد، در حال بهبود سهم مالیات در درآمدهای دولت هستیم. این افزایش و بهبود هم ناشی از دو عامل است؛ یکدست‌شدن قدرت و تکنولوژی. بنیانش هم این است که دولت چاره‌ای برای اداره کشور جز این مسیر ندارد. درآمدهای نفتی به صورت حِرف نمی‌تواند به شما...

پس چرا بین مردم این‌قدر اعتراض وجود دارد؟

لیلاز: کدام اعتراض؟

اینکه مثلا برخی پزشکان یا وکلا یا اصناف دیگر فرار مالیاتی دارند نوعی اعتراض محسوب نمی‌شود؟

لیلاز: نمی‌خواهم به شما جسارت کنم، به خاطر اینکه دسترسی آن اقلیت به مطبوعات هزار برابر فرودستان است.

منظور از دسترسی چیست؟

لیلاز: فراریان از مالیات قدرت بیشتری برای چانه‌زنی در رسانه‌ها دارند.

یعنی می‌توانند در مورد کار خودشان تبلیغ کنند؟

لیلاز: بله الان اگر قیمت بلیت هواپیما گران شود، سروصدا و دادش در روزنامه اعتماد یک میلیون برابر بیشتر از این خواهد بود که اتوبوس مسافربری قیمتش گران شود. چرا؟ چون اتوبوس‌سوارها که نماینده‌ای در اعتماد ندارند. بالایی دستش به شما می‌رسد. همیشه هم همین‌طور است. من می‌گویم برای شما فکت می‌آورم. ما باید با فکت و فیگرز و عدد و رقم با هم صحبت کنیم. آن عدد و رقم می‌گوید همه نکاتی که آقای شقاقی به درستی می‌گویند و من هم معتقد هستم راجع به مساله فقر، توزیع درآمد هزار بحث می‌توان داشت.

دلیل اعتراض به مالیات این نیست که مردم باید بدانند که این پول کجا هزینه می‌شود؟

لیلاز: می‌دانید که سهم دولت در تولید ناخالص داخلی ایران یکی از ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین دولت‌های دنیا را دارد. این هم یک فکت و گزاره دیگر است. اصلا ما به کارمندان‌مان حقوق نمی‌دهیم در‌حالی که ۹۰ درصد هزینه‌های دولت حقوق و دستمزد است. من می‌گویم وقتی تو به هر دلیلی از حاکمیتت ناامید و ناراضی هستی، هر کاری کند ناسزا می‌دهی.مسائل بیشتر ذهنی است تا عینی. من هم حقوق‌بگیر و تولیدکننده هستم. من در یک شرکت تولیدی کار می‌کنم. من هر سال مالیات می‌دهم شرکتی که مال من نیست ولی من مدیریتش می‌کنم. ما می‌گوییم اوضاع با سرعتی اندک در حال بهتر شدن است چون چاره‌ای جز این ندارند. به شما قول می‌دهم به محض اینکه درآمدهای نفتی کشور بالا برود، بحث مالیات‌ستانی باطل می‌شود.

شقاقی: بله این بحث همیشه بوده. من چند عدد به شما بدهم. درآمد مالیاتی ما سال ۱۴۰۲، ۱۰۵۴ بوده. مصوب مجلس ۱۵۹۸ بوده. رشدش ۵۲ درصد نسبت به سال ۱۴۰۲ بوده. اگر تورم سال ۱۴۰۳ را ۴۵ درصد بگیریم، رشد واقعی مالیات هفت درصد شده. اگر تورم را ۳۰ درصد بگیریم یعنی سناریوی خوشبینانه‌ای که دولت برای ۱۴۰۳ می‌دهد، رشد واقعی مالیات...

لیلاز: مگر نباید ۱۴۰۲ را با ۱۴۰۲ مقایسه کنید؟

شقاقی: ۱۴۰۲ مالیات ۱۰۵۴ بوده.

لیلاز: لایحه را رها کنید.

شقاقی: لایحه نیست. بودجه. این قانون است. مصوب بوده ۱۵۹۸.

لیلاز: شما با امسال مقایسه کردید.

شقاقی: رشد ۱۴۰۳ نسبت به ۱۴۰۲ حدود ۵۲ درصد بوده. رشد اسمی مهم نیست، رشد واقعی در اقتصاد مهم است. اگر تورم در سناریو بدبینانه برای ۱۴۰۳، اگر ۴۵ درصد درنظر بگیریم رشد واقعی‌مان ۷ درصد بوده. مالیات نسبت به سال گذشته.

در واقع طی این سال‌ها سالی یکی، دو درصد درآمد مالیاتی رشد کرده ولی کلی اعتراض می‌شود.

لیلاز: ببخشید چون رسانه در خدمت بورژوازی است.

خب خود شما هم ممکن است به رستوران که می‌روید انعام بدهید ولی به یک دستفروش هزار بار بگویید که تخفیف بده.

لیلاز: من که با حرف شما مشکلی ندارم. باز دوباره به توزیع ثروت پریدید. دکتر شقاقی در جدولش می‌گوید با سرعتی بسیار اندک، سهم مالیات‌ستانی در اقتصاد ایران در حال افزایش است. ما باید برای چنین کاری دست بزنیم.

آقای شقاقی باید دست بزنیم و تشویق کنیم؟

شقاقی: اگر تورم را ۳۰ درصد برای امسال در نظر بگیریم رشد واقعی ۲۲ می‌شود. سهم مالیات در تولید ما حدود هفت درصد است. سال‌های قبل هم هفت درصد بود. گزاره آقای دکتر لیلاز را این آمار تایید می‌کند. ولی دلایلی دارد که الان مردم ناراضی هستند. دلایلش این است که نظام مالیاتی یک جاده دو طرفه است نه یک‌طرفه. ما به مالیات یک نگاه یکسویه داریم نه دوسویه. دکتر الان به من شقاقی می‌گوید شما باید مالیات بدهید. این یک جاده یک‌طرفه است، می‌گویم دکتر من به شما مالیات می‌دهم، به من بگویید در مقابل مالیات چه کرده‌اید.

چه خدماتی ارایه داده‌اید.

شقاقی: نظام مالیاتی ما ناکارآمد است. یک ناکارآمدی‌اش این است که مالیات را همچنان نگاه یک‌سویه دارد. اگر روزی من مسوول مالیات باشم پاسخ می‌دهم که مردم و تولیدکنندگان من از شما ۱۵۹۸ همت مالیات گرفته‌ام. مالیات را در این حوزه‌ها هزینه کرده‌ام. مردم باید بگویند که این حوزه آموزش و پرورش بوده...

لیلاز: آقای شقاقی عزیز شما به عنوان اقتصاددان می‌دانید که ۹۰ درصد کل درآمدهای دولت بودجه جاری است. یعنی یک چیزی روی این مالیات می‌گذارد و به کارمندان حقوق می‌دهد.

خب طیف مالیات‌دهنده هم از همین ناراحت هستند، چون معتقدند که اگر مالیات می‌دهند باید خدمات بهتری هم بگیرند.

لیلاز: چرا ناراحت باشند. کارمند اگر حقوق نگیرد... آقای حضرتی باید به شما حقوق بدهد آنها به کارمندان‌شان حقوق ندهند؟ قبول دارید که این حقوقی که به کارمندها می‌دهید بخور و نمیر است؟ یک نوع تامین اجتماعی است. حرف‌های شما عجیب است.

شقاقی: وقتی می‌گویم مالیات جاده دوسویه یا دو طرفه است، ایرادی ندارد آقای دکتر ما ۱۵۹۸ همت مالیات گرفته‌ایم، رشد واقعی‌اش هم مشخص بوده. مردم می‌گویند ما مالیات می‌دهیم ولی به دولتی مالیات می‌دهیم که بهره‌ور نیست. خدمات باکیفیت نمی‌دهد. من اگر بدانم آموزش و پرورش، بخش سلامت و دیگر حوزه‌های ما باکیفیت هستند...

لیلاز: این بحث تقدم مرغ و تخم‌مرغ است.

شقاقی: تا زمانی که مالیات بر ثروت در کشوری تصویب و اجرا نشود، طبقه ثروتمند همچنان علامت سوال به آن طبقه خواهد بود.

لیلاز: بالاخره شروع کرده‌اند.

شقاقی: ما باید بدانیم آقای دکتر لیلاز چقدر در این کشور ثروت دارد و کسی نمی‌داند. تا زمانی که ندانیم در این کشور هر کسی چه میزان ثروت دارد نمی‌توانیم مالیات بگیریم و همچنان در مورد اینکه می‌خواهیم از ثروت مالیات بگیریم، یکی از مهم‌ترین پایه‌های مالیاتی که می‌تواند بحث فرادستان و فرودستان را از هم تفکیک کند، همین مالیات بر ثروت است. هر زمانی در این کشور مالیات بر ثروت تصویب شد، من متوجه می‌شوم که این کشور به سمت شفافیت می‌رود. به سمت اینکه مسیر پاسخگویی و شفافیت داشته باشد. مالیات بر ارزش افزوده را وقتی یک درصد بالا می‌بردند من اولین مخالفش بودم و می‌گفتم چرا این کار را می‌کنید در شرایطی که همه مردم گرفتار هستند مالیات بر ارزش افزوده یعنی اینکه از همه جامعه باید مالیات بگیریم. برای اینکه فرار مالیاتی را کنترل کنیم، مگر کسی مخالفش است؟

لیلاز: که حتما این کار انجام می‌شود.

شقاقی: کسی مخالف این نیست که ما از ثروت مالیات بگیریم. کسی مخالف نیست که از عایدی سرمایه مالیات بگیریم.

لیلاز: من به شما توصیه می‌کنم ما باید با عدد و رقم بحث کنیم. اعتصابی که طلافروشان محترم کردند، البته جامعه بدون طلافروشان هم قابل اداره کردن است. همه شواهد این را می‌گوید. لنین می‌گفت اگر حکومت جهانی برقرار شود، قادر خواهیم بود مستراح‌های عمومی مسکو را از طلا بسازیم. به خاطر اینکه طلا اهمیتش را به عنوان فلزی که می‌تواند ثروت جمع کند از دست خواهد داد. این گروه قلیل‌التعداد و بسیار نیرومند از لحاظ تبلیغاتی، اینکه بتوانند چه فضایی ایجاد کنند که دولتی که به سمت مالیات‌ستانی بیشتر حرکت می‌کند، ممکن است شما بگویید سرعتش کافی نیست. قبول است ولی سرعت دارد و به سمت مالیات‌ستانی عادلانه‌تر، در گزاره این هم که بحثی نیست. ما باید بگوییم احسنت، این را بهتر کنید و مراقب باشیم اگر از این در یک اعتراض مالیات‌ستانی می‌آید، الزاما برحق نیست.

البته طلافروش‌ها به سامانه تجارت بحث داشتند.

لیلاز: تهش به مالیات برمی‌گردد. نکته دوم اینکه شما وقتی از جای دیگری در حوزه دیگری به علل دیگری با دولت یا طرفت مساله داری هر کار دیگری هم انجام دهی این کار را برایت ناپسند می‌کند. چنان‌که مساله به این روشنی که ما در مالیات‌ستانی در حال بهبود هستیم، در مطبوعات ایران به‌خصوص مطبوعات مخالف دولت، کاملا برعکس معرفی می‌شود. افزایش مالیات ۹ درصد به ۱۰ درصد یک منطقی داشته. منطق این است که هر کسی بیشتر مصرف می‌کند باید بیشتر بپردازد. وقتی در یک کشور اروپایی ۲۱درصد مالیات ارزش افزوده یا ۱۷درصد، هم شما تشریف بردید و من هزار بار دیدم و پولش را پرداخته‌ام، معنی‌اش این است که تا به کجا برسیم هم، راه داریم.

من متوجه شدم آقای شقاقی می‌گویند الان در شرایطی که تورم بالای ۳۰، ۴۰ درصد داریم همان یک درصد ارزش افزوده اضافه شدن هم فشار زیادی به مصرف‌کننده می‌آورد.

شقاقی: آقای دکتر کسی که مخالف حرف‌های شما نیست. من می‌گویم در اقتصادی که هفت سال پی در پی تورم بالای ۴۰درصد دارد، کسی سراغ افزایش مالیات نمی‌رود.

لیلاز: من از لحاظ علمی از شما سوال می‌کنم. شما اقتصاددان هستید. اگر تورم بالا داشته باشیم چطور می‌توانیم بدون مالیات‌ستانی تورم را پایین بیاوریم؟ مگر شما نمی‌گویید یک علت مهم تورم کسری بودجه دولت‌هاست؟ یک جای دیگر ما گفتیم دولت اصلا در ایران هزینه نمی‌کند. به یک عده کارمند بیچاره حقوق می‌دهد. اگر من بخواهم جلوی این کسری بودجه را بگیرم که تورم را پایین بیاورم، بحث تقدم مرغ و تخم‌مرغ است. از کجا باید شروع کنند.

شقاقی: همین از کجا مهم است. من هم می‌گویم دولت کسری بودجه دارد و بهترین روشش اتکا به مالیات است. ایرادی ندارد، ولی مالیاتی که قرار است اتکای دولت به آن باشد، سوال این است که از کجا. اینکه برویم سراغ مالیات بر ارزش افزوده که شما می‌گویید مالیات بر مصرف، من هم پذیرفتم، در اقتصادی که تورم ۴۰ درصد پی در پی دارد...

لیلاز: راهش چیست؟

شقاقی: ایرادی نداشت سراغ مالیات بر ثروت می‌رفتند. من می‌گویم چرا از مالیات بر ارزش افزوده شروع می‌کنید؟ از مالیات بر ثروت شروع کنید.

لیلاز: شروع نکردیم. امسال اولین بار است بعد از ۱۰ سال، مالیات بر ارزش افزوده یک درصد بالا رفته. در حالی که قبل از اینکه به این یک درصد اضافی برسیم، سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی ایران به‌طور قابل اعتنایی افزوده‌ایم. از طریق چهار برابر کردن مالیات بر ثروت.

شقاقی: بخشی از افزایش مالیات از همین افزایش مودیان مالیات است که به مجموعه اضافه شده.

اتفاق بدی هم نیست.

شقاقی: خیلی خوب است دلیلش هم به خاطر فشارهای اقتصادی است که وارد شده، سهم نفت پایین آمده، دولت‌ها ناچار شده‌اند. همیشه هم اگر این فشارها کمی کم بشود، من آمار دارم، آمار سهم مالیات از بودجه، سهم نفت از بودجه را دیده‌ام، هر زمانی که فشار تحریم‌ها یا کاهش درآمدهای نفتی آمده، هر دولتی یک بخشی از این را از مالیات پوشش داده و بعد دوباره فراموش شده.

لیلاز: شما فکر می‌کنید آقای حداد عادل که در ابتدای تشکیل مجلس هفتم گفت من می‌خواهم یک هدیه به امت شهیدپرور بدهم و آن اینکه سهم رشد قیمت نفت را بالا نبرم، به این خاطر بود که محصول نهایی گران نشود؟ بحث افزایش شدید درآمدهای نفتی بود.

شقاقی: این اسمش اصلاح درآمدهای نفتی نیست. اینکه هر زمان به شما پاداشی بدهند بیشتر خرج می‌کنید، اسمش اصلاح نیست. اگر می‌خواستیم اصلاح انجام شود، پایه‌های مالیاتی را درست می‌کردیم. در این مدت پایه‌های مالیاتی هیچ‌گونه اصلاحی نشده. یکی مالیات بر عایدی سرمایه بود که آن‌هم در این گیر و گور مانده. مهم‌ترینش هم مالیات بر ثروت است.

لیلاز: بیشتر از این اضافه کنند اینها جیغ‌شان درمی‌آید.

شقاقی: آقای دکتر من که یک خانه و یک ماشین دارم مالیات بر ثروت شامل من نمی‌شود.

نگاه آقای لیلاز به این صورت است که قدرتمندان و به قول ایشان فرادستان، قدرت بیشتری برای مانور در فضای قدرت و البته رسانه دارند و به همین دلیل امکان دریافت مالیات بر ثروت در این حوزه سخت‌تر است ااما باید شروع کرد به این کار.

لیلاز: مگر من فقط به شما می‌گویم. رسانه و مجلس را خریده‌اند. پولش را می‌دهند.

شقاقی: چرا می‌گویم مالیات بر ثروت؟ سال ۷۹ اولین همایشی که در تهران شرکت کردم اسمش مالیات بر ثروت بود، همیشه همین همایش‌ها تحت عنوان مالیات‌ بر ثروت بوده و حدود ۲۴ سال است که اجرا نشده. یک دلیلش را ایشان گفت. مالیات بر ارزش افزوده که اضافه می‌شود صدای کسی درنمی‌آید. مالیات‌های خرده‌ریزها و مودیان مالیاتی، کسانی که فرار می‌کردند و الان به تور می‌افتند. این اسمش اصلاح ساختار مالیات نیست.

لیلاز: حرکتی است به سمت اصلاح ساختار. می‌توانیم بگوییم ناکافی است یا سرعتش کم است ولی نمی‌توانیم بگوییم نیست و فایده ندارد، چون جواب داده و نتیجه گرفته‌ایم. سهم درآمدهای مالیاتی در هزینه‌های دولت در حال افزایش است، به طرح قابل اعتنایی در حال افزایش است و ما باید کمک کنیم دولت‌ها را تشویق کنیم، دولت‌های بعدی را که آقای رییسی چون فوت کرده من تعریف می‌کنم، اگر زنده بود شاید نمی‌کردم.

به عنوان جمع‌بندی بحث، در مورد معافیت‌های مالیاتی هم صحبت کنیم. به هر حال وقتی معافیت مالیاتی وجود دارد، هزینه‌های یک گروه را گروه دیگری باید پرداخت کند.

لیلاز: دقیقا. یعنی تقریبا ۵۰ درصد GDP ایران از پرداخت مالیات معاف رسمی هستند. در قانون بودجه امسال تا جایی که من اطلاع دارم، کار مهمی کردند. گفتند سقف معافیت‌های مالیاتی در همان قسمت‌هایی که رسما از مالیات هستند، در مورد اشخاص حقیقی ۵۰ میلیارد تومان و در مورد اشخاص حقوقی ۵۰۰ میلیارد تومان است. یعنی اینجا هم اصلاحاتی در حال اجرا است.

این اصلاحات چقدر می‌تواند باعث شود به‌ویژه از جاهایی که معاف از مالیات هستند یا با دستورات حکومتی یا با قوانین سنواتی که وجود دارد، مثل کسانی که در مناطق آزاد کار می‌کنند، چقدر می‌تواند کمک کند که مالیات‌ستانی عادلانه‌تر شود؟

لیلاز: به نظر من همه اینها معلول نداری است. هم متعلق به ایران نیست.

یعنی هر قدر بیشتر نداشته باشیم، به سمت اصلاح این ساختار می‌رویم.

شقاقی: ناچار هستیم.

لیلاز: هرچه اقتصاد ایران به سمت رهایی از درآمد نفت پیش برود معقولانه‌تر اداره خواهد شد، سهم مالیات در آن افزایش پیدا خواهد کرد. نهادها، دستگاه‌ها و بخش‌هایی که مالیات نمی‌دهند بهبود پیدا خواهند کرد. از شما سوال می‌کنم. الان بخش کشاورزی ایران از مالیات معاف است. آیا اگر کسی سالی ۲۰۰ میلیارد تومان از کشاورزی درآمد داشته باشد باید معاف باشد؟ خب اینکه غلط است. از امسال شروع کردند گفتند سقف معافیت در مورد جایی که حتی قانون داریم که معاف است، ۵۰ تاست. در اشخاص حقیقی. در حقوقی‌ها ۵۰۰ میلیارد تومان است، از جمله آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان. حالا شما ممکن است اعتراض کنید بگویید اینها که مامور مالیات‌ستانی را راه نمی‌دهند.

خیلی‌ها هستند که اعتراض می‌کنند.

لیلاز: آن بحث دیگری است. بحث سیاسی است. بحث سیاسی می‌کنیم نه بحث قانونی.

من درباره مالیات صحبت می‌کنم.

لیلاز: من می‌گویم دولت اصلاح ساختاری را که آقای شقاقی می‌گویند، شروع کرده حتی در مورد بخش‌های معاف.

بخشی از اعتراض مردم این است که چرا از این نهادها مالیات گرفته نمی‌شود.

لیلاز: بله این اعتراض سیاسی است و درست است. بخشی از نارضایتی مردم از حکومت‌شان است، ولی همین هم وقتی درآمد نفتی کم بشود...

در نهایت همین باعث می‌شود که طرف کارتخوانش را جمع کند و بگوید پول نقد می‌خواهم.

لیلاز: ولی فرارش هر روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. ما هم نباید بگوییم چون پزشکان ناراضی هستند پس نباید مالیات بدهند.

خب فرار مالیاتی حتی به سطح خرده‌فروشی رسیده.

لیلاز: مثل فیلم‌های طنزی می‌ماند که الان در ایران ساخته می‌شود. در مورد پلیس حق ندارید طنز بسازید. به روحانیت حق ندارید طنز بسازید. به قدرت حاکم حق ندارید طنز بسازید. به پرستارها و معلم‌ها طنز بسازید اعتراض می‌کنند. پس می‌رسیم به این لودگی که در طنز ایران داریم. یعنی فقط باید لودگی کنید، حرف‌های مستهجن یا نیمه مستهجن بزنید. چرا؟ چون تو اجازه نمی‌دهی مثل چارلی چاپلین قدرت و روحانیت پلیس را نقد کنیم. در بخش مالیات‌ستانی هم همین‌طور است. اگر هر کسی بگوید چون او مالیات نمی‌دهد من هم نمی‌دهم، خب دولت از کار می‌افتد و وضعیتش همین چیزی می‌شود که شده. عین تقدم مرغ و تخم‌مرغ. مردم می‌گویند ما مالیات ندهیم چون دولت کارآمد نیست، دولت کارآمد نیست چون به کارمندش حقوق نمی‌دهد.

خب چه کار باید کرد؟

لیلاز: من می‌گویم باید از یک جایی شروع کنیم. انتظار داشتم آقای شقاقی بگویند تو سهمت از مالیات از GDP شش و هفت درصد نیست، ۱۵ درصد است. خودت نمی‌دانی. یعنی یک مالیات رسمی می‌دهی برای حقوق معلم بچه‌ات، ولی چون تجدید می‌شود، مجبور هستی همان معلم را بیاوری که تدریس خصوصی کند تا قبولش کند. به پلیس یک چیزی می‌دهی که جریمه نکند. به کارمند شهرداری یک چیزی می‌دهی که کارت را راه بیندازد. در واقع ما مالیات را می‌دهیم ولی از زیر میز.

در واقع اینجا بحث فساد در مالیات‌ستانی مطرح است؟

لیلاز: بله چون دولت ناکارآمد قادر نیست کارمند شریف و شجاع و کارآمد به کار ببرد. یک جایی باید این زنجیره قطع شود. به قول آقای شقاقی هرقدر ساختاری‌تر، بهتر.

آقای شقاقی به عنوان جمع‌بندی اگر صحبتی هست، بفرمایید.

شقاقی: من این را پذیرفتم که اگر اقتصادی می‌خواهد عقلانی اداره شود، اقتصاد عقلانی اصولا باید با مالیات باشد. کشور ما هم در این دوره‌هایی که بوده هر وقت در حوزه نفت گرفتار شده جایگزینش سراغ مالیات رفته. البته اخیرا در کنار مالیات اوراق بدهی هم شروع شده. چون هزینه‌ها بیشتر افزایش پیدا کرده، بخشی از پوشش کاهش درآمدهای نفتی را سراغ بحث اوراق هم برده. اوراق بدهی منتشر می‌کنند.

لیلاز: نگران آن نباشید.

آن‌طور که شما می‌گویید باید نگران هیچ چیزی نباشیم.

لیلاز: بدهی بخش عمومی دولت ایالات متحده امریکا نسبت به تولید ناخالص داخلی، ۱۳۰ درصد است.

آنها که در حوزه بدهی شرایط خوبی ندارند. اما امریکا را که نباید با اینجا مقایسه کرد.

لیلاز: متوسطش بالای ۷۰ درصد است که ایران به نصف آن هم نرسیده.

شقاقی: ۲۵ درصد است.

لیلاز: من می‌گویم متوسط جهانی‌اش.

شقاقی: اینکه ما از سر ناچاری سراغ مالیات می‌رویم را در طول تاریخ اقتصاد ایران نشان داده که هر زمان درآمدهای نفتی چه به دلیل تکانه‌های قیمتی یا تکانه‌های مقداری یعنی تحریم‌ها اتفاق افتاده، یک بخش دولت‌های ما نه فقط دولت‌های گذشته، ناچارا سراغ مالیات رفته‌اند. یا نرخ‌های مالیاتی را دستکاری کرده‌اند، پایه‌های مالیاتی را اضافه نکردند، یا اندک رفتن سراغ اینکه تور مودیان مالیاتی را بیشتر کرده‌اند. ولی ما پایه‌های مالیاتی که کارآمدی نظام مالیاتی ما را ارتقا بدهد، هنوز سراغش نرفته‌ایم. مساله دوم این است که باید ساختار کلان نظام مالیاتی اصلاح شود. نه اینکه هر زمان فشار می‌آید مودیانی را گیر می‌آوریم بخشی از آنها را استفاده می‌کنیم تا کسری بودجه‌مان را پوشش دهد. موضوع بعدی اینکه در بحث معافیت‌ها هم هنوز هیچ گزارشی از اثربخشی معافیت‌های مالیاتی در اقتصاد نداریم. کلی معافیت مالیاتی داریم، یک بخشی برای برخی نهادها بوده...

اثربخشی‌اش مشخص نیست.

شقاقی: ما هنوز یک گزارش شفاف از اینکه این معافیت‌های مالیاتی که به انحا مختلف در قوانین آمده، بابت یک دلایلی، برای رشد و تولید و ارتقای کیفیت، هنوز هیچ گزارشی از معافیت‌های مالیاتی داده نشده. لذا واژه‌ای تحت عنوان ساماندهی معافیت‌های مالیاتی حتما باید اتفاق بیفتد. موضوع آخر هم که اعتراض کردم، اشاره کردم که مالیات یک ساختار سازمان‌یافته باید باشد. از آن پاسخگویی، دوطرفه بودن، کیفیت. یعنی وقتی من مالیات می‌دهم باید رضایت داشته باشم. حداقل باید رضایت داشته باشم که من مالیات می‌دهم دولت متقابل خدمات می‌دهد. وقتی خدمات نازل و بی‌کیفیت باشد من هم معترض هستم. آقای دکتر بحث نروژ را مطرح کردند. آقای دکتر شما سوئد را هم در‌نظر بگیرید که معادن و منابع دارد ولی دست‌نخورده نگهداشته. در این زمینه تامل کنید، کشورهایی که مسیر عقلانیت نهادی را طی کرده‌اند سپس به ثروت رسیده‌اند بلد بودند از این ثروت چگونه استفاده کنند. مثالش هم روشن است.

لیلاز: برای ما فایده‌ای ندارد.

شقاقی: تاریخ را که نباید کنار بگذاریم.

لیلاز: ما باید درباره واقعیت عینی ایران صحبت کنیم.

شقاقی: واقعیت عینی هم این است که تحریم شده‌ایم، سهم درآمدهای نفت‌مان پایین آمده دولت‌های ما از سر ناچاری تور مالیاتی را بیشتر کرده‌اند نه اصلاح ساختار مالیاتی. من هنوز معتقد هستم ساختار مالیاتی ما اصلاح نشده، چون کلان نقشه وجود ندارد.

اصلا پولی باقی نمی‌ماند یعنی دولت ۹۰ درصد پولی که درمی‌آورد را هم به کارمندان خود حقوق بدهد.

شقاقی: نمی‌ماند، اما اوراق بدهی اضافه می‌کند.

لیلاز: دولت‌ها معمولا اغراق می‌کنند. یک مزه‌ای دارد. این را قبول دارم، ولی بالاخره واقعیت‌های عینی هم همین است. برای حل مسائل باید از یک جا شروع کرد.

خب آقای شقاقی می‌گویند الان تورم را باید پایین بیاوریم و سپس سطح مالیات‌ستانی را گسترده کنیم.

لیلاز: راهی ندارد تورم را باید با مالیات پایین آورد، اگر نخواهیم به نفت تکیه کنیم.

شقاقی: تورم را با مالیات پایین آورد؟ یعنی چه؟

لیلاز: دولت اگر درآمد پایدارش اضافه نشود...

شقاقی: این بحث دیگری است. تورم ریشه‌های دیگری دارد. به خاطر ناترازی‌های اقتصاد کلان است.

بالاخره شما باید از نفت دل بکنید.

لیلاز: آقای شقاقی ما که الان نمی‌خواهیم درس اقتصاد بگذاریم.

شقاقی: من معتقد بودم اقتصاد ایران در شرایط کنونی می‌تواند با بدهی‌ محوری اداره شود. ۲۵ درصد GDP ما بدهی است. میانگین دنیا بالاتر از ۷۰ درصد است. تا ۷۰ هم هیچ مشکلی نیست. آقای یوسفی وقتی با من تماس گرفت، گفتم معتقد هستم فعلا در شرایط کنونی، فشار مالیاتی را بر تولید و بر مردم یا همین حد نگه داریم یا کمتر کنیم که آن ۲۵ هم فرمودید شده ۲۰ درصد...

آقای لیلاز می‌گوید فشار مالیاتی ثابت مانده و بیشتر نشده است و این تصور غلطی است.

شقاقی: من می‌گویم فشار مالیاتی را افزایش ندهیم، بخش توسعه زیرساخت‌ها را که دولت الان نیاز دارد، سراغ بدهی محوری برویم.

لیلاز: شما اگر به یک دولت کلاسیک‌ نگاه کنید سوئد را مثال می‌زنید، یک دولت کلاسیک هیچ‌گاه هزینه عمرانی در ردیف بودجه‌اش ندارد. عجیب است ما به این مفاهیم عادت کرده‌ایم. دولت‌های کلاسیک هزینه عمرانی ندارند، فقط هزینه جاری دارند که مالیات می‌گیرند. ما هم فقط درمورد آن بخش صحبت می‌کنیم. مسیر خیلی وحشتناکی نیست. نمی‌رویم موقعیت‌مان هم خیلی وخیم نیست. این‌قدر شایعه‌‌پراکنی نکنید.

ولی نگاه شما این است که فرادستان چون به پول و نهادها دسترسی دارند در برابر پرداخت مالیات هم مقاومت می‌کنند.

لیلاز: همیشه هم بوده.

شقاقی: هنوز هم اصلاحات در این حوزه‌ها شروع نشده. مقاومت سنگین است.

لیلاز: عجیب است جوری جو درست می‌کنند... من می‌گویم اگر قیمت هواپیما را ۱۰درصد اضافه کنیم، مطبوعات ایران جو درست می‌کنند که انگار امشب در ایران انقلاب شده، ولی اگر قیمت بلیت اتوبوس مسافربری سه برابر هم شود به حضرت عباس اگر کسی در این باره صحبت کند.

شقاقی: بله چون آنها تریبون ندارند.

لیلاز: لطفا یک نفر شریف پیدا کنید یا خودتان یا یک شریف دیگر که از این به بعد نماینده فرودستان در مطبوعات شوید.

به هر حال پول همه جا حرف اول را می‌زند.

لیلاز: دقیقا. امیدوارم بعد از جلسه امروز برای شما این‌طور نباشد چون برای من پول حرف اول را نمی‌زند (با خنده)‌. حرف دوم را می‌زند، شاید هم قبل از اول.


🔻روزنامه رسالت
📍 اتصال ریلی خلیج فارس تا خزر
صبح پنج شنبه مورخ ۳۱ خردادماه ۱۴۰۳ در مراسمی با حضور محمد مخبر، سرپرست ریاست جمهوری و هیئت همراه و همچنین ایگور لویتین، دستیار ویژه پوتین خط ریلی رشت _ کاسپین به بهره برداری رسید. پروژه خط آهن رشت - کاسپین بخشی از مسیر ریلی قزوین - رشت است که عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۹۷ آغاز شد و حال به عنوان سومین ابر پروژه ریلی کشور به اتمام رسیده است. طول این خط آهن ۳۷ کیلومتر است و با احتساب خطوط ایستگاهی به ۴۰ کیلومتر هم می رسد.
اعتبار هزینه شده برای احداث این مسیر ریلی ۲۳ هزار میلیارددلاراست و با تکمیل و بهره برداری از آن علاوه بر تسهیل رویه‌های صادراتی، وارداتی و ترانزیت کشور یکی از مهمترین و راهبردی‌ترین راه‌گذرها یا کریدورهای حمل‌ونقل بین‌المللی (کریدورشمال - جنوب) پس از سال‌ها فعال می‌شود.
به گزارش ایرنا، کریدور شمال-جنوب یک ترانزیت چند وجهی است و براساس امضای توافقنامه ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۰۰ ( ۲۲ شهریور ۱۳۷۹) بین کشورهای ایران، روسیه و هند شکل گرفت و هم اینک بین ۱۳ کشور آذربایجان، بلاروس، بلغارستان، ارمنستان، هند، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، عمان، روسیه، تاجیکستان، ترکیه و اوکراین به تصویب رسیده است. طبق این توافقنامه اروپای شمالی و غربی، فدراسیون روسیه، قفقاز، خلیج فارس (مسیر غربی)، آسیای مرکزی، خلیج فارس (مسیر شرقی) و دریای خزر، ایران، خلیج فارس (مسیر مرکزی) به یکدیگر متصل می‌شوند.این خط آهن از مهمترین پروژه‌های ریلی و اولویت‌دار کشور با هدف تکمیل کریدور شمال- جنوب و آخرین بخش از کریدور ریلی دریا به دریا است که اتصال ریلی بنادر جنوبی کشور به بنادر شمالی را در استان گیلان فراهم می کند و از اهمیت ویژه‌ای در حوزه حمل و نقل داخلی، بار و مسافر برخوردار است و بندر کاسپین را به خط آهن سراسری وصل کرده و نقطه اتصال دریای خزر در شمال کشور به خلیج فارس، آب‌های آزاد بین‌المللی و دیگر کشورهای همسایه ایران خواهد بود. دراین راستا عباس خطیبی، معاون ساخت و توسعه راه‌آهن، بنادر و فرودگاه‌های شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل‌ونقل کشور اظهار داشته است که یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین موضوعات زیرساختی کشور به‌ویژه در بخش ریلی، به وجود آوردن، احیا و تسهیل مسیر در کریدور شمال- جنوب است، زیرا بخش قابل‌ توجهی از مسیر کریدور شمال- جنوب از کشور ما عبور می‌کند. وی در ادامه با اشاره به این که این کریدور در کشور ما سه شاخه دارد، اظهار داشت: شاخه غربی کریدور شمال- جنوب در بخش ریلی با احداث راه‌آهن ۱۶۲ کیلومتری رشت- آستارا تکمیل می‌شود و شاخه شرقی آن نیز با مسیر ریلی چابهار- زاهدان و زاهدان- مشهد تکمیل خواهد شد. خطیبی ادامه‌داد: همچنین در کریدور میانی که از دریای خزر عبور می‌کند، مسیر حدفاصل رشت به بندر کاسپین، حلقه مفقوده بود که با احداث آن در عمل کریدور میانی برای ما شکل می‌گیرد و می‌توانیم با استفاده از حمل‌ونقل ترکیبی از دریای خزر و کشورهایی که در اطراف دریای خزر قرار دارند، برای دستیابی به جنوب کشور از طریق شبکه ریلی بهره‌مند شویم و کشور را از مزایای ترانزیتی این مسیر برخوردار کنیم. مطابق اظهارات مسئولان مربوطه پیش‌بینی می‌شود در سال نخست بهره‌برداری سه میلیون تن بار و ۳۰۰ هزار نفر مسافر جابه‌جا شود. همچنین پیش‌بینی می‌شود که در نهایت میزان باری که با این خط جابه‌جا خواهد شد به هفت میلیون تن و میزان جابه‌جایی مسافر نیز به ۶۰۰ هزار نفر برسد. کارشناسان و فعالان این حوزه براین باورند که بهره برداری از خط ریلی رشت - کاسپین زمینه سازی برای توسعه روابط میان اعضای اوراسیا با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و یکی از مهمترین شاخص‌های تحقق سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی در حوزه مناطق آزاد است. بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی نیز دراین باره با بیان اینکه اتصال کریدور شمال-جنوب تنها یک پروژه نیست بلکه مجموعه‌ای از پروژه هاست، گفت: راه آهن رشت-کاسپین یکی از آنها بوده که دریای شمال به جنوب را در زمان کوتاهتر متصل می‌کند ضمن اینکه کریدور شمال-جنوب تنها یک راه ریلی نیست مجموعه زیرساخت‌های ریلی و جاده‌ای است که در مسیر شرقی، غربی و مرکزی کشور این روزها با سرعت در دستور کار است. در بررسی بیش‌تر این موضوع و اثرات این روند به گفت‌وگو با هادی حق‌شناس، کارشناس مسائل اقتصادی و معاون اسبق سازمان بنادر کشور پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

هادی حق شناس، کارشناس مسائل اقتصادی:
راه آهن رشت -کاسپین برای کشور یک مزیت نسبی و منافع اقتصادی رقم خواهد زد
هادی حق شناس، کارشناس مسائل اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار «رسالت» به اثرات تکمیل پازل ترانزیتی کشور در راه گذر شمال- جنوب پرداخت و در این باره بیان کرد: بهره‌برداری از این خط ریلی امکان و ظرفیت‌سازی جدیدی را برای ترانزیت کالا ایجاد خواهد کرد. همچنین در حوزه واردات و صادرات نیز مثمرثمر واقع خواهد شد. بنابراین تردیدی وجود ندارد که این مسیر ( راه آهن رشت – کاسپین) برای کشور یک مزیت نسبی است و چه بسا می‌تواند اشتغال پایدار و منافع اقتصادی با کشورهای همجوار ایجاد کند. در این فرآیند اما واقعیت های تلخی نیز وجود دارد که‌می‌بایست مورد بررسی قرار گیرد؛ پیش‌تر خط ریلی امیرآباد در مازندران به خط ریلی سراسری متصل شد. همچنین بندر امام خمینی و بندر شهید رجایی نیز به ریل متصل شده است که امروز می‌بینیم کمتر از ۱۰ درصد از ظرفیت‌هایشان موردتوجه و استفاده قرار گرفت. به عبارت دیگر امروز کمتر از ۱۰ درصد بار کشور و بار بنادر از مسیر ریل جا به جا می‌گردد و بیش از ۹۰ درصد بار کشور به صورت حمل و نقل جاده‌ای انتقال می‌یابد. یکی از مهم‌ترین عوامل این است که شبکه راه آهن در کشور ایران گسترده نیست و بسیاری از شبکه‌های صنعتی به ریل راه آهن متصل نیستند و دراین راستا نیاز است تا حمل و نقل ترکیبی صورت گیرد. بنابراین توسعه هرچه تمام تر این ظرفیت‌ها اهمیت فراوانی دارد.
وی با اشاره به تکمیل زیرساخت های حمل و نقل، گفت: ساخت بندر، ریل، فرودگاه و از طرفی انتخاب راهبرد در نرم افزار می تواند ما را در مسیری که زیرساخت ایجاد کردیم، یاری دهد تا استفاده مطلوب‌تری داشته باشیم.
حق شناس با تاکید اثرات تکمیل خطوط ریلی در تقویت ترانزیت کالا تصریح کرد: به طورحتم اتصال ریل به بندر کاسپین اثرگذار خواهد بود و تاثیرات خوبی را در بخش ترانزیت کالا اعمال خواهد کرد.
کارشناس مسائل اقتصادی در پایان این گفت‌وگو یادآور شد: تکمیل کریدور شمال- جنوب یک زیرساخت جدید است. بی‌شک تکمیل فرودگاه، راه آهن و جاده که هریک سهم چشم‌گیری در الفبای زیرساخت‌‌های توسعه دارند، نتایج خوبی را رقم خواهد زد و موجب پیشرفت استان‌ مربوطه نیز خواهد شد. در این فرآیند ضرورت دارد تا از ظرفیت‌های ایجاد شده به خوبی استفاده شود تا نتیجه موردنظر حاصل گردد.


🔻روزنامه ایران
📍 روایت معکوس از کاهش فقر در مناظره
نرخ فقر طی تصدی دولت سیزدهم کاهش یافت و ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری روندی نزولی را تجربه کرد.
مسعود پزشکیان نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شامگاه پنجشنبه در دومین مناظره انتخاباتی با محور اقتصادی نسبت به مسأله فقر و اختلاف طبقاتی موضوعاتی را بیان کرد و آمارهایی را نشان داد که بهبود شرایط در دولت سیزدهم را سانسور کرده و به کارنامه تیم فعال در ستاد خود که در دهه ۹۰ وضعیت فقر و نابرابری را در دولت روحانی تشدید کردند هیچ اشاره‌ای نکرد. بهتر است هنگام ارائه نظرات و آمارها، روایت صحیحی از وضع موجود، تغییرات به وجود آمده و بانیان تشدید فقر در یک دهه گذشته ارائه شود. برای ارائه تصویر دقیق‌تر وضعیت فقر در دهه ۹۰ را که کارنامه واضح فعالان ستاد پزشکیان است مرور کرده و تغییر روند آن در دوران عمر دولت سیزدهم را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
شعارهای این روزهای پزشکیان در حوزه نابرابری و فقر در سال‌های ۹۲ و ۹۶ نیز توسط روحانی تکرار شده بود؛ یکی از وعده‌های مهم دولت‌های یازدهم و دوازدهم در سال‌های ۹۲ و ۹۶ ریشه‌کن کردن کامل فقر در ایران و کاهش نابرابری در جامعه بود اما با مشاهده آمارها و گزارش‌های مربوط به فقر، نابرابری و توزیع درآمد، متوجه می‌شویم بنا بر گزارش‌ها، دولت حسن روحانی در کارنامه ۸ ساله خود نه‌تنها در راستای تحقق این اهداف حرکت نکرد، بلکه با اجرای سیاست‌های غلط اقتصادی و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه، نابرابری و فقر را در کشور افزایش داده و با ناکارآمدی در این حوزه سفره مردم را نسبت به گذشته کوچک‌‌تر کرده است.
با نگاهی به «سهم هزینه ۲۰ درصد کم‌درآمدترین جمعیت در هزینه کل» درمی‌یابیم طی سال‌های ۹۲ تا ۹۷ این شاخص روندی کاهشی داشته است، به نحوی که در کل کشور سهم هزینه ۲۰ درصد کم‌درآمدترین افراد جامعه در هزینه کل از ۷۹/۶ درصد در سال ۹۲ به ۸۰/۵ درصد در سال ۹۷ رسیده است. همچنین «سهم هزینه ۲۰ درصد پردرآمدترین جمعیت در هزینه کل» روند افزایشی را نشان می‌دهد. در کل کشور سهم هزینه ۲۰ درصد پردرآمدترین جمعیت در هزینه کل از ۶۲/۴۴ درصد در سال ۹۲ به ۵۰/۴۸ درصد در سال ۹۷ افزایش یافته است. بنابراین با بررسی این دو شاخص می‌توان به ابعاد روشن‌تری از این نابرابری در سال‌های ۹۲ تا ۹۷ دست یافت که نتیجه می‌گیریم در این سال‌ها کم‌درآمدها فقیرتر و پردرآمدها غنی‌تر شده‌اند. همچنین شاخص «پالما» به عنوان یکی دیگر از شاخص‌های بررسی وضعیت نابرابری در جامعه از ۶۲/۱ درصد در سال ۹۲ به ۰۵/۲ درصد در سال ۹۷ افزایش و به ۹۵/۱ در سال ۹۸ کاهش یافته است که به عبارت دیگر، هزینه بالاترین دهک در سال ۹۸، ۹۵/۱ برابر مجموع هزینه ۴ دهک پایین است.

سقوط درآمد سرانه
شاخص درآمد ناخالص ملی سرانه یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی است که برای نشان دادن وضعیت اقتصادی یک کشور به کار می‌رود و بهبود این شاخص بیانگر وضعیت مناسب خانوارها، بنگاه‌های اقتصادی و بخش‌های مختلف است.
درآمد سرانه در ایران در ۸ سال دولت روحانی بشدت کاهش یافته است. رکورد بالاترین درآمد سرانه در کشور مربوط به سال ۱۳۹۰ است که سهم هر ایرانی از تولید ناخالص داخلی کشور ۷ میلیون و ۳۷۰ هزار تومان بود اما پس از آن شاهد نزول درآمد سرانه کشور بودیم به طوری که برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد در سال ۹۸ درآمد سرانه کشور به پایین‌ترین سطح سقوط کرده و به ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسیده است.
آخرین آمار هزینه خانوار مرکز آمار ایران متعلق به سال ۱۴۰۱ است و بر این اساس با محاسبات مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی نرخ فقر در ایران از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ حدود ده درصد افزایش یافته و از سطح ۲۰ درصد به ۳۰ درصد رسیده است. افزایش ۱۰ واحد درصد در نرخ فقر به معنی افزایش حدود ۸ میلیون نفر به تعداد فقرا در کشور است. به عبارت دیگر بعد از سال ۱۳۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور افزوده شده است. همان‌طور که در نمودار مشاهده می‌شود از سال ۱۳۹۸ به بعد نرخ فقر نوسان بسیار اندکی داشته و همواره در حدود سطح ۳۰ درصد باقی مانده است و سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به دلیل اقدامات فقرزدایی دولت سیزدهم، روند نزولی نرخ فقر در کشور قابل مشاهده است.
بخشی از اقدمات دولت سیزدهم برای مقابله با فقر
در دولت شهید رئیسی مستمری مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی کشور به میزان ۹۰ درصد طی ۲ سال ابتدایی افزایش یافت و ۳۰ درصد نیز در سال ۱۴۰۳ رشد کرد؛ با این اقدام میانگین مستمری مددجویان از ۶۰۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱ میلیون و ۶۴۰ هزارتومان در سال ۱۴۰۳ افزایش یافت.
اختصاص ۴۰ همت تسهیلات اشتغالزایی در سال ۱۴۰۲ برای توانمندسازی مددجویان و اختصاص ۷ همت طی سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ برای احداث مسکن مددجویان در دستور کار دولت قرار گرفت؛ با این اقدام حدود ۱۰۰ هزار مسکن برای مددجویان احداث و تحویل داده شده است.
بیمه رایگان پایه درمان حدود ۳۲ میلیون نفر جمعیت ساکن مناطق روستایی، عشایری و شهرهای زیر بیست هزار نفر، مددجویان تحت پوشش نهادهای حمایتی و خانوارهای فاقد بیمه پایه درمان در ۵ دهک اول درآمدی، رایگان شدن هزینه درمان بستری افراد ۳ دهک پایین درآمدی و مددجویان تحت پوشش در مراکز درمانی دولتی، اجرای برنامه کاهش سوءتغذیه کودکان زیر ۵ سال در خانوارهای دهک یک تا هفت درآمدی به تعداد ۱۳۰ هزار نفر با اختصاص مبلغ ماهانه ۱ میلیون تومان برای هر کودک، افزایش ۱۰۰درصدی اعتبارات یارانه نگهداری و توانبخشی معلولان طی سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، افزایش از ۳۵۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱ به ۶۹۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲، افزایش ۵۰ درصدی سرانه بیمه تکمیلی درمان ایثارگران در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ با اختصاص ۱۱ همت، ایجاد صندوق بیماری‌های خاص و صعب العلاج با اختصاص ۱۲ همت اعتبار طی ۲ سال گذشته برای حمایت از هزینه درمان بیماران صعب العلاج و خاص و اجرای طرح کالابرگ الکترونیک برای ۷ دهک پایین درآمدی جامعه به منظور حفظ قدرت خرید به قیمت شهریور ۱۴۰۱ از جمله دیگر اقدامات دولت سیزدهم در حوزه فقر زدایی بوده است.
پرداخت منظم یارانه نقدی اقشار مختلف و کمک معیشت ماهانه خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی و افزایش یارانه نقدی افراد یارانه‌بگیر از۴۵۵۰۰ تومان به۴۰۰ هزار تومان برای ۳ دهک پایین درآمدی و۳۰۰ هزار تومان برای سایر دهک‌ها، افزایش مستمری والدین شهدا، حقوق سربازان، کمک معیشت کمیته امداد و بهزیستی بالاتر از رشد سنواتی حقوقی کارکنان و تخصیص۲۱ همت برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی و برقراری نظام حمایتی از زنان سرپرست خانوار و سایر آسیب‌دیدگان در سال ۱۴۰۲ نمونه‌هایی از رویکرد دولت سیزدهم دربرابر اقشار آسیب‌پذیر بوده است.

کاهش نابرابری؛ اولویت مهم دولت شهید رئیسی

فقر به‌مثابه یک پدیده نامطلوب اقتصادی- اجتماعی، یکی از مهم‌ترین پیامدهای توزیع ناعادلانه و نابرابر درآمدهای ایجادشده در بین افراد جامعه است. وجود این پدیده - با توجه به اعداد و ارقام اشاره شده - مبین عملکرد نادرست سازکار توزیع درآمد و ثروت در درون ساختار اجتماعی- اقتصادی جامعه است که به نوبه خود، موجب ایجاد آثار نامناسبی در ساختار کشور می‌شود. تداوم این فرایند تنش‌های اقتصادی- اجتماعی شدیدی را در پی دارد که هر از گاهی، کل جامعه را در بر گرفته و مقابله با آن بسیار مشکل می‌شود.
با توجه به اهمیت موضوع و کارنامه نامطلوب ۸ساله دولت تدبیر و امید در این حوزه، دولت شهید رئیسی کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد را امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر دانست و اقدامات مهمی در این راستا انجام داد که در ادامه مختصراً به برخی از آنها اشاره می‌شود.


🔻روزنامه روزگار معدن
📍 شناخت جایگاه معدن
بخش معدن مزیت شناخته شده اقتصاد است و ارتباط تنگاتنگی با صنعت فلزات اساسی همچون، فولاد، صنعت حمل و نقل و ارتباطات، ساخت ماشین‌آلات، صنایع شیمیایی، پتروشیمی، پروژه‌های عمرانی دارد. به گفته متخصصان بخش معدن، ایران در منطقه‌ای واقع شده که کشورهای اطراف آن مانند ترکیه، عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس باتوجه به آهنگ رشد و توسعه اقتصادی به منابع معدنی نیاز دارند و این در حالی است که این کشورها از نظر ذخایر معدنی بسیار فقیر هستند، حتی این کشورها در صنایعی مانند فولاد سرمایه‌گذاری هم کرده‌اند، اما مواد اولیه آن‌ها وارداتی است و ایران می‌ تواند منبع خوبی برای تأمین نیازهای این کشورها که به سرعت در حال افزایش است، محسوب شود.
به اعتقاد کارشناسان ایران، از نظر حجم ذخایر قطعی و بالقوه، وجود زیربناهای مناسب، وجود بازار مناسب مصرف در ایران و کشورهای منطقه، قیمت مناسب انرژی، دسترسی به آب‌های آزاد و نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده بخش معدن به عنوان یکی از کشورهای بسیار شاخص برای سرمایه‌گذاری شرکت‌های بزرگ معدنی شناخته می‌شود و در یک جمله ایران در آینده بهشت سرمایه‌گذاری معدنی و دروازه معادن غرب آسیا شناخته خواهد شد.
بنابه گفته محققان، ایران از نظر ذخائر مس، سرب، روی، گنبد نمک (شامل ذخائر نمک، گچ، گوگرد، آهن، مس، اورانیوم)، دریاچه نمک ( شامل ذخائر سولفات، سدیم، پتاس، منیزیم، لیتیوم)، ذخایر گچ، فولاد، آلومینیوم و سنگ‌های تزیینی در صدر برترین‌ها کشورهای جهان است و به گفته مسئولان، کشور ایران با توجه به ظرفیت معدنی از ۷۰ سال قبل اولین کشوری بود که تدریس رشته معدن و زمین‌شناسی را در بین کشورهای منطقه آغاز کرد و در زمان حاضر مهندس و تکنسین‌های بسیاری در رشته‌های معدن، متالورژی و کارشناس زمین‌شناسی تربیت کرده‌ است، این در حالی است که در سایر کشورهای منطقه چنین ظرفیتی وجود ندارد.امروز نقش معدن در اقتصاد برای همه افراد کشور اعم از سیاست‌مداران و مدیران، کارشناسان اقتصادی، معدنی، صنعتی کاملاً روشن است، بخش معدن مزیت شناخته شده اقتصاد است و به عنوان موتور محرک توسعه اقتصادی کشور و حلقه ابتدای زنجیره بسیاری از تولیدات صنعتی است و ارتباط تنگاتنگی با صنعت فلزات اساسی همچون، فولاد، صنعت حمل و نقل و ارتباطات، ساخت ماشین‌آلات، صنایع شیمیایی، پتروشیمی، پروژه‌های عمرانی دارد.
توجه ویژه به معادن و بهره‌برداری اصولی از مواد معدنی علاوه بر اینکه می‌تواند گام بلندی در جهت توسعه همه جانبه استان و در نهایت کشور باشد می‌تواند در توسعه روستاهای همجوار معادن نیز باشد البته باید ساز و کاری تعریف شود که معادن سهم خود را در این خصوص پرداخت کند و در آبادانی روستاهای کنار خود مشارکت گسترده داشته باشند.
بررسی مولفه‌های رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان می‌دهد سهم ارتقای بهره‌وری نیروی کار و سرمایه در رشد اقتصادی، غالباً چشمگیر بوده و گاه از سهم انباشت نهاده‌ها پیشی گرفته است. اقتصاددانان معتقدند که ارتقای بهره‌وری موجبات رشد اقتصادی و بهبود سطح زندگی افراد جامعه را فراهم می‌آورد. بخش معدن یکی از بخش‌های مادر به شمار می‌آید و یکی از منابع عمده تأمین مواد اولیه مورد نیاز صنایع کشور است؛ از طرفی دیگر اهمیتی فراوان در ایجاد اشتغال و نیز توسعه متعادل اقتصادی منطقه‌ای کشور دارد. تنوع مواد معدنی در ایران به بیش از ۶۲ نوع ماده معدنی بالغ می‌شود که در نوع خود کم نظیر است. ایران با بیش از ۵۵ میلیارد تن ذخایر قطعی مواد معدنی، جزء ۱۲ کشور اول ذخیره دار مواد معدنی دنیا است تنوع زیاد و فراوانی ذخایر معدنی در ایران توان بالقوه زیادی برای اقتصاد کشور فراهم آورده است. عدم توجه به مسائلی چون تحلیل منابع رشد و شاخص‌هایی چون بهره‌وری شاید از حلقه‌های مفقوده در بهره‌برداری از فرصت‌های موجود در بخش معدن باشد.
لزوم سیاست‌گذاری صحیح جهت ارتقای معدن
با توجه به فرصت‌های نسبی موجود در بخش معدن و لزوم تنوع بخشیدن به اقتصاد کشور در جهت کاهش وابستگی به نفت و رشد صادرات غیرنفتی ارتقای جایگاه بخش معدن در اقتصاد کشور ضروری است سیاست‌گذاری صحیح جهت ارتقای معدن در اقتصاد کشور مستلزم شناخت جایگاه معدن در اقتصاد کشور است. این در صورتی است که ایران با نُرم جهانی از ذخایر معدنی خود بهره‌برداری کند، می تواند چند برابر درآمدهای نفتی برای تامین منابع در جهت توسعه و پیشرفت حاصل کند. ایران با وسعت یک میلیون ۶۲۸ هزار و ۷۵۰ کلیومتر مربع در رتبه هفدهم از لحاظ وسعت در بین کشورها دنیا قرار دارد. کشور ما دارای قابلیت‌ها و منابع طبیعی متنوع، آب و هوا و اقلیم گوناگون است که قابلیت بهره‌گیری از آنها نیز در هر منطقه، بسته به شرایط آن منطقه وجود دارد.
براساس گزارش های بین المللی؛ «نفت، گاز، زغال‌سنگ، جنگل و چوب، طلا و نقره، مس، اورانیوم، آهن خام و فسفات» که همگی از منابع مهم جهانی هستند، به‌عنوان شاخص ثروت در نظر گرفته شده‌اند. با این رویکرد کشورهای «روسیه»، «آمریکا»، «عربستان»، «کانادا»، در رتبه‌های اول تا چهارم جهان و «ایران» با ۳/ ۲۷ تریلیون دلار از منابع زیرزمینی طبیعی در رتبه پنجم دنیا قرار می‌گیرد
توانایی تامین منابع حتی چند برابر نفت
متأسفانه تاکنون علی‌رغم مزیت‌های خاص کشورمان در بخش معدن، حجم سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در این بخش متناسب با ظرفیت و توانایی‌های این بخش نبوده و به‌جرأت می‌توان گفت طی ۵ دهه اخیر به‌دلیل وجود درآمدهای نفتی در بودجه‌های سنواتی دولت ها، تاکنون مزیت اقتصاد معدنی در سرنوشت کشور ما به‌طور جدی دیده نشده است. ضمنا ایران یک درصد از ذخایر معدنی خود را بهره‌برداری می‌کند، در حالی که نُرم جهانی حدود ۵ درصد است.
در صورتی که ایران با نرم جهانی از ذخایر معدنی خود بهره‌برداری کند، می تواندچند برابر درآمدهای نفتی برای تامین منابع در جهت توسعه و پیشرفت حاصل کند، لذا با تحقق و در نظر گرفتن کل زنجیره پایین دستی مواد معدنی، سهم معدن در تولید ناخالص داخلی ایران تا ۲۰ درصد خواهد بود. با توجه به اولویت کشور در توسعه و اشتغال، بخش معدن و صنایع معدنی می‌تواند به‌عنوان یک پیشران در اقتصاد کشور به ایفای نقش بپردازد.
متاسفانه علیرغم اینکه در دولت فعلی و دولت‌های گذشته ژست فهم از بخش معدن و تلاش برای توسعه آن گرفته شده، اما بر اساس آمارهای موجود که در این گزارش هم مورد اشاره قرار گرفت، اقدامات بسیار اندکی در افزایش سطح و عمق اکتشاف، رفتن از خام فروشی به سمت فرآوری مواد معدنی، توسعه اشتغال از این طریق به ویژه در مناطق محرومی که عمده معادن کشور در آن قرار گرفته است، بالابردن سهم معدن در GDP کشور، توسعه ماشین آلات معدنی و دستگاه های حفاری به منظور استخراج و بهره وری بیشتر معادن و در نهایت توسعه کشور از این طریق صورت گرفته است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین