شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 12:18:06 AM

از رئیس‌جمهور جدید در ایام انتخابات و به‌ویژه پس از آن، رفتارهایی سر زد که نامتعارف به نظر می‌رسید و بعضا هم با انتقاد‌هایی مواجه شد. گفتند او انتخاب اعضای دولت را به دیگران سپرده و مشغول رفت و آمد در هیات‌ها و خیابان‌ها و خوش و بش با این و آن است.
سیاستمدار یا مدیر اجرایی؟

به جای اینکه خودش در تلویزیون حاضر شود و درباره نحوه گزینش وزرا گزارش دهد، آن را به اشخاص غیرمسوول سپرده است. حتی برخی او را رئیس‌جمهور پوششی خواندند. آیا این انتقادات وارد است؟ هم بله، چون منتقدان رئیس‌جمهور را یک مدیر اجرایی تلقی می‌کنند؛ هم نه، چون رئیس‌جمهور یک سیاستمدار است نه مدیر اجرایی.
ماموریت مدیر اجرایی به کل متفاوت از ماموریت سیاستمدار است؛ هرچند ممکن است بین ماموریت آنها همپوشانی‌هایی هم وجود داشته باشد. کار سیاستمدار، خط‌‌مشی‌گذاری کلان است. خط‌مشی‌‌های کلان، بیش از آنکه مبتنی بر گزاره‌های علمی باشند، منتج از منافع و به عبارت دقیق‌تر خواست‌ها و سلیقه‌ها و ترجیحات مردم است.

خواست‌ها و سلیقه‌ها و ترجیحات اقشار مختلف مردم لزوما یکی نیست. اما برای یک کشور نمی‌توان همزمان چند خط‌مشی کلان مغایر با هم به‌کار برد. بنابراین برای تعیین خط‌مشی‌های کلان کشور باید دست به انتخاب زد. این گزینش با برگزاری انتخابات و تعیین باواسطه یا بی‌واسطه فردی که خواست‌ها و سلیقه‌ها و ترجیحات اکثریت رای‌دهندگان را نمایندگی می‌کند، عینیت می‌یابد. چنین فردی را اصطلاحا سیاستمدار می‌نامند. روشن است که حقوق اساسی مردم ثابت است و دستخوش انتخابات و نظر اکثریت نخواهد بود.

اما مدیر اجرایی، کارش خط مشی‌گذاری کلان نیست، بلکه وظیفه او طراحی و پیاده‌سازی خط‌مشی‌های کلان مورد علاقه و نظر مردم و به تبع آن سیاستمداران حاضر در قدرت، با به‌کارگیری آموزه‌ها و یافته‌های علمی است.

بنابراین انتخاب مدیر اجرایی با آرای عمومی معنی ندارد؛ چون صلاحیت آموزه‌ها و یافته‌های علمی با رای مردم تغییر نمی‌کند و نباید هم بکند. آنچه معیار انتخاب مدیر اجرایی است، صلاحیت‌های علمی، فنی و حرفه‌ای و حسن شهرت است نه هماهنگی با خواست‌ها، سلیقه‌ها و ترجیحات مردم.

یکی از کارهای مهم سیاستمداران آن است که قبل از انتخابات سعی می‌کنند با ابزارهای مختلف بخش‌های بیشتری از مردم را پشت سر خط‌مشی‌های کلان مورد نظر خود بسیج کنند و بعد از انتخابات نیز بخش‌های دیگری از مردم را به سوی حمایت از آن خط‌مشی‌ها یا عدم مخالفت با آن قانع کنند تا آن خط‌مشی‌ها را با قدرت و قوت بیشتری جاری سازند.
اصلی‌ترین و رایج‌ترین ابزاری که آنها برای این منظور به‌کار می‌گیرند قدرت بیان و سخنوری از یکسو و خودداری از بیان گزاره‌های ضد و نقیض و داشتن انسجام فکری و ذهنی از سوی دیگر است. اما برخی از سیاستمداران هم هستند که با ابزارهای دیگری نیز به بسیج نیرو دست می‌زنند یا اینکه از آن ابزارها برای پوشش نواقص خود در حوزه سخنوری بهره می‌جویند.

ساده‌زیستی، با مردم نشست و برخاست کردن و قاطی آنها شدن، به زندگی عادی خود ادامه دادن، مثل عموم لباس پوشیدن، دوری از مناسبات رسمی در برخوردهای اجتماعی و دوری از بسیاری از پروتکل‌های تشریفاتی نمونه‌هایی از این ابزارها هستند که می‌توان نام برد.

البته ممکن است سیاستمداری این رفتارها را لزوما برای بسیج نیرو انجام ندهد، بلکه از روی عادت و اعتقادات شخصی به چنین رفتاری دست بزند؛ اما به هر حال فارغ از انگیزه او، چنین رفتارهایی کارکرد بسیج نیرو خواهد داشت.

بنابراین تفاوت یک سیاستمدار واقعی با یک سیاستمدار اسمی در این است که سیاستمدار واقعی بیشتر وقت خود را صرف ایجاد قدرت و بسیج نیرو برای تحقق شعارهایی که رای آورده یا صرف رفع موانعی می‌کند که مانع از تحقق آن شعارها هستند و طراحی و پیاده‌سازی آن شعارها را به مدیران خویش واگذار می‌کند. سیاستمدار واقعی نباید خود را در گل بوروکراسی و تکنوکراسی درگیر کرده و دست و پایش را با آن ببندد.

او باید کار خودش را بکند که همان بسیج نیرو و ایجاد قدرت با هدف تحقق هر چه بالاتر و بیشتر شعارهایش است. کار بوروکراسی و تکنوکراسی را باید به بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های تحت نظر وزرای همسو واگذار کند. در این میان وزرا هم نماینده رئیس‌جمهور در حوزه‌های مختلف هستند که به رئیس‌جمهور در بسیج نیرو کمک می‌کنند و وظیفه اصلی آنها هدایت حوزه وظیفه خود در جهت تحقق شعارهایی است که رای آورده است.

با چنین تصویر و تعریفی از یک سیاستمدار، باید اذعان کرد که نحوه عمل و رویکرد گفتاری و رفتاری رئیس‌جمهور چهاردهم در ایام انتخابات و به‌ویژه پس از آن به جرات بالاترین انطباق را با وظایف اصلی او داشت. کار او بسیار هوشمندانه و دقیقا در راستای ایفای نقش سیاستمداری او با توجه به اقتضائات جامعه ایران بود.

هیات رفتن‌های مستمر به‌ویژه هیا‌ت‌هایی که به او نظر مخالف داشتند، به هر بهانه در میان مردم حاضر شدن، رفتارهای بی‌تکلف، اصرار بر نوع پوشش نامتعارف خود، خریدهای شخصی، واگذاری انتخاب اولیه وزرا و گزارش دادن از فرآیندهای آن در رسانه‌ها به همکاران و...؛ گو اینکه به قصد تاثیرگذاری بر دیگران نبوده و خلق و خو و رفتار عادی ایشان است؛ ولی به هر حال در راستای ایفای نقش سیاستمداری بوده است و همان آثار را در پی خواهد داشت.

پس اینکه می‌گویند پزشکیان در هیات‌ها می‌چرخد و از سوپرمارکت‌ها خرید می‌کند و بقیه برایش کابینه تعیین می‌کنند یا اینکه خودش نیست و به جایش ظریف در تلویزیون حاضر می‌شود و فرآیند تعیین کابینه را توضیح می‌دهد بر خلاف تصور بسیاری، اتفاقا یک حسن و پیشرفت است و ریاست‌جمهوری به معنی واقعی کلمه یعنی همین. ایشان با چنین رفتاری، بابرنامه یا بی‌برنامه یک رویکرد مدرن را متناسب با اقتضائات جامعه ایرانی در حوزه کار ریاست‌جمهوری پیش می‌برد.

البته روشن است که اگر سیاستمدار، تا حدی هم از مهارت‌های یک مدیر اجرایی برخوردار باشد به شرط عدم دخالت در کار مدیران اجرایی، کارش بسیار راحت‌تر و کارآمدتر پیش خواهد رفت. به همین ترتیب مدیر اجرایی هم چون مجموعه‌ای از انسان‌ها را مدیریت می‌کند اگر تا حدی کارکرد سیاستمداری به رفتار خود بدهد، موفق‌تر عمل خواهد کرد.

پرویز خوشکلام خسروشاهی
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین