🔻روزنامه تعادل
📍 مغالطه ناترازی در اقتصاد ایران
✍️ پیمان مولوی
چرا ناترازی انرژی در ایران وجود دارد؟ چرا ناترازی آب در ایران به چشم میخورد؟ چرا اقتصاد ایران با ناترازی بودجهای روبهرو است؟ برای حل مشکل ناترازی مالیاتی در ایران چه باید کرد؟ و ... اینها بخشی از پرسشهایی است که این روزها بسیاری از خبرنگاران و فعالان رسانه در مواجهه با اقتصاددانها آن را طرح میکنند. دامنه وسیعی از رسانهها محتوای اصلی پرسشهای خود را ذیل عنوان چگونگی حل مشکل ناترازیها اختصاص دادهاند. اغلب خبرنگاران در زمان گفتوگو با کارشناسان درباره راهکارهای حل مشکل ناترازیهای انرژی، بودجهای، مالی و...طرح پرسش میکنند. اما معتقدم این موضوع و این ابهام در واقع مغالطهای بیش نیست که برای پیچیدهتر شدن مفاهیم شفاف اقتصادی طرح میشوند. در واقع مغالطهای که این روزها در فضای اقتصادی مطرح شده و عبارت «ناترازی» را در بطن خود نهفته دارد، از منظر اقتصادی بیمعنی است. ناترازی دروغ بزرگی است که این روزها به خورد مردم داده میشود. به نظرم کلاهبرداری و توهین به شعور مردم است و از منظر آکادمیک و تئوریک فاقد معناست.
چرا فکر میکنم اطلاق عنوان ناترازی به مشکلات اقتصادی ایران، مغالطه است؟ آنچه در ایران وجود دارد و جولان میدهد، کمبود و کاستی است. وقتی از ناترازی انرژی در ایران صحبت میشود، یعنی کمبود بنزین و برق و گاز و...در ایران وجود دارد. ناترازی بودجه یعنی کسری بودجه، ناترازی گاز یعنی کمبود گاز و ناترازی آب به معنای کمبود آب است، همچنین سایر ناترازیهایی که مطرح میشود از همین دست امور هستند. برخی افراد و جریانات بروکراتیک در ایران این عبارتهای جعلی را ایجاد میکنند تا از یک طرف خود را نظریهپرداز نشان دهند و از سوی دیگر دلیلی برای عدم حل مشکلات داشته باشند. وقتی مردم بدانند ناترازی انرژی یعنی کمبود برق و گاز و بنزین و...این واقعیت در ذهن آنها شکل میگیرد که چرا دولت برای رفع کمبود بنزین اقدام به سرمایهگذاری در پالایشگاهها نمیکند؟ وقتی متوجه شوند، ناترازی آب یعنی کمبود آب، توقع پیدا میکنند که در پروژههای بالادستی آب سرمایهگذاری صورت گیرد. وقتی متوجه شوند که ناترازی بودجه ناشی از کمبود پول و درآمد است، متوجه میشوند که ایران باید به بازارهای فروش و صادرات نفت بازگردد تا درآمدهایش افزایش یافته و کسری بودجهای پایان یابد. برای همه این کمبودها هم نیازمند رفع تحریمها و توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی و قدرتها هستیم. بنابراین دیگر مسوولان و سیاستگذاران به راحتی نمیتوانند زیر واژههای خوش رنگ و لعابی مانند ناترازی و عدم توازن پنهان شوند! اما راهکاری که سیاستگذاران برای حل مشکل ناترازیها ارایه میدهند، جالبتر است. راهکار اصلی تصمیمسازان دولت قبل برای حل مشکل ناترازیها، افزایش قیمتهاست!!! یعنی از دید این افراد و گروهها، برای حل ناترازی انرژی باید قیمت بنزین گران شود، برای حل ناترازی آب باید نرخ آببها در قبضهای مالی بالاتر محاسبه شود و برای حل معضل ناترازی بودجه باید استقراض و چاپ پول صورت بگیرد که نتیجه این تصمیم هم تورم و گرانی مجموعه کالاها و خدمات است. همانطور که شرح داده شد با همین واژهسازیهای جعلی و ایجاد انحرافات ذهنی، هزاران میلیارد تومان سود به جیب سوداگران سرازیر میشود. اینها بزرگترین مغالطههای عصر ماست. اما برای مقابله با این کمبودها از منظر علمی و آکادمیک چه باید کرد؟ راهکار حل این کمبودها، احیای برجام و رفع تحریم است، از سوی دیگر باید واردات خودرو آزاد و با انحصارهای موجود مقابله شود.
ذینفعانی که نگران از دست دادن سودهای کلان خود هستند، این واژهها را ساخته و به کار میبرند تا سوداگری آنها لطمه نبیند . ایران کسری بودجه دارد نه ناترازی بودجه، کسری بنزین دارد نه ناترازی بنزین، کسری آب دارد و باید سرمایهگذاری شود نه ناترازی آب! اینگونه واژهسازیها قلب واقعیت است. دولت چهاردهم باید متوجه این عبارتسازیهای سوداگرانه باشد. استفاده از اقتصاد بازار آزاد و پایان دادن به انحصار در بازارهای ایران، توسعه مناسبات ارتباطی و اقتصادی با جهان و...راهکار حل این کمبودهاست. بیان ناترازی در اقتصاد مانند این میماند که پزشک به بیمار بگوید تو ناترازی ویتامین داری! یا ناترازی چربی! بدن انسان یا کمبود ویتامین دارد یا افزایش چربی و...بر این اساس معتقدم واژه ناترازی در اقتصاد فاقد معناست. به نظرم لازم است این مغالطهها در رسانههای تخصصی بیشتر مورد توجه قرار بگیرند تا سوداگران از این واژهسازیها و قلب واقعیتها به سودجوییها و انحصارگریهای خود تداوم نبخشند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 چه عاقبتی در انتظار منطقه است؟
✍️ دکتر هادی خسروشاهین
این وضعیت دیگر قابل دوام نیست و به همین دلیل هم یا به سمت تشدید تنش فراگیر یا برقراری آتشبس پایدار در منطقه حرکت خواهیم کرد. نویسنده در ۹اکتبر۲۰۲۳ (۲روز پس از حمله حماس به اسرائیل) در یادداشتی به تأسی از ادبیات برآمده از جنگ سرد استدلال کرد که بهدلیل موازنه وحشت در منطقه امکان اشاعه جنگ به دیگر نقاط منطقه وجود ندارد.
این استدلال بیش از هر چیزی بر قدرت مادی طرفین منازعه تاکید میکرد؛ در یکسو تکیه بر قدرت کلاسیک نظامی قرار داشت و در سوی دیگر قدرت نامتقارن محور مقاومت که از شرق دریای سرخ تا شرق دریای مدیترانه پراکندگی جغرافیایی داشت.
صفآرایی چنین ابزارهای متقارن و نامتقارنی باعث میشد که طرفین از بهوقوع پیوستن جنگ بزرگ منطقهای با هر وسیله ممکن جلوگیری به عمل آورند. اما تراکم و انباشت اقدامات اسرائیل و همچنین محور مقاومت از انصارالله در یمن تا حزبالله در لبنان طی سه ماه گذشته در حال ایجاد اینرسی است که روزنههای تداوم وضع موجود را از میان میبرد.
برای بسط این تحلیل از چارچوب نظری کمک خواهم جست که استفان والت در مقالهای در سال۱۹۸۵ ارائه کرد. این اندیشمند نئورئالیست در این مقاله مهم که در ژورنال امنیت بینالملل منتشر شد، به نظریه کانونی واقعگرایان در روابط بینالملل درباره صلح از طریق موازنه نیروها حمله کرد و طرحی نو درانداخت. او به جای قدرت مادی بهعنوان منبع کنشگری بازیگران به بحث تهدید به مثابه عنصر کلیدی الگوهای رفتاری در نظام بینالملل پرداخت.
در واقع ما در اینجا با جداسازی مفهوم تهدید از قدرت مواجه هستیم. بهطور مثال برپایه تز واقعگرایان باید دولت-ملتهای غربی در دوران جنگ سرد و برای برقراری ثبات به سمت قدرت ضعیفتر یعنی شوروی حرکت میکردند تا از طریق چنین اتحادی امکان بالانس و موازنه در برابر قدرت برتر یعنی آمریکا فراهم میشد. اما درک از تهدید وسیع شوروی باعث شد که ائتلاف ناتویی شکل گیرد تا حتی قدرت آمریکا در برابر شوروی فزونی یابد. حال همین تز جدایی تهدید از قدرت والت را کافی است درباره منطقه خاورمیانه بهکار ببریم.
ایران در طول دو دهه اخیر و بهویژه پس از سیاست تغییر رژیم نومحافظهکاران آمریکا، تهدید موجودیتی را احساس کرد که همین حس تهدید سرمنشأ ائتلافی با بازیگران غیر دولتی برای ایجاد شبکه بازدارندگی منطقهای بود تا سرزمین اصلی از گزند منازعات گرم مصون بماند. (تلاش ایران برای برقراری موازنه تهدید) متناسب با افزایش نفوذ منطقهای ایران از طریق همین شبکه، اسرائیل و آمریکا و بعضا برخی بازیگران منطقه درصدد برآمدند از طریق ائتلافهای امنیتی بهویژه در خلیجفارس موازنهای در برابر این محور جدید ایجاد کنند. (تلاش طرف مقابل برای برقراری موازنه تهدید) اما با حادث شدن ۷اکتبر۲۰۲۳ این محور جدید اسرائیلی-آمریکایی آنچنانکه باید و شاید کار نکرد. در واقع بازیگران منطقه بهدلیل برآمدن قواعد «معامله محوری» حاضر نشدند نقش فعالانهای در این محور{برآمده از پیمان ابراهیم} ایفا کنند.
با این حال تا ۳۱ژوئیه موازنه حاصل از قدرت مادی باعث میشد که بازیگران در هر دو طرف احتیاطهای راهبردی را برای کنشگری مورد ملاحظه قرار دهند. به همین دلیل هم عملیات حزبالله لبنان و همینطور انصارالله یمن بهعنوان اعضای دیگر مقاومت در واکنش به حمله زمینی اسرائیل به غزه از سطح پایین و متوسط فراتر نرفت.
اسرائیل نیز همین ملاحظات راهبردی را درباره حزبالله و دیگر نیروهای مقاومت به جز حماس تا حدی مورد توجه قرار میداد. اما با وقوع ترور اسماعیل هنیه یکی از رهبران محور؛ آن هم در تهران بهعنوان سرزمین اصلی شبکه بازدارندگی منطقهای، سطح تهدیدات متقابل تغییر کرده است؛ البته پیش از این برخی مانورهای قدرت حزبالله همچون پرواز پهپاد شناسایی و جاسوسی بر فراز تاسیسات نظامی اسرائیل و همینطور عملیات اخیر انصارالله در تلآویو نیز احساس تهدید را برای اسرائیل به سطح کمسابقهای رساند. بنابراین امروز با برهم خوردن موازنه تهدید پس از دو دهه مواجهیم؛ اگرچه از حیث موازنه قدرت مادی و همینطور موازنه وحشت تغییر چندانی طی هفتههای اخیر در صحنه میدانی رخ نداده است.
به همین دلیل هم اسرائیل همچون گذشته از پذیرش مسوولیت ترور هنیه در تهران خودداری کرده و همین خود نشانهای از این است که این بازیگر تمایلی به خروج از منطقه خاکستری ندارد؛ اگر چه اقدامات اخیرش در سطح الگوهای تهاجمی قابل تقسیم است.
البته نباید این تجربه تاریخی را هم فراموش کرد که حتی موازنه وحشت نیز بهطور ذاتی صلحی ضعیف و شکننده بود و شاید بهدلیل همین ویژگی نیز دو قدرت دوران جنگ سرد ترجیح دادند آن را با پیوست هنجاری و نهادی عجین کنند؛ پیوستی که به گفتوگوهای تنش زدایانه در دهه۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ و حتی در اوایل دهه۱۹۶۰ به گفتوگوها و توافقات غیر رسمی و ضمنی بر سربحران موشکی کوبا منجر شد. اما موازنه وحشت حاصل از هماوردی نیروهای مادی در خاورمیانه فاقد چنین پیوست هنجاری و نهادی است و همین مساله میتواند در مقاطع بحرانی، دامنه و گستره تغییر در موازنه تهدید را در این منطقه دو چندان کند.
هر چه هست یک چیز مسلم است؛ اینکه رویدادهای یک ماه گذشته حکایت از شیفت بزرگ درموازنه تهدید دارد؛ حال چنین شیفتی یا بازیگران منطقه و فرامنطقه را به تکاپوی دوچندان واخواهد داشت تا پیوست نهادی جدیدی برای منازعات در منطقه در حال تحول ایجاد کنند یا حرکت در مارپیچ با شیب تند فرجام منطقه را با نبرد سخت برای تعریف دوباره موازنه نیروهای مادی و از آن مهمتر بالانس تهدیدات گره خواهد زد.
🔻روزنامه کیهان
📍 شهادت هنیه و چشمانداز محو اسرائیل
✍️ دکتر محمدحسین محترم
۱- با شهادت اسماعیل هنیه اسرائیل و آمریکا باز هم حماقت کردند و نشان دادند که در اوج و نهایت درماندگی قرار دارند و چارهای جز ترور برای حفط ظاهر پوشالی خود ندارند و تایید و تاکید بر این سخن و راهبرد رهبرمعظم انقلاب است که «فلسطین و غزه همچنان اولویت اول دنیاست و فشارها علیه رژیم صهیونیستی باید تشدید شود.»! اما جهاد و مقاومت هم هزینه دارد و هم پاداش! نکته مهم این است که در این جبهه هزینهها و پاداشها یکی است و آن شهادت! خدا بر درجات حضرت امام(ره) بیفزاید که در پاسخ به این اقدامات تروریستی بزدلانه با متانت مقتدرانه میفرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود!» و اکنون این بیداری بیشتر ملتهای منطقه و ایجاد آمادگی برای تشدید مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و حمایت افکارعمومی از سلاح مقاومت اولین دستاورد شهادت هنیه خواهد بود. ملت ایران برای رسیدن به اهداف والای خود کم هزینه نداده و کم پاداش و دستاورد نیز نداشته است، و در مقابل هر هزینهای، پاداشی بزرگتر بهدست آورده است. لذا آزادی قدس نیز مثل هر دستاورد و پیروزی دیگری که تاکنون محقق شده، خون میخواهد، و خون شهید اسماعیل هنیه همچون خون شهید سلیمانی اراده و عزم جبهه مقاومت را بیشتر خواهد کرد. شهادت اسماعیل هنیه بعد از شهادت فرزندان و نوههایش پر معناست، بخصوص که یکی از فرزندان اسماعیل هنیه پس از شهادت پدرش با صلابت گفت: «خون پدرم از خون کوچکترین طفل فلسطینی رنگینتر نیست» و این همان سخن مادران و پدران فلسطینی است که «حسبناالله و نعم الوکیل»!. اسماعیل هنیه در سخنرانی نماز بر پیکر شهید سلیمانی در تهران سه بار تکرار کرده بود: « شهید القدس،
شهید القدس، شهید القدس» و حالا خود « شهید القدس» شد!.
۲-خون اسماعیل هنیه در تهران یک جهش غیرقابل باور با پیامدهای راهبردی ویرانکنندهای علیه آمریکا و اسرائیل ایجاد خواهد کرد. صهیونیستها بزودی در بدرقه شهید اسماعیل هنیه در تهران در خواهند یافت که چه پاسخ راهبردی بزرگی را محتمل خواهند شد. مطمئن باشیم پس شهادت اسماعیل هنیه در پایتخت محور مقاومت، فتح بزرگی مقدر شده که خداوند آن را تضمین کرده است.
۳- فرود پهپاد یافا در عمق سرزمینهای اشغالی آغاز مرحله دیگری در گسترش «میدانِ برنامهریزی شده به عمق» بود که توانسته بود با عبور از دریای سرخ و از مسیر خشکی اریتره، سودان، مصر، صحرای سینا و نهایتا از دریای مدیترانه خود را به سرزمینهای اشغالی برساند و نشان داد محور مقاومت استراتژی «وحدت میادین» را در دستور کار خود قرار داده است. این نشان داد جبهه مقاومت چنان توانمندی دارد که چنین پهپاد دوربردی میتواند مسیر دو هزار کیلومتری را در ده ساعت به دور از همه چشمهای اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسی دنیا بپیماید تا به قلب اسرائیل برسد. این عملیات پیام روشنی بود به اقدامات منفعلانه آمریکا و اسرائیل از جمله علیه یمن و البته پاسخ تکمیلی و عمیقتری بود به حمله اسرائیل به بخش کنسولگری سفارت ایران در سوریه، بخصوص که پهپاد یمنی در نزدیکی سفارت آمریکا فرود آمد. لذا این عملیات پس از وعده صادق ثابت کرد هرگونه تعرض به محور مقاومت قابلیت بازتولید وعده صادق را دارد که اکنون جهان منتظر آن هستند و صهیونیستها و آمریکاییها در وحشت آن بسر میبرند!، آنگونه که رهبرمعظم انقلاب وعده آن را دادند که «شهادت رهبر شجاع و مجاهد و برجسته فلسطینی در حریم جمهوری اسلامی زمینه مجازات سختی برای آنها فراهم ساخت و خونخواهی او را وظیفه خود میدانیم»!، رئیسجمهور کشورمان هم تاکید کرد «اشغالگران تروریست را از اقدام بزدلانه خود پشیمان خواهیم کرد».
۴- شهادت اسماعیل هنیه در تهران پیوند ناگسستنی میان جمهوری اسلامی ایران و فلسطین و مقاومت به تبع آن پیوند افکارعمومی جهان با ملت ایران علیه صهیونیستها را مستحکمتر خواهد کرد همانگونه که شهادت ابومهندس به همراه شهید سلیمانی عمق رابطه ملت ایران و عراق را در پی داشت و همانگونه که در پاسخ جوانان و دانشجویان اروپایی به رهبرمعظم انقلاب نمود عینی پیدا کرد. اسماعیل هنیه اینک یکی از شهدای بزرگ ملت ایران خواهد بود و این بدین معنا است که فلسطینیها بیش از هر زمان دیگری ایرانی، و هر ایرانی بیش از هر زمان دیگر فلسطینی هستند و برای جهان روشن شد که جمهوری اسلامی و فلسطین و جبهه مقاومت در جهت درست تاریخ ایستادهاند!
۵-اظهارات مقامات آمریکایی از جمله رئیس پنتاگون که ادعا کردند «اگر مقاومت پاسخ دهد، ما در کنار اسرائیل هستیم و به آنها کمک میکنیم» یکبار دیگر نشان داد که اولا این آمریکا پشت این جنایات است و صهیونیستها تنها ابزار آمریکا! و ثانیا مسئول مستقیم هر گونه تشدید تنش و از کنترل خارج شدن اوضاع آمریکاییها هستند.
۶-همزمان به سه پایتخت محور مقاومت حمله شد، بیروت و بغداد و تهران، که این نشان میدهد اسرائیل میخواهد شکست بزرگ در میدان را با چنین اقدامات کوری جبران کند و این ترورها نشان میدهد، هیچ عزمی برای پایان جنگ ندارند و سرنوشت جنگ فقط در میدان جنگ به دست موشکهاست! لذا پاسخ جبهه مقاومت سختتر از وعده صادق خواهد بود.
۷-جنایت آمریکا و اسرائیل در شهادت هنیه تغییر دهنده معادلات هم در میدان و هم در دیپلماسی است و هم در توهمات!، بخصوص که تلقی
غیر واقع بینانه « ... با دشمنان مدارا» را خنثی کرد!
۸- شهادت هنیه تلاشی بود برای تحتالشعاع قرار دادن همه شکستها و فرو ریختن هیمنهشان! لذا حتی شهادت چنین مردی تمرکز جبهه مقاومت را از «میدان» منحرف نخواهد کرد و باید برگردیم به میدان که تعیینکننده تحولات آینده است.با طوفان الاقصی تمام حیثیت و مشروعیت و برتری پوشالی رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان فرو ریخت، اما پس از ده ماه استقامت و پایداری غزه و بخصوص بعد از «وعده صادق» با عملیات موفقتآمیز و حیرت برانگیز «پهپاد هدهد» و عملیات تحسینبرانگیز«پهپاد یافا» این فروپاشی تثبیت شد. یکی از کارشناسان صهیونیستی گفت«با طوفان الاقصی ما تازه در اول ماجرا بودیم...»! این عملیاتها در کنار شهادت هنیه نشان داد که نگرانی و وحشت آنها این است که باور کردند جبهه مقاومت هنوز سوپرایزهای بزرگتری دارد که خود را برای رو کردن برگهای جدید آماده کرده، آنگونه که سید حسن نصرالله وعده آن را به نتانیاهو داده است! حمله اسرائیل به یمن که ایدهآل جبهه مقاومت برای خلق بازی جدید بود!، اسرائیل را علاوه بر باتلاق غزه؛ عملا وارد باتلاق یمن نیز کرد و در صورت حمله به لبنان، آنها را وارد باتلاق سهمگینتر از باتلاق غزه و یمن خواهد کرد و حماقت آنها در شهادت هنیه در تهران آنها را در همه این باتلاقها گرفتارتر خواهد کرد. آنگونه که تحلیلگران منطقهای و بینالمللی اذعان کردند که «اسرائیل واقعا حماقت کرد و عمق اشتباهش را بزودی درک خواهد کرد»!
۹-اما آیا جنگ منطقهای قابل پیشبینی است؟ ظواهر امر بخصوص پس از شهادت اسماعیل هنیه نشان از وجود چنین استعدادی دارد، چنانکه از یکسو رهبر انصارالله یمن «آغاز جنگ منطقهای و مستقیم یمنیها با اسرائیل» را «اجتنابناپذیر» خوانده و رسانههای یمنی نیز تاکید کردند «یمن برای حمله گسترده به اسرائیل آماده میشود و ورود اسرائیل به جهنم را خوشآمد میگوید»! سامی ابوزهری، از سران جنبش حماس نیز در واکنش به ترور شهادت اسماعیل هنیه تاکید کرد «ما در دل جنگی باز برای آزادسازی قدس هستیم و برای پرداخت هر بهائی آمادهایم». ماهر آل طاهر از مسئولان جبهه مردمی آزادی فلسطین هم تصریح کرده «محور مقاومت کاملاً برای رویارویی آماده است و میبینم که اوضاع در جهت تشدید تقابل به حداکثر میزان خود پیش میرود». و از سوی دیگر محاسبات اسرائیلیها در شرایط گیجکننده و آشفتهای قرار دارد. اما شرایط و موقعیت طرفین برای ورود به این جنگ چگونه خواهد بود؟
قطعا در مقطع کنونی نه اسرائیل و نه آمریکا شرایط و امکان و آمادگی مناسبی نه از جهت بینالمللی و نه از جهت داخلی برای ورود به جنگ منطقهای را ندارند چراکه آنها اکنون در صحنه بینالمللی و منطقهای به شدت در انزوا قرار دارند و در داخل نیز آمریکا درگیر انتخابات و تاثیر عمیق احساسات ضداسرائیلی مردم و جوانان و دانشگاهها بر آن و همچنین درگیر جنگ اوکراین، و اسرائیل نیز از یکسو درگیر جنگ در چند جبهه با مقاومت و از سوی دیگر درگیر جنگ داخلی است. آمریکا نیز حاضر نیست خود را درگیر باتلاقی مثل جنگ ویتنام و یا افغانستان کند. البته نتانیاهو تلاش کرد با شهادت هنیه هرگونه طرح آتشبسی را به شکست بکشاند تا شاید با آمدن ترامپ خود را تثبیت کند. سخنان ایران هراسی او در کنگره آمریکا و ادعای نخنمای ایجاد ائتلاف علیه ایران نیز ناظر به همین مسئله است.
۱۰- اما جبهه مقاومت هنوز از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکرده است و به اذعان کارشناسان صهیونیستی آنچه که مقاومت از سلاح خود استفاده کرده، سرریز ذخائر تسلیحاتی خود است که برای جنگ احتمالی مهیا کرده، مزید بر این کانونهای رو نشدهای از مقاومت هنوز فعال نشدهاند. و نکته مهمتر اینکه اکنون افکار عمومی جهان یکپارچه در حمایت از مقاومت و علیه اسرائیل و آمریکا بسیج شده و هرگونه کمکهای مادی و معنوی از جبهه مقاومت را دریغ نخواهد کرد. علیرغم شوی تبلیغاتی نتانیاهو در کنگره آمریکا هرگونه اقدامی از سوی اسرائیلیها و یا آمریکاییها اولا بازی در نقشه و زمین طراحی شده مقاومت است و ثانیا اقدامی پدافندی و انفعالی خواهد بود، نه آفندی و از موضع قدرت! بهگونهای که ارتش اسرائیل پس از حمله به الحدیده اذعان کرد این حمله «پاسخی به صدها حمله به اسرائیل بود»! لذا در حالیکه نتانیاهو برای نجات خود دست و پا میزند، صحنه میدان نشان میدهد که جبهه مقاومت برای اتفاقی بزرگتر از طوفانالاقصی یعنی «برچیدن پروژه صهیونیستی» در هرگونه جنگی چه منطقهای و چه غیرمنطقهای در حال برنامهریزی است!
🔻روزنامه اطلاعات
📍 هنیه، میراث دار مقاومت و شهادت
✍️ ابوالقاسم قاسمزاده
اسماعیل هنیه رهبر سیاسی جبهه حماس در تهران به شهادت رسید. بسیاری از دولتها این اقدام تروریستی از سوی نتانیاهو را محکوم کردند.
مناخیم بکین با بنیادگذاری تروریسم در سرزمین فلسطین به نخستوزیری دولت اسرائیل نیز رسید. تاریخ تکوین رژیم صهیونیستی اسرائیل با اشغال سرزمین فلسطینیان و آوارگی آنها همراه و همزاد است. در گذر این تاریخ که اساس آن بر نژاد پرستی صهیونیستی استوار است، تجاوزات نظامی و کشتار فلسطینیان تا امروز ادامه دارد؛ تا آنجا که در سازمان ملل و در مجمع عمومی آن گزاره «صهیونیسم مترادف نژاد پرستی» مصوب شد اما با دخالت دولتهای وقت آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان این مصوبه دیری نپایید و بعد از چند هفته لغو شد! از آن زمان اندک اندک اساس مقاومت اسلامی و انسانی فلسطینیان در برابر نژادپرستی دولت اسرائیل شکل گرفت و تا امروز همچنان فلسطینیان با شهادت چراغ مبارزه را روشن نگه داشتهاند و به جهاد ادامه میدهند.
جنگ و تجاوز از سوی رژیم نژادپرست صهیونیستی نیز تا امروز در مقابله با فلسطینیان ادامه دارد. این سیر تاریخی مقاومت را اسماعیل هنیه بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی در سخنان خود چنین بیان کرد: «قاسم سلیمانی سردار شهید، نقش بزرگی در برافراشتن پرچم مقاومت فلسطین داشت.»
در خاورمیانه دو خط استمرار تاریخی دارد؛ خط شهادت براساس حریت و آزادگی از عاشورای حسینی تاکنون و خطی که با حمایت دولت آمریکا توسط رژیم صهیونیستی به ترور و جنایت دامن میزند. «نتانیاهو» رئیس دولت صهیونیستی از نگاه مردم در سراسر جهان، علیالخصوص در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) با رژیم نژادپرست صهیونیستی شناخته شده و بنیاد آن بر «تروریسم» آشکار استوار است.
هنیه در تهران به شهادت رسید که در آن پرچم ادامه مقاومت فلسطین افراشته است. «نتانیاهو» اکنون در جامعه بین الملل جنایتکار جنگی خوانده میشود که باید «محاکمه» شود.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 از جنگ «هیبت و حیثیت» تا سناریوی «آغوش مرگ»
✍️ مهدی مطهرنیا
ترور اسماعیل هنیه در تهران از منظر نگرشهای آیندهاندیشانه امری بهتآور نیست. ایران وارد جنگ هیبت و حیثیت شده است؛ جنگی که تولدش در زمان ریاستجمهوری ترامپ و تهدید وی درخصوص خارج شدن از برجام صورت گرفت و اوج شکوفایی آن نیز در دهم مرداد ۱۴۰۳ و ترور اسماعیل هنیه در تهران رقم خورد.
در طول سالهای اخیر تلاش شده تا چند دکترین علیه ایران پیادهسازی شود؛ نخست دکترین محدودسازی همکاریهای بینالمللی و محاصره منطقهای ایران، دوم تبدیل چالش ایران به تهدیدی برای نظم منطقهای و بینالمللی، سوم دکترین هزار ضربه چاقو، چهارم دکترین یا سناریوی بوسه مرگ و پنجم دکترینی که هماکنون در حال کارسازی بوده و نام آن سناریوی آغوش مرگ است. در واقع رقبا در راستای این سناریوها در پی آن هستند که ما را چنان در بربگیرند تا ایران از حرارت وقایع ناشی از رویدادها دچار نوعی تنگی نفس شود. البته این مباحث مواردی تازه نبوده و چند سالی است که آنها مطرح شده است.
و اما ترور اسماعیل هنیه یک کنش گفتمانی است نه یک واقعه بهتآور که اکنون از آن یاد میشود. در واقع کنش گفتمانی به تعبیر فوکویی آن به زبان ساده به این معنی است که واقعهای که وقوعش نتایج خاص خود را به همراه خواهد داشت یعنی تولد این واقعه دارای پیامد و تبعات سنگینی است.
در واقع ترور اسماعیل هنیه در تهران یعنی به چالش کشیدن اقتدار امنیتی ایران بعد از واقعه هفتم اکتبر. در همان زمان یعنی موقعی که هفتم اکتبر رخ داد
تحلیل کردم که این موضوع یک ضد واقعه است نه واقعه. امروز نیز پس از حدود ۱۱ ماه از گذشت عملیات هفتم اکتبر، شاهد هستیم که تعبیر ضدواقعه تا چه میزان دقیق بوده است به طوری که میزان حذف فیزیکی فرماندهان مقاومت در منطقه ۱۰۰درصد افزایش یافته بنابراین لازم به ذکر است که کنش گفتمانی موجود در مرحله نخست، تهران را به یک چالش بسیار جدی دعوت میکند؛ اینکه آیا ایران وعده صادق دومی را رقم میزند یا خیر؟ با این تفاوت که ترور سردار محمدرضا زاهدی در دمشق صورت گرفته و ترور اسماعیل هنیه در تهران رخ داده است. این موارد انعکاس خاص خود را در جهان داشته و دستگاهها و نهادهای امنیتی در منطقه و نظام بینالملل آن را به صورت جدی رصد میکنند.
درخصوص پیامدهای این اقدام باید گفت که چنین مسالهای میتواند در وهله اول به نفع شخص بنیامین نتانیاهو و حامیانش تمام شود زیرا صحبتهای وی درخصوص ادامه جنگ و حضورش در کنگره آمریکا که ۵۸ مرتبه با تشویق نمایندگان به شکل ایستاده صورت گرفت، با پیوند خوردن به دیدارش با بایدن و ترامپ با آن ادبیات تهاجمی و تحکمی نشان میدهد که تلآویو حتی بایدن آمریکایی را نیز نادیده گرفته است. به این معنی که اگر نتانیاهو اعلام کند که چنین اقدامی با هماهنگی ایالاتمتحده صورت گرفته به طور طبیعی پای واشنگتن را هم به ماجرا باز کرده و آمریکا را در معرض اتهام قرار میدهد اما اگر نگوید که با آمریکا در این زمینه هماهنگ بوده، بالطبع سیگنال اقدام مستقل از آمریکا در برخورد با مسائل منطقهای را به نمایش گذاشته است.
در نتیجه همه این گزارهها نمایانگر سطح وسیعی از اثرات، پیامدها و تبعات ماجراست به طوری که آتشبس میان حماس و اسرائیل را به تعویق میاندازد، ماجرای اعراب و اسرائیل تحرک بیشتری میپذیرد و در نهایت میتواند زمینهساز ایجاد فضایی نامطلوب در سطح داخلی و منطقهای برای ایران باشد.
به طوری که هماکنون میبینیم که ماجرای ترور اسماعیل هنیه روی ذهن مردم در داخل نیز تاثیر داشته است بنابراین تمامی این موارد، مسائلی نبود که امری سری، مخفی و غیرآشکار باشد. از اینرو باید گفت آنچه قبلا و در طول سالهای قبل مطرح کرده بودیم به درستی شنیده نشد و حالا کار به جایی رسیده که امکان وقوع درگیری ایران با تلآویو نه یک احتمال بلکه تبدیل به یک ضرورت شده است چراکه اگر ایران پاسخی درخور به چنین اقدامی ندهد، هر چند که امری امکانپذیر است اما پیامدهای خاص خود را برای تهران خواهد داشت. همچنین اگر قرار باشد پاسخی درخور به ترور اسماعیل هنیه داده شود باید دید که این پاسخ چگونه طراحی و عملیاتی میشود.در همین راستاست که معتقدم ترور رییس دفتر سیاسی حماس آن هم در تهران، اوج شکوفایی جنگ هیبت و حیثیت را رقم زده و باید منتظر ماند و دید که دامنه و پیامدهای آن تا چه سطحی پیش میرود.
🔻روزنامه اعتماد
📍 شلیک به اصلاحطلبی و تعامل بینالمللی
✍️ سید محمدحسین عادلی
ترور اسماعیل هنیه در تهران میتواند اهداف متعددی داشته باشد ازجمله اینکه به مقامات رسمی کشورهای دیگر علامت بدهد که تهران، قلب ایران، جای امنی نیست یا اینکه به مردم و مقامات کشور بگوید که برخلاف ادعایتان کشورتان امن نیست و همه هدفهایمان همواره در دسترس هستند و هر آینه که تصمیم بگیریم، میتوانیم آنها را ترور کنیم یا اینکه به محور مقاومت علامت بدهد که ما پایتخت محور مقاومت را میتوانیم بزنیم چه برسد به بقیه نقاط و اهدافی از این قبیل. ولی دشمن صهیونیستی و همدستان و حامیان آنها در عین حال هدفی مهمتر را پی میگیرند. این هدف بسیار راهبردیتر و موثرتر است. هدف این ترور شلیک به گفتمان «عادیسازی ایران در جهان» است. هدف شلیک به قلب گفتمان اصلاحطلبی و تعامل بینالمللی یا «صلح و پیشرفت» است. اتفاقات و حوادث قبلی از این قبیل نشان داده که هرگاه ایران در جهت اصلاح چهره بینالمللی خود گام برداشته و اراده کرده که راه تعامل بینالمللی را در پیش گیرد و توسعه پیدا کند و خود را و منطقه را از دایره معیوب تخاصم و عقبماندگی بیرون بکشد، دست دشمنان ایران از جمله از آستین دشمن صهیونیستی بیرون آمده و قلب رویکرد تعاملی و توسعهگرای ایران را نشانه رفته است. هیچکس فراموش نکرده که وقتی گفتمان جهانشمول و جذاب «گفتوگوی تمدنهای» آقای خاتمی، رییس دولت اصلاحات، چهره بانشاطی از ایران را به نمایش گذاشت و تعامل موثر ایران و امریکا در مقابله با القاعده و دولتسازی در افغانستان ظهوری بارز پیدا کرد و در نتیجه ثبات نسبی حاصل شاخصهای اقتصادی کشور رو به بهبودی گذاشت، ناگهان با طرح «محور شرارت» جلوی آن روند تاحدودی گرفته شد! زمانی که مذاکرات برجام به نتیجه رسید و راه تعامل و توسعه اقتصادی در آستانه باز شدن بود، امریکا از برجام خارج شد و این روند را متوقف نمود یا آنکه وقتی در دوره بایدن مذاکرات برجام مجددا به جای خوبی رسیده بود، ترور دانشمند هستهای شهید فخریزاده فضا را بههم ریخت.
اکنون هم زمانی که مردم با حمایت رهبری با هوشمندی قابل تحسین و تاریخی خود انتخاب «کاندیدای تغییر و اصلاح» را رقم زدند و او را به ریاستجمهوری انتخاب کردند و درست هنگامی که رییسجمهور در نطق تحلیف، شعار خود را در برابر روسا و نمایندگان کشورهای خارجی از زبان سعدی و حافظ اعلام کرد که «بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند ...الخ» و «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، دشمن صهیونیستی از ترس و نگرانی بازگشت ایران به صحنه بینالمللی و کاهش فشارهای اقتصادی اقدام به ترور اسماعیل هنیه مرد پرافتخار مقاومت فلسطین در تهران نمود! این ترور شلیک به گفتمان تعامل، صلح و توسعه دکتر پزشکیان است. دلیل این تحلیل نه فقط از خلال حوادث گذشته که به یکی، دو مورد آن اشاره شد کاملا پیداست، بلکه سوال این است که اسراییل میداند که هنیه در قطر زندگی میکند و اگر میخواست او را ترور کند، میتوانست در قطر این کار را بکند. یا اینکه هنیه قبلا هم به ایران سفر کرده بود و میتوانست در یکی از سفرهای قبلی به تهران او را ترور کند. اینکه چرا هنیه را در این زمان و درست در زمان روی کار آمد دولت پزشکیان ترور میکند به معنی آن است که میخواهد مجال و فرصت ظهور گفتمان جدید ایران در زمان رییسجمهور جدید را از بین ببرد.
نتانیاهو از خلأ دولت امریکا و هرج و مرج انتخاباتی آن کشور و انفعال کشورهای غربی اروپایی سوءاستفاده کرد و برای جلوگیری از احتمال تنشزدایی نسبی ایران و امریکا و غرب اقدام به این ترور کرد تا شاید بتواند راه دولت پزشکیان را در همین ابتدای کار روی تعامل بینالمللی سد کند و کشورمان را به ورطه جنگ بکشاند.
نتانیاهو برای ماندن بر سر قدرت و تا زمانی که بر سر قدرت است راهبرد توسعه جنگ در خاورمیانه و کشتار را ادامه میدهد، زیرا بقای او در ادامه این راه است.
متاسفانه هر وقت ایران قصد میکند راه تعامل و صلح و توسعه را در پیش گیرد دشمنان ایران که در اسراییل خلاصه نمیشوند، جلوی این راه را میگیرند. گرچه این اقدامات نمیتواند بدون پاسخ بماند ولی زمان و شیوه و چارچوب پاسخ را باید با هوشیاری انتخاب نمود. اکنون به جای صحبت از چگونگی پاسخ به این اقدام تروریستی و درگیر شدن در جدال و جنگ کلامی که میتواند به صهیونیستها خوراک بدهد که به ایران تهمت جنگطلبی بزنند باید از زمان استفاده نمود و با نشان دادن ابعاد این اقدام ضدبشری و ضدقوانین بینالمللی کارزار مناسبی برای نشان دادن چهره خونخوار، جنگطلب و ضدانسانی اسراییل و نتانیاهو را به جهان راه بیندازیم و در عین حال باید در راه انتخاب شده محکم بایستیم و از مسیر اصلی خود منحرف نشویم.
معادلات فعلی جهان و فرصتهای احتمالی دوره انتخابات در امریکا را درک کنیم و از آن حداکثر استفاده را ببریم. انشاءالله
🔻روزنامه شرق
📍 ریل فروهشتگر
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
یکشنبه هفتم مرداد به دلیل گرما کشور تعطیل شد. از روز شنبه ششم مرداد ساعت کار بانکها و ادارات دولتی به منظور صرفهجویی برق تا ۱۰ صبح اعلام شد. به کارخانهها دو روز در هفته برق نمیدهند. زمین در شهرها و دشتها دچار فرونشست شده، شش میلیون اصله نخل خشکیدهاند، تالابها به خشکی گراییده، مصرف گاز از تولید آن گذشته است و شاید خط لوله گاز روسیه به کمک بیاید. در زمستان گاز کارخانهها به صورت مقطعی قطع میشود. چند ماه است ثبت سفارش برای کارخانههای تولیدی صورت نگرفته است. برای رفع کمآبی، آب خلیج فارس را شیرین میکنند و با طی هزار کیلومتر به شهرهای خراسان و کرمان و یزد میبرند. روزانه ۱۲۰ میلیون لیتر بنزین مصرف میشود و برای رفع کمبود داخلی سالانه دو تا پنج میلیارد دلار بنزین وارد میکنند. حدود ۲۰ میلیارد دلار صرف واردات کالای اساسی میشود. نفت را به حداقل قیمت میفروشند و راندمان چاههای نفت به شدت افت کرده است. اینها تنها گوشهای از نابسامانیهای کشور ماست که نه تنها متوقف نشده بلکه رو به تزاید است. اینکه ما به این مرحله رسیدهایم، نه عجیب است و نه آنکه یکمرتبه اتفاق افتاده و نه متوقف شده بلکه سر مار زیر لحاف است.نگارنده در برنامههای ارائهشده در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۶ به عنوان نامزد ریاستجمهوری نسبت به سیاستهای اجرائی کشور و اینکه مسائل یادشده و بسیاری مسائل دیگر باید مورد توجه قرار گیرد، اشارات صریحی داشته است اما نه آن اشارات به کار دولتها آمد و نه مقالات متعدد و مصاحبههای مختلفی که در این راستا به خصوص در هفت سال اخیر مطرح شده، مورد عنایت سیاستگذاران اقتصاد و اداره کشور قرار گرفته و دلیل آن هم اراده نمایش بیاثری تحریمها بر متن جامعه بوده است، در حالی که به دلیل تداوم سیاستهای یکسان در اداره کشور در تحریم و غیرتحریم علاوه بر آنکه کشور به سوی سرزمین سوخته میرود، مردم با پوست و گوشت خود عقبماندگی از قافله تمدن و زندگی را به خوبی احساس میکنند.
آیا در کشوری که صاحب منابع بسیار طبیعی است، رواست که در داروخانه بیمارستان قلب شهید رجائی داروی کاملا مرتبط با بیماران قلبی را نداشته باشند و در پیشخوان داروخانه روی تابلو بنویسند «وارفارین نداریم!». یکشنبه و سهشنبه هفته جاری مراسم تنفیذ و تحلیف رئیسجمهور جدید برگزار شد و ایشان رسما به کار مشغول شدند. سخنان و وعدههای ایشان اعم از زمینههای اجتماعی یا اقتصادی در گوش مردم وجود دارد و البته مخالفان ایشان در پی آن هستند که از هر کار نشده یا اشتباهشده کوهی از عناد روانه جامعه کنند. این البته وجود خواهد داشت اما آنچه مهمتر است، آن است که با ادامه کار دولتهای گذشته موج ناامیدی هر چه بیشتر روانه جامعه خواهد شد. موج ناامیدیای که اینک به صورت تام در ۵۰ درصد جمعیت کشور (که رأی ندادهاند) وجود دارد، تبدیل به درصد بیشتری از مردم که به ایشان رأی دادهاند، خواهد شد و از همه مهمتر اینکه ایشان به صورت ناخواسته روی ریل سیاستهای گذشته قرار میگیرد و در انبوه مشکلات کشور مستحیل شده و انبوه مشکلات دوچندان و بیشتر خواهد شد. زیرا این ریل با شیب منفی احداث شده و کارش فروهشتن کشور است. ایشان که صادق هستند و شجاع آیا با همان صدق و شجاعتی که با تیغ و چاقو سینه بیمار را میشکافند و قلب تپنده بیمار را از سینه خارج و آرام میکنند و سپس آن را معالجه کرده و در جای خود قرار داده و به کار میاندازند، میتوانند این صداقت و شجاعت را در قلب بیمار اداره جامعه به کار بگیرند؟ اگر ایشان بتواند با شجاعت وضع امروز جامعه اعم از شرایط زیستمحیطی کشور، روابط بینالمللی، شرایط اقتصادی و امکانات رفاهی واقعی و سرمایهای را که به دلیل سیاستهای غلط ارزی توسط خارجکنندگان سرمایه و قاچاقچیان ارز و سوخت از بین میرود، برای مردم تشریح کند و چارهها و تدابیر خود را به مردم بگوید، شاید برونرفتی از وضع رو به نزول کشور بتواند بیابد وگرنه اگر همچنان امور در پرده باقی بماند و مصلحت بار شد که مردم ندانند، راه به جایی نخواهند برد. اینک میتوان تصوری از آینده کار در صورت عدم شجاعت و پیشه درست را تصور کنیم. جناب آقای رئیسجمهور، ریل اداره رو به نزول کشور آماده است و جنابعالی در کوپه قطاری نشستهاید که ثقل آن شما را رو به پایین حرکت میدهد. اگر همراهان شما به عنوان کمک لوکوموتیوران در خیال خوش رفع تحریمها به سیاستهای گذشته ادامه دهند، هرگز به رفع تحریمها نخواهید رسید، همچنان که رئیسجمهور حسن روحانی هم به رفع صددرصد تحریمها دل خوش داشت و به صفر آن رسید. سیاستهای خود را حسب تحریمها تنظیم کنید و با مردم در راستی و درستی آن سخن بگویید. اگر تحریمها با کوشش شما رفع شد، چه بهتر وگرنه در صورت تداوم سیاستهای گذشته «با سیلی صورت را سرخ کن»، همچنان در سراشیبی به انتهای فروهشتن خواهید رسید.
🔻روزنامه رسالت
📍 پاسخ پشیمانکننده در راه است
✍️ محمدکاظم انبارلویی
تصویری که از حضور نمایندگان ۸۰ کشور جهان به همراه نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی به جهان مخابره شد در سه کلمه خلاصه میشود. ایران امروز کشوری امن، منسجم و باثبات است.
ترور اسماعیل هنیه در تهران برای مخدوش کردن این تصویر از سوی استکبار جهانی است. ایران قطعا یک پاسخ پشیمان کننده به این اقدام خواهد داد. پاسخ محور مقاومت نیز در برابر این پدیده حساب ویژهای دارد.
این پاسخها رژیم صهیونیستی را به یک دره ناامن همیشگی پرتاب خواهد کرد.
صهیونیستها باید یک حساب ویژه باز کنند و در آن هزینه حمله به خاک ما و زدن یک مهمان را دقیق محاسبه و ثبت کنند.
نسلکشی صهیونیستها در غزه و توطئه ناتو در اروپا در جنگ اوکراین و دسیسههای آمریکا و سه کشور شرور اروپا در تحمیل تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی، صلح جهانی را به خطر انداخته است.
نطق رئیسجمهور ما در مراسم تحلیف یک نطق پربار، بی حاشیه و همه نگر به مسائل داخلی و خارجی بود و از این باب در داخل کشور و در مجامع جهانی بازتاب گسترده داشت.
استقبال نمایندگان ملت و تشویقهای چندباره از فرازهای این نطق توسط نمایندگان ۸۰ کشور جهان پاسخی کوبنده به نطق شرارتآمیز سرکرده جنایتکار صهیونیستها در کنگره آمریکا بود.
آنجا که دکتر مسعود پزشکیان فریاد زد :
- نمیتوان در برابر اینهمه جنایات صهیونیستها سکوت کرد.
- خواهان جهانی هستیم که در آن فلسطینیها از جنگ، نسلکشی ، ظلم و اسارت رها شوند.
- نمیگذاریم رؤیاهای هیچ کودکی در فلسطین زیر آوارهای خانه پدری مدفون شود.
در حقیقت او مواضع نهتنها جمهوری اسلامی بلکه مواضع مسلمانان جهان و همه انسانهایی که در ۵ قاره جهان علیه مظالم اشغالگران قدس قیام کردهاند را بیان کرد.
پزشکیان صریح و روشن در برابر آمریکا و سه کشور شرور اروپایی فریاد زد :
«دولت من هرگز تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه نخواهد شد.»
پشتوانه چنین مواضع قدرتمندانه و عزتمندانه در برابر دشمن اتحاد ملت و ایران قدرتمند ، امن ، منسجم و باثبات است.
برای همین پزشکیان برای تضمین این قدرت در پی تشکیل دولت وفاق و
وحدت ملی است.
دال مرکزی گفتمان دولت وحدت ملی به بیان رئیسجمهور :
- سند چشمانداز
- التزام به قانون اساسی
- اجرای سیاستهای کلی اعلامی از سوی رهبری
- و اجرای برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی است.
تصویر ایران قوی و متحد و منسجم را بگذارید در برابر تصویری که از انتخابات آمریکا داریم. انتخاباتی که قرار است چهار ماه بعد برگزار شود.
ترامپ در تازهترین مواضع خود اعلام کرده است: انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آخرین انتخاباتی است که در این کشور برگزار میشود!
طرفداران او میگویند ؛ اگر ترامپ انتخاب نشود مقدمهای برای شروع جنگ داخلی در این کشور است.
رأیدهندگان نگونبخت آمریکایی در برابر دو گزینه جنگ داخلی و استبداد ترامپی قرار دارند. استبدادی که زمان ندارد و چون ترامپ صریح گفته این آخرین انتخابات در آمریکا است.
تصویر ایران قوی و متحد و قدرتمند و منسجم را بگذارید در برابر تصویری که هفته گذشته از آمریکا به هنگام نطق نخستوزیر جنایتکار رژیم اشغالگر قدس به جهان مخابره شد.
- تصویر کنگره آمریکا درحالیکه ۱۲۹ نماینده کنگره بهعنوان اعتراض به نسلکشی در این نشست شرکت نکردند!
- تصویر پایین کشیدن پرچم آمریکا در محوطه کنگره و به آتش کشیدن آن و از همه مهمتر بالا بردن پرچم فلسطین در مقابل کنگره آمریکا !
- تحصن جمع زیادی از یهودیان آمریکا در داخل کنگره و اجتماع عظیمی از مردم آمریکا بیرون از کنگره در اعتراض به نسلکشی صهیونیستها!
این هفته جهان شاهد دو تصویر در دونقطه جهان بود. تصویری که در یک سو امام «نور» نشسته که ملت او در جایگاه درست تاریخ حرکت میکند. در سوی دیگر امام «نار» نشسته که میخواهد جهان را به آتش بکشد.
این دو تصویر دیدنی در قاب رسانههای جهان تکهای از تاریخ پرماجرای بشر در عبور از یکی از گردنههای مخاطرهآمیز عصر ماست.
مراسم تحلیف ریاست جمهوری با نطق پزشکیان به مراسم پیام سوگند به مقاومت و پایداری در برابر استبداد جهانی تبدیل شد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست