🔻روزنامه تعادل
📍 اشتباهات استراتژیک اسراییل در تنشزایی
✍️ محسن جلیلوند
تنشها همواره محصول محاسبات نیستند، بلکه آن سوءمحاسبات کشورهاست که تنشهای فزاینده را شکل میدهد. از این منظور، صهیونیستها، مدتهاست که تصمیمات خود را مبتنی بر سوءمحاسبات و راهبردهای غلط اتخاذ میکنند. روندی که باعث شده منطقه این روزها در شرایط دشواری به سر برد.
منطقه غرب آسیا این روزها در شرایط حساسی به سر میبرد و هر آن احتمال بروز تنشهای فراگیر، احساس میشود. ریشه تنشها اما رفتارهای رژیمی است که حیات و تداوم حضور خود را در تنشآفرینی و ترور میبیند و همواره یک طرف چالشهای منطقهای به شمار میرود. پس از ترور اسماعیل هنیه، بسیاری از تحلیلگران در جستوجوی همه احتمالاتی هستند که ممکن است پس از این ترور به وقوع بپیوندد. ایران البته اعلام کرده، واکنش مناسبی متناسب با شرایط نشان میدهد. اما هرگز از زمان و مکان این پاسخ سخنی به میان نیاورده است.
این رویکرد بر التهاب و نگرانی صهیونیستها اضافه کرده است. اما جدا از ضرورت واکنشهای احتمالی ایران، موضوع مهم سطح واکنش، وسعت واکنش و شدت پاسخ است که تحولات آینده را مشخص میکند. در واقع ابتکار عمل در حال حاضر در اختیار ایران است و صهیونیستها، این روزها با التهاب و نگرانی زیاد، منتظر تحولات آتی هستند. صهیونیستها از زمان تشکیل و اشغال فلسطین، یک راهبرد مهم را در دستور کار قرار دادهاند و آن اینکه اگر ما نتوانیم امنیت را تجربه کنیم، همه منطقه باید در نا امنی به سر ببرد. اسراییلیها معتقدند اگر اسراییل به دلیل رفتارهایش نتواند ثبات امنیتی را تجربه کند، مشکلات باید در سایر کشورهای منطقه توزیع شود. اسراییل در حال حاضر بر اساس اعلام مسوولان اسراییلی به بچه توسری خور منطقه بدل شده است. از عراق و سوریه به این کشور حمله میشود. از یمن، حملات متعددی به این کشور صورت میگیرد و کشتیهای این رژیم نمیتوانند در دریای سرخ حرکت کنند. از سوی دیگر در اغلب کشورهای اروپایی و امریکایی، تظاهرات گستردهای علیه این رژیم صورت میگیرد و ماهیت صهیونیستها را زیر سوال میبرند. حتی همپیمانان این کشور هم انتقادات بسیاری به عملکرد اسراییل دارند. از سوی دیگر ایران هم در جریان عملیات وعده صادق، همه افسانههای قبلی درباره گنبد آهنین و تواناییهای دفاعی این رژیم را بر باد داد. در این شرایط اسراییل به دنبال آن است که عدم ثبات و نا امنی خود را به سایر کشورهای منطقه توزیع کند. در واقع اسراییل ناامنی را پمپاژ میکند و از سایر کشورها میخواهد که این ناامنیها را در سطح منطقهای و جهانی مدیریت کنند.
مهمترین کاری که اسراییلیها ادعا میکنند به دنبال انجام آن هستند، خدشهدار کردن بازدارندگی ایران است. ایران اما نشان داده که بر سر امنیت و بازدارندگی خود با هیچ کشوری شوخی ندارد. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که ایران بازدارندگی مورد نظر خود را اعمال سازد. در عین حال ایران متوجه منویات شوم اسراییل هم هست و میداند که صهیونیستها میخواهند از طریق تنشآفرینی، پای قدرتهای جهانی را به میانه منازعه باز کند. همانطور که اشاره شد جنگ هرگز حاصل محاسبات نیست، بلکه برآمده از سوءمحاسبات است. کوچکترین سوءمحاسباتی از سوی هر طرفی میتواند اوضاع را به هم بریزد. ایران تا به امروز نشان داده که محاسبات دقیقی دارد و حاضر نیست وارد سوءمحاسبات و اشتباهات محاسباتی طرفهای مقابل و دشمنان شود. نباید فراموش کرد که در محیطهای پر التهاب متغیرهای ظاهرا کوچک هم میتوانند اثرات بزرگی به جای بگذارند. باید منتظر بمانیم علی باقری از جده باز گردد و امریکاییها هم مواضع خود را بیان کنند. بدون تردید ایران واکنش مدنظر خود را نشان میدهد اما زمان و مکان این واکنش را خود ایران مشخص میکند. در این میان باید توجه داشت که حمایت امریکا از اسرائیل نامحدود است، این تصور که امریکا به دلیل انتخابات ریاستجمهوری از تحولات منطقه غافل است، اشتباه محض است. امریکا در هر شرایطی از اسراییل دفاع میکند. در عین حال معنای حمایت از اسراییل این نیست هر تصمیم غیر معقول که نتانیاهو اتخاذ کند، مورد حمایت امریکا قرار میگیرد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 آموزه نظریه قراردادها برای اداره و توسعه کشور
✍️ رامتین سلامت
بهمنظور درک چالشهایی که یک کشور در مسیر توسعه و اصلاحات ساختاری با آنها مواجه است، میتوانیم از نظریه قراردادها بهره ببریم؛ بهویژه زمانی که وضعیت را بهعنوان یک بازی استراتژیک مشاهده کنیم.
در این سناریو، میتوان کشور را دارای دو بازیگر اصلی تصور کرد: اکثریتی که خواهان تغییرات و اصلاحات هستند و معمولا توسط دولت نمایندگی میشوند و اقلیتی از گروههای قدرتمند که در اصطلاح سیاسی به آنها «پایگاههای قدرت» گفته میشود که از وضعیت موجود رضایت دارند. هدف دولت یا برنامهریز اجتماعی (Social Planner) حداکثر کردن رفاه عمومی است که میتوان آن را بهطور تقریبی معادل قرار دادن کشور در مسیر توسعه اقتصادی دانست.
با این حال، اهداف این گروههای قدرتمند ممکن است همیشه با اهداف جمعیت عمومی همسو نباشد. آنها اغلب از وضعیت موجود بهرهمند میشوند و ممکن است در برابر تغییراتی که منافعشان را تهدید میکند، مقاومت کنند. این اختلاف در اهداف، مساله توسعه را از یک مساله تصمیمگیری فردی به مسالهای شامل تعاملات استراتژیک (strategic interaction) بین گروههای مختلف مردم که هریک از آنها دارای منافع و اهداف خاص خود هستند تبدیل میکند. برای مقابله موثر با مشکلات کشور، باید این تقابل استراتژیک به گونهای طراحی شود که صرفنظر از اقداماتی که هر طرف انتخاب میکند، نتیجه برای رفاه کلی جمعیت مطلوب باشد. این رویکرد با فرض اینکه یک عامل میتواند بهسادگی اراده خود را بر دیگری تحمیل کند، متفاوت است؛ ایدهای که در هر دو ادبیات سیاسی و جامعهشناسی به چالش کشیده شده است.
کلید حل مساله این است که سیستمی ایجاد شود و در آن انگیزهها بهگونهای همسو شوند که حتی اقدامات خودمحورانه گروههای مختلف به خیر عمومی کمک کند. در این راستا میتوان از ادبیات نظریه قراردادها در اقتصاد که به حل چنین مسائلی میپردازد بهره برد. بهمنظور مقابله با چالشهای توسعه، میتوانیم به دیدگاههایی که نظریه قراردادها ارائه میدهد، مراجعه کنیم. نظریه قراردادها شاخهای از اقتصاد است که به بررسی نحوه ایجاد توافقات یا قراردادها در موقعیتهایی میپردازد که در آنها اطلاعات نامتقارن یا اقدامات پنهان وجود دارد.در زمینه توسعه، میتوان مشکل را بهعنوان طراحی قراردادی بین اکثریت خواهان تغییر یا نماینده آنها (دولت) و گروهها یا افراد قدرتمند درون کشور دانست.
در اینجا هدف، همسو کردن انگیزههای همه طرفها بهگونهای است که اقدامات آنها به نتایج مطلوب برای کل جمعیت منجر شود. این سناریو شبیه به مشکل «اقدام پنهان» (Hidden Action) در نظریه قراردادهاست؛ جایی که اقدامات یکطرف (گروههای قدرتمند) برای طرف دیگر (دولت یا برنامهریز اجتماعی) کاملا قابل مشاهده یا قابل تایید نیست. برای اینکه یک قرارداد در دستیابی به نتایج مطلوب موثر باشد، دو شرط کلیدی باید برآورده شود: عقلانیت فردی (Individual Rationality) و سازگاری انگیزه (Incentive Compatibility).
۱. عقلانیت فردی: این اصل بیان میکند هر قراردادی باید به هر طرف حداقل به اندازه بهترین گزینه خارجی (Outside Option) خود منفعت ارائه دهد. به عبارت دیگر، غیرممکن است که مشارکت در یک بازی یا قرارداد را تحمیل کنیم، اگر نتیجه آن کمتر از آنچه طرف میتوانست در جای دیگری به دست آورد، باشد. این شرط تضمین میکند که همه طرفها بهطور داوطلبانه مشارکت میکنند، زیرا توافق به آنها انگیزههای کافی در مقایسه با عدممشارکت ارائه میدهد.
۲. سازگاری انگیزه: این شرط تضمین میکند که طرفهای درگیر انگیزه دارند اقداماتی را انجام دهند که به نتایج مطلوب منجر شود. این به آن معناست که هر طرف باید اینگونه ببیند انجام اقداماتی که برای اهداف قرارداد بهینه هستند، در حداکثر منافع خود است. در اصطلاحات اقتصادی، عوامل اقداماتی را انتخاب خواهند کرد که حداکثر منفعت خود را به دنبال داشته باشد. بنابراین قرارداد باید به گونهای طراحی شود که این اقدامات بهینه با نتایج مطلوب کلی همسو باشد.
با تضمین هر دو شرط عقلانیت فردی و سازگاری انگیزه، میتوان چارچوبی ایجاد کرد که در آن اقدامات خودخواهانه گروههای مختلف در کشور به خیر جمعی منجر شود. این امر بسیار مهم است، زیرا اذعان میکند که نمیتوان بهسادگی عوامل را مجبور کرد برخلاف منافع خود عمل کنند؛ در عوض، باید مکانیزمها و قراردادهایی طراحی شود که به طور طبیعی انگیزههای فردی را با اهداف اجتماعی همسو کند.
کاربرد نظریه قراردادها در حکمرانی
کاربرد دیدگاههای نظریه قراردادها در چالشهای پیشروی دولتها برای دستیابی به اهداف توسعه چند درس کلیدی ارائه میدهد:
۱. اجتناب از تغییرات رادیکال و تحولات ناگهانی: اگرچه ممکن است اجرای اصلاحات جامع که میتواند به طور قابلتوجهی رفاه اکثریت را بهبود بخشد، جذاب به نظر برسد، اما در عمل چنین اقداماتی اغلب غیرممکن است. این به این دلیل است که اقلیت قدرتمند که منافع آنها ممکن است توسط این تغییرات تهدید شود، مقاومت میکند و از نفوذ خود برای مسدود یا خراب کردن فرآیند استفاده میکند. تاریخ نشان داده است که تحولات رادیکال میتواند به مقاومت شدید، بیثباتی یا حتی درگیری منجر شود. بنابراین، رویکردهای تدریجی و جامع معمولا در دستیابی به تغییر پایدار موثرتر هستند.
۲. دنبال کردن منافع مشترک، زمانی که منافع تا حدی همسو هستند: وقتی که منافع اقلیت قدرتمند تنها به طور جزئی با منافع گستردهتر اکثریت ناهماهنگ است، موثرترین روش طراحی سیاستها یا اصلاحاتی است که به هر دو طرف منفعت ارائه دهد. در نظریه قراردادها، این شبیه به یافتن راهحل برنده-برنده است که همه طرفها را به همکاری (Cooperative Equilibrium) تشویق میکند. حتی اگر گزینههایی وجود داشته باشد که بتواند مزایای بیشتری برای اکثریت فراهم کند، اینها اگر اقلیت را در وضعیت بدتری قرار دهد، قابل اجرا نیستند. هدف، طراحی راهحلی است که هر دو گروه ارزش آن را ببینند و مایل به مشارکت در فرآیند اصلاحات باشند. این ممکن است شامل مصالحهها یا اجرای مرحلهای باشد که اطمینان حاصل کند اقلیت ذینفع به طور نابرابر متضرر نمیشود.
۳. تامین رضایت اولیه، زمانی که منافع کاملا ناهماهنگ هستند: در شرایطی که منافع اقلیت قدرتمند و اکثریت کاملا ناهماهنگ و در جهتهای مختلف است، اولویت برای دولت باید این باشد که حداقل شرط عقلانیت فردی (IR) را برای اکثریت برآورده کند. این به آن معناست که اصلاحات یا سیاستها باید به اکثریت نتیجهای بهتر از گزینه خارجی خود ارائه دهد؛ حتی اگر این به آن معنا باشد که بهبود کامل رفاه حاصل نشود. اگر اکثریت احساس کنند که وضعیت آنها بهبود نیافته است، ممکن است تصمیم بگیرند از فرآیند خارج شوند که این امر میتواند به ناآرامی، شکست اصلاحات یا بدتر، شکست کامل سیستم سیاسی منجر شود. اطمینان از اینکه اکثریت مزایای ملموسی را مشاهده میکنند، برای حفظ ثبات اجتماعی و مشروعیت فرآیند اصلاح ضروری است. بهطور خلاصه، کاربرد نظریه قراردادها در حکمرانی و توسعه، اهمیت توازن منافع گروههای مختلف در جامعه را برجسته میکند. دولتها باید سیاستهایی را بهدقت طراحی کنند که انگیزهها و پاسخهای بالقوه همه ذینفعان را در نظر بگیرند و اطمینان حاصل کنند که اصلاحات نهتنها مفید، بلکه قابل اجرا و پایدار در بلندمدت هستند.
🔻روزنامه کیهان
📍 وحشت رژیم صهیونیستی در ۸ پرده
✍️ مسعود اکبری
۱- «ما با ایرانیها شوخی میکنیم که ایران با پنبه سر میبرد، اما میگویم که همه ما در محور مقاومت، با پنبه سر خواهیم برید. آینده سختی در انتظار دشمن است. دشمن در سراسر اراضی اشغالی، یک لنگهپا ایستاده و منتظر پاسخ مقاومت است. آنها میگویند حمله کنید و ما را راحت کنید.» این بخشی از اظهارات اخیر سید حسن نصرالله در مراسم هفتمین روز شهدای حمله رژیم صهیونیستی به حومه جنوبی بیروت است.
۲- صهیونیستها در داخل سرزمینهای اشغالی در وضعیت بغرنجی به سر میبرند. آنچه صهیونیستها را کلافه و سردرگم کرده است، این است که از زمان و شدت انتقام ایران بیاطلاع هستند و این مسئله، آنان را «جان به لب» کرده است.
در روزهای گذشته شهردار کریاتشمونه، از مقامات ارشد صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی با انتقاد شدید از وضعیت متشنج این رژیم اعلام کرد:«۹ میلیون اسرائیلی در وحشت بهسر میبرند.»
همچنین «یائیر لاپید» رئیس اپوزیسیون رژیم صهیونیستی با هجمه تند علیه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم و کابینه وی، بهدلیل ادامه وضعیت متشنج اسرائیل در نتیجه وحشت و انتظار برای پاسخ ایران و حزبالله، اعلام کرد: «آیا منطقی است که کل اسرائیل از یک هفته قبل در حالت آمادهباش و تنش باقی بماند؟!»
روزنامه «تایمز اسرائیل» هم در گزارشی نوشت: «یک سند توسط ارتش اسرائیل میان سران مقامات محلی در مناطق شمالی توزیع شده است که در آن سناریوهایی برای گسترش جنگ با حزبالله نشان داده میشود. سند مذکور شامل سناریوهای ترسناکی همچون قطعی برق بهمدت ۳ روز در اغلب شهرها، قطعی آب که ممکن است تا چند روز طول بکشد، قطعی خطوط تلفن ثابت تا ۸ ساعت، قطعی ارتباطات تلفن همراه تا ۲۴ ساعت و قطعی رادیو و اینترنت است.»
کانال صهیونیستی کان در گزارشی نوشت: «با توجه به ترس از واکنش ایران، مقامات ارشد اسرائیل یک گفتوگوی اضطراری برای وزارت نیرو برگزار کردند و در آنجا تصمیم به افزایش ذخایر زغال سنگ و گازوئیل به دلیل ترس از توقف کار سکوهای گاز گرفته شد.»
همچنین وبگاه صهیونیستی واللا در گزارشی اعلام کرد: «شاباک در بحبوحه نگرانیها از حمله ایران، در حال آمادهسازی یک مخفیگاه زیرزمینی در بیتالمقدس برای نتانیاهو و فرماندهان امنیتی است.»
مقامات رژیم صهیونیستی میگویند به مسئولان محلی هشدار و دستور دادهاند که پناهگاههای خود را آماده کنند. در همین راستا، شهرداری قدس اشغالی دستورالعملهایی را به ساکنان در مورد تمهیدات در صورت حمله به شهر صادر کرده که در آن به ساکنان تاکید شده باید بتوانند در عرض تنها ۹۰ ثانیه به یک پناهگاه دسترسی پیدا کنند.
شبکه خبری سی ان ان در گزارشی اعلام کرد که موضوع فراتر از اعلام آمادهباش حداکثری ارتش رژیم صهیونیستی است و ساکنان اراضی اشغالی با هجوم به فروشگاهها در حال خرید کالاهای اساسی و ذخیرهسازی آنها هستند.
۳- روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» به نقل از یک دیپلمات رژیم اسرائیل نوشت: «صهیونیستها و دیپلماتهای اسرائیلی در خارج از سرزمینهای اشغالی نسبت به حملات احتمالی ایران و حزبالله احساس نگرانی میکنند. اوضاع بسیار خطرناک است و بسیاری از نمایندگان اسرائیل احساس میکنند که در معرض تهدید هستند.»
۴- اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در تحلیل سفر اخیر «سرگئی شویگو» دبیر شورای امنیت ملی روسیه به تهران و دیدار با مقامات ارشد کشورمان نوشت: «این سفر همزمان با افزایش نگرانیها از حمله ایران به اسرائیل صورت گرفت. شویگو، یکی از افراد نزدیک به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است. همزمان که روسیه ترور هنیه را بهشدت محکوم کرده است، رئیسجمهوری ایران نیز روسیه را همپیمان استراتژیک ارزشمندی توصیف کرد.»
این اندیشکده آمریکایی در ادامه تاکید کرد: «همکاری و شراکت رهبران جمهوری اسلامی ایران و روسیه به شکلی عمیق در مخالفت ایدئولوژیک آنها با نظم بینالمللی «آمریکامحور» ریشه دارد.» طبق این گزارش، آمریکا از چنین سفر مهمی ناخرسند است.
همزمان با سفر مقام روسی، سفر وزیر خارجه اردن به ایران و همچنین نشست سرپرست وزارت خارجه ایران با سفرای خارجی مقیم ایران، بیش از پیش بر نگرانی و اضطراب صهیونیستها و مقامات غربی افزود.
۵- رسانههای عبری گزارش دادند: «مسئولان آمریکایی میترسند حمله آتی ایران علیه اسرائیل با حمله قبلی فرق کند. در این گزارش آمده است: آنها نگران هستند این حمله با همکاری حزبالله لبنان، یمنیها و نیروهای مسلح در عراق صورت پذیرد.»
پیش از این، شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از منابع آگاه گزارش داد که رژیم صهیونیستی با آمریکا و کشورهای غربی تماسهای متعدد برقرار کرده تا از مشارکت آنها در پاسخ به حملات محور مقاومت مطمئن شود.
نشریه پولیتیکو به تازگی در مطلبی نوشت: «اسرائیل از کمبود مهمات لازم برای دفع حمله بزرگ ایران و حزبالله رنج میبرد.» این نشریه به نقل از یک دیپلمات سابق آمریکایی گزارش داد: «مشخص نیست که کشورهای همسایه اسرائیل، مانند ماه آوریل برای کمک به آن وارد عمل خواهند شد یا خیر.»
این دیپلمات آمریکایی گفت: «مقصر عدم حمایت کشورهای عربی در دفع حمله ایران، نتانیاهو خواهد بود.»
والاستریت ژورنال نیز در گزارشی نوشت: «ایران دارای پهپادها و موشکهای بالستیکی است که سامانه گنبد آهنین برای متوقف کردن آنها طراحی نشده است. همچنین حزبالله زرادخانهای با دهها هزار خمپاره، راکت و موشکهای هدایتشونده دقیق دارد که میتواند دفاع اسرائیل را به صورت اساسی تحت فشار قرار دهد.»
۶- همزمان با وحشت و استیصال صهیونیستها از پاسخ ایران، یحیی سنوار، مغز متفکر و یکی از طراحان اصلی عملیات تاریخی «طوفان الاقصی» و کابوس بزرگ صهیونیستها جانشین شهید «اسماعیل هنیه» شد. برخی در واکنش به این انتخاب هوشمندانه نوشتهاند: «حماس با این انتخاب، از اسرائیل انتقام گرفت.»
در همین ارتباط خبرگزاری آسوشیتدپرس در مطلبی، سنوار را مغز متفکر حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) حماس به سرزمینهای اشغالی خواند و انتخاب وی را به عنوان رهبر جدید حماس، نشانهای از تمایل این گروه مقاومت برای تداوم جنگ حتی پس از ترور هنیه دانست.
شبکه خبری انگلیسی اسکای نیوز نیز با پرداختن به این موضوع نوشت: «انتخاب سنوار به عنوان جانشین هنیه در حالی است که برخی این رهبر جدید را در مقایسه با سلف خود دارای مواضع سختتری میدانند. یحیی سنوار، روزنامههای اسرائیل را هر روز میخواند. درک بهتری از اسرائیلیها نسبت به آنچه که آنها از وی ارائه میکنند، دارد و با حملات ۷ اکتبر نشان داد که توانایی بهتری در فریب و غافلگیر کردن آنها دارد.»
۷ – این روزها اوضاع سرزمینهای اشغالی در وضعیت بحرانی قرار دارد. تنها در یک نمونه، منابع صهیونیستی از یورش گروهی از یهودیان حریدی به پایگاه ارتش رژیم صهیونیستی خبر دادند. رسانههای عبری در این باره گزارش دادند که حریدیها به پایگاه «تلهاشومر» هجوم بردند تا حریدیهایی را که برای سربازی گرفته شده بودند از این پایگاه خارج کنند. طبق این گزارش، این یهودیان پس از نفوذ به پایگاه مذکور علیه خدمت وظیفه حریدیها شعار دادند و سربازی آنها را بدتر از مرگ دانستند.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی با درماندگی از استمرار جنگ، در تلاش است تا پیشنویس قانونی را اعمال کند که خدمت نظامی شامل همه جوانان شهرکنشین از جمله حریدیها شود و دوره خدمت اجباری را از ۳۲ ماه به ۳۶ ماه افزایش دهد و در عین حال این قانون درباره سربازان وظیفه فعلی نیز اجرا شود. محافل اسرائیلی، مسئله حریدیها را پروندهای لاینحل میدانند و معتقدند که درگیری میان نتانیاهو و رهبران مذهبی آن ادامه خواهد داشت و غافلگیریهای بیشتری را به همراه دارد.
۸- موارد مذکور، تنها روایتگر بخش کوچکی از درماندگی و استیصال رژیم صهیونیستی است. بله، ایران و محور مقاومت، با پنبه سر دشمن را میبرند. آینده سختی در انتظار دشمن است. دشمن در سراسر اراضی اشغالی، یک لنگهپا ایستاده و منتظر پاسخ مقاومت است. آنها میگویند حمله کنید و ما را راحت کنید.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 غنیمتهای لحظهآخری
✍️ دکتر محمدعلی فیاضبخش
این واقعه از مشهورات تقریبا قطعی است که در جنگ احد پس از پیروزی اولیهی مسلمانان، پیامبر عدهای را بر تنگهای مأمور کرد تا ضد حملهی شکستخوردگان را از پشت سر خنثی کنند. طمعورزی مسلمانانِ پیروز این فرمان را برنتافت، و نهایتاً شکست خوردند.
انتظار غنیمتخواهی و غفلت از میدان جهاد، کام مسلمانان را تلخ کرد و مهمتر از آن، سرتافتن از تدبیر و فرمان پیامبر صلّیالله علیه و آله به شهادت حمزه، عموی پیامبر انجامید و پیروزی بدر را در سایه نشاند.
ناگفته نماناد که این وقایع، صرفاً عبرتاند و نه مشابهسازی زمانه. امروزه پیروزی در کنشهای سیاسی و اجتماعی، باید به منزلهی اتفاقات سیّال و طبیعی یک جامعهی مدنی تلقی شود؛ وگرنه نشانآوردن از گذشتهها، نه وحی مُنزل است و نه دلیلی بر شرایطِ لزوماً یکسان؛ در عین حال درسی است از برگبرگ تاریخ.
شرایط جدید در دولتورزی و تغییراتی که هرچند هنوز روبنایی است، به زعم این قلم، نه پیروزی مسلمانان است و نه شکست مشرکان! که بخواهیم تنگهسازی کنیم و اوضاع را بر دوطرف تنگ گردانیم. کشور از درون، باید آن قدر محکم و همبسته باشد، که مرزبندیهای خودی و غیرخودی رنگ ببازد؛ چه رسد که خطکشیها، به تعابیر اسلام و کفر بینجامد. از ادبیات گاه و بیگاهِ سیمایی و طرفهپراکنیهای یکشبدرمیان پاهای ثابتِ کارشناسان پرحضور اگر بگذریم، باید بدانیم که خانه، خانهی همهی ماست و غنیمتی در کار نیست؛ فعلا باید جلوی هزیمتهای احتمالی را گرفت و جبهه را در داخل، در تعاریف اسلام و کفر و تقابلهای قطبیساخته فرونکاست. در درون ایران بزرگ، جبههای در کار نیست؛ بلکه یک وجههی ملِیِ همگانی است، که نه غنیمتِ این کسان است و نه ارث آن کسان.
دوران ادبیاتورزیهای فرافکنانه، که هرکه آید، با شِکوه از ویرانههای مانده، وعدهی بهشت موعود دهد، و چون رود، بگوید: هزار پایبست و دستبند مانع بودهاست گذشته است. آبادی و ویرانی، دستاورد همهی ماست؛ چه در حکمرانان و چه در حکمبران.
سعی یکدیگر را این بار در رمی جمراتِ فرافکنی به گذشتگان تباه نکنیم و اگر تیری هدفسا در ترکشِ همت و توان داریم برکشیم و بزنیم؛ به جای آنکه خراش بر صورت گذشتگان اندازیم و بر هر تلاشی به صِرف آن که در قبیلهی ما نبودند پردهی انکار و نسیان بکشیم.
…البته که باید راه را بر غنیمتخواهانِ «لحظهآخری(!)» نیز ببندیم؛ که اصولاً غنیمتی درخور هم در کار نیست!
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 انتخابهای شایسته پزشکیان در گام نخست
✍️ سیدکمال سیدعلی
مبنای انتخاب مسعود پزشکیان از برگزیدن حمید پورمحمدی برای امور اجرایی و ملاک و معیارهای او برای اداره امور اقتصادی کشور صاحبنظر بودن او بوده که این انتخاب بدون ملاحظات سیاسی انجام شده و صرفا نگاه ملی و کشوری در این خصوص دخیل بوده است. فعالیت پورمحمدی در وزارت کشور به عنوان معاون استاندار و همچنین معاونت بانک و بیمه و کارکردن با تمامی روسایجمهور از زمان خاتمی، احمدینژاد و روحانی موضوع مهمی است چراکه کمتر کسی را میتوان یافت که با تمامی فعالیتها و چالشهای اقتصادی کشور آشنا باشد. ضمن اینکه پورمحمدی باتوجه به چنین سابقه اقتصادی در کشور از سلامت نفس بالا برخوردار بوده و پاکدست نیز است بنابراین کمتر مورد انتقاد بوده و عدم سلامت او تا به حال در جایی مطرح نشده است. شناخت کامل او از بودجه به دلیل اینکه دو یا سه دوره در سازمان مدیریت برنامهریزی و معاونت بودجه و قائممقامی سازمان مدیریت، صاحب منصب بوده حائز اهمیت است چراکه او چالشهای بودجه را میشناسد.
مصاحبههای او نیز نشان میدهد که به اندازه کافی روی روزنهها و مشکلات بودجهای شناخت دارد اما برای اینکه در فعالیت خود موفق باشد نیازمند پشتیبانی و هماهنگی رییسجمهور و سایر اعضای اقتصادی مانند بانک مرکزی، وزارت صمت و سایر دستگاههای بودجه بگیر است. او نسبت به هزینهکرد بودجه در جای درست خود شناخت کامل دارد اما اینکه قطع این بودجهها به سرعت و ظرف سه تا چهار ماه آینده صورت گیرد یا اینکه بتواند تمام نقطهنظراتش را در بودجه سال آینده اعمال کند، تا اندازهای سخت خواهد بود اما باید گفت که این کار نیازمند پشتیبانی کامل از سمت رییسجمهور است.
بودجههای فرهنگی ما در بسیاری موارد در جاهایی هزینه میشود که با همدیگر هماهنگ نیستند. پورمحمدی با توجه به اینکه قائممقام بانک مرکزی بوده است، درمورد بدهیهایی که دولت به سیستم بانکی یا بدهیهایی بانکها به بانک مرکزی دارند نیز میتواند عملکرد موفقی داشته باشد، او تسلط کاملی بر بانک مرکزی نسبت به سایر دستگاههای اقتصادی دارد.
در مورد طیبنیا نیز باید گفت او دانشآموخته نخستین دوره دکترای دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و عضو هیات علمی این دانشگاه است. او در دوران ریاستجمهوری خاتمی برای چهار سال معاون طرح و بررسی نهاد ریاستجمهوری و سپس برای یکسال معاون اقتصادی و هماهنگی امور برنامهوبودجه معاونت اقتصادی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بود. او همچنین در وزارت امور اقتصاد و دارایی به عنوان وزیر اقتصاد فعالیت کرده است از اینرو بر تمامی چالشهای اقتصادی تسلط کافی دارد منتها اینکه تمام این چالشهای اقتصادی در کشور مرتفع شوند، نیاز به جراحیهایی دارد که به نظر میرسد باید با شناخت کامل از عواقب تصمیمگیریها صورت گیرد. همچنین ناترازیهای مختلفی که سالهاست با آن مواجه هستیم باید به تعادل برسد.
البته که شرایط کشور در تمام موارد با مشکلات بسیاری مواجه است؛ ناترازی انرژی، ناترازی دریافت مالیات، ناترازی بانکی، ناترازی بودجه و وضعیت نابسامان بورس که باید منتظر بمانیم و ببینیم روند کارها به چه صورت پیش خواهد رفت. به هرحال صاحبنظر بودن و شناخت کامل از وضعیت اقتصادی کشور و داشتن تجربه و سابقه ایشان مشخص است. درواقع باید اینگونه فکر کنیم که چون پورمحمدی و طیبنیا پیش از این نیز با هم کار کردهاند، هماهنگی خوبی با هم دارند، فقط باید منتظر ماند و دید که وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی چقدر با این دو فرد هماهنگ میشوند.
به هر حال تصمیماتی که در این تیم اقتصادی گرفته میشود باید با طمأنینه و کارشناسی شده باشد، بدون اینکه شوکی به جامعه وارد شود. البته جراحیهای اقتصادی که قرار است انجام شود قطعا شوکهایی را وارد خواهد کرد اما ابتدا باید زمینههای اجرایی را برای این جراحی فراهم کنند تا بتوانند اقدامات لازم را انجام دهند.
طیبنیا همچنین در زمینه بورس هم باید با برنامه دقیق و انتصاب افرادی که بتواند این وضعیت نابسامان را سامان دهند، توجه کند چراکه نارضایتی از بورس در کشور بسیار زیاد است. از طرفی درخصوص اخذ مالیات هم که وظیفه وزارت امور اقتصادی و دارایی است، باید برنامهریزیهای درستی صورت گیرد که ما هم در این راستا برایشان آرزوی موفقیت داریم.
🔻روزنامه اعتماد
📍 آزاد کردن خبرنگاران از بندها
✍️ علی ربیعی
هفدهم مرداد - روزی که به عنوان روز خبرنگار در ایران شناخته میشود - حاوی نکات و پیامهای متعدد و شایان توجه است:
۱- در این روز، زندهیاد شهید صارمی در حین انجام وظیفه در کشوری دیگر ترور شد. در حقیقت روز خبرنگار، شلیک به یک فرد نبود شلیک به اندیشه، قلم و حقیقت بود. شلیک به یک انسان و جانستانی بر اساس تفکرات خشونتطلب و ضدبشری شکل گرفت.
۲ - بدون تردید، یکی از بحرانهای ایران امروز، مرجعیت رسانه است. هر دلسوز ایرانی، نگران کوچ مرجعیت رسانهای است. در مقابل این نگرانی و پرسش، اولین چیزی که از ذهن میگذرد، تنگناهای نوشتن در ایران و فراهم نبودن شرایط برای رشد و بالندگی رسانههاست. باید با بهینه کردن شرایط در داخل کشور، به ایجاد امنیت برای نوشتن و پس از آن، آزاد کردن خبرنگاران و رسانهها از قید و بندهای نوشته و نانوشته، سلایق و تبلیغات متداول همت ورزیده تا بدین سان بر اعتماد اجتماعی نسبت به شنیدن صداها از داخل با همه سلایق مختلف و احیانا نقدهای بر آن افزوده شود. این به معنای جلوگیری از صداهای بیرون نیست؛ بلکه پدید آوردن شرایطی است که ذهنیت جامعه با خبرهای داخل و تحلیل داخلی چنان اقناع شود که دیگران نتوانند ذهنیت جامعه را آنگونه که میخواهند برخلاف منافع ایران سامان بدهند.
۳- یکی از موضوعاتی که در کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری چهاردهم بسیار پیرامون آن صحبت شد، ائتلاف برای حل مسائل ایران است. من معتقدم مهمترین و موثرترین جایی که میتوان ائتلاف را از آن آغاز کرد حوزه رسانه، خبر و اطلاعرسانی است.
رسانهها باید نقش میانجیهای بزرگ اجتماعی را ایفا کنند؛ میانجی بین دولت و جامعه و همچنین میانجی بین گروهها، مشربها، افکار مختلف در جامعه.
۴- بیتردید فاصله بین ملت و دولت نگرانکننده بوده و میتوان این فاصله را مهمترین بحران اجتماعی - سیاسی ایران امروز دانست. نگرانی دیگر، رودرروییهای گروههای اجتماعی است که به کشور ما آسیب زده است.
ضرورت ایران امروز آن است که همه اصحاب قلم، به عنوان میانجی همت کنند تا گفتوگو را به جای منازعه بنشانند. مناظره در مقابل منازعه در صفحات روزنامهها و رسانهها مسیری درست برای پویایی و نشاط کشور است.
۵- مطالعات و سنجشها نشان میدهد ارتباطات اجتماعی در ایران دچار بحران است. بیتردید، هرچه ارتباطات همراه با گفتوگوی اجتماعی را غنا بخشیم، جامعه بانشاطتر میشود. مهمترین رکن ارتباطات، رسانهها هستند. فارغ از سیاستگذاری دولتها که فرار و نشیب زیادی دارند، نهاد رسانه خود میتواند زمینهساز ایجاد ارتباطات بیشتر در جامعه شود.
۶- در جامعه ما افراد کمصدا و گروههای بیصدا بسیارند؛ اما متاسفانه صدای آنها که با قیل و قال و فریاد، منفعتطلبی میکنند بیشتر شنیده شده و مورد توجه قرار میگیرد. یکی از کارکردهای روزنامهنگاری، رساندن صداهای خاموش به گوش جامعه بوده است اما این امر نیازمند تداوم و سختکوشی رسانهای است. در جامعه ما عدالت، تحتالشعاع سیاستگذاریها به سرعت نادیده گرفته میشود و این گونه است که چندین دهه، بهرغم شعارها، عدالت به پدیدهای دست نیافتنی تبدیل شده است.
۷- در سال ۱۴۰۱ که بحرانهای اجتماعی فراوانی کشور را در برگرفت، از یک سو، نشنیدن صدای مردم و فقدان ارتباط درست بین دولت و جامعه و مفاهمهای که صورت نگرفت، از سوی دیگر خوانش امنیتی دولت از صداهای مردمی به دور از مفاهمه و درک خواستههای آنها و همچنین با پارازیت همراه شدن صدای دولت و حاکمیت، شرایط خاصی را پدید آورد.
در آن زمان که رسانههای خارج از کشور با تهییج افکار عمومی بر طبل خشونت، خونریزی بیشتر و عمیقتر شدن فاصلهها، حتی بین جامعه و جامعه میکوبیدند نقش خبرنگاران مستقل که در میانه و در کنار مردم ایستادند، حرفهای جامعه را نوشتند، با آنکه هم در مقابل خوانشهای امنیتی هزینه دادند و هم از سوی رسانههای خشونتطلب مورد حمله قرار گرفتند، بسیار موثر و تعیینکننده بود. بهویژه در چند سال اخیر که با تبیینهای اجتماعی و سیاسی، از هیچ تلاشی برای التیام بخشی به جامعه فروگذار نکردند.
۸- و در آخر امنیت شغلی، معیشت و امنیت نوشتن دغدغه خبرنگاران و اصحاب رسانه است.
نگاه کنید چگونه خبرنگاران مستقل، در عین حال که از نامرادیهایی همچون اخراج استادان، فسادهای خانمانسوز مانند چای دبش و... پرده برداشتند ، در میانه بحرانهای سیاسی به عقلانی کردن رفتار جامعه و آرامش آن کمک کرده و برای ایجاد جامعهای سالم کوشیدند.
این قشر در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز برای ایجاد زمینه مشارکتی بیشتر برای گشوده نگه داشتن روزنههای امید نوشتند؛ با آنکه خود همچنان درگیر تنگناها و عدم امنیت شغلی هستند. رسانهها و خبرنگاران باید مهمترین شریک اجتماعی دولت محسوب شده و در این راستا به تنگناها و محدودیتهای آنها نیز توجه جدی شود.
خبرنگاران به عنوان پیشتازان عرصه آگاهیبخشی، بهرغم مواجهه با محدودیتهای بسیار - و در مواردی حتی موانع سیاسی و اقتصادی - همچنان به ایفای رسالت سنگین خویش مشغولند.
در پایان ضمن گرامیداشت روز خبرنگار، این روز را به تمامی اصحاب قلم، نویسندگان، خبرنگاران، روزنامهنگاران، عکاسان، تصویربرداران، تدوینکنندگان، کارکنان فنی رسانه و تمامی آنان که در مسیر اطلاعرسانی به جامعه تلاش میکنند، تبریک میگویم.
🔻روزنامه شرق
📍 نه جنگ، نه مذاکره
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
این روزها که با جنایات و شیطنتهای اسرائیل بهعنوان دست جنایتکار آمریکا، شرایط عمومی خاورمیانه و به تبع آن ایران حساس شده، لازم است اندکی به خود نگاه کرده و راه و چاره نوینی در حرکت پیدا کنیم. بارها مقام معظم رهبری گفتهاند که مذاکره نمیکنیم، جنگ هم نمیشود. البته همانطورکه ایشان گفتهاند، خوشبختانه جنگ نشده و البته تحرکات برخی نیروهای ما در جبهه مقاومت و مبارزه با تروریسم داعشی نمیتواند مصداق جنگ باشد. اما اگر ظریفتر نگاه کنیم، میبینیم که ۴۰ سال است که ما در کشور و حتی در بیرون کشور شعار «مرگ بر آمریکا» را تکرار میکنیم و آمریکا نیز در هر کجا و به هر طریق که توانسته علیه کشورمان اقدامات ایذائی کرده است و از قِبَل این اقدامات، خسارات فراوانی به ایران وارد کرده است. پس میبینیم که در یک فضای جنگ اعلامنشده هستیم و بزرگترین شاخصه آن خروج یکطرفه آمریکا از معاهده برجام است. معاهدهای که به قول همه کشورهای امضاکننده برجام، دست ایران را در امر نظامی-هستهای بسته بود. در طول این ۱۰ سال فضای جنگ اعلامنشده، حکمرانان ایران کوشیدهاند فضای داخلی و مخصوص شرایط اقتصادی کشور را بری از هرگونه تنش نشان دهند و کوشش در بهبود شرایط زندگی مردم داشته باشند که صد البته در این کار نیز موفق نبودهاند. یعنی از یک سو در یک فضای جنگ اعلامنشده هستیم و از سوی دیگر همه تبعات و مشکلات فضای جنگ را انکار میکنیم. حتی اگر کره شمالی را مثال بزنیم، این کشور با وجود داشتن سلاح هستهای و گاه سخنان رهبر آن، چنین فضای ضدآمریکایی علیه آمریکا را به وجود نیاورده درحالیکه مردم آن در شرایط جنگی و به دور از همه مواهب عادی روزگار میسپرند. اگر امروز ما از ناترازی آب، گاز، برق و البته زمین و خاک و تجارت خارجی سخن میگوییم، فراموش نکنیم که در سیاست خارجی و سازماندهی داخلی دچار ناترازی اصلی هستیم که شاید این ناترازی علتالعلل دیگر ناترازیها باشد و البته سیاستهای داخلی مزید بر علت است.
چگونه کشوری میتواند ۴۰ سال در فضای جنگ زندگی کند و مردم آن شرایط جنگی را حس نکنند. آیا این معجزه است؟ شاید در مرحله اول آن را به عالم غیب یا مدیریت بینظیر مربوط کنند اما واقعیت آن است که در این ۴۰ سال سرمایههای کشور صرف روپوشگذاری بر نتایج مترتب بر توطئههای آمریکا و اینکه مردم نتوانند احساس اثرات مبارزه با آمریکا را داشته باشند، شده است و چنین است که اثرات آن یعنی رشد ظاهری شهرنشینی و شبیهسازی جامعه مثل کشورهای ظاهرا پیشرفته، نمایان شده است. درحالیکه علاوه بر آنکه منابع کشور صرف شده، امروز به ناترازیهای مختلف و به خطر افتادن تمدن دیرپای ایرانزمین رسیدهایم.
در ۴۰ سال صدها میلیارد دلار ارز به دست بانک مرکزی ظاهرا برای تکنرخیکردن ارز (که موفق نبودهاند) از سوی قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه به خارج از کشور یعنی ترکیه و دوبی و کانادا و آمریکا و دیگر کشورها ارسال شده و بدون آنکه کشاورزی کشور به روش پیشرفته مجهز شود، سالانه بین ۱۰ تا ۲۵ میلیارد دلار ارز صرف واردات نهادههای دامی و محصولات کشاورزی میشود و با سیاستهای انرژی بیش از بسیاری از کشورها بنزین و گاز و گازوئیل یعنی معادل حدود هشت میلیون بشکه نفت در روز مصرف میکنیم و نتوانستهایم حتی سیاست مبارزه با زباله و پسماند و آلودگی خاک و رودخانهها را در پیش بگیریم. آیا رئیسجمهور جدیدمان که صادقانه میگوید با مردم صادق است، میتواند حقیقت را به مردم ارائه دهد و آیا میتواند خود را از ریل فروهشتگر به ریل فراهشتگر برساند و با سیاستهای جدید نجاتدهنده کشور مردم را از آینده ایران و نسلهای بعدی آگاه کند. آیا میتواند به کشاورزان صریحا اعلام کند که کشاورزی وابسته به چاهها پس از مدتی نابود میشود.
درست است که ایشان با صداقت اعلام کرد که برنامه هفتم را اجرا میکند ولی کیست که نداند برنامه هفتم اگر به تمام آن بیندیشیم، نهتنها اجراکردنی نیست بلکه رئیسجمهور را در گردابی از بوروکراسی و تصمیمات غیرسازنده و غیررهاننده میکشاند و صد البته ایشان سایه مدعیان داشتن برنامهای به جز برنامه هفتم را از سر مردم و کشور کوتاه کرد. اما این برنامه هفتم بدون توجه به اولویتهای آن و سیاستگذاری متناسب با فضای جنگ، هرچند جنگ نباشد، شایسته نیست.
آقای رئیسجمهور باید بداند و یقینا میداند که تداوم سیاستهای اقتصادی-اجتماعی یعنی روکشکشیدن بر فضای جنگ اعلامنشده و صورت با سیلی سرخکردن، ایران را به قهقرا خواهد برد بنابراین آنچه از رئیسجمهور انتظار میرود، آن است که اگر تشخیص دهد این کلمات صواب است، خود سیاستهای لازم را برای هماهنگی فضای جامعه با فضای جنگ اعلامنشده تدبیر کند. اگر چنین بیندیشد، آنگاه میتوان این سیاستها را تدوین کرد و به مردم حقیقت را گفت؛ والا پس از چهار سال حتی بدون فضای جنگ، تداوم سیاستهای موجود بر مسائل، مشکلات، اتلاف منابع، ناترازیها و درجه محرومیتها خواهد افزود و البته این در حالی است که جنگ واقعی نباشد که آن تدبیرهای دیگری میطلبد ولی به هر حال معلوم است که فضای جنگ بر کشور همچنان سایه افکنده و تداوم خواهد یافت و بههمینعلت نیاز به شجاعت، واقعبینی، صراحت و صمیمیت با مردم خواهد بود؛ والا وعده صادق وجود نخواهد داشت.
🔻روزنامه سازندگی
📍 جای خالی نهاد تنظیمگر
✍️ نوید رجاییپور
سهم اقتصاد دیجیتال در GDP تمامی کشورهای جهان درحال رشد است و مشخصاً برنامهریزی و توسعه این بخش از اقتصاد در دستور کار همه کشورهاست چراکه جز توسعه این بخش در بخشهای دیگر اقتصاد رشد قابل ملاحظهای انتظار نمیرود. اکنون با شروع دولت چهاردهم به نظر میرسد یکی از راههایی که در پیشروی کشور است، توسعه همهجانبه این بخش از اقتصاد است، بخشی که میتواند با ایجاد ارزشهای چند برابری در سطوح مختلف آورده بسیار عظیمی برای اقتصاد و پیرو آن رفاه، کارآفرینی و امید به همراه داشته باشد. اما متاسفانه در مسیر این مهم به دلیل وجود موانعی که به راحتی میتوان آن را پشت سر گذاشت، سرعت آن کند شده و حتی در برخی مواقع برگشت به عقب نیز اتفاق افتاده است. حضور سنتهای قدیمی در تصمیمگیری و اختلافنظر فعالان اقتصاد دیجیتال با تفکر مدیران و سیاستگذاران که با این سنتهای گذشته عجین شدهاند یکی از موانع رشد در این بخش است. بسیاری از سیاستها و تنظیمگریها باید با تفکر توسعه بخش اقتصاد دیجیتال مجدداً پایهریزی شود و به دلیل بینبخشی بودن این سیاستها همراهی و همگن بودن مدیران در بخشهای مختلف دولت و قوای دیگر بسیار ضروری است. به طور مثال فقط در دو بخش فینتک (فناوریهای مالی) یا سلامت دیجیتال که میتوانند در نوع خود تحول قابل توجهی در اقتصاد ایجاد کنند و در کشورهای منطقه برنامههای بسیار زیادی برای ارتقا این دو صنعت اجرا کردهاند، میبینیم در سالهای گذشته با حضور چند نهاد تنظیمگر بیش از اینکه رشد کنند، ضربه دیدهاند و تلاش برای حل موانع مختلف داشتهاند و در بسیاری از مواقع با توقف و مسدودسازی مواجه بودهاند. نهادهای تنظیمگر این اقتصادها معمولاً با تفکر سنتی میخواهند اقتصاد مدرن دیجیتال را مدیریت کنند. اگر رویکرد و خروجی آنها را بررسی کنیم، متوجه میشویم بیشتر مانع رشد بوده و از طرفی نمیتوانند یک حرف واحد برای توسعه آن بخش بزنند. حوزه فینتک توسط وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، نهادهای نظارتی و انتظامی و قوه قضائیه مورد بررسی و مداخله قرار میگیرند، همچنین در حوزه سلامت دیجیتال نیز وزارت بهداشت، وزارت صمت، معاونت علمی، وزارت اقتصاد، نظام پزشکی و نهادهای نظارتی و انتظامی با آن درگیر هستند و هر یک موضع متفاوتی دارند و چندین موضوعی که جدید بوده و برای آن از قبل قوانینی وجود ندارد، چالشهای متعدد هم برای کسبوکارها و هم برای مردم ایجاد کرد. اکثر انجمنهای مرتبط با کسبوکارهای فعال در اقتصاد نوآور و دیجیتال بر این باور هستند که ایجاد یک نهاد تنظیمگر مستقل برای این بخش از اقتصاد یک ضرورت است، تجربه ایجاد کارگروه اقتصاد دیجیتال در دو دوره ریاستجمهوری گذشته میتواند درسآموخته مناسبی باشد بر این باور کارگروهی که بسیار تلاش کرد، موانع توسعه را برای رشد کسبوکارها بردارد و با هماهنگی تمامی ارکان حاکمیت در برخی از اقدامات نیز موفق شد، هرچند به دلیل پراکندگی موضوعی و تعدد ذینفعان قانونی این حرکتها با کندی مواجه بود لکن حداقل روح حاکم بر آن کار جمعی یک محور داشت، آن هم کاهش موانع رشد. اما اکنون با تغییر دولت همچنین رویکرد قابل توجه دولت آینده براساس نظر و استراتژی شخص آقای رئیسجمهور که توسعه اقتصاد دیجیتال را بسیار تاکید داشتهاند، میتوان این راه را بیشازپیش پیگیری کرد تا با ایجاد یک نهاد تنظیمگر مستقل یا حتی شروع روند قانونی، تغییر عنوان یکی از وزارتخانههای اقتصاد یا ارتباطات به وزارت اقتصاد دیجیتال، توجه کل قوای سهگانه کشور و زیرمجموعهها به این بخش از اقتصاد را مهیا کرد. نهادی که بتواند با قدرت تمامی بخشهای درگیر با موضوع را سرخط کند و از آنها تغییر در رویکردها، تسهیلگیری در نظارتها و همراهی در نوآوریها را طلب کند. از طرف دیگر، کسبوکارها نیز بتوانند به یک نهادی که درک کامل از شرایط کسبوکاری آنها دارد، پاسخگو بوده و با مشارکت و همفکری برای چالشهای مشترک چارهاندیشی کند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست