شنبه 3 آذر 1403 شمسی /11/23/2024 12:27:17 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 از واقعیات تلخ تا خیالات سبک!
✍️ حسین حقگو
همانطوری که حدس زده می‌شد و نهادها و کارشناسان داخلی و نهادهای اقتصادی معتبر بین‌المللی نیز پیش‌بینی کرده بودند، رشد اقتصادی کشورمان در روند نزولی قرار گرفته و چنان که در گزارش اخیر بانک مرکزی اعلام شد با ۱,۳ درصد کاهش به ۳.۲ درصد تنزل کرد. همه گزارش‌های کارشناسی حاکی از به بن‌بست رسیدن رشد مبتنی بر منابع طبیعی (نفت و گاز و...) در کشور است. چنان‌که به سبب نبود سرمایه‌گذاری لازم، این منابع به ‌شدت فرسوده شده‌اند (منفی‌ شدن رشد موجودی سرمایه بخش نفت و گاز از سال ۱۳۸۹ به بعد - مسعود نیلی -۵/۱۲/۱۴۰۲) و از سوی دیگر به واسطه قیمت‌های کاذب هر روز بر میزان مصرف این منابع افزوده شده است. چنان‌که بانک جهانی در یکی از آخرین گزارش‌های خود عنوان کرد که در صورت تداوم سیاستگذاری‌های فعلی، رشد اقتصادی سه سال آتی کشورمان کمتر از ۳ درصد خواهد بود (۱۴۰۳ حدود ۳.۲؛ ۱۴۰۴ حدود ۲.۷ و ۱۴۰۵ حدود ۲.۴ درصد). پیش‌بینی این نهاد مبتنی است بر «ناترازی‌های ناشی از دخالت در قیمت‌گذاری اقتصادی و تداوم تحریم‌ها و محدودیت‌های مالی و نااطمینانی‌های ژئوپلتیک و تمرکز تجارت با شرکای محدود و اف‌ای تی اف و...» (رسانه‌ها - ۲۸/۴/۱۴۰۳).
در واقع افزایش رشد اقتصادی از مسیر سه بخش دیگر اقتصاد به جز «نفت» یعنی «کشاورزی»، «صنعت» و «خدمات» طبق تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های داخلی و بین‌المللی با سختی‌های بسیار مواجه است. چنانکه در یکی از آخرین گزارش‌های بانک جهانی در این باره آمده است: «هر سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات در ایران روند کاهشی داشته و به خصوص در حوزه صنعت بیشترین کاهش را از ۸,۸ درصد به ۴.۹ و ۳.۷ در امسال و سال آینده» می‌توان انتظار داشت. پیش‌بینی که شاخص مدیران خرید (شامخ) نیز آن را تایید می‌کند. چنانکه این شاخص در مرداد ماه برای چهارمین ماه پیاپی نزولی بوده و زیر ۵۰ قرار گرفت. از جمله علل این روند نزولی یا بهتر آنکه سقوط‌های پیاپی، چنانکه از سوی مدیران این بنگاه‌ها عنوان شده عبارتند از: قطعی گسترده برق، عدم تخصیص ارز برای تامین مواد اولیه، مشکل تامین نیروی انسانی ماهر، رکود در سمت تقاضا و کمبود نقدینگی مشتریان و... موارد مذکور و بسیاری معضلات دیگر و در راس همه آنها قیمت‌گذاری دستوری مشکلاتی است که از سوی حکومت و مقام سیاستگذار بر بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی تحمیل شده است و این در شرایطی است که بنگاه‌ها با معضلات عظیم به واسطه تحریم‌های بین المللی و سختی مبادلات مالی و بانکی مواجه‌اند.
اکنون و پس از فراز و فرود و آزمایش و خطاهای بسیار این اصل ثابت شده است که تحقق رشد ۸ درصدی به عنوان هدف اصلی برنامه هفتم و تامین حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری که به گفته رییس‌جمهور ۱۰۰ میلیارد آن باید از منابع خارجی تامین شود جز از طریق اصلاحات ساختاری ازجمله کنترل تورم، کاهش انحصارات دولتی و شبه‌دولتی و مداخلات دولتی و به خصوص سرکوب قیمت‌ها، بهبود فضای کسب و کار و ارتقا زیر ساخت‌ها و... و نیز تضمین حقوق و آزادی‌های فردی و شهروندی و تعامل مثبت با جهان امکان‌پذیر نیست.
اینکه هنوز کسانی هستند که خیالات می‌بافند و این خیالات سخت بحران‌زا را به اسم راهکارهای حل بحران به سیاستگذار پیشنهاد می‌کنند، سخت باعث تاسف است و نتیجه‌ای جز خروج آخرین رمق‌های اقتصاد و وخامت هر چه بیشتر زندگی و معیشت مردم مستاصل ندارد که چنین مبادا! «پزشکیان باید یک راهکار ارزان‌سازی بومی با عنایت به تجربیات ۴۵ ساله و کمک گرفتن از نسخه‌های غیرغربی از بریکس و شانگهای و حتی دولت‌های مستقل اروپایی را انتخاب کند. ضمن اینکه مردم همه جهان و حتی در اقتصاد امریکا، طلا، ارزهای محلی و رمز ارز را وسیله مبالدلات کرده‌اند اما در ایران با داعیه دشمنی با امریکا، اصرار بر مبادلات دلاری و پیوند به FATF است...!

با کاهش هزینه شرکت‌ها و بانک‌های دولتی می‌توان بدون رشد اقتصادی، کارمندان و کارگران را بیش از نرخ تورم افزایش داد و قدرت خرید مردم که در دوران روحانی به ‌شدت تخریب شده بود به‌روز شود. فرانسه ۵۴۰ هزار کیلومتری با باز کردن کمربند شهرها، حتی در پاریس، مشکل مسکن را تا حد زیادی کاهش داد اما در ایران یک میلیون ۷۰۰ هزار کیلومتری و با یک میلیون ۲۰۰ هزار کیلومتر مساحت قابل زندگی، به بهانه‌هایی چون حفظ محیط زیست، آمایش سرزمین و.. مردم را در مضیقه انداخته‌اند...» (کیهان-۲۸/۶/۱۴۰۳)


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 فقر می‌کشد
✍️ البرز نظامی
فقر می‌کشد! فقر به هیچ‌چیز و هیچ‌کس رحم نمی‌کند و تنها ارمغانش برای انسان، نابودی تمام‌عیار اوست. فقر همان پدیده زشت و درنده‌خویی است که ابتدا ذهن‌ها را نابود می‌سازد و سرانجام جان‌ها را می‌ستاند. فقر به مثابه یک قاتل سریالی، همواره در طول تاریخ بشر، مسبب دردها و رنج‌های بسیاری بوده‌است؛ درست همانند حادثه تلخی که روز گذشته در طبس رخ داد.
کشور ما از سال۱۳۹۰ که تحریم‌های نفتی آغاز شد، روند فقیر شدن را در پی گرفت و چند سال اجرای برجام نیز نتوانست جلوی این روند را بگیرد. کشوری که هر سال بر حجم سرمایه خود می‌افزود، کارش به جایی رسید که حجم حقیقی انباشت سرمایه ناخالص آن در سال۱۴۰۲حدود ۷۳درصد پایین‌تر از سال۱۳۹۰ شد.

کشور از سرمایه خود مصرف می‌کند و استهلاک، قوام و دوام مملکت را چون موریانه از بین می‌برد. در چنین شرایطی مشخص است که بنگاه‌ها به جای نوسازی خود، فقط در فکر آنند که فردا نیز تا جای ممکن از ظرفیت باقی‌مانده خود استفاده کنند و مانند امروز تولید کنند. ایمنی و نوسازی حرف‌های لاکچری است برای اقتصادی که به دامان فقر غلتیده است.

بیش از ۵۰نفر به علت انفجار گاز متان در یکی از معادن زغال سنگ در طبس جان باختند. این حادثه تلخ که ۵۰ زندگی را به کام مرگ کشاند، به گواه بسیاری از اهل فن حوزه معدن امری قابل اجتناب بود؛ اجتنابی که کار آن‌چنان سخت و پیچیده‌ای نبود و تنها کافی بود که در طول سال‌ها و شاید دهه‌های گذشته به تجارب بشری و دستاوردهای علمی اعتماد می‌شد.

واقعیت آن است که حوادث دلخراشی چون حادثه معدن زغال سنگ طبس امکان دارد که در هرجای جهان رخ دهد، همان‌گونه که رخ نیز داده‌است؛ اما آنچه روح ایرانی را فراتر از درد و رنج این واقعه معذب نیز می‌سازد، فراوانی این حوادث در کشور ما و علت رخ دادن آنهاست.

به زعم بسیاری از اهل فن حوزه معدن، صنعت معدن کشور ما همزمان با دو مشکل مواجه است و اگر این دو مشکل نبود، شاید حادثه طبس رخ نمی‌داد. مشکل اول آن است که به لحاظ فناوری تولیدی، صنعت معدن ایران از لیگ جهانی به‌شدت عقب مانده و مشکل دوم نیز آن است که حتی تجهیزاتش برای همین فناوری تولیدی موجودش نیز با مشکل فرسودگی مواجه است.

یعنی در دوره‌ای که بیش از پیش، فناوری تولیدی حوزه معدن به سمت استفاده بیشتر از ماشین‌آلات و هوشمندسازی می‌رود، ما نه‌تنها همچنان نیروی کار خود را به اعماق زمین و به دل «گازهای متان» صادر می‌کنیم، بلکه حتی امکان نوسازی ماشین‌آلات موجود را هم نداریم! درست به همین دلیل است که این حوادث دهشتناک نه‌تنها سیر نزولی به خود نمی‌گیرد، بلکه سیر صعودی نیز پیدا می‌کند. همچنین درست به همین دلیل است که جدای رنج زندگی‌های از دست‌رفته، روح ایرانی باید معذب از این وضعیت هم باشد.
واقعیت آن است که فناوری تولیدی همین‌طور سرخود ارتقا پیدا نمی‌کند. ارتقای فناوری تولیدی در وهله اول نیازمند سرمایه‌گذاری است. چه زمانی که بخواهیم فناوری جدید وارد کنیم و چه زمانی که بخواهیم فناوری جدیدی تولید کنیم، نیازمند سرمایه‌گذاری هستیم. مضاف بر این، سرمایه‌گذاری هم سرخود صورت نمی‌گیرد.

زمانی که کشوری از بی‌ثباتی اقتصادی رنج می‌برد، زمانی که کشوری با ریسک‌های متعددی روبه‌رو است و نااطمینانی در آن در حال خودنمایی است، چگونه می‌توان انتظار سرمایه‌گذاری داشت؟ در نتیجه همین امر، چگونه اصلا می‌توان انتظار ارتقای سطح فناوری داشت؟ حال زمانی که دیگر فناوری ارتقا پیدا نمی‌کند، باید با نهایت تاسف اقرار کرد که حوادث این‌چنینی دیگر حادثه نیستند، بلکه رویه جدیدی خواهند بود که قرار است مال، جان و زندگی انسان‌ها را در معرض یک خطر همیشگی قرار دهد.

دهه‌هاست که ما کاری جز تحقیر علم اقتصاد و یافته‌های آن نکردیم. نتیجه تحقیر علم اقتصاد و انکار رهیافت‌های آن در کنار تحریم‌ها وضعیتی شد که اکنون در آن قرار داریم. ترکیب انکار علم اقتصاد و تحریم موجب خلق وضعیتی شد که در آن نرخ تورم بالا و صعودی در کنار نرخ بالا و پرنوسان ارز یک بی‌ثباتی ناگوار در سطح اقتصاد کلان ایجاد کرد.

این بی‌ثباتی اقتصادی از سطح سرمایه‌گذاری کشور کاست و در نتیجه آن، ارتقای سطح فناوری تولیدی را امری دور از دسترس قرار داد. حال نکته غم‌انگیز ماجرا آنجاست که با عدم ارتقای سطح فناوری، خبری از رشد اقتصادی نیز نخواهد بود و همچنین، کاسته شدن از آن نیز، از رشد اقتصادی می‌کاهد. یعنی به این ترتیب ما وارد تله فقر خواهیم‌شد! تله‌ای که هر روز ما را بدتر از دیروز خواهدکرد.

تله‌ای که برای خروج از آن تنها یک راه وجود دارد، پذیرش و به‌کارگیری علم اقتصاد در کنار رفع تحریم‌ها. زیرا در غیر این صورت راه فراری از این تله فقر وجود نخواهد داشت و در نتیجه، فقر به تدریج به سراغ تک‌تک ما خواهدآمد.


🔻روزنامه کیهان
📍 آقای پزشکیان، مراقب این توطئه باشید!
✍️ حسین شریعتمداری
۱- « احمد خان ملک ساسانی»، از دیپلمات‌های عصر قاجار و پهلوی، صد سال قبل درباره فضای تربیتی در آغاز دوره رضا خان می‌‌نویسد: «خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت‌وگو از مستعمره‌‌های انگلیس بود که آیا خود اهالی، قادر به اداره ممالک خود هستند یا نه؟ ذکاء‌الملک گفت آقایان شما هیچ وقت سرداری (لباس مردانه بلند که در میان مردان مرسوم بود‌) برای دوختن به خیاط داده‌‌اید؟ همه گفتند آری. گفت خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند البته. گفت وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به خانه آوردید، آستینش تکان می‌‌خورد؟ گفتند نه. گفت پس چه چیزی لازم بود که آستین‌‌ها را به حرکت در آورد؟ گفتند لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند مقصود من هم همین بود که بدانید ایران مثل آستین بی‌‌حرکت است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد‌».
۲- جای احمد خان ملک ساسانی خالی! کاش بود و می‌دید و انگشت حیرت به دندان می‌گزید که ۴۵ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که آمریکا از هیچ جنایتی علیه ایران و ایرانیان دریغ نکرده است، هنوز یک جریان سیاسی در ایران اسلامی حضور دارد که دیدگاه محمد‌علی فروغی معروف به «‌ذکاءالملک‌»! عضو نشاندار فراماسونی و نوکر سرسپرده انگلیس را دنبال می‌کند و از آنجا که دوران امپراطوری انگلیس به سر آمده و آمریکا جای آن را گرفته است، این جماعت هم به روال شناخته شده همه سرسپردگان، آمریکا را صاحب همان «‌دست‌» می‌دانند که ذکاءالملک از آن یاد می‌کرد و اصرار داشت که آستین ایران بدون آن دست (آن روز انگلیس و امروز آمریکا‌)، قدرت و توان حرکت ندارد! باور نمی‌کنید؟! بخوانید!
۳- همزمان با سفر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به نیویورک برای حضور در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برخی از مدعیان اصلاحات در سایت‌ها و روزنامه‌های تحت مدیریت خود، نظیر روزنامه‌های سازندگی و اعتماد، به ایشان توصیه کردند که در این سفر با ترامپ و هریس و سایر مقامات آمریکایی ملاقات کند! و از این دیدارها با عنوان «‌گره‌گشایی در نیویورک‌»! یاد کرده‌اند! توصیه حقارت‌بار مدعیان اصلاحات به آقای پزشکیان در حالی است که؛
الف: آمریکا تاکنون از هیچ جنایتی علیه ایران اسلامی دریغ نکرده است.
ب: آمریکا به هیچیک از تعهدات بین‌المللی خود نسبت به ایران عمل نکرده است که برجام تازه‌ترین نمونه آن است
تا آنجا که دست‌اندرکاران اصلی مذاکرات منجر به برجام، نظیر آقایان ظریف، صالحی، سیف و‌... نیز به آن اذعان و اعتراف دارند. طرفه آن که قرار بود با مذاکرات، تحریم‌ها لغو شود که نشد و دو برابر شد!
ج: ترامپ قاتل شهید سلیمانی عزیز است و مقامات دیگر آمریکا نظیر بایدن و‌... نیز از این ترور حمایت کرده‌اند.
د: همین چند روز قبل آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران تصویب کرد.
هـ : آمریکا و تروئیکای اروپا (انگلیس و فرانسه و آلمان‌) حاضر نشده‌اند انتخاب آقای پزشکیان به‌ریاست جمهوری ایران را تبریک بگویند (روالی که در میان کشورهای متخاصم نیز یک رسم متعارف و شناخته شده است‌).
و: دولت آمریکا رسماً اعلام کرده است که انتخابات منجر به انتخاب آقای پزشکیان به ریاست جمهوری را مشروع و عادلانه نمی‌داند!
ز: هنگامی که آقای پزشکیان در یک سهو بیان، از آمریکا با عنوان برادر یاد کرد، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با کمال وقاحت اعلام کرد که برادری به زبان و بیان نیست، ایران برای اثبات برادری خود با آمریکا باید سیاست‌هایش را در مسائل و موضوعات مختلف نظیر هسته‌ای و منطقه‌ای تغییر بدهد‌، از حمایت حماس و حزب‌الله دست بکشد و‌...!
۴- این روزها در خود آمریکا و اروپا نیز موج گسترده محکومیت آمریکا و اروپا در حمایت از جنایات وحشیانه و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی جریان دارد و همه روزه نیز بر گستره آن افزوده می‌شود و‌لی در این سو طیف بدنامی از مدعیان اصلاحات هنوز سنگ آمریکا را به سینه می‌زنند و عزت می‌دهند و حقارت می‌خرند!
با توجه به سوابق برخی از مدعیان اصلاحات (و نه همه آنها‌) در دشمنی با شهید رئیسی و عصبانیت از مواضع اسلامی و انقلابی ایشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، مخصوصاً روی دست گرفتن شجاعانه و غیرتمندانه تصویر شهید سلیمانی و تاکید بر مجازات ترامپ و سایر قاتلان آن شهید، بعید نیست که پیشنهاد حقیرانه این طیف به رئیس‌جمهور محترم، انتقام آنها از مواضع انقلابی شهید رئیسی باشد.
۵- مواضع رسماً اعلام شده رئیس‌جمهور محترم در محکومیت آمریکا و حمایت جانانه از مظلومان قتل عام شده غزه کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که جناب پزشکیان به حقارتی که طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به ایشان توصیه می‌کنند، تن نخواهد داد.
و اما، در این ماجرا یک پرسش جدی نیز در میان است و آن، این که طیف بدنام و بد‌سابقه مورد اشاره چه توطئه‌ای علیه دکتر پزشکیان در آستین دارند که ایشان را به دشمنی با ایران و اسلام و تن دادن به حقارت در مقابل آمریکا دعوت می‌کنند؟!


🔻روزنامه رسالت
📍 در غرب آسیا چه خبر است؟
✍️ محمدکاظم انبارلویی
۱- هگل معتقد بود جنگ یک ضرورت تاریخی است و از فروماندگی ملت‌ها پیشگیری می‌کند. جنگ ابزاری است که روح ملی، نیروی خود را بازمی‌یابد.
او معتقد بود چهار نوع جنگ وجود دارد که مهم‌ترین آن جنگ تمدنی است.
در جنگ تمدنی به خاطر تفسیر خاص از هستی دو طرف به مخاصمه برمی‌خیزند. طولانی‌ترین جنگ‌ها، جنگ تمدنی است. ایران در طول تاریخ بشر، یک طرف جنگ تمدنی بوده است.
امامین انقلاب جنگ بین کفر و ایمان و شرک و توحید را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند.
۲- آمریکا و شوروی در نخستین روزهای انقلاب با تحریک صدام تمام توان خود را به همراه
۲۵ ملیت با ایران اسلامی وارد جنگ تمدنی شدند. حاصل این جنگ چه بود؟ از خاکستر این جنگ که ۸ سال طول کشید در ایران قدرتی برخاست که سازمان نظامی شرق از هم پاشید و غرب از موضع تهاجم به مواضع دفاعی رسیده است.
کسانی که می‌خواستند انقلاب اسلامی را در مرزهای ایران محصور کنند و سپس شیپور تجزیه‌طلبی را به صدا درآوردند، طبل صدور انقلاب را در منطقه به صدا درآوردند. خودشان صدام را سرنگون کردند. با باروتی کردن فضای تنفس سیاسی منطقه، سپاه قدس متشکل از مجاهدان عراقی، افغانستانی، سوری، یمنی، پاکستانی و... متولد شد.
۳- امروز جبهه مقاومت، رژیم صهیونیستی را به‌عنوان سنگر اصلی غرب در برابر انقلاب اسلامی محاصره کرده است. امروز جبهه مقاومت دارای ژنرال‌هایی در تراز شهید سلیمانی و سربازانی در تراز شهید حججی است.
هیچ قدرت نظامی در جهان قادر نیست شبکه مقاومت در منطقه را در هم شکند. در این شبکه صدها هزار نیرو وجود دارد که تمام اعضا نفر دوم هستند. این رمز و راز ماندگاری و جاودانی جبهه مقاومت است.
سازمان رزم جبهه مقاومت نه‌تنها کاستی نمی‌گیرد بلکه به‌صورت تصاعدی رشد و نمو پیدا می‌کند.
۴- آخرین اخبار جنگ در منطقه چیست امروز همه از خود سؤال می‌کنند در غرب آسیا چه خبر است؟!
با پیر خرد نهفته می‌گفتم دوش
کزمن سخن سرّ جهان هیچ مپوش
نرم نرمک مرا همی گفت به گوش
کین دیدنی نیست، گفتنی نیست خموش
اوضاع منطقه دیدنی است شنیدنی نیست!
رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان چه می‌کند؟ همه می‌گویند آمریکا دارد با این سروصدا چند چیز را در سرزمین‌های اشغالی پنهان می‌کند.
الف: فروماندگی در حل مسائل داخلی
ب: فروپاشی سازمان سیاسی و اجتماعی
ج: ازهم‌گسیختگی ماشین جنگی و کشتار جمعی
د: بهم‌ریختگی دکور رسانه‌ای و ریخت صهیونیست‌ها در جهان
۵- صهیونیست‌ها و ناتو آماده یک حمله همه‌جانبه به لبنان هستند.
آن‌ها اشتباه ۴۴ سال قبل یعنی حمله سراسری صدام به ایران را دارند تکرار می‌کنند.
نتانیاهو دارد همان نقش صدام را بازی می‌کند. به‌زودی سرزمین‌های اشغالی زیر بارانی از موشک و پهپادهای جبهه مقاومت شخم زده خواهد شد. تخم افول تمدن غرب در این شخم‌زنی کاشته خواهد شد.
رژیم صهیونیستی خود را در معرض یک طوفان‌الاقصی شماره ۲ قرار داده است. این رویکرد به‌مثابه خودکشی نظامی است. این خودکشی دیدنی است.
کافی است تحرکات نظامی ۴۸ ساعته اخیر حزب‌الله علیه صهیونیست‌ها را رصد کنید تا به این ادراک برسید حزب‌الله با رژیم صهیونیستی در این مقطع از جنگ چند چند است. از جبهه مقاومت فقط دو کلمه به گوش می‌رسد: خدا برای ما کافی است، این صدا هم شنیدنی است و هم دیدنی!!


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 ایران درد دارد، تنهایش نگذاریم
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
دوستان فرهیخته‌ام که درد ایران دارند و دلشان می‌سوزد که چرا این سرزمین روزگاری ناخوش دارد و سختی‌ها را پشت‌سر نمی‌گذارد بارها یادآور می‌شوند که نوشته‌هایی از این دست نوشته‌های من و شماری از روزنامه‌نگاران که دردها را نشان می‌دهند به چه کار می‌آید و کدام درد از دردها را کاهش می‌دهد. این داوری تنها از سوی دوستان نیست بلکه شمار قابل‌اعتنایی از فعالان اقتصادی و نیز علاقه‌مندان به اقتصاد سیاسی نیز با آنها همسازند و باورشان این است که نوشتن و نشان دادن دردها و درمان‌ها با توجه به سفتی ساختار سیاسی شاید شهروندان یا دست‌کم خوانندگان این نوشته‌ها را بی‌حس می‌کند.
نگارنده و شماری از همکارانم در رسانه‌های گوناگون اما باور نداریم که گفتن و نوشتن از دردها و رنج‌های ایرانیان و روزگار ناخوش این سرزمین بی‌فایده باشد. این نوشتن‌ها و نشان دادن بی‌رودربایستی‌تر رفتارها و گفتارهایی که ایران و ایرانیان ارجمند را آزار می‌دهند و زندگی مادی آنها را به ویرانه‌ها کشانده و آرامش روح و روان شهروندان را به‌هم می‌زنند دستاورد گفته‌ها و نوشته‌هایی است که دهه‌هاست رخ می‌دهد و مرزها را جابه‌جا می‌کند.
انگاره‌هایی که از سر رنج به این رسیده‌اند که گفتن و نوشتن دردی را درمان نمی‌کند در همسازی با همان نیروهای سیاسی است که می‌خواهند نشان دهند هسته مرکزی قدرت ترک ‌برنمی‌دارد و می‌خواهند بدون شلیک گلوله دیگران را به راه خاموش بودن رهسپار کنند. دیده‌ام برخی اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، کارشناسان اقتصادی و نیز فعالان اقتصادی اسیر این انگاره شده و می‌خواهند راه دیگری جز نشان دادن دردها در پیش گیرند. این پیامد بسیار غصه‌داری است که دانایان و آگاهان در روزی که این سرزمین بیش از هر دوره دیگری به آنها نیاز دارد اسیر بازی‌های سیاسی و نیز ناامیدی‌ها شده و به دنیای دیگری پا گذاشته‌اند.
این سرزمین برای همه ایرانیان است و نباید در روزهایی که مصیبت از زمین و آسمان می‌بارد آن را تنها گذاشت. بیان کارشناسانه دردهای جامعه در هر بخش و نیز روشنگری با زبان کارشناسی چیزی است که نیرویی تمام‌ناشدنی است و راه را باز می‌کند. اینکه دست روی دست بگذاریم و به کنجی بخزیم و خود را زندانی کنیم بدترین پیامد را برای کشورمان دارد. هرگز نباید گفتن و نوشتن دردها و تاباندن نور بر تاریکخانه‌ها را فراموش کنیم.


🔻روزنامه اعتماد
📍 خودکشی حجتی برای مسوولان
✍️ عباس عبدی
کسی سیگاری بود؛ هر چه گفتند سیگار نکش زیان‌بار است، گفت نکشیدنش تلخ است! بالاخره یک روز بر اثر مشکل ریه دچار سرفه‌های پیاپی و شدید شد. به‌ طوری که زندگی را بر او تلخ کرد، تلخ‌تر از نکشیدن سیگار! پس آن را ترک کرد. حالا چرا ما به عنوان شهروند یا فعال سیاسی یا مسوول حکومتی نباید نسبت به نشانه‌های آشکار ناهنجاری بیرون از خود حساس باشیم؟ معاون دادستان کشور اعلام کرده سالانه ۱۳۰ هزار (آمار دقیق ۱۴۰ هزار است) اقدام به خودکشی در ایران ثبت می‌شود که ۷ هزار نفر جان خود را از دست می‌دهند. خودکشی سومین علت فوت در جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال است. مطالعات نشان می‌دهد که حداقل ۲۰ برابر تعدادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، به خودکشی فکر کرده‌اند که سالانه حداقل ۸/۲ میلیون نفر یا برابر ۵ درصد جمعیت کشور را شامل می‌شود که شاید درباره جوانان به ۱۰ درصد هم برسد که رقم بسیار بالایی است. یعنی از هر ۱۰ جوان یکی به خودکشی فکر می‌کند. خودکشی دلایل و علل گوناگونی دارد. ریشه‌های روانی و اجتماعی و جامعه‌شناسی دارد. مشکلات اقتصادی و شغلی، بیماری‌های جسمی، مشکلات شخصی و ارتباطی و ناتوانی در حل آنها، رواج مصرف مواد مخدر، تجارب تلخی که برای افراد پیش می‌آید، اختلالات روانی و... از مهم‌ترین علل خودکشی هستند، ولی هنگامی که آمار خودکشی به عنوان بالاترین شاهد گسست فرد از زندگی، افزایشی می‌شود، این به منزله وجود علل و عوامل منفی اجتماعی است.‌ اگر چه اقدام به خودکشی در نهایت یک رفتار روان‌شناسانه و فردی است ولی عوامل اجتماعی و اقتصادی است که آن را ایجاد یا تشدید می‌کند.

متاسفانه از معدود کشورهایی هستیم که مرگ ناشی از خودکشی در آن افزایشی است و روند این پدیده نشان می‌دهد که با یک وضعیت خاص مواجهیم و در ۴ سال گذشته حدود ۴۴٪ بیشتر شده، فقط طی یک سال از ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ خودکشی‌های منجر به مرگ حدود ۱۶٪ افزایش پیدا کرده که جای تأمل جدی دارد. متاسفانه هرگاه شاخص‌های اجتماعی روندی منفی پیدا می‌کنند در اولین اقدام انتشار اطلاعات آن محدود می‌شود. دست کم از سال ۱۴۰۰ یعنی در دولت آقای رییسی انتشار رسمی آمار خودکشی متوقف شد؛ آماری که قبلا هم محدود اما دست کم در قالب سالنامه آماری پزشکی قانونی و گزارش وزارت بهداشت منتشر می‌شد. برخی شنیده‌ها حکایت از گذشتن شاخص خودکشی از ۱۰ در ۱۰۰ هزار نفر است.
هدف این یادداشت پرداختن به مساله خودکشی نیست که در صلاحیت کارشناسان آن است. این مقدمه کوتاه فقط باز کردن دریچه‌ای بود برای طرح مساله‌ای مهم‌تر از خودکشی. این نوشته خطاب به مسوولان محترم است که فراتر از گزاره‌های مرسوم پیشین فکر کنند. هیچ راهی جز وفاق و همفکری میان همه اجزای قدرت برای حل مسائل کشور نمانده است. اولویت‌های ذهنی خود را باید تغییر داد. مسائلی که بسیاری از آقایان یا برخی از اعضای مجلس می‌گویند، نشان می‌دهد که اصلا متوجه وضعیت کشور نیستند و شاید به کلی از مرحله پرت‌اند. به قول سپهری «جور دیگر باید دید.» جامعه ایران توانایی‌ها و پویایی‌های فراوانی دارد، ولی اغلب آنها دچار رکود یا حتی تخریب شده است. با نگاه گذشته، نمی‌توان هیچ مساله‌ای را حل کرد. مهم‌تر از هر چیز دادن پیامی روشن از جانب حکومت به مردم است. این پیام که مسوولان کشور تصمیم به اتحاد گرفته‌اند و اجازه نمی‌دهند برخی از افراد غیرمسوول و تندرو با اتکای به منابع عمومی و رانت‌های گوناگون به قول معروف در این وفاق موش بدوانند. رویکردهای قاطع و روشن بگیرید. استخوان لای زخم نگذارید. فرصتی برای مجامله و مماشات در حل مسائل کشور ندارید و نداریم. وضعیت ما مثل کوه یخی است که به دلیل گرما همه آن در حال آب شدن است و آب‌ها نیز در اقیانوس هرز رفته و پس از مدتی تمام می‌شوند. ناترازی‌های کشور به مرحله بحران‌زا رسیده است. در جهان به ما می‌خندند که چرا در چنین شرایطی ۵ میلیارد دلار از منابع کشور را صرف واردات بنزین کرده و برای سوزاندن در خودروهای بی‌کیفیت و جاده‌های خطرناک هزینه می‌کنیم، در حالی که ده‌ها اولویت دیگر مثل دارو و غذا، سرمایه‌گذاری و... وجود دارد که ارز ندارند. این ناشی از یک ذهن جمعی و اجتماعی یا سیاسی معیوب است. مسوولان باید مسائل کشور و راه‌حل‌های آن را صریح‌تر طرح و به درباره آنها به توافق برسند، سپس در اجرای آن اقدامات قاطع انجام دهند، و اجازه ندهند که نیروهای غیرمسوول بر اثر بی‌اطلاعی یا از روی آگاهی در آن اخلال ایجاد کنند. وفاق حکومت با مردم در گروی وفاق درون حکومت به علاوه انتخاب یک سیاست اصلاح‌گرانه برای حل مشکلات اصلی مردم است. مردم عادی بیش از هر گروه دیگری آماده حمایت هستند، به شرطی که مسوولان این دو گام را بردارند، نه اینکه در فضای عمومی برای یکدیگر درس انقلاب و اخلاق و سیاست بدهند.


🔻روزنامه شرق
📍 دولت و بودجه خانوار
✍️ حمزه نوذری
همه افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها به‌ناچار مدیریت بودجه در پیش می‌گیرند. مدیریت بودجه نشانه و نمادی از عقلانیت است. به‌ عبارتی مدیریت بودجه در زمانه‌ای مطرح می‌شود که عقلانیت به حداکثر رسیده است. عقلانیت یعنی محاسبه‌پذیری. مفهوم بودجه به این معنا است که همه امکانات و وسایل که در یک دوره زمانی مثلا یک‌ساله‌ استفاده می‌شود، از طریق چه درآمدهای پیش‌بینی‌شده‌ای جبران می‌شود. منظور از امکانات و وسایل برای بنگاه، ابزار تولید و برای خانوار، کالا و خدمات مصرفی است. درآمد در یک واحد بودجه‌ای هم خانوار، هم بنگاه و هم دولت، عبارت است از مجموع پولی کالاهایی. این درآمد به قول ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف، از دوره قبلی در دسترس بوده یا آن واحد مد‌نظر توانسته است با یک محاسبه عقلانی به دست آوردن درآمد یادشده را انجام دهد. باید توجه داشته باشیم که درآمد با دارایی متفاوت است. کل ارزش تخمین زده‌شده کالاهایی که در اختیار هر واحد است، دارایی نام دارد. دارایی‌ها از این منظر که چقدر و با چه سرعتی قابلیت مبادله در بازار و تبدیل به پول شدن را دارند، متفاوت‌اند. خانوار سعی می‌کند با توجه به درآمد، هزینه زندگی را تنظیم کند. اگر درآمد خانوار ثابت و هزینه‌ها افزایش یابد، خانوار، مصرف برخی کالاها و خدمات را کاهش می‌دهد. به‌ عبارتی خانوار با عقلانیت و محاسبه، بودجه خود را مدیریت می‌کند اما مسئله زمانی آغاز می‌شود که دولت نمی‌تواند مدیریت بودجه عقلانی را در پیش بگیرد و درآمد و هزینه خود را متعادل کند. دولت در ایران منبعی به نام بانک مرکزی دارد که هر وقت و هر چقدر بخواهد از آن قرض می‌گیرد یا به‌اصطلاح دستور چاپ پول می‌دهد. با این کار دولت بلایی سر خانوار و بنگاه می‌آورد که آنها قادر نیستند بودجه خود را مدیریت و محاسبه کنند یا اینکه این کار دشوار می‌شود. دولت با عدم عقلانیت در مدیریت بودجه و افزایش نقدینگی و در نهایت تورم، هزینه خانوار را چندین برابر افزایش می‌دهد، به نحوی که ‌تعادل‌بخشی بین درآمد و هزینه برای خانوار را دشوار می‌کند. خانوار مانند دولت چنین منبع بزرگ و قابل دسترسی را ندارد. پس کاهش رفاه خانوار، سردرگمی در مدیریت بودجه و اجبار خانوار به فروش دارایی یا قرض، همه از این مسئله ناشی می‌شود که دولت قادر به مدیریت بودجه نیست و منبعی در اختیار دارد که الزام و اجباری به مدیرت عقلانی بودجه نمی‌بیند. بر‌اساس‌این با ناترازی بین درآمد و هزینه خانوار که دولت با مدیریت غیرعقلانی بودجه‌اش آن‌ را ایجاد کرده است، در درازمدت رفاه خانوار کاهش می‌یابد. دراین‌میان خانواری که دارایی‌هایی مانند مسکن، ارز خارجی و طلا دارد، یعنی بخشی از درآمد خود در گذشته را تبدیل به این دارایی‌ها کرده است، تا حدی از این بلای دولت در امان می‌ماند. پس مسئول و مسبب بخش زیادی از به‌هم‌ریختگی و محاسبه‌ناپذیری بودجه خانوار، دولت است. عدالت این است که منطق واحدی بین دولت و خانوار (مثلا خانواده یک کارگر) حاکم باشد؛ منطق تعادل بین درآمد و هزینه. درحالی‌که خانوار تلاش می‌کند چنین تعادلی را تا حدی برقرار کند اما دولت ناعادلانه به منبع دیگری به نام بانک مرکزی دسترسی دارد که تلاش خانوار برای مدیریت بودجه را روز‌به‌روز دشوارتر می‌کند. این روزها که بحث وفاق مطرح است، در این زمینه هم وفاق لازم است؛ وفاقی بین دولت و خانوار برای مدیریت بودجه و عقلانیت بودجه‌ای با درپیش‌گرفتن عدالت بین هم؛ یعنی استفاده‌نکردن دولت از منبع آسان بانک مرکزی برای مدیریت بودجه.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 شرایط توسعه اقتصاد و رشد تولید
✍️ مسعود دانشمند
تولید مبنای اصلی رشد و توسعه کشورهایی است که امروز از آنها به عنوان کشورهای توسعه یافته و کشورهای ثروتمند یاد می شود. در این بین سرمایه گذاری فاکتور مهمی به شمار می رود. سرمایه گذاری در تولید باید رونق بگیرد. سرمایه‌گذاری که نباشد، یعنی تولید، رشد اقتصادی و اشتغال نیست. همه این موارد باهم است.
زمانی که سرمایه‌گذاری نداریم، اشتغال هم نخواهیم داشت. به دنبال آن میزان تولید پایین می‌آید و در نتیجه نرخ رشد هم کاهش پیدا می‌کند. براین اساس هنگامی که نرخ اشتغال و رشد اقتصادی را نگاه می‌کنید، حاکی از عدم سرمایه‌گذاری در کشور است. اگر پول وارد کشور شود و با برنامه باشد، مشکلات را درمان می‌کند. اگر بی‌برنامه باشد مثل پول‌های قبلی بی‌تأثیر خواهد ماند. ما باید مشخص کنیم که کدام بخش صنایع قرار است این پول را بگیرد.
ما باید بتوانیم ظرفیت کارخانه‌ها را پر کنیم تا با افزایش تولید اثری بر روی قیمت کالاها گذاشته شود. واردکردن شوک به بازارها گرفتاری ایجاد می‌کند. ما باید با یک شیب ملایم قیمت ارز را مدیریت کنیم تا به ‌مرور و بدون شوک ارزان شود. این اتفاق اگر رخ دهد مقاومت‌های بازارها نیز شکسته می‌شود.
اقتصاد کشور باید به گونه ای روشن و شفاف باشد یعنی صادرکننده و واردکننده و حتی مردم دورنمای روشنی از قیمتها، وضعیت تعادلی در بازار داشته باشند درغیر این صورت وجود هر گونه غیر شفافیت و پیچیدگی ها در امر تجارت خارجی مانع بهبود وضعیت اقتصادی و به تبع آن کسب و کار مردم می شود. رونق تجارت خارجی موضوع بسیار مهمی است که باید در دستور کار دولت چهاردهم قرار بگیرد. این موضوع بدین جهت حائز اهمیت است تا زمانی که تجارت خارجی رونق نگیرد شاهد رونق گرفتن کار و کاسبی و ایجاد اشتغال در کشور نخواهیم بود.
رشد اقتصادی پایدار بر مبنای تولید ملی شکل می‌گیرد به این معنا که بتوانیم کالایی را تولید کنیم که در بازار جهانی قیمت مناسب داشته باشد و آن را با سود قابل توجهی به فروش برسانیم و بازار هم برای کالا مورد نظر تا ۱۰ سال آینده قابل پیش‌بینی باشد. به طور کلی سرمایه گذاری در اقتصاد یک شرط مهم برای توسعه اقتصاد و رشد تولید است. برای اینکه کشوری توسعه یافته شوید، نیازمند سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصاد هستید، چرا که بدون سرمایه گذاری رشد و توسعه ای در اقتصاد اتفاق نمی افتد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین