🔻روزنامه تعادل
📍 بیانات رهبری و درسهایی برای منطقه
✍️ کیومرث یزدانپناه
مطالبی که رهبر انقلاب روز جمعه در نماز جمعه تهران مطرح کردند از ۳زاویه بیشترین اهمیت را داشته، قابل پردازش است و آنها را میتوان به عنوان مبنا برای راهبردهای بعدی ایران در منطقه قرار داد. در این یادداشت تلاش شده به این ابعاد و زوایا پرداخته شود.
۱) نخستین مورد حایز اهمیت در صحبتهای رهبری، میزان تابآوری کشورمان در برابر تهدیداتی است که تهدیدات ترکیبی و پیچیدهای هستند و عملا یک میدان بازی خطرناکی را به روی منطقه و ایران گشودهاند.
۲) بحث بر سر این است که بسیاری از قدرتهای جهانی به خصوص امریکا (در میان کشورهای غربی) درصدد هستند ایران را مسوول ناامنیهای منطقه و بحرانهای موجود در خاورمیانه معرفی کنند. این راهبرد با توجه به اظهارات رهبری که در آن ذکر شده، ایران برای مواجهه با رخدادها شتابزده عمل نمیکند، اما در مواقع ضروری تعلل هم نمیکند در واقع خط بطلانی است بر پمپاژ خبری و رسانهای گسترده و تریبونهای دامنهدار کشورهای غربی و همپیمانهای آنها در اقصی نقاط جهان که تلاش دارند ایران را مقصر وضعیت فعلی منطقه معرفی کنند.
۳) زاویه سوم مهمتر از همه ابعاد دیگر است و آن اینکه این سخنرانی یک منطق گفتمان مبتنی بر خروج کل منطقه اسلامی از بحران و جنگ و از همه مهمتر مهار جنگافروزانی مثل اسراییل است که روی صحنه هستند و حامیان آنها مانند امریکا که پشت صحنه فعالیت میکنند. تاکید بر این منطق گفتمانی که ایران طالب جنگ نیست و طالب صلح و ثبات و دوستی در منطقه است و خواستار تنبیه رژیمی است که مسبب بسیاری از نابسامانیهای امنیتی و جغرافیایی در منطقه شده، میتواند بسترساز تغییر رویکردهای منطقهای باشد. از سوی دیگر به هر حال از یک نقطهای، کشورهای همسایه و ملتهای جهان را باید متوجه عمق بحران به واسطه آتشافروزیهای اسراییل کرد. درست است که این کشورها تلاش میکنند خود را بیطرف نشان دهند، اما واقع ان است که این نبردها در دو جبهه کاملا عربی در حال وقوع هستند. به واسطه این تنازعات شرایط سختی در فلسطین و لبنان به عنوان دو کشور عربی حادث شده است.
نکته حایز اهمیت دیگر اینکه ایران در داخل کشور و بهرغم برخی اختلافنظرهای سیاسی یا بعضا شکافهای اجتماعی که به آن دامن زده میشود باید متوجه باشد که از الزامات و پایههای امنیتی است که در راستای ثبات داخلی و امنیت ملیمان، انسجام داخلی داشته باشیم و در تلهای نیفتیم که ما را دچار خطاهای راهبردی کرده و بهانه به دست دشمن دهد. استمرار بحرانها و بیثباتیهایی که در منطقه هویداست و هر روز شرایط را پیچیدهتر میکند، برای ایران هم خطرناک است. منطقه خاورمیانه به گونهای است که برای یک نبرد بزرگ و بیثباتی طولانی مدت بیقراری میکند. در این شرایط بهرغم اینکه، ایران دست تنهاست، اما تلاش میکند استراتژی حاکم بر منطقه را به نفع ملتهای منطقه و کشورهای اسلامی تغییر دهد. این وضعیت شرایطی را ایجاد میکند که اولا در داخل دچار خطای محاسباتی نشویم و پس از آن با تغییر تاکتیکهای گفتمانیمان در ساختار دیپلماسی منطقهای و فعال شدن بیشتر در عین حال گفتوگو با کشورهای منطقه جلوی استمرار بحرانهای منطقهای را بگیریم. با توجه به تجربیات قبلی که ایران در منطقه داشته و همواره منطقه را در ناامنیها فرو میبرد، مقابله با آن، سناریوی منطقهای قوی میطلبد تا با همراهی همه کشورها، تدبیری ژئوپلیتیک و اثرگذار اندیشده شود تا از بحرانها جلوگیری شود. التهاب در منطقه از نظر ساختار جغرافیایی به گونهای است که معمولا بسترهای خشونت و بیثباتی در آن فراهم میشود. تغییر این وضع در گروی اراده رهبران منطقهای است که مبتنی بر آن میتوان بسترهای التهاب را به بسترهای صلح و دوستی بدل کرد. به نظرم از این منظر، صحبتهای روز جمعه رهبری بسیار اثرگذار بود و اگر توسط سایر کشورها نیز مبنا قرار بگیرد، میتواند منطقه حساس خاورمیانه را از وضعی که گرفتار آن شده، دور کند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 رئیسجمهور و وعدههای صادق اقتصادی
✍️ دکتر موسی غنینژاد
برای پیبردن به وضع اقتصادی کشور نیازی به تحلیلهای پیچیده اقتصادی نیست. هر شهروند عادی با گوشت و پوست خود حس میکند که وضعیت معیشتی وی در سالهای اخیر بهتر نشده و چشماندازی هم برای بهبود آن با ادامه وضع موجود متصور نیست.
مسوولان دولتی گرچه ممکن است آشکارا اذعان نکنند، اما به خوبی میدانند که مشکلات عدیده ناظر بر ناترازیهای مالی مدتهاست که از آستانه بحران عبور کرده است.
در چنین شرایطی خوشبختانه رئیسجمهوری بر سر کار آمد که نگاه متفاوتی از رقبای انتخاباتی خود داشت و بر دو معضل اساسی نظام تدبیر کشور به درستی تاکید داشت: فقدان نگاه عقلایی و کنار گذاشتن اهل تخصص که البته این دومی طبیعتا ذیل اولی قرار میگیرد. یکی از مصداقهای مورد اشاره دکتر پزشکیان درخصوص فقدان نگاه عقلایی، سیاستهای انرژی است که موجب شده کشوری برخوردار از ذخایر عظیم نفت و گاز در دنیا به واردکننده بنزین تبدیل شود و سالانه میلیاردها دلار برای آن هزینه کند! درخصوص مصداق معضل دوم هم او تاکید میکرد که حضرات بسیار ارزشی هم وقتی بیمار میشوند سراغ دکتر متخصص آن بیماری میروند و نه کسانی که مشهور به ارزشمداریاند. با این استدلال او سیاست «خالصسازی» را که در سالهای اخیر بهشدت دنبال میشد مورد نقد قرار داد. اکنون که جناب دکتر پزشکیان بر مصدر امور قرار گرفته انتظار از شخصیت بیتکلف و صادقی مانند ایشان «وعده صادق» درباره اظهاراتی است که بر اساس آنها به ریاستجمهوری انتخاب شده است.
عقلانیت در اقتصاد مستلزم واگذاری تعیین قیمتها به نظام بازار رقابتی است. جناب دکتر پزشکیان در جریان مبارزات انتخاباتی صراحتا تاکید داشتند که به جز حوزه آموزش و بهداشت باید تعیین قیمت را به عهده بازار گذاشت. «وعده صادق» ایجاب میکند به گفتهها عمل شود. حال پرسش این است که جناب رئیس و وزرایشان منتظر چه هستند و چرا هنوز اقدامی در این جهت انجام ندادهاند؟ نگارنده این سطور سالهاست بر این نکته تاکید کردهام که دستگاههایی مانند «سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان» و «سازمان تعزیرات حکومتی» که ماموریت غیر عقلایی قیمتگذاری دستوری را به عهده دارند، باید منحل شوند تا نظام بازار رقابتی بتواند بدون مزاحمت شکل گیرد و عمل کند. این سازمانها که وجودشان ریشه در سوءتفاهم یا دقیقتر بگوییم خلط مفهومی میان گرانفروشی و تورم دارد، طبیعتا هیچگاه نتوانستهاند منشأ اثر مثبتی در حوزه ماموریتشان باشند. البته انحلال این سازمانها نیازمند قانونگذاری جدید بوده و کارِ زمانبری است، اما دولت میتواند تا آن زمان فعالیت این دستگاههای مزاحم را که زیرمجموعه دولت هستند، موقتا متوقف کند. این کار علامت بسیار مهم مثبتی به فعالان اقتصادی میدهد که کشتیبان را سیاستی دگر آمده و فضای کسبوکار مساعد برای سرمایهگذاریهای جدید است.
در خصوص بازار پول و نظام بانکی هم میتوان سیاست مشابهی را جاری کرد؛ به این معنا که قیمتهای دستوری برای بانکهای تجاری ملغی شود؛ بهطوریکه مدیران اینها بتوانند با صلاحدید و مسوولیت خود نرخهای بهره بانکی (نرخ سود سپردهها و تسهیلات) را تعیین کنند. البته بانک مرکزی در مقام سیاستگذار پولی همچنان مانند همه بانکهای مرکزی دنیا عهدهدار تعیین نرخ بهره پایه میان خود و بانکهای تجاری خواهد بود. طبیعتا این کار مستلزم حذف کلیه تسهیلات تکلیفی بانکها و انواع نرخهای ترجیحی دستوری خواهد بود. با این کار رانتهای هنگفتی که منشأ فسادهای نجومی و زمینگیر شدن نظام بانکی برای کل اقتصاد ملی شده است، منتفی خواهد شد. به این ترتیب بانکها خواهند توانست جایگاه اصلی و بسیار مهم و کارساز خود را در نظام اقتصاد ملی بازیابند.
و اما درخصوص وضعیت بازار حاملهای انرژی در کشور که فقدان عقلانیت حاکم بر آن از سوی رئیسجمهور محترم مورد اعتراض واقع شده باید گفت تعلل غیرمسوولانه برخی سیاستمداران در گذشته موجب انباشته شدن معضلات آن به صورت بسیار خطرناکی شده که ناگزیر بهطور عاجل باید برای آن چارهجویی کرد. این رفتار و گفتار مسوولان ذیربط که دائما میگویند دولت هیچ برنامهای برای اصلاح قیمتها ندارد، درست نیست. باید با صراحت و بدون لکنت به مردم گفت که این وضعیت قیمتها به زیان عامه مردم و تنها به سود عده معدودی از ثروتمندان دارای چندین اتومبیل و البته قاچاقچیان سوخت است. تردیدی نیست که در شرایط فعلی اصلاح اساسی قیمتها باید همزمان با تدابیر جبرانی برای اقشار کمدرآمد صورت گیرد؛ اما طراحی برنامهای جامع در اینخصوص ممکن است بسیار زمانبر باشد.
بنابراین، به مصداق این سخن حکیمانه که «ما لا یُدرکُ کُلٌّهُ لا یُترک کُلٌّه» (اگر کل کاری را کامل نمیتوانی انجام دهی کلا آن را کنار نگذار)، دولت اگر به هر دلیلی نمیتواند یا نمیخواهد کل اصلاح قیمت حاملهای انرژی را بلافاصله بهطور کامل انجام دهد ضرورتی ندارد، منفعل بماند و هیچکاری نکند. میتوان با توضیح برنامه اصلاحی جامع درازمدت برای مردم اصلاح ملایم و تدریجی قیمتها را آغاز کرد. اصلاح سالانه قیمت حاملهای انرژی به اندازه تورم سالانه یا اندکی بیشتر از آن گرچه ناترازی انباشته عظیم فعلی را نمیتواند بپوشاند، اما میتواند از ابعاد فزاینده آن اندکی بکاهد. عمل به قاعده «میسور» کهدر بالا به آن اشاره شد حکم عقل است، نباید از آن پرهیز کرد.
نهایتا درباره وعده سپردن کار به کاردان یا اهل تخصص که مورد تاکید جناب دکتر پزشکیان است، باید گفت تحقق بخشیدن به این وعده مستلزم بازنگری جدی در قوانین گزینش در سطوح مختلف نظام و تدبیر در سطح ملی است. سیاست ضایعهبار «خالصسازی» آحاد ملت ایران را عملا به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم میکند. چنین تقسیمی هیچ جایگاهی در سنتهای ملی و دینی ما ندارد و صرفا ریشه در نفوذ نامیمون پسماندههای ایدئولوژی کمونیستی دارد که متاسفانه در سالهای اولیه انقلاب به دلایلی در کشور ما رواج داشت و هنوز عدهای آگاهانه یا ناخودآگاه از آن متاثرند. معتقدان به این ایدئولوژی تنها همفکران خود را شهروندان واقعی یا کامل میدانند و برای دیگران حقی در اداره امور جامعه قائل نیستند. تا زمانی که این قانون و بهطور کلی تفکر موجد آن در جامعه حاکم باشد، انتظار شایستهسالاری در نظام تدبیر بیهوده خواهد بود.
🔻روزنامه کیهان
📍 حماسه دیروز معجزه بود
✍️ عباس شمسعلی
به گواه حافظهها، تصاویر و آرشیوها و به تأیید پیشکسوتان مو سپید کرده در مسیر انقلاب اسلامی، نماز جمعه دیروز تهران را میتوان یکی از تاریخیترین و چهبسا تاریخیترین نماز جمعه برگزار شده در سالهای پس از انقلاب و یکی دیگر از معجزات در طول انقلاب اسلامی دانست.
از یکسو میتوان به انبوه جمعیتی که علاوهبر تهران از استانهای دور و نزدیک، گاه با تحمل ساعتها سختی راه، راهی مصلی امام خمینی(ره) شده بودند اشاره کرد که به جرأت میتوان این حجم از جمعیت را بینظیر دانست و از سوی دیگر شرایط خاص برگزاری این نماز تاریخی را مورد تأکید قرار داد که چند روز بعد از سیلی محکم نیروهای نظامی کشورمان به صورت کریه رژیم جنایتکار صهیونیستی و در شرایطی که برخی نسبت به برگزاری این نماز سیاسی-عبادی در این برهه ابراز نگرانی میکردند برگزار شد و مردم این چنین سینه سپر کرده و شجاعانه و بیش از
هر زمان دیگری به همراه خانواده و فرزندان خود در نماز
«جمعه نصر» حاضر شدند.
در عین حال باید راز این شجاعت و نمایش اقتدار مردمِ سوار بر کشتی انقلاب در طوفان و تلاطم سهمگین منطقه را در وجود سکاندار این کشتی جست و جو کرد. رهبر حکیمی که برپایی این نماز جمعه تاریخی و دشمنشکن تصمیم او بود و صلابت و شجاعت متبلور شده در مردم حاضر در این نماز هم از شجاعت و اقتدار او نشأت گرفته بود.
شجاعت و صلابت این رهبر حکیم در برابر ظالمان و مستکبران عالم در کنار حمایت و عطوفت ایشان نسبت به مظلومان و ستمدیدگان، او را به شخصیت محبوب مردم منطقه که بسیاری از آنها از وادادگی و ترس و تزلزل رهبران و مسئولانشان در برابر مستکبران و بیتفاوتی نسبت به مظلومان شرمنده و عصبانی و ناامید هستند تبدیل کرده است.
اما این نماز پرصلابت و حضور دشمنشکن مردم کشورمان در پشت رهبرشان، تنها نمونه از این دست نیست. این مردم همانهایی هستند که در مواقع مختلف با شجاعت و فداکاری پای کار آرمان بلند خود ایستادهاند؛ از ایستادگی پای آرمان شجاعانه مبارزه با طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی تا کنار زدن گروهکهای منحرف و جیرهخوار دشمن که تا پای کشتار و ترور مردم این سرزمین پیش رفتند؛ از حضور پرافتخار و داوطلبانه در ۸ سال جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی در برابر یکی از مجهزترین ارتشهای آن روز دنیا که مورد حمایت آمریکا و بسیاری از کشورها بود تا حضور همراه با بصیرت در خنثیکردن فتنههای سهمگین مورد حمایت دشمن در سالها و دهههای مختلف و... نمونههایی از شجاعت و صلابت مردم ولایتمدار این سرزمین مقدس است.
این مردم شجاع و حاضر در صحنه و این رهبر حکیم و مقتدر که امروز این چنین تحسین دوستان و ترس و لرزه دشمنان را رقم زدهاند، این صلابت و شجاعت و اثرگذاری را در مکتب
پیر و مقتدایی آموختهاند که خود پدیده بینظیر قرن اخیر بود.
امام خمینی(ره) که در ظلمانیترین مقطع تاریخ معاصر این سرزمین با شجاعت متکی به قدرت اراده الهی در برابر ظلم و ستم طاغوت داخلی و استبداد خارجی قد علم کرد و مسیر تاریخ را در این کشور و منطقه و حتی جهان تغییر داد.
معجزه خمینی(ره) بود که تنها با اتکای به قدرت لایزال الهی و بیدار کردن مردم تحت ستم، در برابر رژیم پهلوی با انبوه امکانات نظامی و امنیتی و ساواک و... و برخورداری آن رژیم از حمایت ابرقدرتها پیروز شد و در این راه نه از دستگیری و تبعید ترسید و نه از تهدیدات و بذل جان.
آن مرد بزرگ و آن رهبر الهی بود که از یکسو با شجاعت و صلابت در برابر ظلم ایستادگی کرد و از سوی دیگر با معجزهای مسیحگونه، انسانهای بیتفاوت و خود ضعیفپندار و جامعهای به ظاهر زنده اما رنگ مرده گرفته در پس ظلم تاریخی هزاران ساله را احیا کرد.
او نه در جریان مبارزات انقلابی و نه در جریان جنگ تحمیلی و نه در برابر زورگویی مستکبران عالم هرگز نهراسید.
شجاعتی که بیکم و کاست پس از او در خلف صالح و یکی از برجستهترین شاگردان مکتبش، رهبر معظم انقلاب نیز تجلی پیدا کرد و همگان به وضوح دیدند که «خامنهای خمینی دیگر است» و راه و مکتب امام پس از او با اقتداری روزافزون ادامه دارد.
در همین مکتب انسانساز است که علاوهبر ایجاد جامعه شجاع و الگو، چهرههای مختلف و بینظیری تربیت شدند که جز در این مسیر، راه به چنین تربیت عظیمی پیدا نمیکردند.
در این مکتب است که یک گروه کوچک از جوانان لبنانی به مجموعه بزرگ و پرصلابت حزبالله تبدیل شدند و در تحت رهبری ولی فقیه است که طلبهای جوان و ناشناس، به خودباوری و ایمانی میرسد که او را تبدیل به بزرگترین و شجاعترین رهبر جهان عرب و خار چشم رژیم صهیونیستی و آمریکا و الهامبخش جوانان تشنه مقابله با ظلم میکند. شهید عزیز سید حسن نصرالله بیش از سه دهه آرامش را از دشمن سلب کرد و تحقیرآمیزترین شکستها را به جبهه ظلم با محوریت اسرائیل و آمریکای جنایتکار تحمیل کرد. یل دلاوری که خود را سرباز مکتب خمینی(ره) و شاگرد خامنهای میدانست و همچون آنها در دفاع از مظلوم در برابر دشمن سینه ستبر میکرد. او آن چنان عرصه را بر دشمن تنگ کرد که برای حذف ظاهری او به صدها تُن بمب سنگرشکن متوسل شدند، غافل از اینکه این مکتب با بمب خاموش نمیشود و این راه انسانساز ادامه دارد.
این مکتب انسانساز بود که نوجوان کارگر و ناشناس اهل کرمان را تبدیل به قهرمان مبارزه با تروریست و نابودگر سفاکترین گروههای تکفیری و سد راه زیادهخواهی رژیم صهیونیستی و آمریکا کرد. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که خود را سرباز رهبرش میدانست، یکی دیگر از جلوههای معجزه این مکتب انسانساز است. سردارِ شجاعی که یار مظلومان بود و خصم دشمنان. سرداری که تحت هدایت رهبر خود آنچنان نقشه دشمن برای منطقه را نقش بر آب کرد که دشمن تلاش کرد کینه او را با شهادتش تسکین دهد؛ حال آنکه به گفته خود آنها، شهید سلیمانی از سردار سلیمانی قویتر است و این مردان و قهرمانان نمیمیرند.
در این مکتب انسانساز است که جوانی گمنام با کمترین امکانات کشور را از وابستهترین حالت در صنایع نظامی به سازنده پیشرفتهترین و کارآمدترین موشکها تبدیل کرد. او شهید
حاج حسن طهرانیمقدم بود که تحت رهبری خلف صالح امام، حلقههای تحقیر علمی و خود کمبینی نظامی را شکست و امروز سهم او در اقتدار و امنیت این سرزمین و شکست و حقارت دشمن غیرقابل کتمان است.
در همین مکتب است که این کشور از آلت دست استعمار آمریکا و انگلیس و کشوری که جرأت مخالفت با اوامر خارجی را نداشت به کشوری تبدیل شد که تحت هدایت رهبری شجاع، در دفاع از مظلومین و دفاع از این سرزمین، با صلابت قلب سرزمینهای اشغالی را موشکباران میکند.
این اقتدار و صلابت ایران اسلامی که امروز افتخار و تحسین دوستان و اعتراف دشمنان را در پی داشته، از معجزات الهی جاری شده در وجود رهبر کبیری است که در راه روشن پیش روی خود جز به خدای خود اتکا نکرد و به پشتوانه این توکل از هیچ قدرتی نهراسید. این مکتب پس از خمینی کبیر با اقتدار با رهبریِ خلف صالحش ادامه یافت و انشاءالله ادامه دارد؛ همانطور که
راه شاگردان مکتب سازش همچون شهید سلیمانی و شهید
سید حسن نصرالله پس از شهادت آنها ادامه دارد و کوتاه سخن آنکه «این شهدا رفتهاند نفس تازه کنند برگردند.»
🔻روزنامه رسالت
📍 خطبههای اقتدار!
✍️ محمدکاظم انبارلویی
۱- جنگ سخت را کسی میتواند ببرد که جنگ روایت را ببرد. شیعیان علی ابن ابیطالب در جنگ صفین در دو قدمی خیمه معاویه بودند. اما باند عمروعاص با یکی دو حرکت در میدان و در درون جبهه علی (ع) جنگ باخته را در روندی قرار دادند که منجر به پیروزی معاویه شد. میدان و دیپلماسی در جبهه دشمن، درست عمل میکرد و در جبهه دوست معکوس عمل میکرد.
۲- امام خامنهای در خطبههای نماز جمعه، جهان عرب را خطاب قراردادند و با زبان فصیح عربی با آنها سخن گفتند . جهان اسلام ، جهان عرب و مردم جهان را در جریان جنگ روایتها در خصوص نبرد طوفانالاقصی قرار دادند.
تا اینجای نبرد جبهه حق ، هم در جنگ سخت و هم جنگ روایتها دست برتر را دارند. اینکه در ۵ قاره جهان صدای مظلومیت مردم فلسطین شنیده میشود ، حکایت از این برتری دارد.
خطبههایی که قرائت شد خطبههای اقتدار بود. آنجا که فرمود :
- جمهوری اسلامی بدون تعلل و شتابزدگی باقدرت و صلابت به وظیفه خود در دفاع از ملت فلسطین عمل خواهد کرد.
- پیام شهادت نصرالله این است: ناامید و پریشان نشوید و در مسیر مبارزه تردید نکنید.
- اقدام درخشان نیروهای مسلح در مجازات رژیم صهیونیستی مشروع و قانونی بود.
- شهید سید حسن نصرالله مایه فخر دنیای اسلام و زبان گویای ملتهای منطقه است.
۳- فلسفه حضور امام خامنهای در خطبههای نماز جمعه، تکریم و تعظیم مقام و مرتبت شهید والامقام مقاومت سید حسن نصرالله بهعنوان قهرمان بینظیر جهان عرب بود.
او از مظلومیت حماس و شهید هنیه سخن گفت و اینکه جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت دست از حمایت ملت فلسطین برنمیدارند. شهادت شهید سیدحسن نصرالله، یک نقطه عطف در تاریخ مبارزات ملت فلسطین است.
۴- این فریاد شهید سیدحسن نصرالله بارها در فضای مجازی و رسانههای جهان بازتاب وسیعی داشت که فرمود : «ما را هرجا یافتید بکشید ما شیعیان علی ابن ابی طالب ، مردم فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت. ما را بکشید دست از آزادی قدس برنمیداریم.»
در طول ۷۵ سال نبرد اعراب و اسرائیل هرگز این سخن از هیچ رهبر عرب شنیده نشده است.
این سخن یک حال و هوای کربلایی و عاشورایی دارد. ما شیعیان خصم ظالم و یار مظلوم هستیم.
شهید ابراهیم عقیل از ژنرالها و فرماندهان حزبالله سخن پرقدرتتری دارد که میگوید: «آمریکا در صورتی میتواند پیروز شود که خدا را از میدان خارج کند ما اطمینان داریم خدا در میدان حضور دارد.»
ملت ایران در ۸ سال دفاع مقدس به تعبیر شهید آوینی نشان داد :
«ملت ما از سوختن نمیهراسد ما پروانهها عاشق نوریم. هرجا نور ولایت است گرد آن حلقه میزنیم. راه ما راه استقامت است. آینده از آن ماست.»
آنچه امروز از ضربه مهلک عملیات وعده صادق ۲ به جهان مخابره میشود روایت امام خامنهای از این نبرد و روایتهای صادق شهید سیدحسن نصرالله و فرماندهانی چون شهید ابراهیم عقیل است. این روایت مورد تحسین و ستایش و استقبال مردم آزاده جهان است و روایتی که از سوی آمریکاییها از این نبرد میشود همانطور که در مجمع عمومی سازمان ملل از سوی نتانیاهو اعلام شد مورد استهزا قرار گرفت و «هو» شد و مخاطبین صحنه سخنرانی را ترک کردند.
دیروز میلیونها تن در ایران ، منطقه و جهان پای این خطبهها نشستند و از جانودل به آن گوش دادند.
۵- پیروزی نزدیک است درست یک سال از نبرد حماسی طوفان الاقصی میگذرد .
جبهه مقاومت هم در جنگ سخت و هم در جنگ روایتها در میدان و رسانه، غلبه خود را نشان داده است. رژیم صهیونیستی در مسیر فروپاشی و متلاشی شدن است.
این آخرین جنگی است که صهیونیستها شاهد آن هستند. پسازآن کشور جعلی به نام اسرائیل وجود نخواهد داشت.
نتانیاهو پس از عملیات وعده صادق ۲ در پناهگاه پشت دوربین قرار گرفت درحالیکه لرزش دست و صورت او نمایان بود پیامی قرائت کرد. ادبیات پیام او حکایت از آدمی میکرد که گرفتار یک طوفان است و در امواج سهمگین آن دستوپا میزند و امیدی به نجات خود ندارد.
یقین کنیم خداوند در جایجای میدان نبرد حضور دارد. محال است خونآشامان صهیونیست و جنایتکاران جنگی آمریکایی در این نبرد پیروز شوند.
قرائت خطبههای جمعه با حضور میلیونی مردم یک نقطه عطف در تاریخ ایران،منطقه و جهان است. از این خطبهها میتوان بهعنوان خطبههای اقتدار یاد کرد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 کسری بودجه واقعی
✍️ الهه بیگی
نهاد دولت در ایران خود را خواسته یا ناخواسته در هر فعالیت اقتصادی در بخشهای گوناگون درگیر کرده است. نیت اصلی نهاد دولت برای درگیر کردن زیرمجموعههای خود در فعالیتهای اقتصادی شاید کمک به مسائل کلان مثل حمایت از شهروندان کمدرآمد است. به همین دلیل است که دولت خود را درگیر خرید محصولات اساسی مثل گندم و دیگر محصولات غذایی میکند. از سوی دیگر دولت تصور میکند برق کالای رایگان است و باید آن را با قیمت پایین در اختیار مصرفکنندگان قرار دهد. دولت همچنین خود را درگیر مسائل معلمان، پرستاران و بازنشستگان کرده است اما درگیر شدن در این کارها نیاز به منابع مالی کافی دارد. پیش از این دولتها با استفاده از درآمد حاصل از صادرات نفتخام این پرداختها را به گروههای گوناگون انجام میدادند حالا اما با کاهش درآمد صادرات نفتخام و نامعلوم بودن ورود دلارها به ایران، دولتهای گوناگون در سالهای تازهسپریشده به گندمکاران، به معلمان، به بازنشستگان کارگری و به پرستاران
بدهکارند.
تازهترین خبر را ریاست سازمان برنامهوبودجه داده که بدهی دولت به گندمکاران ۴۰هزار میلیارد تومان است. با لحاظ کردن بدهی به پرستاران، بازنشستگان، معلمان و بدون لحاظ کردن بدهی به پیمانکاران در برق و آب و گاز و نفت معلوم میشود دولت کسری بودجه واقعی به شهروندان دارد.
بهعبارت دیگر و به هر دلیل که دولت را ناتوان کرده است شهروندان احساس میکنند با یک نهاد زورگو و پشت هم انداز روبهرو هستند و نتیجهاش از بین رفتن همین میزان اعتماد و اطمینان به وفاداری دولت است. همین دیروز بود که یک خبر از اختلال در تولید گندم پاییزه در فضای خبری منتشر شد و دلیل اختلال در تولید گندم تاخیر و بدعهدی دولت در پرداخت به موقع طلب دهقانان زحمتکش است. از دست رفتن اعتماد معلمان، بازنشستگان، پرستاران و پیمانکاران به نهاد دولت و شناختن این نهاد به عنوان یک نهاد بدقول پیامدهای سنگینی دارد. دولتهای ایران در اینباره هیچگونه ناراحتی از خود نشان نمیدهند و همچنان به دادن وعده ادامه میدهند.
چه باید کرد؟ در بلندمدت و میانمدت باید پای دولت از ورود به خرید و فروش کالاها و خدمات بریده شده و بستر رقابت برای فعالان فراهم شود. در کوتاهمدت نیز باید داراییهای نقدشونده دولت را تبدیل به ریال کرده و بدهیهای دولت را پرداخت کرد. یک محاسبه ساده نشان میدهد تخصیص دلار نیمایی به اندازه ۳میلیارد دلار برای واردات اتومبیلهای خارجی و با توجه به قیمت بازار آزاد در هر دلار۲۰هزار تومان و در مقیاس ۳میلیارد دلار به عدد بزرگی میرسیم که پرداخت پول گندمکاران را تکافو میکند و میتوان با بقیه آن پول توافق شده پرستاران را نیز پرداخت. دولت کسری بودجه واقعی دارد و دلارهایش را به کسانی میدهد که ریال نقد دارند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 راهبرد نه تعلل و نه شتابزدگی
✍️ اسماعیل گرامیمقدم
آوردگاهی که در روز جمعه ذیل عنوان «نصر» در ایران زمین شکل گرفت، نشاندهنده اوج دلیری، شهامت و شجاعت یک ملت و رهبرشان است. در روزها و روزگاری که الفاظ و ادبیات حقطلبانه تغییر و جایگاه ظالم و مظلوم را عوض کرده، رهبری معظم انقلاب با تبیین درست و منطقی جایگاه ظالم و مظلوم، جایگاه تجاوزکننده و مدافع در برابر تجاوز را به صورت شفاف پیش روی جهانیان تصویرسازی کردند.
۱) شرحی که رهبری از حقایق موجود در منطقه ارایه کردند، نه تنها برای جهان اسلام حرفهای بسیاری دارد، بلکه برای جهانیان نیز آگاهیبخش است. یکی از نتایج حضور مردم پشت رهبریشان نشاندهنده وحدت ملی، آشتی ملی و رشد انسجام اجتماعی است.
۲) پیامد این رهنمودها و این حضور برای جهان اسلام وحدتآفرین است. مشخص است که دشمن واحد نه تنها برای فلسطین و لبنان و ...بلکه برای همه جهان و بشریت تفکرات نژادپرستانهای است که توسط اسراییل پیش روی جهانیان گشوده شده است.
۳) یکی دیگر از خروجیهای صحبتهای رهبری و حضور ملت در نماز جمعه ایجاد امید در نتیجه گرفتن از فرهنگ مقاومت و تزریق روحیه به ملتهای فلسطین و لبنان است. این حضور باعث ایجاد ناامیدی و ترس و بر هم زننده راهبردهای دشمنانی است که تصور میکردند با خشونت و ترور میتوانند مقاومت را شکست دهند.
۴) مقایسهای که رهبری میان سالهای ابتدایی انقلاب و شهادت رهبران جمهور اسلامی و شرایط امروز داشتند و اشاره کردند که ترورهای کور دشمنان نه تنها جمهوری اسلامی را ضعیف نکرد، بلکه باعث تقویت بیشتر و افزونتر نظام شد، درسآموز است. از سوی دیگر این مقایسه تطبیقی برای جوانان امروز نیز این آموزه را در پی داشت که بحرانها، کشور را به سمت رشد و استحکام بیشتر سوق میدهند و ما را قویتر میکنند. در سالهای ابتدایی انقلاب نیز با شهادت هر چهره بزرگ و هر مرد اثرگذاری، سرداران جدید و مردان قویتری رویش پیدا کردند و حماسههایی تازه شکل دادند. این روند در لبنان و فلسطین هم تکرار میشود. صهیونیستها میتوانند اجسام و پیکرههای رهبران مقاومت را ترور کنند، اما نمیتوانند فرهنگ و تفکرات آنها را از میان برداشت.
۵) ملت فلسطین، لبنان، ایران و... که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، حق دفاع از خود را دارند. این حق نه تنها قانونی و مبتنی بر اصول روابط بینالملل است، بلکه کاملا انسانی و اخلاقی است. هر ملتی میتواند و اساسا باید در برابر آدمکشیها و تجاوزات، واکنش مناسب از خود نشان دهد. این امر نشاندهنده بالندگی کشورهاست. با این حادثه و رویدادی که رخ داد، پدیدهای ارزشمند در افکار عمومی بینالمللی جوانه زد. در واقع جهانیان و کشورهای منطقه متوجه شدهاند که نباید نسبت به کودککشی، آدمکشی و تجاوزات علیه یک ملت ساکت باشند.لازم است واکنشهای مناسب از خود نشان دهند و متجاوز را بر سر جای خود بنشانند. اگر همه جهان در برابر این رویکردهای نژادپرستانه بیتفاوت نباشند، بدون تردید دیگر رژیمهایی مانند رژیم صهیونیستی نخواهند توانست به جنایت خود ادامه دهند.
۶) یکی از خروجیهای مهم حماسه مهم جمعه که به نام «نصر» بازتاب پیدا کرد، راهبردی است که رهبری درخصوص نه تعلل و نه شتابزدگی مطرح کردند. این راهبرد مسیر کشور را در حوزه سیاسی و نظامی در ابعاد گوناگون نمایان میکند. راهبردی که میتواند دورنمای جریان مقاومت را در افق پیش رو ترسیم کند. امیدواریم این رویکرد باعث تقویت خردورزی و عقلانیت در تصمیمسازیها و رفتارهای مقامات مسوول کشورمان نیز باشد.
🔻روزنامه شرق
📍 جامعه وراج
✍️ احمد غلامی
مردم ایران برای خلاصی از شرایطی که دامنشان را گرفته است، راه دشواری در پیشرو ندارند. کافی است یاد بگیرند، بنگرند و سکوت کنند. حاصل این نگاه و سکوت، واکاوی آنچه پیشرویشان قرار دارد، یعنی تأمل در تنهایی است. این همان چیزی است که کمتر آدمی به آن تن میدهد. اصولا توده مردم اهل تأمل نیستند و بیش از هر چیز اهل قیل و قالاند. آنان کمتر لب فرومیبندند؛ یا معترضاند یا در ستایش چیزی سخنسرایی میکنند. ابزارشان هم چیزی جز پرحرفی نیست. بهندرت پیش میآید در یک گالری نقاشی کسانی که در حال تماشای تابلوها هستند، بیواسطه حرافی کنند، حتی اگر دو همفکر و آشنا به افکار هم باشند. در یک نمایشگاه نقاشی و عکس معنای حضور نگاه در سکوت است. بازدیدکنندگان یک نمایشگاه هنری، جمعی هستند که فردیتشان بر جمع غلبه دارد. آنان با تأمل در آثار هنری میخواهند به کُنه معنا و درک زیباییشناختی تابلوها دست یابند و دستیابی به این امر فقط با تأمل و سکوت و یادگیری امکانپذیر است. اینگونه میتوان حس زیباییشناسی را ارتقا داد. ارتقای حس زیباییشناسی یعنی درک عمیق یک اثر هنری مثل فیلم، موسیقی، نقاشی، شعر و داستان. در سالهای اخیر حس زیباییشناسی در جامعه ایران از بین رفته است. جامعهای که حس زیباییشناسی ندارد، در حال پرحرفی است. پرحرفی مرحله هبوط زبان است. مترجمان کتاب «عروسک و کوتوله» والتر بنیامین، در مقدمه کتاب با تفسیر مرحله سهگانه زبان نزد والتر بنیامین باور دارند با تمایزی سهگانه روبهرو هستیم: «۱- زبان الهی که همان کلمه خلاق خداوند است و در آن وجود و زبان یکی است. ۲- زبان آدم ابوالبشر پیش از هبوط که همان زبان نامها است. در اسطوره عهد عتیق، آدم کاشف نام حقیقیِ چیزها است و موجودات طبیعت را نامگذاری میکند. در این سطح از زبان که بنیامین آن را سطح اصلیِ نامها مینامد، شناخت الهی از چیزها به واسطه نامگذاریشان به آدم عطا میشود. ۳- زبانهای طبیعی پس از هبوط آدم ابوالبشر که در مرحله دوم، بنا بر اسطوره برج بابل، محصول آشفتگی و تکثر زبان است. در این مرحله سوم، رابطه بیواسطه نامها و چیزها از دست رفته و دلالت و معنا به وجود آمده است. پیامد چنین وضعیتی همان چیزی است که بنیامین به پیروی از کییرکگور آن را یاوهگویی مینامد. بهواقع، فرایند دلالتگری زبانهای دوران پس از هبوط ضرورتا نیازمند نوعی مازادند که در قالب یاوهگویی بروز مییابند». مرحله سوم همان چیزی است که نیچه از آن با عنوان «مگسان بازار» یاد میکند و از آدمی میخواهد قبل از اینکه درگیر نمایش بازیگران بزرگ شود، بهتنهایی و انزوای خودخواسته پناه ببرد؛ چراکه میداند جامعه بیمار جامعهای است که آدمهایش از انزوا و تنهایی میترسند و از اینکه با خودشان تنها باشند و با خودشان روبهرو شوند، هراس دارند؛ پس سعی میکنند در غوغای بازار خود را گم کنند و دیگران را بیابند و بیش از اینکه به خود بپردازند، در دیگران کنکاش کنند. ارتقای حس زیباشناسی آدمی، در گرو انزوا و آموزش است. یادگیری و ارتقای زیباییشناسی است که جامعه را به سطح عمیقتری میبرد. سطوحی که مردم بدون نیاز به فریادهای زنده باد و مرده باد، دولتها و صاحبمنصبان را وادار به دگرگونی میکنند، پیش از آنکه بازیگران بزرگ آنان را در معرکهها و نمایشهای خود تحت سلطه درآورد. در یکی، دو دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری ایران گروگان معرکهگیران و بازیگران بازار شده است. دیگر از نامهایی مانند تقوایی، مهرجویی، کیارستمی و... در سینما خبری نیست. دیگر این جامعه قادر نیست نویسندگانی مانند اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... به بار بیاورد. از این رو است که باید تأکید را بر روی جامعه گذاشت، نه دولت. از دل جامعه غیربازاری است که آدمهای بزرگ سر برمیآورند. جامعهای که در غفلت از درک زیباییشناختی است و سلیقه نازلی دارد، قادر نخواهد بود دگرگونی بنیانی در سیاست ایجاد کند. بیتردید از مشتاقان یک هنر مبتذل سیاستی تحولخواه بیرون نخواهد آمد. این جامعه مترقی است که دولتها را ناگزیر میکند بدون خشونت تن به خواستههای مردم دهد. بیدلیل نیست که دولتها طرفدار اندیشه و هنر عام یا ایدئولوژیک هستند و آن را تبلیغ و ترویج میکنند. در چنین جامعهای است که در روشنفکرستیزی و تحقیر فرهیختگان و عناد و خصومت با آنان، عوام و دولت همدست هستند. گویا مسببان وضع موجود روشنفکراناند. فراموش نکردهایم که همین روشنفکران بودهاند که سالهای پیش ظهور تمامیتخواهی و فساد را هشدار داده بودند. اما پیامد آن چیزی جز طرد برای آنان به بار نیاورد و جامعه دچار چنین وضعیتی شد. اینک راهی جز بازگشت به اسم رمز انقلاب، انقلابی نو، بنگر، سکوت کن و بیاموز، باقی نمانده است. به یک معنا دیگر راهی جز ارتقای حس زیباشناسی برای نجات جامعه پیشرو نمانده است.
🔻روزنامه همشهری
📍 پیامهای نماز نصر
✍️ محسن مهدیان
عجیب نمازجمعه تهران باشکوه و باهیبت بود و چه عنوانی دقیقتر و پرمعناتر از نماز نصر!؟ حقیقتا هر گوشهاش زبان گویای فتح و فریاد ظفر و گشایش داشت؛ نمازی حیرتافزا که چشمهای دنیا را پر کرد و امیدها بر جانها نشاند.
این نماز، تاریخی شد. رسانههای دنیا نتوانستند از این خروش شورآور بهسادگی عبور یا آن را سانسور کنند. حتی رسانههای ضدانقلاب فرصت نکردند از این نمایش انسجام و مبارزه قلب واقع بسازند و انگشت به دهان مقابل مردم ایران زبان به کام گرفتند.
از این نماز باید گفت؛ از حقایق پرروزنه به روزها و امیدها که نباید از کنار آن گذشت...
یکم. غوغای تصاویر پرشکوه نمازجمعه، آنهم بعد از عملیات موشکی درخشان، یک پیام روشن داشت و آن اینکه سوخت این موشکها گرمای ولایت است؛ ولایت به همان معنایی که رهبرانقلاب در خطبهها فرمودند. ولایت یعنی وحدت و انسجام مردم با هم؛ چنانکه اتصال مردم به ولی نیز از همین جنس و معناست. خلاصه اینکه پرتاب این موشکها پیش از آنکه به ضرب شست سرداران نظامی باشد، به اراده مقتدر مردمی است.
دوم. نمازجمعه تهران پیام هیبت و اقتدار داشت؛ هم برای دیوان و ددان خونآشام و هم برای دوستان جان در جبهه مقاومت. بعد از ترور بیشرمانه سیدالشهدای لبنان، این مانور مردمی ضرورت داشت. تا چشم کار میکرد، نور بود که پاشیدهاند؛ صفوفی بههمپیوسته و یکپارچه از مردم مومن که آمدهبودند تا بگویند اهل ایستادگی و مبارزهایم؛ نه از آوای وحش اهریمن هراس داریم و نه در نصرت مجاهدین عالم کم و کسر خواهیم گذاشت.
سوم. پیامهای نهفته در متن خطبهها نیز چشمه جوشان امیدواری بود. مصائب و تلخیها و رنجها و غمهای یک سال گذشته نیاز به این طنین تکاندهنده پدرانه و نفس قرآنی داشت که بدانید و بهخاطر بسپارید که اگر در این راه مصمم و منسجم باشید، رحمت الهی شما را فرا خواهد گرفت و تمام خلقت یارای شما خواهد بود. مظلوم را نصرت دادهاید و خدا را نصرت بخشیدهاید و قطعا و یقینا رحمت و نصرت حق با شماست، عزیز، شمایید نه آن گرگصفتها در سرای جباران.
چهارم. برای عموم مردم نیز پیام داشت؛ برای آنها که فرصت نکردند و شرایط حضور را به هر دلیل در نماز تهران نداشتند؛ حتی برای آنها که دلشان با دوست نیست، هرچند با دشمن هم نیست. خیلی ساده فرمود: دشمن ملت ایران همین دشمن فلسطین است. برای هر ملت یک نسخه پیچیدهاند. اگر آنجا موفق شوند، به اینجا میرسند. پس باید پشت هم باشیم.
پنجم. برای گذرگاه تاریخ نیز پیام داشت. تاریخ بداند این ملت چهل و اندی سال قیام و مقابل همه سختیها مقاومت کرده است. قیام این مردم برای دفاع از مظلوم در اقصی نقاط دنیاست. فرقی هم بین مسلمان و غیر آن نیست. این مردم هستند تا درس بزرگی به تاریخ بدهند و آنهم نمایش روشن از سمت و سوی درست و غلط تاریخ است. با فروغستان جمهوری اسلامی، هرکس در هرجای این عالم نمیتواند خنثی و بیتفاوت باشد. زیر روشنایی این تیغه آفتاب دوراه بیشتر پیشرو نیست؛ یا برحق هستید یا باحق.
این نماز نصر را فراموش نخواهیم کرد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست