گستردگی شیوع بیماری در پهنای تمام استانهای کشور موضوع مدیریت پیشگیری، هشدار و درمان بیماری ویروس کرونا را با مشکل روبهرو ساخته و در صورتی که در زمان مناسب، اقدام مناسب اعمال نشود، چه بسا ابعاد فاجعه انسانی این ویروس غیر قابل تصور باشد. مدیریت پیشگیری، هشدار و درمان بیماری مزبور بر حسب مناطق جغرافیایی و نقاط شهری و روستایی با توجه به عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساختها، اقلیم و جغرافیا و مولفههای تهدیدکننده شیوع بیماری نیازمند الگوها و سیستمهای متفاوتی است. در این میان دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و درمان از جمله بیمارستان برای آزمایش بیماری یا درمان آن یکی از مولفههایی است که آرامش و اطمینان را به مردم میدهد که در صورت نیاز، دسترسی به این خدمات وجود دارد. در شرایط فعلی کشور، بیمارستانهای تعیینشده برای بیماری کرونا در مناطق شهری است و دسترسی روستاییان به این مراکز با توجه به بعد مسافت، هزینه رفتوآمد و هزینه اقامت در شهر ممکن است سخت و دشوار و چه بسا مانعی برای حضور بیماران برای پیشگیری و درمان باشد که خود تهدیدی برای شیوع بیشتر بیماری است. از طرف دیگر اگر اطلاعرسانی کامل به روستاییان درخصوص بیماری مورد نظر، علائم و ویژگیهای بیماری و تفاوت آن با سرماخوردگی و آنفلوآنزا ارائه نشده باشد، خود دلیلی بر انتشار بیشتر بیماری خواهد بود. چرا که در فرهنگ روستایی دید و بازدیدها و رفتوآمدها در محیط روستا و روستاهای اطراف(خویشاوندی و نیروی کار) هنوز رنگ و بوی گذشته را دارد و سفر به شهرها برای خرید مایحتاج زندگی و تهیه نهادههای تولید و ابزار کار پابرجاست. اسفند ماه فعالیت بخش کشاورزی رونق دارد و این رفتوآمدها در روستاها و شهرها بیشتر میشود. اگر فردی به این ویروس مبتلا شده و اطلاع نداشته باشد، دامنه انتقال بیماری به افراد دیگر روستا و شهرهایی که مراجعه میشود، افزایش مییابد. طبق تخمینهای اولیه محققان سازمان جهانی بهداشت، هر بیمار بهطور متوسط بین ۴/ ۱ تا ۵/ ۲ نفر دیگر را آلوده میکند. طبق تخمین تیمهای تحقیقات دیگری هر فرد بیمار بهطور میانگین دو تا سه نفر دیگر را آلوده میکند.
این نگرانی از شیوع وسیع و سریع ویروس کرونا در مناطق روستایی و شهرهای نزدیک آن، زمانی که به آمار و اطلاعات امکانات بهداشتی روستاها توجه شود دوچندان میشود. براساس سالنامه آماری مرکز آمار ایران، تعداد خانههای بهداشت روستایی ۱۷۹۲۸واحد و تعداد مراکز بهداشتی درمانی روستایی به تعداد ۲۶۳۲ مرکز در سال ۱۳۹۵ ثبت شده است. توجه به این نکته که در سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ در حدود ۲۱ میلیون نفر جمعیت روستایی در ٦٢٢٨٤ روستا توزیع شده است، یعنی هر سه روستا دارای یک مرکز بهداشتی و درمانی (خانه بهداشت بهعلاوه مراکز بهداشتی درمانی روستایی) هستند. از طرف دیگر وزیر بهداشت اعلام کرد که «نمیتوان نقطهای در کشور یافت که هزار نفر بهطور متراکم در آنجا زندگی کنند و خانه بهداشتی در آنجا وجود نداشته باشد. با این رویکرد، هر بهورز حدود ۷۰۰ تا هزار نفر و هر پزشک خانواده حدود ۱۲ هزار نفر را تحت پوشش دارند. همچنین هر مرکز جامع سلامت بین ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار نفر را پوشش میدهد.» با سرانههای اعلام شده نمیتوان انتظار داشت پیشگیری، هشدار و درمان ویروس کرونا در زمان کوتاه، با هزینه کم (جانی و مالی) و با کمترین آسیب به سرمایه اجتماعی حاصل شود. شیوع ویروس کرونا و بیماری حاصل از آن تنها یک پدیده پزشکی نیست، بلکه پدیده انسانی، اجتماعی، اقتصادی و توسعهای است که در صورت نبود یک سیستم مدیریت هوشمند و روزآمد، هزینههای فراوانی به کشور تحمیل میکند که در کوتاهمدت و میانمدت قابلجبران نیست. تغییر رفتار و الگوی اقتصادی مردم، کاهش سرمایه اجتماعی و آسیبهای روانی (کاهش اعتماد و اطمینان، کاهش انگیزه و امید، بیتفاوتی و...) و افزایش هزینههای دولت و بدهکار شدن دولت و عواقب ناشی از استقراض دولت و کاهش سرمایهگذاریهای زیربنایی و توسعهای و... همه حکایت از آن دارد که راهبری مبارزه با کرونا نیازمند تخصصهای مختلف است تا رفتارشناسی دقیق از همه ابعاد (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی) بر حسب منطقه (شهری و روستایی) صورت گیرد و الگوهای مناسب با آن برای اصابت به هدف یعنی همان کنترل و نابودی ویروس حاصل شود.
متاسفانه سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ به تفکیک آبادی آمار مرتبط با امکانات و تاسیسات زیربنایی روستاها را ارائه نداده است؛ اما نگاهی به آمار سرشماری سال ۱۳۹۰، تصویری از دسترسی به خدمات بهداشت و درمانی و دسترسی به آب لولهکشی نشان میدهد که نگرانکننده است. امیدواریم این ارقام تاکنون بهبود یافته باشد و از نگرانیها بکاهد. اما همچنان زنگ خطر و هشدار برای مناطق روستایی کشور به صدا در آمده است. نمودار یک نشان میدهد که شاخص نسبت تعداد روستاهای دارای مراکز بهداشتی (پایگاه بهداشت روستایی + خانه بهداشت + مرکز بهداشتی و درمانی) به تعداد روستاهای دارای سکنه دائمی برای برخی استانها همانند خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و گیلان مناسب نیستند و بخشی از روستاها فاقد مراکز یادشده هستند که جمعیت این روستاها به جمعیت روستاهای معین برای خدمات بهداشتی اضافه میشود و سرانه مراکز بهداشتی را برای روستاییان کاهش میدهد. نکته قابل توجه دیگر در نمودار شماره ۲ آن است که شاخص نسبت تعداد روستاهای دارای آب لولهکشی به تعداد روستاهای دارای سکنه دائمی در وضعیت مناسبی برای استانهایی همانند سیستان و بلوچستان نیست و دسترسی به آب را برای شستوشو و مقابله با این ویروس کاهش میدهد. از این رو ضرورت دارد اکیپهایی برای بازرسی به روستاهایی که فاقد خانه بهداشت هستند اعزام و شیوع بیماری بررسی و تمهیدات لازم برای پیشگیری و وسایل مورد نیاز بهداشتی به آنان ارائه شود.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست