جمعه 7 دی 1403 شمسی /12/27/2024 4:00:22 AM
«نیویورک‌ تایمز» بررسی می‌کند؛ چرا فشار حداکثری آمریکا علیه ایران جواب نمی‌دهد؟

روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارشی تحلیلی با این عنوان که آیا ترامپ می‌تواند به توافق با ایران دست پیدا کند، می‌نویسد: ترامپ در دوره دوم دولت خود می‌تواند به‌عنوان رئیس‌جمهوری عمل کند که سرانجام به بن‌بست بین ایالات متحده و ایران پایان دهد. 
ترامپ در سه‌راهی

این نشریه معتبر آمریکایی با اشاره به شکست پروژه فشار حداکثری در دوره اول ترامپ نوشت: این ایده که فشار اقتصادی شدیدتر باعث فروپاشی حکومت خواهد شد، بارها و بارها ثابت شده که اشتباه است. این امر دولت آینده ترامپ را با سه انتخاب روبه‌رو می‌کند: ایران را نادیده بگیرد، با آن وارد جنگ شود یا دیپلماسی را امتحان کند.

نیویورک‌تایمز با رد دو انتخاب نادیده گرفتن ایران به‌دلیل اینکه هرگز کارساز نبوده و بی‌میلی ترامپ برای به راه انداختن جنگ در خاورمیانه، معتقد است دیپلماسی بهترین گزینه برای ترامپ است. البته رسیدن به هرگونه توافقی باید در قالب یک گفت‌وگوی متوازن حاصل شود. باشگاه اقتصاددانان نیز در پرونده‌ای به سناریوهای روابط ایران و اروپا پس از بازگشت ترامپ پرداخته است.
رویکرد دونالد ترامپ در قبال ایران در اولین دوره ریاست جمهوری، عبور از تمامی خطوط قرمز قابل تصور بود. اما او در دوره دوم می‌تواند به عنوان رئیس‌جمهوری عمل کند که سرانجام به بن‌بست بین ایالات متحده و ایران پایان دهد. «جان قزوینیان» مدیر اجرایی مرکز خاورمیانه در دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده کتاب «ایران و آمریکا: تاریخ یک رابطه»، ۶ دسامبر ۲۰۲۴ در نیویورک تایمز نوشت: امروز نشانه‌‌‌هایی وجود دارد که نشان می‌‌‌دهد دوره دوم ترامپ کمتر از همیشه در عرصه داخلی و بین‌‌‌المللی محدود خواهد بود.

انتخاب چهره‌های ضد ایرانی چون پیت هگست برای وزارت دفاع و مارکو روبیو نامزد احتمالی برای وزارت خارجه، در این راستا معنا پیدا می‌کند. در واقع تصور اینکه ایالات‌متحده احتمالا چه اقدامات بیشتری می‌تواند در برابر ایران- غیر از یک جنگ فراگیر- انجام دهد، دشوار است. علاوه بر این، به نظر می‌‌‌رسد بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل قصد تشدید درگیری با ایران را دارد.

اکنون یک نگرانی واقعی در میان برخی از ناظران قدیمی خاورمیانه در خصوص رویکرد ترامپ این است که رویدادهای منطقه می‌تواند از کنترل خارج شود و به جنگ تبدیل شود. اما من چندان مطمئن نیستم که ما به این سمت حرکت می‌کنیم، آنچه من معتقدم این است که طی ۴سال آینده، دشمنی ظاهرا پایان ناپذیر بین ایالات متحده و ایران - که اکنون در دهه پنجم خود قرار دارد - ممکن است شاهد صورت‌بندی نهایی خود باشد.

این می‌تواند به معنای جنگ باشد، اما هیچ دلیل اجتناب ناپذیری برای آن وجود ندارد. برای ترامپ که خود را معامله‌‌‌گر نهایی می‌‌‌داند و به امور نمایشی و غیرقابل پیش‌‌‌بینی علاقه دارد، به راحتی می‌‌‌تواند شکل یک آشتی تاریخی به خود بگیرد. ترامپ در شرایط مناسب می‌تواند به عنوان رئیس جمهوری عمل کند که سرانجام به بن بست بین ایالات متحده و ایران که خاورمیانه را بی ثبات کرده و از سال ۱۹۷۹ به عنوان خاری همیشگی در چشم روسای جمهور آمریکا عمل کرده، پایان دهد.

دولت اول ترامپ سیاست جنگ اقتصادی علیه ایران را با این استدلال که حکومت آماده فروپاشی است، دنبال کرد. اما این اتفاق صورت نگرفت. اگر ترامپ و مشاورانش بخواهند این رویکرد را در دوره دوم ریاست جمهوری ادامه دهند، محدودیتی‌هایی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. برای شروع، چیز زیادی برای تحریم باقی نمانده است: بانک‌‌‌ها، ناوگان کشتیرانی، صنعت نفت، نیروهای نظامی و بسیاری موارد دیگر. این در حالی است که ایران راه‌هایی برای دور زدن تحریم پیدا کرده است. این ایده که فشار اقتصادی شدیدتر باعث فروپاشی خواهد شد، بارها و بارها ثابت شده که اشتباه است. این امر دولت آینده ترامپ را با سه انتخاب روبه رو می‌‌‌کند: ایران را نادیده بگیرد، با آن وارد جنگ شود یا دیپلماسی را امتحان کند. نادیده گرفتن ایران هرگز کارساز نبوده است.
ایران حضور خود را در ناخوشایندترین لحظات برای روسای جمهور آمریکا بروز داده است. مشهورترین آنها، پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ بود که توجه جیمی کارتر را از مذاکرات صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر منحرف کرد.

بحران گروگانگیری متعاقب آن در نهایت به عدم انتخاب مجدد کارتر منجر شد. در سال‌‌‌های پس از ۲۰۰۳، شبه‌‌‌نظامیان مورد حمایت ایران، پیروزی بوش در عراق را به کابوسی برای سربازان آمریکایی تبدیل کردند. اخیراً، در سال ۲۰۲۱، بایدن پس از شکست تلاش‌‌‌های اولیه‌‌‌اش برای احیای مذاکرات هسته‌‌‌ای، تلاش کرد تهران را به حاشیه بکشد، اما از آشتی ایران و عربستان با میانجی‌‌‌گری چین غافلگیر شد که جایگاه آمریکا را در خاورمیانه تضعیف کرد.

با توجه به اینکه نتانیاهو آشکارا تمایل دارد خاورمیانه را به گونه‌‌‌ای تغییر دهد که اساساً جمهوری اسلامی را تضعیف کند، ترامپ ممکن است شریکی بی میل در هر درگیری مستقیم با تهران باشد. ترامپ تا حد زیادی یک انزواطلب است و شهرت خود را برای پایان دادن به جنگ‌‌‌ها در خاورمیانه به دست آورده است. این امر باعث می شود که دیپلماسی بهترین گزینه برای ترامپ باشد.

وسوسه انگیزترین اقدام او یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ اسرائیل با حماس و سپس چرخش به سمت یک توافق مهم با ایران است که به او امکان می دهد ادعا کند که صلح جامع آمریکایی را در خاورمیانه به ارمغان آورده است. البته، هرگونه ارتباطی با ایران بدون یک گفت وگوی متوازن امکان پذیر نخواهد بود. در چند ماه گذشته، ایران در حال بررسی راه های جدید برای مواجهه با ایالات متحده بوده است و به نظر می رسد دولت مسعود پزشکیان، مایل به مذاکره درباره توافق هسته ای جدید است.

دلیلی برای ساده لوح بودن درباره ترامپ یا غرایز اطرافیانش وجود ندارد. و اگر کشوری وجود داشته باشد که ایالات متحده به راحتی بتواند در چهار سال آینده با آن وارد جنگ شود، آن ایران است. اما شایان ذکر است که این همان رئیس‌‌‌جمهوری است که زمانی از جان بولتون، مشاور امنیت ملی خود به‌‌‌عنوان «جنگ‌‌‌طلب» انتقاد کرد. ماه گذشته ترامپ به‌رغم اینکه قبلا گفته بود اسرائیل باید به تاسیسات هسته‌‌‌ای ایران حمله کند، به خبرنگاران گفت که «به دنبال آسیب رساندن به ایران نیست».

تصور اینکه دونالد ترامپ میزبان نشست صلح با ایران در دوره دوم ریاست جمهوری خود باشد، دور از ذهن است – و حتی دور از ذهن است که جمهوری اسلامی پذیرای چنین اقدامی باشد. اما تصور دنیایی که در آن بتوان از این گفت‌وگو اجتناب کرد، حتی سخت‌تر به نظر می‌رسد. با توجه به انتخاب‌‌‌های محدود ترامپ - و هرچقدر هم که ممکن است غیرقابل تصور به نظر برسد - نمایشنامه ایران و آمریکا می‌‌‌تواند در دوره دوم ترامپ به پرده نهایی خود برسد.
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین