🔻روزنامه تعادل
📍 ارز تک نرخی، رمزارزها و ماجرای دور زدن تحریمها
✍️ آلبرت بغزیان
وزیر اقتصاد روز شنبه طی اظهاراتی جالب توجه اعلام کرد که ایران باید از ظرفیت رمزارزها در راستای دور زدن تحریمهای اقتصادی استفاده کند. همتی در عین حال بر این نکته تاکید کرد که رویکرد دولت فیلترینگ و محدودسازی در بخشهای مختلف از جمله رمزارزها نیست و تلاش میکند تا زمینه استفاده مهم و تخصصی رمزارزها را فراهم سازد. در کنار بحث نوسانات ارزی طی روزهای اخیر در فضای اقتصادی کشور نگرانیهایی را ایجاد کرده که به نظرم باید به آن نیز توجه شود:
۱) ابتدا از دومین موضوع شروع میکنم؛ بحث نوسانات ارزی اخیر در ایران بهطور کلی ۳دلیل اصلی دارد؛ نخستین موضوع مرتبط با تحولات منطقهای است. درگیریهای اخیر سوریه با معارضان، گرفتاریهایی را ایجاد کرده است. این درگیریها اغلب برای ایران هم مسالهساز و باعث محدود شدن روند ورود ارز به کشور میشود. موضوع دوم، بحث انتخاب ترامپ است. حضور ترامپ با توجه به تهدیدهایی که برای فشار حداکثری به ایران دارد، همواره باعث رشد انتظارات تورمی و نوسانات ارزی در کشور میشود. مساله سوم اما ریشههای داخلی دارد. وزارت اقتصاد تلاش دارد تا ارز چندنرخی را از میان بردارد و زمینه تک نرخی شدن ارز را فراهم سازد. وزارت اقتصاد به دنبال کاهش فاصله نرخ دولتی و آزاد است، البته در این زمینه انتقاداتی وارد است. تحلیلها حاکی است زمانی که نرخ دولتی ارز با تصمیم دولت به ۵۲هزار تومان میرسد، نرخ ارز آزاد رشد بیشتری پیدا میکند. در این زمینه گفته میشود اختلافاتی میان وزارت اقتصاد و بانک مرکزی وجود دارد و این ناهماهنگیها باعث افزایش نرخ ارز شده است. از یک طرف شرایط منطقهای بحرانی شده، از سوی دیگر ترامپ در حال چنگ و دندان نشان دادن است و نهایتا هم تصمیمات داخلی مشکلاتی را در بازار ارز ایجاد کرده است. این روند ادامه خواهد داشت تا ایران بتواند از طریق مذاکره، توافق و احیای برجام شرایط مطلوبتری را برای خود ایجاد کند. با این توضیحات در صورتی که مذاکرات پیگیری نشود، احتمالا بازارهای ایران به سمت نوسانات بیشتر میل کرده و افزایش نرخ را در اغلب بازارها شکل میدهد.
۲) سوژه بعدی که این روزها بازخوردهای بسیاری در فضای اقتصادی کشور پیدا کرده، موضوع رمزارزهاست. وزیر اقتصاد اعلام کرده دولت به دنبال محدودسازی رمزارزها نیست و قصد دارد از این ظرفیت برای دور زدن تحریمها استفاد کند. این خبر خوبی است؛ البته تا زمانی که ترامپ به عنوان رییسجمهور انتخاب نشده بود، موضوع رمزارز برای مسوولان ایرانی، فاقد اهمیت بنیادین بود. اما امروز دولت با استفاده از رمزارزها ۲هدف کلیدی را دنبال میکند. از یک طرف به دنبال آن است که از طریق این ابزار، تحریمهای اقتصادی را دور بزند و از سوی دیگر، با هدایت نقدینگی سرگردان جامعه به سمت رمزارزها از سونامی افزایش قیمتها در بازارهایی چون ارز و سکه و...جلوگیری کند. اما اقتصادخواندهها معتقدند، با استفاده از رمزارزها نمیتوان به رشد اقتصادی رسید، چراکه رمزارزها اساسا کنترلپذیر نیستند. گزاره مالی که کنترلپذیر نباشد، نمیتواند در راستای برنامهریزیهای اقتصادی به کار گرفته شود. اما حضور ترامپ در کاخ سفید فرصت ویژهای را برای توسعه رمزارزها فراهم کرده است. ترامپ افرادی را در فدرال رزرو به کار گماشته که اغلب به رمزارزها اعتقاد دارند. دولت ایران هم احساس میکند با استفاده از رمزارزها میتواند تحریمها را دور بزند. حتی روسیه هم قبل از اعمال تحریم کشورهای غربی، بخش قابل توجهی از داراییهای خود را به بیتکوین بدل کرد و امروز که قیمت بیتکوین به بالای ۱۰۰هزار دلار رسیده، سود قابل توجهی کسب کرده است. این روند نشان میدهد، حمایت جدی از رمزارزها صورت میگیرد و در آینده پولهای ملی به سمت انزوا خواهد رفت. این روند حمایتی باعث شده، سوءاستفادهها و کارهای غیرقانونی با استفاده از رمزارزها بیشتر شود.
آقای دکتر همتی هم به دنبال آن است که هجمه دلار در اقتصاد را کاهش دهد. بسیاری از ایرانیان که به سمت بازار ارز و طلا و سکه هجوم میبرند، این پالس را دریافت کردهاند که میتوانند دارایی خود را به رمزارز هم بدل کنند. این روند نوسانات بیشتر در بازارهای فیزیکی ایران را کاهش داده و سونامی افزایش قیمتها را کاهش میدهد. طی روزهای آینده اما مشخص میشود که ایده دولت چهاردهم برای استفاده از رمزارز جهت دور زدن تحریمها و کاهش نوسانات در بازارها تا چه اندازه نتیجهبخش خواهد بود.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ایران در جهان هوش مصنوعی
✍️ سیدایمان میرعمادی
انقلاب هوش مصنوعی بهسرعت در حال ایجاد تحولاتی بنیادی در عرصههای مختلف علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
هوش مصنوعی نیز همچون انقلابهای فناورانه پیشین (مانند الکتریسیته)، ویژگیهای فناوری همهمنظوره (General Purpose Technology) را به همراه خود دارد و نهتنها انقلابی در صنایع موجود ایجاد کرده، بلکه بستری برای ظهور نوآوریهای بیشمار در صنایع مختلف فراهم آورده است.
اگر چه خاستگاه آن حوزه علوم کامپیوتر است، اما اثربخشی آن به این حوزه محدود نبوده و بهصورت فراگیر در بخشهای متعدد و گوناگون همچون سلامت، آموزش، حملونقل، کشاورزی و امنیت، جنبههای مختلف زندگی بشری را تحت تاثیر قرار داده است.
کشورهایی که بهموقع به ضرورت بهرهگیری از هوش مصنوعی پی بردهاند، موفق شدهاند فرصتهای ویژهای را برای رشد و توسعه خود فراهم آورند و کشورهایی که ابعاد مختلف این انقلاب فناورانه را درک نکنند بهسرعت از رقابت اقتصادی و فناورانه جهانی عقب خواهند افتاد. ایران، با وجود پتانسیلهای قابلتوجه، در میانه این دوگانگی قرار دارد: فرصتی برای بهرهمندی از این موج فناورانه یا غفلت و عقبماندگی در رقابت جهانی.
بهرهبرداری از مزایای هوش مصنوعی و تضمین استفاده مسوولانه از آن، بدون داشتن درک عمیق از وضعیت فعلی کشور در این حوزه ناممکن است. لذا گام اول پیش از هر اقدامی بررسی دادهمحور وضعیت هوش مصنوعی کشور از جنبههای مختلف است.
«گزارش شاخص هوش مصنوعی ایران۱۴۰۳» با رویکردی جامع و چندوجهی امکان مقایسه دادهمحور وضعیت ایران با کشورهای منطقه و پیشرو در حوزههای مختلف هوش مصنوعی همچون تحقیق، توسعه، کسبوکارها، سیاست، کاربردیسازی، اخلاق و افکار عمومی را فراهم آورده است. یافتههای گزارش همانطور که در شکل مشخص است نشان میدهند اگرچه ایران در برخی زمینهها جایگاه قابل قبولی به دست آورده است، اما در اغلب زمینههای کلیدی فاصله معناداری با کشورهای منطقه و پیشرو در جهان دارد. برخی از یافتههای کلیدی در ادامه آورده شده است:
- از نظر علمی، ایران در سالهای اخیر دچار افت جدی نسبت به کشورهای منطقه و جهان شده است. در سال۲۰۲۳ ایران از نظر تعداد و کیفیت مقالات مرتبط با هوش مصنوعی در جایگاه دوم منطقه پس از عربستان سعودی قرار دارد و با ادامه روند فعلی در دو الی سه سال آینده جایگاه دوم را به ترکیه واگذار خواهد کرد. همچنین تعداد مقالات کنفرانسی ایران در کنفرانسهای برتر هوش مصنوعی روندی نزولی داشته و ایران هماکنون در جایگاهی پس از رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، ترکیه و امارات قرار دارد که نشان از ارتباط اندک علمی ایران با سطوح بالای جامعه علمی هوش مصنوعی دنیا است.
- از نظر ظرفیت توسعهدهندگان هوش مصنوعی، ایران پس از ترکیه در جایگاه دوم منطقه قرار دارد. روند مشارکت ایرانیان در توسعه پروژههای باکیفیت هوش مصنوعی در سالهای اخیر صعودی بوده و مشارکت مهندسان ایرانی روندی رو به رشد دارد. این حوزه، یکی از مزایای کلیدی ایران در رقابت جهانی هوش مصنوعی است.
- از نظر کاربردیسازی هوش مصنوعی در کسبوکارهای ایرانی، در حال حاضر، ایران حداقل ۷سال از میانگین جهانی فاصله دارد. بر این اساس، بهکارگیری هوش مصنوعی در کسبوکارهای ایرانی در حال حاضر حدود ۱۷درصد تخمین زده میشود که با میانگین جهانی فاصله معناداری دارد.
- کمبود نیروی کار با مهارت کافی و نبود زیرساختهای مناسب دو عامل کلیدی در عدم توسعه هوش مصنوعی در بنگاههای ایرانی است.
- از نظر بازار و فروش، میزان فروش شرکتهای هوش مصنوعی ایران حدود هزار و ۶۰۰میلیارد تومان تخمین زده میشود. بر اساس آمار مالی شرکتهای هوشمصنوعی در ایران (مجموع زیرساخت، داده و نرمافزار) این بازار از سال۱۳۹۶ در صورت تنزیل نرخ تورم سالانه با شیب اندکی کوچک شده است که یک هشدار جدی برای اکوسیستم هوش مصنوعی محسوب میشود.
- سرمایهگذاری ایران در تمام سه مولفه کلیدی در هوش مصنوعی (داده، زیرساخت و نیروی انسانی) با حدود ۱۰میلیون دلار از تمام کشورهای منطقه کمتر بوده است.
- از نظر ظرفیت، توان پردازشی داخلی مرتبط با هوش مصنوعی و دسترسی به پردازندههای پیشرفته و بهروز، ایران در جایگاه پنجم منطقه قرار دارد. دسترسی بهموقع و سریع ایران به توان پردازشی مرتبط با هوش مصنوعی در مقایسه با کشورهای منطقه بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و خدمات ارائهشده در ایران برای پروژههای بزرگمقیاس علمی و صنعتی در سطح جهانی محدود است.
همانطور که دادههای گزارش شاخص هوش مصنوعی نشان میدهد، فاصله ایران با رقبای منطقهای و جهانی خود در اغلب مولفهها معنادار است. با توجه به محدودیتهای جدی در میزان منابع مالی، دسترسی به زیرساختهای پردازشی و تعاملات بینالمللی، خودکفایی و پیشگام بودن در تمام حوزههای زنجیره ارزش هوش مصنوعی امکانپذیر نخواهد بود. تصور اینکه یک زنجیره ارزش جدید و مستقل برای هر یک از محصولات هوش مصنوعی ساخته شود که قابل رقابت با زنجیرههای جهانی باشد، واقعی نیست. ایران باید در بخشهایی از این زنجیره ارزش، به عنوان دریافتکننده خدمات هوش مصنوعی و در نقاطی دیگر این زنجیره خود را بهعنوان عرضهکننده خدمات هوش مصنوعی تعریف کند. در نقاطی که ایران خود را بهعنوان عرضهکننده خدمات و فناوریهای هوش مصنوعی تعریف میکند باید تمرکز بر فناوریهای کلیدی و راهبردی باشد و برنامهریزی منسجمی برای سرمایهگذاریهای در تحقیق و توسعه این حوزه انجام پذیرد. رشد سریع و عمیق کشور در هوش مصنوعی نیازمند سرمایهگذاری و تخصیص منابع قابل توجه است. تامین این منابع نباید به منابع دولتی محدود شود و بخش خصوصی و سرمایهگذاریهای خارجی باید نقش کلیدی در این فرآیند ایفا کنند.
اکنون ایران، با فرصتها و چالشهای منحصربهفرد، در آستانه تصمیمی سرنوشتساز برای شکلدهی آینده خود قرار دارد. زمان آن است که ایران، با برنامهریزی دقیق، تصمیمگیری واقعگرایانه و مبتنی بر داده و اجرای موثر، به آینده این حوزه بیندیشد. موفقیت در عرصه هوش مصنوعی در درجه اول نیازمند درک عمیق از فوریت موضوع است و سپس به ترکیبی از تلاشهای راهبردی، علمی، اقتصادی و بینالمللی نیاز دارد. ترکیبی از سرمایهگذاری هدفمند، توسعه نیروی انسانی ماهر و متخصص در حوزه هوش مصنوعی، تقویت زیرساختهای پردازشی و داده، گسترش همکاریهای بینالمللی وتنظیمگری و چارچوبهای قانونی حفاظت از دادهها و اخلاق هوش مصنوعی که همگی در شاخصهای گزارش منعکس شدهاند. امید است درک واقعی جایگاه ایران در جهان هوش مصنوعی زمینهساز تصمیمگیریهای مناسب و عاجل برای مدیران، سیاستگذاران و همچنین رهبران کسبوکار باشد و فرصتهای بیشتری را برای بهرهمندی ایران از مزایای این فناوری راهبردی فراهم سازد.
🔻روزنامه کیهان
📍 خویشتنداری را از دولت شهید رئیسی یاد بگیریم
✍️ حسن رشوند
چهارشنبهای که گذشت سخنگوی محترم دولت با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس یا همان توئیتر سابق با انتقاد از برخی انتقادها و از نگاه ایشان، هجمه به رئیسجمهور محترم نوشت: «رهبر انقلاب در حکم تنفیذ آقای مسعود پزشکیان: «رای ملت ایران به شخصیت فرزانه، صادق، مردمی و دانشمند را تنفیذ میکنم.» شخصیتی که چنین تعریفی دریافت و مورد اقبال ملت قرار میگیرد، نیاز به دفاع در مقابل هر هجمه کوری را ندارد.»
در این رابطه چند نکته گفتنی وجود دارد:
۱- در اینکه رئیسجمهور محترم دکتر پزشکیان شخصیتی مردمی، صادق، دانشمند و بلکه فراتر از این ویژگیهاست، تردیدی نیست. اما مگر این تعاریف خاص دکتر پزشکیان است و رؤسای جمهور پیش از ایشان مشابه و بلکه فراتر از این تعاریف در حکم تنفیذ خود دریافت نکردهاند. در حکم تنفیذ رهبر حکیم انقلاب برای شهید خدمت آیتالله رئیسی در ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ معظمله این شهید عزیز را «شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی و دارای سوابق درخشان مدیریّت» معرفی میفرمایند و در فراز دیگری از این حکم، شهید رئیسی را «عالِم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی» میدانند. حتی با همه انتقادی که به آقای روحانی در چهار سال اول رئیسجمهوری ایشان وجود داشت و بارها رهبر عزیز انقلاب از اقدامات و عملکرد دولت او انتقاد داشتند در حکم تنفیذش در دور دوم رئیسجمهوری، آقای روحانی را «دانشمندی محترم» عنوان کردند. بنابراین از این که رؤسای جمهور با عناوینی در حکم تنفیذ مورد عنایت رهبر حکیم انقلاب قرار میگیرند، نمیتوان نتیجه گرفت که نباید مورد کوچکترین انتقاد- نه خدای نکرده تخریب- قرار بگیرند! و از مصونیت مطلق برخوردار باشند. آنچه مهم است اینکه منتقد باید انتقادش سازنده باشد و انتقاد او بتواند مسیر اشتباهی را اصلاح و چرخه امور را در مسیر درست هدایت کند.
۲- سخنگوی محترم دولت باید بدانند که انتقاد و تخریب، مرزهایی ظریف، اما مشخصی دارند. درخصوص تفاوتهای نقد و تخریب چند نکته را میتوان در نظر گرفت:
الف- انتقاد و تخریب از نظر ماهوی با یکدیگر تفاوت دارند. انگیزه انتقاد، اصلاح و سازندگی است ولی تخریب از ابتدا با هدف تقبیح حریف بهمنظور تأمین منافع فردی یا گروهی انجام میشود و در نهاد آن نیتی خیرخواهانه نهفته نیست.آنچه این روزها سخنگوی دولت و برخی رسانههای نزدیک به دولت با بیتابی، هجمه به رئیسجمهور یاد میکنند به نظر میرسد متاثر از توئیت توهینآمیزی است که فردی در فضای مجازی نسبت به آن مبادرت کرده است که حتما اقدامی نابخردانه و غلط است، اما وزن دادن به یک توئیت، آن هم در حد موضعگیری سخنگوی دولت و تیتر یک روزنامه ایران ارگان رسمی دولت در شرایطی که تحولات سیاسی در منطقه همه نگاهها را به خود جلب کرده است، خارج از قاعده و غیر معمول به نظر میرسد.بنابراین
یک توئیت نباید مبنایی باشد تا انتقاد از برخی ادبیات به کار رفته در سخنرانیهای دولتمردان یا اقداماتی که دلسوزان جامعه نگران نهادینه شدن آن در آینده و تبدیل آن به یک گفتمان نادرست در کشور هستند، مانع موضعگیری انتقادی از دولت شود.
ب- انتقاد را میتوان یک کنش اجتماعی مبتنی بر نوعی ارزیابی منصفانه دانست که نقاط قوت و ضعف را همزمان مورد توجه قرار میدهد اما تخریب فقط به دنبال مچگیری حریف و برجستهسازی نقاط ضعف است. آنچه در این ۱۰۰ روز فعالیت دولت و رفتار افراد و جریانهای ریشه دار سیاسی در مواجهه با اقدامات دولت دیده میشود این است که همه جریانهای سیاسی و افرادی که دل در گرو این انقلاب دارند، هر جا کوچکترین رفتار مثبت و سخن حقی از رئیسجمهور محترم و کابینه ایشان دیدهاند، آن اقدامات و رفتارها را سر دست گرفته و رئیسجمهور محترم را تشویق به تکرار آن کردهاند.
ج- انتقاد به خاطر برخورداری از منطق همه فهم در جامعه، همواره موجب ایجاد مطالبهای عمومی و فراگیر در نتیجه بهبود و اصلاح امور میشود. اما تخریب، هرگز چنین کارآمدی ندارد و نه تنها به بهبود امور منجر نمیشود، بلکه بهکارگیری ابزارها و روشهای نامطلوب در آن سببساز افول اخلاق در جامعه میشود. انتقاد به خاطر رویکرد همگرایانهای که در ماهیت خود دارد، همبستگی و انسجام ملی را تقویت میکند، اما تخریب به خاطر توجه مطلق به منافع گروهی و جناحی و توسل به تاکتیکهایی، چون گروکشی، خردهگیری، القای ناکارآمدی حریف، زیر سؤال بردن اقدامهای مثبت و...، زمینههای واگرایی و بیاعتمادی را در جامعه فراهم میکند. به عبارتی نقد سازنده، سرمایههای اجتماعی را تقویت، اما تخریب سرمایههای اجتماعی را فدای منافع گروهی خاص میکند.
۳- در دولت سهساله شهید رئیسی با وجود همه بیمهریها و بهکار رفتن ادبیات سخیف و دون شخصیت رئیسجمهور، هرگز شاهد واکنش تندی از سوی سخنگو یا یکی از اعضای نزدیک کابینه نبودهایم. اصلاحطلبان مرتب در رسانههای خود، شهید آیتالله رئیسی را متهم به بیسوادی و رئیسجمهور شش کلاسی میکردند و با وجود آنکه میدانستند شهید رئیسی دارای مدرک دکترای فقه است و زمانی که جوانی کمتر از ۳۰ ساله بودند مسئولیت قضائی داشتند و لازمه شغل قضاوت، داشتن دانش در این حوزه است، هر روز آشکارا و با وقاحت، بدترین الفاظ و توهینها را بر رئیسجمهور قانونی کشور روا میداشتند. این در حالی بود که نه تنها شهید رئیسی نسبت به این اهانتها واکنش نشان نمیدادند بلکه به دفتر و اعضای کابینه خود تاکید کرده بودند که هیچ پاسخی به هتاکان ندهند. در حالی که جنس رفتار هتاکان به رئیسجمهور از جنس انتقاد نبود و سراسر تخریب و توهین بود.
۴- آنچه از شخصیت دکتر پزشکیان سراغ داریم متانت، خویشتنداری و سعه صدر است و از رئیسجمهوری که توصیههای امیرالمؤمنین علی (ع) را آویزه گوش خویش قرار داده جز آن انتظاری نیست.امیر سخن علی(ع) میفرمایند: آلَةُ الرِّیَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ. وسیله ریاست، سعه صدر (و تحمل بسیار) است. اگر قرار باشد دولت با کمترین انتقادی از کوره در برود و تحمل انتقادهایی که میتواند سرمایه اجتماعی برای دولت محسوب شود را نداشته باشد و خدای نکرده با ترشرویی جواب داده شود، به همان مسیری گام برداشته که برخی دولتهای گذشته گام برداشتند. در آن صورت با هر انتقادی در گوشهای از این کشور، واکنش نشان داده و سررشته امور از دستش خارج میشود. بنابراین، آنچه به صواب نزدیک است داشتن رفتاری از جنس شهید رئیسی و به جان خریدن انتقادهای سازنده و عبور کردن از کنار انتقادهای غیر سازنده و تخریبی از جنس همین توئیتی است که دولت را به واکنش واداشته است یعنی همان رفتاری که شهید رئیسی و دولتش
در عمر کوتاه سهساله در پیش گرفتند نه رفتاری از جنس دولت آقای روحانی که در سخنرانیهای مختلف، منتقدین خود را با القاب ناشایست؛ کمسواد (۱۵ بهمن ۹۲)، بیشناسنامه
(۹ اردیبهشت ۹۳)، هوچی باز (۱۰ اردیبهشت ۹۳)، بزدل سیاسی (۲۰ مرداد ۹۳)، سیاهنما (۱۷ آبان ۹۴)، هتاک (۱۵ آبان ۹۵) و دروغگو (۱۹ فروردین ۹۶) خطاب میکرد.
بنابراین، هر انتقاد اصولی که با صراحت و بدون لکنت زبان نسبت به دولت و بخشهای مختلف آن انجام شود موجب رشد و شکوفایی و بالندگی دولت و هر اقدام تخریبی به بهانه انتقاد، عملی نکوهیده است که باید از آن پرهیز شود ولی آنچه مهم است سعه صدر دولت در مواجهه با آن و تبدیل نکردن یک موضوع حاشیهای به موضوع اصلی کشور است.
🔻روزنامه همشهری
📍 دولت اسد چگونه در سراشیبی سقوط قرار گرفت؟
✍️ سیدهادی سیدافقهی
۱-تحولات کشور سوریه چند بُعد اصلی دارد که یکی از مهمترین آنها مربوط به بُعد داخلی است. در این بخش باید گفت بسیاری از خروجیهای مذاکرات آستانه و سوچی رها شد و چندان پیگیری خاصی از سوی طرفهای مذاکرات ازجمله خود دولت سوریه انجام نگرفت؛ بالاخص که مذاکرات سوچی از اهمیت ویژهای برخوردار بود، بخش زیادی از معارضان دولت بشار اسد در آن حضور داشتند و ایران و ترکیه به میزبانی پوتین در آن شرکت کردند. در آن مذاکرات قرار بود یکسری تغییرات و تعدیلات در قبال قانون اساسی سوریه شکل بگیرد و فضای سوریه کمی بازتر شود که این موضوع از سوی دولت سوریه مورد اعتنا قرار نگرفت و بهانهای در دست دولت ترکیه شد.
۲-موضوع بعدی در باب تحولات داخلی سوریه مشکل و چالش قوای نظامی این کشور است. دولت سوریه پس از یک بحران امنیتی بزرگ که کل کشور را درگیر کرده بود، توان چندانی جهت بازسازی ارتش نداشت؛ ضمن اینکه غیر از موضوع جنگ نظامی و امنیتی در کشور، سلسله تحریمهای سزار هم مزید بر علت شد که کمر اقتصاد و همچنین قوای نظامی سوریه را بشکند و این کشور را با مشکل مواجه کند.
۳- نکته بعدی که مانع از پیشبرد حل مشکل با معارضان دولت بشار اسد بود، شخص اردوغان و طرحهای مصالحه او بود. به تعبیری اردوغان چند مرتبه خواست با بشار اسد دیدار کند تا مشکلات سیاسی در این کشور را به پایان برسانند. او میخواست تعیین تکلیفی در قبال معارضان داشته باشد تا بفهمد در فردای حل مشکلات، سهم این معارضان و مخالفان چه خواهد بود، اما بشار اسد این دیدار و مذاکرات را نپذیرفت، چرا که اردوغان در زمانی چنین چیزی را مطالبه میکرد که خاک سوریه را اشغال کرده و به نوعی حُسن نیت او برای دولت سوریه مشخص نبود.
۴-گفتنی است که در سوریه پس از بحران امنیتی در جنگ اول، همه نیروهای مخالف پس از شکست در ادلب از مواضع خود خارج نشدند، بلکه همچنان گروههای معارض به شکل خاموش و نیمهخاموش در سایر مناطق سوریه نیز وجود داشتند و منتظر بودند تا هر موقع که شیپور جنگ دومرتبه دمیده شد با هماهنگی خارجی از سوی ترکیه فعالیت خود را آغاز کنند و جنگ را بار دیگر با دولت اسد از سر گیرند. در بخش غوطه شرقی و غربی دمشق که ابتدا در اشغال گروه جیشالاسلام به فرماندهی زهران علّوش بود اساسا این افراد مخالف همچنان حضور داشتند. همچنین گفتنی است که بارها این پیشنهاد به دولت سوریه شد که نیروهای ارتش و استخبارات عوض شوند، اما توجهی نشد.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 سوریه و احتمال معامله پوتین
✍️ سیدجلال ساداتیان
هیات تحریرالشام در چند کیلومتری دمشق قرار دارد. این گروه سالها در ادلب حضور داشت و بعد از آمادگی در یکچشم به هم زدن حلب را گرفت و حما را هم به تسخیر درآورد. در حمص نیز به پیروزیهایی دست یافتند و اکنون به دمشق رسیدند و هرلحظه احتمال سقوط دمشق وجود دارد.
روسها اعلام کردهاند که شرایط در سوریه پیچیده است و این در آن معناست که روسها چندان هم در تحولات سوریه دخالت نخواهند کرد. به نظر میرسد روسها در اوکراین در حال توافق با غرب هستند که در برابر در دست داشتن اداره دو استانی که در اوکراین به دست آوردهاند آتشبس در اوکراین برقرار شود. جزئیات این توافق مشخص نیست اما عدم تحرک روسها در سوریه نشان میدهد که آنها تمایل دارند در اوکراین به نتایجی برسند تا در سوریه و احتمالاً در این مورد با آمریکاییها توافق کنند. البته اگر روسها پایگاهشان را در طرطوس و لاذقیه از دست دهند دیگر دسترسی در مدیترانه نخواهند داشت و در خاورمیانه جایی ندارند. ترکیه نیز در حال بازی در ماجرای سوریه است تا بتواند بر کردهای سوریه در پس این تحولات مسلط شود و درنهایت بر سوریه نیز نفوذ داشته باشد. از مدتها قبل این شائبه وجود داشته است که این کشور دنبال احیای عثمانیگری است. اگر بر سوریه مسلط شود در قفقاز نیز دنبال ایجاد کریدور زنگزور خواهد بود و نفوذ خود را در منطقه ما و قفقاز افزایش خواهد داد. اسرائیل هم احتمالاً به دنبال آن است که با سقوط اسد و تصرف کامل جولان مجدداً به سراغ حزبا... در لبنان برود و زمانی که ایران دیگر نمیتواند از سوریه به حزبا... کمک برساند، حزبا... را بیش از گذشته تضعیف کند. ظاهرا عراق هم تمایلی جز حمایت سیاسی از اسد ندارد و برخی از اعضای حشدالشعبی که به داخل سوریه رفته بودند به مرز برگشتهاند. فاطمیون نیز اکنون به طرطوس منتقلشده و احتمال اینکه آنها نیز از سوریه خارج شوند وجود دارد. در این شرایط چون سرعت تحولات بالاست ایران بهتنهایی کار بسیار دشواری در پیش خواهد داشت. اما از منظر دیپلماتیک اعلام کردهایم که از ملت و دولت سوریه حمایت میکنیم. محمد الجولانی رهبر تحریرالشام پیامهایی صادر کرده و به عراق پیام حسن همجواری داده است. به ایران هم پیام داده که سوریه از منظر او میتواند با تهران روابط استراتژیک داشته باشد. در ارتباط با کردها نیز مواضع بینابینی را اتخاذ کرده است. کردها نیز ابوکمال را در تسخیر خود درآوردهاند و ترکیه به علت استقلالخواهی آنها تمایلی ندارد که آنها در معادلات سوریه نقش داشته باشند و به نظر میآید آنها نیز از استقلالطلبی کوتاه آمدهاند. اکنون گروههای مختلفی تحت عنوان هیات تحریرالشام باهم متحد شدهاند اما باهم تضادهایی دارند. ارتش آزاد سوریه سکولار است. درحالیکه گروههای تحت فرمان جولانی از متن القاعده بیرون آمدهاند و به دنبال آن هستند که بر شامات مسلط شوند. اگر دمشق سقوط کند، آنگاه اختلافات این گروهها احتمالا تشدید خواهد شد. احتمالات دیگری هم وجود دارد و ممکن است مانند گذشته بهیکباره ورق برگردد. البته آمریکا تحریرالشام را تروریست اعلام کرده و ممکن است. نظریاتی در مورد آنها داشته باشند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 به یاد شُرطههای سعودی
✍️ عباس عبدی
متنی که یکی از مقامات بالا و اصلی نهاد امر به معروف و نهی از منکر و مخترع کلینیک ترک بیحجابی و طرفدار کودک همسری علیه رییسجمهور منتشر کرد، فصلالخطاب همه پرسشها درباره مصوبه پوشش زنان بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که اعلام کردند، برای افراد بیحجاب کلینیک راهاندازی میکنند بلکه از این طریق درمان شوند. بعد هم معلوم شد ۲۵۵ میلیارد تومان بودجه ناقابل برای ستادی دارند که شاید این طرح، بدیعترین و خلاقانهترین ایده آنان برای حل معضل بیحجابی است. این خانم هم مبدع این ایده و حامی و احتمالا مجری آن است. وی که در زمان اولین وزیر کار دولت آقای رییسی پستی مهم گرفته بود با تغییر وزیر کار در آن دولت، راهی ستاد امر به معروف و نهی از منکر شد. خوبی تندرو بودن این است که اگر از پست دولتی بیفتند فوری پست مناسب دیگری با بودجه کافی هست که در آنجا مشغول شوند. او از نزدیکان به گروه پایداری است. خبر زیادی از او نبود تا تاسیس کلینیک ترک بیحجابی را اعلام کرد. خب باید دیپلماسی عمومی را تقویت کرد و همیشه در سرخط خبرها بود. موضوع خبر هم مهم نیست چه خوشنام کند و چه بدنام. ظاهرا این آغاز برنامهای بود که به اعلام قصد رییس مجلس برای ابلاغ مصوبه پوشش زنان منجر شد. مصوبهای که تا چند روز پیش مردم از مفادش بیخبر بودند. البته دولت اطلاع داشت؛ به همین دلیل رییسجمهور اعلام کرده بود که غیرقابل اجراست. هم از جهت موارد جزایی آن و هم موارد غیرجزایی که بودجههای کلانی را میطلبد تا بدهند به عدهای تا کارسازی هزینههای بی ثمر کنند. ولی معلوم نشد که چه اتفاقی افتاد که یک باره تندروها دست بالا پیدا کردند و رییس مجلس را هم دنبال خود کشاندند؟ آنان برداشت نادرستی از شعار وفاق آقای پزشکیان کردند و گمان نمودند که هر کاری کنند او میپذیرد لذا انتظار نداشتند که او در گفتوگوی تلویزیونی خود پاسخ صریحی به غیرقابل اجرایی بودن این مصوبه بدهد. در نتیجه عصبانی شدند. اولین کسی که ذات خود را آشکار کرد همین خانم بود که ۱۲ صفت زشت را نثار کرد بدون این که شجاعت این را داشته باشد که صریح از فرد مورد نظر خود نام ببرد..
ولی بهجای صراحت زیر آن ۱۲ ناسزا نوشت: «دقیقا صفاتی است که یک رییس جمهور نباید داشته باشد تا عزت ملی حفظ شود ... البته هیچ ربطی به ما ندارد. برسد به دست رای دهندگان مریخ.» در ادامه شجاعت خود را نشان داد و نوشت؛ «متنی که مخاطب خاص نداشت ولی مرحبا به این سطح از احترام و آزادی بیان در دولت وفاق ملی!» گرچه معتقدم چنین افرادی مناسب همان ستاد هستند و باید آنجا بمانند و جز این حرفها را هم نمیگویند ولی ظاهرا دستور از جای مهمی بوده و او هم کنار نرفته بلکه ستاد مزبور ضمن عذرخواهی و اعلام اخراج، از او برائت جسته و پذیرفته که رفتار او ناشی از تعلقات سیاسی است.
هدف من از این یادداشت طرح نکته مهم دیگری است. آنان که قدری با فرهنگ دینی آشنایی دارند، میدانند که غیرممکن است یک خانم متشرع حتی در خلوت و خصوصی نیز چنین الفاظی را بهکار ببرد چه برسد به این که آن را در فضای مجازی منتشر کند و علیه شخصی مثل آقای پزشکیان باشد. محال است که او منتزع از فضای فکری همفکرانش چنین حرفهایی را بزند. طبعا باید پذیرفت که مجموعه آنان با این فرهنگ و ادبیات و رویکرد، سازگار و همدل هستند. وجود فردی با چنین ادبیاتی در میان مقامات بالای ستاد امر به معروف و نهی از منکر را نمیتوان با اخراج او حل کرد، چون این جملات نمیتواند یکباره و بر حسب تصادف و بدون پیشزمینه محیطی و اداری نوشته شده باشد. هر یک از ما، لحظهای فکر کنیم که همکار و دوست همفکر ما چنین متنی را بنویسد. اگر پیشتر هیچکدام از این تعابیر را از او نشنیده و تایید نکرده بودیم قطعا تعجب خواهیم کرد. ولی اگر شنیده باشیم، فقط از فهم او تعجب میکنیم که چرا انتشار عمومی داده است. پس این ادبیات و این گفتار بازتاب دهنده فضای عمومی آن ستاد است. هنگامی که این افراد نسبت به منتخب مردم و شخصی چون پزشکیان تا این حد کینهورزانه و با نفرت حرف میزنند انتظار دارید که نگاهشان به دختران و زنان و دیگرانی که رفتار و پوشش متفاوتی دارند چگونه باشد.
آنان که چند دهه پیش به حج رفتهاند شرطههای امر به معروف و نهی از منکر سعودی را به یاد دارند که با چهرههای خشن و برخی کریه؛ چوب دستی را بر سر و روی دیگران فرود میآوردند. دیگرانی که حجاب نداشتند یا کاری بر خلاف فقه آنان انجام میدادند. البته آنان قطعا متمدن شدهاند و نتایج منفی اعمال خود را دیدهاند، ولی در اینجا ترقی معکوس و رو به عقب را شاهدیم. هنگامی که آمران به معروف و ناهیان از منکر جامعه چنین خشن و وحشتناک باشند پایان کار بسیار روشن و همان جمله مشهور امام حسین(ع) است. «و علی الاسلام السلام.» فاتحه اسلام خوانده میشود.
نکته پایانی این که موافق برخورد قضایی با افرادی که علیه مقامات سیاسی در این اندازه توهین کنند، نیستم. باید راه باز شود و مصونیت سیاستمداران در این مورد لغو شود ضمن این که این توهینها هم چیزی از رییسجمهور کم نمیکند همچنان که مجیزهای رسمی هم چیزی به کسی اضافه نمیکند، ولی فرض کنید چنین توهینهایی به رییسجمهور قبلی میشد. فکر میکنید واکنش انواع رسانهها و نهادهای رسمی چه بود؟ تصورش موجب وحشت است. حالا فکر میکنید کدام فرد در دل مردم میماند؟ پاسخ این نیز روشن است.
🔻روزنامه شرق
📍 ایران و ظرفیتهای جدید منطقهای
✍️ کیومرث اشتریان
معارضان سوریهای که اینک دامن قدرت گستردهاند، «نسخه بهروزشدهای» از سلفیهایی هستند که روزگاری چهرهای خونین از خود به یادگار گذاشته بودند. اینان همچون طالبان به بازسازی چهره خود پرداختهاند. ایران توانست با مهارت و تدابیر پنهان با طالبان کنار آید و تهدید را تبدیل به فرصت کند. قضاوت درباره اینکه آیا جمهوری اسلامی در مواجهه با طالبان ظرفیت مهمی از خود نشان داده و تا چه حد در قامت یک بازیگر پراگماتیست و غیرایدئولوژیک ظاهر شده است، نیاز به زمان دارد. اگرچه معارضان سوری متفاوتاند اما یک پرسش مهم این است که آیا ظرفیت بازیگری پراگماتیست ایران باز هم سر بر خواهد آورد؟ به طریقی متناقضنما سلطه ترکیه بر معارضان سوری همزمان از دشواری کار با آنان میکاهد و میافزاید. اینان با تجربهای که در مناطق تحت اشغال خود در شمال سوریه و تحت حمایت نیروهای امنیتی ترکیه اندوختهاند، با نهادسازی سیاسی-اقتصادی آشنا شده و مزه ثروت ناشی از قدرت چریکی را چشیدهاند. آنان ضرورت تبدیل شورش به نهاد را دریافتهاند هرچند هنوز کاملا آن را نیاموختهاند. اینک دیگر دریافتهاند که چگونه مناسبات بینالمللی را برای کسب ثروت و منزلت به کار گیرند و رفتاری جهانپسندانه در پیش گیرند تا قدرتمندان اصلی در جامعه بینالمللی به دولتداری آنان رضایت دهند. به کمک ترکیه، قواعد بازی منطقهای در کسب رضایت آمریکا و اسرائیل را دریافتهاند. پرسش این است که نقشه جدید میدان قدرت چیست و چه ظرفیتهایی برای «کار دیپلماتیک» دارد؟ دیپلماسی صرفا مسافرت به کشورهای «دوست و برادر و همپیمان» نیست. دیپلماسی ظرفیت کار با معارضان و دشمنان و مخالفان نیز هست.
۱- ترکیه با سلطه نیروهای نیابتیاش بر سوریه از چند سو برنده موقتی این بازی است. پس از این، این ترکیه است که محور قدرت نه تنها در منطقه که در شرق اروپا خواهد بود و این خود ظرفیتهای مثبت و منفی جدیدی را نیز برای همه بازیگران و از جمله ایران فراهم خواهد کرد. چشمانداز آنقدرها هم تاریک نیست.
۲- پروژههای بعدی ترکیه ادامه تحرکات در زنگزور، تحکیم قدرت آبی در مرزهای یونان، قبرس، عراق و ایران و البته نقشآفرینی اروپایی خواهد بود. اینکه ایران چگونه در این زمینها بازی کند، نیازمند تأمل فراوان است. اگرچه «محور مقاومت» احتمالابه تعلیقی تاریخی میرود اما محور ترکیه-ایران ظرفیتهای جدیدی در منطقه فراهم خواهد کرد.
۳- اسرائیل از محور جدید ترکی-سوری به امنیتی قابل توجه در مرزهای شمالی دست خواهد یافت. اما این همه ماجرا نیست. اسلامگرایی سلفی پر از حفرههای ناشناخته برای همگان است. این حفرهها برای اسرائیل پر از ماجراهای جدید است.
۴- نقشآفرینی بینالمللی و منطقهای روسیه بهشدت تضعیف میشود. گویا روسیه در این منطقه بازنده تاریخی است. چارهای هم ندارد چون نجات از باتلاق اوکراین ارزش «تخلیه ظرفیت روسی» در خاورمیانه را دارد. این همان «شکست استراتژیک» مسکو است که لاوروف از آن واهمه دارد.
۵- اروپا و عربستان و کشورهای خلیج فارس در این میان بازیگران فرعی هستند که رضایت آمریکا و اسرائیل را همچون رضایت خود تلقی خواهند کرد. اگرچه ایران خود را برای تشدید چالشهای دیپلماتیک درباره جزایر سهگانه و شیعیان لبنان آماده میکند اما اسلام سلفی برای همه آنان تهدیدی بیشتر از ایران دارد. ظرفیت اجتماعی-سیاسی اسلام سلفی در کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز آنچنان که باید فعال نشده است.
۶- این استراتژی رسانهای-دیپلماتیک وزارت خارجه که «با رویکارآمدن معارضان سوری تروریسم در منطقه گسترش خواهد یافت» کارآمد نیست. برعکس، تصویر فعلی چنین است که این معارضان استحاله شدهاند و آماج کینه آنان نه اسرائیل و آمریکا بلکه ایران است. جولانی در گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر عراق نگفت «جنگ ایران و اسرائیل»، بلکه گفت «حرب الایران و المنطقه»! بنابراین تهدیدنمایی آنان برای منطقه دقیق نیست؛ نتیجه آنکه فعلا نمیتوان چنین ادعایی را محور فعالیت دیپلماتیک خود قرار داد. آبی از این استراتژی رسانهای-دیپلماتیک گرم نمیشود. تمرکز باید بر مهار این جریان از طریق ظرفیت طالبان و محور ایرانی-ترکیهای باشد. به نظر میآید که آقای عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه باید قدری از بیشفعالی خود در اظهارنظرها بکاهند.
نیازی به این نیست که با این شتابزدگی اسرائیل و آمریکا را پیروز این میدان معرفی کند. ایشان میگوید: «تحولات به شکل سریعی درحال وقوع است که این خودش جای سؤالات زیادی دارد. پشت همه این تحولات سریع، تفکری است که از آمریکا و رژیم اسرائیل منشأ میگیرد».
۷- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که دیرزمانی است دایرمدار سیاست در خاورمیانه نه نیروهای اجتماعی، که نیروهای امنیتی هستند. از موساد و سیا گرفته تا دستگاه امنیتی روسیه، ترکیه، پاکستان و ایران، این دستگاههای امنیتی هستند که نیروهای اجتماعی را سازمان میدهند، متشکل میکنند، تسلیح میکنند و در زمان لازم از آنها استفاده میکنند. حتی برخی دولتهای کوچک ناگزیر از تبعیت «کامل» از این سرویسها هستند. ضروری است که جامعهشناسی سیاسی به این متغیر مهم که تا حدود زیادی در تحلیلها و نظریهپردازیها مغفول بوده است، توجه کند. ما دیگر جریان اجتماعی خالص نداریم. این جریانهای اجتماعی همگی آلوده به سیاستهای امنیتی شدهاند. از انقلابهای رنگی تا برآمدن سلفیها تا نمونههای مشابه آن در ایران همگی و به درجاتی، کم یا بیش، وامدار بازیسازیهای دستگاههای امنیتی است. این دستگاهها یا از این جنبشها استفاده میکنند یا در فرایند آنها مداخله میکنند.
۸- سیاستبازانی که همواره مقاومت و سیاستهای منطقهای را ابزاری برای محدودکردن رسانهای و جناحی مخالفان میکنند و لاجرم بخشهای مهمی از جامعه ایران را آماج عملیات روانی خود میکنند، اینک دربرابر تحولات سوریه نمیتوانند پاسخگوی حجم سرخوردگیهای «وفاداران» باشند. اینان هنوز نتوانستهاند درک کنند که سیاست خارجی جای اینگونه بازیها با احساسات پاک چنین مردمانی نیست و متأسفانه کماکان این وضعیت را متوجه دولت چندماهه پزشکیان میکنند. باید این بازی را از میان توده مردم بیرون برد. سیاست خارجی بسیار سیال است، بالا و پایین، شکست و پیروزی و عقبنشینی و پیشروی دارد. این سیالیت را به روح و روان و اعتقادات عامه مردمان و بهویژه گرایشات انحرافی و آرماگدونی، گره نزنید.
🔻روزنامه کسبوکار
📍 ضرورت تبدیل اقتصاد تک پایه به چندپایه
✍️ مسعود دانشمند
امروز کشورهای دنیا در موضوع رشد تجارت، افزایش درآمد سرانه و بالا رفتن قدرت اقتصادی خود نگاه ویژهای به موضوع دیپلماسی اقتصادی دارند به این خاطر باید به این مقوله نگاه ویژهای داشته باشیم، چرا که تضمین کننده رشد تجارت خارجی کشور به شمار میرود. رونق اقتصادی بدون تبادلات اقتصادی و تجاری امکانپذیر نیست. درحالی که در کشور کالا و محصولات تولید و در بازار داخلی عرضه میشود باید برای حضور در بازار خارجی هم برنامهریزیهای لازم انجام شود. برای تسهیل در صادرات و مبادلات تجاری با سایر کشورها نیاز پیوستن به FATF بیش از گذشته افزایش یافته است. حالا ما در فهرست FATF قرار گرفتهایم و این یعنی اجازه مبادله با اقتصاد دنیا را به ما نمیدهند و همین موضوع شرایط را برای صادرات کشور بسیار سخت کرده است.
از سوی دیگر با توجه به اینکه اصل حاکم بر تجارت خارجی سود دو طرفه و تامین منافع کشور است وزارت خارجه باید ناظر به این موضوع راهبرد درستی اتخاذ کند و به این نتیجه برسد که باید از تجار و بازرگانان حمایتهای مختلفی اعم از اطلاعاتی تا همکاریهای فی مابین برای یافتن بازارهای مختلف در جای جای جهان بخصوص کشورهای همسایه و دوست داشته باشد.
به هر ترتیب برای دستیابی به رشد پایدار اقتصادی باید اقتصاد تک پایه را به اقتصاد چندپایه تبدیل کنیم چون ممکن است اقتصاد تک پایه به یکباره دچار افت ارزش شود. رشد اقتصادی پایدار بر مبنای تولید ملی شکل میگیرد به این معنا که بتوانیم کالایی را تولید کنیم که در بازار جهانی قیمت مناسب داشته باشد و آن را با سود قابل توجهی به فروش برسانیم و بازار هم برای کالا مورد نظر تا ده سال آینده قابل پیشبینی باشد.
رشد اقتصادی ناپایدار در نتیجه اتفاقات لحظهای رخ میدهد، به این معنا؛ یک مرتبه قیمت نفت کاهش مییابد، درآمدها هم با افت روبرو میشود یا برای کارهای صادرات و واردات فاقد دلار هستیم، در نتیجه رشد منفی خواهد شد. همواره باید در بازار حضور داشته باشیم، علاوه بر این کیفیت کالا نه تنها نباید تغییر کند، بلکه به سمت بهبودی هم پیش رود. قیمت کالا باید در بازار هدف به تثبیت برسد.
در کنار تمام این موارد نباید خدمات پس از فروش را کنار گذارد تا بازار به ما اطمینان یابد. جهت روی دادن این اتفاق نیاز است تا تولید و توزیع کنندگان متکی به نظام پولی و بانکی مطمئن باشند، یعنی بانکها باید بتوانند در قبال ابزارهایی که وجود دارد از تولید کننده حمایت به عمل آورند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست