در این یادداشت میکوشم که یکی از پرسشها را که دغدغه ذهنی خودم است را در حوزه فرهنگ مطرح کنم.
در خصوص موضوع گوناگونی فرهنگها، معتقدم که نباید قومگرایانه داوری کرد و دیگران را از منظر عناصر و ارزشهای فرهنگی خودمان داوری و ارزشگذاری کنیم. نه در عرض جغرافیا و نه در طول تاریخ. به عبارت دیگر فرهنگ و رفتار هر جامعه و در هر مقطع زمانی باید مورد احترام باشد. ما نمیتوانیم با معیارهای یک جامعه اسلامی در خاورمیانه، رفتارهای مردم شمال اروپا یا برزیل یا جزایر اقیانوس آرام و مرکز آفریقا را داوری و ارزشگذاری کنیم و بر عکس. همچنان که نمیتوانیم فرهنگ مردم 100 سال پیش جامعه خودمان را از منظر امروزی داوری کنیم. به همین علت یکی از برنامههای مورد علاقهام، مستندهای تلویزیونی از فرهنگ و آداب و رسوم دیگر مردمان و جوامع است. البته این کار قدری سخت و پرچالش است که اکنون نمیخواهم وارد جزئیات آن شوم.
با وجود این به نظر میرسد که کرونا میتواند این ایده و برداشت را به چالش بکشد. اگر فرض کنیم که ویروس کرونا آن گونه که تا کنون گفته شده و قویترین گمانهزنی است، محصول رفتار و شیوه غذایی برخی از چینیها باشد، آیا میتوان این رفتار را حق آنان دانست و درباره آن داوری اخلاقی و حقوقی نکرد؟ من پیشتر مستندهایی را در باره فرهنگ تغذیه ملل دیگر دیدهام، شاید برای ما چندشآور باشد، ولی به هر حال آنها حق دارند و دوست دارند که آن گونه زندگی و تغذیه کنند و باید آن را محترم شمرد. ولی اگر قرار باشد که این نحوه زندگی و تغذیه موجب اختلال در زندگی بشر شود، آیا باز هم آنان حق دارند که از این سبک تغذیه استفاده کنند؟ به نظرم خیر. البته به شرطی که این رابطه ثابت شود یا حداقل احتمال قوی عقلانی بر اثرات منفی آن نحوه تغذیه بر سلامت جامعه بشری وجود داشته باشد. زیرا اکنون مثل صد سال پیش نیست که جوامع از یکدیگر منتزع و مستقل باشند. اکنون به علل گوناگون و روشن، دهکده جهانی محقق شده است. در صورت تأیید این رویکرد، مسأله مهمتر این خواهد بود که چه کسی یا کدام مرجع میتواند مصادیق این مسأله را تعیین کند؟ و آیا فقط شامل تغذیه میشود یا آنکه میتواند حوزههای دیگر را نیز در برگیرد؟ و ضمانت اجرای آن چه خواهد بود؟ اینها پرسشهای بنیادینی خواهد بود که دیر یا زود باید برای آنها پاسخهای قابل قبولی پیدا کرد.
منبع: ایرانآنلاین
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست