🔻روزنامه تعادل
📍 برنامهریزی و راه عبور از رکود
✍️ علیاکبر نیکواقبال
دولت برای رفع مشکل رکود نه تنها باید تلاش کند معوقههای بانکی و بدهیهایش به پیمانکاران را بپردازد، بلکه باید نظام اداری و فضای کسب و کار را بهبود بخشد. تحریمها علیه کشور کاهش پیدا نکرده و درآمدهای دولت نیز کم است. از سوی دیگر ساختارهای اداری ما چندان درست نیست و از زمان گذشته سیستم بانکی در کشور طوری نیست که بتواند به بهترین شکل منابع را به کارآمدترین بخشهای تولیدی برساند. سیستم بانکی معوقههای خود را که مربوط به بدهیهای دولت است، دریافت نکرده از سوی دیگر این معوقهها مربوط به هزینههای بالایی است که دولت قبل ایجاد کرده و پرداخت آن نیز برای دولت یازدهم کار چندان راحتی نیست. بنابراین باید تلاش شود سیستم بانکی که نبض پولی اقتصاد را در دست دارد، اصلاح شده و به حرکت درآید تا با افزایش منابع بانکی، این منابع به بخشهای کارای تولیدی برسد.
از طرفی دست دولت بسته است و اگر برای پرداخت بدهیهایش مانند دولت قبل به بانک مرکزی رجوع کند باعث افزایش نقدینگی، بالارفتن تقاضا خواهد شد با این وجود نه تنها از رکود خارج نمیشویم، بلکه تورم نیز بار دیگر اضافه خواهد شد. در صورتی که دولت بتواند بدهیهای خود را به پیمانکاران بپردازد، پیمانکاران نقدینگی به دست میآورند و میتوانند آن را بار دیگر در زمینههای تولید به کار گیرند. دولت ۳۰ سال سابقه تعیین قانونی قیمتها را داشته است، با این حال این تجربه ۳۰ ساله هیچگاه نشان نداده که دولت میتواند از این طریق قیمتها را کنترل، بلکه این امر موجب ضربه به صنعت و تولید میشود و لازم است قیمت از طریق سیاستهای دیگری کنترل شود. بنابراین توصیه دیگر به دولت این است که از تعیین دستوری قیمتها دست بردارد.
پیشنهاد میشود بودجهریزی از دست سازمان برنامه بیرون بیاید؛ چراکه در سازمان برنامه و بودجه معمولا راجع به محدودیتها و ناتوانیها صحبت نمیشود، بلکه صحبت از پروژههای دولتی است که حتما باید اجرا شوند، حتی اگر مزیتی برای کشور نداشته باشند. این نگاه به محدودیتها فکر نمیکند، بلکه با آرمانگرایی به ضرورت اجرای پروژههایی میاندیشد که ممکن است به دلیل تراکم بیش از حد طولانی شوند و سالها عقب بیفتند. تکیه برنامههای توسعه به پیشبینیهایی که ممکن است هیچگاه محقق نشوند، منطقی نیست. بهطور مثال در خصوص جذب سرمایهگذاری خارجی باید گفت سرمایهگذاران خارجی منتظر نمینشینند، ببینند ما در برنامههایمان چه نوشتهایم تا برای پیاده کردن آن به کشور ما بیایند، بلکه آنها برای سرمایهگذاری در یک کشور به بسترهای ایجاد شده در آنجا نگاه میکنند.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بازخوانی استراتژی توسعه صنعتی در بستر اقتصاد پرنوسان
✍️ وحید احمدی
تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی راهی است که بر اساس آن، دولتها با بنگاهداران، کارآفرینان و نیروی کار در چارچوب اهداف معین و ابزارهای مشخص گفتوگو میکنند. اساسا تنظیم اسناد اقتصادی نیازمند تبیین اهدافی معلوم، خوشتعریف و مدتدار است که قابل سنجش نیز باشد.
در ایران تاریخچه تلاش برای تدوین نقشه راه استراتژی توسعه صنعتی کشور به بیش از نیمقرن پیش برمیگردد. همچنان هرگاه محافل سیاسی گرم میشود، عباراتی مانند سند چشمانداز و استراتژی توسعه صنعتی کشور به گوش میخورد. از سوالاتی که به ذهن میآید این است که اصلا چرا باید مسیر صنعتی شدن را دنبال کرد؟ آیا این امکان وجود ندارد که همانند بعضی از کشورهای همسایه در خلیجفارس، بهدلیل مشابهت در زمینه منابع نفت و گاز، به کشوری عموما متکی بر گردشگری و خدمات تبدیل شویم؟ هرچند این کشورها نیز با جدیت مسیر صنعتی شدن را طی میکنند، پاسخ این سوالات در این نکته نهفته است که اساسا ایران کشوری پرجمعیت است و سرانه منابع طبیعی ایران از کشورهای حوزه خلیجفارس کمتر است. پاسخ نیازهای کشوری با این ویژگی از مسیر پررونق شدن صنعت میگذرد. نکته دیگر آن است که صنعت بهعنوان موتور پیشران اقتصاد کشور، سرریز دانش و تکنولوژی بالاتری نسبت به بقیه بخشهای اقتصاد دارد.۱ حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث اثربخشی کم این اسناد در مسیر توسعه صنعتی کشور شده است؟ با توجه به تلاطمهای بزرگ اقتصادی کشور، آیا بهطور کلی تدوین اسناد بلندمدت کارکرد مناسب دارد؟ در این نوشته تلاش شده است بهطور مختصر به این سوالات پرداخته شود.
ملزومات سیاستگذاری: نمیتوان منکر این شد که عباراتی از قبیل توسعه صنعتی و ترسیم نقشه راه در مسیر رشد اقتصادی کارکرد سیاسی دارد. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که سیاستگذاران به نقش استراتژی عملیاتی برای توسعه صنعتی در چارچوب مطالعات بهروز اقتصادی پی بردهاند. آنها همچنین بر اهمیت پایبندی به اجرای این اسناد تاکید داشتهاند. با مطالعه اسناد توسعه صنعتی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، میتوان مشاهده کرد که رد پایی از علاقه به خودکفایی در همه زمینهها وجود ندارد. همچنین این اسناد با توجه به این نکته تنظیم شدهاند که در علم اقتصاد نقش تعیینشده برای دولت عموما تنها به نکاتی محدود میشود که شکست بازار رخ داده باشد. بنابراین در تدوین استراتژی توسعه صنعتی بر پایه علم اقتصاد، اصولا مدیریت خرد و دستوری جایگاهی ندارد. در این کشورها بنگاهداران و کارآفرینان نیز میدانند که نقش دولت ترمیمهای موضعی نیست و نمیتوان انتظار بازتوزیع ناعادلانه امکانات، سرمایه و قوانین به سود بنگاه یا بخش خاصی را داشت که نهایتا این امر منجر به رانت شود. به جای آن دولت وظیفه دارد در حوزههای زیرساخت، بازار کار و نوآوری ورود پیدا کند. به علاوه در این کشورها بسیاری از ابزارهای حکمرانی در خدمت توسعه اقتصادی قرار میگیرند. بهعنوان نمونه، حکمرانی روابط بینالملل در این کشورها همسو با نقشه راه توسعه صنعتی برای دسترسی بیشتر به منابع و بازارهای بینالمللی و تکنولوژیهای بهروز تعیین میشود. از این رو، با نگاه به تجربیات هرچند بعضا ناخوشایند چند دهه گذشته در مسیر توسعه صنعتی کشور، انتظار میرود که به نقش دولت و همچنین ملزومات سیاستگذاری صنعتی نوین از سوی سیاستگذاران اهمیت بیشتری داده شود.
پیشفرضهای تحقق: موفقیت سیاستهای صنعتی یک کشور با موفقیت سیاستگذاری اقتصاد کلان در آن کشور همبستگی بالایی دارد. به ثمر رسیدن برنامههای بلندمدت برای توسعه صنعتی کشوری که هر سال شوکهای ریز و درشت اقتصادی و سیاسی را تحمل میکند خود جای سوال بزرگی دارد. فضای متلاطم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عملا افق برنامهریزی بنگاههای اقتصادی را بسیار محدود کرده است. اکثریت بنگاهداران تنها در تکاپو برای زنده نگهداشتن بنگاه اقتصادی خود هستند و نوسانات بزرگ اقتصادی در بازار مالی، بازار نیروی کار و بازار محصول باعث شده است که مجالی برای آموزش نیروی کار ماهر، جبران استهلاک و بهدست آوردن تکنولوژیهای جدید برای آنها نباشد. سودای خودکفایی در همه زمینهها و نمونهبرداری محدود و بعضا نادرست از برخی نمونههای کشورهای دیگر به دور شدن از دنیا و خارج ماندن از زنجیره ارزش جهانی منجر شده است.
با نگاه به نکاتی که مطرح شد، بهطور مشخص آرامش و ثبات اقتصادی و همچنین برطرفسازی موانع دسترسی به زنجیره ارزش جهانی را میتوان از مهمترین پیشفرضهای تحقق هر نوع چشمانداز توسعه اقتصادی کشور دانست. برای قدمهای بعدی باید به چابکسازی و کارآمد کردن قوانین مربوط به کسبوکارها اشاره کرد. باید توجه داشت که پایبندی دستگاه بوروکراسی کشور به نقشه راه توسعه صنعتی و اقتصادی و همچنین لزوم هماهنگی سیاستهای دولت در همه بازارها از جمله بازار مالی، بازار نیروی کار و بازار محصول از دیگر شروط لازم است. بهعلاوه باید توجه داشت که فراهمسازی فرصت استفاده از ابزارهای نوین تامین مالی برای بنگاهها از موارد کلیدی تدوین نقشه توسعه صنعتی کشورهای موفق شمرده میشود.
تنظیم نقشه راه: بهعنوان اولین اصل باید در نظر داشت که دخالتهای دولت تنها برای اموری میتواند انجام شود که پدیده شکست بازار مشاهده شود. دامنه پوشش سیاستهای توسعه صنعتی در کشورهای موفق معطوف به حمایتهای بنگاههای کوچک و متوسط، رشد فناوری و زیرساخت و توسعه صادرات است. سیاستهای حمایتی و تشویقی نیز باید بهصورت محدود و هدفمند عمل کنند. بخش هدف این سیاستها باید از طریق سازوکار بازار انتخاب شده باشد و همراستا با مزیتهای نسبی تولیدی کشور باشد. به علاوه باید بهطور مشخص دوره زمانی حمایت و قید و شرط آن تعیین شده باشد.۲ همچنین در تدوین این برنامهها باید توجه شود که تعادل منابع مالی دولت و پایداری اقتصادی کشور دچار چالش نشوند. بهعنوان نمونه، میتوان به تجربه خودروسازی در چند دهه اخیر کشور اشاره کرد که هزینه زیادی به کل اقتصاد کشور بدون دستاوردی مشخص وارد کرده است.
با درس گرفتن از اسناد توسعه صنعتی کشورهای موفق در این زمینه میتوان دید که آنها دید درستی به جایگاه فعلی اقتصاد خود در زنجیره ارزش جهانی دارند و بهطور مستمر در حال رصد تحولات این زنجیره هستند. همچنین در همکاریهای بینالمللی در تلاش برای اتصال هرچه بیشتر به زنجیره ارزش جهانی هستند و نه صرف واردات تکنولوژی. تنظیم نقشه راه، مطالعه اثرات ناهمگون سیاستهای قبلی بر بنگاهها و بخشهای مختلف را میطلبد.
سیر اسناد توسعه صنعتی در ایران: در حدود سهدهه اخیر، سه سند جدی شامل استراتژی توسعه صنعتی کشور در سال۱۳۸۲ و برنامه راهبردی وزارت صنعت، معدن و تجارت در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۴در زمینه مطالعه توسعه صنعتی در کشور تدوین شده که عوامل مختلفی مانع اجرای آنها شده است. از مهمترین عوامل بیرونی میتوان به شوکهای ناشی از تحریمهای اقتصادی اشاره کرد. همچنین کاستیهای برنامهریزی و قانوننویسی از دیگر دلایل عملیاتی نشدن این اسناد شمرده میشود.۳ برآیند برنامهها و اسناد توسعه صنعتی در کشور نتوانسته است از کاهش شدید سرمایهگذاری خالص در بخش صنعت و افت بهرهوری و هزینههای تحقیق و توسعه در بخش صنعت جلوگیری کند. اکنون که بار دیگر دولت قصد دارد سند توسعه اقتصادی جدیدی را تدوین کند، انتظار میرود که روشها و اهداف برنامهریزی مطابق با مطالعات اقتصادی باشد و از تجربیات نمونههای موفق استفاده شود.
🔻روزنامه کیهان
📍 رُنسانس «تکفیریها» از سر بُریدن تا لیبرالنمایی
✍️ جعفر بلوری
یکم- «پروژه داعش» برای غرب و ترکیه یک «تجربه ناموفق» و «شکست خورده» است؛ یک گروه تروریستیِ وحشی، با خشونتِ عریان و در نهایتِ تحجر که با استفاده از تکنیک «ایجاد وحشت» میتوانست به راحتی پیشروی کرده، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری تصرف کند. هدف اصلی از راهاندازی آن نیز، ریشهکنیِ «مقاومت» یا لااقل تضعیف آن بود. سوریه، عراق و کمی هم لبنان محل پیادهسازی این پروژه تعریف شده بود اما، بنا به دلایل متعدد از جمله حضور فعال همین مقاومت مردمی و نیروهای مسلح این کشورها، این پروژه سنگین، شکست سنگینی خورد. به دلیل همان خشونت عریان و اصرار به دیده شدن جنایات، میتوان با قطعیت گفت داعش برای ماندن نیامده بود. داعش صرفا «جاده صاف کنِ» صاحبان این پروژه بود. از آنجایی که فلسفه وجودیِ «مقاومت»، ریشهکن کردن رژیم صهیونیستی است، باز میتوان با قطعیت گفت، هدف از راهاندازی داعش، «نجات اسرائیل» و «به حاشیه امن بردن» این رژیم بود.
دوم- پروژه داعش شکست خورد ولی هرگز «رها» نشد. بنا به دلایل متعدد میتوان مدعی شد تحولات این روزهای سوریه و ماجرای «تحریرالشام»، ادامه تحولات سالهای پس از ۲۰۱۱ سوریه و ماجرای «داعش» است. هم، صاحبان دو پروژه یکی هستند هم آغاز تحولات هر دو، از سوریه است. هم این که، هر دو به شدت در راستای منافع رژیم صهیونیستی یعنی تضعیف محور بزرگ مقاومت تعریف شده و فعالند. از آنجایی که نا آرامیهای سال ۲۰۱۱ سوریه خیلی زود به عراق و لبنان کشیده شد، میتوان پیشبینی کرد، برای عراق و لبنان نیز خوابهایی دیدهاند. و باز، از آنجایی که راس این «محور بزرگ مقاومت» ایران عزیز است، باز میتوان پیشبینی کرد، هدف نهائی تمام این پروژههای شیطانی نیز، ایران عزیز است. با این تفاوت که این بار علنا این هدف را بیان میکنند. تجزیه کشورهای عضو مقاومت، یکی دیگر از اهداف تعریف شده برای پروژه داعش بود که این بار نیز خیلی عریان و واضح دنبال میشود. اگرچه، همین حالا نیز میتوان گفت سوریه تجزیه شده است. شما بفرمایید اکنون چند کشور وارد این سرزمین شدهاند؟ کدام یک از این کشورهای اشغالگر گفتهاند، قصد دارند از سوریه خارج شوند؟! اردوغان مگر با تلویح نزدیک به تصریح نگفت، علاوهبر شهرها و استانهای مختلف، دمشق را هم میخواهد....؟!
سوم- وقتی بر تنِ یک تروریست تکفیری کت و شلوار میپوشانند- و بر خلاف قبل- با چهره و محاسن مرتب شده جلوی دوربینهای تلویزیونی میآورند، وقتی راسِ این گروه تروریستی و تکفیری، ناگهان دست از تکفیر کردن مردم
بر میدارد و ادبیاتش، رنگ و بوی فلاسفه غرب و «وضع طبیعیِ جان لاک» میگیرد، یعنی، صاحبان این پروژه، از پروژه داعش و شکست سنگین آن، درس گرفتهاند و با تغییراتی در ظاهر، دوباره در حال تست زدن همان پروژه هستند. به این جملات دقت کنید: «ما باید ذهنیت دولت را داشته باشیم، نه ذهنیت اپوزیسیون سوریه را. سوریه باید متحد بماند و باید یک قرارداد اجتماعی بین دولت و همه طایفهها وجود داشته باشد تا عدالت اجتماعی را تضمین کند. آنچه برای ما اهمیت دارد این است که هیچ سهمیهای وجود نداشته باشد که منجر به جدایی شود.» به اعتقاد شما، این جملات به اظهارات کسی میماند که تا همین ۱۰ الی ۱۲ سال پیش، به سر بُریدن مباهات میکرد؟! به اظهارات یک داعشی چطور؟! اینها، آخرین جملات جولانی پس از تسلط بر سوریه است، که رئیس سازمان «میتِ» ترکیه نوشته و جلوی او گذاشته است! خبرهای دقیقی هست که ترکیه- با کمک و هماهنگی آمریکا و رژیم صهیونیستی-پیش از ایجاد این تغییرات ظاهری و تهیه این متنها، چند اقدام مهم دیگر انجام دادهاند. از جمله مهمترین این اقدامات، نفوذ در بدنه ارتش و برخی دیگر از مراکز حساس سوریه، نهایت بهرهبرداری از اشتباهات بشار اسد، وضع سنگینترین تحریمهای اقتصادی و غیر اقتصادی
-معروف به سزار- برای سست کردن مردم و مقاومت سوریه و....است. آنها این بار پوستین میش بر تن گرگ (داعش) کردهاند!
چهارم- واقعیت این است که، رفتن در نقشِ آدمهای «مدرن» و اَدای «دموکرات روشنفکر» درآوردن، به تروریستهای تکفیری نمیآید. آنها شاید چند صباحی با هدف جلوگیری از تحریک شدن کشورهای همسایه و مردمانِ کشور قربانی، بتوانند، «اَدای تغییر» درآورند، یا با گسیل داشتن پیدرپی هیئتهای دیپلماتیک از اروپا و غیر اروپا و اعلام این که «قصد داریم تحریرالشام را از لیست گروههای تروریستی خارج کنیم» سعی در سفیدشویی تکفیریها کنند، اما از آنجایی که
ناف چنین گروههایی را با «تکفیر» و «سر بریدن» و «وحشیگری» بریدهاند، بدنه این گروهِ به شدت ایدوئولوگِ متشکل از ۳۷ گروه تروریستی، دیر یا زود علیه راس آن خواهد شورید. به عبارت دیگر، حتی با تکنیکهای قدرتمند و مؤثر رسانهای هم نمیشود، چنین موجودات ترسناکی را برای مدت زیادی برای مردم
«بزک کرده» نگه داشت. فقط خدا میداند این موجودات عصر حجری، برای ماندن در این «نقش تازه» و «سفید شده»، چه فشاری را تحمل میکنند. منتظر یک انفجار و هرج و مرج در سوریه باشید! این بار دیگر سردار سلیمانی نیست که، امثال ترکیه را از شر چنین حرامیهایی نجات دهد!
پنجم- یکی از خطرناکترین و پیچیدهترین مسائل موجود در پروژه «تحریرالشام»- که از دل همین سفیدشوییها میتواند خارج شود- تلقین این دروغ بزرگ به «مردم منطقه» است که، با تجاوزهای شبیه به آنچه در سوریه رخ داد، و در صورتی که مردم مقابل این تجاوزات، مقاومت نکنند-مانند آنچه در سوریه شاهد بودیم- هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد. این تلقین، چگونه صورت میگیرد؟! به این خبرها دقت کنید: «فرودگاه دمشق کار خود را از سر گرفت. هیئتهای دیپلماتیک از اروپا و آسیا یکی پس از دیگری، وارد دمشق میشوند. جولانی گفت همه گروههای مسلح خلع سلاح میشوند و مردم سوریه مستحق زندگی بهترند. آلمان برای بازسازی سوریه اعلام آمادگی کرد. آمریکا اعلام کرد، در صورتی که جولانی چنین و چنان کند، نامش از لیست گروههای تروریستی خارج میشود و ممکن است تحریمهای این کشور هم برداشته شود و....» روزانه دهها یا شاید حتی صدها خبر
این چنینی مخابره میشود. خروجی تمام این اخبار این است که، با رفتن بشار اسد، اوضاع سوریه رو به بهبودی میرود! این طیف اما هیچ اشارهای به این خبرها نمیکند: «زیر ساختهای سوریه بیش از ۵۰۰ نوبت از سوی رژیم صهیونیستی بمباران شد. آنچه از تواناییهای نظامی بشار اسد(نمیگویند سوریه!) مانده بود را هم اسرائیل نابود کرد. نتانیاهو گفت تمام جولان برای اسرائیل است و از بلندیهای استراتژیک جبل الشیخ نیز خارج نخواهد شد. اردوغان گفت در دوران حکمرانی امپراتوری عثمانی اگر ترکیه تجزیه نشده بود، امروز تا دمشق متعلق به ما بود. آمریکا اعلام کرد، قصد ندارد از سوریه خارج شود. کارمندهای دولتی در سوریه اخراج شدند. دهها هزار شیعه سوری برای نجات جان خود به لبنانگریختند. جولانی به بسیاری از حرفهایی که پیش از سقوط دمشق گفته بود، عمل نمیکند. تروریستهای تکفیری با رساندن خود به حرم حضرت زینب (س) تمام نماد شیعه را از حرم و محوطه آن جمع کردند و برخی با تهیه فیلمهای کوتاه از خود گفتند آمدهایم تا زینب را دوباره اسیر کنیم! و....
ششم- تحولات پس از ۲۰۱۱ سوریه و خلق داعش برای مقاومت-با وجود همه ویرانیها و خسارتهایی که داشت-
یک فرصت شد. از دل این پروژه بود که «حشدالشعبی» در عراق «انصارالله» در یمن، «فاطمیون» در افغانستان و...زاده شد. به قول سردار شهیدمان سلیمانی-که جایش این روزها خیلی خالی است- «من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم...»
🔻روزنامه ایران
📍 یلدا، میراثی برای آینده روشن
✍️ الیاس حضرتی
شب یلدا میراث دیرینه ایرانیان و نمادی است از صبر که کلید پیروزیهاست. پیروزی نور بر تاریکی، امید بر یأس و وفاق بر تفرقه. نزدیکی دلها در بلندترین شب سال نمادی است از با هم بودن برای حل مسائل و دور ریختن کدورتها و افزایش رفاقتها، امری که گرچه ریشه در سنتهای دیرینه مردم ایران دارد، اما مورد تأکید دین اسلام نیز قرار گرفته است.
در دنیای مدرن، این شب علاوه بر معنای فرهنگی و خانوادگی، فرصتی است برای تقویت ارتباطات اجتماعی و پرداختن به مسائل جمعی که همبستگی ما را بهعنوان یک جامعه تقویت میکند.
در سالهای اخیر برگزاری شب یلدا با چالشهایی نیز همراه بوده است. اما ایرانیان همچنان این سنت اصیل را پاس داشتهاند. چند سال پیش کرونا بر برگزاری این آیین سایه انداخت و مردم با روشهای نوین ارتباطی با هم بودنشان را جشن گرفتند. در دو سه سال اخیر نیز مسائل مربوط به بحران انرژی و ضرورت صرفهجویی در مصرف آن مورد توجه قرار گرفته است. موضوعی که امسال کمپین «دو درجه کمتر» در پی برجسته کردن آن است. یقین دارم که در این شب بلند نیز ایرانیان با هم بودنشان را با مسئولیت پذیری اجتماعی و در کنار صرفهجویی و فراهم کردن فرصت «درکنار هم بودن» برای تمام هموطنان در سراسر کشور جشن خواهند گرفت.
از سوی دیگر یلدا نمادی از امید است، در جامعهای که با چالشهای متعددی مانند فشارهای اقتصادی و کاهش اعتماد اجتماعی روبهرو است. یلدا میتواند نقطه عطفی برای بازآفرینی امید اجتماعی و همبستگی باشد. این تعاملات نهتنها پیوندهای انسانی را تقویت میکند، بلکه به ما یادآور میشود که در کنار یکدیگر، قدرتی فراتر و بیشتر از مشکلات خواهیم داشت.
دولت نیز در این شب ایرانی در کنار مردم ایران است. دستگاههای مختلف از وزارت صمت و نفت و نیرو گرفته تا وزارت ارشاد و کشور و استانداریها همه از مدتها قبل بسیج شدند تا با مراقبت از بازار و تأمین انرژی شرایط با هم و در کنار هم بودن مردم ایران را تسهیل کنند. شورای اطلاعرسانی دولت نیز با توجه به فرصتهای ارتباطی نهفته در مفهوم یلدا از رسانهها دعوت میکند که فرصتهای موجود برای تأکید بر ارزشهای ملی و همبستگی اجتماعی را مورد توجه قرار دهند. مردم نیز در نقش رسانهای قدرتمند هستند، مردم عزیز نیز میتوانند این شب را به فرصتی برای گفتوگو و افزایش بسترهای مشارکت خود در حکمرانی بدل کنند.
شب یلدا را به هموطنانم و فراتر از آن به تمام کسانی که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، بلندترین شب سال را به امید نور و روزهای روشن جشن میگیرند، تبریک میگویم.
🔻روزنامه اعتماد
📍 چه کسی سقوط کرده؟
✍️ عباس عبدی
برخی اظهارات و مواضع گرچه کوتاه است ولی ریشه بسیاری از مشکلات را به خوبی نشان میدهد. اخیرا که ماجرای فیلترینگ در فضای عمومی جدیتر شده و بیش از پیش مذموم و زیانبار مینماید، یک عضو مجلس ایران گفته است که «نایبرییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اعلام خبر طرح صیانت جدید در مجلس گفت: ما نباید اجازه دهیم مردممان در صخره [دره] سقوط کنند.» در واقع دندهعقب گذاشتهاند و با سرعت به سوی دره میروند، در حالی که میخواهند مردم را از سقوط به صخره نجات دهند. اصولا دفاع از فیلترینگ به اندازه کافی بیانگر ته دره و در حال سقوط بودن است و نیازی به شاهد چیز دیگری ندارد. یک لحظه فکر کنید که هماکنون عدهای دنبال صدور مجوز برای استفاده از رادیوهای موج کوتاه باشند تا مبادا مردم بتوانند از فرستندههای فرامرزی استفاده کنند. چنین افرادی همان اندازه در ته دره هستند که کسی بخواهد برای اینترنتی که روزانه در حال تحول است، قانون صیانت و فیلترینگ بنویسد. بعد چنین افرادی مدعی آن هستند که میخواهند مردم را نجات دهند. گیر ماجرا همین ادعای خدایی کردن است. معاذالله خداوند هم چنین داعیهای را طرح نکرده، چون اگر میخواست، مردم را هدایت شده میآفرید. حتی خداوند به پیامبر خود نیز یادآوری میکند که تو سیطرهای بر مردم نداری فقط تذکردهندهای. حالا یک انسان عادی که از نظر هدایتگری هیچ چیز نیست، جز چندین هزار رای که همه میدانند با چه تمهیداتی در شهرهای کوچک و روستاها جمع میشوند و هزینه هر رای را اگر حساب کنی به میلیون سر خواهد زد، مدعی هدایتگری مردمی میشود که ۹۰ درصدشان (حداقل) فرهیختهتر و آگاهتر از نمایندگانشان هستند. در حقیقت مشکل اصلی اینجاست که آقایان چون نمیتوانند وظیفه محوله را انجام دهند، فیلشان یاد هندوستان میکند و دنبال هدایت مردم و جلوگیری از سقوط آنان میافتند. مثل این است که فیلترشکن فروشها دنبال هدایتگری مردم باشند. یک کلام روشن است که هیچ حکومتی در مقام هدایت مردم نیست. حکومتها باید منتخب مردم باشند، مردم که نمیآیند کسی را که از آنان با چه ترفندهایی رای گرفته، به عنوان هادی خود برگزینند. جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نفی این تصور غلط، واضح است. مردم «ولینعمت» شما هستند و نه موجوداتی برای اینکه به دست شما هدایت شوند. اصولا اگر یک آزمون از نمایندگان کنونی مجلس گرفته شود که شامل دانش، فهم، اخلاقیات و تعهدات گوناگون باشد آنگاه آزمون مشابهی را از چند صد نفر مردم به صورت تصادفی بگیریم، خواهیم فهمید که تفاوتها بسیار بیشتر از آن است که تصور میشود. مردم ایران و بخش فرهیخته آن، اینکه نمایندهای خود را در مقام هادی آنان تصور کند، موجب وهن خویش و از آن مهمتر موجب خروج از وظایف ذاتی نمایندگی میدانند. آیا اینها به معنای نقض وظیفه قانونگذاری در مجلس است؟ خیر، مجلس باید قانونی عملی و مطابق خواست مردم تهیه کند، نه مثل قانون فرزندآوری، صیانت و حجاب و عفاف و... که اینها حتی در صحن مجلس هم طرح نشده بود. قانوننویسی اصول روشنی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به علاوه اینکه استفاده از فضای مجازی را مترادف سقوط در صخره میدانند، به دلیل نحوه استفادهای است که خودشان یا اطرافیان آنان از این امکان میکنند که حتما موجب اثرات سوء است. لذا در خصوص رفتار اغلب مردم و نحوه استفاده آنان از فضای مجازی که برای آموزش، کسب و کار، ارتباطات و... است.
دچار خطایی نباید شد. بله، قطعا برخی مردم استفادههای مفسدهدار میکنند ولی اغلب استفادهها مفید و آموزنده و کمککننده به اقتصاد است. اگر ما نیز به جای استفادههای درست مثل هوش مصنوعی، سرچ گوگل، دسترسی به پژوهشها و اخبار و سخنرانیها و کتاب و فیلمهای آموزنده، مسائل آموزشی و بهداشتی و درمانی، آموزههای جغرافیایی و تاریخی و علمی و... به سرگرمیهای غیرمفید بپردازیم، بالطبع چنین محدودیتهایی را تجویز نمیکنیم، چون گمان میکنیم مردم هم مثل ما هستند و استفاده مفید میکنند.
🔻روزنامه شرق
📍 گفتمان صرفهجویی و عدم اسراف
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
سرانجام دولت چهاردهم اندکی جسارت به خرج داد و برای کاهش ناترازی گاز، برخی مصارف گاز مثل گرمکردن استخرهای شنا و روشنکردن گرمکنهای گازی در هوای آزاد را ممنوع کرد و از مردم نترسید! اگر به مؤسسات و اماکن عمومی و دولتی که محل خود را با حمام اشتباه گرفتهاند هم ورود میکرد، دوراندیشی خود را بیشتر نمایان میکرد. بارها در همین ستون یا برخی نوشتههای دیگر بیان شد که گفتمان امروز دولت و حکومت باید صرفهجویی و جمعآوری امکانات باشد، ولی حکومتی که در خارج فریاد انقلابیگری سر میدهد، در داخل سیاست هرزرَوی و تلفکردن امکانات را پیشه کرده است. به قول معروف اگر از بالا تصویر ایران را ملاحظه کنیم، آن را جامعهای پر تضاد از همه رقم، تضاد مرفهان با ناتوانان، تضاد متظاهران به دین (صرفنظراز نیت درونی) با بیدینان یا کمدینان، تضاد گروهی زنان محجبه با مخالفان حجاب، تضاد اسرافکنندگان با محرومان، تضاد مصرف نامحدود انرژی با کمبود انرژی و سرانجام تضاد سیاست خارجی با سازوکارهای سیاسی و اقتصادی داخلی خواهیم دید. درعینحال میبینیم که در اوضاع پرتوطئه و جنایتکارانه منطقه که همگی در مقابل ایران، پیدا و ناپیدا صف کشیدهاند و بهمثابه گرگهای گرسنه دندان تیز میکنند، ما سرگرم زدوخورد داخلی برای حجاب اجباری، تداوم فیلترینگ، بسیج علیه یک کارگزار دولت هستیم یا حرفهای توخالی و شهادت به آخرالزمانیبودن حکومت و شرایط منطقه و جهان، به از دست رفتن ثروتهای داخلی و سرزمینی مشغول هستیم و غافل از گرگهایی هستیم که مترصد کندن پارههایی از سرزمینمان و به هم ریختن اوضاع داخلی هستند. اگر هشدارهای داخلی قابل پذیرش نیست، حداقل هشدار همین تروریست تکفیری اموی را جدی بگیریم که میگوید مجاهدان افغان حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون میکنند و به خود آییم که از کدام ناحیه یا نواحی با اشاره قدرتهای بزرگ تهدید میشویم و در کنار آن اینهمه حرف باطل و اسراف و زیادهخواهی و نابسامانی اقتصادی را دانسته یا ندانسته سازماندهی میکنیم. اگر دولتهای قبل با سادهلوحی یا خود را به آن کوچه زدن به مسائل خارجی نگاه میکردند و در داخل سیاست هرزرَوی و تسامح و تساهل رادیکال را دنبال میکردند و در خواب و خیال در ذهن خود در اندیشه مدینه فاضلهسازی منطقه بودند. امروز با روشنشدن توطئههایی که از طرحهای صهیونیستی برمیآید، دیگر به هیچ بهانهای نمیتوانند از بسیج همهجانبه اقتصادی، انسانی و دفاعی سر باز بزنند، چراکه دقیقا کیان ایران -به معنی همهجانبه- به مخاطره افتاده است. این حرف هم به معنی سرزمینی، هم به معنی حراست از داشتهها و ثروت داخلی و هم به معنی حراست از مرزها است. در طول چهار دهه گذشته حکمرانی ایران میخواست به مردم القا کند که شعارهای سیاسی فرامرزی و تحریمها هیچ ربطی به زندگی و معیشت مردم ندارد و به قول معروف آب در دل کسی تکان نمیخورد و بههمیندلیل و با پرداخت یارانههای پنهان به قیمت از دست دادن منابع طبیعی، خواسته است شرایط اقتصادی را به صورت طبیعی عادی نشان دهد، درحالیکه اینک بطلان این تفکر ثابت شده و علاوه بر نزول معیشت مردم، تضاد طبقاتی بیشتری حاکم شده و همه ضرایب اقتصادی بهشدت نزول کرده است. تغییر ناگهانی سیاست خارجی نه ممکن است و نه معقول، بهویژه در شرایط فعلی منطقه که علیه محور مقاومت توطئههای سنگین وجود دارد و احیانا به صورت سنگینتری در راه است، باید به مقاومت داخلی و تنظیم امور کشور به صورت دقیق و برنامهریزیشده پرداخت و بیشتر به تفکر و تعقل و نظامدهی و جلوگیری از اسراف در همه زمینهها پرداخت و کمتر به سخنان توهمگرا و ایدئالساز روی آورد. ممکن است سؤال پیش آید که موارد اسراف و تبذیر کدام است و چندان بر دولت روشن نیست. در پاسخ باید گفت که اگر دولت بر این باور باشد که گفتمان صرفهجویی را پیشه کند، هزاران پیشنهاد و راهحل از سوی دلسوزان کشور به ریاستجمهوری سرازیر میشود.
حسب آمار موجود، ۹۰ درصد مردم از فیلترشکن استفاده میکنند و مبالغ هنگفتی بابت فروش فیلترشکن نصیب تولیدکنندگان و فروشندگان آن میشود. وقتی ۹۰ درصد مردم و تقریبا همه مسئولان از فیلترشکن استفاده میکنند، یعنی عملا فیلترینگ بیمعناست. بااینهمه با رفع فیلترینگ مخالفت میشود؛ یعنی نگران قطع مواجب هستند.
به هر حال چه شرایط سیاسی منطقه در حد فعلی باشد و چه شرایط سیاسی به میل ایران بهبود یابد، امر جلوگیری از اسراف و هدردادن ثروتهای ملی و حفظ و پایداری ایران همچنان که حفظ نظام جمهوری اسلامی از اوجب واجبات اعلام شده، به طریق اولی از اوجب واجبات است و بدون آن به هر حال ایران سیر نزولی خود را طی میکند. درحالیکه با جمعآوری مابهالتفاوت اسراف از امر معقول، ثروتهایی فراهم میشود که میتواند بسیاری از گرههای ناگشوده را بگشاید و البته مشروط بر آنکه افرادی در حاکمیت که به روابط پشت پرده آگاهی دارند و فساد و مفسدان را خوب میشناسند و ازجمله ریاست محترم مجلس که خود اذعان به قاچاق ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر سوخت مایع در روز به خارج دارند، از این گناه فاحش جلوگیری کنند و در برابر هرگونه ناراستی بدون چشمپوشی آن را عیان کنند.
🔻روزنامه همشهری
📍 کلانپروژه سرویسهای خارجی
✍️ مجتبی زارعی
در شرایط پیچیده و بحرانی کنونی، ایران با چالشهای متعدد اقتصادی و سیاسی مواجه است. در این راستا ایالاتمتحده و همپیمانان آن یک کلانپروژه را بهمنظور بیثباتسازی ایران بهطور فعال پیگیری میکنند. این پروژه تنها از طریق فشارهای بینالمللی و اقتصادی دنبال نمیشود؛ بلکه بهطور گستردهای در داخل کشور نیز با استفاده از جنگهای ادراکی و رسانهای به تحریف و تصویرسازی منفی از ایران پرداخته میشود. در این فضای پیچیده برخی رسانهها و سرویسهای غربی در تلاشند که تصویری نادرست از ایران به مردم این کشور و جهان ارائه دهند. این تصویرسازی در چند محور عمده صورت میگیرد که اغلب از سوی خود ایرانیها درحال بازسازی و تشدید است:
۱-نخستین محور این پروژه، بیاعتبارسازی دولت است. در این راستا برخی از گروههای سیاسی داخلی با استفاده از تخریب و حتی طنز و فکاهی، دولت را ناکارآمد و بیصلاحیت نشان میدهند. هرچند دولت مستقر ممکن است نقاط ضعفی داشته باشد، هدف اصلی از این حملات ترویج حس بیکسی و تنهایی در قوه مجریه است. باید توجه داشت که نقد باید از دام تبلیغات دشمنان بهدور باشد و از تحریکهای بیرونی اجتناب شود.
۲-در کنار حملات به دولت، دشمنان تلاش دارند که تصویری منفی از نیروهای مسلح ایران نیز ترسیم کنند. این تصویرسازی عمدتاً از طریق برجستهکردن عقبماندنهای فرضی در فرماندهی نظامی و ایجاد تفرقه در میان نهادهای نظامی صورت میگیرد. در این زمینه برخی از نیروهای انقلابی بدون توجه به حساسیتهای داخلی و منطقهای تعریض تند به نهادهای نظامی وارد میکنند که میتواند به آسیبدیدن انسجام نیروهای مسلح و تهدید امنیت ملی منجر شود.
۳- یکی از شیوههای دیگر دشمنان برای تضعیف ساختار حکومتی ایران، ایجاد حاکمیت دوگانه از درون است. این تاکتیک با استفاده از ترک فعل برخی مقامات و بیعملیها شکافهای داخلی ایجاد میکند و میتواند بهتدریج تصویری از اختلافات میان قوا و نهادهای حکومتی بسازد. این امر بهطور مستقیم میتواند بیاعتمادی عمومی را تقویت کند و مشروعیت حکومت را تحتالشعاع قرار دهد.
۴- شکافهای درونی و نزاعهای جناحی میتواند منجر به انفعال و سرگردانی مردم در برابر تحولات سریع و اقدامات دشمن شود. این نزاعها که عمدتاً ناشی از اختلافات سیاسی و حملات متقابل است، موجب کاهش اعتماد عمومی به حاکمیت میشود و دشمنان را قادر میسازد تا از نارضایتیهای موجود برای تضعیف انسجام ملی بهرهبرداری کنند.
۵-در این شرایط حساس لازم است تمامی قوای سهگانه از اختلافات داخلی پرهیز کنند و تصویری متحد و همصدا از جمهوری اسلامی ایران به مردم ارائه دهند. تنها با هوشیاری و دقت در مسیر حفظ وحدت ملی، ایران میتواند از بحرانهای داخلی و تهدیدات خارجی عبور کند و به پیشرفت و توسعه پایدار دست یابد. دشمنان خارجی توان جنگهای نظامی علیه ایران ندارند؛ اما جنگ اصلی، جنگ شناختی و ادراکی است که باید در برابر آن ایستاد.
🔻روزنامه آرمان امروز
📍 «کوشش»، «پویش» یا «کارزار»؟ کدامیک موثرتر است؟
✍️ هوشمند سفیدی
طی روز های اخیر ابر چالش «ناترازی» در برابر دولت وملت در حال عرضه اندام و قدرت نمایی است ؛ این واقعیت، اهمیت اظهارات و دیدگاه های دکتر پزشکیان در مناظرات تلویزیونی در زمان انتخابات ریاست جمهوری را نشان می دهد که مدام از ضرورت واقعی سازی قیمت بنزین و سایر انرژی ها بحث می کرد و در مقطع کنونی برای کنترل نا ترازی ها همت گماشته است ، تا جایی که ضمن عذرخواهی از ملت،از مردم تقاضا کرد تا با کاهش ۲ درجه ای دمای منزل ،دولت را در مدیریت آنی و کوتاه دولت ناترازی انرژی همراهی کنند .
تردیدی نیست که باید برای غلبه بر ناترازی، برنامه ویژه و جامعی را طراحی کرد تا ضمن عبور از ناترازی ها ، جامعه نیز در برابر صدمات آن در امان بماند.
اما اینک که نیازمند همراهی ،همدلی و وفاق جامعه و دولت برای عبور از ناترازی های انرژی هستیم ، به نظر می رسد «برنامه جامع و اثربخش ارتباطی» برای شکل دهی فهم مشترک ، همزبانی ، همدلی و همکاری ، طراحی و اجرا نشده است !به گونه ای که شاهدیم همه از «پویش» صحبت می کنند ، اما آنچه که در عمل شکل گرفته است ، کوشش اجتماعی در این راه است! خالی از لطف نیست که بدانیم «پویش» ، پیگیری شخصیت ها یا و گروه هایی است که معمولا به دنبال آن هستند تا چیزهای ارزشمندی را وارد صحنه کنند و با یک سلسله از اظهارات و رویداد ها – که در نوع خود قابل تحسین و با ارزش است-کوشش می کنند تا به دستاورد هایی برسند ، لیکن کافی نیست و نمی تواند منجر به تغییر رفتار جامعه مخاطب در زمینه کاهش میزان استفاده از انرژی برق یا گاز شود و صرفا به افزایش شناخت و آگاهی مصرف کنندگان کمک می کند ، زیرا ما در برابر ناترازی انرژی و تاثیرات مهم آن در بدنه اجتماعی که می تواند منجر به نارضایتی می شود نیازمند اقدام بزرگ ، جامع ،هدفمند ،ترکیبی ، شناختی ،پویا و هوشمند هستیم که در دانش ارتباطات و تبلیغات از آن به عنوان کمپین یا کارزار یاد می کنند که البته با توجه گستره و حجم مسئله ناترازی انرژی ، باید ۳۶۰ درجه باشد . آنچه در کارزار ارتباطی یکپارچه و جامع مهم است ، کاربرد مجموعه ای از فعالیت های هدفمند و برنامه ریزی شده است که برای دستیابی به یک هدف خاص لحاظ می شود و در قاب آن از کلیه رسانه ها در یک برنامه زمانبندی شده و به سمت یک قبله واحد و هدف مشخص بهره برداری می شود ، و لحظه به لحظه آثار و نتایج آن بررسی شده و بازنگری های لازم انجام می شود تا اثربخشی مورد نظر را شکل دهد.
لذا، کاربرد نظام ارتباطی یکپارچه می توانست ظرفیت ها و توانمندی های خود را در این مقطع حساس و سرنوشت ساز نشان دهد . براین اساس، بهتر است تا دیر نشده ، «کوشش » ارزشمند فعلی را به «کارزار » موثر نظام یکپارچه ارتباطی(کمپین ۳۶۰ درجه) ارتقا دهیم.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست